ابن هشام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - '[[رده: ' به '[[رده:')
جز (تمیزکاری)
خط ۳۲: خط ۳۲:
=ابن‌هشام حمیری کیست=
=ابن‌هشام حمیری کیست=


ابو محمد عبد الملک بن هشام بن ایوب ذهلی یا حمیری<ref>ذهبی، محمد بن أحمد، تاریخ الإسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 387، بیروت، دار الغرب الإسلامی، چاپ اول، 2003م.</ref> (متوفی 213<ref> زرکلی، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج ‏4، ص 166، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.</ref> یا 218ق<ref> ابن جوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج ‏11، ص 37، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.</ref>) از علمای [[اهل سنت]]، [[محدث،]] مورّخ، ادیب، [[نسب‌شناس]] و تدوین‌کننده مشهورترین کتاب درباره [[سیره پیامبر(ص)]] است<ref>الأعلام، ج ‏4، ص 66؛ بکر بن عبد الله، طبقات النسابین، ص 51، ریاض، دار الرشد، چاپ اول، 1407ق.</ref>.
ابو محمد عبد الملک بن هشام بن ایوب ذهلی یا حمیری<ref>ذهبی، محمد بن أحمد، تاریخ الإسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 387، بیروت، دار الغرب الإسلامی، چاپ اول، 2003م.</ref> (متوفی 213<ref> زرکلی، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج ‏4، ص 166، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.</ref> یا 218ق<ref> ابن جوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج ‏11، ص 37، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.</ref>) از علمای [[اهل سنت]]، [[محدث،]] مورّخ، ادیب، [[نسب‌شناس]] و تدوین‌کننده مشهورترین کتاب درباره [[سیره پیامبر(ص)]] است<ref>الأعلام، ج ‏4، ص 66؛ بکر بن عبد الله، طبقات النسابین، ص 51، ریاض، دار الرشد، چاپ اول، 1407ق.</ref>.
از زندگی وی آگاهی‌های کمی در دست است. نخستین بار در قرن ششم، [[عبدالرحمن سهَلی]] در شرح خود بر سیره<ref>ر.ک: سهیلی، عبد الرحمن، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویة، ج ‏1، ص 24، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ اوّل‏، 1412ق.</ref> اشاره کوتاهی به زندگی او کرده است. برخی آگاهی‌ها نیز از طریق [[ذهبی]](وفات: 748ق) به دست می‌آید. او با استناد به گفته تاریخ‌نگار مصری، [[ابو سعید عبد الرحمن بن یونس]]؛ ابن‌هشام را ذهلی، منسوب به ذهل بن معاویة، تیره‌ای از قبیله «کنده»، می‌شمارد<ref>تاریخ الإسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 387.</ref>. برخی نیز او را حمیری(منتسب به منطقه‌ای در یمن) می‌دانند. ابن‌هشام به [[حمیریان]] علاقه داشت؛ و اثری درباره پادشاهان حمیر با نام «التیجان فی ملوک حمیر» تألیف کرد<ref>الأعلام، ج ‏4، ص 166؛ طبقات النسابین، ص 51.</ref>.
از زندگی وی آگاهی‌های کمی در دست است. نخستین بار در قرن ششم، [[عبدالرحمن سهَلی]] در شرح خود بر سیره<ref>ر. ک: سهیلی، عبد الرحمن، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویة، ج ‏1، ص 24، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ اوّل‏، 1412ق.</ref> اشاره کوتاهی به زندگی او کرده است. برخی آگاهی‌ها نیز از طریق [[ذهبی]](وفات: 748ق) به دست می‌آید. او با استناد به گفته تاریخ‌نگار مصری، [[ابو سعید عبد الرحمن بن یونس]]؛ ابن‌هشام را ذهلی، منسوب به ذهل بن معاویة، تیره‌ای از قبیله «کنده»، می‌شمارد<ref>تاریخ الإسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 387.</ref>. برخی نیز او را حمیری(منتسب به منطقه‌ای در یمن) می‌دانند. ابن‌هشام به [[حمیریان]] علاقه داشت؛ و اثری درباره پادشاهان حمیر با نام «التیجان فی ملوک حمیر» تألیف کرد<ref>الأعلام، ج ‏4، ص 166؛ طبقات النسابین، ص 51.</ref>.


ظاهراً ابن‌هشام در [[بصره]] به دنیا آمد<ref>الأعلام، ج ‏4، ص 166.</ref>، اما زمان تولد او به درستی معلوم نیست. تنها می‌دانیم در میان کسانی که او مستقیماً از آنان روایت کرده، کسی نیست که در نیمه اول قرن دوم درگذشته باشد، اما از طرفی او پیش از سال 183 ق(سال مرگ [[زیاد بن عبد الله بکّائی]]، شاگرد برجسته ابن اسحاق)، در سِنّ و سالی بوده که بتواند متن کامل سیره را از وی دریافت کند<ref>تاریخ الإسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 387.</ref>.
ظاهراً ابن‌هشام در [[بصره]] به دنیا آمد<ref>الأعلام، ج ‏4، ص 166.</ref>، اما زمان تولد او به درستی معلوم نیست. تنها می‌دانیم در میان کسانی که او مستقیماً از آنان روایت کرده، کسی نیست که در نیمه اول قرن دوم درگذشته باشد، اما از طرفی او پیش از سال 183 ق(سال مرگ [[زیاد بن عبد الله بکّائی]]، شاگرد برجسته ابن اسحاق)، در سِنّ و سالی بوده که بتواند متن کامل سیره را از وی دریافت کند<ref>تاریخ الإسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 387.</ref>.


