افطحیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'رده: کلام ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
خط ۲: خط ۲:


==معنای افطح در لغت==
==معنای افطح در لغت==
افطح در لغت به کسى اطلاق مى شود که داراى سر و یا پاهاى پهن باشد. <ref> مجمع البحرین، ج3، ص410</ref> <ref> لسان العرب، ج2، ص545</ref> و از آن جا که عبداللّه داراى سر یا پاى‌هاى پهن بود، وى را افطح و پیروانش را افطحیه یا فطحیه نامیدند. <ref> نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص 78</ref> <ref> کشی، محمد بن عمر بن عبدالعزیز، رجال الکشی، ص 219</ref> <ref> اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ص 87</ref>.  
افطح در لغت به کسی اطلاق می شود که دارای سر و یا پاهای پهن باشد. <ref> مجمع البحرین، ج3، ص410</ref> <ref> لسان العرب، ج2، ص545</ref> و از آن جا که عبداللّه دارای سر یا پای‌های پهن بود، وی را افطح و پیروانش را افطحیه یا فطحیه نامیدند. <ref> نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص 78</ref> <ref> کشی، محمد بن عمر بن عبدالعزیز، رجال الکشی، ص 219</ref> <ref> اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ص 87</ref>.  


==تاریخچه==
==تاریخچه==
در منابع آمده است عبدالله که پس از اسماعیل فرزند بزرگ امام جعفر صادق (ع) بود مى گفت که [[امامت]] به بزرگ‌ترین فرزندامام پیشین منتقل می‌شود و حضرت صادق (ع) فرمود هر کسی که در مجلس من بنشیند او امام است و امام را جز امام غسل ندهد، و جز وى بر پیکر او نماز نخواند، و انگشترى او را به دست نکند و او را جز امام به خاک نسپارد، و من متولى همه این امور بوده‏ ام.
در منابع آمده است عبدالله که پس از اسماعیل فرزند بزرگ امام جعفر صادق (ع) بود می گفت که [[امامت]] به بزرگ‌ترین فرزندامام پیشین منتقل می‌شود و حضرت صادق (ع) فرمود هر کسی که در مجلس من بنشیند او امام است و امام را جز امام غسل ندهد، و جز وی بر پیکر او نماز نخواند، و انگشتری او را به دست نکند و او را جز امام به خاک نسپارد، و من متولی همه این امور بوده‏ ام.
[[شیخ مفید|شیخ مفید]] مى ‏نویسد این که گفته ‏اند امامت جز در اکبر اولاد نباشد، حدیثى است که کسى آن را روایت نکرده مگر این که شرطى با آن همراه بوده است و آن شرط چنین است که جانشین امام باید خالى از عاهه یعنى دور از عیب و آفات باشد در حالی که عبدالله بن جعفر خالى از عیب نبود، زیرا به مذهب «مرجئه» اعقتاد داشت. همچنین نقل شده است که روزى عبدالله در محضر امام صادق (ع) حاضر شد و امام ساکت شد تا این که وى از مجلس بیرون رفت، اصحاب سبب خاموشى آن حضرت را پرسیدند، فرمود که او از «مرجئة» است. و اما پس از آن که امام صادق (ع)از دنیا رفت، بسیارى از اصحاب به عبدالله گرویدند، جز شمارى اندک که امام راستین را مى ‏شناختند و چون در عبدالله دانشى نیافتند، از امامت او سرباز زدند، اما آنان که به امامت او یقین کردند به این مذهب گرائیدند و گفتند پسر او نیز پس از وى امام است، ولى چون عبدالله از دنیا رفت و پسری هم نداشت، بیشتر افطحیه از امامت او بازگشتند و به [[موسى بن جعفر (ع)]] گرویدند و پیش از این در روزگار عبدالله نیز گروهی به امامت موسى بن جعفر (ع) گرائیده بودند. نقل است که عبدالله بعد از پدرش بیش از هفتاد روز زنده نماند.
[[شیخ مفید|شیخ مفید]] می ‏نویسد این که گفته ‏اند امامت جز در اکبر اولاد نباشد، حدیثی است که کسی آن را روایت نکرده مگر این که شرطی با آن همراه بوده است و آن شرط چنین است که جانشین امام باید خالی از عاهه یعنی دور از عیب و آفات باشد در حالی که عبدالله بن جعفر خالی از عیب نبود، زیرا به مذهب «مرجئه» اعقتاد داشت. همچنین نقل شده است که روزی عبدالله در محضر امام صادق (ع) حاضر شد و امام ساکت شد تا این که وی از مجلس بیرون رفت، اصحاب سبب خاموشی آن حضرت را پرسیدند، فرمود که او از «مرجئة» است. و اما پس از آن که امام صادق (ع)از دنیا رفت، بسیاری از اصحاب به عبدالله گرویدند، جز شماری اندک که امام راستین را می ‏شناختند و چون در عبدالله دانشی نیافتند، از امامت او سرباز زدند، اما آنان که به امامت او یقین کردند به این مذهب گرائیدند و گفتند پسر او نیز پس از وی امام است، ولی چون عبدالله از دنیا رفت و پسری هم نداشت، بیشتر افطحیه از امامت او بازگشتند و به [[موسی بن جعفر (ع)]] گرویدند و پیش از این در روزگار عبدالله نیز گروهی به امامت موسی بن جعفر (ع) گرائیده بودند. نقل است که عبدالله بعد از پدرش بیش از هفتاد روز زنده نماند.


