محمدمحسن بن‌ علی ‌منزوی تهرانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
|-
|-
|زاده
|زاده
|۱۱ [[ربیع الاول|ربیع‌الاول]] ۱۲۹۳ق
|۱۱ [[ربیع الاول|ربیع‌الاول]] ۱۲۹۳ ق
|-
|-
|زادگاه
|زادگاه
خط ۶۰: خط ۶۰:


== تولد آقا‌بزرگ تهرانی ==
== تولد آقا‌بزرگ تهرانی ==
سال 1293 قمری ماه ربیع‌الاول و شب پنجشنبه بود. درست یازده روز از ماه میلاد و ربیع المولود می‌گذشت و تنها یک هفته به سال گشت میلاد بزرگترین مولود آفرینش [[حضرت محمد مصطفی(ص)]] مانده بود که از لطف خدا حاج ملا علی تهرانی صاحب پسری سالم و کامل شد.
سال 1293 قمری ماه ربیع‌الاول و شب پنجشنبه بود. درست یازده روز از ماه میلاد و ربیع المولود می‌گذشت و تنها یک هفته به سال گشت میلاد بزرگترین مولود آفرینش [[حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه)]] مانده بود که از لطف خدا حاج ملا علی تهرانی صاحب پسری سالم و کامل شد.


حاج ملا علی از پیش بر آن بود که نام جدّش حاج محسن را بر فرزند نهد تا یاد او بماند اما تقارن این تولد با ماه میلاد [[پیامبر]] چنان خرسندش ساخت که اسم فرزند دلبندش را محمد محسن نامید. <ref> طبقات اعلام الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج اول، مقدمه، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان</ref>
حاج ملا علی از پیش بر آن بود که نام جدّش حاج محسن را بر فرزند نهد تا یاد او بماند اما تقارن این تولد با ماه میلاد [[پیامبر]] چنان خرسندش ساخت که اسم فرزند دلبندش را محمد محسن نامید<ref> طبقات اعلام الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج اول، مقدمه، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.</ref>.


مادر محمد محسن زنی باورمند و نیکو کردار بود که از سادات علوی محسوب می‌گشت و با نام بیگم خوانده می‌شد و دختر حاج سید عطار تهرانی بود. <ref> شیخ الباحثین، عبدالرحیم محمد علی، ص 14، چاپ اول، 1390 ق، نجف، مطبعه النعمان</ref>
مادر محمد محسن زنی باورمند و نیکو کردار بود که از سادات علوی محسوب می‌گشت و با نام بیگم خوانده می‌شد و دختر حاج سید عطار تهرانی بود<ref> شیخ الباحثین، عبدالرحیم محمد علی، ص 14، چاپ اول، 1390 ق، نجف، مطبعه النعمان.</ref>.


پس از ده‌ها سال زمانی که هر کس برای گرفتن شناسنامه نام خانوادگی خاصی بر می‌گزید او شهرت منزوی را برگزید و به این ترتیب مولود ماه میلاد در شناسنامه محمد مُحسن منزوی خوانده شد اما هیچ وقت به این اسم و رسم نامیده نگشت و مشهور نشد. <ref>شیخ الباحثین، ص 16 - 18</ref>
پس از ده‌ها سال زمانی که هر کس برای گرفتن شناسنامه نام خانوادگی خاصی بر می‌گزید او شهرت منزوی را برگزید و به این ترتیب مولود ماه میلاد در شناسنامه محمد مُحسن منزوی خوانده شد اما هیچ وقت به این اسم و رسم نامیده نگشت و مشهور نشد<ref>شیخ الباحثین، ص 16 - 18.</ref>.


اما از آنجا که در میان تهرانی‌ها از دیر باز عادت چنین بود که پسری را به نام جد بزرگ خانواده و به اسم «آقا بزرگ» صدا کنند محمد محسن آقا‌بزرگ خوانده شد. با این تفاوت که آقا‌بزرگ خاندان مُحسنی براستی «آقایی بزرگ» شد و با همین نام شهره آفاق گشت. <ref> طبقات اعلام الشیعه، ج اول، مقدمه</ref>
اما از آنجا که در میان تهرانی‌ها از دیر باز عادت چنین بود که پسری را به نام جد بزرگ خانواده و به اسم «آقا بزرگ» صدا کنند محمد محسن آقا‌بزرگ خوانده شد. با این تفاوت که آقا‌بزرگ خاندان مُحسنی براستی «آقایی بزرگ» شد و با همین نام شهره آفاق گشت<ref> طبقات اعلام الشیعه، ج اول، مقدمه.</ref>.


