صلاح الدین ایوبی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'ه‌ی' به 'ه')
جز (تمیزکاری)
خط ۳۹: خط ۳۹:
<ref>ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد بن خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، تحقیق: شحادة، خلیل، ج 1، ص 316، بیروت، دار الفکر، 1408 ق.</ref> که بعدها معروف به صلاح‌الدین ایوبی شد یکی از نامدارترین حاکمان و فرماندهان در تاریخ [[اسلام]] بوده است. او فتوحات بسیاری را برای مسلمانان به دست آورد و از مرزهای اسلامی در مقابل مسیحیان اروپایی حفاظت کرد.
<ref>ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد بن خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، تحقیق: شحادة، خلیل، ج 1، ص 316، بیروت، دار الفکر، 1408 ق.</ref> که بعدها معروف به صلاح‌الدین ایوبی شد یکی از نامدارترین حاکمان و فرماندهان در تاریخ [[اسلام]] بوده است. او فتوحات بسیاری را برای مسلمانان به دست آورد و از مرزهای اسلامی در مقابل مسیحیان اروپایی حفاظت کرد.


نجم‌الدین ایوب پدر پادشاهان ایوبی در تکریت زندگی می‌کرد و صلاح‌الدین نیز در همان شهر به دنیا آمد. در این شهر قوم کُرد زندگی می‌کردند و خاندان ایوبی نیز جزو قوم کرد بودند. <ref>الأعلام، ج3، ص 183.</ref> البته به جهت غلبه‌ای که عربی بودن در آن زمان یافته بود آنها کمتر به کرد بودن شناخته شده بودند و این به این سبب بوده که در آن زمان نژاد غیر عرب کمتر به عنوان نژاد خاص خود قدرت ترکتازی داشته است.
نجم‌الدین ایوب پدر پادشاهان ایوبی در تکریت زندگی می‌کرد و صلاح‌الدین نیز در همان شهر به دنیا آمد. در این شهر قوم کُرد زندگی می‌کردند و خاندان ایوبی نیز جزو قوم کرد بودند. <ref>الأعلام، ج3، ص 183.</ref> البته به جهت غلبه‌ای که عربی بودن در آن زمان یافته بود آنها کمتر به کرد بودن شناخته شده بودند و این به این سبب بوده که در آن زمان نژاد غیر عرب کمتر به عنوان نژاد خاص خود قدرت ترکتازی داشته است.


نجم‌الدین ایوب در زمان عمادالدین زنگی حاکم شهر بعلبک بود. <ref>کاظم پور، داوود، وضعیت شیعیان مصر در عصر صلاح الدین ایوبی، ص 143، فصلنامه تاریخ در آینه پژوهش، سال پنجم، شماره دوم، تابستان 1387.</ref> صلاح‌الدین از همان اوان کودکی علاقه شدیدی به یادگیری فنون جنگی به ویژه شمشیر بازی و جنگ با خنجر داشت و بالاخره در این فنون مهارت‌هایی را به دست آورد. او به احتمال زیاد از همان کودکی با [[فقه]] [[شافعی]] آشنا شده باشد؛ فقهی که بعدها در ترویجش تلاش بسیاری کرد. <ref>وضعیت شیعیان مصر در عصر صلاح الدین ایوبی، ص 143.</ref>
نجم‌الدین ایوب در زمان عمادالدین زنگی حاکم شهر بعلبک بود. <ref>کاظم پور، داوود، وضعیت شیعیان مصر در عصر صلاح الدین ایوبی، ص 143، فصلنامه تاریخ در آینه پژوهش، سال پنجم، شماره دوم، تابستان 1387.</ref> صلاح‌الدین از همان اوان کودکی علاقه شدیدی به یادگیری فنون جنگی به ویژه شمشیر بازی و جنگ با خنجر داشت و بالاخره در این فنون مهارت‌هایی را به دست آورد. او به احتمال زیاد از همان کودکی با [[فقه]] [[شافعی]] آشنا شده باشد؛ فقهی که بعدها در ترویجش تلاش بسیاری کرد. <ref>وضعیت شیعیان مصر در عصر صلاح الدین ایوبی، ص 143.</ref>
خط ۴۵: خط ۴۵:
صلاح‌الدین بدون شک یک [[سنی]] متعصب و شافعی تمام عیار بود و وقتی که در مصر به قدرت رسید تمام سعی خود را در نشر این مذهب و جایگزین کردن آن به جای مذهب شیعه به کار گرفت که در قسمت‌های بعدی این مطلب را بیش‌تر توضیح می‌دهیم. <ref>همان، ص 144.</ref>
صلاح‌الدین بدون شک یک [[سنی]] متعصب و شافعی تمام عیار بود و وقتی که در مصر به قدرت رسید تمام سعی خود را در نشر این مذهب و جایگزین کردن آن به جای مذهب شیعه به کار گرفت که در قسمت‌های بعدی این مطلب را بیش‌تر توضیح می‌دهیم. <ref>همان، ص 144.</ref>


