حوزه علمیه قم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
=تاریخچه= | =تاریخچه= | ||
تأسیس حوزههای علمیه شیعی به شیوه سنتی به سال ۴۴۷ هجری باز میگردد. در آن سال، با یورش طغرل بیک، سرسلسله سلجوقیان به محلات شیعه نشین بغداد و آتش زدن کتابخانه مهم و گرانقدر شیعه، شیخ الطائفه طوسی از علمای بزرگ شیعی آن زمان ناگزیر به هجرت به [[نجف اشرف]] میشود و آنجا را به صورت پایگاه دانش و دین در میآورد و نخستین حوزه و دانشگاه بزرگ شیعه را بنا مینهد. علمای شیعه پس از مهاجرت شیخ طوسی از بغداد به نجف در نیمه دوم قرن پنجم هجری و تشکیل حلقههای درسی که از آن جمله «امالی» شیخ طوسی است، به نجف آمده و آنجا را تبدیل به مجتمع بزرگ علمی شیعه میکنند. | |||
مدرسه علمیه قم، از دوران حیات امام صادق (ع) اواسط قرن دوم هجری فعالیت داشته و از همان زمان مرکز تجمع علما و محدثان بزرگ بوده است. شهر قم در هیچ دورهای از وجود فقها خالی نشده و همیشه دانشپژوهان و طلاب علوم دینی در آن جمع بودهاند. میتوان گفت حوزه قم، یکی از قدیمیترین مراکز نشر علوم اسلامی در جهان اسلام است که تاکنون باقی مانده است. | |||
البته این روند، فراز و نشیبهای بسیاری در طول تاریخ داشته است. تا زمانی که آیتالله میرزای قمی مسئولیت حوزه را برعهده داشت، حوزه با قوت و قدرت فعالیت میکند. اما پس از وفات میرزای قمی در ۱۲۳۱ ه. ق، حوزه قم به ضعف و رکود میگراید و کم فروغ میشود و این رکود چند دهه ادامه مییابد تا اینکه با هجرت آیتالله شیخ [[عبدالکریم حائری]] به شهر [[قم]]، حوزه علمیه در قالب یک نهاد مستحکم، حیاتی دوباره مییابد. | |||
در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی، با گسترش زمزمههای تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی نیاز شدیدی به یک پایگاه بزرگ و محکم در داخل ایران جهت حمایت از ارکان دین احساس میشود. به ویژه آنکه با شروع جنگ جهانی اول و تحولات در سطح منطقه، تردد طلاب و علما به شهرهای مذهبی عراق (کربلا، نجف، کاظمین، سامرا) که تا قبل از این تاریخ مراکز عمده تعلیم و تعلم علوم دینی به حساب میآمدند دشوار شده بود. به همین دلیل به محض ورود آیتالله حائری به ایران، مشتاقان علوم دینی جلسات درسی ایشان را برپا میکنند و آیتالله حائری این اشتیاق و نیاز را عمیقاً درک کرده و ماندن و خدمت کردن در ایران را بر رفتن به عتبات ترجیح میدهد. | |||
با | مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی در سال ۱۲۷۶ هجری قمری در روستای مهرجرد یزد دیده به جهان میگشاید و اهالی روستای مهرجرد را که از فرزنددار شدن پدرش محمد جعفر مایوس بودند به شگفتی وامیدارد. پس از گذراندن دوران کودکی، عبدالکریم توسط یکی از بستگانش که در کسوت روحانیت بود به مکتبخانهای در شهر اردکان سپرده میشود تا به تحصیل علوم ابتدایی و ادبی و قرائت قرآن بپردازد. سایه پرمهر پدر را در همان دوران جوانی از دست میدهد و به خاطر عشق به مادر غمدیده، مدتی دست از تحصیل میکشد و به سوی او میشتابد. مدتی بعد، به حوزه علمیه یزد میرود و در مدرسه محمدتقی خان اقامت میکند و طولی نمیکشد که به عنوان یک دانشپژوه اسلامی با اندیشههای بلند در میان علمای بزرگ شناخته میشود. | ||
عبدالکریم هجده سال بیشتر ندارد که به دنبال دانشاندوزی بیشتر، راهی کربلا میشود و حدود دو سال در جوار حرم مطهر امام حسین علیهالسلام به تهذیب و تحصیل مشغول میشود. علم و نبوغ شگفتآور او، آیتالله فاضل اردکانی از اساتید بنام حوزه کربلا را متقاعد میکند که حوزه کربلا برای پرورش و شکوفایی خلاقیتهای علمی عبدالکریم کوچک است و او را به سوی میرزای بزرگ شیرازی (مرجع تقلید وقت) در سامرا میفرستد. | |||
میرزای شیرازی عنایت ویژهای به آیتالله حائری داشت. حائری در سامرا و نجف نزد استادان مشهوری چون سیدمحمد فشارکی اصفهانی، میرزا محمدحسن شیرازی، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی و سیدمحمدکاظم طباطبائی یزدی مدارج عالی فقه و اصول را میگذراند و بزودی در شمار علما و فضلای مشهور آن سامان درمیآید. ایشان سالها نیز در کربلا تدریس میکند. | |||
پس از ۳۷ سال اقامت در [[کربلا]]، سامرا و نجف، آیتالله حائری در سال ۱۳۳۳ به دعوت حاج میرزای محمود فرزند حاج آقا محسن اراکی به اراک مهاجرت میکند و در همان جا حوزه تدریس علوم اسلامی را تشکیل میدهد. پس از هشت سال، تعداد طلاب در حوزه علمیه اراک از سیصد نفر افزون شده و حوزه اراک به عنوان یک مرکز عظیم علمی و تحقیقی مطرح میشود. | |||
در | در سال ۱۳۰۰ ه. ش، آیتالله حائری به زیارت مرقد مطهر امام رضا (ع) مشرف میشود و در اواخر زمستان همان سال (مصادف با ۲۲ رجب ۱۳۴۰ ه. ق) به همراه فرزند بزرگش آیتالله مرتضی حائری و آیتالله محمدتقی خوانساری به قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه و نیز اجابت دعوت مردم و علمای قم، از اراک راهی قم میشود. شهر قم به خاطر عید مبعث پیامبر اکرم (ص) آذینبندی شده بود و مردم با شنیدن زمزمه ورود آیتالله حائری به شهر، استقبال بینظیری از او به عمل میآورند. | ||
آیتالله اراکی چگونگی تأسیس حوزه علمیه قم را چنین روایت میکند: «قبل از آمدن مرحوم حاج شیخ عبدالکریم، حوزهای در قم وجود نداشت؛ با اینکه قبلاً علمای برجستهای مانند میرزای قمی، حاج شیخ ابوالقاسم زاهد، آقا شیخ مهدی پایین شهری و… در قم سکونت داشتند، لیکن تقدیر الهی نبود حوزهای در قم تشکیل شود و با اینکه میرزای قمی مقام علمی والایی داشت و صاحب کتاب «قوانین» و از مؤسسین علم اصول بوده، با این وجود حوزهای در این شهر تأسیس نشده بود. تا اینکه خداوند متعال در دل حاج شیخ عبدالکریم که ساکن کربلا بودند، میاندازد که نذر کند به زیارت حضرت امام رضا (ع) برود... پس از مراجعت از مشهد به سلطان آباد، شیخ با این مساله مواجه میشود که به کربلا برود یا در ایران بماند. از طرفی موطن اصلی او کربلا بوده و از طرفی رها کردن حوزه جدیدالتأسیس را صلاح نمیبیند. تکلیف شرعی او را وادار به توقف میکند در صورتی که قبلاً هیچ توقفی در ایران نداشته است. | |||
