خلق افعال عباد (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
ابن تیمیه در جایی دیگر می نویسد:«و جماهیر الامم مقره با القدر و ان الله خالق کل شی و هم مع هذا یذمون الظالمین و یعاقبونهم لدفع ظلمهم و عدوانهم » <ref>همان، ص 150</ref>
ابن تیمیه در جایی دیگر می نویسد:«و جماهیر الامم مقره با القدر و ان الله خالق کل شی و هم مع هذا یذمون الظالمین و یعاقبونهم لدفع ظلمهم و عدوانهم » <ref>همان، ص 150</ref>
یعنی همه امت ها به قدر اقرار دارند و خدا را خالق همه اشیاء می دانند، با این حال ظالمین به دلیل ظلم و دشمنی شان مذمت و  عقاب می شوند. این بیان نیز به نوعی تکرار مطالب سابق و تایید امر بین الامرین و در رد جبر و اختیار محض است.
یعنی همه امت ها به قدر اقرار دارند و خدا را خالق همه اشیاء می دانند، با این حال ظالمین به دلیل ظلم و دشمنی شان مذمت و  عقاب می شوند. این بیان نیز به نوعی تکرار مطالب سابق و تایید امر بین الامرین و در رد جبر و اختیار محض است.
وی در پاسخ به ادعای امامیه که می گویند اهل سنت مطابق با مبانی اعتقادی اشان که قایل به قدر و نیز توحید افعالی هستند، در این صورت خدا فاعل معاصی و قبایح است و در نتیجه انسان هیچ گونه مسئولیتی نسبت به افعالش ندارد؛ می گوید در واقع این گونه نیست، بلکه اهل سنت و جماعت در تفاسیری که از خود ارایه کردند، مثل امامیه در مسیر میان جبر و اختیار قرار دارند و مبنای اعتقادی اشان چیزی جز آن چه که آن ها به آن معتقدند نیست. می نویسد:« نقله عن الاکثر ان العبد لا تاثیر له فی الکفر و المعاصی نقل باطل بل جمهور اهل السنه المثبته للقدر من جمیع الطوایف یقولون ان العبد فاعل لفعله حقیقه و ان له قدره حقیقیه و استطاعه حقیقیه و هم لا ینکرون تاثیر الاسباب الطبیعیه بل یقرون بما دل علیه الشرع و العقل من ان الله یخلق السحاب با الریاح و ینزل الماء باالسحاب و ینبت النبات با الماء و لا یقولون ان القوی و الطبایع الموجوده فی المخلوقات لا تاثیر لها بل یقرون ان لها تاثیرا لفظا و معنا» همان، ص 12.
 
وی در پاسخ به ادعای امامیه که می گویند اهل سنت مطابق با مبانی اعتقادی اشان که قایل به قدر و نیز توحید افعالی هستند، در این صورت خدا فاعل معاصی و قبایح است و در نتیجه انسان هیچ گونه مسئولیتی نسبت به افعالش ندارد؛ می گوید در واقع این گونه نیست، بلکه اهل سنت و جماعت در تفاسیری که از خود ارایه کردند، مثل امامیه در مسیر میان جبر و اختیار قرار دارند و مبنای اعتقادی اشان چیزی جز آن چه که آن ها به آن معتقدند نیست. می نویسد:« نقله عن الاکثر ان العبد لا تاثیر له فی الکفر و المعاصی نقل باطل بل جمهور اهل السنه المثبته للقدر من جمیع الطوایف یقولون ان العبد فاعل لفعله حقیقه و ان له قدره حقیقیه و استطاعه حقیقیه و هم لا ینکرون تاثیر الاسباب الطبیعیه بل یقرون بما دل علیه الشرع و العقل من ان الله یخلق السحاب با الریاح و ینزل الماء باالسحاب و ینبت النبات با الماء و لا یقولون ان القوی و الطبایع الموجوده فی المخلوقات لا تاثیر لها بل یقرون ان لها تاثیرا لفظا و معنا» <ref>همان، ص 12.</ref>
 
