اقلیت‌های مذهبی در فرانسه (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:خوجهای اثنی عشری.jpg|پیوند=link=Special:FilePath/اقلیت|جایگزین=اقلیت‌های مذهبی در فرانسه «بخش دوم»|بندانگشتی|اقلیت‌های مذهبی در فرانسه «بخش دوم»]]
<div class="wikiInfo">[[پرونده:خوجه ها.jpg|جایگزین=اقلیت‌های مذهبی در فرانسه بخش اول|بندانگشتی|اقلیت‌های مذهبی در فرانسه «بخش اول»]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
!عنوان مقاله
!عنوان مقاله
!اقلیت‌های مذهبی در فرانسه «بخش دوم»
!اقلیت‌های مذهبی در فرانسه «بخش اول»
|-
|-
|زبان مقاله
|زبان مقاله
خط ۱۲: خط ۱۲:
|}
|}
</div>
</div>
ادامهٔ مطالب مقالهٔ: [[اقلیت‌های مذهبی در فرانسه بخش اول]]
 
=شیعیان خوجهٔ‌ اثنی‌عشری=
==چکیده==
شیعیان [[خوجهٔ‌ اثنی‌عشری]] اقلیتی کوچک و منسجم به‌شمار می‌‏روند که با وجود جمعیت اندک 125 هزار نفری از نظم و انضباط قابل ملاحظه‌‏ای برخوردارند. این اقلیت کوچک، در حال حاضر در پنج قاره جهان حضور دارند و افزون بر آنکه تحت نظارت عالی فدراسیون جهانی «شیعیان خوجهٔ‌ اثنی‌عشری» قرار دارند، در هر کشور نیز دارای جماعات مستقلی‌اند.
در این مقاله، با بهره‌گیری از روش تحلیل و توصیف تلاش شده است نحوهٔ پیدایش این اقلیت کوچک دینی به‌گونه‌ای کنشگر به‌منزلهٔ پرسش اصلی مورد بررسی قرار گیرد. تلاش برای اثبات آنکه این جامعه کوچک شیعی از بدو تأسیس تا کنون با موفقیت‌های زیادی همراه بوده است نیز فرضیهٔ اصلی را تشکیل می‌دهد. چهارچوب تحقیق بر این مؤلفه استوار شده است که «شیعیان خوجهٔ‌ اثنی‌عشری» در برخی امور می‌توانند به‌مثابهٔ الگو، سرمشق دیگر جوامع شیعی قرار گیرند. پرداختن به همه عوامل اصلی و فرعی نقش‌آفرین در موفقیت این جامعهٔ کوچک شیعی در کشور‌های هدف نیز جنبهٔ نوآوری این مقاله شمرده می‌شود.
=پیشینهٔ خوجه‏‌های‌ اثنی‌عشری=
تاریخ پیدایش این جماعت، به حدود شش قرن پیش باز می‌‏گردد. در اواسط سدهٔ 1400 میلادی، بر اساس آموزش‏های یک گروه از مبلغان <big>اسماعیلی ایرانی</big> اعزام‌شده به هندوستان به سرپرستی <big>پیرصدرالدین</big>، برخی از هندوان و مسلمانان بدین باور اعتقاد یافتند که خداوند در جهان حلول کرده و هر چیزی دارای ذات الهی است. این باور به‌تدریج شکل آیینی خاصی به‌خود گرفت و توسط پیرصدرالدین <big>«آیین صراط مستقیم»</big> نامیده شد.
این باور جدید، از نظر اعتقادی بر حلول مبتنی بود؛ بدین معنا که خداوند چندبار به‌صورت برخی از انسان‌ها مجسم شده است (آن گونه که عقیدهٔ هندوان است)؛اما آنها بر این عقیدهٔ هندویی که معتقد است <big>ویشنو</big> خدای هندوان نُه بار حلول و تجلی انسانی داشته است، نام علی(ع) را به‌عنوان دهمین فرد افزودند.<br>
 
پیروان این عقیده، رفته‌رفته به نام [[«خواجه»]] شناخته شدند و پیرصدرالدین نیز آنها را به این عنوان نامید. لغت <big>«خوجه»</big> کنونی، در واقع همان تغییریافتهٔ لقب «خواجه» فارسی، به معنای بزرگ و سرور است.
