عمار یاسر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}  
}}  
'''عمار بن یاسر''' یکی از یاران [[رسول خدا (صلی الله علیه)]] بود که در دوران دعوت مخفیانه عصر [[بعثت]] [[اسلام]] آورد. خانواده او از سوی اشراف [[مشرک]] [[مکه]] به سختی شکنجه می‌شدند، بسانی که پدر و مادر وی در راه اسلام [[شهید]] شدند و خودش نیز چنان [[شکنجه]] می‌شد که هیچ‌یک از یاران رسول خدا (صلی الله علیه) به اندازه وی در راه اسلام شکنجه نشدند.
'''عمار بن یاسر''' یکی از یاران [[رسول خدا (ص)|رسول خدا (صلی الله علیه)]] بود که در دوران دعوت مخفیانه عصر [[بعثت]] [[اسلام]] آورد. خانواده او از سوی اشراف [[مشرک]] [[مکه]] به سختی شکنجه می‌شدند، بسانی که پدر و مادر وی در راه اسلام [[شهید]] شدند و خودش نیز چنان [[شکنجه]] می‌شد که هیچ‌یک از یاران رسول خدا (صلی الله علیه) به اندازه وی در راه اسلام شکنجه نشدند.


عمار شناختی عمیق از اسلام داشت و [[بصیرت]] و معرفت کامل وی سبب شده بود تا فتنه‌ها را به خوبی بازشناسد و حقیقت را تبیین نماید و در فراز و نشیب حوادث مواضعی ثابت اتخاذ کند.
عمار شناختی عمیق از اسلام داشت و [[بصیرت]] و معرفت کامل وی سبب شده بود تا فتنه‌ها را به خوبی بازشناسد و حقیقت را تبیین نماید و در فراز و نشیب حوادث مواضعی ثابت اتخاذ کند.


[[عمار]] در دروه [[هجرت]] همواره مدافع اسلام و در تمامی [[غزوات]] شرکت فعال داشت. پس از [[رحلت رسول خدا(صلی الله علیه)]] وی در عصر سه [[خلیفه اول]] از [[اهل بیت]] حمایت کرد و از مخالفان [[بیعت]] با خلیفه اول بود.  
[[عمار]] در دروه [[هجرت]] همواره مدافع اسلام و در تمامی [[غزوات]] شرکت فعال داشت. پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه) وی در عصر سه [[خلیفه اول]] از [[اهل بیت]] حمایت کرد و از مخالفان [[بیعت]] با خلیفه اول بود.  
وی در روزگار [[خلیفه دوم]] مدتی استاندار [[کوفه]] بود و در دوره [[عثمان]] جزو معترضان به شیوه حکمرانی وی بود و از سوی وی شکنجه شد.  
وی در روزگار [[خلیفه دوم]] مدتی استاندار [[کوفه]] بود و در دوره [[عثمان]] جزو معترضان به شیوه حکمرانی وی بود و از سوی وی شکنجه شد.  
عمار در روزگار خلافت [[امام علی (علیه السلام)]] جزو حامیان سرسخت آن حضرت بود و در [[جنگ جمل]] و [[صفین]] از وی حمایت کرد و در این راه به [[شهادت]] رسید.
عمار در روزگار خلافت [[امام علی |امام علی (علیه السلام)]] جزو حامیان سرسخت آن حضرت بود و در [[جنگ جمل]] و [[صفین]] از وی حمایت کرد و در این راه به [[شهادت]] رسید.


== خلاصه‌ای از زندگی عمار یاسر ==
== خلاصه‌ای از زندگی عمار یاسر ==
خط ۳۳: خط ۳۳:
سمیه مادر عمار ابتدا کنیز [[ابی‌حذیفه مخزومی]] بود که او را بعد از آزادی به ازدواج یاسر که هم‌پیمان با [[قبیله بنی‌مخزوم]] بود درآورد. <ref> أسدالغابة، ج ‏6، ص 152</ref>
سمیه مادر عمار ابتدا کنیز [[ابی‌حذیفه مخزومی]] بود که او را بعد از آزادی به ازدواج یاسر که هم‌پیمان با [[قبیله بنی‌مخزوم]] بود درآورد. <ref> أسدالغابة، ج ‏6، ص 152</ref>


