محمد مجذوب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<noinclude> | <noinclude> | ||
خط ۲۹: | خط ۲۱: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''محمد مجذوب''' در سال 1907 میلادی در شهر [[طرطوس]]، یکی از دو استان سواحل [[سوریه]]، در خانهای مذهبی که پدرش اهل تجارت بود به دنیا آمد و به یادگیری علوم دینی و عربی پرداخت. سپس در مدارس امپراتوری عثمانی تحصیل کرد. سپس نزد عمویش شیخ عبدالله مجذوب درس خواند. پدرش در پانزده سالگی درگذشت و بار خانواده را به تنهایی به دوش کشید و در شانزده سالگی ازدواج کرد. او در مبارزه با فرانسویها شرکت کرد و همراه با هم رزمانش زندانی و تحت تعقیب و آزار قرار گرفت. در سال 1936 میلادی کار تدریس خود را در [[سوریه]] آغاز کرد. سپس در سال 1383 هجری قمری به [[مدینه]] هجرت کرد و تا پایان سال 1403 هجری قمری در دانشگاه اسلامی به عنوان معلم مشغول به کار شد. او بعد از بازنشسته شدن در [[عربستان]] ماند. | '''محمد مجذوب''' در سال 1907 میلادی در شهر [[طرطوس]]، یکی از دو استان سواحل [[سوریه]]، در خانهای مذهبی که پدرش اهل تجارت بود به دنیا آمد و به یادگیری علوم دینی و عربی پرداخت. سپس در مدارس امپراتوری عثمانی تحصیل کرد. سپس نزد عمویش شیخ عبدالله مجذوب درس خواند. پدرش در پانزده سالگی درگذشت و بار خانواده را به تنهایی به دوش کشید و در شانزده سالگی ازدواج کرد. او در مبارزه با فرانسویها شرکت کرد و همراه با هم رزمانش زندانی و تحت تعقیب و آزار قرار گرفت. در سال 1936 میلادی کار تدریس خود را در [[سوریه]] آغاز کرد. سپس در سال 1383 هجری قمری به [[مدینه]] هجرت کرد و تا پایان سال 1403 هجری قمری در دانشگاه اسلامی به عنوان معلم مشغول به کار شد. او بعد از بازنشسته شدن در [[عربستان]] ماند. او در سال 1948 میلادی برای سرود ملی خود برنده جایزه اول اتحادیه کشورهای عربی شد که از بین صد سرود انتخاب شد.<br> | ||
=فعالیت علمی و ادبی= | =فعالیت علمی و ادبی= | ||
وی فعالیت علمی و ادبی خود را در سن کمتر از بیست سالگی آغاز کرد و در آنجا شعری میهنی را تنظیم کرد که توسط یک روزنامه محلی منتشر شد که بیشتر آنها برخاسته از بینش [[اسلامی]] است و منعکس کننده وقایع زمان خود در [[سوریه]] و [[جهان اسلام]] بود. وی با مقالهها و تحقیقات خود در مجله تمدن اسلام که بعداً در کتاب «مشكلات الجيل في ضوء الإسلام» گردآوری شد، از اولین حامیان ادبیات اسلامی بود.<br> | |||
و چون از کودکی به مطالعه علاقه داشت، چنانکه کتابها را برای خواندن کرایه میکرد و زمانی که خانوادهاش در خواب بودند، به مطالعه آنها میپرداخت. ایشان مردی خودساخته بود که مدام در حال مبارزه بود و تمام دوران جوانی خود را در کارهای مختلف با مشقت گذرانده تا به مسئولیت خود در قبال برادران و فرزندان خود عمل کند.<br> | |||
و چون از کودکی به مطالعه علاقه داشت، چنانکه | |||
ایشان مردی خودساخته | |||
وی در ادامه با | =مهمترین کتابهای = | ||
وی در ادامه با تلاش و پشتکار شخصی خود پس [[توکل]] به [[خداوند]] به دنبال علم و فرهنگ بیشتر رفت و نزدیک به پنجاه کتاب تالیف کرد؛ در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم: | |||
* فضائح المبشرين. | * فضائح المبشرين. | ||
خط ۸۹: | خط ۷۴: | ||
=درگذشت= | =درگذشت= | ||
ایشان در سال 1996 میلادی از [[عربستان سعودی]] به شهر خود «لاذقیه» [[سوریه]] بازگشت و در خانه ماند و جز برای ضرورت آنجا را ترک نکرد و از مردم فاصله گرفت و به نوشتن پرداخت تا در ژوئن 1999 میلادی، علما و نویسندگان، خبر مرگ او را در سراسر [[سوریه]] و [[لبنان]] پخش کردند و خواستار تاخیر در دفن او شدند تا برای شرکت در تشییع جنازه او به لاذقیه بیایند.<br> | |||
=منبع= | =منبع= |
نسخهٔ ۲۹ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۴
نام | محمد مجذوب |
---|---|
زاده | 1956 میلادی / سوریه |
درگذشت | 1996 میلادی/ اردن |
دین و مذهب | اسلام، تسنن |
فعالیتها | همکاری با اخوانالمسلمین |
محمد مجذوب در سال 1907 میلادی در شهر طرطوس، یکی از دو استان سواحل سوریه، در خانهای مذهبی که پدرش اهل تجارت بود به دنیا آمد و به یادگیری علوم دینی و عربی پرداخت. سپس در مدارس امپراتوری عثمانی تحصیل کرد. سپس نزد عمویش شیخ عبدالله مجذوب درس خواند. پدرش در پانزده سالگی درگذشت و بار خانواده را به تنهایی به دوش کشید و در شانزده سالگی ازدواج کرد. او در مبارزه با فرانسویها شرکت کرد و همراه با هم رزمانش زندانی و تحت تعقیب و آزار قرار گرفت. در سال 1936 میلادی کار تدریس خود را در سوریه آغاز کرد. سپس در سال 1383 هجری قمری به مدینه هجرت کرد و تا پایان سال 1403 هجری قمری در دانشگاه اسلامی به عنوان معلم مشغول به کار شد. او بعد از بازنشسته شدن در عربستان ماند. او در سال 1948 میلادی برای سرود ملی خود برنده جایزه اول اتحادیه کشورهای عربی شد که از بین صد سرود انتخاب شد.