== حدیث هجرت ==
== حدیث هجرت ==
شیخ آقابزرگ تهرانی تا سال 1315 ق در [[تهران]] بود و در آن مدّت تنها برای چند سفر زیارتی و تفریحی از تهران خارج شد. یکی از آن سفرها، سفر به [[مشهد مقدس]] بود که او و پدرش در حالی که در رفت و برگشت همراه و هم قافله با [[شیخ فضل الله نوری]] بودند در سال 1311ق انجام دادند و دیگری سفر به ایلکا (از روستاهای نور در مازندران) بود که به دعوت شیخ جواد ایلکانی و به صلاحدید پدر صورت گرفت و سوّمی سفر به کشور [[عراق]]، برای [[زیارت]] [[عتبات]] بود که همراه برادرش کربلایی محمد ابراهیم و در سال 1313ق آغاز شد. شیخ آقا‌بزرگ به هیچ وجه نمی‌خواست از این سفر برگردد و مصمّم بود که برای تحصل علم در [[حوزه علمیه نجف اشرف]]، در آن شهر بماند امّا اصرار بیش از حد برادر و همراهان او را وادار به بازگشت ساخت تا اینکه در سال 1315ق برای همیشه [[ایران]] را ترک کرد و راه [[نجف]] را در پیش گرفت.
شیخ آقابزرگ تهرانی تا سال 1315 ق در [[تهران]] بود و در آن مدّت تنها برای چند سفر زیارتی و تفریحی از تهران خارج شد. یکی از آن سفرها، سفر به [[مشهد مقدس]] بود که او و پدرش در حالی که در رفت و برگشت همراه و هم قافله با [[شیخ فضل الله نوری]] بودند در سال 1311 ق انجام دادند و دیگری سفر به ایلکا (از روستاهای نور در مازندران) بود که به دعوت شیخ جواد ایلکانی و به صلاحدید پدر صورت گرفت و سوّمی سفر به کشور [[عراق]]، برای [[زیارت]] [[عتبات]] بود که همراه برادرش کربلایی محمد ابراهیم و در سال 1313ق آغاز شد. شیخ آقا‌بزرگ به هیچ وجه نمی‌خواست از این سفر برگردد و مصمّم بود که برای تحصل علم در [[حوزه علمیه نجف اشرف]]، در آن شهر بماند امّا اصرار بیش از حد برادر و همراهان او را وادار به بازگشت ساخت تا اینکه در سال 1315ق برای همیشه [[ایران]] را ترک کرد و راه [[نجف]] را در پیش گرفت.


آن سال در حالی که تنها بیست و دو بهار از عمرش می‌گذشت وارد عراق شد.
آن سال در حالی که تنها بیست و دو بهار از عمرش می‌گذشت وارد عراق شد.


پس از آن که چند صباحی را در شهر [[کربلا]]، با زیارت و [[عبادت]] گذراند، روز چهارشنبه 17 [[شعبان]] همان سال وارد نجف گشت تا در سایه سار آستان قدس علوی، از چشمه‌های جاری علم و حکمت سیراب گردد. <ref> تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره (فصلنامه) سال 4، شماره 1 و2، ص 303، (بهار و تابستان 1374 ش)، ص305، 308 و 310</ref>
پس از آن که چند صباحی را در شهر [[کربلا]]، با زیارت و [[عبادت]] گذراند، روز چهارشنبه 17 [[شعبان]] همان سال وارد نجف گشت تا در سایه سار آستان قدس علوی، از چشمه‌های جاری علم و حکمت سیراب گردد<ref> تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره (فصلنامه) سال 4، شماره 1 و2، ص 303، (بهار و تابستان 1374 ش)، ص305، 308 و 310.</ref>.


