برنامه‌ای برای پیاده کردن حقوق بشر (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز (Javadi صفحهٔ برنامه ای برای پیاده کردن حقوق بشر (مقاله) را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به برنامه‌ای برای پیاده کردن حقوق بشر (مقاله) منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:


تربیت اسلامی رابطۀ بنده با پروردگار، رابطه وی با خود و پیوندش با دیگر مردم و نیز رابطه او با همۀ آفریده‌ها و حتی تمامی جهان هستی را در بر می‌گیرد.
تربیت اسلامی رابطۀ بنده با پروردگار، رابطه وی با خود و پیوندش با دیگر مردم و نیز رابطه او با همۀ آفریده‌ها و حتی تمامی جهان هستی را در بر می‌گیرد.
اسلام طرح یا برنامه‌ای برای تحقق حقوق بشر تدوین کرد که در چارچوب همین روابط و پیوندهای متعدد قرار می‌گیرد و این حقوق را تضمین کرد و ویژگی‌های آن‌را پیش از آن‌که فرد متولد شود و پس از تولد و طی حرکتش در زندگی مشخص ساخت؛ این حقوق ویژۀ هر انسانی صرف‌نظر از رنگ پوست، جنس، نژاد یا وضعیت اجتماعی یا موقعیت شغلی اوست، چون همۀ انسان‌ها بنا به فرمودۀ پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در برابر خدا برابرند: «ای‌ مردم! بدانید که خدای شما یکی و پدر شما یکی است و این‌که هیچ عربی بر غیر عرب یا غیر عربی بر عرب و سرخ پوستی بر سیاه‌پوست یا سیاه‌پوستی بر سرخ پوست و... برتری ندارد مگر به پرهیزگاری...» («مسند احمد» شماره 22978).<br>
اسلام طرح یا برنامه‌ای برای تحقق حقوق بشر تدوین کرد که در چارچوب همین روابط و پیوندهای متعدد قرار می‌گیرد و این حقوق را تضمین کرد و ویژگی‌های آن را پیش از آن‌که فرد متولد شود و پس از تولد و طی حرکتش در زندگی مشخص ساخت؛ این حقوق ویژۀ هر انسانی صرف‌نظر از رنگ پوست، جنس، نژاد یا وضعیت اجتماعی یا موقعیت شغلی اوست، چون همۀ انسان‌ها بنا به فرمودۀ پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در برابر خدا برابرند: «ای‌ مردم! بدانید که خدای شما یکی و پدر شما یکی است و این‌که هیچ عربی بر غیر عرب یا غیر عربی بر عرب و سرخ پوستی بر سیاه‌پوست یا سیاه‌پوستی بر سرخ پوست و... برتری ندارد مگر به پرهیزگاری...» («مسند احمد» شماره 22978).<br>
بنابراین اسلام، اساس برنامه در پذیرش و اعلام حقوق بشر است و «منشور جهانی حقوق بشر» سال 1948 «سازمان ملل متحد» و موافقت‌نامه‌ها و اعلامیه‌های بین‌المللی حقوق و آزادی‌هایی که پس از آن صادر گردید، تنها بخش اندکی از آن چیزهایی است که اسلام مقرر نموده است. اسلام صدها سال از تمامی جهان در این راستا پیشقدم‌ بوده و شریعت اسلامی، منبع و سرچشمۀ اصلی و اساسی حقوق بشر در هر زمان و مکانی است.<br>
بنابراین اسلام، اساس برنامه در پذیرش و اعلام حقوق بشر است و «منشور جهانی حقوق بشر» سال 1948 «سازمان ملل متحد» و موافقت‌نامه‌ها و اعلامیه‌های بین‌المللی حقوق و آزادی‌هایی که پس از آن صادر گردید، تنها بخش اندکی از آن چیزهایی است که اسلام مقرر نموده است. اسلام صدها سال از تمامی جهان در این راستا پیشقدم‌ بوده و شریعت اسلامی، منبع و سرچشمۀ اصلی و اساسی حقوق بشر در هر زمان و مکانی است.<br>
در برنامۀ حقوق بشری اسلام، اصل آن‌ است که این حقوق عام بوده و همۀ انسان‌های روی زمین را صرف‌نظر از دین و باورها یا نژاد و رنگ پوستشان شامل می‌شود و جایز نیست آنها را محدود کرد یا کاهش داد، مشروط بر این‌که به تجاوز به دیگران منجر نگردد: «یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکمُ الَّذِی خَلَقَکم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کثِیرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیکمْ رَقِیبًا؛ ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همو که شما را از تنی یگانه آفرید و از سرشت او، همسرش را پدید آورد و از آن دو مردان و زنان بسیار در جهان بپراکند؛ و از خدا ـ که با سوگند بر نام او از هم درخواست می‌کنند ـ و از بریدن پیوند خویشان، پروا کنید که بی‌گمان خداوند چشم بر شما دارد.» (نساء/1).<br>
