حجر بن عدی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'می‌شود')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
|}
|}
</div>
</div>
'''حُجْر بن عَدِی بن معاویه بن جَبَله کندی کوفی''' کنیه‌اش ابوعبدالرحمن، معروف به حجرالخیر، صحابی [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)]] و از یاران خاص و [[شیعیان]] [[علی بن ابی طالب|حضرت علی علیه السلام]] و از بزرگان و فضلای [[کوفه]] می‌باشد. در [[جنگ جمل]]، [[جنگ صفین]] و [[جنگ نهروان]] از فرماندهان سپاه آن حضرت به شمار می‌رفت. «حجر» به دفاع از [[امیرالمومنین علی (ع)|امیرالمومنین علیه السلام]] و انتقاد از [[معاویه]] می‌پرداخت، که سرانجام به دستور او در منطقه مرج عذراء به همراه تعدادی از یارانش به [[شهادت]] رسید.  
'''حُجْر بن عَدِی بن معاویه بن جَبَله کندی کوفی''' کنیه‌اش ابوعبدالرحمن، معروف به حجرالخیر، صحابی [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)]] و از یاران خاص و [[شیعیان]] [[علی بن ابی طالب|حضرت علی علیه السلام]] و از بزرگان و فضلای [[کوفه]] می‌باشد. در [[جنگ جمل]]، [[جنگ صفین]] و [[جنگ نهروان]] از فرماندهان سپاه آن حضرت به شمار می‌رفت. «حجر» به دفاع از [[امیرالمومنین علی (ع)|امیرالمومنین علیه السلام]] و انتقاد از [[معاویه]] می‌پرداخت، که سرانجام به دستور او در منطقه مرج عذراء به همراه تعدادی از یارانش به [[شهادت]] رسید.  


=حُجر بن عَدی کیست=
== حُجر بن عَدی کیست ==
 
نام و نسب او ابو عبدالرحمن حجر بن عدی الأدبر<ref>در اسد الغابه آمده است: در جنگی بر یکی از اعضای او شمشیری اصابت کرده و او را مجروح ساخت. از این رو وی را به این لقب ملقب کردند. اسد الغابه، ابن اثیر 1: 461؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 329؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 207، اعیان الشیعه، امین عاملی:4: 57.</ref> معاویه بن کنده<ref>. ابن سعد در طبقات چنین آورده: «مرتع بن معاویه بن کندی»؛ ابن عساکر گوید: نسب او به کهلان بن سبا می‌رسد. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 207.</ref> الکندی الکوفی معروف به حجر الخیر است<ref>. اسد الغابه، ابن اثیر، 1: 461؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 329؛ الاصابه، ابن حجر عسقلانی 2: 32؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 207؛ المستدرک، حاکم نیشابوری 3: 468؛ اعیان الشیعه، امین عاملی 4: 750. اصل این قبیله از قبایل یمنی می‌باشند و بنا به دلائل تاریخی که مجال ذکرش نیست به سرزمین عراق کوچ کرده و در آنجا سکنی گزیدند.</ref>.
نام و نسب او ابو عبدالرحمن حجر بن عدی الأدبر<ref>در اسد الغابه آمده است: در جنگی بر یکی از اعضای او شمشیری اصابت کرده و او را مجروح ساخت. از این رو وی را به این لقب ملقب کردند. اسد الغابه، ابن اثیر 1: 461؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 329؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 207، اعیان الشیعه، امین عاملی:4: 57.</ref> معاویه بن کنده<ref>. ابن سعد در طبقات چنین آورده: «مرتع بن معاویه بن کندی»؛ ابن عساکر گوید: نسب او به کهلان بن سبا می‌رسد. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 207.</ref> الکندی الکوفی معروف به حجر الخیر است<ref>. اسد الغابه، ابن اثیر، 1: 461؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 329؛ الاصابه، ابن حجر عسقلانی 2: 32؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 207؛ المستدرک، حاکم نیشابوری 3: 468؛ اعیان الشیعه، امین عاملی 4: 750. اصل این قبیله از قبایل یمنی می‌باشند و بنا به دلائل تاریخی که مجال ذکرش نیست به سرزمین عراق کوچ کرده و در آنجا سکنی گزیدند.</ref>.


خط ۴۷: خط ۴۵:
[[ابن شهر آشوب]] وقتی یاران [[حسن بن علی|امام حسن مجتبی علیه السلام]] را نام می‌برد می‌­نویسد: از خواص و یاران ویژه امام علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام حجر بن عدی می­ باشد<ref> مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب 4: 40.</ref>.
[[ابن شهر آشوب]] وقتی یاران [[حسن بن علی|امام حسن مجتبی علیه السلام]] را نام می‌برد می‌­نویسد: از خواص و یاران ویژه امام علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام حجر بن عدی می­ باشد<ref> مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب 4: 40.</ref>.


