خلق افعال عباد (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
ابن تیمیه(احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرانی.641-707)یکی دیگر از مشاهیر اهل حدیث و صاحب آثار کلامی است. وی به طور مکرر به این نکته اشاره می کند که افعال عباد به طور واقعی  منسوب به خود آن ها است و علاوه این ادعا را مذهب اکثر اهل سنت و جماعت می داند و می نویسد: «و اما سایر اهل السنه فیقولون ان افعال العباد فعل لهم حقیقه» <ref>ابن تیمیه، منهاج السنه، ج 1، ص 459</ref>
ابن تیمیه(احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرانی.641-707)یکی دیگر از مشاهیر اهل حدیث و صاحب آثار کلامی است. وی به طور مکرر به این نکته اشاره می کند که افعال عباد به طور واقعی  منسوب به خود آن ها است و علاوه این ادعا را مذهب اکثر اهل سنت و جماعت می داند و می نویسد: «و اما سایر اهل السنه فیقولون ان افعال العباد فعل لهم حقیقه» <ref>ابن تیمیه، منهاج السنه، ج 1، ص 459</ref>


و اما سایر اهل سنت ( به جز گروهی اندک) معتقدند که افعال عباد، فعل حقیقی آن ها است. این ادعای ابن تیمه کاملا صحیح است که اهل سنت نیز همانند امامیه، انتساب فعل به فاعل را انتسابی حقیقی می دانند. بنا بر این، در اصل مدعا با امامیه اختلافی ندارند. وی در جای دیگر در نحوه ارتباط فعل با فاعل توضیح بیشتری می دهد و می نویسد:«و اما جمهور اهل السنه المتبعون للسلف و الائمه فیقولون ان فعل العبد فعل له حقیقه و لکنه مخلوق لله و مفعول لله لا یقولون هو نفس فعل الله و یفرقون بین الخلق و المخلوق و الفعل و المفعول ...و هو قول الحنفیه و جمهور المالکیه و الشافعیه و الحنبلیه و حکاه البغوی عن اهل السنه قاطبه» <ref>همان</ref>
واما سایر اهل سنت ( به جز گروهی اندک) معتقدند که افعال عباد، فعل حقیقی آن ها است. این ادعای ابن تیمه کاملا صحیح است که اهل سنت نیز همانند امامیه، انتساب فعل به فاعل را انتسابی حقیقی می دانند. بنا بر این، در اصل مدعا با امامیه اختلافی ندارند. وی در جای دیگر در نحوه ارتباط فعل با فاعل توضیح بیشتری می دهد و می نویسد:«و اما جمهور اهل السنه المتبعون للسلف و الائمه فیقولون ان فعل العبد فعل له حقیقه و لکنه مخلوق لله و مفعول لله لا یقولون هو نفس فعل الله و یفرقون بین الخلق و المخلوق و الفعل و المفعول ...و هو قول الحنفیه و جمهور المالکیه و الشافعیه و الحنبلیه و حکاه البغوی عن اهل السنه قاطبه» <ref>همان</ref>
یعنی جهمور اهل سنت که تابع سلف و بزرگان هستند، معتقدند که فعل عبد فعل حقیقی اوست لکن( از جهت خلق) مخلوق و مفعول خدا است نه نفس فعل خدا. همچنین اهل سنت میان خلق و مخلوق و فعل و مفعول فرق قایل اند به این معنا که خلق را به خدا و مخلوق را به عبد منتسب می کنند. ابن تیمیه در ادامه می نویسد این همان اعتقاد حنفیه و جمهور مالکیه و شافعیه و حنبلیه است و بغوی می گوید تمام اهل سنت دارای چنین اعتقادی هستند.
یعنی جهمور اهل سنت که تابع سلف و بزرگان هستند، معتقدند که فعل عبد فعل حقیقی اوست لکن( از جهت خلق) مخلوق و مفعول خدا است نه نفس فعل خدا. همچنین اهل سنت میان خلق و مخلوق و فعل و مفعول فرق قایل اند به این معنا که خلق را به خدا و مخلوق را به عبد منتسب می کنند. ابن تیمیه در ادامه می نویسد این همان اعتقاد حنفیه و جمهور مالکیه و شافعیه و حنبلیه است و بغوی می گوید تمام اهل سنت دارای چنین اعتقادی هستند.


ابن تیمیه در جای دیگر می نویسد:«فان ائمه اهل السنه یقولون ان الله خالق الاشیاء با الاسباب و انه خلق للعبد قدره یکون بها فعله و ان العبد فاعل لفعله حقیقه فقولهم فی خلق فعل العبد بارادته و قدرته کقولهم فی خلق سایرالحوادث باسبابها و لکن لیس هذا قول من ینکر الاسباب و القوی التی فی الاجسام و ینکر تاثیر القدره التی للعبد التی بها یکون الفعل و یقول انه لا اثر لقدره العبد اصلا فی فعله کما یقول ذلک جهم و اتباعه و الاشعری و من وافقه و لیس قول هولاء قول ائمه السنه و لا جمهورهم بل اصل هذا القول هو قول جهم بن صفوان فانه کان یثبت مشیه الله تعالی و ینکر ان یکون له حکمه و رحمه و ینکر ان یکون للعبد فعل او قدره موثره» <ref>همان، ج 3، ص 31</ref>  
ابن تیمیه در جای دیگر می نویسد:«فان ائمه اهل السنه یقولون ان الله خالق الاشیاء با الاسباب و انه خلق للعبد قدره یکون بها فعله و ان العبد فاعل لفعله حقیقه فقولهم فی خلق فعل العبد بارادته و قدرته کقولهم فی خلق سایرالحوادث باسبابها و لکن لیس هذا قول من ینکر الاسباب و القوی التی فی الاجسام و ینکر تاثیر القدره التی للعبد التی بها یکون الفعل و یقول انه لا اثر لقدره العبد اصلا فی فعله کما یقول ذلک جهم و اتباعه و الاشعری و من وافقه و لیس قول هولاء قول ائمه السنه و لا جمهورهم بل اصل هذا القول هو قول جهم بن صفوان فانه کان یثبت مشیه الله تعالی و ینکر ان یکون له حکمه و رحمه و ینکر ان یکون للعبد فعل او قدره موثره» <ref>همان، ج 3، ص 31</ref>