==ورود صلاح‌الدین به مصر و پایان حکومت فاطمی==
== ورود صلاح‌الدین به مصر و پایان حکومت فاطمی ==


[[مسیحیان]] در سال‌های ابتدایی [[جنگ صلیبی]] توانسته بودند شهرهای مسلمان‌نشین بسیاری را فتح کنند و این فتوحات به آنان روحیه بسیار داد تا این که طمع فتح [[قاهره]] مرکز [[دولت فاطمی]] را در سر بپرورانند. «ارتش بزرگ مسیحی به سمت [[قاهره]] حرکت کرد و شهرهایی که در میان راه بود از جمله شهر بزرگ بلبیس را فتح و آنجا را غارت کرده و مردمان را نیز کشتند». <ref>أبوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقى، البدایة و النهایة، ج 12، ص 255، بیروت، دار الفکر، 1407/1986.</ref> در نهایت آنها به [[قاهره]] رسیدند و آنجا را به محاصره خود در آوردند. اما مردم [[قاهره]] که بیم آن داشتند فرنگی‌ها در قاهره نیز چنان کنند که در بلبیس کرده بودند به دفاع از شهر برخاستند.
[[مسیحیان]] در سال‌های ابتدایی [[جنگ صلیبی]] توانسته بودند شهرهای مسلمان‌نشین بسیاری را فتح کنند و این فتوحات به آنان روحیه بسیار داد تا این که طمع فتح [[قاهره]] مرکز [[دولت فاطمی]] را در سر بپرورانند. «ارتش بزرگ مسیحی به سمت [[قاهره]] حرکت کرد و شهرهایی که در میان راه بود از جمله شهر بزرگ بلبیس را فتح و آنجا را غارت کرده و مردمان را نیز کشتند». <ref>أبوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقى، البدایة و النهایة، ج 12، ص 255، بیروت، دار الفکر، 1407/1986.</ref> در نهایت آنها به [[قاهره]] رسیدند و آنجا را به محاصره خود در آوردند. اما مردم [[قاهره]] که بیم آن داشتند فرنگی‌ها در قاهره نیز چنان کنند که در بلبیس کرده بودند به دفاع از شهر برخاستند.


العاضد که به عنوان [[خلیفه فاطمی]] در آنجا حکومت می‌کرد از حکومت عباسی درخواست کمک کرده و از آنها تقاضا کرد برای رفع مشکل صلیبیون نیروی نظامی به آنجا بفرستند. او که خوب می‌دانست بدون کمک قدرتی برای مقابله با غربی‌ها ندارد خواستار لشکر کشی اسدالدین شیرکوه فرمانده بزرگ که عموی صلاح‌الدین بود شد.
العاضد که به عنوان [[خلیفه فاطمی]] در آنجا حکومت می‌کرد از حکومت عباسی درخواست کمک کرده و از آنها تقاضا کرد برای رفع مشکل صلیبیون نیروی نظامی به آنجا بفرستند. او که خوب می‌دانست بدون کمک قدرتی برای مقابله با غربی‌ها ندارد خواستار لشکر کشی اسدالدین شیرکوه فرمانده بزرگ که عموی صلاح‌الدین بود شد.