پس از چندی، علمای قم سعی میکنند که ایشان را به قم بیاورند به جهت اینکه قم، جزو شهرهای مقدس است. بالاخره ایشان را به عنوان «زیارتی شب عید نوروز» به قم میآورند. همچنین حاج شیخ عبدالکریم را مجبور میکنند که در صحن نو حضرت معصومه (س) نماز مغرب و عشاء را به جماعت برگزار کند و بعد از اقامه نماز، حاج شیخ محمد سلطان الواعظین تهرانی، به توصیه علما به منبر رفته و مردم را تهییج میکنند که ایشان را نگه دارید. مردم قم با یک شوق و حال مخصوصی به ایشان میگروند؛ حتی بعضی میگویند که ای اهل قم! زمانی که دعبل خزاعی به قم آمد و جبه امام رضا (ع) را به همراه آورده بود شما نگذاشتید که جبه امام رضا (ع) را از شهرتان بیرون برند. این شخص علم امام رضا (ع) را آورده است، نگذارید که او از این شهر برود… مرحوم شیخ مدتی فکر کردند و عاقبت قرار شد استخاره کنند. وقتی استخاره کردند، این آیه آمد که وَ اتُونی باَهلِکُم اَجمَعینَ؛ این آیه، مربوط به قضیه حضرت یوسف (ع) است که به برادرانش میگوید: «بروید پدرم را با اهل و عیال بردارید بیاورید.» مرحوم حاج شیخ نیز با الهام از این آیه دستور داد بروند و اهل و عیالش را به قم بیاورند. با ورود ایشان به شهر قم حوزه علمیه، حیات تازهای را آغاز کرد.» | |||
تشکیل حوزه علمیه قم و حسن شهرت آیتالله حائری و از همه مهمتر مجاورت با حرم شریف کریمه اهل بیت سلامالله علیها، مشتاقان و طلاب و فضلای دینی را به سوی قم میکشاند و بسیاری از شاگردان ایشان که در اراک به سر میبردند، از جمله سیدمحمدتقی خوانساری، سیداحمد خوانساری، سیدروحالله خمینی، سیدمحمدرضا گلپایگانی و شیخ محمدعلی اراکی به قم میآیند. | |||
آیتالله شیخ عبدالکریم با روحیهای مضاعف به بازسازی حوزه علمیه قم میپردازد. ایشان ابتدا اقدام به تعمیر مدرسه فیضیه قم به عنوان مرکز اصلی این حوزه میکند و سپس به سر و سامان دادن به وضعیت معیشت طلاب اقدام میکند. او تأکید داشت که اداره حوزه باید زیر نظر یک نفر باشد و دیگران در هر مقام علمی، به او یاری برسانند. علمای بزرگ هم بسیار هماهنگ با او عمل میکنند. مساله تبلیغ و اخلاق، برنامه آموزش زبانهای خارجی، انجام خدمات اجتماعی و رفع نیازمندیهای مردم، ساخت بیمارستان، دارالایتام و دارالاطعام و مرمت و احیای مدارس قدیمی از جمله خدمات موسس حوزه علمیه قم به شمار میرود. | |||
حوزه در مدت اقامت پانزده ساله آیتالله حائری از نظر علمی بسیار نیرومند شده و در امور سیاسی و مواجهه با سلطنت رضا شاه نیز پویا و مستقل بوده است. همچنین حوزه، پناهگاه محکم و عظیمی برای مردم مستضعف میشود و پشتیبانی این پایگاه بزرگ دینی از مردم و اعتراضاتشان به رژیم حاکم، روحیه انقلابی را تقویت میکند. | |||
مقابله با فشارهای رضاخان بر طلاب، مبارزه با طرح متحدالشکل شدن البسه، مقابله با دخالت وزارت فرهنگ در امور حوزه و ایستادگی در برابر طرح کشف حجاب از جمله مواردی است که پویایی و اثرگذاری حوزه تازه تاسیس قم را در مسائل سیاسی به خوبی نشان میدهد. | |||
آیتالله شیخ عبدالکریم حائری در شب ۱۷ ذیالقعده ۱۳۱۷ قمری مطابق با دهم بهمن ماه ۱۳۱۵ ه ش و در سن ۷۹ سالگی دارفانی را وداع گفت. پس از رحلت ایشان آیات عظام سیدمحمد حجت کوهکمری، سید محمدتقی خوانساری و سیدصدرالدین صدر محوریت مدیریتی و فکری حوزه را عهدهدار میشوند و سپس آیتالله العظمی بروجردی در آذر ۱۳۲۳ شمسی مدیریت حوزه را برعهده میگیرد. | |||
فعالیت امام خمینی هم در دوره زعامت آیتالله بروجردی به عنوان یکی از استادان مبرز حوزه چشمگیر بود؛ به ویژه آنکه درس اخلاق ایشان تأثیری زیادی بر طلاب داشت. امام همچنین در تحکیم جایگاه و مرجعیت آیتالله بروجردی در هنگام اقامت در قم نیز نقش چشمگیری داشت. | |||
با رحلت [[آیتالله بروجردی]] بار دیگر وحدت مدیریت و مرجعیت در حوزه قم از هم میگسلد و زعامت و مدیریت آن برعهده چهار تن از اساتید برجسته و مطرح (آیات سید روحالله خمینی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدکاظم شریعتمداری و سیدشهابالدین مرعشی نجفی) قرار میگیرد. بر نوشته روزنامه کیهان در روز ۱۲ فروردین ۱۳۴۰، چند روز بعد از درگذشت آیتالله بروجردی، درس خارج امام خمینی پرشکوهترین درس است که بیش از چهارصد تن از طلاب در آن شرکت میکنند. | |||
اهمیت کار آیتالله حائری به قدری است که [[امام خمینی]] در این باره میفرمایند: «اگر مرحوم حاج شیخ در حال حاضر بودند، کاری را انجام میدادند که من انجام دادم و تأسیس حوزه علمیه در آن روز، از جهت سیاسی، کمتر از تأسیس جمهوری اسلامی در ایران امروز نبود.» | |||
=تشکیلات اداری و نظام آموزشی حوزه= | =تشکیلات اداری و نظام آموزشی حوزه= | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۹۸: | ||
[[رده: مراکز فرهنگی جهان اسلام]] | [[رده: مراکز فرهنگی جهان اسلام]] | ||
[[رده: مراکز فرهنگی شیعیان]] | [[رده: مراکز فرهنگی شیعیان]] | ||
نسخهٔ ۲۲ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۱:۱۷
حوزه علمیه قم یکی از بزرگترین حوزههای علمیه شیعیان است که در شهر قم قرار دارد. مکتب و حوزهٔ حدیثی قم (در کنار کوفه و بغداد) یکی از سه حوزهٔ حدیثی کهن در تاریخ علمی جهان تشیع بود و در قرن اخیر توسط عبدالکریم حائری یزدی در سال ۱۳۰۱ خورشیدی تجدید حیات شد به گونه ای وی را مؤسس حوزه علمیه قم نامیدهاند. این حوزه در دوران رضاشاه بر اثر تعطیلی حوزه علمیه تهران و انتقال علمای شیعه به شهر قم تأسیس شد. حوزهٔ علمیهٔ قم، با تلاشهای افرادی همچون میرزا محمد فیض قمی، محمد تقی بافقی یزدی، مهدی پایین شهری قمی، میرزا محمد ارباب قمی، محمدرضا شریعتمدار ساوجی و چند تن دیگر و در نهایت با استقرار عبدالکریم حائری یزدی (معروف به مجدد حوزهٔ قم) در این شهر، جانی دوباره گرفت. حوزه علمیه تهران و قم در طول تاریخ شان ارتباطات زیادی با یکدیگر داشتهاند. حوزه علمیه قم، مجموعۀ دستاندرکاران، مدارس دینی و مراجع مذهبی در شهر قم که آموزش، تربیت و پرورش طلاب علوم دینی شیعه و برخی وظایف دیگر مانند نظارت بر تبلیغات و امور دینی در جمهوری اسلامی ایران را بر عهده دارند. از هنگام پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ شمسی در ایران، بسیاری از روحانیون آموزشدیده در حوزه علمیه قم، مسئولیتهای اجرایی و قضایی بر عهده گرفتهاند.
