طلعت الشناوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(تغییر تصویر) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام | ||
! نام | !نام | ||
|طلعت الشناوی | |طلعت الشناوی | ||
|- | |- | ||
|زاده | |زاده | ||
| | |1935 میلادی / [[مصر]] | ||
|- | |- | ||
|درگذشت | |درگذشت | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
'''طلعت الشناوی''' از نسل اول [[اخوانالمسلمین]] است، او مسئول دفتر اداری [[اخوان المسلمین|اخوان]] [[دقهلیه]] است، اصرار بر استقامت و حرکت در این مسیر، 18 سال را در بازداشت گذراند و در یک شب تمام [[قرآن]] را خواند و ختم کرد.<br> | '''طلعت الشناوی''' از نسل اول [[اخوانالمسلمین]] است، او مسئول دفتر اداری [[اخوان المسلمین|اخوان]] [[دقهلیه]] است، اصرار بر استقامت و حرکت در این مسیر، 18 سال را در بازداشت گذراند و در یک شب تمام [[قرآن]] را خواند و ختم کرد.<br> | ||
== زندگینامه == | ==زندگینامه== | ||
وی در تاریخ 1935 م، در روستای سنفا - میت غمر - [[دقهلیه]] به دنیا آمد و دارای 14 برادر و خواهر بود. او به دبستان القریه و سپس دبیرستان السنبلوین پیوست و در دوران دبیرستان دستگیر شد و تنها بیست سال داشت و پس از آزادی مجدداً در آزمون دبیرستان شرکت کرد. | وی در تاریخ 1935 م، در روستای سنفا - میت غمر - [[دقهلیه]] به دنیا آمد و دارای 14 برادر و خواهر بود. او به دبستان القریه و سپس دبیرستان السنبلوین پیوست و در دوران دبیرستان دستگیر شد و تنها بیست سال داشت و پس از آزادی مجدداً در آزمون دبیرستان شرکت کرد. | ||
در حین ارائه مدارک خود به دارالمعلمین، مجدداً | در حین ارائه مدارک خود به دارالمعلمین، مجدداً دستگیر شد، بنابراین او نتوانست وارد دانشکده شود. پس از رهایی در سال 1970 م، مجدداً مقالات خود را به دانشکده دارالعلوم ارائه کرد و پذیرفت و در سال 1974 م، از آن فارغ التحصیل شد. پس از آن بهعنوان مدرس زبان عربی برای مرحله مقدماتی مشغول به کار شد و سپس به [[یمن]] رفت و پس از بازگشت تا سال 1994 بهعنوان معلم متوسطه مشغول به کار شد، سپس به مدارس (مدارس خصوصی الهدی و النور) در شهر منصوره پیوست تا اینکه سمت شغلی او به سرپرستی عمومی مدارس رسید. | ||
==همکاری با اخوانالمسلمین== | |||
پس از | |||
== همکاری با اخوانالمسلمین == | |||
[[اخوانالمسلمین|اخوان]] از اوایل دهه چهل لشکر معروفی در روستا داشت و اعلام شد و آرم آن بر روی مقر آن بلند شد. | [[اخوانالمسلمین|اخوان]] از اوایل دهه چهل لشکر معروفی در روستا داشت و اعلام شد و آرم آن بر روی مقر آن بلند شد. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۲: | ||