گزارش شده است که [[پیامبر(صلی الله علیه)]] وقتی عمار و خانواده‌‌اش را در حال شکنجه شدن می‌دید، می‌فرمود: ای خاندان یاسر! صبر کنید که [[بهشت]] وعده‌گاه شما است: «صبرا آل یاسر موعدکم الجنّة». <ref>الإصابة، ج ‏4، ص 473</ref> «صبرا یا آل یاسر، اللَّهمّ اغفر لآل یاسر». <ref>ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله‏، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، البجاوی، علی محمد، ج 4، ص 1589، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق</ref>
گزارش شده است که [[پیامبر اسلام|پیامبر(صلی الله علیه)]] وقتی عمار و خانواده‌‌اش را در حال شکنجه شدن می‌دید، می‌فرمود: ای خاندان یاسر! صبر کنید که [[بهشت]] وعده‌گاه شما است: «صبرا آل یاسر موعدکم الجنّة». <ref>الإصابة، ج ‏4، ص 473</ref> «صبرا یا آل یاسر، اللَّهمّ اغفر لآل یاسر». <ref>ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله‏، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، البجاوی، علی محمد، ج 4، ص 1589، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق</ref>


در مورد [[هجرت]] عمار به [[حبشه]] اختلاف نظر وجود دارد، <ref> أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج 3، ص 627</ref> ولی وی از اولین [[مهاجران]] به [[مدینه]] بود، <ref> أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج 3، ص 628</ref> و در ساخت اولین [[مسجد]] آن شهر([[مسجد قبا]]) شرکت فعال داشت، <ref>ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق: السقا، مصطفی، الأبیاری، ابراهیم، شلبی، عبدالحفیظ، ج 1، ص 498، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، بی‌تا</ref> و در نبردهای (مهم) زمان پیامبر(صلی الله علیه) حاضر بود. <ref>طبری، أبوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبوالفضل، ج 11، ص 563، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق</ref>
در مورد [[هجرت]] عمار به [[حبشه]] اختلاف نظر وجود دارد، <ref> أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج 3، ص 627</ref> ولی وی از اولین [[مهاجران]] به [[مدینه]] بود، <ref> أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج 3، ص 628</ref> و در ساخت اولین [[مسجد]] آن شهر([[مسجد قبا]]) شرکت فعال داشت، <ref>ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق: السقا، مصطفی، الأبیاری، ابراهیم، شلبی، عبدالحفیظ، ج 1، ص 498، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، بی‌تا</ref> و در نبردهای (مهم) زمان پیامبر(صلی الله علیه) حاضر بود. <ref>طبری، أبوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبوالفضل، ج 11، ص 563، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق</ref>


== عمار یاسر بعد از پیامبر ==
== عمار یاسر بعد از پیامبر ==
عمار بعد از [[رحلت پیامبر اسلام(صلی الله علیه)]] نیز حضور فعالی در صحنه‌های اجتماعی داشت. [[خلیفه دوم]] بعد از مشورت با امام علی(علیه السلام)، عمار را به فرمانداری کوفه انتخاب کرد و در حکمش خطاب به مردم کوفه نوشت که عمار از نجبای [[اصحاب پیامبر]] است. <ref>الإصابة، ج ‏4، ص 473</ref>
عمار بعد از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه) نیز حضور فعالی در صحنه‌های اجتماعی داشت. [[خلیفه دوم]] بعد از مشورت با امام علی (علیه السلام)، عمار را به فرمانداری کوفه انتخاب کرد و در حکمش خطاب به مردم کوفه نوشت که عمار از نجبای [[اصحاب پیامبر]] است. <ref>الإصابة، ج ‏4، ص 473</ref>


راوی می‌گوید: روز [[نبرد یمامه]]، عمار یاسر را دیدم که بر صخره‌ای مشرف بر میدان نبرد ایستاده و با صدای بلند می‌گوید: ای مسلمان‌ها! من عمار یاسر هستم! آیا از بهشت فرار می‌کنید؟! به سوی من آیید!
راوی می‌گوید: روز [[نبرد یمامه]]، عمار یاسر را دیدم که بر صخره‌ای مشرف بر میدان نبرد ایستاده و با صدای بلند می‌گوید: ای مسلمان‌ها! من عمار یاسر هستم! آیا از بهشت فرار می‌کنید؟! به سوی من آیید!
خط ۵۵: خط ۵۵:
«مَنْ کفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إیمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإیمانِ ...»؛ <ref>‏زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 2، ص 637، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق</ref> آنانی که بعد از ایمانشان [[کافر]] شدند، البته غیر از افرادی که درون قلبشان [[ایمان]] قطعی داشته اما مجبور به اظهار بی‌ایمانی شده‌اند.
«مَنْ کفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إیمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإیمانِ ...»؛ <ref>‏زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 2، ص 637، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق</ref> آنانی که بعد از ایمانشان [[کافر]] شدند، البته غیر از افرادی که درون قلبشان [[ایمان]] قطعی داشته اما مجبور به اظهار بی‌ایمانی شده‌اند.


