طلعت الشناوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:


در مورد روستاها و کشورهای دیگر، رهبران ارشد اخوان در این باره سخنرانی کردند، علاوه بر این که در این دوره به جوانان مسلمان فشاری وارد نشد، جوانانی که در اوایل مردانگی نشان می دادند، و نه مانند جوانان ما که در حال حاضر هستند. حواس‌مان به مسابقات فوتبال، «مد» و فیلم‌ها و غیره بود. ما نسبت به ملت خود احساس مسئولیت بزرگی می‌کردیم. همه اینها مرا بر آن داشت که به اخوان بپیوندم و همانطور که شهید (سید قطب رحمه الله) می فرماید: آدمی جز گروهی از منافع نیست; اگر علایقش زیاد باشد، عالی است و اگر خالی باشد، خالی است.)
در مورد روستاها و کشورهای دیگر، رهبران ارشد اخوان در این باره سخنرانی کردند، علاوه بر این که در این دوره به جوانان مسلمان فشاری وارد نشد، جوانانی که در اوایل مردانگی نشان می دادند، و نه مانند جوانان ما که در حال حاضر هستند. حواس‌مان به مسابقات فوتبال، «مد» و فیلم‌ها و غیره بود. ما نسبت به ملت خود احساس مسئولیت بزرگی می‌کردیم. همه اینها مرا بر آن داشت که به اخوان بپیوندم و همانطور که شهید (سید قطب رحمه الله) می فرماید: آدمی جز گروهی از منافع نیست; اگر علایقش زیاد باشد، عالی است و اگر خالی باشد، خالی است.)
== خانواده و برادران ==
فطرت انسان در روستا ساده و فطری بود و خانواده ها وقتی لطافت اخلاق اخوان و بهره آن برای مردم را علاوه بر تفاوت اخلاق فرزندان و جوانان قبل و بعد از پیوستن به اخوان می دیدند، فشار می آوردند. فرزندان و جوانان خود را به آنها بدون تردید،;
شیخ ما می گوید:
(من قبل از پیوستن به آنها یک آشوبگر بودم، اما بعد از پیوستن به آنها کاملاً تغییر کردم و این باعث تعجب و تحسین آنها نسبت به اخوان شد. من خودم به اخوان رفتم و به آنها پیوستم و در فعالیتهای مختلف شرکت کردم و دیدم. در آنها اخلاقی فراتر از توصیف تا حدی بود که تمام روستا برای تماشای مسابقات ما با سایر اخوان المسلمین گرد هم می آمدند، من از اخلاقیاتی که آنها با تیم مقابل دیگر برخورد می کردند شگفت زده شدم، بنابراین در ابتدای مسابقه ما با تیم دیگر به عنوان یک تیم به ورزشگاه می رفتند و شعار - شعار اخوان - را با هم سر می دادند و سپس هر کدام به سمت تیم خود می رفتیم.)
== سال اول بازداشت ==
او برای اولین بار در حالی که بیست سال بیشتر نداشت دستگیر شد. و این در سال 1955 پس از دستگیری‌های گسترده توسط جمال عبدالناصر از اخوان المسلمین در تلاش برای از بین بردن خارهای آنها بود. عبدالناصر و یارانش پس از کمپین دستگیری او برای اخوان المسلمین در سال 1954 پس از میلاد، فکر می کردند که موفق شده اند اخوان المسلمین را از بین ببرند، اما از اخوان شگفت زده شدند و دوباره ظاهر شدند و کمک های مالی برای خانه های اخوان از بازداشت شدگان جمع آوری کردند و به دیگران پناه دادند. که به زندان محکوم شدند، اما دست عبدالناصر پیدا نشد در آن زمان ناصر دیوانه شد، بنابراین برای دستگیری بقیه کمپین دیگری به راه انداخت و آنها را فراخواند (سازمان 55) و آنها محاکمه پنهانی کردند تا مردم ندانند. که پس از 54 دستگیری، کسی از اخوان باقی نماند و علی طلعت الشناوی به ده سال زندان محکوم شد.
=منبع=
=منبع=
*ر.ک: مدخل طلعت الشناوی در ویکی‌اخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.].
*ر.ک: مدخل طلعت الشناوی در ویکی‌اخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.].

نسخهٔ ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۴۳

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۴:۴۳، ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲؛


احمد قضاة
احمد قضاة
نام طلعت الشناوی
زاده 1905 میلادی / مصر
درگذشت 1974 میلادی / مصر
دین و مذهب اسلام، تسنن
فعالیت‌ها همکاری با اخوان‌المسلمین

او یکی از گنجینه های نسل اول اخوان المسلمین است، او مسئول دفتر اداری اخوان دکاهلیه است، روحیه ای بسیار سبک و چهره ای دارد که سال های طولانی ویژگی هایی را در آن نقش بسته است. اصرار بر استقامت و حرکت در یک مسیر بدون توجه به فداکاری ها، 18 سال را در بازداشت گذراند و در یک شب تمام قرآن را مهر کرد. متاهل دو مرد و چهار زن هستند.

وی در تاریخ 16/9/1335 شمسی در روستای سنفا - میت قمر - دکاهلیه به دنیا آمد و مادر یک نذیر و دارای 14 برادر و خواهر بود.