== اجازه‌های روایتی شیخ آقا بزرگ ==
== اجازه‌های روایتی شیخ آقا بزرگ ==
خط ۹۵: خط ۹۵:
* سید ابوتراب خوانساری (1271ـ1346 ق)
* سید ابوتراب خوانساری (1271ـ1346 ق)
*
*
* شیخ علی کاشف‌الغطاء (م 1350 ق) <ref> الذریعه، ج 20، مقدمه</ref>
* شیخ علی کاشف‌الغطاء (م 1350 ق)<ref> الذریعه، ج 20، مقدمه.</ref>.
*
*
* ملا علی نهاوندی
* ملا علی نهاوندی
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
* شیخ عبدالقادر خطیب طرابلسی، مدرس حرم شریف
* شیخ عبدالقادر خطیب طرابلسی، مدرس حرم شریف
*
*
* شیخ عبدالرحمن علیش حنفی، از مدرسان [[دانشگاه الازهر]] و امام جماعت در [[مسجد]] «رأس الحسین ‌علیه‌السلام» واقع در [[قاهره]] [[مصر]]. <ref>الهادی، سال 4، ش 4، ص 76، سال 1396 ق، شیخ الباحثین، ص 22</ref>
* شیخ عبدالرحمن علیش حنفی، از مدرسان [[دانشگاه الازهر]] و امام جماعت در [[مسجد]] «رأس الحسین ‌علیه‌السلام» واقع در [[قاهره]] [[مصر]]<ref>الهادی، سال 4، ش 4، ص 76، سال 1396 ق، شیخ الباحثین، ص 22.</ref>.


== آثار آقا‌بزرگ تهرانی ==
== آثار آقا‌بزرگ تهرانی ==
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
* طبقات اعلام الشیعه.
* طبقات اعلام الشیعه.
*
*
* نقباءالبشر
* نقباءالبشر.
*
*
* حیاة الشیخ الطوسی.
* حیاة الشیخ الطوسی.
خط ۱۶۹: خط ۱۶۹:
* مستدرک کشف الظنون.
* مستدرک کشف الظنون.
*
*
* ترجمه تعریف الأنام بحقیقة المدنیة والإسلام. <ref>مقالات کنگره آخوند خراسانی، ج۸، ص۳۴۴</ref>
* ترجمه تعریف الأنام بحقیقة المدنیة والإسلام<ref>مقالات کنگره آخوند خراسانی، ج۸، ص۳۴۴.</ref>.
*
*
* تقریرات دروس أساتذته فی الفقه والأصول.
* تقریرات دروس أساتذته فی الفقه والأصول.
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:
از [[سید محسن امین عاملی]]، نویسنده [[اعیان الشیعه]] نقل می‌کنند که گفت: «برای تهیه اسناد اعیان الشیعه که به شهرها سفر می‌کردم، در کربلا به کتابخانه شیخ العراقین وارد شدم و از متصدی آن خواستم که یک هفته کتابخانه را در اختیار من بگذارد. پذیرفت مشروط بر این که در این هفته میهمان او باشم. شبی به من اطلاع داد امشب میهمان دیگری هم داریم و آن شیخ آقا‌بزرگ بود که اسمش را شنیده بودم.  
از [[سید محسن امین عاملی]]، نویسنده [[اعیان الشیعه]] نقل می‌کنند که گفت: «برای تهیه اسناد اعیان الشیعه که به شهرها سفر می‌کردم، در کربلا به کتابخانه شیخ العراقین وارد شدم و از متصدی آن خواستم که یک هفته کتابخانه را در اختیار من بگذارد. پذیرفت مشروط بر این که در این هفته میهمان او باشم. شبی به من اطلاع داد امشب میهمان دیگری هم داریم و آن شیخ آقا‌بزرگ بود که اسمش را شنیده بودم.  


هنگامی که او را زیارت کردم و بحثی میان ما درگرفت فهمیدم که او تنها یک فهرست‌نگار نیست بلکه اطلاعات فقهی و اصولی و فلسفی وسیعی نیز دارد. از این رو مسرور شدم. ساعت چهار و نیم شب بود که خستگی بر من غالب شد و خوابیدم. از خواب که برخاستم دیدم شیخ آقا‌بزرگ نخوابیده و همچنان مشغول یادداشت برداری است. از او پرسیدم نمی‎خوابید؟ فرمود: من هنوز نشاط دارم و نخوابید. ما هفت روز و شب در آن جا بودیم. ایشان استراحت منظمی نداشت و می‌فرمود ما برای استراحت این جا نیامده‎ایم و من با وجود این که پرکار بودم به ایشان غبطه می‎خوردم». <ref> مجله نور علم، ش 38، ص 54</ref>
هنگامی که او را زیارت کردم و بحثی میان ما درگرفت فهمیدم که او تنها یک فهرست‌نگار نیست بلکه اطلاعات فقهی و اصولی و فلسفی وسیعی نیز دارد. از این رو مسرور شدم. ساعت چهار و نیم شب بود که خستگی بر من غالب شد و خوابیدم. از خواب که برخاستم دیدم شیخ آقا‌بزرگ نخوابیده و همچنان مشغول یادداشت برداری است. از او پرسیدم نمی‎خوابید؟ فرمود: من هنوز نشاط دارم و نخوابید. ما هفت روز و شب در آن جا بودیم. ایشان استراحت منظمی نداشت و می‌فرمود ما برای استراحت این جا نیامده‎ایم و من با وجود این که پرکار بودم به ایشان غبطه می‎خوردم<ref> مجله نور علم، ش 38، ص 54.</ref>».


