زید بن ثابت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام')
خط ۱۷: خط ۱۷:
|-
|-
|فعالیت‌ها
|فعالیت‌ها
|[[غزوه خندق]] • غزوه حنین • کاتب وحی • حمایت از خلفای سه‌گانه • [[بیعت]] نکردن با [[امام علی(علیه السلام)]]
|[[غزوه خندق]] • غزوه حنین • کاتب وحی • حمایت از خلفای سه‌گانه • [[بیعت]] نکردن با [[امام علی(علیه‌السلام)]]
|-
|-
|}
|}
خط ۴۳: خط ۴۳:
پس از وفات [[پیغمبر]] در پی تشکیل [[سقیفه بنی ساعده]] نظر وی این بود که جانشین پیغمبر باید از [[مهاجرین]] و [[قریش]] انتخاب شود و در توجیح طرفداری خویش از [[انصار]] گفت پیامبر ما از مهاجرین بود در حالی که ما از انصار هستیم پس بهتر است که جانشین وی نیز هم‌چون خود او از مهاجرین انتخاب شود و سپس دستش را به سمت ابوبکر دراز کرد و گفت: [[خلیفه]] شما همین است، و خود او با ابوبکر بیعت کرد و سپس ابوبکر موضع‌گیری وی را ستود و برایش دعای خیر نمود<ref>احمد بن حنبل، مسند، بیروت - لبنان، دار صادر، ج5، ص187 و الحاکم النیسابوری، المستدرک، مصحح یوسف عبد الرحمن المرعشلی، ج3، ص 76 و الذهبی، سیر أعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص433.</ref>. در دوران ابوبکر زید کاتب وی بود<ref>طبری، محمد بن جریر(م 310)؛ تاریخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، 1375ش، ج4، ص1569.</ref>. [[ذهبی]] به نقل از قاسم بن محمد می‌گوید که: «[[عمر]] بارها زید را جانشین خود در مدینه می‌کرد»<ref>الذهبی، سیر أعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص433.</ref> و جانشینی زید در مدینه هنگام سفرهای او معروف است<ref> ابن عساکر پیشین، ج5‌، ص451 و الهاشمی البصری، محمد بن سعد بن منیع(م 230)؛ الطبقات الکبری، مصحح محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولی، 1410/1990، ج2، ص115-116 و محمد بن خلف بن حیان، أخبار القضاة، بیروت، دار الهادی-دار السیرة، ج1، ص108 و الذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج2، ص433 و العاملی، جعفر مرتضی؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، بیروت - لبنان، دار الهادی للطباعة و النشر و التوزیع - دار السیرة - بیروت – لبنان، 1415 - 1995 م، چاپ چهارم، ج6، ص345 و طبری، پیشین، ج 5، ص1970-1878-1842.</ref> در زمان عمر، زید منصب قضاوت را نیز بر عهده داشت و عمر برای وی حقوق معینی را در نظر گرفته بود<ref>محمد بن خلف بن حیان، أخبار القضاة، پیشین، ج1، ص108 و مسعودی، أبو الحسن علی بن حسین(م 345)؛ التنبیه و الإشراف، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1365، ص270.
پس از وفات [[پیغمبر]] در پی تشکیل [[سقیفه بنی ساعده]] نظر وی این بود که جانشین پیغمبر باید از [[مهاجرین]] و [[قریش]] انتخاب شود و در توجیح طرفداری خویش از [[انصار]] گفت پیامبر ما از مهاجرین بود در حالی که ما از انصار هستیم پس بهتر است که جانشین وی نیز هم‌چون خود او از مهاجرین انتخاب شود و سپس دستش را به سمت ابوبکر دراز کرد و گفت: [[خلیفه]] شما همین است، و خود او با ابوبکر بیعت کرد و سپس ابوبکر موضع‌گیری وی را ستود و برایش دعای خیر نمود<ref>احمد بن حنبل، مسند، بیروت - لبنان، دار صادر، ج5، ص187 و الحاکم النیسابوری، المستدرک، مصحح یوسف عبد الرحمن المرعشلی، ج3، ص 76 و الذهبی، سیر أعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص433.</ref>. در دوران ابوبکر زید کاتب وی بود<ref>طبری، محمد بن جریر(م 310)؛ تاریخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، 1375ش، ج4، ص1569.</ref>. [[ذهبی]] به نقل از قاسم بن محمد می‌گوید که: «[[عمر]] بارها زید را جانشین خود در مدینه می‌کرد»<ref>الذهبی، سیر أعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص433.</ref> و جانشینی زید در مدینه هنگام سفرهای او معروف است<ref> ابن عساکر پیشین، ج5‌، ص451 و الهاشمی البصری، محمد بن سعد بن منیع(م 230)؛ الطبقات الکبری، مصحح محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولی، 1410/1990، ج2، ص115-116 و محمد بن خلف بن حیان، أخبار القضاة، بیروت، دار الهادی-دار السیرة، ج1، ص108 و الذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج2، ص433 و العاملی، جعفر مرتضی؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، بیروت - لبنان، دار الهادی للطباعة و النشر و التوزیع - دار السیرة - بیروت – لبنان، 1415 - 1995 م، چاپ چهارم، ج6، ص345 و طبری، پیشین، ج 5، ص1970-1878-1842.</ref> در زمان عمر، زید منصب قضاوت را نیز بر عهده داشت و عمر برای وی حقوق معینی را در نظر گرفته بود<ref>محمد بن خلف بن حیان، أخبار القضاة، پیشین، ج1، ص108 و مسعودی، أبو الحسن علی بن حسین(م 345)؛ التنبیه و الإشراف، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1365، ص270.


