دروغ: تفاوت میان نسخهها
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'می دهد' به 'میدهد') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
=دروغ چیست و دروغگو کیست= | =دروغ چیست و دروغگو کیست= | ||
دروغ، سخن بر خلاف حقیقت است و دروغگو کسی است که بر خلاف حقیقت ، خبری | دروغ، سخن بر خلاف حقیقت است و دروغگو کسی است که بر خلاف حقیقت ، خبری میدهد. شما اگر گرسنه باشید و به منزل دوست خود بروید ، او برای شما غذا بیاورد ، شما بگویید من سیر هستم، این سخن دروغ است، چون بر خلاف حقیقت است؛ شما نیز دروغگو هستید، زیرا بر خلاف حقیقت خبر داده اید. | ||
کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گوینده اش دروغگومی باشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغگویی می باشد و نیز بد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خواندن، دروغ خواهد بود . | کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گوینده اش دروغگومی باشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغگویی می باشد و نیز بد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خواندن، دروغ خواهد بود . | ||
نسخهٔ ۵ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۱
دُروغ (کذب) در لغت به معنای سخن نادرست، خلاف حقیقت و واقعیت، قول ناحق است و به معنای نقل گفتاری از کسی است که آن را نگفته است. اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده، وعده باشد یا غیر آن. ضد صدق است و خبر از خلاف واقع، چه به صورت عمد یا سهو، میباشد. (کذب) مخالف راستی و به معنای بیان چیزی خلاف واقع و با علم به نادرست بودن آن است. در دین اسلام دروغ یکی از گناهان کبیره به شمار میرود و جز در مواردی خاص، به شدت از آن نهی شده است.
دروغ
دروغ از صفات سخن است و دروغگویی از صفات سخن گو و این دو همیشه با هم یار نیستند. میشود سخنی دروغ باشد، ولی گویندهاش دروغگو نباشد، چنانکه ممکن است کسی دروغ بگوید، ولی سخنش دروغ نباشد، بلکه راست و مطابق حقیقت باشد.
شما اگر به وقوع حادثهای اطمینان پیدا کردید، در صورتی که آن حادثه رخ نداده باشد، هنگامی که از وقوع آن خبر میدهید، شما دروغگو نیستید، ولی خبر شما دروغ است. دروغگو اگر سخن راستی بگوید که به نظرش بر خلاف حقیقت باشد، خبر او راست است ، چون مطابق با واقع است، ولی خودش دروغ گفته، زیرا به نظر خودش بر خلاف حقیقت، سخن گفته است .
دروغ چیست و دروغگو کیست
دروغ، سخن بر خلاف حقیقت است و دروغگو کسی است که بر خلاف حقیقت ، خبری میدهد. شما اگر گرسنه باشید و به منزل دوست خود بروید ، او برای شما غذا بیاورد ، شما بگویید من سیر هستم، این سخن دروغ است، چون بر خلاف حقیقت است؛ شما نیز دروغگو هستید، زیرا بر خلاف حقیقت خبر داده اید. کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گوینده اش دروغگومی باشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغگویی می باشد و نیز بد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خواندن، دروغ خواهد بود .
عواقب دروغ گفتن
نابودی ایمان
- دروغ با ایمان ناسازگار است و ضعف و نابودی آن را در پی دارد. حسن ابن محبوب می گوید: از حضرت صادق (ع) پرسیدم:
- یکون المومن بخیلا؟ قال: نعم، قلت: فیکون جبانا؟ قال: نعم، قلت: فیکون کذابا؟ قال: لا و لا خائنا، ثم قال: یجبل المومن علی کل طبیعه الا الخیانه و الکذب.
- آیا مومن ممکن است بخیل باشد؟ فرمود: بله. آیا ممکن است ترسو باشد؟ فرمود بله. آیا ممکن است دروغگو باشد؟ فرمود: نه، مومن دارای هر سرشتی می شود، جز دروغ و خیانت[۱].