«اسدالدین با شش هزار سپاهی عازم [[مصر]] شد و پیش از حرکت نیازهای سپاهیان را رفع نمود و هر سواری را بیست دینار عطا کرد. جماعتی از امرا نیز در خدمت او بودند و صلاح‌الدین یوسف بن ایوب به همراه پدرش ایوب برادر شیرکوه او را همراهی می‌کردند. چون نزدیک قاهره شد فرنگی‌ها عقب‌نشینی کرده و به شهرهای خود بازگشتند. او نیز در اواسط همان سال وارد [[قاهره]] شد. "العاضد لدین الله" خلیفه فاطمی او را خلعت داد و برای او و لشکریانش مقرری معین نمود». <ref>تاریخ ابن خلدون،ج  5، ص 330.</ref>
«اسدالدین با شش هزار سپاهی عازم [[مصر]] شد و پیش از حرکت نیازهای سپاهیان را رفع نمود و هر سواری را بیست دینار عطا کرد. جماعتی از امرا نیز در خدمت او بودند و صلاح‌الدین یوسف بن ایوب به همراه پدرش ایوب برادر شیرکوه او را همراهی می‌کردند. چون نزدیک قاهره شد فرنگی‌ها عقب‌نشینی کرده و به شهرهای خود بازگشتند. او نیز در اواسط همان سال وارد [[قاهره]] شد. "العاضد لدین الله" خلیفه فاطمی او را خلعت داد و برای او و لشکریانش مقرری معین نمود». <ref>تاریخ ابن خلدون، ج 5، ص 330.</ref>


اسدالدین بعد از مدتی که وارد قاهره شده بود توانست به کمک فرماندهان و خواست عاضد خلیفه فاطمی وزیر خلیفه که "شاور" نام داشت و به نوعی تمام امور را ریاست می‌کرد به قتل برساند». <ref>الاعلام، ج 3 ، ص 154.</ref>
اسدالدین بعد از مدتی که وارد قاهره شده بود توانست به کمک فرماندهان و خواست عاضد خلیفه فاطمی وزیر خلیفه که "شاور" نام داشت و به نوعی تمام امور را ریاست می‌کرد به قتل برساند». <ref>الاعلام، ج ص 154.</ref>


اسدالدین با مرگ شاور همه کاره قاهره شد و العاضد تنها نامی از [[خلافت]] را یدک می‌کشید. اما اسدالدین بعد از فتح [[قاهره]] عمر چندانی نکرد و دو ماه بعد فوت کرد. <ref> شمس الدین محمد بن احمد الذهبى، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق: تدمرى، عمر عبدالسلام، ج 39، ص 196، بیروت، دار الکتاب العربى، 1413 ق.</ref> بعد از او فرماندهانش بر سر جانشینی او اختلاف کردند تا این که با خواست خلیفه فاطمی و همراهی بعضی از فرماندهان صلاح‌الدین یوسف بن ایوب جانشین عموی خود شده و این گونه حکومت صلاح‌الدین بر مصر آغاز شد.
اسدالدین با مرگ شاور همه کاره قاهره شد و العاضد تنها نامی از [[خلافت]] را یدک می‌کشید. اما اسدالدین بعد از فتح [[قاهره]] عمر چندانی نکرد و دو ماه بعد فوت کرد. <ref> شمس الدین محمد بن احمد الذهبى، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق: تدمرى، عمر عبدالسلام، ج 39، ص 196، بیروت، دار الکتاب العربى، 1413 ق.</ref> بعد از او فرماندهانش بر سر جانشینی او اختلاف کردند تا این که با خواست خلیفه فاطمی و همراهی بعضی از فرماندهان صلاح‌الدین یوسف بن ایوب جانشین عموی خود شده و این گونه حکومت صلاح‌الدین بر مصر آغاز شد.
خط ۵۹: خط ۵۹:
از عاضد نیز تنها نامی به عنوان خلیفه باقی مانده بود و در امور مملکتی هیچ نقشی نداشت تا این که در هنگام مریضیش از حکومت کنار گذاشته شد که تفصیل آن را در بخش حکومت فاطمی‌ها خواهیم آورد.
از عاضد نیز تنها نامی به عنوان خلیفه باقی مانده بود و در امور مملکتی هیچ نقشی نداشت تا این که در هنگام مریضیش از حکومت کنار گذاشته شد که تفصیل آن را در بخش حکومت فاطمی‌ها خواهیم آورد.