[18]. ابن اثیر، پیشین، ج2، ص127 و ابن سعد، پیشین، ج2، ص275 و احمد بن ابی یعقوب ابن واضح یعقوبی(م بعد 292)، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، 1371ش، ج2، ص62 و طبری، پیشین، ج6، ص2323 و العاملی، جعفر مرتضی؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، بیروت - لبنان، دار الهادی للطباعة و النشر و التوزیع - دار السیرة - بیروت – لبنان، 1415 - 1995 م، چاپ چهارم، ج6، ص343.</ref>. هم‌چنین در زمان عثمان از طرف وی امور قضاوت، [[بیت‌المال]] و دیوان را بر عهده داشت<ref> ابن اثیر، پیشین، ج2، ص127.</ref> و در نبود عثمان جانشین وی در مدینه بود<ref> طبری، پیشین، ‌ج6، ص2212.</ref>. زید در سال 34 هجری به هنگامی که معترضان قصد کشتن عثمان را داشتند به همراه [[ابو اسید ساعدی|ابو‌اسید ساعدی]] و [[کعب بن مالک]] و [[حسان بن ثابت]] به دفاع از عثمان پرداختند<ref>ابن سعد، پیشین، ص23.</ref>. در مورد بیعت یا عدم بیعت زید بن ثابت با [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیه السلام)]] گفتارهای گوناگونی وجود دارد ابن سعد معتقد است که زید از بیعت کنندگان با حضرت علی(علیه السلام) بوده است<ref> ابن سعد، پیشین، ص23.</ref> و برخی هم‌چون مسعودی، [[محمد باقر مجلسی]] و... در کتاب‌هایشان آورده‌اند که زید با حضرت علی(علیه السلام) بیعت نکرده است<ref>مسعودی، أبو الحسن علی بن الحسین(م 346)؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، 1374ش، ج1، ص709 و علامه مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، اسلامیه، سال چاپ مختلف‌نوبت چاپ مکرر، ج‌32، ص8 و جعفریان، رسول؛ تاریخ سیاسی اسلام، تهران، انتشارات دلیل، چاپ اول، 1380، ص230.</ref>. عبد‌الله بن حسن گوید: وقتی عثمان کشته شد انصار بجز چند کس و از جمله حسان بن ثابت و کعب بن مالک و مسلمة بن مخلد و ابو‌سعید خدری و محمد بن مسلمه و نعمان بن بشیر و زید بن ثابت و رافع بن خدیج و فضالة بن عبید و کعب بن عجرد که عثمانی بودند، با حضرت علی(علیه السلام) بیعت کردند<ref> طبری، پیشین، ج6، ص2331.</ref>. در کل زید عثمانی بود و در هیچ یک از جنگ‌های حضرت علی(علیه السلام) شرکت نکرد، هر چند وی فضیلت و بزرگی آن حضرت را بیان می‌کرد<ref> ابن اثیر، پیشین، ج2، ص127.</ref>.