- دروغ و خیانت هرگز در دل مومن یافت نمی شود. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: یطبع المومن علی کل خصله و لا یطبع علی الکذب و لا علی الخیانه. مومن هر سرشتی را می پذیرد، جز دروغ و خیانت[۲].
- سرشت دروغگویی با ایمان ناسازگار است و ایمان را از قلب خارج می کند. در بیان امام باقر(ع) چنین آمده است: ان الکذب هو خراب الایمان. همانا دروغ، نابودی و خرابی ایمان است[۳].
- امیر مومنان علی (ع) فرمود: جانبوا الکذب فانه یجانب الایمان. از دروغ بپرهیزید؛ چرا که ایمان را دور می کند[۴]. و نیز به همین دلیل این سخن از امیر مؤمنان (ع)نقل شده است: «لا یجد العبد طعم الایمان حتى یترک الکذب هزله وجده» بنده ای مزه ایمان را نچشد تا دروغ را وانهد چه شوخی باشد و چه جدی.
- دروغ سبب خرابی ایمان می شود امام باقر(ع) میفرماید« دروغ ویران کننده ایمان است».
دروغ سرچشمه همه گناهان
در روایات اسلامی دروغ به عنوان کلید گناهان شمرده شده است، در حدیثى از امام باقر(ع) مىخوانیم:« ان اللَّه عز و جل جعل للشر اقفالا، و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب، و الکذب شر من الشراب» خداوند متعال براى شر و بدى، قفلهایى قرار داده و کلید آن قفلها شراب است (چرا که مانع اصلى زشتیها و بدیها عقل است و مشروبات الکلى عقل را از کار میاندازد) سپس اضافه فرمود: دروغ از شراب هم بدتر است .
امام حسن عسکرى (ع) میفرماید: «جعلت الخبائث کلها فى بیت و جعل مفتاحها الکذب» تمام پلیدیها در اتاقى قرار داده شده، و کلید آن دروغ است .
دروغ هم گناه است و هم مقدمه فتنهها: علی(ع):« دروغ انسان را به سوی بدیها هدایت می کند و بدیها نیز به سوی آتش جهنم»
دروغ در ردیف شرک به خدا
رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: « آیا شما را از بزرگترین گناهان خبر ندهم ؟ بزرگترین گناه شرک به خدا و درفتاری نسبت به پدر و مادر و دروغ گفتن است»
محرومیت از هدایت الهی
دروغ، انسان را از هدایت الهی محروم می سازد. پروردگار عز و جل در قرآن کریم میفرماید: ان الله لایهدی من هو کاذب کفار. همانا خداوند دروغگوی ناسپاس را هدایت نمی کند[۵].
ان الله لا یهدی من هو مسرف کذاب. همانا خداوند کسی که اسراف کننده دروغگو است را هدایت نمی کند[۶].
آیه دیگر این است که، پس چرا خدایانشان مانع هلاکتشان نشدند بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ یعنى گمراه شدند و آنها را یارى نکردند و جمله اشاره دارد که یارى خدایانشان از آنها ممکن نیست و به وسیله آنها گمراه شدند و این نتیجه دروغ و شرک آنان بود که (به دروغ) آنها را خدایان خود گرفتند و بر خدا دروغ بستند که داراى شریک میباشد.
زمینه سازی کفر و نفاق
دروغ گاه زمینه کفر یا نفاق را در انسان فراهم می سازد. زمانی که دل دروغگو از ایمان خالی شد، کفر یا نفاق به آن راه خواهد یافت؛ چنان که روایت شده: مردی خدمت رسول اکرم (ص) رسید و عرض کرد: یا رسول الله ما عمل اهل النار؟ قال النبی (ص): الکذب، اذا کذب العبد فجر و اذا فجر کفر و اذا کفر دخل النار. ای رسول خدا! کار اهل آتش چیست؟
پیامبر فرمود: دروغ. هرگاه دروغگوید، فاسق می شود و هرگاه فاسق شود، کافر می شود و هرگاه کافر شد، در آتش قرار نمیگیرد؛ [۷] بنابراین، دروغ افزون بر دور ساختن ایمان از قلب انسان، زمینه کفر عملی او را نیز فراهم می کند.
