شام (شامات): تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - ' می ک' به ' می‌ک')
جز (جایگزینی متن - ' می ر' به ' می‌ر')
خط ۶۸: خط ۶۸:
ساربانان برای سوزاندن دل اهل بیت علیهم‌السلام، سرها را پیشاپیش محملها می‌برند. جلوتر از همه، سر علمدار [[کربلا]] جلوه‌گری می‌کند و بنابر بعضی نقل‌ها، سر مقدس امام حسین ‌علیه‌السلام را پشت سر محمل‌ها وارد می‌کنند تا مردم به اشتباه بیفتند و احدی از دوست داران، [[اهل‌بیت|اهل‌بیت (علیهم‌السلام)]] را نشناسد و عیش مردم را بر هم نزند. هتاکی‌ها شروع می‌شود؛ پیرزنی به سر بریده حضرت سنگ می‌زند و مردم که مست هوسرانی و ولنگاری هستند، از او تقلید می‌کنند.
ساربانان برای سوزاندن دل اهل بیت علیهم‌السلام، سرها را پیشاپیش محملها می‌برند. جلوتر از همه، سر علمدار [[کربلا]] جلوه‌گری می‌کند و بنابر بعضی نقل‌ها، سر مقدس امام حسین ‌علیه‌السلام را پشت سر محمل‌ها وارد می‌کنند تا مردم به اشتباه بیفتند و احدی از دوست داران، [[اهل‌بیت|اهل‌بیت (علیهم‌السلام)]] را نشناسد و عیش مردم را بر هم نزند. هتاکی‌ها شروع می‌شود؛ پیرزنی به سر بریده حضرت سنگ می‌زند و مردم که مست هوسرانی و ولنگاری هستند، از او تقلید می‌کنند.


[[امام سجاد|امام سجاد ‌(علیه‌السلام)]] می‌فرماید: «در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا پایان بی سابقه بود؛ ساربانان با کعب نی و تازیانه، ما را از میان جمعیت مطرب گذراندند. نیزه داران با سرها بازی می‌کردند و نیزه هایشان را در هوا می چرخاندند. گاهی سرها از بالای نیزه ها روی زمین و زیر دست و پای مردم و مرکبها می‌افتاد. زنان شامی از بالای بامها روی سر ما آتش و خاکستر داغ می ریختند که تکه ای از آن روی عمامه ام افتاد و چون دست‌هایم را با زنجیر به گردنم بسته بودند، عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید. از طلوع آفتاب تا غروب ما را در کوچه ها می‌گردانیدند و می‌گفتند: «این نامسلمان‌ها را بکشید!» ما را با یک رشته طناب به هم بسته بودند و از دهلیز خانه یهودیان و مسیحیان می گذراندند و به آنان می‌گفتند: این‌ها قاتلان پدران و فرزندان شما هستند، انتقام خودتان را بگیرید! آنان همگی در این لحظه به سوی ما سنگ و چوب پرتاب کردند.
[[امام سجاد|امام سجاد ‌(علیه‌السلام)]] می‌فرماید: «در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا پایان بی سابقه بود؛ ساربانان با کعب نی و تازیانه، ما را از میان جمعیت مطرب گذراندند. نیزه داران با سرها بازی می‌کردند و نیزه هایشان را در هوا می چرخاندند. گاهی سرها از بالای نیزه ها روی زمین و زیر دست و پای مردم و مرکبها می‌افتاد. زنان شامی از بالای بامها روی سر ما آتش و خاکستر داغ می‌ریختند که تکه ای از آن روی عمامه ام افتاد و چون دست‌هایم را با زنجیر به گردنم بسته بودند، عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید. از طلوع آفتاب تا غروب ما را در کوچه ها می‌گردانیدند و می‌گفتند: «این نامسلمان‌ها را بکشید!» ما را با یک رشته طناب به هم بسته بودند و از دهلیز خانه یهودیان و مسیحیان می گذراندند و به آنان می‌گفتند: این‌ها قاتلان پدران و فرزندان شما هستند، انتقام خودتان را بگیرید! آنان همگی در این لحظه به سوی ما سنگ و چوب پرتاب کردند.