[18]. ابن اثیر، پیشین، ج2، ص127 و ابن سعد، پیشین، ج2، ص275 و احمد بن ابی یعقوب ابن واضح یعقوبی(م بعد 292)، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، 1371ش، ج2، ص62 و طبری، پیشین، ج6، ص2323 و العاملی، جعفر مرتضی؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، بیروت - لبنان، دار الهادی للطباعة و النشر و التوزیع - دار السیرة - بیروت – لبنان، 1415 - 1995 م، چاپ چهارم، ج6، ص343.</ref>. هم‌چنین در زمان عثمان از طرف وی امور قضاوت، [[بیت‌المال]] و دیوان را بر عهده داشت<ref> ابن اثیر، پیشین، ج2، ص127.</ref> و در نبود عثمان جانشین وی در مدینه بود<ref> طبری، پیشین، ‌ج6، ص2212.</ref>. زید در سال 34 هجری به هنگامی که معترضان قصد کشتن عثمان را داشتند به همراه [[ابو اسید ساعدی|ابو‌اسید ساعدی]] و [[کعب بن مالک]] و [[حسان بن ثابت]] به دفاع از عثمان پرداختند<ref>ابن سعد، پیشین، ص23.</ref>. در مورد بیعت یا عدم بیعت زید بن ثابت با [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیه‌السلام)]] گفتارهای گوناگونی وجود دارد ابن سعد معتقد است که زید از بیعت کنندگان با حضرت علی(علیه‌السلام) بوده است<ref> ابن سعد، پیشین، ص23.</ref> و برخی هم‌چون مسعودی، [[محمد باقر مجلسی]] و... در کتاب‌هایشان آورده‌اند که زید با حضرت علی(علیه‌السلام) بیعت نکرده است<ref>مسعودی، أبو الحسن علی بن الحسین(م 346)؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، 1374ش، ج1، ص709 و علامه مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، اسلامیه، سال چاپ مختلف‌نوبت چاپ مکرر، ج‌32، ص8 و جعفریان، رسول؛ تاریخ سیاسی اسلام، تهران، انتشارات دلیل، چاپ اول، 1380، ص230.</ref>. عبد‌الله بن حسن گوید: وقتی عثمان کشته شد انصار بجز چند کس و از جمله حسان بن ثابت و کعب بن مالک و مسلمة بن مخلد و ابو‌سعید خدری و محمد بن مسلمه و نعمان بن بشیر و زید بن ثابت و رافع بن خدیج و فضالة بن عبید و کعب بن عجرد که عثمانی بودند، با حضرت علی(علیه‌السلام) بیعت کردند<ref> طبری، پیشین، ج6، ص2331.</ref>. در کل زید عثمانی بود و در هیچ یک از جنگ‌های حضرت علی(علیه‌السلام) شرکت نکرد، هر چند وی فضیلت و بزرگی آن حضرت را بیان می‌کرد<ref> ابن اثیر، پیشین، ج2، ص127.</ref>.


شاید منظور از کسانی که با حضرت علی(علیه السلام) بیعت نکرده‌اند، کسانی باشند که بعدها در جمل، [[صفین]] و [[نهروان]] شرکت نکرده‌اند، نه آن‌که با خلافت علی(علیه السلام) مخالف باشن.<ref>دهخدا، علی اکبر؛ پیشین، ج8، ص11520</ref>.
شاید منظور از کسانی که با حضرت علی(علیه‌السلام) بیعت نکرده‌اند، کسانی باشند که بعدها در جمل، [[صفین]] و [[نهروان]] شرکت نکرده‌اند، نه آن‌که با خلافت علی(علیه‌السلام) مخالف باشن.<ref>دهخدا، علی اکبر؛ پیشین، ج8، ص11520</ref>.