ابن‌هشام در زادگاه خود پرورش یافت و از آن‌جا که بیشتر [[رجال]] سند او در سیره از مردم [[کوفه]] و بصره‌اند<ref> مهدوی، اصغر، مقدمه بر خلاصه سیرت رسول الله، تلخیص شرف الدین محمد بن عبد الله، ص 33، تهران، 1368ش.‏</ref>، وی می‌‏بایست بخش مهمی از زندگی و آموزش‌های خود را در این نواحی گذرانده باشد، چنان‌که بکائی را نیز در میان همین رجال می‌بینیم<ref> ر.ک: همان، ص 142 - 144.</ref>.
ابن‌هشام در زادگاه خود پرورش یافت و از آن‌جا که بیشتر [[رجال]] سند او در سیره از مردم [[کوفه]] و بصره‌اند<ref> مهدوی، اصغر، مقدمه بر خلاصه سیرت رسول الله، تلخیص شرف الدین محمد بن عبد الله، ص 33، تهران، 1368ش. ‏</ref>، وی می‌‏بایست بخش مهمی از زندگی و آموزش‌های خود را در این نواحی گذرانده باشد، چنان‌که بکائی را نیز در میان همین رجال می‌بینیم<ref> ر. ک: همان، ص 142 - 144.</ref>.
از استادان و رجال حدیث او می‌توان «ابو عبیده معمر بن مثنی»، «ابو زید انصاری»، «خلف احمر» و «هیثم بن عدی» را نام برد<ref> ابن هشام در «السیرة النبویة» با عبارت «حدّثنی» از این افراد روایت نقل کرده است.</ref>.
از استادان و رجال حدیث او می‌توان «ابو عبیده معمر بن مثنی»، «ابو زید انصاری»، «خلف احمر» و «هیثم بن عدی» را نام برد<ref> ابن هشام در «السیرة النبویة» با عبارت «حدّثنی» از این افراد روایت نقل کرده است.</ref>.
تاریخ ورود ابن‌هشام به مصر معلوم نیست، اما می‌‏دانیم که وی در این‌جا که آخرین منزل سفرهای علمی او بود مقیم شد و تا پایان عمر در مصر زیست<ref> همدانی قاضی ابرقوه، رفیع الدین اسحاق بن محمد، سیرت ‏رسول ‏الله، مقدمه، تحقیق، مهدوی، اصغر، ص 48، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، 1377ش؛ الأعلام، ج ‏4، ص 166؛ ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‏10، ص 282، بیروت، دار الفکر، 1407ق.</ref>.
تاریخ ورود ابن‌هشام به مصر معلوم نیست، اما می‌‏دانیم که وی در این‌جا که آخرین منزل سفرهای علمی او بود مقیم شد و تا پایان عمر در مصر زیست<ref> همدانی قاضی ابرقوه، رفیع الدین اسحاق بن محمد، سیرت ‏رسول ‏الله، مقدمه، تحقیق، مهدوی، اصغر، ص 48، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، 1377ش؛ الأعلام، ج ‏4، ص 166؛ ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‏10، ص 282، بیروت، دار الفکر، 1407ق.</ref>.


ابن‌هشام در ادب و شعر نیز دستی توانا داشت<ref>تاریخ الإسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 387.</ref>. شاید به همین سبب بود که هنگام ورود [[شافعی]] به مصر، ابن‌هشام در دیدار با او درنگ کرد، اما چون یکدیگر را ملاقات کردند، برای هم شعر گفتند و ابن‌هشام پس از این دیدار شافعی را ستود<ref>ر.ک: همان.</ref>.
ابن‌هشام در ادب و شعر نیز دستی توانا داشت<ref>تاریخ الإسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 387.</ref>. شاید به همین سبب بود که هنگام ورود [[شافعی]] به مصر، ابن‌هشام در دیدار با او درنگ کرد، اما چون یکدیگر را ملاقات کردند، برای هم شعر گفتند و ابن‌هشام پس از این دیدار شافعی را ستود<ref>ر. ک: همان.</ref>.
آنچه از دانش ابن‌هشام در سیره بازتاب یافته، عموماً به احاطه وی در نسب‌شناسی و شناخت گویندگان اشعار بازمی‌گردد. با این همه، به نظر مصححان سیره، وی اشعاری از ابن اسحاق نقل کرده که آشکارا مجعول و سست است و نتوانسته درباره آنها نظری قطعی ابراز کند، گرچه ابن‌هشام خود به تأکید گفته که از آوردن چنین اشعاری خودداری کرده است<ref>ر.ک: ابن هشام، عبد الملک، السیرة النبویة، ج 1، ص 4، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، بی‌تا.</ref>.
آنچه از دانش ابن‌هشام در سیره بازتاب یافته، عموماً به احاطه وی در نسب‌شناسی و شناخت گویندگان اشعار بازمی‌گردد. با این همه، به نظر مصححان سیره، وی اشعاری از ابن اسحاق نقل کرده که آشکارا مجعول و سست است و نتوانسته درباره آنها نظری قطعی ابراز کند، گرچه ابن‌هشام خود به تأکید گفته که از آوردن چنین اشعاری خودداری کرده است<ref>ر. ک: ابن هشام، عبد الملک، السیرة النبویة، ج 1، ص 4، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، بی‌تا.</ref>.