==حکومت فاطمی‌ها==
== حکومت فاطمی‌ها ==


[[دولت فاطمی]] که می‌توان آن را دولت علوی نامید «دولتی بود که دامنه کشورش پهناور و مدّت فرمانروایی‌اش طولانی بود، زیرا آغاز آن در سال 296 و پایانش در سال 567 بود. اوّلین [[خلیفه]] فاطمی المهدی باللّه نام داشت. وی ابو محمّد عبیدالله بن احمد بن اسماعیل ثالث بن احمد بن اسماعیل ثانی بن محمّد بن اسماعیل اعرج بن جعفر الصّادق (ع) بود. البته نسب‌های دیگری نیز برای فاطمی‌ها نقل شده که در آن اختلاف وجود دارد، امّا آنچه از این نسب‌های مختلف مسلّم است این که ایشان علوی و اسماعیلی هستند، و اتّصال ایشان به علی (ع) صحیح و درست است». <ref>ابن الطقطقى، محمد بن على بن طباطبایی، الفخرى فى الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، تحقیق: مایو، عبدالقادر محمد، ص 257، بیروت، دار القلم العربى،1418/1997.</ref>
[[دولت فاطمی]] که می‌توان آن را دولت علوی نامید «دولتی بود که دامنه کشورش پهناور و مدّت فرمانروایی‌اش طولانی بود، زیرا آغاز آن در سال 296 و پایانش در سال 567 بود. اوّلین [[خلیفه]] فاطمی المهدی باللّه نام داشت. وی ابو محمّد عبیدالله بن احمد بن اسماعیل ثالث بن احمد بن اسماعیل ثانی بن محمّد بن اسماعیل اعرج بن جعفر الصّادق (ع) بود. البته نسب‌های دیگری نیز برای فاطمی‌ها نقل شده که در آن اختلاف وجود دارد، امّا آنچه از این نسب‌های مختلف مسلّم است این که ایشان علوی و اسماعیلی هستند، و اتّصال ایشان به علی (ع) صحیح و درست است». <ref>ابن الطقطقى، محمد بن على بن طباطبایی، الفخرى فى الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، تحقیق: مایو، عبدالقادر محمد، ص 257، بیروت، دار القلم العربى،1418/1997.</ref>
خط ۷۳: خط ۷۳:
العاضد آخرین حاکم فاطمیون بود که در حکمرانیش سن زیادی نداشت از این باب بیشتر امور دولتی به دست وزیران افتاد که یکی از مهم‌ترین و قدرتمندترین آنها شخصی به نام شاور بود که به دست اسدالدین شیرکوهی کشته شد. <ref>وضعیت شیعیان  
العاضد آخرین حاکم فاطمیون بود که در حکمرانیش سن زیادی نداشت از این باب بیشتر امور دولتی به دست وزیران افتاد که یکی از مهم‌ترین و قدرتمندترین آنها شخصی به نام شاور بود که به دست اسدالدین شیرکوهی کشته شد. <ref>وضعیت شیعیان  