این عقیده در میان جماعت خوجه همچنان به حیات خود ادامه داد تا اینکه در سال 1839 میلادی، <big>«آقاخان محلاتی»</big>، نخستین امام این فرقه ـ که در شورش برابر <big>فتحعلی‌شاه قاجار</big> شکست خورده بود ـ به <big>بمبئی</big> گریخت و کوشید این خوجه‏‌ها را تحت کنترل خود درآورد.
وی در این امر تا حدودی توفیق یافت و عقاید آنان را از آنچه بر آن بودند، به باورهای <big>شیعهٔ اسماعیلی</big> تغییر داد و آنها را که در مناطق مختلف [[شبه‌قاره‌هند]] زندگی می‏‌کردند، تشویق کرد تا [[نماز]] بخوانند، [[روزه]] بگیرند و به [[حج]] و [[زیارت]] اهل‌بیت و ائمه‌ٔ اطهار(ع)مشرف شوند؛ و در عین حال، آنان را موظف به پرداخت مقرری به جماعت‌خانه‏‌های اسماعیلی کرد. از آن زمان، این خوجه‌‏ها به‌طور کامل به مذهب اسماعیلیه روی آوردند و جماعت‌خانه‌‏هایی نیز برای خود تأسیس کردند که بزرگ‏ترین آنها در <sub>بمبئی</sub> قرار داشت.
نظارت سخت‏گیرانه <big>آقاخان اول</big> بر این <sup>نواسماعیلیان</sup>، سرانجام موجب جدایی برخی از اعضای این جماعت از <big>آقاخانی‌‏ها</big> شد که در رأس آنها، یکی از بزرگان این قوم به نام <big>حبیب ابراهیم</big> بود. وی به‌همراه گروهی از خوجه‌‏ها، از فرامین تحکم‏‌آمیز آقاخان مبنی بر تعلق تمام دارایی آنان به آقاخان سربرتافتند و تحت تأثیر چند عالم <sup>سنی‌مذهب</sup> که اشکالاتی اساسی بر آقاخان مطرح کرده بودند، به [[اهل‌سنت]] پیوستند.<br>
 
پس از جدایی حبیب ابراهیم، گروه دیگری از خوجه‏‌ها نیز از جماعت آقاخان جدا شدند و به‌تدریج درگیری‏های پنهان در درون جماعت خوجه‌‏ها صورت
علنی و آشکار یافت. این در حالی بود که آنها اعمال مذهبی خود را نیز به کناری نهادند و نه‌تنها نماز نمی‌‏خواندند، بلکه به عبادات دیگر نیز توجهی نداشتند.
در اوایل دهه 1870 میلادی گروهی از این خوجه‌‏ها که در زمرهٔ مخالفان آقاخان به‌شمار می‌‏رفتند، به‌قصد زیارت رهسپار [[کربلا]] شدند و در [[نجف]] به دیدار یکی از مجتهدان بزرگ آن زمان، <big>شیخ‌زین‌العابدین مازندرانی</big> رفتند و چون خود را [[شیعه]] معرفی کردند، توجه شیخ را جلب نمودند؛ اما هنگامی که <big>آیت‌‌الله مازندرانی</big> از احکام و اعمال مذهبی آنها پرسید، اظهار داشتند که نماز نمی‌‏خوانند، روزه نمی‏‌گیرند و عبادات دیگر را نیز به‌جای نمی‌‏آورند. همچنین در پاسخ به پرسش مجتهد بزرگ نجف دربارهٔ تشرف آنها به حج نیز گفتند که زیارت ائمهٔ اطهار(ع) را بر سفر حج مقدم می‌‏شمارند. در پی این امر که موجبات نارضایتی آیت‏‌الله زین‌العابدین مازندرانی و دیگر علمای بزرگ نجف را فراهم آورد، آنان از شیخ درخواست کردند تا یکی از روحانیون را برای ارتقای معلومات مذهبی آنها به هند اعزام کند. آیت‏‌الله مازندرانی درخواست آنها را اجابت کرد و یکی از شاگردان فاضل خود به نام <big>«ملاقادر حسین»</big> را که هندی بود، به بمبئی اعزام نمود.<br>
 
ملاقادر حسین پس از استقرار در بمبئی، فعالیت‌‏های تبلیغی خود را در منزل یکی از خوجه‌‏ها آغاز کرد. این فعالیت‌‏ها شامل برپایی نمازهای جماعت و