در مورد روستاها و کشورهای دیگر، رهبران ارشد اخوان در این باره سخنرانی کردند، علاوه بر این که در این دوره به جوانان مسلمان فشاری وارد نشد، جوانانی که در اوایل مردانگی نشان می دادند، و نه مانند جوانان ما که در حال حاضر هستند. حواسمان به مسابقات فوتبال، «مد» و فیلمها و غیره بود. ما نسبت به ملت خود احساس مسئولیت بزرگی میکردیم. همه اینها مرا بر آن داشت که به [[اخوان المسلمین|اخوان]] بپیوندم و همانطور که [[سید قطب]] میگویدد: آدمی جز گروهی از منافع نیست; اگر علایقش زیاد باشد، عالی است و اگر خالی باشد، خالی است.) | در مورد روستاها و کشورهای دیگر، رهبران ارشد اخوان در این باره سخنرانی کردند، علاوه بر این که در این دوره به جوانان مسلمان فشاری وارد نشد، جوانانی که در اوایل مردانگی نشان می دادند، و نه مانند جوانان ما که در حال حاضر هستند. حواسمان به مسابقات فوتبال، «مد» و فیلمها و غیره بود. ما نسبت به ملت خود احساس مسئولیت بزرگی میکردیم. همه اینها مرا بر آن داشت که به [[اخوان المسلمین|اخوان]] بپیوندم و همانطور که [[سید قطب]] میگویدد: آدمی جز گروهی از منافع نیست; اگر علایقش زیاد باشد، عالی است و اگر خالی باشد، خالی است.) | ||
== خانواده و برادران == | ==خانواده و برادران== | ||
فطرت انسان در روستا ساده و فطری بود و | فطرت انسان در روستا ساده و فطری بود و خانوادهها وقتی لطافت اخلاق اخوان و بهره آن برای مردم را علاوه بر تفاوت اخلاق فرزندان و جوانان قبل و بعد از پیوستن به اخوان می دیدند، فشار میآوردند. فرزندان و جوانان خود را به آنها بدون تردید، | ||
شیخ ما می گوید: | شیخ ما می گوید: | ||
(من قبل از پیوستن به آنها یک آشوبگر بودم، اما بعد از پیوستن به آنها کاملاً تغییر کردم و این باعث تعجب و تحسین آنها نسبت به اخوان شد. من خودم به اخوان رفتم و به آنها پیوستم و در فعالیتهای مختلف شرکت کردم و دیدم. در آنها اخلاقی فراتر از توصیف تا حدی بود که تمام روستا برای تماشای مسابقات ما با سایر | (من قبل از پیوستن به آنها یک آشوبگر بودم، اما بعد از پیوستن به آنها کاملاً تغییر کردم و این باعث تعجب و تحسین آنها نسبت به اخوان شد. من خودم به اخوان رفتم و به آنها پیوستم و در فعالیتهای مختلف شرکت کردم و دیدم. در آنها اخلاقی فراتر از توصیف تا حدی بود که تمام روستا برای تماشای مسابقات ما با سایر [[اخوانالمسلمین]] گرد هم می آمدند، من از اخلاقیاتی که آنها با تیم مقابل دیگر برخورد می کردند شگفت زده شدم، بنابراین در ابتدای مسابقه ما با تیم دیگر به عنوان یک تیم به ورزشگاه می رفتند و شعار - شعار اخوان - را با هم سر می دادند و سپس هر کدام به سمت تیم خود می رفتیم.) | ||
== سال اول بازداشت == | ==سال اول بازداشت== | ||
او برای اولین بار در حالی که بیست سال بیشتر نداشت دستگیر شد. و این در سال 1955 پس از دستگیریهای گسترده توسط جمال عبدالناصر از اخوان المسلمین در تلاش برای از بین بردن خارهای آنها بود. [[جمال عبدالناصر]] و یارانش پس از کمپین دستگیری او برای [[اخوان المسلمین]] در سال 1954 پس از میلاد، فکر می کردند که موفق شده اند اخوان المسلمین را از بین ببرند، اما از اخوان شگفت زده شدند و دوباره ظاهر شدند و کمک های مالی برای خانه های اخوان از بازداشت شدگان جمع آوری کردند و به دیگران پناه دادند. که به زندان محکوم شدند، اما دست [[جمال عبدالناصر]] پیدا نشد در آن زمان ناصر دیوانه شد، بنابراین برای دستگیری بقیه