یعنی استناد رافضیه( امامیه) به اکثر اهل سنت مبنی بر این که عبد هیچ گونه مسئولیتی نسبت به افعالش در کفر و معاصی ندارد، استنادی باطل است، بلکه جمهور اهل سنت آن ها که مثبت قدر از تمامی طوایف هستند، معتقدند که عبد به طور واقعی فاعل فعل خویش و نیز دارای قدرت و استطاعت حقیقی است. علاوه، این طوایف منکر اسباب و علل طبیعی (در ایجاد حوادث) نیستند، زیرا  به آن چه شرع و عقل می گوید اقرار دارند که خدای متعال ابر را توسط باد خلق می کند و آب(باران) را توسط ابر از آسمان نازل می کند و گیاه را توسط باران می رویاند و نمی گویند که این قوا و طبایعی که در مخلوقات وجود دارد، هیچ تاثیری ندارد، بلکه اقرار دارند که آن ها دارای تاثیر اند.
یعنی استناد رافضیه( امامیه) به اکثر اهل سنت مبنی بر این که عبد هیچ گونه مسئولیتی نسبت به افعالش در کفر و معاصی ندارد، استنادی باطل است، بلکه جمهور اهل سنت آن ها که مثبت قدر از تمامی طوایف هستند، معتقدند که عبد به طور واقعی فاعل فعل خویش و نیز دارای قدرت و استطاعت حقیقی است. علاوه، این طوایف منکر اسباب و علل طبیعی (در ایجاد حوادث) نیستند، زیرا  به آن چه شرع و عقل می گوید اقرار دارند که خدای متعال ابر را توسط باد خلق می کند و آب(باران) را توسط ابر از آسمان نازل می کند و گیاه را توسط باران می رویاند و نمی گویند که این قوا و طبایعی که در مخلوقات وجود دارد، هیچ تاثیری ندارد، بلکه اقرار دارند که آن ها دارای تاثیر اند.
و اما در تایید مطالب پیش گفته به قسمت کوتاهی از کلمات ابن تیمیه اشاره می شود. می نویسد:«و اهل السنه یقولون .... ان العبد فاعل و الله خلقه فاعلا و العبد مریدا مختار و الله جعله مریدا مختارا» همان، ص 236
 
و اما در تایید مطالب پیش گفته به قسمت کوتاهی از کلمات ابن تیمیه اشاره می شود. می نویسد:«و اهل السنه یقولون .... ان العبد فاعل و الله خلقه فاعلا و العبد مریدا مختار و الله جعله مریدا مختارا» <ref>همان، ص 236</ref>
 
یعنی اهل سنت معتقدند که عبد فاعل(واقعی) است و خدای متعال وی را به صورت فاعل خلق کرده و مرید و مختار است، زیرا خدای متعال او را مرید و مختار آفریده است. ابن تیمیه در ادامه این فراز به آیات فراوانی که ناظر به ادعای فوق است اشاره می کند و می نویسد:«فدلیلهم اقتضی مشیه العبد و انه فاعل با الاختیار و هذا الدلیل اقتضی ان هذه المشیه و الاختیار حصلت بمشیه الرب فکلا الامرین حق» همان، ص 237
یعنی اهل سنت معتقدند که عبد فاعل(واقعی) است و خدای متعال وی را به صورت فاعل خلق کرده و مرید و مختار است، زیرا خدای متعال او را مرید و مختار آفریده است. ابن تیمیه در ادامه این فراز به آیات فراوانی که ناظر به ادعای فوق است اشاره می کند و می نویسد:«فدلیلهم اقتضی مشیه العبد و انه فاعل با الاختیار و هذا الدلیل اقتضی ان هذه المشیه و الاختیار حصلت بمشیه الرب فکلا الامرین حق» همان، ص 237
پس اعتقاد اهل سنت بر اقضای مشیت عبد بر فاعل با لاختیار بودن عبد است که البته این مشیت به مشیت پروردگار گره خورده است و حال آن که هر دو مشیت حق است.   
پس اعتقاد اهل سنت بر اقضای مشیت عبد بر فاعل با لاختیار بودن عبد است که البته این مشیت به مشیت پروردگار گره خورده است و حال آن که هر دو مشیت حق است.  
اعتراف صریح به امر بین الامرین در کلام ابن تیمیه
   