در برنامۀ حقوق بشری اسلام، اصل آن‌ است که این حقوق عام بوده و همۀ انسان‌های روی زمین را صرف‌نظر از دین و باورها یا نژاد و رنگ پوستشان شامل می‌شود و جایز نیست آنها را محدود کرد یا کاهش داد، مشروط بر این‌که به تجاوز به دیگران منجر نگردد: «یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکمُ الَّذِی خَلَقَکم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کثِیرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیکمْ رَقِیبًا؛ ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همو که شما را از تنی یگانه آفرید و از سرشت او، همسرش را پدید آورد و از آن دو مردان و زنان بسیار در جهان بپراکند؛ و از خدا ـ که با سوگند بر نام او از هم درخواست می‌کنند ـ و از بریدن پیوند خویشان، پروا کنید که بی‌گمان خداوند چشم بر شما دارد.» (نساء/1).<br>
خط ۴۰: خط ۴۰:
==1ـ حق زندگی==
==1ـ حق زندگی==
اسلام حق زندگی و حیات را برای همۀ مردم تضمین کرده و تجاوز به جان افراد را حرام نموده تا همگان در زندگی خویش امنیت داشته و از زندگی با ثبات و پایدار و سعادت‌مندانه‌ای برخوردار باشند. بنابراین زندگی هدیۀ خداوند عزوجل به انسان ـ و دیگر آفریده‌ها ـ است که تجاوز به آن یا خدشه‌دار ساختن آن جایز نیست.<br>
اسلام حق زندگی و حیات را برای همۀ مردم تضمین کرده و تجاوز به جان افراد را حرام نموده تا همگان در زندگی خویش امنیت داشته و از زندگی با ثبات و پایدار و سعادت‌مندانه‌ای برخوردار باشند. بنابراین زندگی هدیۀ خداوند عزوجل به انسان ـ و دیگر آفریده‌ها ـ است که تجاوز به آن یا خدشه‌دار ساختن آن جایز نیست.<br>
خداوند متعال می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکلُواْ أَمْوَالَکمْ بَینَکمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَکمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکمْ رَحِیمًا * وَمَن یفْعَلْ ذَلِک عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِیهِ نَارًا وَکانَ ذَلِک عَلَی اللّهِ یسِیرًا * إِن تَجْتَنِبُواْ کبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکفِّرْ عَنکمْ سَیئَاتِکمْ وَنُدْخِلْکم مُّدْخَلاً کرِیمًا؛ ای مؤمنان! دارایی‌های یک‌دیگر را میان خود، نادرست نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یک‌دیگر را نکشید، بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است * و هر کس به تجاوز و ستم، آن‌را انجام دهد او را در آتشی (دردناک) در خواهم آورد و این بر خداوند آسان است * اگر از گناهان بزرگی که از آن بازداشته شده‌اید دوری گزینید، از گناهان (کوچک) تان چشم می‌پوشیم و شما را به جایگاهی کرامند در می‌آوریم.» (نساء/29 ـ 31).<br>
خداوند متعال می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکلُواْ أَمْوَالَکمْ بَینَکمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَکمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکمْ رَحِیمًا * وَمَن یفْعَلْ ذَلِک عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِیهِ نَارًا وَکانَ ذَلِک عَلَی اللّهِ یسِیرًا * إِن تَجْتَنِبُواْ کبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکفِّرْ عَنکمْ سَیئَاتِکمْ وَنُدْخِلْکم مُّدْخَلاً کرِیمًا؛ ای مؤمنان! دارایی‌های یک‌دیگر را میان خود، نادرست نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یک‌دیگر را نکشید، بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است * و هر کس به تجاوز و ستم، آن را انجام دهد او را در آتشی (دردناک) در خواهم آورد و این بر خداوند آسان است * اگر از گناهان بزرگی که از آن بازداشته شده‌اید دوری گزینید، از گناهان (کوچک) تان چشم می‌پوشیم و شما را به جایگاهی کرامند در می‌آوریم.» (نساء/29 ـ 31).<br>