تاریخچه
تأسیس حوزههای علمیه شیعی به شیوه سنتی به سال ۴۴۷ هجری باز میگردد. در آن سال، با یورش طغرل بیک، سرسلسله سلجوقیان به محلات شیعه نشین بغداد و آتش زدن کتابخانه مهم و گرانقدر شیعه، شیخ الطائفه طوسی از علمای بزرگ شیعی آن زمان ناگزیر به هجرت به نجف اشرف میشود و آنجا را به صورت پایگاه دانش و دین در میآورد و نخستین حوزه و دانشگاه بزرگ شیعه را بنا مینهد. علمای شیعه پس از مهاجرت شیخ طوسی از بغداد به نجف در نیمه دوم قرن پنجم هجری و تشکیل حلقههای درسی که از آن جمله «امالی» شیخ طوسی است، به نجف آمده و آنجا را تبدیل به مجتمع بزرگ علمی شیعه میکنند. مدرسه علمیه قم، از دوران حیات امام صادق (ع) اواسط قرن دوم هجری فعالیت داشته و از همان زمان مرکز تجمع علما و محدثان بزرگ بوده است. شهر قم در هیچ دورهای از وجود فقها خالی نشده و همیشه دانشپژوهان و طلاب علوم دینی در آن جمع بودهاند. میتوان گفت حوزه قم، یکی از قدیمیترین مراکز نشر علوم اسلامی در جهان اسلام است که تاکنون باقی مانده است. البته این روند، فراز و نشیبهای بسیاری در طول تاریخ داشته است. تا زمانی که آیتالله میرزای قمی مسئولیت حوزه را برعهده داشت، حوزه با قوت و قدرت فعالیت میکند. اما پس از وفات میرزای قمی در ۱۲۳۱ ه. ق، حوزه قم به ضعف و رکود میگراید و کم فروغ میشود و این رکود چند دهه ادامه مییابد تا اینکه با هجرت آیتالله شیخ عبدالکریم حائری به شهر قم، حوزه علمیه در قالب یک نهاد مستحکم، حیاتی دوباره مییابد. در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی، با گسترش زمزمههای تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی نیاز شدیدی به یک پایگاه بزرگ و محکم در داخل ایران جهت حمایت از ارکان دین احساس میشود. به ویژه آنکه با شروع جنگ جهانی اول و تحولات در سطح منطقه، تردد طلاب و علما به شهرهای مذهبی عراق (کربلا، نجف، کاظمین، سامرا) که تا قبل از این تاریخ مراکز عمده تعلیم و تعلم علوم دینی به حساب میآمدند دشوار شده بود. به همین دلیل به محض ورود آیتالله حائری به ایران، مشتاقان علوم دینی جلسات درسی ایشان را برپا میکنند و آیتالله حائری این اشتیاق و نیاز را عمیقاً درک کرده و ماندن و خدمت کردن در ایران را بر رفتن به عتبات ترجیح میدهد. مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی در سال ۱۲۷۶ هجری قمری در روستای مهرجرد یزد دیده به جهان میگشاید و اهالی روستای مهرجرد را که از فرزنددار شدن پدرش محمد جعفر مایوس بودند به شگفتی وامیدارد. پس از گذراندن دوران کودکی، عبدالکریم توسط یکی از بستگانش که در کسوت روحانیت بود به مکتبخانهای در شهر اردکان سپرده میشود تا به تحصیل علوم ابتدایی و ادبی و قرائت قرآن بپردازد. سایه پرمهر پدر را در همان دوران جوانی از دست میدهد و به خاطر عشق به مادر غمدیده، مدتی دست از تحصیل میکشد و به سوی او میشتابد. مدتی بعد، به حوزه علمیه یزد میرود و در مدرسه محمدتقی خان اقامت میکند و طولی نمیکشد که به عنوان یک دانشپژوه اسلامی با اندیشههای بلند در میان علمای بزرگ شناخته میشود. عبدالکریم هجده سال بیشتر ندارد که به دنبال دانشاندوزی بیشتر، راهی کربلا میشود و حدود دو سال در جوار حرم مطهر امام حسین علیهالسلام به تهذیب و تحصیل مشغول میشود. علم و نبوغ شگفتآور او، آیتالله فاضل اردکانی از اساتید بنام حوزه کربلا را متقاعد میکند که حوزه کربلا برای پرورش و شکوفایی خلاقیتهای علمی عبدالکریم کوچک است و او را به سوی میرزای بزرگ شیرازی (مرجع تقلید وقت) در سامرا میفرستد. میرزای شیرازی عنایت ویژهای به آیتالله حائری داشت. حائری در سامرا و نجف نزد استادان مشهوری چون سیدمحمد فشارکی اصفهانی، میرزا محمدحسن شیرازی، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی و سیدمحمدکاظم طباطبائی یزدی مدارج عالی فقه و اصول را میگذراند و بزودی در شمار علما و فضلای مشهور آن سامان درمیآید. ایشان سالها نیز در کربلا تدریس میکند. پس از ۳۷ سال اقامت در کربلا، سامرا و نجف، آیتالله حائری در سال ۱۳۳۳ به دعوت حاج میرزای محمود فرزند حاج آقا محسن اراکی به اراک مهاجرت میکند و در همان جا حوزه تدریس علوم اسلامی را تشکیل میدهد. پس از هشت سال، تعداد طلاب در حوزه علمیه اراک از سیصد نفر افزون شده و حوزه اراک به عنوان یک مرکز عظیم علمی و تحقیقی مطرح میشود. در سال ۱۳۰۰ ه. ش، آیتالله حائری به زیارت مرقد مطهر امام رضا (ع) مشرف میشود و در اواخر زمستان همان سال (مصادف با ۲۲ رجب ۱۳۴۰ ه. ق) به همراه فرزند بزرگش آیتالله مرتضی حائری و آیتالله محمدتقی خوانساری به قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه و نیز اجابت دعوت مردم و علمای قم، از اراک راهی قم میشود. شهر قم به خاطر عید مبعث پیامبر اکرم (ص) آذینبندی شده بود و مردم با شنیدن زمزمه ورود آیتالله حائری به شهر، استقبال بینظیری از او به عمل میآورند. آیتالله اراکی چگونگی تأسیس حوزه علمیه قم را چنین روایت میکند: «قبل از آمدن مرحوم حاج شیخ عبدالکریم، حوزهای در قم وجود نداشت؛ با اینکه قبلاً علمای برجستهای مانند میرزای قمی، حاج شیخ ابوالقاسم زاهد، آقا شیخ مهدی پایین شهری و… در قم سکونت داشتند، لیکن تقدیر الهی نبود حوزهای در قم تشکیل شود و با اینکه میرزای قمی مقام علمی والایی داشت و صاحب کتاب «قوانین» و از مؤسسین علم اصول بوده، با این وجود حوزهای در این شهر تأسیس نشده بود. تا اینکه خداوند متعال در دل حاج شیخ عبدالکریم که ساکن کربلا بودند، میاندازد که نذر کند به زیارت حضرت امام رضا (ع) برود... پس از مراجعت از مشهد به سلطان آباد، شیخ با این مساله مواجه میشود که به کربلا برود یا در ایران بماند. از طرفی موطن اصلی او کربلا بوده و از طرفی رها کردن حوزه جدیدالتأسیس را صلاح نمیبیند. تکلیف شرعی او را وادار به توقف میکند در صورتی که قبلاً هیچ توقفی در ایران نداشته است. پس از چندی، علمای قم سعی میکنند که ایشان را به قم بیاورند به جهت اینکه قم، جزو شهرهای مقدس است. بالاخره ایشان را به عنوان «زیارتی شب عید نوروز» به قم میآورند. همچنین حاج شیخ عبدالکریم را مجبور میکنند که در صحن نو حضرت معصومه (س) نماز مغرب و عشاء را به جماعت برگزار کند و بعد از اقامه نماز، حاج شیخ محمد سلطان الواعظین تهرانی، به توصیه علما به منبر رفته و مردم را تهییج میکنند که ایشان را نگه دارید. مردم قم با یک شوق و حال مخصوصی به ایشان میگروند؛ حتی بعضی میگویند که ای اهل قم! زمانی که دعبل خزاعی به قم آمد و جبه امام رضا (ع) را به همراه آورده بود شما نگذاشتید که جبه امام رضا (ع) را از شهرتان بیرون برند. این شخص علم امام رضا (ع) را آورده است، نگذارید که او از این شهر برود… مرحوم شیخ مدتی فکر کردند و عاقبت قرار شد استخاره کنند. وقتی استخاره کردند، این آیه آمد که وَ اتُونی باَهلِکُم