==اعقتادات==
==اعقتادات==
[[مامقانى]] در کتاب «مقباس الهدایة» مى ‏نویسد که فطحیه در میان فرق شیعه از دو جهت به حق نزدیک‌ترند. یکى این که دیگر مذاهب فاسده متضمن انکار بعضى از [[ائمه]] است و مطابق نصوص قطعى هر کسی یکى از ائمه را انکار کند، مثل آن است که همگى را انکار کرده باشد، در صورتى‏ که فطحیه قایل به امامت دوازده امام است و عبدالله افطح را بین امام صادق (ع) و برادر او امام موسی کاظم (ع) مى‏‌آوردند و فطحى نمى‌‏میرد مگر این که عارف به امام زمان خویش باشد، در حالى که دیگر فرق شیعه جاهل به امام زمان‌شان بودند. دیگر این که سایر مذاهب فاسد که به دوازده امام اعتقاد نداشتند، مثل فطحیه نبودند، زیرا عبدالله بیشتر از هفتاد روز امامت نکرد و پس از مرگ او کسانى که پیرو مذهب او بودند، قائل به امامت امام موسی کاظم (ع) گشتند. <ref> مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372  شمسی، چاپ دوم، ص 65 با ویرایش و دخل و تصرف در عبارات.</ref>
[[مامقانی]] در کتاب «مقباس الهدایة» می ‏نویسد که فطحیه در میان فرق شیعه از دو جهت به حق نزدیک‌ترند. یکی این که دیگر مذاهب فاسده متضمن انکار بعضی از [[ائمه]] است و مطابق نصوص قطعی هر کسی یکی از ائمه را انکار کند، مثل آن است که همگی را انکار کرده باشد، در صورتی‏ که فطحیه قایل به امامت دوازده امام است و عبدالله افطح را بین امام صادق (ع) و برادر او امام موسی کاظم (ع) می‏‌آوردند و فطحی نمی‌‏میرد مگر این که عارف به امام زمان خویش باشد، در حالی که دیگر فرق شیعه جاهل به امام زمان‌شان بودند. دیگر این که سایر مذاهب فاسد که به دوازده امام اعتقاد نداشتند، مثل فطحیه نبودند، زیرا عبدالله بیشتر از هفتاد روز امامت نکرد و پس از مرگ او کسانی که پیرو مذهب او بودند، قائل به امامت امام موسی کاظم (ع) گشتند. <ref> مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372  شمسی، چاپ دوم، ص 65 با ویرایش و دخل و تصرف در عبارات.</ref>


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۱۵

أفطحیه (فطحیه) فرقه ای منتسب به شیعه است. پیروان این فرقه معتقد بودن که پس از امام صادق ‌علیه‌السلام امامت به فرزند بزرگ‌تر ایشان یعنی عبدالله افطح رسیده است. برخی منابع دلیل نام‌گذاری را انتساب این فرقه به یکی از رهبران آن به نام عبدالله بن فطیح کوفی می‌دانند. [۱]

معنای افطح در لغت

افطح در لغت به کسی اطلاق می شود که دارای سر و یا پاهای پهن باشد. [۲] [۳] و از آن جا که عبداللّه دارای سر یا پای‌های پهن بود، وی را افطح و پیروانش را افطحیه یا فطحیه نامیدند. [۴] [۵] [۶].