«مراغی» در تفسیر این آیات می‌گوید: «و یک‌دیگر را نکشید» یعنی که نباید یک‌دیگر را به قتل برسانید؛ این تعبیر دربردارندۀ مبالغه در بازداشت و توجه به همکاری و هم‌بستگی و وحدت امت است؛ در حدیث نیز آمده است: «مؤمنان هم‌چون جان واحدی هستند»، زیرا کشتن هر کس به کشته شدن قاتل در راستای قصاص یا انتقام منجر می‌شود و گویا قتل نفسی صورت گرفته است. به این ترتیب قرآن به ما می‌آموزد که جنایت انسان بر دیگری، جنایت علیه خویشتن و جنایت علیه همۀ بشریت است و نه [تنها] علیه کسانی که در پیوند دینی، نژادی یا سیاسی با او هستند.<br>
«مراغی» در تفسیر این آیات می‌گوید: «و یک‌دیگر را نکشید» یعنی که نباید یک‌دیگر را به قتل برسانید؛ این تعبیر دربردارندۀ مبالغه در بازداشت و توجه به همکاری و هم‌بستگی و وحدت امت است؛ در حدیث نیز آمده است: «مؤمنان هم‌چون جان واحدی هستند»، زیرا کشتن هر کس به کشته شدن قاتل در راستای قصاص یا انتقام منجر می‌شود و گویا قتل نفسی صورت گرفته است. به این ترتیب قرآن به ما می‌آموزد که جنایت انسان بر دیگری، جنایت علیه خویشتن و جنایت علیه همۀ بشریت است و نه [تنها] علیه کسانی که در پیوند دینی، نژادی یا سیاسی با او هستند.<br>
خداوند متعال نیز می‌فرماید: «فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیةً یحَرِّفُونَ الْکلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُکرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَیَ خَآئِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ پس برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هایشان را سخت گردانیدیم زیرا عبادات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آن‌چه را به ایشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان ـ جز شمار اندکی از ایشان ـ آگاهی می‌یابی؛ آنان را ببخشای و درگذر، بی‌گمان خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» (مائده/13). همچنان‌که او ما را به احترام جان مردم ـ هم‌چون جان خویش ـ رهنمون کرده، به‌گونه‌ای که به هیچ روی نباید کسی اقدام به خودکشی کند تا به خیال خود از غم و بدبختی‌های زندگی آسوده گردد؛ بدبختی‌ها و مصیبت‌های وارد شده بر مؤمن به هر اندازه که باشد، او باید شکیبایی پیشه کند و منتظر گشایش بماند و از فرج الهی ناامید نگردد و بنابراین تنها وقتی خودکشی و قتل نفس افزایش می‌یابد که ایمان کاستی پذیرد و کفر و الحاد گسترش پیدا کند.<br>
خداوند متعال نیز می‌فرماید: «فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیةً یحَرِّفُونَ الْکلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُکرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَیَ خَآئِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ پس برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هایشان را سخت گردانیدیم زیرا عبادات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آن‌چه را به ایشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان ـ جز شمار اندکی از ایشان ـ آگاهی می‌یابی؛ آنان را ببخشای و درگذر، بی‌گمان خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» (مائده/13). همچنان‌که او ما را به احترام جان مردم ـ هم‌چون جان خویش ـ رهنمون کرده، به‌گونه‌ای که به هیچ روی نباید کسی اقدام به خودکشی کند تا به خیال خود از غم و بدبختی‌های زندگی آسوده گردد؛ بدبختی‌ها و مصیبت‌های وارد شده بر مؤمن به هر اندازه که باشد، او باید شکیبایی پیشه کند و منتظر گشایش بماند و از فرج الهی ناامید نگردد و بنابراین تنها وقتی خودکشی و قتل نفس افزایش می‌یابد که ایمان کاستی پذیرد و کفر و الحاد گسترش پیدا کند.<br>
«بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» یعنی این‌که شما را از خوردن مال به باطل و کشتن خویش، نهی می‌کند. خداوند بخشاینده است چون جان و مال و کار شما را پاس داشته تا به هم‌دیگر شفقت و دوستی ورزید و هر یک یاور دیگری باشید و مال او را پاس دارید و از جانش دفاع کنید.<br>
«بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» یعنی این‌که شما را از خوردن مال به باطل و کشتن خویش، نهی می‌کند. خداوند بخشاینده است چون جان و مال و کار شما را پاس داشته تا به هم‌دیگر شفقت و دوستی ورزید و هر یک یاور دیگری باشید و مال او را پاس دارید و از جانش دفاع کنید.<br>
«و هر کس به تجاوز و ستم آن‌را انجام دهد او را در آتشی دردناک در خواهیم آورد»؛ تجاوز یعنی تعدّی به حق که البته در پیوند با قصد تجاوز و کار تعمدی و آگاهانه است؛ یعنی او می‌داند که به حق، تجاوز کرده و از آن فراتر رفته و به باطل رسیده است؛ حال آن‌که ستم مربوط به نفس این کار است و کنندۀ آن در پی انجام کار روا نیست و به کار ناروا اقدام می‌نماید، وعدۀ آتش مربوط به تحقق هر دوی این کارها با یک‌دیگر است... (تفسیر المراغی، ج5، ص19 و 20).<br>
«و هر کس به تجاوز و ستم آن را انجام دهد او را در آتشی دردناک در خواهیم آورد»؛ تجاوز یعنی تعدّی به حق که البته در پیوند با قصد تجاوز و کار تعمدی و آگاهانه است؛ یعنی او می‌داند که به حق، تجاوز کرده و از آن فراتر رفته و به باطل رسیده است؛ حال آن‌که ستم مربوط به نفس این کار است و کنندۀ آن در پی انجام کار روا نیست و به کار ناروا اقدام می‌نماید، وعدۀ آتش مربوط به تحقق هر دوی این کارها با یک‌دیگر است... (تفسیر المراغی، ج5، ص19 و 20).<br>
همچنان‌که افراد حق ندارند به زندگی دیگران تجاوز کنند، دولت‌ها نیز حق ندارند جز به حق و در حدودی که شریعت به صورت قصاص یا اجرای مجازات‌های الهی [حدود] در نظر گرفته، به زندگی مردم تعدّی نمایند، چون خداوند می‌فرماید: «مِنْ أَجْلِ ذَلِک کتَبْنَا عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ في الأَرْضِ فَکأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیاهَا فَکأَنَّمَا أَحْیا النَّاسَ جَمِیعًا وَلَقَدْ جَاء تْهُمْ رُسُلُنَا بِالبَینَاتِ ثُمَّ إِنَّ کثِیرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِک في الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ؛ به همین روی بر بنی‌ اسراییل مقرر داشتیم که هر کس تنی را ـ جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین ـ بکشد، چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن‌را زنده بدارد، چنان است که همۀ مردم را زنده داشته است و بی‌‌گمان پیامبران ما برای آنان برهان‌های آشکار آوردند؛ آن‌گاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزاف‌کارند.» (مائده/32).<br>
همچنان‌که افراد حق ندارند به زندگی دیگران تجاوز کنند، دولت‌ها نیز حق ندارند جز به حق و در حدودی که شریعت به صورت قصاص یا اجرای مجازات‌های الهی [حدود] در نظر گرفته، به زندگی مردم تعدّی نمایند، چون خداوند می‌فرماید: «مِنْ أَجْلِ ذَلِک کتَبْنَا عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ في الأَرْضِ فَکأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیاهَا فَکأَنَّمَا أَحْیا النَّاسَ جَمِیعًا وَلَقَدْ جَاء تْهُمْ رُسُلُنَا بِالبَینَاتِ ثُمَّ إِنَّ کثِیرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِک في الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ؛ به همین روی بر بنی‌ اسراییل مقرر داشتیم که هر کس تنی را ـ جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین ـ بکشد، چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد، چنان است که همۀ مردم را زنده داشته است و بی‌‌گمان پیامبران ما برای آنان برهان‌های آشکار آوردند؛ آن‌گاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزاف‌کارند.» (مائده/32).<br>
