نقد و بررسی دیدگاه جریان‌های تکفیری در انکار شفاعت (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:
3- پیامبر ص تمام کسانی را که عبادت غیر خدا می‌‏کردند محکوم ساخت، اعم از آنها که فرشتگان و انبیاء و صالحین را عبادت می‌‏کردند یا آنها که اشجار و احجار و خورشید و ماه را می‌‏پرستیدند و هیچگونه تفاوتی در میان آنها قائل نشد.
3- پیامبر ص تمام کسانی را که عبادت غیر خدا می‌‏کردند محکوم ساخت، اعم از آنها که فرشتگان و انبیاء و صالحین را عبادت می‌‏کردند یا آنها که اشجار و احجار و خورشید و ماه را می‌‏پرستیدند و هیچگونه تفاوتی در میان آنها قائل نشد.


4- مشرکان عصر ما در مسیر شرک از مشرکان زمان جاهلیت بدترند!، زیرا آنها به هنگام آرامش، عبادت بتها می‌‏کردند ولی در شدت و سختی به مقتضای" فإذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدین‏": (سوره عنکبوت: 65) تنها خدا را می‌‏خواندند، ولی مشرکان زمان ما در حالت آرامش و سختی هر دو متوسل به غیر خدا می‌‏شوند"! <ref>القواعد الاربع ص1-3:‌ القاعدة الأولى: أن تعلم أنّ الكفّار الذين قاتلهم رسول الله - صلى الله عليه وسلم - يُقِرُّون بأنّ الله تعالى هو الخالِق المدبِّر، وأنّ ذلك لم يُدْخِلْهم في الإسلام، والدليل: قوله تعالى?قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنْ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنْ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنْ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ?[يونس:31]. القاعدة الثانية: أنّهم يقولون: ما دعوناهم وتوجّهنا إليهم إلا لطلب القُرْبة والشفاعة، فدليل القُربة قوله تعالى ?وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ?[الزمر:3]. ودليل الشفاعة قوله تعالى: ?وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ?[يونس:18]، والشفاعة شفاعتان: شفاعة منفيّة وشفاعة مثبَتة:فالشفاعة المنفيّة ما كانت تٌطلب من غير الله فيما لا يقدر عليه إلاّ الله، والدليل: قوله تعالى ?يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمْ الظَّالِمُونَ?[البقرة:254]. والشفاعة المثبَتة هي: التي تُطلب من الله، والشّافع مُكْرَمٌ بالشفاعة، والمشفوع له: من رضيَ اللهُ قوله وعمله بعد الإذن كما قال تعالى: ?مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ?[البقرة:255]. القاعدة الثالثة: أنّ النبي - صلى الله عليه وسلم - ظهر على أُناسٍ متفرّقين في عباداتهم منهم مَن يعبُد الملائكة، ومنهم من يعبد الأنبياء والصالحين، ومنهم من يعبد الأحجار والأشجار، ومنهم مَن يعبد الشمس والقمر، وقاتلهم رسول الله - صلى الله عليه وسلم - ولم يفرِّق بينهم، والدليل قوله تعالى: ?وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ?[البقرة:193]. ودليل الشمس والقمر قوله تعالى: ?وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ?[فصلت:37]. القاعدة الرابعة: أنّ مشركي زماننا أغلظ شركًا من الأوّلين، لأنّ الأوّلين يُشركون في الرخاء ويُخلصون في الشدّة،</ref>  
4- مشرکان عصر ما در مسیر شرک از مشرکان زمان جاهلیت بدترند!، زیرا آنها به هنگام آرامش، عبادت بتها می‌‏کردند ولی در شدت و سختی به مقتضای" فإذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدین‏": (سوره عنکبوت: 65) تنها خدا را می‌‏خواندند، ولی مشرکان زمان ما در حالت آرامش و سختی هر دو متوسل به غیر خدا می‌‏شوند"! <ref>القواعد الاربع ص1-3:‌ القاعدة الأولی: أن تعلم أنّ الكفّار الذين قاتلهم رسول الله - صلی الله عليه وسلم - يُقِرُّون بأنّ الله تعالی هو الخالِق المدبِّر، وأنّ ذلك لم يُدْخِلْهم في الإسلام، والدليل: قوله تعالی?قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنْ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنْ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنْ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ?[يونس:31]. القاعدة الثانية: أنّهم يقولون: ما دعوناهم وتوجّهنا إليهم إلا لطلب القُرْبة والشفاعة، فدليل القُربة قوله تعالی ?وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ زُلْفَی إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ?[الزمر:3]. ودليل الشفاعة قوله تعالی: ?وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ?[يونس:18]، والشفاعة شفاعتان: شفاعة منفيّة وشفاعة مثبَتة:فالشفاعة المنفيّة ما كانت تٌطلب من غير الله فيما لا يقدر عليه إلاّ الله، والدليل: قوله تعالی ?يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمْ الظَّالِمُونَ?[البقرة:254]. والشفاعة المثبَتة هي: التي تُطلب من الله، والشّافع مُكْرَمٌ بالشفاعة، والمشفوع له: من رضيَ اللهُ قوله وعمله بعد الإذن كما قال تعالی: ?مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ?[البقرة:255]. القاعدة الثالثة: أنّ النبي - صلی الله عليه وسلم - ظهر علی أُناسٍ متفرّقين في عباداتهم منهم مَن يعبُد الملائكة، ومنهم من يعبد الأنبياء والصالحين، ومنهم من يعبد الأحجار والأشجار، ومنهم مَن يعبد الشمس والقمر، وقاتلهم رسول الله - صلی الله عليه وسلم - ولم يفرِّق بينهم، والدليل قوله تعالی: ?وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ?[البقرة:193]. ودليل الشمس والقمر قوله تعالی: ?وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ?[فصلت:37]. القاعدة الرابعة: أنّ مشركي زماننا أغلظ شركًا من الأوّلين، لأنّ الأوّلين يُشركون في الرخاء ويُخلصون في الشدّة،</ref>  