دوگانگی میان واقعیت و خبر شخص دروغگو، مایه پیدایش و رشد صفت پلید نفاق در دل او می شود امیر مومنان علی(ع) میفرماید: الکذب یودی الی النفاق. دروغ انسان را به نفاق می کشاند.
طبق نقل حضرت صادق (ع)، پیامبر اکرم (ص) فرمود: ثلاث من کن فیه کان منافقا و ان صام و صلی و زعم انه مسلم؛
- من اذا ائتمن خان
- و اذا حدث کذب
- و اذا وعدا خلف.
سه چیز است که در هر کس باشد، منافق است؛ اگر چه روزه بگیرد و نماز بخواند و گمان کند که مسلمان است:
- آن گاه که او را امین به شمار آورند، خیانت کند.
- آن گاه که سخن براند دروغگوید.
- آن گاه که پیمان بندد، پیمان شکند[۸].
(وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا[۹] و از آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساختهایم و از هوس خود پیروى کرده و [اساس] کارش بر زیادهروى است اطاعت مکن – پس بىخبرى دلش از حقایق، نتیجه دنباله روى از هواهاى نفسانى است. و امّا آیه سوّم (عَلى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً[۱۰] در باره آندسته از اهل کتاب است که خداوند مىفرماید: تو را مانند فرزندانشان مىشناسند که پیامبر هستى امّا ایمان نمىآورند و ستمکارند (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ[۱۱].پس علّت اینکه بر دلهاشان پردهاى از عدم فهم حقایق کشید شده نتیجه ستمگرى و افترا و دروغ خود آنهاست.
دل نیارامد ز گفتار دروغ ——— آب و روغن هیچ نفروزد فروغ[۱۲]
پیامدهای اجتماعی دروغ
دروغ به جز آثار سوء اخلاقی که در شاکله خود انسان دارد بنیان و شالوده جامعه را ویران می کند مثل موش هایی که سد سبا را با آن استحکام ویران کردند. دروغ در خانه ، دروغ در مدرسه ، دروغ در بازار و محله و اداره و … نظام خانواده و مدرسه و بازار و اداره و… را از هم می پاشد. دروغ آثار زیانباری از جهت فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی به دنبال دارد .
بی آبرویی: امام علی(ع):«الکذب یزری بالانسان»
رسوایی: «والله مخرج ما کنتم تکتمون»
به قول علامه طباطبایی هر جزء نظام هستی با اجزاء دیگر و لوازمش مرتبط است . دروغگو اگر چیزی را پنهان کند لوازمش را چه کند لذا زود رسوا می شود. بر فرض گرگ یوسف را درید پیراهنش چرا سالم است؟ گندم کاشتی پس چرا جو سبز شد همین است که قرآن میفرماید: « إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّار» و « ْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب»[۱۳]
دروغگو در اضطرار است
پیامبر(ص):« راستی آرامش است ولی دروغ هراس است» دروغگو در هیجان است که مبادا حرف امروزش با فردا تضاد داشته باشد. هر نابهنجاری آثار و تبعاتی در فرد و جامعه و در دنیا و آخرت به جا می گذارد. از مهم ترین آثار دروغگویی در حوزه اجتماعی، سلب اعتماد عمومی است. افزایش دروغ در میان افراد جامعه، هرگونه قضاوت و داوری درستی را سلب می کند و اشخاص در تعامل با یک دیگر نمیتوانند به گفتارهای یک دیگر در هیچ حوزه ای اعتماد کنند.
کاهش ارزش اجتماعی
دروغگو قابل اطمینان نیست و مردم به او اعتماد نمی کنند؛ از این رو نزد مردم ارزش ندارد. ارزش انسان در جامعه بشری، به اطمینان و اعتماد مردم به او است. آنگاه که شخصی وجهه و آبروی خاصی دارد، ارزشمند است و از بین رفتن اعتبار و آبرو، نابود کننده ارزش اجتماعی او است و دروغگویی، رفتار ناشایستی به شمار میرود که اعتبار انسان را از بین می برد.