اسلام خودکشی انسان برای رهایی از خویشتن را حرام دانسته است، زیرا جان وی، ملک او نیست که هرگونه بخواهد در آن تصرّف کند. جان انسان‌ها از آن آفریدگار آنها و ودیعه‌ای الهی نزد انسان است و او وظیفه دارد آن‌را پاس دارد. خداوند می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکلُواْ أَمْوَالَکمْ بَینَکمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَکمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکمْ رَحِیمًا؛ ای مؤمنان! دارایی‌های یک‌دیگر را میان خود، نادرست نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یک‌دیگر را نکشید، بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است.» (نساء/29) و نیز می‌فرماید: «وَأَنفِقُواْ في سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیدِیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش، خود را به نابودی نیفکنید، و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد.» (بقره/195). بنابراین هر انسانی باید حداکثر تلاش و کوشش خود را در راستای پاسداری از زندگی خویش و دفاع از آن در برابر هر گونه تجاوزی به کار گیرد. از «عمرو بن عاص» ـ وقتی که به غزوۀ «ذات السلاسل» اعزام شد ـ چنین روایت شده است: در شب بسیار سردی محتلم شدم، ترسیدم اگر غسل کنم، هلاک شوم لذا تیمّم [بدل از غسل] کردم و سپس به اتفاق یارانم به نماز صبح ایستادم. وقتی به حضور پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) رسیدیم، همراهان موضوع را با ایشان در میان گذاشتند. حضرت فرمود: ای‌ عمرو! تو در حالی که جنب بودی، به امامت نماز با یاران خود ایستادی؟ گفتم: [آری] و این آیه به یادم آمد: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکلُواْ أَمْوَالَکمْ بَینَکمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَکمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکمْ رَحِیمًا؛ ای مؤمنان! دارایی‌های یک‌دیگر را میان خود، نادرست نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یک‌دیگر را نکشید، بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است.» (نساء/29) بنابراین تیمم کردم و سپس به نماز ایستادم؛ پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) تبسمی کرد و چیزی نفرمود.» <ref> حديث را «احمد» و «ابوداود» و «دارقطني» روايت كرده‌اند. </ref><br>
اسلام خودکشی انسان برای رهایی از خویشتن را حرام دانسته است، زیرا جان وی، ملک او نیست که هرگونه بخواهد در آن تصرّف کند. جان انسان‌ها از آن آفریدگار آنها و ودیعه‌ای الهی نزد انسان است و او وظیفه دارد آن را پاس دارد. خداوند می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکلُواْ أَمْوَالَکمْ بَینَکمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَکمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکمْ رَحِیمًا؛ ای مؤمنان! دارایی‌های یک‌دیگر را میان خود، نادرست نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یک‌دیگر را نکشید، بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است.» (نساء/29) و نیز می‌فرماید: «وَأَنفِقُواْ في سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیدِیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش، خود را به نابودی نیفکنید، و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد.» (بقره/195). بنابراین هر انسانی باید حداکثر تلاش