== زندگی علمی زید بن ثابت ==
== زندگی علمی زید بن ثابت ==
خط ۵۱: خط ۵۱:


== نقش زید در کتابت و جمع‌آوری قرآن ==
== نقش زید در کتابت و جمع‌آوری قرآن ==
زید از نویسندگان وحی و از حافظان قرآن بود. او خود گفته است: «...من همسایه رسول خدا بودم و چون [[وحی]] براو [[نزول قرآن|نازل]] می‌شد، می‌فرستاد پی من و من وحی را می‌نوشتم ....»<ref> رامیار، محمود؛ تاریخ قرآن، پیشین، ص318 و مهدوی دامغانی، محمود؛ ترجمه دلائل النبوة، تهران، علمی و فرهنگی‌، 1361 ش، چاپ اول، ج‌1، ص157.</ref> بدین ترتیب این جوان خوشبخت به عنوان یکی از [[کاتبان وحی]] شناخته شد. بلاذری می‌نویسد: «اولین کاتب رسول خدا ابی بن کعب انصاری بود، و زمانی که او حضور نداشت، زید وحی را برای رسول خدا می‌نوشت<ref>البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر؛ جمل من انساب الأشراف، مصصح سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ط الأولی، 1417/1996، ج‌1، ص531 و چاپ‌زکار، ج‌2، ص191.</ref>.» آن‌چه که محققان سیره نویس برآنند این است که وحی را علی(علیه السلام) و زید بن ثابت و [[زید بن ارقم]] می‌نوشته‌اند و [[حنظلة بن ربیع تیمی]] و [[معاویه|معاویة بن ابی‌سفیان]] نامه‌های آن حضرت را برای پادشاهان و رؤسای قبایل و برخی امور دیگر و صورت اموال [[صدقات]] و چگونگی تقسیم آن را میان افراد می‌نوشته‌اند<ref>ابن ابی الحدید، عزالدین ابو حامد؛ جلوه ‌تاریخ‌ در شرح‌ نهج‌البلاغه ابن ‌ابی‌ الحدید‌، مترجم محمود مهدوی ‌دامغانی، تهران، نشرنی، 1375، چاپ دوم، ج1، ص‌171.</ref> و [[ابن اثیر]] معتقد است که زید وحی و غیر وحی را برای پیامبر می‌نوشت<ref> ابن اثیر، أسد الغابة، پیشین، ج‌2، ص127.</ref>. از زید بن ثابت نقل شده است که وی برای کاری نزد [[ابوبکر]] رفته بود، در حالی که [[عمر]] نیز در آن مجلس حضور داشت و عمر می‌گوید: در [[جنگ یمامه]] بسیاری از حافظان قرآن کشته شدند و می‌ترسم که بقیه نیز در جنگ‌های دیگر کشته شوند و آیات قرآن از بین برود، به نظر من که باید قرآن را هم اکنون گردآوری کرد و زید به عمر می‌گوید: چگونه کاری را که رسول خدا انجام نداد را من انجام بدهم. اما پس از آن جلسه زید شروع به جمع‌آوری قرآن نمود.
زید از نویسندگان وحی و از حافظان قرآن بود. او خود گفته است: «...من همسایه رسول خدا بودم و چون [[وحی]] براو [[نزول قرآن|نازل]] می‌شد، می‌فرستاد پی من و من وحی را می‌نوشتم ....»<ref> رامیار، محمود؛ تاریخ قرآن، پیشین، ص318 و مهدوی دامغانی، محمود؛ ترجمه دلائل النبوة، تهران، علمی و فرهنگی‌، 1361 ش، چاپ اول، ج‌1، ص157.</ref> بدین ترتیب این جوان خوشبخت به عنوان یکی از [[کاتبان وحی]] شناخته شد. بلاذری می‌نویسد: «اولین کاتب رسول خدا ابی بن کعب انصاری بود، و زمانی که او حضور نداشت، زید وحی را برای رسول خدا می‌نوشت<ref>البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر؛ جمل من انساب الأشراف، مصصح سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ط الأولی، 1417/1996، ج‌1، ص531 و چاپ‌زکار، ج‌2، ص191.</ref>.» آن‌چه که محققان سیره نویس برآنند این است که وحی را علی(علیه‌السلام) و زید بن ثابت و [[زید بن ارقم]] می‌نوشته‌اند و [[حنظلة بن ربیع تیمی]] و [[معاویه|معاویة بن ابی‌سفیان]] نامه‌های آن حضرت را برای پادشاهان و رؤسای قبایل و برخی امور دیگر و صورت اموال [[صدقات]] و چگونگی تقسیم آن را میان افراد می‌نوشته‌اند<ref>ابن ابی الحدید، عزالدین ابو حامد؛ جلوه ‌تاریخ‌ در شرح‌ نهج‌البلاغه ابن ‌ابی‌ الحدید‌، مترجم محمود مهدوی ‌دامغانی، تهران، نشرنی، 1375، چاپ دوم، ج1، ص‌171.</ref> و [[ابن اثیر]] معتقد است که زید وحی و غیر وحی را برای پیامبر می‌نوشت<ref> ابن اثیر، أسد الغابة، پیشین، ج‌2، ص127.</ref>. از زید بن ثابت نقل شده است که وی برای کاری نزد [[ابوبکر]] رفته بود، در حالی که [[عمر]] نیز در آن مجلس حضور داشت و عمر می‌گوید: در [[جنگ یمامه]] بسیاری از حافظان قرآن کشته شدند و می‌ترسم که بقیه نیز در جنگ‌های دیگر کشته شوند و آیات قرآن از بین برود، به نظر من که باید قرآن را هم اکنون گردآوری کرد و زید به عمر می‌گوید: چگونه کاری را که رسول خدا انجام نداد را من انجام بدهم. اما پس از آن جلسه زید شروع به جمع‌آوری قرآن نمود.