پس از مرگ شاور، اسدالدین امور [[مصر]] را در دست گرفت. اسدالدین که یک سنی [[مذهب]] و هم پیمان [[خلیفه]] بغداد به حساب می‌آمد، وزارت حکومتی را در دست گرفت که از مروجان [[شیعه]] بوده و خود را در مقابل حکومت بغداد می‌دانست و این خود نشان از وضع اسف بار حکومت فاطمی‌ها می‌دهد. وزارت اسدالدین به همراه سستی حاکم، موجب زمینه سازی برای پایان حکومت فاطمی‌ها شد. بعد از اسدالدین «صلاح الدّین بر دولت تسلّط یافت، و به هر یک از خویشان خود که نزدش آمده بودند قطعه زمین‌هایی با ارزش بخشید، و دست اطرافیان عاضد را کوتاه کرد و خود شخصاً امور حکومت را در دست گرفت. پس از چندی عاضد بیمار شد، و بیماریش رو به فزونی نهاد، و در سال 567 درگذشت. در این وقت مردم درباره شخصی که باید نامش در بالای منابر به عنوان [[خلافت]] برده شود بی رغبتی نشان دادند، تا آن که روز جمعه فرا رسید و مردی بالای منبر رفته خطبه خواند، و نام المستضی ء (خلیفه عباسی) را به [[خلافت]] برد و کسی به گفته او اعتراضی ننمود. از آن پس همچنان در مصر خطبه به نام عباسیان خوانده شد، و دولت فاطمی‌ها یکباره از سرزمین [[مصر]] برافتاد، و صلاح الدّین یوسف بن ایوب با استقلال و بدون وجود رقیب و منازع به حکومت مصر پرداخت». <nowiki><ref>الفخری، ص 257 – 258.</nowiki></ref> <ref>البته قول دیگری نیز وجود دارد به این که در حین مریضی عاضد، اسم او از خطبه ها حذف شد و او بعد از خلع از خلافت مرد.
پس از مرگ شاور، اسدالدین امور [[مصر]] را در دست گرفت. اسدالدین که یک سنی [[مذهب]] و هم پیمان [[خلیفه]] بغداد به حساب می‌آمد، وزارت حکومتی را در دست گرفت که از مروجان [[شیعه]] بوده و خود را در مقابل حکومت بغداد می‌دانست و این خود نشان از وضع اسف بار حکومت فاطمی‌ها می‌دهد. وزارت اسدالدین به همراه سستی حاکم، موجب زمینه سازی برای پایان حکومت فاطمی‌ها شد. بعد از اسدالدین «صلاح الدّین بر دولت تسلّط یافت، و به هر یک از خویشان خود که نزدش آمده بودند قطعه زمین‌هایی با ارزش بخشید، و دست اطرافیان عاضد را کوتاه کرد و خود شخصاً امور حکومت را در دست گرفت. پس از چندی عاضد بیمار شد، و بیماریش رو به فزونی نهاد، و در سال 567 درگذشت. در این وقت مردم درباره شخصی که باید نامش در بالای منابر به عنوان [[خلافت]] برده شود بی رغبتی نشان دادند، تا آن که روز جمعه فرا رسید و مردی بالای منبر رفته خطبه خواند، و نام المستضی ء (خلیفه عباسی) را به [[خلافت]] برد و کسی به گفته او اعتراضی ننمود. از آن پس همچنان در مصر خطبه به نام عباسیان خوانده شد، و دولت فاطمی‌ها یکباره از سرزمین [[مصر]] برافتاد، و صلاح الدّین یوسف بن ایوب با استقلال و بدون وجود رقیب و منازع به حکومت مصر پرداخت». <nowiki><ref>الفخری، ص 257 – 258.</nowiki></ref> <ref>البته قول دیگری نیز وجود دارد به این که در حین مریضی عاضد، اسم او از خطبه ها حذف شد و او بعد از خلع از خلافت مرد.
برای مطالعات بیشتر رجوع کنید به تاریخ ابن خلدون، ج 4، ص 105.</ref> و این گونه حکومت فاطمیان پایان یافت و صلاح‌الدین ایوبی حاکم بلا منازع [[مصر]] شد.
برای مطالعات بیشتر رجوع کنید به تاریخ ابن خلدون، ج 4، ص 105.</ref> و این گونه حکومت فاطمیان پایان یافت و صلاح‌الدین ایوبی حاکم بلا منازع [[مصر]] شد.


==صلاح‌الدین ایوبی و شیعیان==
== صلاح‌الدین ایوبی و شیعیان ==
[[پرونده: مسیر فتوحات صلاح الدین ایوبی.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|مسیر فتوحات صلاح‌الدین ایوبی]]
[[پرونده: مسیر فتوحات صلاح الدین ایوبی.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|مسیر فتوحات صلاح‌الدین ایوبی]]