ارائهٔ مباحث آموزشی اخلاقی پس از نماز جماعت و پاسخ به پرسش‌های دینی نمازگزاران بود. به‌تدریج تعداد شرکت‏ کنندگان در مجالس ملاقادر افزایش یافت؛ به‌گونه‌ای که در شب‏‌های جمعه بالغ بر یک‌صد نفر در محفل درس ملا حضور می‏‌یافتند. در این جلسات تعالیم اسلامی را بر اساس اصول عقاید شیعهٔ اثنی‌عشر به پیروان خود آموخت و موجب شد که گروه اندکی از <big>آقاخانی‌‏ها</big> در زمرهٔ یاران ثابت وی درآیند و رسماً [[مذهب اثنی‌عشری]] را بپذیرند. در پی این امر، جماعت خوجه‌‏ها به دو گروه اکثریت <sup>«پیروان آقاخان»</sup> و اقلیت <sup>«اثنی‌عشری»</sup> تبدیل شدند و درگیری‌‏های مذهبی بین آنان که از مدتی قبل آغاز شده بود، شدت گرفت. پس از خودداری گروه اقلیت از اطاعت دستور آقاخان و ادامهٔ ارتباط با ملاقادر، آنها در همهٔ امور، اعم از تجارت، روابط اجتماعی، ازدواج و... تحریم شدند. این در حالی بود که شیعیان خوجهٔ اثنی‌عشری با وجود وحشت و هراس از توطئه‏‌های خوجه‌‏های آقاخانی که به قتل چند نفر از آنها انجامید، همچنان مراسم مذهبی خود را تحت هدایت ملاقادر به‌صورت مخفیانه ادامه می‌‏دادند.<br>
 
در اواخر دههٔ 1880 میلادی، روحانی دیگری به نام <big>شیخ‌ابوالقاسم نجفی</big> با هدف توسعهٔ مذهب تشیع اثنی‌عشری از [[ایران]] رهسپار هند شد و در بمبئی اقامت گزید. وی در این شهر با کمک برخی از بازرگانان سرشناس ایرانی که با خوجه‏‌های اثنی‌عشری ارتباط داشتند برای نخستین بار نماز جمعه را ـ که تا پیش از آن هرگز در بمبئی اقامه نشده بود ـ برگزار کرد. شیخ‌ابوالقاسم نجفی سپس به تبلیغ تشیع در بین خوجه‌‏های آقاخانی پرداخت واین در حالی بود که شیعیان خوجهٔ اثنی‌عشری بمبئی فاقد هرگونه مسجد یا سالنی برای انجام مراسم عبادی خود بودند.
شیعیان خوجهٔ اثنی‌عشری در سال 1899 میلادی، رسماً جماعت خود را در بمبئی تأسیس کردند. در پی این امر، آقاخان و یارانش کوشیدند از طریق افزایش محیط رعب و وحشت و حملات فیزیکی به این افراد، آنها را به انحلال این جماعت وادارند. با این حال، شیعیان خوجهٔ‌اثنی‌عشری تحت رهبری ملاقادر و شیخ‌ابوالقاسم نجفی در برابر این فشارها و توطئه‌‏ها پایداری کردند و به‌تدریج تعداد جماعت آنها به میزان قابل توجهی افزایش یافت. این در حالی بود که آقاخانی‌‏ها، با اعمال تحریم سعی داشتند این <sup>نوشیعیان</sup> را از نظر اقتصادی در تنگناهای سختی قرار دهند.<br>
با تداوم این تحریم‌‏ها و پایداری خوجه‌‏های اثنی‌عشری بر عقاید خود، به‌تدریج گروهی از آنان تصمیم گرفتند به محلی جدید مهاجرت کنند. در آن زمان، شرق آفریقا مکان مناسبی برای استقرار شیعیان خوجهٔ اثنی‌عشری به‌شمارمی‏‌رفت.این منطقه به دلیل سفرهای منظم دریایی هندی‏‌ها به آنجا، تا حدودی برای ایشان شناخته شده بود. از این رو، تعدادی از خوجه‌‏های اثنی‌عشری ازآخرین سال‏های سدهٔ 1800 میلادی به‌تدریج به این منطقه مهاجرت کردند و در<big>جزیرهٔ زنگبار</big> سکونت یافتند. تعداد این مهاجران در دهه‏‌های 1920 و 1930 میلادی بسیار افزایش یافت و هزاران نفر از شیعیان خوجهٔ اثنی‌عشری در زنگبار مستقر شدند و از طریق این جزیره به دیگر مناطق <big>شرق آفریقا</big>، ازجمله <big>تانزانیا</big>، <big>کنیا</big> و ا<big>وگاندا</big> راه یافتند و جماعاتی را در این کشورها تأسیس کردند.