کمپین دیگری به راه انداخت و آنها را فراخواند (سازمان 55) و آنها محاکمه پنهانی کردند تا مردم ندانند. که پس از 54 دستگیری، کسی از اخوان باقی نماند و علی طلعت الشناوی به ده سال زندان محکوم شد. | او برای اولین بار در حالی که بیست سال بیشتر نداشت دستگیر شد. و این در سال 1955 پس از دستگیریهای گسترده توسط جمال عبدالناصر از اخوان المسلمین در تلاش برای از بین بردن خارهای آنها بود. [[جمال عبدالناصر]] و یارانش پس از کمپین دستگیری او برای [[اخوان المسلمین]] در سال 1954 پس از میلاد، فکر می کردند که موفق شده اند اخوان المسلمین را از بین ببرند، اما از اخوان شگفت زده شدند و دوباره ظاهر شدند و کمک های مالی برای خانه های اخوان از بازداشت شدگان جمع آوری کردند و به دیگران پناه دادند. که به زندان محکوم شدند، اما دست [[جمال عبدالناصر]] پیدا نشد در آن زمان ناصر دیوانه شد، بنابراین برای دستگیری بقیه کمپین دیگری به راه انداخت و آنها را فراخواند (سازمان 55) و آنها محاکمه پنهانی کردند تا مردم ندانند. که پس از 54 دستگیری، کسی از اخوان باقی نماند و علی طلعت الشناوی به ده سال زندان محکوم شد. | ||
=منبع= | =منبع= | ||
*ر.ک: مدخل طلعت الشناوی در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | *ر.ک: مدخل طلعت الشناوی در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | ||
[[رده: شخصیتها]] | [[رده: شخصیتها]] | ||
[[رده: شخصیتهای مسلمان]] | [[رده: شخصیتهای مسلمان]] | ||
[[رده: شخصیتهای اخوانالمسلمین]] | [[رده: شخصیتهای اخوانالمسلمین]] | ||
[[رده: مصر]] | [[رده: مصر]] |
نسخهٔ ۴ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۷
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۰۹:۰۷، ۴ اکتبر ۲۰۲۲؛
نام | طلعت الشناوی |
---|---|
زاده | 1935 میلادی / مصر |
درگذشت | 1974 میلادی / مصر |
دین و مذهب | اسلام، تسنن |
فعالیتها | همکاری با اخوانالمسلمین |
طلعت الشناوی از نسل اول اخوانالمسلمین است، او مسئول دفتر اداری اخوان دقهلیه است، اصرار بر استقامت و حرکت در این مسیر، 18 سال را در بازداشت گذراند و در یک شب تمام قرآن را خواند و ختم کرد.
زندگینامه
وی در تاریخ 1935 م، در روستای سنفا - میت غمر - دقهلیه به دنیا آمد و دارای 14 برادر و خواهر بود. او به دبستان القریه و سپس دبیرستان السنبلوین پیوست و در دوران دبیرستان دستگیر شد و تنها بیست سال داشت و پس از آزادی مجدداً در آزمون دبیرستان شرکت کرد. در حین ارائه مدارک خود به دارالمعلمین، مجدداً دستگیر شد، بنابراین او نتوانست وارد دانشکده شود. پس از رهایی در سال 1970 م، مجدداً مقالات خود را به دانشکده دارالعلوم ارائه کرد و پذیرفت و در سال 1974 م، از آن فارغ التحصیل شد. پس از آن بهعنوان مدرس زبان عربی برای مرحله مقدماتی مشغول به کار شد و سپس به یمن رفت و پس از بازگشت تا سال 1994 بهعنوان معلم متوسطه مشغول به کار شد، سپس به مدارس (مدارس خصوصی الهدی و النور) در شهر منصوره پیوست تا اینکه سمت شغلی او به سرپرستی عمومی مدارس رسید.