بنا به گفته زید جمع‌آوری قرآن کاری سخت بود، چرا که وی باید تمام نسخه‌ها را جمع‌آوری می‌کرد به طوری که به گفته او [[سوره توبه]] را از (لقد جائکم رسول) تا آخر آن تنها نزد ابی‌خزیمه انصاری یافتم و هیچ ‌کس جز او در دست کس دیگر نبود است. این مصحفی که زید تدوین کرده بود تا زمان مرگ ابوبکر نزد وی بود و پس از آن به عمر سپرده شد و پس از عمر نزد حفصه دختر عمر بود، سپس عثمان بحفصه پیام داد که صحف را بمن بفرست تا از آن نسخه برداری کنم، پس از آن عثمان سایر نسخه‌ها را سوزاند و این واقعه در سال سی هجرت اتفاق افتاد. در روایت [[اهل بیت]] است که عثمان تمام مصاحف را با مصحف [[حضرت فاطمه زهرا|فاطمه(سلام الله علیه)]] که به دستور پیغمبر مرتب شده و به خط [[علی ابن ابی‌طالب]] بود، مقایسه کرد. [[علامه حلی]] در احکام قرائت می‌گوید که این مصحفی که عثمان نوشت و به اطراف فرستاد همان مصحف علی است که صحابه بر آن اتفاق دارند. بعضی از محققان اسلامی و مستشرقین نوشته‌اند که بهترین قرآن همان مصحفی است که ‌علی بن ابی‌طالب جمع‌آوری نموده، زیرا در آن [[آیات مکی]] از [[آیات مدنی]] تفکیک شده و قرآن هم به ترتیب تاریخ نزول هر آیه‌ای مرتب شده و این بهترین طرز تدوین قرآن است و در قرآن عثمان رعایت ترتیب نشده است<ref>سید رضی، ترجمه ‌نهج‌البلاغه(سپهر)، مترجم احمدسپهرخراسانی، تهران، انتشارات ‌اشرفی، ج3، ص‌1448.</ref>.
بنا به گفته زید جمع‌آوری قرآن کاری سخت بود، چرا که وی باید تمام نسخه‌ها را جمع‌آوری می‌کرد به طوری که به گفته او [[سوره توبه]] را از (لقد جائکم رسول) تا آخر آن تنها نزد ابی‌خزیمه انصاری یافتم و هیچ ‌کس جز او در دست کس دیگر نبود است. این مصحفی که زید تدوین کرده بود تا زمان مرگ ابوبکر نزد وی بود و پس از آن به عمر سپرده شد و پس از عمر نزد حفصه دختر عمر بود، سپس عثمان بحفصه پیام داد که صحف را بمن بفرست تا از آن نسخه برداری کنم، پس از آن عثمان سایر نسخه‌ها را سوزاند و این واقعه در سال سی هجرت اتفاق افتاد. در روایت [[اهل بیت]] است که عثمان تمام مصاحف را با مصحف [[حضرت فاطمه زهرا|فاطمه(سلام الله علیه)]] که به دستور پیغمبر مرتب شده و به خط [[علی ابن ابی‌طالب]] بود، مقایسه کرد. [[علامه حلی]] در احکام قرائت می‌گوید که این مصحفی که عثمان نوشت و به اطراف فرستاد همان مصحف علی است که صحابه بر آن اتفاق دارند. بعضی از محققان اسلامی و مستشرقین نوشته‌اند که بهترین قرآن همان مصحفی است که ‌علی بن ابی‌طالب جمع‌آوری نموده، زیرا در آن [[آیات مکی]] از [[آیات مدنی]] تفکیک شده و قرآن هم به ترتیب تاریخ نزول هر آیه‌ای مرتب شده و این بهترین طرز تدوین قرآن است و در قرآن عثمان رعایت ترتیب نشده است<ref>سید رضی، ترجمه ‌نهج‌البلاغه(سپهر)، مترجم احمدسپهرخراسانی، تهران، انتشارات ‌اشرفی، ج3، ص‌1448.</ref>.