امیر مومنان علی(ع) میفرماید: الکذاب و المیت سواء فان فضیله الحی علی المیت الثقه به فاذا لم یوثق بکلامه بطلت حیاته. دروغگو و مرده یکسان هستند؛ زیرا همانا برتری زنده بر مرده، در اطمینان ] مردم [ به او است؛ پس وقتی مردم به سخن دروغگو اعتماد نکنند، زنده بودنش باطل است[۱۴].
امام صادق (ع) از عیسی ابن مریم (ع) نقل فرمود: من کثر کذبه، ذهب بهاءه. کسی که بسیار دروغگوید، ارزشش نزد خدا و نزد خلق او از بین میرود[۱۵].
امیر مومنان علی (ع) میفرماید: ینبغی للرجل المسلم ان یجتنب مواخاه الکذاب فانه یکذب حتی یجی بالصدق فلا یصدق. شایسته است که مسلمان از دوستی و برادری با دروغگو بپرهیزد؛ زیرا او آنقدر دروغ می گوید که اگر سخن راستی هم بر زبان آورد، دیگر باور نخواهد شد[۱۶].
این ناباوری تا آنجا گسترش خواهد یافت که مردم شخص دروغگو را طرف مشورت خویش نیز قرار نخواهند داد؛ چنان که امیر مومنان علی (ع) میفرماید: أ لا رای لکذوب. [دروغگو در مقام مشورت ] هیچ رایی ندارد [رایش بی ارزش است ][۱۷].
دروغ نابود کننده سرمایه اطمینان است
میدانیم مهمترین سرمایه یک جامعه اعتماد متقابل و اطمینان عمومى است، و مهمترین چیزى که این سرمایه را به نابودى میکشاند دروغ و خیانت و تقلب است، و یک دلیل عمده بر اهمیت فوق العاده راستگویى و ترک دروغ در تعلیمات اسلامى همین موضوع است.در احادیث اسلامى میخوانیم که پیشوایان دین از دوستى با چند طایفه از جمله دروغگویان شدیدا نهى کردند، چرا که آنها قابل اطمینان نیستند. على(ع) در کلمات قصارش میفرماید:
«ایاک و مصادقة الکذاب فانه کالسراب، یقرب علیک البعید، و یبعد علیک القریب» از دوستى با دروغگو بپرهیز که او همچون سراب است، دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را دور میسازد[۱۸]. خدا نکند کسی معروف شود به دروغگویی که هیچ چیز شاید بیشتر از این به حیثیت انسان لطمه نمی زند.
منبع
برگرفته از سایت دروغ چیست دروغگو کیست
پانویس
- ↑ محدث نوری: مستدرك الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۳، ح ۱۵۹۶۶.
- ↑ علامه مجلسی: بحار الانوار ج ۷۴ ص ۱۶۰، ح ۱۵۰.
- ↑ كلینی: كافی، ج ۲، ص ۳۳۹، ح ۴.
- ↑ حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۴۶، ح ۱۶۲۱۶.
- ↑ زمر (۳۹): ۳.
- ↑ غافر (۴۰): ۲۸.
- ↑ محدث نوری:مستدرك الوسائل، ج ۹، ص ۸۹، ح ۱۰۳۰۵.
- ↑ كلینی: كافی، ج ۲، ص ۲۹۰، ح ۸.
- ↑ ۲۸/ كهف
- ↑ ۲۵/ انعام
- ↑ ۲۱/ انعام
- ↑ مولوی: مثنوی معنوی، دفتر سوم، قصه خورندگان پیل بچه.
- ↑ آیه 3 سوره زمر
- ↑ آمدی: غرر الحكم، ص ۲۲۰، ح ۴۳۸۶.
- ↑ كلینی: كافی، ج ۲، ص ۳۴۱، ح ۱۳.
- ↑ همان، ح ۱۴.
- ↑ محدث نوری: مستدرك الوسائل، ج ۹، ص ۸۸، ح ۱۰۳۰۰.
- ↑ نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 38