پس از استقلال [[پاکستان]]، گروه دیگری از شیعیان خوجهٔ اثنی‌عشری از <sub>ایالات کچ</sub> و <sub>گجرات</sub> به پاکستان مهاجرت کردند و اقلیت‏‌هایی را در شهرهای <big>کراچی</big> و <big>حیدرآباد</big> تشکیل دادند. در دهه‏‌های 1970 و 1980 میلادی نیز تعدادی از خوجه‏‌های اثنی‌عشری مقیم شرق آفریقا در آرزوی زندگی بهتر و با هدف ادامهٔ تحصیل فرزندان خود، رهسپار کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی شدند. این اقلیت کوچک، هرچند در حال حاضر جمعیت بسیار اندکی را در برابر دیگر شیعیان جهان تشکیل می‌‏دهند، اما به دلیل نظم و انسجام داخلی و تلاش خستگی‏‌ناپذیر، به یکی از موفق‌‏ترین گروه‏های شیعی تبدیل شده‏اند، به‌گونه‏ای که تا حد امکان کمک‏‌های قابل توجهی را در اختیار دیگر شیعیان در کشورهای مختلف قرار می‌دهند و هنگام بروز برخی مصائب و مشکلات نیز به یاری آنها می‌‏شتابند. <ref>مطالعات میدانی امیربهرام عرب احمدی ، شرق آفریقا، 1387 شمسی.</ref>
=وضعیت اجتماعی=
یکی از مهم‏ترین شاخصه‌‏های اجتماعی در جوامع مختلف خوجهٔ اثنی‌عشری، <big>خانواده</big> و جایگاه والای آن است. خوجه‌‏ها خانواده را نهادی مقدس درنظر می‌‏گیرند که نقش مهمی در رشد و تربیت نسل آینده ایفا می‏کند. آنان تأکید دین [[اسلام]] بر حفظ حرمت و قداست خانواده، مبنی بر احترام به والدین، رعایت انصاف و عدالت بین فرزندان، رابطهٔ مناسب و مبتنی بر اخلاق اسلامی بین زن و شوهر و اعضای خانواده، لزوم احترام به کهن‌سالان، حفظ عفت و نجابت حریم خانواده و... را به‌مثابه اصولی خدشه‏‌ناپذیر درنظر می‌گیرند و بقای خود را در حفظ حرمت و اصالت خانواده می‌‏دانند. خانواده در جماعات خوجهٔ اثنی‌عشری، افزون بر زن و مرد و فرزندان، دربرگیرندهٔ پدر و مادر نیز می‌‏باشد و احترام به کهن‌سالان به‌عنوان اصلی مهم به فرزندان آموزش داده می‌‏شود. معمولاً پدران در خانواده‌‏های خوجهٔ اثنی‌عشری ستون اصلی را تشکیل می‌دهند و نقش مهمی در تربیت فرزندان برعهده دارند. پدران و مادران، همچنین فرزندان خود را از سنین خردسالی به [[مساجد]] و [[حسینیه‌‏ها]] می‌برند و به‌ویژه می‌‏کوشند در  <big>ایام مُحرَم</big> و <big>ماه مبارک رمضان</big>، و مراسم و مناسبت‌‏های اسلامی، این کودکان را با آیین‏‌های مذهبی خود که در مساجد و حسینیه‌‏ها انجام می‏‌شود، آشنا کنند؛ همچنین با آشنا ساختن آنان با مقررات اسلامی و اصول تشیع، راه و رسم زندگی در جامعه را نیز به آنها بیاموزند. کودکان و نوجوانان خوجهٔ اثنی‌عشری از این طریق به‌تدریج برخی مقررات اجتماعی نانوشتهٔ حاکم بر این جامعه، همچون لزوم حفظ سنت‌‏های اجدادی خود، عدم اختلاط با دیگر اقوام و گروه‏های قومی و اجتماعی، و لزوم یک‌پارچه نگهداشتن جامعهٔ کوچک خود را نیز فرا می‌گیرند.<br>