خط ۹۷: خط ۹۷:
6. تأسیس مدارس علمیه شافعی: صلاح‌الدین در راستای ترویج [[مذهب شافعی]] مدارس علمی شافعی را در [[مصر]] تأسیس کرد و از طریق این مدارس عالمان و مبلغان [[شافعی]] بسیاری را رهسپار جامعه کرد تا [[مذهب شافعی]] را ترویج کنند. <ref>همان، ص 153.</ref>
6. تأسیس مدارس علمیه شافعی: صلاح‌الدین در راستای ترویج [[مذهب شافعی]] مدارس علمی شافعی را در [[مصر]] تأسیس کرد و از طریق این مدارس عالمان و مبلغان [[شافعی]] بسیاری را رهسپار جامعه کرد تا [[مذهب شافعی]] را ترویج کنند. <ref>همان، ص 153.</ref>


==جنگ‌های صلیبی و صلاح‌الدین==
== جنگ‌های صلیبی و صلاح‌الدین ==


جنگ‌های صلیبی، به جنگ‌هایی که [[مسیحیان]] علیه مسلمانان به راه انداختند گفته می‌شود که از سال 1096 م. شروع و تا دو قرن ادامه یافت <ref>خیری، حسن، تاراج تمدن شرق، ص 51، مجله معرفت، پاییز 72.</ref> و در چندین مرحله انجام شد. این دوره تاریخی به صورت مفصل توسط مورخان مورد بحث و بررسی قرار گرفته که یکی از مفصل‌ترین منابع در این بحث کتاب الکامل ابن اثیر است که تقریباً از نیمه جلد 22 تا نیمه جلد 24 این کتاب نزدیک به هفتاد درصد مطالب مربوط به [[جنگ‌های صلیبی]] و صلاح‌الدین است.
جنگ‌های صلیبی، به جنگ‌هایی که [[مسیحیان]] علیه مسلمانان به راه انداختند گفته می‌شود که از سال 1096 م. شروع و تا دو قرن ادامه یافت <ref>خیری، حسن، تاراج تمدن شرق، ص 51، مجله معرفت، پاییز 72.</ref> و در چندین مرحله انجام شد. این دوره تاریخی به صورت مفصل توسط مورخان مورد بحث و بررسی قرار گرفته که یکی از مفصل‌ترین منابع در این بحث کتاب الکامل ابن اثیر است که تقریباً از نیمه جلد 22 تا نیمه جلد 24 این کتاب نزدیک به هفتاد درصد مطالب مربوط به [[جنگ‌های صلیبی]] و صلاح‌الدین است.
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
«صلاح‌الدین شهر طبریه را غارت کرد و آتش زد». <ref>ابن الأثیر، عزالدین أبوالحسن على بن ابى الکرم، الکامل فی التاریخ، ج 29، ص 78، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385 ق.</ref>
«صلاح‌الدین شهر طبریه را غارت کرد و آتش زد». <ref>ابن الأثیر، عزالدین أبوالحسن على بن ابى الکرم، الکامل فی التاریخ، ج 29، ص 78، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385 ق.</ref>


==مرگ صلاح‌الدین==
== مرگ صلاح‌الدین ==
در ماه صفر سال 589، صلاح‌الدین یوسف بن ایوب بن شاذی فرمانروای [[مصر]] و [[شام]] و جزیره و شهرهای دیگر، در [[دمشق]] از جهان رخت بربست. سبب بیماری او آن بود که برای دیدار حاجیان از شهر بیرون رفته و همان روز مریض شد و دچار بیماری حاد گردید. هشت روز بیمار بود و سپس درگذشت. <ref>همان، ج 12، ص 96.</ref><ref>[http://hajj.ir/fa/86666 صلاح الدین ایوبی]</ref>
در ماه صفر سال 589، صلاح‌الدین یوسف بن ایوب بن شاذی فرمانروای [[مصر]] و [[شام]] و جزیره و شهرهای دیگر، در [[دمشق]] از جهان رخت بربست. سبب بیماری او آن بود که برای دیدار حاجیان از شهر بیرون رفته و همان روز مریض شد و دچار بیماری حاد گردید. هشت روز بیمار بود و سپس درگذشت. <ref>همان، ج 12، ص 96.</ref><ref>[http://hajj.ir/fa/86666 صلاح الدین ایوبی]</ref>


خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
<references />
<references />


 
[[رده:تاریخ]]
[[رده: تاریخ]]
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده: شخصیت‌ها]]