اَجمَعینَ؛ این آیه، مربوط به قضیه حضرت یوسف (ع) است که به برادرانش میگوید: «بروید پدرم را با اهل و عیال بردارید بیاورید.» مرحوم حاج شیخ نیز با الهام از این آیه دستور داد بروند و اهل و عیالش را به قم بیاورند. با ورود ایشان به شهر قم حوزه علمیه، حیات تازهای را آغاز کرد.» تشکیل حوزه علمیه قم و حسن شهرت آیتالله حائری و از همه مهمتر مجاورت با حرم شریف کریمه اهل بیت سلامالله علیها، مشتاقان و طلاب و فضلای دینی را به سوی قم میکشاند و بسیاری از شاگردان ایشان که در اراک به سر میبردند، از جمله سیدمحمدتقی خوانساری، سیداحمد خوانساری، سیدروحالله خمینی، سیدمحمدرضا گلپایگانی و شیخ محمدعلی اراکی به قم میآیند. آیتالله شیخ عبدالکریم با روحیهای مضاعف به بازسازی حوزه علمیه قم میپردازد. ایشان ابتدا اقدام به تعمیر مدرسه فیضیه قم به عنوان مرکز اصلی این حوزه میکند و سپس به سر و سامان دادن به وضعیت معیشت طلاب اقدام میکند. او تأکید داشت که اداره حوزه باید زیر نظر یک نفر باشد و دیگران در هر مقام علمی، به او یاری برسانند. علمای بزرگ هم بسیار هماهنگ با او عمل میکنند. مساله تبلیغ و اخلاق، برنامه آموزش زبانهای خارجی، انجام خدمات اجتماعی و رفع نیازمندیهای مردم، ساخت بیمارستان، دارالایتام و دارالاطعام و مرمت و احیای مدارس قدیمی از جمله خدمات موسس حوزه علمیه قم به شمار میرود. حوزه در مدت اقامت پانزده ساله آیتالله حائری از نظر علمی بسیار نیرومند شده و در امور سیاسی و مواجهه با سلطنت رضا شاه نیز پویا و مستقل بوده است. همچنین حوزه، پناهگاه محکم و عظیمی برای مردم مستضعف میشود و پشتیبانی این پایگاه بزرگ دینی از مردم و اعتراضاتشان به رژیم حاکم، روحیه انقلابی را تقویت میکند. مقابله با فشارهای رضاخان بر طلاب، مبارزه با طرح متحدالشکل شدن البسه، مقابله با دخالت وزارت فرهنگ در امور حوزه و ایستادگی در برابر طرح کشف حجاب از جمله مواردی است که پویایی و اثرگذاری حوزه تازه تاسیس قم را در مسائل سیاسی به خوبی نشان میدهد. آیتالله شیخ عبدالکریم حائری در شب ۱۷ ذیالقعده ۱۳۱۷ قمری مطابق با دهم بهمن ماه ۱۳۱۵ ه ش و در سن ۷۹ سالگی دارفانی را وداع گفت. پس از رحلت ایشان آیات عظام سیدمحمد حجت کوهکمری، سید محمدتقی خوانساری و سیدصدرالدین صدر محوریت مدیریتی و فکری حوزه را عهدهدار میشوند و سپس آیتالله العظمی بروجردی در آذر ۱۳۲۳ شمسی مدیریت حوزه را برعهده میگیرد. فعالیت امام خمینی هم در دوره زعامت آیتالله بروجردی به عنوان یکی از استادان مبرز حوزه چشمگیر بود؛ به ویژه آنکه درس اخلاق ایشان تأثیری زیادی بر طلاب داشت. امام همچنین در تحکیم جایگاه و مرجعیت آیتالله بروجردی در هنگام اقامت در قم نیز نقش چشمگیری داشت. با رحلت آیتالله بروجردی بار دیگر وحدت مدیریت و مرجعیت در حوزه قم از هم میگسلد و زعامت و مدیریت آن برعهده چهار تن از اساتید برجسته و مطرح (آیات سید روحالله خمینی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدکاظم شریعتمداری و سیدشهابالدین مرعشی نجفی) قرار میگیرد. بر نوشته روزنامه کیهان در روز ۱۲ فروردین ۱۳۴۰، چند روز بعد از درگذشت آیتالله بروجردی، درس خارج امام خمینی پرشکوهترین درس است که بیش از چهارصد تن از طلاب در آن شرکت میکنند. اهمیت کار آیتالله حائری به قدری است که امام خمینی در این باره میفرمایند: «اگر مرحوم حاج شیخ در حال حاضر بودند، کاری را انجام میدادند که من انجام دادم و تأسیس حوزه علمیه در آن روز، از جهت سیاسی، کمتر از تأسیس جمهوری اسلامی در ایران امروز نبود.»
تشکیلات اداری و نظام آموزشی حوزه
در زمان آيت الله حائري و آيت الله بروجردي يكي از منابع عمده مالي حوزه علميه قم، وجوه شرعي بود. پهلوي اول با هدف محدود كردن روحانيت، مجموع اوقاف مدارس را كه يكي از منابع حوزهها بود در اختيار دولت قرار داد و بدينگونه بسياري از مدارس را هم متصرف شد. اين امر چنان اهميتي داشت كه سيدابوالقاسم كاشاني پس از شهريور 1320 در اولين اطلاعيه خود بهآن اشاره كرد... لازم به ذکر است در آن زمان هزينه زندگي طلاب از چند طريق حاصل ميشد: درآمد شخصي، كمكهاي بازرگانان و اعيان شهرها، كمك خرج از طرف آيت الله حائري و جمعي از طلاب بودند كه همه مخارجشان را آيت الله حائري تأمين ميكرد... در زمان آيت الله بروجردي به طلاب پس از آنكه مشغول درس شرح لمعه ميشدند، شهريه پرداخت ميشد ولي به افراد خوشاستعداد زودتر شهريه ميدادند... تمايز قائل شدن بين طلاب مجرد و متأهل و نيز تفاوت رتبه درسي رسمي است كه اكنون نيز در حوزههاي علميه و از جمله حوزه علميه قم برقرار است. شيوه مصرف شهريه در بين طلاب ساكن در حجرات مدارس گاه چنين بود كه مجموعه دريافتيهاي خود را مثلاً در كيسهاي ميريختند و هركس به مقدار نياز خود از آن برداشت ميكرد. گاهي هم هر هفته يك نفر مسئول خريد ميشد و فهرست هزينهها را مينوشت و در پايان سهم هركس را مشخص ميكرد. در دهه چهل رسم بر اين بود كه هريك از مراجع كه از رؤساي حوزهعلميه بودند يك دفتر شهريه يا مُقسِّم داشتند، در دفتر شهريه اسامي طلابي كه بايد به آنان شهريه داده شود، غالباً به تفكيك شهر زادگاه يا شهرتشان ثبت شده بود. مُقسِّم در هر ماه در روزي كه بايد شهريه پرداخت ميشد، به مدارس محل اقامت طلاب ميرفت و در همان مدرسه از روي دفتر شهريه، مقرري ماهيانه را به آنان ميپرداخت. پرداخت شهريه معمولاً چند روز طول ميكشيد و به هر مدرسه روز خاصي تعلق گرفته بود. به مقسّم شهريه معمولاً چند تن كمك ميكردند و اين افراد روحاني و از افراد مورد اعتماد مراجع بودند... در زمينه تحول تشكيلات اداري حوزه هم در زمان آيت الله بروجردي ترتيبي برقرار شد كه براساس آن نامههاي وارده و صادره طي شمارهاي خاص در دفتر ثبت و ضبط شود. همچنين مقرر شد وكالتنامههايي كه به افراد داده ميشود با مشخصات شخص وكيل و مورد وكالت ثبت گردد و اين امر در نوع خود در اين عصر كار نويي محسوب ميشد. در هر عصر مسئوليت حوزه برعهده يك يا چند تن از مراجع بوده و مسئولان مدارس نيز از سوي آنان انتخاب ميشدند... پس از انقلاب اسلامي، امور اداري حوزه سامان بهتري يافت. اعضاي اولين شوراي مديريت حوزه در 8 اسفند 1359 به فرمان امام خميني و با هماهنگي ديگر مراجع انتخاب شدند و شروع به كار كردند. امور اين تشكيلات از طريق شوراي اجرايي دبيرخانهاي دنبال ميشد كه داراي هفت بخش بود: بخش علمي (مركز تحقيقات علمي، تنظيم برنامههاي درسي، اصلاح كتابهاي درسي، امتحانات، دروس مربوط به بانوان طلبه و برنامههاي مربوط به طلاب خارجي)، بخش اخلاق و تزكيه (دروس اخلاق، نظارت و مراقبت ويژه و رسيدگي به تخلفات)، بخش مديريت داخلي (پروندههاي تحصيلي، گزينش طلاب و جذب نيرو، نظارت بر وضع طلاب خارجي، شناسايي و جذب نيرو، مشمولين نظام وظيفه و مديران مدارس)، بخش تبليغات و مبلغين (تربيت مبلّغ، تأمين نيازمنديهاي