سعد بن عباده: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
|}
|}
</div>
</div>
'''سعدبن عباده بن دلیم''' از [[صحابه]] ی بزرگ [[پیامبر]] و جزء [[انصار]] و بزرگ و شیخ [[قبیله خزرج]] و [[بنی ساعده]] بوده است. او در [[پیمان عقبه اول]] با [[حضرت محمد(صلی الله علیه)]] [[بیعت]] کرد. پس از درگذشت [[پیامبر(صلی الله علیه)]]، در سقیفه سعد بن عباده گزینه [[خلافت]] انصار بود. اما با ورود [[ابوبکر]] و [[عمر]] و ابوعبیده جراح، با بیعت عمر خلافت ابوبکر مسجل گردید. سعد هیچگاه با [[خلیفه اول]] و [[خلیفه دوم]] بیعت نکرد. وی در عصر خلافت [[عمر بن خطاب]] به قتل رسید که برخی آن را منتسب به جنیان کردند.
'''سعدبن عباده بن دلیم''' از [[صحابه]] ی بزرگ [[پیامبر]] و جزء [[انصار]] و بزرگ و شیخ [[قبیله خزرج]] و [[قبیله بنی ساعده]] بوده است. او در [[پیمان عقبه اول]] با [[حضرت محمد (ص)|حضرت محمد(صلی الله علیه)]] [[بیعت]] کرد. پس از درگذشت [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی الله علیه)]]، در [[سقیفه بنی ساعده|سقیفه]] سعد بن عباده گزینه [[خلافت]] انصار بود. اما با ورود [[ابوبکر]] و [[عمر]] و ابوعبیده جراح، با بیعت عمر خلافت ابوبکر مسجل گردید. سعد هیچ‌گاه با [[خلیفه اول]] و [[خلیفه دوم]] بیعت نکرد. وی در عصر خلافت [[عمر بن خطاب]] به قتل رسید که برخی آن را منتسب به جنیان کردند.


== خاندان ==
== خاندان ==
نام کامل او، سَعد بن عُباده بن دُلَیم بن حارثه خَزرَجی است که با کنیه ابوثابت یا ابوقیس شناخته می‌شده است. خاندان سعد از اشراف قبیله خزرج بودند و پدرش عباده از بزرگان قبیله خزرج در یثرب بود و مادرش عمره بنت مسعود بن قیس از بانوانی بود که با پیامبر اسلام(صلی الله علیه) بیعت کرد و در سال پنجم [[هجرت]] وفات نمود<ref>رکـ: مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref>.
نام کامل او، سَعد بن عُباده بن دُلَیم بن حارثه خَزرَجی است که با کنیه ابوثابت یا ابوقیس شناخته می‌شده است. خاندان سعد از اشراف قبیله خزرج بودند و پدرش عباده از بزرگان قبیله خزرج در [[مدینه|یثرب]] بود و مادرش عمره بنت مسعود بن قیس از بانوانی بود که با پیامبر اسلام(صلی الله علیه) بیعت کرد و در سال پنجم [[هجرت]] وفات نمود<ref>رکـ: مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref>.


سعد از صحابۀ پیامبر اسلام(صلی الله علیه)، اهل [[مدینه]]، بزرگ قبیله خزرج در [[جاهلیت]] و [[اسلام]] بوده است<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۸؛ رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۱.</ref>. [[ابن حزم]] نوشته که وی ۲۱ حدیث از پیامبر(صلی الله علیه) نقل کرده است<ref>ابن حزم، اسماء الصحابه الرواه، ص۱۱۹.</ref>. وی در زمان پیش از اسلام به جهت آشنایی با «خواندن و نوشتن، تیراندازی و شنا»، به سعد کامل معروف بوده است<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۸۵؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref>.
سعد از [[صحابه|صحابۀ]] پیامبر اسلام(صلی الله علیه)، اهل [[مدینه]]، بزرگ قبیله خزرج در [[جاهلیت]] و [[اسلام]] بوده است<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۸؛ رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۱.</ref>. [[ابن حزم]] نوشته که وی ۲۱ حدیث از پیامبر(صلی الله علیه) نقل کرده است<ref>ابن حزم، اسماء الصحابه الرواه، ص۱۱۹.</ref>. وی در زمان پیش از اسلام به جهت آشنایی با «خواندن و نوشتن، تیراندازی و شنا»، به سعد کامل معروف بوده است<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۸۵؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref>.