همکاری با اخوانالمسلمین
اخوان از اوایل دهه چهل لشکر معروفی در روستا داشت و اعلام شد و آرم آن بر روی مقر آن بلند شد.
شیخ ما میگوید (از ویژگیهای اخوان در این دوره دعوت به جهاد و دفاع از مقدسات مسلمین بود، مخصوصاً که این دعوت با جنگ فلسطین همراه بود و من در آن زمان سیزده سال بیشتر نداشتم. چون من دائماً در سخنرانی سهشنبهای شرکت میکردم که ایشان در مرکز عمومی قاهره در حال سخنرانی امام البناء بودند.
در مورد روستاها و کشورهای دیگر، رهبران ارشد اخوان در این باره سخنرانی کردند، علاوه بر این که در این دوره به جوانان مسلمان فشاری وارد نشد، جوانانی که در اوایل مردانگی نشان می دادند، و نه مانند جوانان ما که در حال حاضر هستند. حواسمان به مسابقات فوتبال، «مد» و فیلمها و غیره بود. ما نسبت به ملت خود احساس مسئولیت بزرگی میکردیم. همه اینها مرا بر آن داشت که به اخوان بپیوندم و همانطور که سید قطب میگویدد: آدمی جز گروهی از منافع نیست; اگر علایقش زیاد باشد، عالی است و اگر خالی باشد، خالی است.)
خانواده و برادران
فطرت انسان در روستا ساده و فطری بود و خانوادهها وقتی لطافت اخلاق اخوان و بهره آن برای مردم را علاوه بر تفاوت اخلاق فرزندان و جوانان قبل و بعد از پیوستن به اخوان می دیدند، فشار میآوردند. فرزندان و جوانان خود را به آنها بدون تردید،
شیخ ما می گوید:
(من قبل از پیوستن به آنها یک آشوبگر بودم، اما بعد از پیوستن به آنها کاملاً تغییر کردم و این باعث تعجب و تحسین آنها نسبت به اخوان شد. من خودم به اخوان رفتم و به آنها پیوستم و در فعالیتهای مختلف شرکت کردم و دیدم. در آنها اخلاقی فراتر از توصیف تا حدی بود که تمام روستا برای تماشای مسابقات ما با سایر اخوانالمسلمین گرد هم می آمدند، من از اخلاقیاتی که آنها با تیم مقابل دیگر برخورد می کردند شگفت زده شدم، بنابراین در ابتدای مسابقه ما با تیم دیگر به عنوان یک تیم به ورزشگاه می رفتند و شعار - شعار اخوان - را با هم سر می دادند و سپس هر کدام به سمت تیم خود می رفتیم.)
سال اول بازداشت
او برای اولین بار در حالی که بیست سال بیشتر نداشت دستگیر شد. و این در سال 1955 پس از دستگیریهای گسترده توسط جمال عبدالناصر از اخوان المسلمین در تلاش برای از بین بردن خارهای آنها بود. جمال عبدالناصر و یارانش پس از کمپین دستگیری او برای اخوان المسلمین در سال 1954 پس از میلاد، فکر می کردند که موفق شده اند اخوان المسلمین را از بین ببرند، اما از اخوان شگفت زده شدند و دوباره ظاهر شدند و کمک های مالی برای خانه های اخوان از بازداشت شدگان جمع آوری کردند و به دیگران پناه دادند. که به زندان محکوم شدند، اما دست جمال عبدالناصر پیدا نشد در آن زمان ناصر دیوانه شد، بنابراین برای دستگیری بقیه کمپین دیگری به راه انداخت و آنها را فراخواند (سازمان 55) و آنها محاکمه پنهانی کردند تا مردم ندانند. که پس از 54 دستگیری، کسی از اخوان باقی نماند و علی طلعت الشناوی به ده سال زندان محکوم شد.
منبع
- ر.ک: مدخل طلعت الشناوی در ویکیاخوان؛ ikhwanwiki.com..