==اعتراف صریح به امر بین الامرین در کلام ابن تیمیه==
 
به هیچ تاملی نیاز نیست که می توان اعتراف به امر بین الامرین را به وضوح در جملات ابن تیمیه مشاهده کرد، خصوصا آن جا که می نویسد:«فکلا الامرین حق»یعنی انسان فاعل مختار است و در همان حال، فاعلیتش حاصل مشیت و اراده الهی است و هر دو حق و صحیح  است.
به هیچ تاملی نیاز نیست که می توان اعتراف به امر بین الامرین را به وضوح در جملات ابن تیمیه مشاهده کرد، خصوصا آن جا که می نویسد:«فکلا الامرین حق»یعنی انسان فاعل مختار است و در همان حال، فاعلیتش حاصل مشیت و اراده الهی است و هر دو حق و صحیح  است.
ابن تیمیه منکرین حقانیت این دو مشیت را منکر ضرورت اولیه می داند و می نویسد: «فمن قال ان العبد لا مشیه له و لا اختیار او قال انه لا قدره له او انه لا یفعل ذلک الفعل او لا اثر لقدرته فیه و لم یحدث تصرفاته؛ فقد انکر موجب الضروره الاولی» همان
 
ابن تیمیه منکرین حقانیت این دو مشیت را منکر ضرورت اولیه می داند و می نویسد: «فمن قال ان العبد لا مشیه له و لا اختیار او قال انه لا قدره له او انه لا یفعل ذلک الفعل او لا اثر لقدرته فیه و لم یحدث تصرفاته؛ فقد انکر موجب الضروره الاولی» <ref>همان</ref>
 
یعنی کسی که معتقد باشد برای عبد نه مشیت است و نه اختیار، یا بگوید عبد هیچ قدرتی ندارد تا کاری را انجام دهد زیرا قدرتش بی اثر است و علاوه نمی تواند تصرفی انجام دهد؛ این شخص به تحقیق ضرورت اولیه را انکار کرده است.
یعنی کسی که معتقد باشد برای عبد نه مشیت است و نه اختیار، یا بگوید عبد هیچ قدرتی ندارد تا کاری را انجام دهد زیرا قدرتش بی اثر است و علاوه نمی تواند تصرفی انجام دهد؛ این شخص به تحقیق ضرورت اولیه را انکار کرده است.
اعتراف به عقیده وسط(امر بین الامرین) میان جبر و اختیار  
 
سخن دیگر ابن تیمیه در تشبیه اهل سنت به فرقه ناجیه است. امتی که میان سایر امم هستند و در مواجهه با افعال الهی میان جبر و اختیار قرار دارند. این ادعا ثابت می کند که آن ها به غیر از راهی میان دو راه که در نگاه ما امر بین الامرین است، معتقد نیستند.می نویسد:« فَإِنَّ الْفِرقْةَ النَّاجِيَةَ أَهْلَ السُّنَّةِ ... هُمُ الْوَسَطُ فِي فِرَقِ الأُمَّةِ؛ ... فَهُمْ وَسَطٌ فِي بَابِ صِفَاتِ اللهِ سبحَانَهُ وَتَعَالَى بین اهل التعطیل الجهیمه و بین اهل التمثیل المشبهه و هم وسط فی باب افعال الله بین القدریه و الجبریه» ابن تیمیه، العقیده الواسطیه، ص 112 و113  
==اعتراف به عقیده وسط(امر بین الامرین) میان جبر و اختیار==
سخن دیگر ابن تیمیه در تشبیه اهل سنت به فرقه ناجیه است. امتی که میان سایر امم هستند و در مواجهه با افعال الهی میان جبر و اختیار قرار دارند. این ادعا ثابت می کند که آن ها به غیر از راهی میان دو راه که در نگاه ما امر بین الامرین است، معتقد نیستند.می نویسد:« فَإِنَّ الْفِرقْةَ النَّاجِيَةَ أَهْلَ السُّنَّةِ ... هُمُ الْوَسَطُ فِي فِرَقِ الأُمَّةِ؛ ... فَهُمْ وَسَطٌ فِي بَابِ صِفَاتِ اللهِ سبحَانَهُ وَتَعَالَى بین اهل التعطیل الجهیمه و بین اهل التمثیل المشبهه و هم وسط فی باب افعال الله بین القدریه و الجبریه» <ref>ابن تیمیه، العقیده الواسطیه، ص 112 و113</ref>
 