==نظم و انظباط==
از دیگر شاخصه‌‏های اجتماعی جوامع خوجهٔ اثنی‌عشری، نظم‏‌پذیری و پیروی از مقررات هر جماعت است. آنان معتقدند حفظ و بقای جماعات خوجه، مستلزم پایبندی به قوانین وضع‌شده توسط فدراسیون جهانی و فدراسیون‌های منطقه‌ای است و آنها از این طریق می‌‏توانند اهداف خود را عملی سازند. افزون بر آن، انزواطلبی و عدم اختلاط با دیگر گروه‏‌های قومی، از دیگر قوانین حاکم بر کلیهٔ جماعات خوجهٔ اثنی‌عشری است و آنان در کشورهای مختلف، تا حد امکان از ایجاد هرگونه رابطه‏‌ای با بومیان آن کشور خودداری کرده، مناسبات و ارتباطات خود را با دیگر گروه‏‌های قومی، در محیط کار خلاصه می‏‌کنند. ازدواج با دیگر اقوام حتی شیعیان ایرانی و لبنانی بسیار به‌ندرت صورت می‌گیرد و گاه دیده شده است فردی که همسری غیر خوجهٔ اثنی‌عشری را برگزیده، به‌تدریج از جماعت خود طرد شده است.
==روحیهٔ اطاعت‏‌پذیری==
از دیگر خصلت‏های اجتماعی شیعیان خوجهٔ اثنی‌عشری روحیهٔ اطاعت‏‌پذیری (تقریباً مطلق) از دستورها و فرامین فدراسیون جهانی و فدراسیون‏‌های منطق‌ه‏ای است. همهٔ اعضای جماعات خوجه، ملزم به پذیرش دستورها و بخشنامه‏‌های فدراسیون جهانی‌اند و این دستورها را گاه از فتاوای مراجع تقلید خود و تعالیم اسلامی نیز ارجح می‌‏شمارند.
تلاش برای حفظ انسجام داخلی خویش از طریق تأسیس جماعات و تحکیم آن، از دیگر خصوصیات اجتماعی خوجه‌‏های اثنی‌عشری است. از این رو، آنان پس از ورود به هر کشوری، هرچند با جمعیتی اندک، به‌سرعت جماعتی تشکیل می‌دهند و با جمع‌‏آوری پول و کمک‌های نقدی از دیگر جماعات و فدراسیون جهانی، به احداث [[مسجد]]، [[امامباره]] و مدرسه‏ای اسلامی در جنب مسجد اقدام می‌کنند. <ref>گفت‌وگوی امیربهرام عرب احمدی  با دکتر سبتین پانجوانی، 1381 شمسی.</ref>
==حفظ وحدت==
از دیگر اصول اجتماعی خوجه‏‌های اثنی‌عشری، <big>حفظ اتحاد</big> آنها در برابر دیگر مسلمانان، اعم از <big>شیعیان</big> و <big>اهل‌سنت</big> است. در واقع، هرچند آنها در درون اختلافاتی دارند، ولی همواره به‌صورت پیکری واحد عمل کرده و اجازه نداده‌‏اند مخالفان در درون آنان نفوذ کنند و در تشکیلات و سازمان‌دهی جماعات خوجه‌‏های منطقه یا کشوری خاص خللی پدید آورند. در مجموع، می‌‏توان گفت شیعیان خوجهٔ اثنی‌عشری با وجود جمعیت بسیار کم، از نظر اجتماعی و اصول و قوانین خود، تأثیر قابل‌توجهی بر دیگر پیروان اهل‌بیت(ع) در سراسر جهان برجای گذاشته‏‌اند. این امر که نشئت‌گرفته از سه عامل <big>نظم</big>، <big>[[وحدت]]</big> و <big>سازمان‌دهی مناسب</big> است، موجب شده که آنها طی چند دههٔ اخیر به پیشرفت‏های چشمگیری دست یابند و به‌عنوان یکی از اقلیت‏‌های شاخص دینی در جهان اسلام جلوه‏‌گر شوند.<br>
 
ادامهٔ این مطالب را در مقاله [[اقلیت‌های مذهبی در فرانسه «بخش دوم»]] مطالعه فرمایید.<br>
 
