المواقف فی علم الکلام (کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
جرجانی در شرح عنوان «المرصد الثانی فی تعریف مطلق العلم»، ضمن برشمردن مراحل مباحث معرفتشناختی ایجی در المواقف، میگوید: متکلم ناگزیر است که (قبل از پرداختن به مسائل علم کلام) چند چیز را تبیین کند: اول ماهیت «علم»؛ دوم تقسیم علم به ضروری و مکتسب؛ سوم اشاره به ثبوت علم ضروری که (علوم غیر بدیهی و غیر ضروری) به آن منتهی میشود؛ چهارم بیان احوال (و خصوصیات) «نظر» و توضیح این مطلب که نظر (صحیح) علم را در پی خواهد داشت؛ پنجم بیانِ مسیری که نظر در آن قرار میگیرد و به مطلوب (که همان علم است) میرسد. (متکلم از آن جهت به این مباحث میپردازد که) از راه همین مباحث به اثبات عقائد و نیز اثبات مباحث دیگری نائل میآید که عقاید، بر آنها متوقف است.<br> | جرجانی در شرح عنوان «المرصد الثانی فی تعریف مطلق العلم»، ضمن برشمردن مراحل مباحث معرفتشناختی ایجی در المواقف، میگوید: متکلم ناگزیر است که (قبل از پرداختن به مسائل علم کلام) چند چیز را تبیین کند: اول ماهیت «علم»؛ دوم تقسیم علم به ضروری و مکتسب؛ سوم اشاره به ثبوت علم ضروری که (علوم غیر بدیهی و غیر ضروری) به آن منتهی میشود؛ چهارم بیان احوال (و خصوصیات) «نظر» و توضیح این مطلب که نظر (صحیح) علم را در پی خواهد داشت؛ پنجم بیانِ مسیری که نظر در آن قرار میگیرد و به مطلوب (که همان علم است) میرسد. (متکلم از آن جهت به این مباحث میپردازد که) از راه همین مباحث به اثبات عقائد و نیز اثبات مباحث دیگری نائل میآید که عقاید، بر آنها متوقف است.<br> | ||
=== موقف دوم === | === موقف دوم === | ||
در دومین موقف کتاب، موضوعاتی چون وجود و ماهیت، وجوب و امکان، وحدت و کثرت و علت و معلول مورد بحث قرار گرفته است. در اولین مقصد از بحث علت و معلول چنین میخوانیم: تصور اختیاج هر شیء به غیرش، ضروری است؛ آنچه که به آن نیاز است علت و آنچه که نیازمند است معلول است. علت، یا جزء شیء یا خارج از آن است<ref>ر. ک: متن کتاب، | در دومین موقف کتاب، موضوعاتی چون وجود و ماهیت، وجوب و امکان، وحدت و کثرت و علت و معلول مورد بحث قرار گرفته است. در اولین مقصد از بحث علت و معلول چنین میخوانیم: تصور اختیاج هر شیء به غیرش، ضروری است؛ آنچه که به آن نیاز است علت و آنچه که نیازمند است معلول است. علت، یا جزء شیء یا خارج از آن است<ref>ر. ک: متن کتاب، ص 85. </ref>، استفاده از [[آیات قرآن]] کریم و استناد مباحث به [[قرآن کریم]] در مباحث متکلمین فراوان دیده میشود.<br> | ||
=== موقف سوم === | === موقف سوم === | ||
ایجی در سومین موقف کتاب در تبیین مراتب روشنایی آنچه را که همانند خورشید روشناییاش از ذات خودش است، «ضوء» و آنچه را که همانند ماه از دیگری روشنایی میگیرد، «نور» میخواند؛ همان گونه که در قرآن کریم آمده است:{{متن قرآن|هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً |سوره = یونس| آیه = 5}}. | ایجی در سومین موقف کتاب در تبیین مراتب روشنایی آنچه را که همانند خورشید روشناییاش از ذات خودش است، «ضوء» و آنچه را که همانند ماه از دیگری روشنایی میگیرد، «نور» میخواند؛ همان گونه که در قرآن کریم آمده است:{{متن قرآن|هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً |سوره = یونس| آیه = 5}}. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
