نظریه کسب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
==تاریخچه نظریه کسب==
==تاریخچه نظریه کسب==


مباحث مربوط به جبر و اختیار که پیوندی مستقیم با مباحث توحید، عدل، افعال انسان و نیز قضا و قدر  دارد و از مسایل بسیار مهم علم کلام است و همواره ذهن بشر را همراه با مناقشات جدی ای به خود مشغول کرده و همچنان به عنوان یک دغدغه بزرگ مطرح است. علاوه ریشه این مباحث را می توان در تمام ادیان الهی جستجو کرد.
مباحث مربوط به جبر و اختیار که پیوندی مستقیم با مباحث توحید، عدل،حسن و قبح عقلی و شرعی، افعال عباد
در اسلام نیز موضوع قضا و قدر و وظیفه انسان در مواجهه با جبر و اختیار به هم گره خورده است تاآن جا که  
و نیز قضا و قدر  دارد و از مسایل بسیار مهم علم کلام است و همواره ذهن بشر را همراه با مناقشات جدی ای به خود مشغول کرده و همچنان به عنوان یک دغدغه بزرگ مطرح است. علاوه ریشه این مباحث را می توان در تمام ادیان الهی جستجو کرد.در اسلام نیز موضوع قضا و قدر و وظیفه انسان در مواجهه با جبر و اختیار به هم گره خورده است تاآن جا که مثلا نمی شود سخن از جبر و اختیار به میان بیاید و مسایل مربوط به افعال عباد مطرح نشود و یا پای مباحث قضا و قدر به میان کشیده نشود.بنا بر این مسایل گاه جنجال بر انگیز مربوط به جبر و اختیار و حل مشکلات مربوط با افعال عباد موجب شد تا از درون این مباحث مکاتبی تشکیل شود مکاتبی چون امامیه، معتزله، اشاعره، ماتریدیه و اهل حدیث که هر کدام با ارایه نظریاتی گوناگون در صدد تفسیر افعال اختیاری انسان بر آمدند و نظریاتی را ارایه دادند. مثلا امامیه با پیروی از تعالیم اولیای الهی  نظریه امر بین الامرین را بر گزیدند، اشاعره و ماتریدیه به کسب روی آوردند و اهل حدیث  نظریه خلق افعال عباد را انتخاب کردند.
مثلا نمی شود سخن از جبر و اختیار به میان بیاید و مسایل مربوط به افعال عباد مطرح نشود و یا پای مباحث قضا و قدر به میان کشیده نشود.
بنا بر این مسایل گاه جنجال بر انگیز مربوط به جبر و اختیار و حل مشکلات مربوط با افعال عباد موجب شد تا از درون این مباحث مکاتبی تشکیل شود مکاتبی چون امامیه، معتزله، اشاعره، ماتریدیه و اهل حدیث که هر کدام با ارایه نظریاتی گوناگون در صدد تفسیر افعال اختیاری انسان بر آمدند و نظریاتی را ارایه دادند. مثلا امامیه با پیروی از تعالیم اولیای الهی  نظریه امر بین الامرین را بر گزیدند، اشاعره و ماتریدیه به کسب روی آوردند و اهل حدیث  نظریه خلق افعال عباد را انتخاب کردند.


واما در باره کسب می توان گفت این یک واژه قرآنى است و در آیات متعددى این لفظ و مشتقاتش ‍ به انسان نسبت داده شده است
*************************