او به دبستان القریه و سپس دبیرستان السنبلوین پیوست و در دوران دبیرستان دستگیر شد و تنها بیست سال داشت و پس از آزادی مجدداً در آزمون دبیرستان با سیستم سه ساله شرکت کرد. (جایی که او را فقط دوره مقدماتی می دانستند) (و به قول خودش به معجزه الهی موفق شد که سه ماه قبل از امتحانات فارغ التحصیل شدم)

در حین ارائه مدارک خود به دارالمعلمین، مجدداً به مدت پنج سال متوالی دستگیر شد و خواهر العروق را تقدیم کرد، اما به دلیل ضرورت مصاحبه شخصی از پذیرش وی خودداری کردند و او در آن زمان بود. دستگیر شد، بنابراین او نتوانست وارد دانشکده شود.

پس از فارغ التحصیلی در سال 1359، مجدداً مقالات خود را به دانشکده دارالعلوم ارائه کرد و پذیرفت و در سال 1353 از آن فارغ التحصیل شد. پس از آن به عنوان مدرس زبان عربی برای مرحله مقدماتی مشغول به کار شد و سپس به صورت قرضی به سفر رفت. به یمن رفت و پس از بازگشت تا سال 1994 به عنوان معلم متوسطه مشغول به کار شد، سپس به مدارس (مدارس خصوصی الهدی و النور) در شهر منصوره پیوست تا اینکه سمت شغلی او به سرپرستی عمومی مدارس رسید.

همکاری با اخوان‌المسلمین

اخوان از اوایل دهه چهل لشکر معروفی در روستا داشت و اعلام شد و آرم آن بر روی مقر آن بلند شد.

شیخ ما می‌گوید (از ویژگی‌های اخوان در این دوره دعوت به جهاد و دفاع از مقدسات مسلمین بود، مخصوصاً که این دعوت با جنگ فلسطین همراه بود و من در آن زمان سیزده سال بیشتر نداشتم. چون من دائماً در سخنرانی سه‌شنبه‌ای شرکت می‌کردم که ایشان در مرکز عمومی قاهره در حال سخنرانی امام البناء بودند.

در مورد روستاها و کشورهای دیگر، رهبران ارشد اخوان در این باره سخنرانی کردند، علاوه بر این که در این دوره به جوانان مسلمان فشاری وارد نشد، جوانانی که در اوایل مردانگی نشان می دادند، و نه مانند جوانان ما که در حال حاضر هستند. حواس‌مان به مسابقات فوتبال، «مد» و فیلم‌ها و غیره بود. ما نسبت به ملت خود احساس مسئولیت بزرگی می‌کردیم. همه اینها مرا بر آن داشت که به اخوان بپیوندم و همانطور که شهید (سید قطب رحمه الله) می فرماید: آدمی جز گروهی از منافع نیست; اگر علایقش زیاد باشد، عالی است و اگر خالی باشد، خالی است.)

خانواده و برادران

فطرت انسان در روستا ساده و فطری بود و خانواده ها وقتی لطافت اخلاق اخوان و بهره آن برای مردم را علاوه بر تفاوت اخلاق فرزندان و جوانان قبل و بعد از پیوستن به اخوان می دیدند، فشار می آوردند. فرزندان و جوانان خود را به آنها بدون تردید،;

شیخ ما می گوید:

(من قبل از پیوستن به آنها یک آشوبگر بودم، اما بعد از پیوستن به آنها کاملاً تغییر کردم و این باعث تعجب و تحسین آنها نسبت به اخوان شد. من خودم به اخوان رفتم و به آنها پیوستم و در فعالیتهای مختلف شرکت کردم و دیدم. در آنها اخلاقی فراتر از توصیف تا حدی بود که تمام روستا برای تماشای مسابقات ما با سایر اخوان المسلمین گرد هم می آمدند، من از اخلاقیاتی که آنها با تیم مقابل دیگر برخورد می کردند شگفت زده شدم، بنابراین در ابتدای مسابقه ما با تیم دیگر به عنوان یک تیم به ورزشگاه می رفتند و شعار - شعار اخوان - را با هم سر می دادند و سپس هر کدام به سمت تیم خود می رفتیم.)

سال اول بازداشت

او برای اولین بار در حالی که بیست سال بیشتر نداشت دستگیر شد. و این در سال 1955 پس از دستگیری‌های گسترده توسط جمال عبدالناصر از اخوان المسلمین در تلاش برای از بین بردن خارهای آنها بود. عبدالناصر و یارانش پس از کمپین دستگیری او برای اخوان المسلمین در سال 1954 پس از میلاد، فکر می کردند که موفق شده اند اخوان المسلمین را از بین ببرند، اما از اخوان شگفت زده شدند و دوباره ظاهر شدند و کمک های مالی برای خانه های اخوان از بازداشت شدگان جمع آوری کردند و به دیگران پناه دادند. که به زندان محکوم شدند، اما دست عبدالناصر پیدا نشد در آن زمان ناصر دیوانه شد، بنابراین برای دستگیری بقیه کمپین دیگری به راه انداخت و آنها را فراخواند (سازمان 55) و آنها محاکمه پنهانی کردند تا مردم ندانند. که پس از 54 دستگیری، کسی از اخوان باقی نماند و علی طلعت الشناوی به ده سال زندان محکوم شد.

منبع

  • ر.ک: مدخل طلعت الشناوی در ویکی‌اخوان؛ ikhwanwiki.com..