سعد و پدرانش در زمان جاهلیت به سیادت و سخاوتمندی معروف بودند<ref>رکـ: حائری، منتهی المقال، ج۳، صص۳۲۲-۳۲۳؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، ص۲۸۰؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۲۹۹؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۸۵.</ref>، و این شرافت و سیادت در زمان اسلام هم ادامه پیدا کرد و ایشان از اصحاب اطعام در مدینه بودند<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۸.</ref>. گفته شده که در هیچ خاندانی از عرب سابقه نداشته است که میهمانداری در چهار نسل به این صورت ادامه یابد و قیس پسر سعد نیکوکاریش از همه بیشتر بوده است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، صص۳۵۰-۳۵۱؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۰.</ref>.
سعد و پدرانش در زمان جاهلیت به سیادت و سخاوتمندی معروف بودند<ref>رکـ: حائری، منتهی المقال، ج۳، صص۳۲۲-۳۲۳؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، ص۲۸۰؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۲۹۹؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۸۵.</ref>، و این شرافت و سیادت در زمان اسلام هم ادامه پیدا کرد و ایشان از اصحاب اطعام در مدینه بودند<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۸.</ref>. گفته شده که در هیچ خاندانی از عرب سابقه نداشته است که میهمانداری در چهار نسل به این صورت ادامه یابد و قیس پسر سعد نیکوکاریش از همه بیشتر بوده است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، صص۳۵۰-۳۵۱؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۰.</ref>.
خط ۴۰: خط ۴۰:


* روزه‌داران و نیکان بر سر سفره شما غذا بخورند، و [[فرشتگان]] بر شما درود فرستند<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، صص۵۳-۵۴.</ref>.
* روزه‌داران و نیکان بر سر سفره شما غذا بخورند، و [[فرشتگان]] بر شما درود فرستند<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، صص۵۳-۵۴.</ref>.
* سعد و فرزندانش، در فراهم کردن اسباب مراسم عروسی [[علی(علیه السلام)]] و [[فاطمه (س)]]، بسیار کمک کردند<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ص۲۳۳.</ref>.
* سعد و فرزندانش، در فراهم کردن اسباب مراسم عروسی [[علی بن ابی طالب|علی(علیه السلام)]] و [[حضرت فاطمه زهرا|فاطمه(سلام الله علیه)]]، بسیار کمک کردند<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ص۲۳۳.</ref>.


== اسلام آوردن ==
== اسلام آوردن ==
سعد بن عباده در بیعت عقبه، با هفتاد تن از انصار (اهل یثرب)، با [[رسول خدا(صلی الله علیه)]] بیعت کرد و زمانی که [[ایمان]] آورد به همراه منذر بن عمرو و ابودُجانه، بت‌های بنی ساعده را شکست<ref>رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۱؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸، ص۲۷۹؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۴.</ref>. او یکی از نقباء دوازده‌گانه بود که پیامبر به اشاره [[جبرئیل]] ایشان را تعیین کرد<ref>رکـ: مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۱؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، ص۲۸۰؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۹۳.</ref>.
سعد بن عباده در بیعت عقبه، با هفتاد تن از انصار (اهل یثرب)، با [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] [[بیعت]] کرد و زمانی که [[ایمان]] آورد به همراه منذر بن عمرو و ابودُجانه، بت‌های بنی ساعده را شکست<ref>رکـ: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۱؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸، ص۲۷۹؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۴.</ref>. او یکی از نقباء دوازده‌گانه بود که پیامبر به اشاره [[جبرئیل]] ایشان را تعیین کرد<ref>رکـ: مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۷۸؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۱؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، ص۲۸۰؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۹۳.</ref>.


== حضور در غزوات ==
== حضور در غزوات ==
خط ۶۱: خط ۶۱:


== قیس بن سعد ==
== قیس بن سعد ==
قیس پسر سعد از اولین کسانی بود که در مسائل پس از وفات پیامبر(صلی الله علیه) و در قضایای سقیفه و انتخاب خلیفه، با ابوبکر بیعت نکرد و به [[امیرالمؤمنین(علیه السلام)]] مراجعه کرد و از یاران و کارگزاران [[امام علی(علیه السلام)]] بود<ref>رکـ: حائری، منتهی المقال، ج۵، ص۲۴۳؛ ابن داوود، رجال، ص۱۵۵؛ طوسی، رجال، ص۵۴؛ علامه حلی، خلاصه الاقوال، ص۲۳۱؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۳۵۰.</ref>.
قیس پسر سعد از اولین کسانی بود که در مسائل پس از وفات پیامبر(صلی الله علیه) و در قضایای سقیفه و انتخاب خلیفه، با ابوبکر بیعت نکرد و به [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین(علیه السلام)]] مراجعه کرد و از یاران و کارگزاران [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیه السلام)]] بود<ref>رکـ: حائری، منتهی المقال، ج۵، ص۲۴۳؛ ابن داوود، رجال، ص۱۵۵؛ طوسی، رجال، ص۵۴؛ علامه حلی، خلاصه الاقوال، ص۲۳۱؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۳۵۰.</ref>.