 
برخى از متكلمان، از جمله اشعرى در بیان راى خویش از این كلمه سود جسته اند. وى ضمن بیان معناى خاصى براى كسب، آن را محور نظریه خود در جبر و اختیار و توصیف فعل اختیارى انسان قرار داد. هر چند پیش از اشعرى، متكلمان دیگرى نیز در این باب سخن گفته بودند؛ اما پس از اشعرى، واژه كسب با نام او چنان پیوند خورد، كه وقتى به كسب یا نظریه كسب اشاره مى شود، بى اختیار نام اشعرى را به یاد مى آورد.(آشنائی با علوم اسلامی-رضا برنجکار-ص 36).
مسلمانان صدر اسلام که تشنه پیوندی عمیق و ژرف فیمابین انسان و ذات باری تعالی بودند ، اکثرا" بر این عقیده بودند که خداوند بایستی در همه لایه های هستی حضور داشته باشد و هر گونه تصور و اندیشه ای که رابطه عمیق و غیر قابل گسست انسان و خدا را تضعیف نماید، پذیرفتنی نبوده و این مباحث ، موضوعات کلامی پیرامون ذات ، صفات ، افعال ، عدالت خداوند و همچنیین قدیم و حادث،حسن و قبح، جبر و اختیار،رویت خداوند،قضا و قدر، کفر و ایمان،گناه کبیره ،وعد وعید و...را مطرح نموده که فرآیند آن باعث ظهور علم کلام اسلامی و همچنین نظریه های جدید از جمله "نظریه کسب"گردید.به این ترتیب نظریه "کسب"برای حل تعارضات و اختلافاتی که در حوزه کلام بروز کرده بود از دل اندیشه ورزی متکلمین و صاحب نظران جهان اسلام قد علم نموده و یکی از وجهه و وجه تمایز و مرز میان فرق اسلام گردید.
كسب یك واژه قرآنى است و در آیات متعددى این لفظ و مشتقاتش ‍ به انسان نسبت داده شده است برخى از متكلمان، از جمله اشعرى در بیان راى خویش از این كلمه سود جسته اند. وى ضمن بیان معناى خاصى براى كسب، آن را محور نظریه خود در جبر و اختیار و توصیف فعل اختیارى انسان قرار داد. هر چند پیش از اشعرى، متكلمان دیگرى نیز در این باب سخن گفته بودند؛ اما پس از اشعرى، واژه كسب با نام او چنان پیوند خورد، كه وقتى به كسب یا نظریه كسب اشاره مى شود، بى اختیار نام اشعرى را به یاد مى آورد.(آشنائی با علوم اسلامی-رضا برنجکار-ص 36).
محققان معاصر علم کلام نظیر مونتگمری وات و ولفسن،بر این نکته تاکید دارند که ابوالحسن اشعری و معاصر او ماتریدی واضح اصطلاح "کسب"نبوده اند.وات از ضرار بن عمرو(متوفی 190)و سلف او ابوالهذیل نام می برد و ولفسن به شحام و ابوعبدالله حسین بن محمد نجار(متوفی220)نیز اشاره دارند.(فلسفه و کلام اسلامی-ویلیام مونتگمری وات-ترجمه ابوالفضل عزتی-ص 99 –فلسفه علم کلام –هری اوسترین ولفسن-ترجمه احمد آرام –ص 716)
محققان معاصر علم کلام نظیر مونتگمری وات و ولفسن،بر این نکته تاکید دارند که ابوالحسن اشعری و معاصر او ماتریدی واضح اصطلاح "کسب"نبوده اند.وات از ضرار بن عمرو(متوفی 190)و سلف او ابوالهذیل نام می برد و ولفسن به شحام و ابوعبدالله حسین بن محمد نجار(متوفی220)نیز اشاره دارند.(فلسفه و کلام اسلامی-ویلیام مونتگمری وات-ترجمه ابوالفضل عزتی-ص 99 –فلسفه علم کلام –هری اوسترین ولفسن-ترجمه احمد آرام –ص 716)
معبد و غیلان دمشقی قائل به قدرت انسان در خلق افعال خود بودند و در این سخن به قولی تحت تاثیر نصرانیان و به سخنی دیگر زیر نفوذ رواقیون بودند که خدا را سوق دهند که عالم را به غایت خیر می دانستند.(ملل و نحل-عبدالکریم شهرستانی-ص 45).
معبد و غیلان دمشقی قائل به قدرت انسان در خلق افعال خود بودند و در این سخن به قولی تحت تاثیر نصرانیان و به سخنی دیگر زیر نفوذ رواقیون بودند که خدا را سوق دهند که عالم را به غایت خیر می دانستند.(ملل و نحل-عبدالکریم شهرستانی-ص 45).