یعنی فرقه ناجیه اهل سنت میان سایر فرقه های امت ها قرار دارند. عقیده آن ها در باره صفات خدای سبحان، میان اهل تعطیل جهمیه و اهل تمثیل مشبهه قرار دارد. علاوه، اهل سنت در باره افعال الهی بین قدریه و جبریه قرار دارند.
یعنی فرقه ناجیه اهل سنت میان سایر فرقه های امت ها قرار دارند. عقیده آن ها در باره صفات خدای سبحان، میان اهل تعطیل جهمیه و اهل تمثیل مشبهه قرار دارد. علاوه، اهل سنت در باره افعال الهی بین قدریه و جبریه قرار دارند.
ملاحظه می کنیم که این مطالب کاملا به معتقدات امامیه شباهت دارد خصوصا آن جا که می نویسد:«و هم وسط فی باب افعال  الله بین القدریه و الجبریه» همان
 
از چنین تصریحی بر می آید اهل سنتی که ابن تیمیه عقاید شان را باز گو می کند و مهم تر آن ها را فرقه ناجیه می خواند، همانند امامیه عقیده ای وسط داشتند و در تفسیر جبر و اختیار، امر راه وسط یعنی امر بین الامرین را انتخاب کردند. وی در ادامه بیان می کند که عباد بر مبنای اختیار، افعال شان را انجام می دهند و از  این رو، حقیقتا فاعل فعل خویش هستند همان گونه که خدای متعال نیز خالق افعال خویش است. عبد هم مومن است هم کافر، هم فاجر است هم نماز خوان و روزه دار. بندگان قادر اند که افعال را با اراده خویش انجام دهند، حال آن که خدا خالق قدرت و اراده آن ها است. می نویسد:«و العباد فاعلون حقیقه و الله خالق افعالهم  و العبد هو المومن و الکافر و البر و الفاجر و المصلی و الصائم و للعباد قدره علی اعمالهم و لهم اراده و الله خالقهم و خالق قدرتهم و ارادتهم » همان، ص 123
ملاحظه می کنیم که این مطالب کاملا به معتقدات امامیه شباهت دارد خصوصا آن جا که می نویسد:«و هم وسط فی باب افعال  الله بین القدریه و الجبریه» <ref>همان</ref>
ابن تیمیه در ادامه به فرقه هایی کنایه یا تعریض می زند که قایل به جبر هستند و انسان را مسلوب الاختیار می دانند. همان.
 
از چنین تصریحی بر می آید اهل سنتی که ابن تیمیه عقاید شان را باز گو می کند و مهم تر آن ها را فرقه ناجیه می خواند، همانند امامیه عقیده ای وسط داشتند و در تفسیر جبر و اختیار، امر راه وسط یعنی امر بین الامرین را انتخاب کردند. وی در ادامه بیان می کند که عباد بر مبنای اختیار، افعال شان را انجام می دهند و از  این رو، حقیقتا فاعل فعل خویش هستند همان گونه که خدای متعال نیز خالق افعال خویش است. عبد هم مومن است هم کافر، هم فاجر است هم نماز خوان و روزه دار. بندگان قادر اند که افعال را با اراده خویش انجام دهند، حال آن که خدا خالق قدرت و اراده آن ها است. می نویسد:«و العباد فاعلون حقیقه و الله خالق افعالهم  و العبد هو المومن و الکافر و البر و الفاجر و المصلی و الصائم و للعباد قدره علی اعمالهم و لهم اراده و الله خالقهم و خالق قدرتهم و ارادتهم » <ref>همان، ص 123</ref>
 
ابن تیمیه در ادامه به فرقه هایی کنایه یا تعریض می زند که قایل به جبر هستند و انسان را مسلوب الاختیار می دانند. <ref>همان.</ref>
 