ایجی در بیان این ویژگیها و اینکه نباید کسی منکر امکان و تحقق آنها شود، بیشتر دیدگاههایی را که ابن سینا در نمط دهم اشارات و تنبیهات، بهعنوان راههای توجیه امکان امور فوق بیان کرده است، ذکر میکند. امکان اطلاع از امور غیب به این دلیل باید به دیده قبول نگریسته شود که نفوس انسانی مجردند و با عوالمی که صور این عالم در آنها منتقش شده، ارتباط دارند. با مشاهده صور موجود در مجردات و اجرام فلکی، آنرا برای دیگران نقل میکنند و بدین طریق از غیب خبر میدهند. حتی کسانیکه مریض یا در خوابند و تعلقشان با عالم مادی کمتر شده، میتوانند از غیب اطلاع دهند، چه رسد به نفوس انبیا که منخرط در سلک قدس بوده و مدام بدان متصلند.<br> | ایجی در بیان این ویژگیها و اینکه نباید کسی منکر امکان و تحقق آنها شود، بیشتر دیدگاههایی را که ابن سینا در نمط دهم اشارات و تنبیهات، بهعنوان راههای توجیه امکان امور فوق بیان کرده است، ذکر میکند. امکان اطلاع از امور غیب به این دلیل باید به دیده قبول نگریسته شود که نفوس انسانی مجردند و با عوالمی که صور این عالم در آنها منتقش شده، ارتباط دارند. با مشاهده صور موجود در مجردات و اجرام فلکی، آنرا برای دیگران نقل میکنند و بدین طریق از غیب خبر میدهند. حتی کسانیکه مریض یا در خوابند و تعلقشان با عالم مادی کمتر شده، میتوانند از غیب اطلاع دهند، چه رسد به نفوس انبیا که منخرط در سلک قدس بوده و مدام بدان متصلند.<br> | ||
وی این نگرش را مردود میانگارد؛ زیرا اطلاع از تمام امور غیبی برای پیامبران واجب نیست و اطلاع از برخی امور غیبی، اختصاص به پیامبران ندارد و دیگران نیز میتوانند بدان نایل شوند. از سوی دیگر، چگونه میتوان اخبار از غیب را به نفوس نسبت داد، درحالیکه تمام نفوس در نوع، اشتراک دارند؛ مگر اینکه نفوس را نه نوع، بلکه جنس بینگاریم و نفوس انبیا را نوع خاصی بدانیم و مدعی شویم که طبق آن، بر این قبیل امور توانا میشوند<ref>ر. ک: افضلی، سید محمدمهدی، | وی این نگرش را مردود میانگارد؛ زیرا اطلاع از تمام امور غیبی برای پیامبران واجب نیست و اطلاع از برخی امور غیبی، اختصاص به پیامبران ندارد و دیگران نیز میتوانند بدان نایل شوند. از سوی دیگر، چگونه میتوان اخبار از غیب را به نفوس نسبت داد، درحالیکه تمام نفوس در نوع، اشتراک دارند؛ مگر اینکه نفوس را نه نوع، بلکه جنس بینگاریم و نفوس انبیا را نوع خاصی بدانیم و مدعی شویم که طبق آن، بر این قبیل امور توانا میشوند<ref>ر. ک: افضلی، سید محمدمهدی، ص 65-64؛ متن کتاب، ص 337.</ref>.<br> | ||
ایجی راههای اثبات نبوت را هم بهطور عام متعرض نشده، بلکه مستقیماً وارد اثبات نبوت [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)]] شده است. راههاییکه وی برشمرده عبارت است از: الف)- معجزه؛ ب)- احوال و رفتار نبی از آغاز تا فرجام؛ ج)- اخبار انبیای پیشین. اینها طرقی است که برای اثبات نبوت تمام پیامبران یا دستکم اکثر آنها قابل تطبیق است<ref>ر. ک: همان، ص 78؛ همان، ص 349.</ref>. | |||
== وضعیت کتاب == | == وضعیت کتاب == | ||
فهرست مطالب، شرح حال نویسنده و اسامی شروح و حواشی کتاب مواقف در انتهای اثر ذکر شده است. | فهرست مطالب، شرح حال نویسنده و اسامی شروح و حواشی کتاب مواقف در انتهای اثر ذکر شده است. |