=حجر بن عدی در محضر پیامبر=
== حجر بن عدی در محضر پیامبر ==
 
حجر بن عدی به همراه برادرش‌ هانی بن عدی شرفیاب محضر رسول خداصلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم شدند و به دست آن حضرت به اسلام گرویدند، ولی از فعالیت­‌های او در دوران [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)]] اطلاعاتی در دست نیست. برخی از منابع نوشته ­اند: وی در [[جنگ یرموک]] شرکت داشته است. و می‌­دانیم که مقدمات این جنگ در روزهای آخر عمر با برکت رسول خداصلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلمتهیه شد و پیامبر خداصلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلمسپاهی را به فرماندهی [[اسامة بن زید]] در بیرون [[مدینه]] آماده ­ی حرکت به سوی مرز [[روم]] نمود ولی با کارشکنی و بهانه‌های واهی عده­ ای از صحابه ی سرشناس حرکت این سپاه به تاخیر افتاد و پس از رحلت جانگداز پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، به دستور [[ابوبکر]] سپاه مذکور برای اجرای مأموریت خود حرکت نمود. پس تنها مطلبی که نسبت به حجر بن عدی در عصر پیامبرصلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلماز منابع به دست می‌آید حضور او در سپاه اسامه می‌­باشد. البته روایتی که حاکم نیشابوری از حجر نقل کرده دلالت دارد که حجر در سفر حجی به همراه پیامبرصلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلمبوده است<ref> المستدرک، حاکم نیشابوری 3: 68 ـ 465.</ref>.
حجر بن عدی به همراه برادرش‌ هانی بن عدی شرفیاب محضر رسول خداصلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم شدند و به دست آن حضرت به اسلام گرویدند، ولی از فعالیت­‌های او در دوران [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)]] اطلاعاتی در دست نیست. برخی از منابع نوشته ­اند: وی در [[جنگ یرموک]] شرکت داشته است. و می‌­دانیم که مقدمات این جنگ در روزهای آخر عمر با برکت رسول خداصلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلمتهیه شد و پیامبر خداصلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلمسپاهی را به فرماندهی [[اسامة بن زید]] در بیرون [[مدینه]] آماده ­ی حرکت به سوی مرز [[روم]] نمود ولی با کارشکنی و بهانه‌های واهی عده­ ای از صحابه ی سرشناس حرکت این سپاه به تاخیر افتاد و پس از رحلت جانگداز پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، به دستور [[ابوبکر]] سپاه مذکور برای اجرای مأموریت خود حرکت نمود. پس تنها مطلبی که نسبت به حجر بن عدی در عصر پیامبرصلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلماز منابع به دست می‌آید حضور او در سپاه اسامه می‌­باشد. البته روایتی که حاکم نیشابوری از حجر نقل کرده دلالت دارد که حجر در سفر حجی به همراه پیامبرصلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلمبوده است<ref> المستدرک، حاکم نیشابوری 3: 68 ـ 465.</ref>.


=تاریخ شهادت=
== تاریخ شهادت ==
 
سرانجام این مجاهد خستگی ناپذیر عاشق [[ولایت]] و فدایی [[امامت]] با نیرنگ حیله گران و دنیا طلبان به آرزوی دیرین خود رسید و در [[ماه شعبان]] سال 51 هجری سر مبارکش از بدن جدا شد<ref>تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 211؛ المستدرک، حاکم نیشابوری 3: 470. البته حاکم نیشابوری (المستدرک 3: 468) و ابن عساکر (تاریخ دمشق 12: 210) سال 53 هجری را نیز ذکر کرده‌اند و مسعودی در مروج الذهب سال 50 هجری را نیز ذکر آورده است.</ref>.
سرانجام این مجاهد خستگی ناپذیر عاشق [[ولایت]] و فدایی [[امامت]] با نیرنگ حیله گران و دنیا طلبان به آرزوی دیرین خود رسید و در [[ماه شعبان]] سال 51 هجری سر مبارکش از بدن جدا شد<ref>تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 211؛ المستدرک، حاکم نیشابوری 3: 470. البته حاکم نیشابوری (المستدرک 3: 468) و ابن عساکر (تاریخ دمشق 12: 210) سال 53 هجری را نیز ذکر کرده‌اند و مسعودی در مروج الذهب سال 50 هجری را نیز ذکر آورده است.</ref>.


