تعدد مذاهب و مسأله تقریب و وحدت اسلامی (مقاله): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'دراینباره') |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
تکفیر از جمله مصیبتهای تاریخ ماست. به رغم احادیث شریفی که از یک سو، مسلمانان را در ایراد تهمت به دیگران محدود میگرداند و از سوی، دیگر از اتهام کفر به مسلمانان، منع میکند<ref>دراینباره میتوان به احادیث کتاب «الایمان» در «صحاح» و کتب حدیث دیگری چون «جامع الاصول» (ابن اثیر الجزری) جزء اول، ص207 به بعد مراجعه کرد</ref> ، شاهد این روند ـ که راه هر گونه مخالفت یا خلاقیتی را بر عقل بسته است – هستیم تا جایی که مشاهده شده است که فردی کتابی را تألیف کرده و معتقد است مخالفت حتی با یک حرف در آن به کفر منجر میشود! | تکفیر از جمله مصیبتهای تاریخ ماست. به رغم احادیث شریفی که از یک سو، مسلمانان را در ایراد تهمت به دیگران محدود میگرداند و از سوی، دیگر از اتهام کفر به مسلمانان، منع میکند<ref>دراینباره میتوان به احادیث کتاب «الایمان» در «صحاح» و کتب حدیث دیگری چون «جامع الاصول» (ابن اثیر الجزری) جزء اول، ص207 به بعد مراجعه کرد</ref> ، شاهد این روند ـ که راه هر گونه مخالفت یا خلاقیتی را بر عقل بسته است – هستیم تا جایی که مشاهده شده است که فردی کتابی را تألیف کرده و معتقد است مخالفت حتی با یک حرف در آن به کفر منجر میشود! | ||
از این روست که ما همگان را فرا میخوانیم تا با الهام از روح قرآن که حتی در بحث و جدل با کفار حقیقی نیز به منطق و برخورد عملی دعوت میکند و به پیامبرش خطاب کرده که به آنان بگوید: «وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ | از این روست که ما همگان را فرا میخوانیم تا با الهام از روح قرآن که حتی در بحث و جدل با کفار حقیقی نیز به منطق و برخورد عملی دعوت میکند و به پیامبرش خطاب کرده که به آنان بگوید: «وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛ و در حقیقت یا ما یا شما بر هدایت یا گمراهی آشکاریم» (سبا/24) مسئله را به جای «کفر و ایمان» به «درست و نادرست» (صواب و خطا) تبدیل کنند. | ||
==عدم نکوهش نسبت به پیامدهای یک نظر== | ==عدم نکوهش نسبت به پیامدهای یک نظر== | ||
این منطقی است که انسان در برابر نظری که ابراز میکند پاسخ گو باشد و در نهایت دقت و تأمل، دراینباره با وی مناقشه شود، ولی ما عادت کرده ایم که همواره مناقشاتی را دنبال کنیم که بر پیامدهای رأی مبتنی است و در نتیجه، تکفیر و اتهام به بدعت گذاری مطرح میشود، حال آن که چه بسا صاحب رأی، خود چنان پیامد یا ملازمتی را قبول نداشته باشد. | این منطقی است که انسان در برابر نظری که ابراز میکند پاسخ گو باشد و در نهایت دقت و تأمل، دراینباره با وی مناقشه شود، ولی ما عادت کرده ایم که همواره مناقشاتی را دنبال کنیم که بر پیامدهای رأی مبتنی است و در نتیجه، تکفیر و اتهام به بدعت گذاری مطرح میشود، حال آن که چه بسا صاحب رأی، خود چنان پیامد یا ملازمتی را قبول نداشته باشد. | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