نقل شده است که عمار در موقعیتی قرار گرفت که مجبور به اعلام [[کفر]] شد و به دنبال آن بود که برخی گفتند عمار [[کافر]] شده است، اما [[پیامبر(صلی الله علیه)]] فرمود: «هرگز، به راستى که عمار سر تا پا پر از ایمان است و ایمان با گوشت و خونش آمیخته است». <ref>ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق، مصحح، عراقی، مجتبی، ج 2، ص 104، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق</ref>
نقل شده است که عمار در موقعیتی قرار گرفت که مجبور به اعلام [[کفر]] شد و به دنبال آن بود که برخی گفتند عمار [[کافر]] شده است، اما [[حضرت محمد (ص)|پیامبر (صلی الله علیه)]] فرمود: «هرگز، به راستى که عمار سر تا پا پر از ایمان است و ایمان با گوشت و خونش آمیخته است». <ref>ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق، مصحح، عراقی، مجتبی، ج 2، ص 104، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق</ref>


=== سوره قصص، آیه 61 ===
=== سوره قصص، آیه 61 ===
خط ۷۱: خط ۷۱:
آن دو نفر در مورد این‌که کدام یک قاتل عمار بودند با یک دیگر خصومت و ستیز می‌کردند، و هر یک افتخار می‌کرد که او را کشته است. [[عمرو بن عاص]] گفت: به خدا [[سوگند]] که درباره آتش [[جهنم]] با یکدیگر خصومت مى‏‌کنند. [[معاویه]] که این سخن را شنید، به عمرو عاص گفت: مانند چنین کارى که تو کردى ندیده‌‏ام؛ چراکه مردمى که جان خود را در راه ما مى‏‌بخشند به آنان مى‏‌گویى در مورد [[دوزخ]] و آتش ستیزه مى‌‏کنید؟ عمرو عاص گفت: به خدا سوگند هم‌چنین است و خودت هم مى‏‌دانى و من دوست مى‏داشتم که بیست سال پیش از این مرده بودم‏. <ref> الطبقات الکبری‏، ج 3، ص 197</ref>
آن دو نفر در مورد این‌که کدام یک قاتل عمار بودند با یک دیگر خصومت و ستیز می‌کردند، و هر یک افتخار می‌کرد که او را کشته است. [[عمرو بن عاص]] گفت: به خدا [[سوگند]] که درباره آتش [[جهنم]] با یکدیگر خصومت مى‏‌کنند. [[معاویه]] که این سخن را شنید، به عمرو عاص گفت: مانند چنین کارى که تو کردى ندیده‌‏ام؛ چراکه مردمى که جان خود را در راه ما مى‏‌بخشند به آنان مى‏‌گویى در مورد [[دوزخ]] و آتش ستیزه مى‌‏کنید؟ عمرو عاص گفت: به خدا سوگند هم‌چنین است و خودت هم مى‏‌دانى و من دوست مى‏داشتم که بیست سال پیش از این مرده بودم‏. <ref> الطبقات الکبری‏، ج 3، ص 197</ref>


[[امام علی(علیه السلام)]] در کنار بدنش فرمود: «رحم الله عمارا یوم أسلم، و رحم الله عمارا یوم قتل، و رحم الله عمارا یوم یبعث حیا». <ref> أنساب‏الأشراف، ج ‏1، ص 74</ref> و بعد بر او نماز خواند و بدون [[غسل]] در همان پیراهنش او را دفن کرد. <ref>حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 138، قم، مؤسسه آل البیت ع، قم، چاپ اول، 1413ق</ref>
[[امام علی بن أبی‌طالب (ع)|امام علی (علیه السلام)]] در کنار بدنش فرمود: «رحم الله عمارا یوم أسلم، و رحم الله عمارا یوم قتل، و رحم الله عمارا یوم یبعث حیا». <ref> أنساب‏الأشراف، ج ‏1، ص 74</ref> و بعد بر او نماز خواند و بدون [[غسل]] در همان پیراهنش او را دفن کرد. <ref>حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 138، قم، مؤسسه آل البیت ع، قم، چاپ اول، 1413ق</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==