از شیخ سلیمان ‌بن ‌لحمان در کتاب «الهدیهْ السنیهْ» نقل شده است: «کتاب و سنت گواهی بر این می‌‏دهند که هرکس فرشتگان و انبیا یا افرادی نظیر ابن‌عباس و ابوطالب و امثال آنان را واسطۀ میان خود و خدا قرار بدهد که در پیشگاه خدا برای او شفاعت کنند، به‌خاطر اینکه آنها مقرب درگاه خدا هستند، همان‌طور که در نزد سلاطین شفاعت می‌‏کنند، چنین کسانی کافر و مشرک‌اند و خون و مال آنها مباح است؛ اگرچه «اشهد ان لا اله الا اللَّه و‌اشهد ان محمداً رسول اللَّه» بگویند و اگر چه نماز اهل نماز و روزه باشند. <ref>تفسير نمونه ج‏1 ص 240- 242 به نقل از :‌ الهديهْ السنيهْ ص66؛ به نقل از البراهين الجليهًْ، ص83</ref>
از شیخ سلیمان ‌بن ‌لحمان در کتاب «الهدیهْ السنیهْ» نقل شده است: «کتاب و سنت گواهی بر این می‌‏دهند که هرکس فرشتگان و انبیا یا افرادی نظیر ابن‌عباس و ابوطالب و امثال آنان را واسطۀ میان خود و خدا قرار بدهد که در پیشگاه خدا برای او شفاعت کنند، به‌خاطر اینکه آنها مقرب درگاه خدا هستند، همان‌طور که در نزد سلاطین شفاعت می‌‏کنند، چنین کسانی کافر و مشرک‌اند و خون و مال آنها مباح است؛ اگرچه «اشهد ان لا اله الا اللَّه و‌اشهد ان محمداً رسول اللَّه» بگویند و اگر چه نماز اهل نماز و روزه باشند. <ref>تفسير نمونه ج‏1 ص 240- 242 به نقل از :‌ الهديهْ السنيهْ ص66؛ به نقل از البراهين الجليهًْ، ص83</ref>
خط ۵۵: خط ۵۵:
ایشان تحت عنوان شفاعت مغفرت‏ می‌‌گوید:
ایشان تحت عنوان شفاعت مغفرت‏ می‌‌گوید:


دومین نوع شفاعت <ref>قسم نخست شفاعت تحت عنوان شفاعت رهبری در مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى؛ ج‏1 ص 250ببعد مطرح گردیده است</ref>، وساطت در مغفرت و عفو و بخشیدن گناهان است. این معنای از شفاعت است که آماج اشکالها و ایرادهای منتقدین و منکرین قرار گرفته است ولی با توضیحی که...درباره آن داده می‌‏شود <ref>روشن مى‏گردد كه نه تنها ايرادى بر آن وارد نيست بلكه از معارف عالى و گرانقدر اسلام‏ است و مبناى خاصى دارد كه عمق معارف اسلامى را مى‏رساند.</ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری؛ ج‏1؛ ص254-255 ‏
دومین نوع شفاعت <ref>قسم نخست شفاعت تحت عنوان شفاعت رهبری در مجموعه آثار استاد شهيد مطهری؛ ج‏1 ص 250ببعد مطرح گردیده است</ref>، وساطت در مغفرت و عفو و بخشیدن گناهان است. این معنای از شفاعت است که آماج اشکالها و ایرادهای منتقدین و منکرین قرار گرفته است ولی با توضیحی که...درباره آن داده می‌‏شود <ref>روشن می‏گردد كه نه تنها ايرادی بر آن وارد نيست بلكه از معارف عالی و گرانقدر اسلام‏ است و مبنای خاصی دارد كه عمق معارف اسلامی را می‏رساند.</ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری؛ ج‏1؛ ص254-255 ‏


ایشان در ادامه به تبیین برخی از قوانین نظام هستی پرداخته و به عنوان نمونه تحت عنوان جاذبه رحمت‏ می‌‌نویسد :‌
ایشان در ادامه به تبیین برخی از قوانین نظام هستی پرداخته و به عنوان نمونه تحت عنوان جاذبه رحمت‏ می‌‌نویسد :‌
خط ۹۱: خط ۹۱:
ایشان در تبیین بیشتر قانون ارتباط بین رحمت مغفرت و شفاعت در معنویات می‌‌نویسد:  
ایشان در تبیین بیشتر قانون ارتباط بین رحمت مغفرت و شفاعت در معنویات می‌‌نویسد:  


به همان دلیلی که رحمت وحی بدون واسطه انجام نمی‏گیرد و همه مردم از جانب خدا به نبوّت برانگیخته نمی‏شوند و هیچ رحمت دیگر هم بدون واسطه واقع نمی‏شود، رحمت مغفرت هم بی‏واسطه ممکن نیست تحقق پیدا کند.<ref>مجموعه ‏آثاراستاد شهيدمطهرى، ج‏1، ص: 261-260 </ref>
به همان دلیلی که رحمت وحی بدون واسطه انجام نمی‏گیرد و همه مردم از جانب خدا به نبوّت برانگیخته نمی‏شوند و هیچ رحمت دیگر هم بدون واسطه واقع نمی‏شود، رحمت مغفرت هم بی‏واسطه ممکن نیست تحقق پیدا کند.<ref>مجموعه ‏آثاراستاد شهيدمطهری، ج‏1، ص: 261-260 </ref>


ایشان در تبیین عقلانی بودن شفاعت در نظام هستی می‌‌نویسد:
ایشان در تبیین عقلانی بودن شفاعت در نظام هستی می‌‌نویسد:
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
ایشان در ادامه این قسمت خطر عظیم شرک ربوبی را که مشرکین بدان مبتلا بودند به مسلمانان گوشزد کرده و می‌‌نویسد:  
ایشان در ادامه این قسمت خطر عظیم شرک ربوبی را که مشرکین بدان مبتلا بودند به مسلمانان گوشزد کرده و می‌‌نویسد:  