تبليغي مناطق مختلف و انتشارات) و سرانجام بخش آمار و اطلاعات، بخش تداركات و بخش حوزههاي شهرستان. در 1370 به پيشنهاد آيتاللّه خامنهاي و موافقت ديگر مراجع قم، شوراي عالي حوزه علميه قم تشكيل شد. اين شورا، برنامهريزي و تصميمات اصلي در باب مسائل حوزه علميه قم را برعهده گرفت و كارهاي اجرايي به مديريت واگذار گرديد و تعيين مدير حوزه برعهده اين شورا قرار گرفت. اين تحول در بخش مدارس علميه خواهران نيز رخ داد و وظايف مديريت اين مدارس در نامه امام خميني به هيئت مؤسس جامعهالزهراء در 29 شهريور 1363 مشخص شد. اكنون بيشتر مدارس قم و ديگر شهرستانها براساس برنامههاي شوراي مديريت حوزه، مستقر در قم عمل ميكنند و تنها مديريتهاي حوزههاي مشهد و اصفهان استقلال دارند. اينك در مجموع بيش از 270 مدرسه در سراسر كشور تحت نظارت شوراي مديريت حوزه علميه قم است. شوراي سرپرستي طلاب غيرايراني هم در 29 شهريور 1358ش به مركز جهاني علوم اسلامي تغيير نام يافت و آغاز به كار كرد و در 1372ش به فرمان آيتاللّه خامنهاي به صورت متمركز كار خود را ادامه داد كه تاكنون فارغالتحصيلان زيادي داشته است. اين مركز نيز بر پايه برخي تجربهها و ضرورتها به «جامعهالمصطفي العالميه» تغيير نام داده است.[۱]
سبكهاي آموزش دروس
در حوزه علميه قم، مباحث عالي فقه و اصول و نيز فلسفه و عرفان به سبكهاي متفاوت و ويژهاي عرضه شده است. در اين ميان، دو سبك آيت الله حائري و آيت الله بروجردي كه پيش از آن در حوزههاي علميه ايران مرسوم نبوده درخور توجه است. آيت الله حائري كه از شاگردان ميرزا محمدحسن شيرازي بود در تدريس خود از شيوه وي كه مبتني بر شاگردمحوري بود پيروي ميكرد. در اين شيوه استاد يك مسئله را با ادلّه مؤيد و مخالف آن مطرح ميكرد و شاگردان اجازه داشتند درباره آن به اظهارنظر بپردازند. اين شيوه به مكتب سامرا معروف شده است. در زمان رياست و مرجعيت آيت الله بروجردي سبك ديگري در تدريس خارج فقه و هم علم رجال عرضه شد كه تأثير زيادي بر حوزه علميه قم و حتي نجف گذاشت و اين تأثير تاكنون استمرار داشته است. روش فقهي وي از يكسو مبتني بر آگاهي از فتاوي فقهاي اوليه مذاهب اسلامي و علماي اهل سنّت بود، چرا كه بسياري از مطالبي كه ائمه شيعه عليهمالسلام مطرح ميكردهاند، به اقتضاي وضع تاريخي عمدتاً ناظر بر فتاوي و نظريات فقهي اهل سنّت بوده است؛ و از سوي ديگر آيت الله بروجردي به سير تاريخي هر مسئله توجه نشان ميداد؛ بهعلاوه از طرح مباحث كمثمر و صرفاً ذهني پرهيز مينمود. در علم رجال و اِسناد هم او صاحب روش جديدي بود كه براساس آن مسائلي از قبيل فاصله زماني راويان يك سلسله، تعداد روايات هر راوي، جايگاه حديثي او، ميزان وثاقت و استادان و شاگردانش كه كاشف از مرسل يا مسند بودن حديث بود، مورد بررسي قرار ميگيرد. در كنار دو سبك آيت الله حائري و آيت الله بروجردي بايد از سبك فقهي امام خميني ياد كرد كه به گونهاي آميزهاي از آن دو بود، به علاوه ويژگيهاي ديگر. وي كه شاگرد آيت الله حائري بود و در درس آيت الله بروجردي هم شركت كرده بود، درواقع ابعاد مثبت مكتب سامرا را گرفته و برخي از ابعاد آن را رها ساخته بود. در شيوه وي، موضوع مورد بحث و ابعاد مختلف آن بهطور كامل مطرح ميشد، آراي دانشمندان ديگر درباره آن موضوع طرح و احياناً نقد ميشد و سعي ميشد مسائل اصولي از مسائل فلسفي به طور واضح متمايز گردد. حوزه علميه قم در دروس عالي ديگر غير از فقه و اصول، مثل كلام و فلسفه و تفسير هم در دهههاي سي تا پنجاه شمسي، كه در ديگر حوزهها كمتر مورد توجه بود، شهرت يافت. مدرس عالي دو رشته فلسفه و تفسير علامه سيدمحمدحسين طباطبائي بود. درواقع، تا پيش از فعاليت علامه طباطبائي در قم، درس فلسفه در اين شهر مهجور بود؛ چنانكه امام خميني هم مجبور به ترك درس فلسفه شده بود. درس فلسفه طباطبائي كه در آن استادان مبرِّزي پرورده شدند، درواقع به احياي علوم عقلي در حوزه و در نتيجه آماده شدن طالبان علم براي بررسي پرسشهاي كلامي و فلسفي جديد انجاميد. اقدام علامه طباطبائي در حدود 1330ش، در تربيت شماري از فضلاي حوزه براي نقد فلسفههاي ماديگرايانه منشأ تحولات جدّي در حوزه علميه قم شد؛ بهگونهاي كه اين حوزه پيشگام اينگونه مباحثات گرديد و حتي حوزه نجف از آن بهرهمند شد. به علاوه، با اين اقدام علامه ، زمينه براي ورود مباحث جديد فلسفه غرب به حوزه قم فراهم آمد. تأليف كتابهاي بدايهالحكمه و نهايهالحكمه توسط علامه طباطبائي را هم بايد در زمره اصلاحات نظام درسي حوزوي تفسير كرد. نقش علامه طباطبائي در حوزه علميه قم، خاصه در پرورش متفكر اسلامي را با نقش آيت الله بروجردي در زمينه فقه مقايسه كردهاند. جلسات تفسيري علامه و سبك ويژه وي در تفسير قرآن را كه به پرورش چندين مفسر و نيز احياي مباحث قرآني در حوزه قم انجاميد، بايد از ويژگيهاي شاخص حوزه علميه محسوب كرد. در كنار درسهاي فقه، اصول، كلام و فلسفه و تفسير قرآن، تدريس اخلاق، رجال و برخي ديگر از علوم كاربردي مانند رياضيات و نجوم نيز با دامنهاي محدودتر در حوزه قم معمول بوده است. از نوآوريهاي ديگري كه در واپسين سالهاي حيات آيتاللّه آيت الله بروجردي صورت گرفت، آشناسازي طلاب بااستعداد و فاضل با زبان انگليسي و دانشهاي جديد بود...[۲]
شورای عالی حوزههای علمیه
شورای عالی حوزه، شورایی متشکل از شماری از مدرّسان و بزرگان حوزه علمیه قم که سیاستگذاری و برنامهریزی کلان در بخشهای مختلف آموزشی، اخلاقی، تبلیغی و اجتماعی حوزه علمیه قم و سایر حوزههای وابسته به آن را بر عهده دارد. نامزدهای عضویت در این شورا، که دستکم باید هفت نفر باشند، از سوی جامعه مدرسین به آیتالله خامنهای و مراجع تقلید معرفی میشوند و پس از تایید، به عضویت شورا در میآیند.نصب و عزل اعضای شورای عالی، به پیشنهاد جامعه محترم مدرسین، و تصویب رهبر انقلاب و مرجع یا مراجع تقلید حوزه علمیه قم انجام میشود. مدت فعالیت شورای عالی در هر دوره، ۴ سال است و تعداد اعضای آن، حداقل، ۷ نفر میباشد.[۳]
اساس نامه شورای عالی
اساسنامه این شورا در ۱ آذر ۱۳۷۴، مطابق ۲۸ جمادیالثانی ۱۴۱۶، تنظیم و تصویب شد. اساسنامه شورای عالی در هیئتی مرکب از نمایندگان جامعه مدرسین و شورای عالی حوزه، تصویب و در تاریخ ۷/۹/۱۳۷۴ به تأیید مراجع تقلید وقت و آیت الله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی ایران رسید. [۴]
وظایف شورای عالی
انتخاب مدیر حوزه
شورای عالی، به منظور اجرای مصوبات خود و اداره حوزه علمیه، یکی از طلاب را به عنوان مدیر، را با رای دو سوم آراء انتخاب میکند و کارهای اجرایی را به او میسپارد تا به کمک معاونان و سایر همکاران، آنها را اجرا نماید..[۵] برنامهریزی در امور تحصیلی یکی از مهمترین وظایف این شورا، تدوین برنامههای مناسب، به منظور ارتقای کیفیت تحصیل و تدریس طلاب علوم دینی، مخصوصاً در زمینه فقه و فقاهت است.