تاریخچه

در منابع آمده است عبدالله که پس از اسماعیل فرزند بزرگ امام جعفر صادق (ع) بود می گفت که امامت به بزرگ‌ترین فرزندامام پیشین منتقل می‌شود و حضرت صادق (ع) فرمود هر کسی که در مجلس من بنشیند او امام است و امام را جز امام غسل ندهد، و جز وی بر پیکر او نماز نخواند، و انگشتری او را به دست نکند و او را جز امام به خاک نسپارد، و من متولی همه این امور بوده‏ ام. شیخ مفید می ‏نویسد این که گفته ‏اند امامت جز در اکبر اولاد نباشد، حدیثی است که کسی آن را روایت نکرده مگر این که شرطی با آن همراه بوده است و آن شرط چنین است که جانشین امام باید خالی از عاهه یعنی دور از عیب و آفات باشد در حالی که عبدالله بن جعفر خالی از عیب نبود، زیرا به مذهب «مرجئه» اعقتاد داشت. همچنین نقل شده است که روزی عبدالله در محضر امام صادق (ع) حاضر شد و امام ساکت شد تا این که وی از مجلس بیرون رفت، اصحاب سبب خاموشی آن حضرت را پرسیدند، فرمود که او از «مرجئة» است. و اما پس از آن که امام صادق (ع)از دنیا رفت، بسیاری از اصحاب به عبدالله گرویدند، جز شماری اندک که امام راستین را می ‏شناختند و چون در عبدالله دانشی نیافتند، از امامت او سرباز زدند، اما آنان که به امامت او یقین کردند به این مذهب گرائیدند و گفتند پسر او نیز پس از وی امام است، ولی چون عبدالله از دنیا رفت و پسری هم نداشت، بیشتر افطحیه از امامت او بازگشتند و به موسی بن جعفر (ع) گرویدند و پیش از این در روزگار عبدالله نیز گروهی به امامت موسی بن جعفر (ع) گرائیده بودند. نقل است که عبدالله بعد از پدرش بیش از هفتاد روز زنده نماند.

اعقتادات

مامقانی در کتاب «مقباس الهدایة» می ‏نویسد که فطحیه در میان فرق شیعه از دو جهت به حق نزدیک‌ترند. یکی این که دیگر مذاهب فاسده متضمن انکار بعضی از ائمه است و مطابق نصوص قطعی هر کسی یکی از ائمه را انکار کند، مثل آن است که همگی را انکار کرده باشد، در صورتی‏ که فطحیه قایل به امامت دوازده امام است و عبدالله افطح را بین امام صادق (ع) و برادر او امام موسی کاظم (ع) می‏‌آوردند و فطحی نمی‌‏میرد مگر این که عارف به امام زمان خویش باشد، در حالی که دیگر فرق شیعه جاهل به امام زمان‌شان بودند. دیگر این که سایر مذاهب فاسد که به دوازده امام اعتقاد نداشتند، مثل فطحیه نبودند، زیرا عبدالله بیشتر از هفتاد روز امامت نکرد و پس از مرگ او کسانی که پیرو مذهب او بودند، قائل به امامت امام موسی کاظم (ع) گشتند. [۷]

پانویس

  1. شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج ۲، ص۵۲۴.
  2. مجمع البحرین، ج3، ص410
  3. لسان العرب، ج2، ص545
  4. نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص 78
  5. کشی، محمد بن عمر بن عبدالعزیز، رجال الکشی، ص 219
  6. اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ص 87
  7. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 65 با ویرایش و دخل و تصرف در عبارات.