اگر در میان مسلمانان هم کسی چنین معتقد شود که در کنار دستگاه سلطنت ربوبی، سلطنتی دیگر هم وجود دارد و در مقابل آن دست درکار است، چیزی جز شرک‏ نخواهد بود. <ref>مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏1، ص:258- 254</ref>
اگر در میان مسلمانان هم کسی چنین معتقد شود که در کنار دستگاه سلطنت ربوبی، سلطنتی دیگر هم وجود دارد و در مقابل آن دست درکار است، چیزی جز شرک‏ نخواهد بود. <ref>مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهری، ج‏1، ص:258- 254</ref>


بنابر این شفاعت مغفرت که مورد انکار جریان‌های تکفیری از جمله وهابیت است نه تنها در نظام تشریع بلکه در نظام تکوین هم جریان داشته و مستلزم شرک در عبادت نخواهد بود.
بنابر این شفاعت مغفرت که مورد انکار جریان‌های تکفیری از جمله وهابیت است نه تنها در نظام تشریع بلکه در نظام تکوین هم جریان داشته و مستلزم شرک در عبادت نخواهد بود.
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
آنگاه در ادامه می‌‌گوید :‌  
آنگاه در ادامه می‌‌گوید :‌  


این آیه ممکن است تنها ناظر به شفاعتی باشد که در قیامت صورت می‌‏گیرد وبه اصطلاح مربوط به «قوس صعودی» باشد، ممکن هم هست که شامل مطلق واسطه‏ها و وساطتهای رحمت باشد، یعنی شامل «قوس نزولی» هم باشد؛ به عبارت دیگر ممکن است شامل تمام نظام سببی و مسبّبی جهان باشد؛ به هر حال از آن جهت که به شفاعت اخروی مربوط است، به این معنی است که مجرم بدون خواست خدا قدرت شفیع برانگیختن ندارد و شفیع بدون اذن او قدرت دم زدن ندارد.<ref>مجموعه ‏آثار استادشهيدمطهرى، ج‏ 1، ص: -261-262</ref>
این آیه ممکن است تنها ناظر به شفاعتی باشد که در قیامت صورت می‌‏گیرد وبه اصطلاح مربوط به «قوس صعودی» باشد، ممکن هم هست که شامل مطلق واسطه‏ها و وساطتهای رحمت باشد، یعنی شامل «قوس نزولی» هم باشد؛ به عبارت دیگر ممکن است شامل تمام نظام سببی و مسبّبی جهان باشد؛ به هر حال از آن جهت که به شفاعت اخروی مربوط است، به این معنی است که مجرم بدون خواست خدا قدرت شفیع برانگیختن ندارد و شفیع بدون اذن او قدرت دم زدن ندارد.<ref>مجموعه ‏آثار استادشهيدمطهری، ج‏ 1، ص: -261-262</ref>
   
   
=== فرق اساسی شفاعت واقعی و حقیقی با شفاعت باطل ===
=== فرق اساسی شفاعت واقعی و حقیقی با شفاعت باطل ===
خط ۱۴۶: خط ۱۴۶:
در شفاعتهای باطل که نمونه آن در دنیا وجود دارد، شفیع، صفت وسیله بودن را از ناحیه مجرم کسب کرده است، زیرا او است که وسیله را برانگیخته و به شفاعت وادار کرده است، او است که وسیله را وسیله قرار داده است. ولی در شفاعتهای حق که نسبت دادن آن به انبیاء و اولیاء و مقرّبان درگاه الهی صحیح است، وسیله بودن شفیع از ناحیه خداست، خداست که وسیله را وسیله قرار داده است.  
در شفاعتهای باطل که نمونه آن در دنیا وجود دارد، شفیع، صفت وسیله بودن را از ناحیه مجرم کسب کرده است، زیرا او است که وسیله را برانگیخته و به شفاعت وادار کرده است، او است که وسیله را وسیله قرار داده است. ولی در شفاعتهای حق که نسبت دادن آن به انبیاء و اولیاء و مقرّبان درگاه الهی صحیح است، وسیله بودن شفیع از ناحیه خداست، خداست که وسیله را وسیله قرار داده است.  