و کوشش خود را در راستای پاسداری از زندگی خویش و دفاع از آن در برابر هر گونه تجاوزی به کار گیرد. از «عمرو بن عاص» ـ وقتی که به غزوۀ «ذات السلاسل» اعزام شد ـ چنین روایت شده است: در شب بسیار سردی محتلم شدم، ترسیدم اگر غسل کنم، هلاک شوم لذا تیمّم [بدل از غسل] کردم و سپس به اتفاق یارانم به نماز صبح ایستادم. وقتی به حضور پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) رسیدیم، همراهان موضوع را با ایشان در میان گذاشتند. حضرت فرمود: ای‌ عمرو! تو در حالی که جنب بودی، به امامت نماز با یاران خود ایستادی؟ گفتم: [آری] و این آیه به یادم آمد: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکلُواْ أَمْوَالَکمْ بَینَکمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَکمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکمْ رَحِیمًا؛ ای مؤمنان! دارایی‌های یک‌دیگر را میان خود، نادرست نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یک‌دیگر را نکشید، بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است.» (نساء/29) بنابراین تیمم کردم و سپس به نماز ایستادم؛ پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) تبسمی کرد و چیزی نفرمود.» <ref> حديث را «احمد» و «ابوداود» و «دارقطني» روايت كرده‌اند. </ref><br>
پیشینیان ما این‌گونه دین خود را می‌فهمیدند و از جان خویش ـ که خداوند در آنان به ودیعه نهاده بود ـ پاسداری می‌کردند.<br>
پیشینیان ما این‌گونه دین خود را می‌فهمیدند و از جان خویش ـ که خداوند در آنان به ودیعه نهاده بود ـ پاسداری می‌کردند.<br>
در «صحیحین» به نقل از «جندب بن عبدالله» آمده است که: رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: در میان پیشینیان شما، مردی بود که دچار زخمی در بدن شد ولی تاب آن‌را نیاورد و با چاقویی دست خود برید و بر اثر خون‌ریزی جان سپرد. خداوند عزوجل فرمود: «بنده‌ام خود پیش قدم به حضورم شده، از این رو بهشت را بر وی حرام گرداندم.» بنابراین انسان مکلّف به دفاع از خویش و دور ساختن هر گونه تجاوزی است. خداوند سبحان می‌فرماید: «وَأَنفِقُواْ في سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیدِیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ ‌ و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش، خود را به نابودی نیفکنید، و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» (بقره/195). و نیز می‌فرماید: «وَجَزَاء سَیئَةٍ سَیئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ لَا یحِبُّ الظَّالِمِینَ * وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُوْلَئِک مَا عَلَیهِم مِّن سَبِیلٍ * إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یظْلِمُونَ النَّاسَ وَیبْغُونَ في الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ أُوْلَئِک لَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ و کیفر هر بدی، بدی‌ای‌ مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد * و هر که پس از ستم دیدن، داد ستاند بر اینان ایرادی نیست * ایراد تنها بر کسانی است که به مردم ستم می‌ورزند و ناحق در زمین سرکشی می‌کنند، اینان عذابی دردناک خواهند داشت.» (شوری/40، 41 و 42). <br>