طرح و تصویب ایجاد فضای آموزشی و توسعه مدارس و مراکز آموزشی علوم اسلامی
تعیین مقاطع تحصیلی، بر اساس اهداف مورد نظر
تعیین دروس مورد نیاز و محتوای کتابهای درسی
ارائه شیوههای مناسب امتحانی در مقاطع مختلف تحصیلی
تصویب طرح جهت ایجاد هماهنگی و پشتیبانی مراکز آموزشی علوم حوزوی
برنامه ریزی و توسعه جهت رشتههای تخصصی، مخصوصاً فقه و عقاید و تفسیر و فلسفه اسلامی و تبلیغ
تعیین گرایشهای مختلف در دورههای عالی علوم اسلامی
تهیه تقویم تعطیلات سالانه حوزه و ضوابط تعطیلات اضطراری
برنامه ریزی برای بهره وری از دانش آموختگان و عالمان حوزوی بعد از اتمام تحصیل.[۶]
برنامهریزی در امور جذب و گزینش، نظارت و مشاوره
تعیین شیوههای جذب و ضوابط گزینش طلاب علوم دینی
تدوین طرح مناسب، جهت جمع آوری آمار و اطلاعات حوزه
تصویب طرحی به منظور جلوگیری از نفوذ بیگانگان و حفاظت حوزویان از وابستگی به جریانات انحرافی
تدوین طرح ایجاد مرکز مشاوره، جهت راهنماییهای مورد نیاز طلاب.[۷]
برنامهریزی در امور اخلاق
تهیه برنامه جهت ارتقای سطح معنویات، اخلاق و تهذیب نفس در حوزه و تعیین دروس و کتب مربوطه
طرح تشکیل مرکزی جهت نظارت بر رعایت اخلاق اسلامی و آداب اجتماعی و زی طلبگی و تنظیم آیین نامه انضباطی
تدوین طرح ایجاد و توسعه مراکز تحقیقاتی علوم اسلامی.[۸]
برنامه ریزی در امور تبلیغی
تدوین برنامه جهت افزایش آگاهیهای سیاسی و اجتماعی حوزویان
تصویب برنامههای لازم جهت حفظ آمادگیهای دفاعی در حوزهها و تهیه طرحهای مناسب، جهت ارائه امتیازاتی به ایثارگران
بررسی و مطالعه حوادث و رخدادهای اجتماعی که به نحوی به حوزه علمیه ارتباط دارد و اتخاذ تصمیمات مناسب.[۹]
سایر موارد
نصب و عزل و قبول استعفای مدیر حوزه علمیه
تدوین و تصویب تشکیلات و مدیریت و شرح وظایف مدیر و قائم مقام و معاونتها
تأیید قائم مقام و معاونین، پس از معرفی از سوی مدیر
نظارت بر اجرای مصوبات شورای عالی و ارزیابی نتایج آن
دریافت گزارش عملکرد مدیر، جهت ارزیابی
بررسی طرحهای پیشنهادی مدیر
تصویب بودجه سالانه شورای عالی و مدیریت و تعیین منابع آن
تصویب اساس نامه مراکز آموزشی، تحقیقی، تبلیغی، پرورشی، خدماتی و دیگر مؤسسات وابسته به حوزه علمیه
بررسی و تعیین راههای مناسب جهت برقراری ارتباط حوزه با دیگر مراکز علمی و فرهنگی داخل و خارج کشور
ارائه گزارش عملکرد شورا و مدیریت به رهبر انقلاب و مراجع تقلید.[۱۰]
مرکز مدیریت حوزههای علمیه
مرکز مدیریت حوزههای علمیه، بهعنوان ستاد مرکزی اداره حوزههای علمیه کشور، مأموریت سیاستگذاری اجرایی، برنامهریزی و نظارت بر حوزههای علمیه را برعهده دارد. مدیر مرکز توسط اعضای شورای عالی انتخاب و حکم وی توسط دبیر شورای عالی حوزههای علمیه صادر میشود.