افزون بر آن، ما را به بازار برده فروشان برده و ما را در معرض فروش قرار دادند. همچنین ما را در خرابه ای جای دادند که روزها از گرما و شب‌ها از سرما آسایش نداشتیم<ref>تذکرة الشهدا، ص 412</ref>.»
افزون بر آن، ما را به بازار برده فروشان برده و ما را در معرض فروش قرار دادند. همچنین ما را در خرابه ای جای دادند که روزها از گرما و شب‌ها از سرما آسایش نداشتیم<ref>تذکرة الشهدا، ص 412</ref>.»


[[علی بن موسی بن جعفر|امام رضا ‌(علیه‌السلام)]] در توضیح رفتار یزید با اسیران سرفراز کربلا در مجلس او فرموده است: «وقتی سر مقدس حضرت حسین بن علی علیهم‎االسلام را به شام آوردند، [[یزید]] دستور داد سفره غذا بگسترند. ابتدا به همراه اطرافیان خود، مشغول خوردن غذا و نوشیدن [[شراب]] شد. سپس دستور داد تا سر مقدس امام را داخل تشتی از طلا بگذارند و بیاورند. او سر امام را زیر تختی که بر آن نشسته بود قرار داد. وی همچنان شراب می نوشید. پس از مدتی دستور داد تا شطرنج بیاورند. آنگاه مشغول بازی با شطرنج شد و شروع به مسخره کردن امام حسین ‌علیه‌السلام، پدر و جدش رسول خدا نمود و در همین حین هر گاه از حریف خود در بازی می بُرد، جامی از شراب سر می‌کشید و ته مانده آن را داخل تشت می ریخت. پس بر شیعیان ماست که از شراب و شطرنج (قمار) دوری کنند و هر گاه شراب و شطرنج می‌بینند، [مصایب] امام حسین ‌(علیه‌السلام) را به یاد آرند و بر دشمنان او؛ یزید و [[آل زیاد]] لعنت فرستند تا خداوند متعال، گناهان آنان را بیامرزد حتی اگر به تعداد ستارگان آسمان باشد<ref>عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج 2، ص 21؛ قمقام زخّار و صمصام بتّار، فرهاد میرزا، ص 568؛ منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج 1، ص 790؛ فرسان الهیجاء، ص 289</ref>.»
[[علی بن موسی بن جعفر|امام رضا ‌(علیه‌السلام)]] در توضیح رفتار یزید با اسیران سرفراز کربلا در مجلس او فرموده است: «وقتی سر مقدس حضرت حسین بن علی علیهم‎االسلام را به شام آوردند، [[یزید]] دستور داد سفره غذا بگسترند. ابتدا به همراه اطرافیان خود، مشغول خوردن غذا و نوشیدن [[شراب]] شد. سپس دستور داد تا سر مقدس امام را داخل تشتی از طلا بگذارند و بیاورند. او سر امام را زیر تختی که بر آن نشسته بود قرار داد. وی همچنان شراب می نوشید. پس از مدتی دستور داد تا شطرنج بیاورند. آنگاه مشغول بازی با شطرنج شد و شروع به مسخره کردن امام حسین ‌علیه‌السلام، پدر و جدش رسول خدا نمود و در همین حین هر گاه از حریف خود در بازی می بُرد، جامی از شراب سر می‌کشید و ته مانده آن را داخل تشت می‌ریخت. پس بر شیعیان ماست که از شراب و شطرنج (قمار) دوری کنند و هر گاه شراب و شطرنج می‌بینند، [مصایب] امام حسین ‌(علیه‌السلام) را به یاد آرند و بر دشمنان او؛ یزید و [[آل زیاد]] لعنت فرستند تا خداوند متعال، گناهان آنان را بیامرزد حتی اگر به تعداد ستارگان آسمان باشد<ref>عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج 2، ص 21؛ قمقام زخّار و صمصام بتّار، فرهاد میرزا، ص 568؛ منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج 1، ص 790؛ فرسان الهیجاء، ص 289</ref>.»


== چه کسانی در شام مدفون هستند ==
== چه کسانی در شام مدفون هستند ==