=بازتاب شهادت حجر بن عدی=
== بازتاب شهادت حجر بن عدی ==
 
کشته شدن حجر در میان [[مسلمانان]] ایجاد ناراحتی عجیبی نمود، و نه تنها دوستان و [[شیعیان]] ناراحت شدند بلکه همان‌هایی که با علیعلیه السلام مخالف بودند از کشته شدن حجر اظهار تنفر و بیزاری نمودند؛ از جمله [[حسن بصری]] هنگامی که شنید حجر را کشته اند پرسید: آیا بر او نماز خواندند و [[کفن]] نموده، دفنش کردند و به جانب [[قبله]] خوابانیدند؟ گفته شد آری همه این دستورها را انجام دادند، گفت: به خدای [[کعبه]] خود را محکوم ساختند<ref>تاریخ الطبری، طبری 4: 207؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر 8: 27 و اسد الغابة، ابن اثیر 1: 462.</ref>.
کشته شدن حجر در میان [[مسلمانان]] ایجاد ناراحتی عجیبی نمود، و نه تنها دوستان و [[شیعیان]] ناراحت شدند بلکه همان‌هایی که با علیعلیه السلام مخالف بودند از کشته شدن حجر اظهار تنفر و بیزاری نمودند؛ از جمله [[حسن بصری]] هنگامی که شنید حجر را کشته اند پرسید: آیا بر او نماز خواندند و [[کفن]] نموده، دفنش کردند و به جانب [[قبله]] خوابانیدند؟ گفته شد آری همه این دستورها را انجام دادند، گفت: به خدای [[کعبه]] خود را محکوم ساختند<ref>تاریخ الطبری، طبری 4: 207؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر 8: 27 و اسد الغابة، ابن اثیر 1: 462.</ref>.
در همان سالی که حجر کشته شد معاویه به [[حج]] رفت، [[امام حسین علیه السلام]] را ملاقات کرد و گفت: می‌دانی با حجر و یارانش و دوستان پدر چه کردم؟ امامعلیه السلام فرمود: چه کردی؟ گفت: آنان را کشتیم، [[غسل]] داده، نماز خواندیم و دفن نمودیم. امامعلیه السلام فرمود: ایشان را خصم خود گردانیدی، ولی معاویه اگر من کسی از یاران تو را بکشم نه غسل می‌دهم و نه نماز برایش می‌خوانم و نه کفنش می‌کنم و نه دفنش می‌کنم (یعنی آنها [[کافران|کافرند]] و تو اینها را مسلمان دانستی و کشتی)<ref> الاحتجاج، طبرسی 2: 20 ـ 19 و الحدائق الناضرة، محقق بحرانی 3: 412.</ref>.
در همان سالی که حجر کشته شد معاویه به [[حج]] رفت، [[امام حسین علیه السلام]] را ملاقات کرد و گفت: می‌دانی با حجر و یارانش و دوستان پدر چه کردم؟ امامعلیه السلام فرمود: چه کردی؟ گفت: آنان را کشتیم، [[غسل]] داده، نماز خواندیم و دفن نمودیم. امامعلیه السلام فرمود: ایشان را خصم خود گردانیدی، ولی معاویه اگر من کسی از یاران تو را بکشم نه غسل می‌دهم و نه نماز برایش می‌خوانم و نه کفنش می‌کنم و نه دفنش می‌کنم (یعنی آنها [[کافران|کافرند]] و تو اینها را مسلمان دانستی و کشتی)<ref> الاحتجاج، طبرسی 2: 20 ـ 19 و الحدائق الناضرة، محقق بحرانی 3: 412.</ref>.
خط ۷۲: خط ۶۷:
روزی همسر معاویه دید معاویه نمازش را طولانی کرد، خطاب به او کرد و گفت: ای امیرالؤمنین چه نماز نیکویی خواندی البته اگر حجر و اصحابش را به قتل نمی رساندی<ref> انساب الاشراف، بلاذری 5: 270.</ref>.
روزی همسر معاویه دید معاویه نمازش را طولانی کرد، خطاب به او کرد و گفت: ای امیرالؤمنین چه نماز نیکویی خواندی البته اگر حجر و اصحابش را به قتل نمی رساندی<ref> انساب الاشراف، بلاذری 5: 270.</ref>.


=منبع=
== منبع ==
 
[https://www.alwahabiyah.com/fa/articleview/515/%D8%AD%D9%8F%D8%AC%D8%B1-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D9%8E%D8%AF%DB%8C/ برگرفته از سایت حُجر بن عَدی - پایگاه تخصصی وهابیت پژوهیhttps://www.alwahabiyah.com]  
[https://www.alwahabiyah.com/fa/articleview/515/%D8%AD%D9%8F%D8%AC%D8%B1-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D9%8E%D8%AF%DB%8C/ برگرفته از سایت حُجر بن عَدی - پایگاه تخصصی وهابیت پژوهیhttps://www.alwahabiyah.com]