به عبارت دیگر: در شفاعت غلط، شفیع تحت تأثیر مشفوع له (گناهکار) قرار می‌‏گیرد و مشفوع عنده (صاحب قدرت) تحت تأثیر شفیع قرار می‌‏گیرد، ولی در شفاعت صحیح برعکس است؛ مشفوع عنده (صاحب قدرت خدا) علت مؤثر در شفیع اوست، و شفیع تحت تأثیر او، و به خواست او در گناهکار مؤثر واقع می‌‏شود. سلسله جنبان رحمت، در نوع غلط شفاعت، گناهکار است و در نوع صحیح ان، مشفوع عنده (خدا) است.<ref>مجموعه ‏آثاراستاد شهيدمطهرى، ج‏1، ص: -261-262 </ref>
به عبارت دیگر: در شفاعت غلط، شفیع تحت تأثیر مشفوع له (گناهکار) قرار می‌‏گیرد و مشفوع عنده (صاحب قدرت) تحت تأثیر شفیع قرار می‌‏گیرد، ولی در شفاعت صحیح برعکس است؛ مشفوع عنده (صاحب قدرت خدا) علت مؤثر در شفیع اوست، و شفیع تحت تأثیر او، و به خواست او در گناهکار مؤثر واقع می‌‏شود. سلسله جنبان رحمت، در نوع غلط شفاعت، گناهکار است و در نوع صحیح ان، مشفوع عنده (خدا) است.<ref>مجموعه ‏آثاراستاد شهيدمطهری، ج‏1، ص: -261-262 </ref>


نتیجه آنکه شفاعت مغفرت - به معنای صحیحش که مطرح گردید - طبق دیدگاه شهید مطهری از جمله قوانینی است که در نظام هستی و نظام اسباب و مسببات در امور طبیعی و معنوی جریان داشته نه تنها مستلزم شرک در عبادت نیست بلکه تطابق این دو در نظام هستی بیانگر نوعی هماهنگی بین عالم تکوین و تشریع می‌‌باشد.  
نتیجه آنکه شفاعت مغفرت - به معنای صحیحش که مطرح گردید - طبق دیدگاه شهید مطهری از جمله قوانینی است که در نظام هستی و نظام اسباب و مسببات در امور طبیعی و معنوی جریان داشته نه تنها مستلزم شرک در عبادت نیست بلکه تطابق این دو در نظام هستی بیانگر نوعی هماهنگی بین عالم تکوین و تشریع می‌‌باشد.  
خط ۲۴۴: خط ۲۴۴:
=== سید قطب ===  
=== سید قطب ===  


ایشان در تفسیر فی ظلال القرآن می‌‌‌نویسد :‌ سجده یا مواضع سجده که همان مساجد می‌‌‌باشد مختص خداوند بوده و توحید خالص آن است که عبادت مختص خداوند صورت گیرد. <ref>فى ظلال القرآن ج‏6 3738</ref>  
ایشان در تفسیر فی ظلال القرآن می‌‌‌نویسد :‌ سجده یا مواضع سجده که همان مساجد می‌‌‌باشد مختص خداوند بوده و توحید خالص آن است که عبادت مختص خداوند صورت گیرد. <ref>فی ظلال القرآن ج‏6 3738</ref>  


   
   
خط ۲۶۰: خط ۲۶۰:
   
   
لازم به ذکر است نکات ذکر شده علاوه بر نفی دیدگاه وهابیت در مساله شفاعت در مسائل مشابه آن نظیر توسل استغاثه، انابه و... نیز جاری خواهد بود.
لازم به ذکر است نکات ذکر شده علاوه بر نفی دیدگاه وهابیت در مساله شفاعت در مسائل مشابه آن نظیر توسل استغاثه، انابه و... نیز جاری خواهد بود.
== پانویس ==
{{پانویس}}


== منابع ==
== منابع ==


[[پانویس]]
[[رده:مقالات]]
[[رده:مقالات]]
[[رده:کلام مقارن]]
[[رده:وهابیت]]
[[رده:شفاعت]]