=آثار ابن‌هشام=
=آثار ابن‌هشام=
خط ۵۶: خط ۵۶:
ابن‌هشام، در مقدمه کتابش، به تغییراتی که در «سیره ابن اسحاق» داده بود اشاره می‌کند:
ابن‌هشام، در مقدمه کتابش، به تغییراتی که در «سیره ابن اسحاق» داده بود اشاره می‌کند:


#حذف کتاب «المبتدأ»؛
# حذف کتاب «المبتدأ»؛
#حذف آنچه در آن یادی از پیامبر(ص) نشده و چیزی از [[قرآن]] درباره آن نازل نشده و ربطی به سیره حضرتشان ندارد؛
# حذف آنچه در آن یادی از پیامبر(ص) نشده و چیزی از [[قرآن]] درباره آن نازل نشده و ربطی به سیره حضرتشان ندارد؛
#حذف اشعاری که ابن اسحاق آورده و آشنایان و عالمان به شعر، استناد آنها را درست نمی‌دانند؛
# حذف اشعاری که ابن اسحاق آورده و آشنایان و عالمان به شعر، استناد آنها را درست نمی‌دانند؛
#حذف مطالبی که نقل آنها شنیع است و خاطر برخی را می‌آزارد.
# حذف مطالبی که نقل آنها شنیع است و خاطر برخی را می‌آزارد.
#حذف آنچه زیاد بن عبد الله بکائی برای ابن‌هشام روایت نکرده است؛
# حذف آنچه زیاد بن عبد الله بکائی برای ابن‌هشام روایت نکرده است؛
#البته مطالبی که وی در این کتاب افزوده است، با نام خودش مشخص شده و با مطالب ابن اسحاق قابل تمییز است.
# البته مطالبی که وی در این کتاب افزوده است، با نام خودش مشخص شده و با مطالب ابن اسحاق قابل تمییز است.


گاه گفته می‌شود ابن‌هشام مواردی که در «سیره ابن اسحاق» منطبق با گرایش شیعی بوده را حذف کرده است، لیکن چنین نیست؛ زیرا هم مواردی یافت می‌شود که او از ابن اسحاق درباره [[امام علی(ع)]] نقل کرده<ref> ر.ک: ابن هشام، عبد الملک، السیرة النبویة، ج ‏1، ص 245، 504 – 505، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، بی‌تا.</ref>، و هم مواردی را خود ابن‌هشام مستقلاً در مناقب حضرتشان آورده است<ref>ر.ک: همان، ج ‏1، ص 87 و ج 2، ص 151 و 519 – 520.</ref>.
گاه گفته می‌شود ابن‌هشام مواردی که در «سیره ابن اسحاق» منطبق با گرایش شیعی بوده را حذف کرده است، لیکن چنین نیست؛ زیرا هم مواردی یافت می‌شود که او از ابن اسحاق درباره [[امام علی(ع)]] نقل کرده<ref> ر. ک: ابن هشام، عبد الملک، السیرة النبویة، ج ‏1، ص 245، 504 – 505، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، بی‌تا.</ref>، و هم مواردی را خود ابن‌هشام مستقلاً در مناقب حضرتشان آورده است<ref>ر. ک: همان، ج ‏1، ص 87 و ج 2، ص 151 و 519 – 520.</ref>.


بر «سیره ابن‌هشام» شرح‌ها و تلخیص‌هایی نوشته شده است؛ مانند کتاب «الروض الأنف فی شرح السیرة النبویة» از «عبد الرحمن سهیلی» (متوفی: ‏581ق) که شرحی مفصل است.
بر «سیره ابن‌هشام» شرح‌ها و تلخیص‌هایی نوشته شده است؛ مانند کتاب «الروض الأنف فی شرح السیرة النبویة» از «عبد الرحمن سهیلی» (متوفی: ‏581ق) که شرحی مفصل است.
خط ۸۰: خط ۸۰:


[[رده:عالمان]]  
[[رده:عالمان]]  
[[رده:عالمان اهل سنت]]
[[رده:عالمان اهل سنت]]  
[[رده:تاریخ‌نگاران]]
[[رده:تاریخ‌نگاران]]