مفهوم انحطاط در اندیشه سیاسی برخی از اندیشمندان مسلمان (مقاله): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' صدر اعظم' به ' صدراعظم') |
جز (جایگزینی متن - ' آنها ' به ' آنها ') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
=لذت تخریب= | =لذت تخریب= | ||
ابنخلدون با نگاه به تاریخ اعراب، بر آن بود که هر گاه عرب بر کشوری دست یابد، به سرعت ممالک فتح شده، رو به ویرانی میرود، چون تازیان و عربان، ملتی وحشی اند و عادات و موجبات وحشیگری چنان در میان آنان استوار است که جزء خوی و سرشت آنان شده است و این خوی، برای آنان لذتبخش است. سرباز زدن از قیود فرمانبری حکام، تخطی از اجرای قوانین و نافرمانی از سیاست و سیاستمداران، علتهای لذتبخشی چنین خوی و سرشتی در نزد عربها است. برآیند طبعی این گونه، بیتمدنی و بیحاصلی است. از دیگر صفات تخریب کننده عربی آن است که | ابنخلدون با نگاه به تاریخ اعراب، بر آن بود که هر گاه عرب بر کشوری دست یابد، به سرعت ممالک فتح شده، رو به ویرانی میرود، چون تازیان و عربان، ملتی وحشی اند و عادات و موجبات وحشیگری چنان در میان آنان استوار است که جزء خوی و سرشت آنان شده است و این خوی، برای آنان لذتبخش است. سرباز زدن از قیود فرمانبری حکام، تخطی از اجرای قوانین و نافرمانی از سیاست و سیاستمداران، علتهای لذتبخشی چنین خوی و سرشتی در نزد عربها است. برآیند طبعی این گونه، بیتمدنی و بیحاصلی است. از دیگر صفات تخریب کننده عربی آن است که آنها به سنگ نیازمندند تا از آن دیگدان بسازند و دیگ غذای خویش بر آن نهند و غذا طبخ نمایند اما برای تهیه سنگ، به کوهستان نمیروند بلکه به تخریب بناها دست میزنند. آنان برای تدارک چوب به منظور بر پا ساختن سراپردهها و خیمهها و برای ساختن میخ و ستون در به پا داشتن چادرها، کاخها و عمارتها را ویران میکنند و این گونه صفاتی، نشان از سرشت و طبیعت مغایر و منافی ساخت و ساز بناها، عمارتها، ساختمانها و کاخها در نزد عربها دارد. <ref>(پیشین، ص286)</ref>.<br> | ||
ویرانگری در عمران و شهرسازی، تنها بخشی از خوی ویرانگری عرب تازی را تشکیل میدهد و از این رو او لذت تخریب را به گونهای دیگر هم میجوید و آن اینکه هر گاه آنان از راه غلبهجویی بر کشوری دست یابند و فرمانروایی و قدرت آنان، در سرزمین فتح شده، مسلّم گردد، آن وقت، به حفظ اموال مردم، توجهی نمیکنند بلکه حقوق آنان را پایمال نموده و از میان میبرند، نهایت این کار، رخت بر بستن تمدن است و به دنبال آن، انحطاط و ویرانی چهره کریه خود را روی مینمایاند. همچنین آن گروه، از این رو مایه تباهی عمران اجتماعات میشوند که کار صنعتگران و پیشهوران را هیچ میشمارند و برای آن، دستمزد و ارزشی قائل نمیشوند، در صورتی که اساس زندگی و معاش مردم را صنعتگران و پیشهوران تدارک میبینند. هر گاه کار هنرمندان صنعتگر و پیشهور، تباه شود و در برابر تلاش و رنج آنان، مزد و بهایی نباشد و کار آنان و خود آنان، مفت و مجانی تلقی گردد، مردم از کار و کوشش، دست میکشند و یا رغبتی به آن نشان نمیدهند، در نتیجه، عمران و عمارت نابود میشود. جامعهای این چنین، جامعهای ساقط شده است، چون گروه حاکم که همواره مشغول غارتگری و باجستانی از همگان است، انگیزه به کار و تلاش را که پایه آبادانی است نابود میسازد. <ref>(پیشین، ص287)</ref>.<br> | ویرانگری در عمران و شهرسازی، تنها بخشی از خوی ویرانگری عرب تازی را تشکیل میدهد و از این رو او لذت تخریب را به گونهای دیگر هم میجوید و آن اینکه هر گاه آنان از راه غلبهجویی بر کشوری دست یابند و فرمانروایی و قدرت آنان، در سرزمین فتح شده، مسلّم گردد، آن وقت، به حفظ اموال مردم، توجهی نمیکنند بلکه حقوق آنان را پایمال نموده و از میان میبرند، نهایت این کار، رخت بر بستن تمدن است و به دنبال آن، انحطاط و ویرانی چهره کریه خود را روی مینمایاند. همچنین آن گروه، از این رو مایه تباهی عمران اجتماعات میشوند که کار صنعتگران و پیشهوران را هیچ میشمارند و برای آن، دستمزد و ارزشی قائل نمیشوند، در صورتی که اساس زندگی و معاش مردم را صنعتگران و پیشهوران تدارک میبینند. هر گاه کار هنرمندان صنعتگر و پیشهور، تباه شود و در برابر تلاش و رنج آنان، مزد و بهایی نباشد و کار آنان و خود آنان، مفت و مجانی تلقی گردد، مردم از کار و کوشش، دست میکشند و یا رغبتی به آن نشان نمیدهند، در نتیجه، عمران و عمارت نابود میشود. جامعهای این چنین، جامعهای ساقط شده است، چون گروه حاکم که همواره مشغول غارتگری و باجستانی از همگان است، انگیزه به کار و تلاش را که پایه آبادانی است نابود میسازد. <ref>(پیشین، ص287)</ref>.<br> |