در «صحیحین» به نقل از «جندب بن عبدالله» آمده است که: رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: در میان پیشینیان شما، مردی بود که دچار زخمی در بدن شد ولی تاب آن را نیاورد و با چاقویی دست خود برید و بر اثر خون‌ریزی جان سپرد. خداوند عزوجل فرمود: «بنده‌ام خود پیش قدم به حضورم شده، از این رو بهشت را بر وی حرام گرداندم.» بنابراین انسان مکلّف به دفاع از خویش و دور ساختن هر گونه تجاوزی است. خداوند سبحان می‌فرماید: «وَأَنفِقُواْ في سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیدِیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ ‌ و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش، خود را به نابودی نیفکنید، و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» (بقره/195). و نیز می‌فرماید: «وَجَزَاء سَیئَةٍ سَیئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ لَا یحِبُّ الظَّالِمِینَ * وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُوْلَئِک مَا عَلَیهِم مِّن سَبِیلٍ * إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یظْلِمُونَ النَّاسَ وَیبْغُونَ في الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ أُوْلَئِک لَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ و کیفر هر بدی، بدی‌ای‌ مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد * و هر که پس از ستم دیدن، داد ستاند بر اینان ایرادی نیست * ایراد تنها بر کسانی است که به مردم ستم می‌ورزند و ناحق در زمین سرکشی می‌کنند، اینان عذابی دردناک خواهند داشت.» (شوری/40، 41 و 42). <br>
این بدان معناست که دفع تجاوز و قصاص آن در ماه‌های حرام نیز هم‌چون ماه‌های دیگر، رواست؛ «شافعی» با آیۀ نخست بر وجوب قتل قاتل ـ درست همان‌گونه که مرتکب قتل شده است ـ یعنی سر بریدن در صورت سر بریدن، خفه ساختن در صورت خفه ساختن و غرق کردن در صورت غرق کردن و‌... ‌، استدلال کرده است.<br>
این بدان معناست که دفع تجاوز و قصاص آن در ماه‌های حرام نیز هم‌چون ماه‌های دیگر، رواست؛ «شافعی» با آیۀ نخست بر وجوب قتل قاتل ـ درست همان‌گونه که مرتکب قتل شده است ـ یعنی سر بریدن در صورت سر بریدن، خفه ساختن در صورت خفه ساختن و غرق کردن در صورت غرق کردن و‌... ‌، استدلال کرده است.<br>
آیۀ دوم نیز از آن حکایت می‌کند که هر جنایتی بر نفس یا مال، با مانند آن روبه‌رو می‌گردد تا ستم‌گران از این‌کار باز داشته شوند؛ از این رو اسلام بخشش و عفو را دوست داشته و آن‌را مستحب دانسته و این را حق «ولی دم» می‌داند که بی هیچ فشار یا اجباری و تنها به اراده و اندیشۀ آزاد خویش اقدام به عفو و گذشت کند؛ «فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ؛ پس هر که در گذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است» (شوری/40). در حدیث «سوید بن مقرن»، مشروعیت دفاع از خود و وجوب آن بر مؤمن، روشن می‌گردد؛ وی می‌گوید: رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «هر کس ناعادلانه کشته شود، شهید است.»<ref> حديث را «نسايي» روايت كرده است. </ref> <br>
آیۀ دوم نیز از آن حکایت می‌کند که هر جنایتی بر نفس یا مال، با مانند آن روبه‌رو می‌گردد تا ستم‌گران از این‌کار باز داشته شوند؛ از این رو اسلام بخشش و عفو را دوست داشته و آن را مستحب دانسته و این را حق «ولی دم» می‌داند که بی هیچ فشار یا اجباری و تنها به اراده و اندیشۀ آزاد خویش اقدام به عفو و گذشت کند؛ «فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ؛ پس هر که در گذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است» (شوری/40). در حدیث «سوید بن مقرن»، مشروعیت دفاع از خود و وجوب آن بر مؤمن، روشن می‌گردد؛ وی می‌گوید: رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «هر کس ناعادلانه کشته شود، شهید است.»<ref> حديث را «نسايي» روايت كرده است. </ref> <br>
و از «سعد بن زید» نقل شده که می‌گوید: از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شنیدم که فرمود: «هر کس جدای از مال خود کشته شود، شهید است و هر کس جدای از خون خود کشته شود، شهید است و هر کس جدای از دین خود کشته شود، شهید است و هر کس جدای از خانواده‌اش کشته شود، شهید است.» (الاسلام شریعة الحیاة، 1401ق، ص43ـ48).