فعالیت علمی و ادبی
وی فعالیت علمی و ادبی خود را در سن کمتر از بیست سالگی آغاز کرد و در آنجا شعری میهنی را تنظیم کرد که توسط یک روزنامه محلی منتشر شد که بیشتر آنها برخاسته از بینش اسلامی است و منعکس کننده وقایع زمان خود در سوریه و جهان اسلام بود. وی با مقالهها و تحقیقات خود در مجله تمدن اسلام که بعداً در کتاب «مشكلات الجيل في ضوء الإسلام» گردآوری شد، از اولین حامیان ادبیات اسلامی بود.
و چون از کودکی به مطالعه علاقه داشت، چنانکه کتابها را برای خواندن کرایه میکرد و زمانی که خانوادهاش در خواب بودند، به مطالعه آنها میپرداخت. ایشان مردی خودساخته بود که مدام در حال مبارزه بود و تمام دوران جوانی خود را در کارهای مختلف با مشقت گذرانده تا به مسئولیت خود در قبال برادران و فرزندان خود عمل کند.
مهمترین کتابهای
وی در ادامه با تلاش و پشتکار شخصی خود پس توکل به خداوند به دنبال علم و فرهنگ بیشتر رفت و نزدیک به پنجاه کتاب تالیف کرد؛ در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
* فضائح المبشرين. * اليوبيل الفضي الذهبي. * المرشد في الأدب العربي "مع آخرين". * نار ونور "ديوان شعر كتب مقدمته الشاعر الكبير بدوي الجبل". * من تراث الأبوة "مسرحية". * قصص من الصميم. * صور من حياتنا. * فارس غرناطة وقصص أخرى "مجموعة قصصية". * الأدب العربي "للسنة الأولى للجامعة الإسلامية". * الأدب العربي "للسنة الثانية للجامعة الإسلامية". * دروس من الوحي. * قصص وعبر. * مشكلات الجيل في ضوء الإسلام. * تأملات في المرأة والمجتمع. * مشاهد من حياة الصديق. * همسات قلب "ديوان شعر كبير". * قصص من سورية. * مدينة التماثيل. * قاهر الصحراء. * ثورة الحرية. * الكواكب الأحد عشر. * بطل إلى النار. * من أجل الإسلام وحواريات أخرى. * الآيات الثلاث. * كلمات من القلب. * بطل من الصعيد وقصص أخرى. * دماء وأشلاء. * قصص لا تنسى من تاريخنا. * أفكار إسلامية. * كلمات مضيئة. * الألغام المتفجرة. * اللقاء السعيد وقصص أخرى. * علماء ومفكرون عرفتهم "ثلاثة أجزاء". * خواطر ومشاعر. * قصص لا تنسى. * ذكريات لا تنسى. * ردود ومناقشات. * السبيل القريب إلى صناعة الأديب. * صرخة الدم "رواية". * ألحان وأشجان "الديوان الثالث". * الإسلام في مواجهة الباطنية "نشرة باسم: أبوهيثم".
درگذشت
ایشان در سال 1996 میلادی از عربستان سعودی به شهر خود «لاذقیه» سوریه بازگشت و در خانه ماند و جز برای ضرورت آنجا را ترک نکرد و از مردم فاصله گرفت و به نوشتن پرداخت تا در ژوئن 1999 میلادی، علما و نویسندگان، خبر مرگ او را در سراسر سوریه و لبنان پخش کردند و خواستار تاخیر در دفن او شدند تا برای شرکت در تشییع جنازه او به لاذقیه بیایند.
منبع
- ر.ک: مدخل محمد المجذوب در ویکیاخوان؛ ikhwanwiki.com..