با توجه به جملات ابن تیمیه که خود را سخنگوی اهل سنت می داند، نشانه های واضح عدم اعتقاد به جبر و اختیار دیده می شود. بنا بر این، نمی توان از  صراحت این گونه جملات چشم پوشی کرد که می تواند تداعی کننده اعتقاد امامیه و کسانی که در این مسیر قرار دارند، باشد. این نوع تعابیر گاهی کاملا با تفاسیر شیعه از جبر و اختیار شباهت دارد، جایی که می نویسد: «و هم وسط فی باب افعال الله بین القدریه و الجبریه.» وسط میان قدر و جبر یعنی امر بین الامرین. یا می نویسد «و العباد فاعلون حقیقه و الله خالق افعالهم»  این گونه بیانات ناظر به این معنا است همان طور که انسان فاعل حقیقی فعل خویش است، در همان حال خدا نیز خالق افعال وی است. یا می نویسد: «و للعباد قدره علی اعمالهم و لهم اراده و الله خالقهم و خالق قدرتهم و ارادتهم.» آیا می توان جملاتی از این صریح تر در تفسیر جبر و اختیار که همان تفسیر راهگشای اولیای دین یعنی نظریه امر بین الامرین می باشد، یافت!  
با توجه به جملات ابن تیمیه که خود را سخنگوی اهل سنت می داند، نشانه های واضح عدم اعتقاد به جبر و اختیار دیده می شود. بنا بر این، نمی توان از  صراحت این گونه جملات چشم پوشی کرد که می تواند تداعی کننده اعتقاد امامیه و کسانی که در این مسیر قرار دارند، باشد. این نوع تعابیر گاهی کاملا با تفاسیر شیعه از جبر و اختیار شباهت دارد، جایی که می نویسد: «و هم وسط فی باب افعال الله بین القدریه و الجبریه.» وسط میان قدر و جبر یعنی امر بین الامرین. یا می نویسد «و العباد فاعلون حقیقه و الله خالق افعالهم»  این گونه بیانات ناظر به این معنا است همان طور که انسان فاعل حقیقی فعل خویش است، در همان حال خدا نیز خالق افعال وی است. یا می نویسد: «و للعباد قدره علی اعمالهم و لهم اراده و الله خالقهم و خالق قدرتهم و ارادتهم.» آیا می توان جملاتی از این صریح تر در تفسیر جبر و اختیار که همان تفسیر راهگشای اولیای دین یعنی نظریه امر بین الامرین می باشد، یافت!  
نتیجه:
 
با توجه به عبارات گذشته، به دست می آوریم که اهل سنت در نحوه صدور فعل اختیاری انسان، تفسیری تقریبا مشابه هم دارند، زیرا  معتقدند هر گونه دخالتی در ایجاد یا صدور افعال از سوی فاعلی غیر از خدا، حریم توحید را نقض می کند چون معتقدند که اساسا غیر از خدا فاعل دیگری وجود ندارد که بتواند فعلی را خلق کند. با این حال بیان می کنند که افعال عباد به طور حقیقی به خودشان منتسب است. بنا بر این، در عبارات یاد شده به نوعی مشابهت و نوعی افتراق با دیدگاه امر بین الامرین امامیه دست می یابیم، با این توضیح که اهل سنت خلق را منحصر به خدای متعال می دانند و از امامیه  فاصله می گیرند، اما در مرحله نوع انتساب فعل به فاعل، چون امامیه فکر و فعل به معنای مفعول را واقعا به انسان منتسب می کنند. بنا بر این، انسان را فاعل یا عامل فعل آفریده شده می دانند تا گرفتار شبهات مربوط به فاعل فعل و جزای عمل در قیامت نشوند.
==نتیجه==
با توجه به عبارات گذشته، به دست می آوریم که اهل سنت در نحوه صدور فعل اختیاری انسان، تفسیری تقریبا مشابه هم دارند، زیرا  معتقدند هر گونه دخالتی در ایجاد یا صدور افعال از سوی فاعلی غیر از خدا، حریم توحید را نقض می کند چون معتقدند که اساسا غیر از خدا فاعل دیگری وجود ندارد که بتواند فعلی را خلق کند. با این حال بیان می کنند که افعال عباد به طور حقیقی به خودشان منتسب است. بنا بر این، در عبارات یاد شده به نوعی مشابهت و نوعی افتراق با دیدگاه امر بین الامرین امامیه دست می یابیم، با این توضیح که اهل سنت خلق را منحصر به خدای متعال می دانند و از امامیه  فاصله می گیرند، اما در مرحله نوع انتساب فعل به فاعل، چون امامیه فکر و فعل به معنای مفعول را واقعا به انسان منتسب می کنند.بنا بر این، انسان را فاعل یا عامل فعل آفریده شده می دانند تا گرفتار شبهات مربوط به فاعل فعل و جزای عمل در قیامت نشوند.