مدارس تحت نظر حوزه
شهریه
مراحل ومقاطع تحصیل
گسترش کمی حوزه قم
علما
اساتید معرف
سادات وعلویان
ارتباط با ائمه
مرجعیت عامه آیت الله بروجردی
در اوايل دهه بيست شمسي، شماري از بزرگان و استادان حوزه علميه قم كه از عدم مديريت متمركز اين حوزه نگران بودند و از سويي از مقام علمي و نفوذ اجتماعي و ديني آيتاللّهحاج آقاحسين بروجردي، آگاهي داشتند، از او خواستند كه از بروجرد به قم بيايد. امام خميني و حاجآقاروحاللّه كمالوند از علماي خرّمآباد در اين زمينه كوشش بيشتري مبذول داشتند. آيت الله بروجردي با پذيرش اين درخواست، در محرّم 1364/ آذر 1323ش در قم ساكن شد. در تحكيم جايگاه و مرجعيت آيت الله بروجردي در هنگام اقامت در قم نيز نقش امام خميني چشمگير بود. با ورود آيت الله بروجردي به حوزه علميه قم، بر رونق آن افزوده شد و شور و نشاط علمي آن دوچندان و بنيه علمي آن تقويت گرديد. اقدامات آيت الله بروجردي در طول دوره زعامت، حاكي از اهتمام ايشان به حفظ و تقويت اينحوزه است. آيت الله بروجردي با استقرار در قم تدريس پرمايهاي را آغاز كرد... در آغاز حضور آيت الله بروجردي در قم در 1326ش درسهاي خارج فقه و اصول منحصر به چند تن، از جمله خود آيت الله بروجردي و آيات حجت، فيض، خوانساري و صدر بود، ولي در پايان زندگي وي، بر شمار استادان خارج فقه و اصول حوزه قم كه بين 20 تا 250 شاگرد داشتند، افزوده شده بود و بهويژه تعدادي از شاگردان برجسته آيت الله حائري، چون شيخ محمدعلي اراكي، سيدمحمدرضا گلپايگاني، سيدمحمد داماد، امام خميني، سيدكاظم شريعتمداري و سيدشهابالدين مرعشي نجفي حوزه درسي خارج داشتند. آيت الله بروجردي به عنوان عاليترين مقام علمي ديني ايران در عهد خود و نيز به عنوان مرجع تقليد عليالاطلاق و رئيس حوزه علميه قم، براي پيشبرد امور ديني و حوزوي، كساني را رابط خود با حكومت قرار داده بود و پيامها يا اعتراضات و تذكارات خود را از طريق آنان به شاه يا مقامات ديگر ابلاغ ميكرد. از ديگر اقدامات سياسي و اجتماعي آيت الله بروجردي به اين موارد ميتوان اشاره كرد: پيشنهاد گنجاندن تعليمات ديني در ضمن دروس مدارس و موافقت دولت با آن؛ پيشنهاد توقف قطارها در ايستگاه براي اقامه نماز مسافران؛ مقابله با نفوذ بهائيت در مراكز دولتي؛ حمايت از مردم فلسطين و صدور اعلاميه در اين باب در 1327ش (سال تأسيس رژيم اسرائيل) و... آيت الله بروجردي در بُعد بينالمللي نيز فعاليتهايي را در حوزه علميه قم سامان داد، از جمله سيدمحمدتقي طالقاني آلاحمد را در 1331ش براي سرپرستي شيعيان مدينه و پس از درگذشت او سيداحمد لواساني و سپس شيخ عبدالحسين فقيهي رشتي را اعزام كرد؛ سيدزينالعابدين كاشاني را به كويت، سيدمحمدحسن ناشرالاسلام شوشتري را به زنگبار، شريعتزاده اصفهاني را به پاكستان، مهدي حائري يزدي را به امريكا و صدر بلاغي را به عنوان نماينده سيار خود به اروپا فرستاد. از ديگر اقدامات بينالمللي آيت الله بروجردي جلب حمايت و تأييد شيخمحمدتقي قمي براي تأسيس دارالتقريب در مصر بود. بر اثر مساعي قمي بود كه شيخ محمود شلتوت، شيخ دانشگاه الازهر در 1337ش مذهب جعفري را در كنار ديگر مذاهب فقهي اهل سنّت به رسميت پذيرفت. آيت الله بروجردي براي حفظ و ارتقاي حوزه علميه قم... از حيث علمي شيوه جديد خود را در تحقيق و تدريس مباحث فقه ارائه كرد كه در قم سابقه نداشت و نسلي از شاگردان بااستعداد در اين زمينه تربيت كرد كه استادان و مراجع آينده حوزه شدند؛ براي احيا و چاپ كتابهاي عمده حديثي و فقهي و رجالي شيعه تلاش زياد مبذول داشت، به ادامه تحصيل طلاب و تشويق افراد بااستعداد به شيوههاي مختلف توجه نشان داد، طلاب را به مباني مسائل و مباحث فقه و رجال و بيان مآخذ هركدام و اينكه هر مسئلهاي از چه وقت و چرا وارد حوزه اسلامي شده است، متوجه كرد. آيت الله بروجردي در زمينه توسعه فضاي آموزشي حوزه از قبيل ساخت و احياي مدارس و به طور خاص تأسيس مسجد اعظم و كتابخانه آن اقدامات درخور توجهي كرد. به اين ترتيب، مهاجرت مؤثر و تحولآفرين آيت الله بروجردي، حوزه قم را به مرتبهاي از اعتبار رساند كه عملاً همارز معتبرترين حوزه آن عهد، يعني حوزه نجف شد و نه فقط طالبان علم از شهرهاي مختلف ايران راهي قم ميشدند، بلكه به تدريج افرادي از مناطق شيعهنشين دنيا قم را براي تحصيل برميگزيدند.[۱۱]
پس از وفات آیت الله بروجردی
پس از وفات آيت الله بروجردي حوزه علميه قم وارد مرحله جديدي از حيات خود شد. مقطع زماني 1340ش تا 1357ش سياسيترين دوره فعاليت و حيات حوزه علميه قم محسوب ميشود. با رحلت آيت الله بروجردي بار ديگر وحدت مديريت و مرجعيت در حوزه قم از هم گسيخت و زعامت و مديريت آن برعهده چهار تن استاد برجسته و مطرح قرار گرفت: امام خميني، سيدمحمدرضا گلپايگاني، سيدكاظم شريعتمداري و سيدشهابالدين مرعشينجفي. پس از تبعيد امام خميني به تركيه و سپس انتقال ايشان به نجف، اداره اين حوزه برعهده آن سه تن ديگر افتاد. در اين مقطع كه بحث مرجعيت بار ديگر مطرح شده بود، روزنامهها گزارشهايي در باب استادان خارج حوزه و تعداد شاگردان آنان منتشر كردند. براساس گزارش روزنامه كيهان به تاريخ 12 فروردين 1340، چند روز بعد از درگذشت آيت الله بروجردي، درس خارج امام خميني پرشكوهترين درس بود كه بيش از چهارصد تن در آن شركت ميكردند. در اين برهه، علماي طراز اول از حيث سياسي به سه گروه عمده تقسيم ميشدند: گروهي كه از دخالت در سياست پرهيز داشتند و آيتاللّه سيداحمد خوانساري (از شاگردان نامدار آيت الله حائري، كه در تهران ساكن شد و مرجعيت يافت) نمونه بارز اين طرز فكر و عمل بود. گروه دوم روحانيان ميانهرو بودند كه در عين مخالفت با رژيم پهلوي از مبارزه تند با آن پرهيز ميكردند و عالماني چون گلپايگاني، شريعتمداري و مرعشي نجفي اين خط مشي را داشتند. گروه سوم كه عبارت بودند از امام خميني و طرفدارانش از شاگردان آيت الله بروجردي . نقطه شروع درگيري حوزه علميه قم با دولت پس از فوت آيت الله بروجردي، وقتي بود كه پهلوي دوم به جاي دادن پيام تسليت به علماي قم، به آيتاللّه سيدمحسن حكيم در نجف پيام تسليت فرستاد و اين امر در بين علماي داخل ايران اينگونه تلقي شد كه هدف وي بيرون بردن مرجعيت شيعه از ايران است. اقدامات بعدي رژيم پهلوي در اين مقطع، موقعيت سياسي حوزه علميه قم را برجستهتر كرد و ابراز موضع صريح امامخميني و ياران و همراهانش و نيز ساير علما، موقعيت مرجعيت امام خميني را استوارتر كرد. امامخميني، استاد برجستهاي بود كه درس خارج معتبري داشت و شاگردان فراواني در فلسفه و اصول و فقه تربيت كرده بود. اقدامات و اظهارات سياسي او تأثيرات اساسي بر حوزه قم داشت... در محرّم 1342 رويارويي حوزه علميه با رژيم شدت يافت و امام خميني در سخنراني روز عاشوراي خود در فيضيه به موضوعاتي پرداخت كه ساواك خواستار مطرح نشدن آن در منابر شده