در مورد نحوه گفت وگوی پیامبر با کسانی که به اسلام ایمان ندارند، مطرح شده و پیامبر را از برانگیختن زخمهای کهنه و اتهامهای متقابل، بر حذر داشته و تنها به منطقی بودن خود گفت وگو توجه میدهد. در این آیه، حتی ادب تعبیر و زبان گفت وگو نیز رعایت شده و برای احترام به طرف مقابل نمیگوید: «و لانسأل عما تجرمون»، هر چند به لحاظ سیاق لفظی، تناسب بیشتری داشت. خداوند پیامبرش را در بحث و گفت وگوی با غیرمؤمنان این گونه راهنمایی میکند، ولی ما در گفت وگوی با مسلمانان دیگری که با آنها اصول اعتقادی مشترک داریم چگونه رفتار میکنیم؟! حال آن که در حدیث آمده است: «در شر کسی همین بس که برادر خود را تحقیر کند».<ref> «مسلم»، ج4، ص1986 از ابوهریره طی حدیثی بلند، روایت کرده است.</ref> | در مورد نحوه گفت وگوی پیامبر با کسانی که به اسلام ایمان ندارند، مطرح شده و پیامبر را از برانگیختن زخمهای کهنه و اتهامهای متقابل، بر حذر داشته و تنها به منطقی بودن خود گفت وگو توجه میدهد. در این آیه، حتی ادب تعبیر و زبان گفت وگو نیز رعایت شده و برای احترام به طرف مقابل نمیگوید: «و لانسأل عما تجرمون»، هر چند به لحاظ سیاق لفظی، تناسب بیشتری داشت. خداوند پیامبرش را در بحث و گفت وگوی با غیرمؤمنان این گونه راهنمایی میکند، ولی ما در گفت وگوی با مسلمانان دیگری که با آنها اصول اعتقادی مشترک داریم چگونه رفتار میکنیم؟! حال آن که در حدیث آمده است: «در شر کسی همین بس که برادر خود را تحقیر کند».<ref> «مسلم»، ج4، ص1986 از ابوهریره طی حدیثی بلند، روایت کرده است.</ref> | ||
== خودداری از توهین به مقدسات دیگران== | == خودداری از توهین به مقدسات دیگران== | ||
حقیقت آن است که این اصل، تابع اصل قبلی و در واقع مقدم بر آن است، زیرا توهین به مقدسات دیگران باعث ایجاد فضای عاطفی نامساعد و عدم تعادل مطلوب در گفت وگو میشود. خداوند متعال نیز در قرآن، از این کار نهی فرموده است: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ | حقیقت آن است که این اصل، تابع اصل قبلی و در واقع مقدم بر آن است، زیرا توهین به مقدسات دیگران باعث ایجاد فضای عاطفی نامساعد و عدم تعادل مطلوب در گفت وگو میشود. خداوند متعال نیز در قرآن، از این کار نهی فرموده است: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ؛ و آنهایی را که جز خدا میخوانند دشنام مدهید که آنان از روی دشمنی [و] به نادانی، خدا را دشنام خواهند داد. این گونه برای هر امتی کردارشان را آراستیم. آن گاه بازگشت آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود و ایشان را از آن چه انجام میدادند آگاه خواهد ساخت»<ref>(انعام/108)</ref>. | ||
خداوند این چنین مؤمنان را به برخورد و گفت وگو با دیگران فرا میخواند. پیش از آن نیز وظایف تبلیغی و اجباری یا تحمیل نظر خود بر دیگران ـ حتی اگر در شمار مشرکان باشند ـ را برایشان توضیح میدهد: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَکُوا وَ ما جَعَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ؛ و اگر خدا میخواست، آنان شرک نمیآوردند و ما تو را برایشان نگهبان نکرده ایم و تو وکیل آنان نیستی»<ref>(انعام/107)</ref>. | خداوند این چنین مؤمنان را به برخورد و گفت وگو با دیگران فرا میخواند. پیش از آن نیز وظایف تبلیغی و اجباری یا تحمیل نظر خود بر دیگران ـ حتی اگر در شمار مشرکان باشند ـ را برایشان توضیح میدهد: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَکُوا وَ ما جَعَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ؛ و اگر خدا میخواست، آنان شرک نمیآوردند و ما تو را برایشان نگهبان نکرده ایم و تو وکیل آنان نیستی»<ref>(انعام/107)</ref>. |