== وفات ==
== وفات ==
سعد در سال ۱۵ق<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۴؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۸۰؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، ص۲۸۱؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۱.</ref> در مسیر حرکت به سوی [[حوران]] [[شام]] درگذشت. البته تاریخ وفات وی را ۱۱ق، ۱۴ق ذکر کرده‌اند که به نظر می‌رسد همان ۱۵ ق. درست‌تر باشد.
سعد در سال ۱۵ق<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۴؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۸۰؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، ص۲۸۱؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۳۰۱.</ref> در مسیر حرکت به سوی [[حوران]] [[شام]] درگذشت. البته تاریخ وفات وی را ۱۱ق، ۱۴ق ذکر کرده‌اند که به نظر می‌رسد <ref>همان ۱۵ ق.</ref> درست‌تر باشد.


در مورد نحوه مرگ او اختلاف وجود دارد. برخی می‌گویند پس از این که وی از بیعت با عمر اجتناب کرد بنا به خواست وی از مدینه خارج شد و در مسیرش به سمت حوران شام<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref> به مرگ طبیعی در گذشت<ref>ابوحاتم، کتاب الثقات، ج۳، ص۱۴۹؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۸۵.</ref>. برخی نیز معتقدند که سعد به قتل رسید. اما این که چه کسی وی را به قتل رساند دو نظر وجود دارد. برخی از منابع اهل سنت نوشته‌اند: جنیان وی را به این دلیل که ایستاده بول کرد کشتند<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۷</ref>. آنان پس از ارتکاب این قتل در حالی که دف می‌زدند این شعر را می‌خواندند<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۴؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۵؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۸۰؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۷.</ref>:
در مورد نحوه مرگ او اختلاف وجود دارد. برخی می‌گویند پس از این که وی از بیعت با عمر اجتناب کرد بنا به خواست وی از مدینه خارج شد و در مسیرش به سمت حوران شام<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۳.</ref> به مرگ طبیعی در گذشت<ref>ابوحاتم، کتاب الثقات، ج۳، ص۱۴۹؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۸۵.</ref>. برخی نیز معتقدند که سعد به قتل رسید. اما این که چه کسی وی را به قتل رساند دو نظر وجود دارد. برخی از منابع اهل‌سنت نوشته‌اند: جنیان وی را به این دلیل که ایستاده بول کرد کشتند<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۷</ref>. آنان پس از ارتکاب این قتل در حالی که دف می‌زدند این شعر را می‌خواندند<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۴؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۲؛ شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۵؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۲۸۰؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۶۱۷.</ref>:
   
   
* قد قَتَلنا سیدَ الخزرجِ سَعدَ بن عُباده ورَمَیناهُ بسهمین فلم یخطِ فُؤادَه
* قد قَتَلنا سیدَ الخزرجِ سَعدَ بن عُباده ورَمَیناهُ بسهمین فلم یخطِ فُؤادَه
خط ۷۲: خط ۷۲:
* و دو تیر به قلب او زدیم و تیرها به خطا نرفت.
* و دو تیر به قلب او زدیم و تیرها به خطا نرفت.


این داستان مورد تردید برخی از [[اهل سنت]] واقع شده است. [[ابن ابی الحدید]] به داستانی اشاره کرده که به این ادعا طعنه می‌زند. نقل شده که مردی عامی از شیعه‌ای سؤال کرد که اگر خلافت حق علی(علیه السلام) بود و ابابکر آن را غصب کرد، چرا او درصدد بر نیامد تا خلافت را پس بگیرد؟ [[شیعه]] پاسخ می‌دهد: [[علی(علیه السلام)]] می‌ترسید که جنیان او را بکشند<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۹.</ref>! شعری نیز در رد این ادعا سروده شده:
این داستان مورد تردید برخی از [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] واقع شده است. [[ابن ابی الحدید]] به داستانی اشاره کرده که به این ادعا طعنه می‌زند. نقل شده که مردی عامی از شیعه‌ای سؤال کرد که اگر خلافت حق علی(علیه السلام) بود و ابابکر آن را غصب کرد، چرا او درصدد بر نیامد تا خلافت را پس بگیرد؟ [[شیعه]] پاسخ می‌دهد: [[علی بن ابی طالب|علی(علیه السلام)]] می‌ترسید که جنیان او را بکشند<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۴۹.</ref>! شعری نیز در رد این ادعا سروده شده:


یقولون سعد شقت الجن بطنه الا ربما حققت فعلک بالغدر
* یقولون سعد شقت الجن بطنه الا ربما حققت فعلک بالغدر
 
* و ماذنب سعد انه بال قائماً و لکن سعداً لم یبایع ابابکر
و ماذنب سعد انه بال قائماً و لکن سعداً لم یبایع ابابکر
* می‌گویند جنّیان شکم سعد را دریدند؛ ولی چه بسا تو با نیرنگ این کار را انجام داده باشی.
 
می‌گویند جنّیان شکم سعد را دریدند؛ ولی چه بسا تو با نیرنگ این کار را انجام داده باشی.


گناه سعد این نبود که ایستاده بول می‌کرد؛ بلکه گناهش این بود که با ابوبکر بیعت نکرد<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۵.</ref>.
گناه سعد این نبود که ایستاده بول می‌کرد؛ بلکه گناهش این بود که با ابوبکر بیعت نکرد<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۳۵.</ref>.