بود و در مخالفت با شاه و اسرائيل سخن گفت و همين امر سرانجام موجب دستگيري وي در شب 15 خرداد برابر با 12 محرّم گرديد. در اثر تلاش مراجع و علماي قم و ديگر شهرها، امام خميني در 15 فروردين 1343 آزاد شد و به قم بازگشت و تدريس خود را از سر گرفت و در منزل خود مسائل مستحدثه را مورد بحث قرار داد. اما پس از سخنراني بر ضد كاپيتولاسيون در چهارم آبان اين سال، در 13 آبان 1343 دستگير و به تركيه تبعيد شد. مبارزه روحانيان حوزه علميه قم با رژيم را پس از تبعيد امام خميني، ديگر مراجع و خصوصاً ياران و شاگردان وي ادامه دادند و اين مبارزه به جز جنبه سياسي، ابعاد علمي و فرهنگي گستردهاي پيدا كرد. در اين زمينه به ايجاد مدارس و مؤسسات و انتشار مجلاتي با اين رويكرد ميتوان اشاره كرد. چنانكه گفته شد پس از تبعيد امام خميني زعامت حوزه قم بهعهده مراجع سهگانه- گلپايگاني، شريعتمداري و نجفي مرعشي- افتاد. اين مراجع و استادان و طلاب در موارد مقتضي در برابر حوادث روز موضعگيري ميكردند. از زمره وقايع اين دوره به اين موارد ميتوان اشاره كرد: تأكيد دوازده تن از مدرّسان قم، پس از درگذشت آيتاللّه حكيم در 1349ش، بر مرجعيت امام خميني؛ تبعيد 25 تن از روحانيان و مدرّسان قم به مدت سه سال از سوي رژيم؛ هجوم كماندوهاي رژيم در خرداد 1354 به مراسم بزرگداشت شهداي 1342 در مدرسه فيضيه كه به دستگيري و زنداني شدن و تبعيد عدهاي از آنان انجاميد؛ مخالفت حوزه با تغيير تقويم هجري شمسي به تقويم جعلي شاهنشاهي. انتشار خبر درگذشت سيدمصطفي خميني در شب اول آبان 1356 در نجف و برگزاري مجالس يادبود در قم و تهران براي وي موجب شد نام امام خميني دوباره در ايران مطرح شود. از جمله رخدادهايي كه عكسالعمل شديد مراجع و علماي قم را موجب شد انتشار مقالهاي توهينآميز به امام خميني در 17 دي 1356 در روزنامه اطلاعات بود كه مايه اعتراض حوزه و سخنراني برخي علما و مدرّسان برجسته بر ضد رژيم شد و منجر به هجوم مأموران در 19 دي و دستگيري و شهادت برخي از طلاب گرديد. جمعي از مدرّسان نيز تبعيد شدند. بدينگونه فعاليت حوزه علميه قم به عنوان شاخصترين قشر روحاني تا پيروزي انقلاب ادامه يافت. حوزه علميه، هم بهجهت نقشي كه در انقلاب اسلامي داشت و هم به سبب كارها و اقداماتي كه پس از انقلاب در زمينههاي مختلف از آن انتظار ميرفت گسترش يافت، خاصه بدين سبب كه شماري از مسئوليتهاي تعريف شده در قانون اساسي و مشاغل سياسي و فرهنگي جامعه، تنها از عهده درسخواندگان حوزه برميآيد. بهعلاوه، در اين سالها، جايگاه حوزه علميه قم چنان قوت و اهميت يافته است كه نه تنها از داخل ايران بلكه از بسياري از ديگر كشورها افرادي براي تحصيل علوم ديني به قم ميآيند؛ بهطوري كه اينك آمار تحصيلكردگان مركز جهاني علوم اسلامي (جامعهالمصطفي العالميه) بيستهزار تن از 103 كشور است.[۱۲]
مخالفت حوزه قم با شاه
حوزه قم بعد از تبعید امام خمینی
دغدغه اصلاح در حوزه
اصلاح و بازسازي نظام آموزشي حوزه از زمره موضوعات مهمي است كه از ديرباز، خاصه از زمان تأسيس نظام آموزشي جديد در ايران، مورد توجه اولياي حوزههاي علميه بوده است. مثلاً در زمان آيت الله بروجردي تشكلي تحتعنوان «هيئت حاكمه» در حوزه علميه قم به وجود آمد كه شخصيتهايي چون امام خميني، شيخ مرتضي حائري، سيداحمد زنجاني، سيدباقر سلطانيطباطبائي و جمعي ديگر عضو آن بودند و در پنجشنبه 13 ذيحجه 1368/14 مهر 1328 تشكيل جلسه دادند و پيشنهادهايي مطرح كردند كه در آن مقطع مقبول زعيم حوزه قرار نگرفت و متوقف ماند. آنچه پذيرفته شد و به مرحله عمل درآمد، برگزاري امتحانات براي طلاب بود، اما پس از مخالفت برخي مراجع نجف با امر امتحان، آيت الله بروجردي آن را نيز لغو نمود. پس از آيت الله بروجردي مسائل امتحانات در حوزه قم دوباره مطرح و بهتدريج به طور جدّي معمول گرديد. درواقع، امتحان از آن رو ضرورت يافت كه مايه كسب اطمينان از گذراندن دروس مرحله قبلي و گذار به مرحله بعدي بود. برحسب دستور آيتاللّه گلپايگاني در اين زمينه شروطي وضع شد كه براساس آنها، شرط شركت در امتحانات مراحل عالي تحصيلي، قبولي در امتحانات مراحل قبلي دانسته شد. به اين ترتيب، مورد توجه قراردادن امتحانات به امر مهمتري منجر شد كه عبارت بود از رتبهبندي دروس و طلاب و نيز رتبهبندي شهريه براساس آن؛ امري كه هماكنون نيز در حوزهها معمول است. اين رتبهها اينك به قرار ذيل است: رتبه اول: ادبيات عرب و شرح لمعه؛ رتبه دوم: اصول فقه، مكاسب محرمه و رسائل؛ رتبه سوم: مكاسب (بيع و خيارات) و كفايه. در طرح آيتاللّه گلپايگاني امتحانات هريك از اين رتبهها در سه مرحله برگزار ميشد و همين اساس ايجاد ده پايه درسي، با تفاوتهايي، در نظام آموزشي حوزه شده است. در اين نظام، طلاب با گذراندن پايه دهم، علاوه بر درسهاي جنبي مورد لزوم، كتابهاي مكاسب و كفايه را به اتمام رسانده، امتحان ميدهند. براي شركتكنندگان در دروس خارج نيز كه پس از پايه دهم صورت ميگيرد، نظامنامههايي تدوين شده است. از آنجا كه شماري از طلاب و مدرّسان حوزه به اشتغال و تدريس در مراكز اداري غيرحوزوي ميپردازند، بنابر ضرورت، مدارك تحصيلي حوزوي با مدارك تحصيلي آموزش و پرورش و آموزش عالي به قرار ذيل در چهار سطح معادلسازي شده است: سطح اول اتمام شرح لمعه معادل با فوق ديپلم، سطح دوم (اتمام رسائل و بخشي از مكاسب) معادل با كارشناسي، سطح سوم (اتمام كفايه و مكاسب و تدوين پاياننامه) معادل با كارشناسيارشد، سطح چهارم (گذراندن چهار سال درس خارج فقه و اصول به همراه دادن چهار امتحان و نگارش رساله تحقيقي) معادل با دكتري. به كساني هم كه امتحانات رشتههاي تخصصي مثل تبليغ و اصول فقه و كلام و امثال آنها را با موفقيت بگذرانند و پاياننامهاي در آن زمينه بنويسند، به حسب رتبه، مدرك سطح سوم يا چهارم اعطا ميشود. از دهه اخير به اين سو، مديريت حوزه قم با اخذ امتحان از درسآموختگان اين حوزه در زمينه فقه و اصول و كلام، كساني را كه در اين آزمون موفق ميشوند به شهر زادگاه خود اعزام ميكند تا در آنجا به تبليغ معارف ديني و يا تدريس علوم حوزوي بپردازند و در صورت امكان به رونق يا ايجاد حوزههاي محلي كمك كنند. در واقع فايده و هدف اين طرح تمركززدايي جمعيتي طلاب و علما از قم و پراكنش متناسب و به اندازه آنان در مناطق مختلف ايران است.[۱۳]
عرصه سیاست
اقتصاد حوزه
پانویس
- ↑ www.andisheqom.com
- ↑ www.andisheqom.com
- ↑ اساسنامه شوراي عالي حوزههاي علميه
- ↑ اساسنامه شوراي عالي حوزههاي علميه
- ↑ اساسنامه شوراي عالي حوزههاي علميه
- ↑ اساسنامه شوراي عالي حوزههاي علميه
- ↑ اساسنامه شوراي عالي حوزههاي علميه
- ↑ اساسنامه شوراي عالي حوزههاي علميه
- ↑ اساسنامه شوراي عالي حوزههاي علميه
- ↑ اساسنامه شوراي عالي حوزههاي علميه
- ↑ www.andisheqom.com
- ↑ www.andisheqom.com
- ↑ www.andisheqom.com