=پانویس=
[[رده: مسلمانان در فرانسه]]
[[رده:خوجه]]
[[رده:خوجه‏‌های اثنی‌عشری]]
[[رده:شیعیان اثنی عشری]]
[[رده:اسلام در فرانسه]]
[[رده:هندوستان]]
[[رده:شرق آفریقا]]
 
=آداب و رسوم=
=آداب و رسوم=
جامعهٔ [[شیعیان خوجهٔ اثنی‌عشری]]، جامعه‌ای کاملاً سنتی با قوانین عرفی خاص خود است که همهٔ اعضای آن خود را موظف به رعایت این قوانین ـ که در گذر زمان، از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته‌اند ـ می‌دانند. آداب و رسوم این جامعه به دو بخش سنت‌های عمومی [[هندویی]] و سنت‌های [[اسلامی]] تقسیم می‌شود؛ با این حال، پیوستگی عمیقی بین این سنت‌های عمومی و دینی به‌چشم می‌خورد.در واقع می‌توان گفت جامعهٔ <big>شیعیان خوجهٔ اثنی‌عشری</big> به‌دلیل پیشینهٔ تاریخی خود، برخی از آداب و رسوم خاص <sup>هندوها</sup> را در خود جای داده است. از این رو، در برخی از سنت‏های این جامعه، هنوز ردپای عمیقی از سنت‌‏های اصیل [[هندوستان]] ـ به‌ویژه هندوها ـ به‌چشم می‌‏خورد؛ بنابراین، با اینکه اعضای این جامعه بیش از صد سال است که [[مذهب تشیع]] <big>اثنی‌عشری</big> را پذیرفته‌اند و تا حد امکان سعی می‌‏کنند سنت‌‏های برجای‌مانده از مذهب هندو را از خود دور سازند، ولی برخی از این سنت‏‌ها همچنان در زمرهٔ آداب و رسوم پایدار این جامعه مانده است؛ به‌گونه‏‌ای که در مراسم شادی و سرور، جشن ازدواج، سوگواری، نوع پوشش، غذا و... میراث کهن هندی حاکم بر این جامعه مشهود است.<br>
جامعهٔ [[شیعیان خوجهٔ اثنی‌عشری]]، جامعه‌ای کاملاً سنتی با قوانین عرفی خاص خود است که همهٔ اعضای آن خود را موظف به رعایت این قوانین ـ که در گذر زمان، از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته‌اند ـ می‌دانند. آداب و رسوم این جامعه به دو بخش سنت‌های عمومی [[هندویی]] و سنت‌های [[اسلامی]] تقسیم می‌شود؛ با این حال، پیوستگی عمیقی بین این سنت‌های عمومی و دینی به‌چشم می‌خورد.در واقع می‌توان گفت جامعهٔ <big>شیعیان خوجهٔ اثنی‌عشری</big> به‌دلیل پیشینهٔ تاریخی خود، برخی از آداب و رسوم خاص <sup>هندوها</sup> را در خود جای داده است. از این رو، در برخی از سنت‏های این جامعه، هنوز ردپای عمیقی از سنت‌‏های اصیل [[هندوستان]] ـ به‌ویژه هندوها ـ به‌چشم می‌‏خورد؛ بنابراین، با اینکه اعضای این جامعه بیش از صد سال است که [[مذهب تشیع]] <big>اثنی‌عشری</big> را پذیرفته‌اند و تا حد امکان سعی می‌‏کنند سنت‌‏های برجای‌مانده از مذهب هندو را از خود دور سازند، ولی برخی از این سنت‏‌ها همچنان در زمرهٔ آداب و رسوم پایدار این جامعه مانده است؛ به‌گونه‏‌ای که در مراسم شادی و سرور، جشن ازدواج، سوگواری، نوع پوشش، غذا و... میراث کهن هندی حاکم بر این جامعه مشهود است.<br>