[[محقق تهرانی]] تا سن هشتاد سالگی که توانش را داشت هر شب چهارشنبه از [[نجف]] تا [[مسجد سهله]] را پیاده می‎پیمود.
[[محقق تهرانی]] تا سن هشتاد سالگی که توانش را داشت هر شب چهارشنبه از [[نجف]] تا [[مسجد سهله]] را پیاده می‎پیمود.


شیخ آقا‌بزرگ نستوه و پرتلاش کار می‌کرد. همیشه به یاد خدا بود. در وفا به عهد حساس بود. تکریم میهمان و احترام به [[سادات]] از صفات بارز او بود. از جاه و مقام و ریاست دنیا گریزان بود، چنان که از انتخابات شهرت «منزوی» نشان داد. نسبت به [[اهل بیت (ع)]] ارادات ویژه‌ای داشت. در ضمن آن تقریط که بر کتاب گران سنگ [[الغدیر]] نوشت آن را چنین ستود: «من قاصرم از توصیف این کتاب گران‌بها و ستایش آن الغدیر بالاتر و بزرگتر از آن است که آن را توصیف کنند و ثنا گویند. من تنها کاری که می‎توانم کرد این است که دعا کنم تا خداوند عمر مؤلف کتاب را طولانی کند. به او فرجام نیک بخشد. این است که با خلوص دل از درگاه خدای متعال مسألت می‎کنم که بقیه عمر مرا، بر عمر شریف او بیفزاید تا او بتواند به همه آرمان خویش دست یابد...». <ref>میر حامد حسین، استاد حکیمی، ص 145</ref>
شیخ آقا‌بزرگ نستوه و پرتلاش کار می‌کرد. همیشه به یاد خدا بود. در وفا به عهد حساس بود. تکریم میهمان و احترام به [[سادات]] از صفات بارز او بود. از جاه و مقام و ریاست دنیا گریزان بود، چنان که از انتخابات شهرت «منزوی» نشان داد. نسبت به [[اهل بیت(علیه السلام)]] ارادات ویژه‌ای داشت. در ضمن آن تقریط که بر کتاب گران سنگ [[الغدیر]] نوشت آن را چنین ستود: «من قاصرم از توصیف این کتاب گران‌بها و ستایش آن الغدیر بالاتر و بزرگتر از آن است که آن را توصیف کنند و ثنا گویند. من تنها کاری که می‎توانم کرد این است که دعا کنم تا خداوند عمر مؤلف کتاب را طولانی کند. به او فرجام نیک بخشد. این است که با خلوص دل از درگاه خدای متعال مسألت می‎کنم که بقیه عمر مرا، بر عمر شریف او بیفزاید تا او بتواند به همه آرمان خویش دست یابد...». <ref>میر حامد حسین، استاد حکیمی، ص 145</ref>


استاد بزرگوار [[علامه سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی]] قدس سره می‎نویسد: «شیخ مشایخ معاصر، بزرگ پژوهشگران و فهرست نگاران، حجت و دلیل تاریخ، احیاگر آثار گذشتگان، نمونه ناب تقوا و صلاح، شیخ آقا‌بزرگ تهرانی است». <ref> الذریعه فی التراث الاسلامی، علامه سید عبدالعزیز طباطبایی، ص 236</ref>
استاد بزرگوار [[علامه سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی]] قدس سره می‎نویسد: «شیخ مشایخ معاصر، بزرگ پژوهشگران و فهرست نگاران، حجت و دلیل تاریخ، احیاگر آثار گذشتگان، نمونه ناب تقوا و صلاح، شیخ آقا‌بزرگ تهرانی است<ref> الذریعه فی التراث الاسلامی، علامه سید عبدالعزیز طباطبایی، ص 236.</ref>».


== پانویس ==
== پانویس ==