و از «سعد بن زید» نقل شده که می‌گوید: از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شنیدم که فرمود: «هر کس جدای از مال خود کشته شود، شهید است و هر کس جدای از خون خود کشته شود، شهید است و هر کس جدای از دین خود کشته شود، شهید است و هر کس جدای از خانواده‌اش کشته شود، شهید است.» (الاسلام شریعة الحیاة، 1401ق، ص43ـ48).
وظیفۀ هر فرد و نیز جامعه است که از جانی که خداوند جز به حق، آسیب رساندن به آن‌را حرام دانسته، پاسداری کند و گرامی‌اش بدارد همان‌گونه که خداوند آن‌را گرامی داشته و عدالتی را که خداوند بدان فرمان داده، با اجرای شریعت وی و حرکت بر اساس راه و آیین او و عمل به کتاب او و رهنمون‌های پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) برقرار سازد.<ref> حديث را «ابو داود»، «سنايي»، «ترمذي» و «ابن ماجه» روايت كرده‌اند و «ابن ماجه» آن‌را حديث حسن و صحيح دانسته است. </ref><br>  
وظیفۀ هر فرد و نیز جامعه است که از جانی که خداوند جز به حق، آسیب رساندن به آن را حرام دانسته، پاسداری کند و گرامی‌اش بدارد همان‌گونه که خداوند آن را گرامی داشته و عدالتی را که خداوند بدان فرمان داده، با اجرای شریعت وی و حرکت بر اساس راه و آیین او و عمل به کتاب او و رهنمون‌های پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) برقرار سازد.<ref> حديث را «ابو داود»، «سنايي»، «ترمذي» و «ابن ماجه» روايت كرده‌اند و «ابن ماجه» آن‌را حديث حسن و صحيح دانسته است. </ref><br>  
به این ترتیب مشاهده می‌شود که اسلام حق زندگی پایدار و در آرامش را برای فرد تضمین کرده و تجاوز به آن‌را حرام دانسته و برای کسی که دیگری را می‌کشد، قصاص قتل در نظر گرفته تا دیگران را از این عمل زشت باز دارد. خداوند می‌فرماید: «وَلَکمْ في الْقِصَاصِ حَیاةٌ یاْ أُولِی الأَلْبَابِ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ؛ و شما را ای خردمندان، قصاص زندگانی (نهفته) است باشد که پرهیزگاری ورزید.» (بقره/179) و می‌فرماید: «وَکتَبْنَا عَلَیهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَینَ بِالْعَینِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ یحْکم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَّ؛ و بر آنان در آن (تورات) مقرر داشتیم که جان در برابر جان و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد، کفّاره گناهان اوست و آن کسان که بنابر آن‌چه خداوند فرو فرستاده است، داوری نکنند ستمگرند.» (مائده/45) و در جایی دیگر می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کتِبَ عَلَیکمُ الْقِصَاصُ في الْقَتْلَی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَی بِالأُنثَی فَمَنْ عُفِی لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَیهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِک تَخْفِیفٌ مِّن رَّبِّکمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَی بَعْدَ ذَلِک فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید قصاص کشتگان بر شما مقرر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن و اگر به کسی از جانب برادر (دینی‌)اش (ولی دم) گذشتی شود (بر ولی دم است) که شایسته پی‌گیری کند و بر قاتل است که خون‌بها را به نیکی به او بپردازد، این آسان‌گیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن، از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت.» (بقره/178).<br>
به این ترتیب مشاهده می‌شود که اسلام حق زندگی پایدار و در آرامش را برای فرد تضمین کرده و تجاوز به آن را حرام دانسته و برای کسی که دیگری را می‌کشد، قصاص قتل در نظر گرفته تا دیگران را از این عمل زشت باز دارد. خداوند می‌فرماید: «وَلَکمْ في الْقِصَاصِ حَیاةٌ یاْ أُولِی الأَلْبَابِ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ؛ و شما را ای خردمندان، قصاص زندگانی (نهفته) است باشد که پرهیزگاری ورزید.» (بقره/179) و می‌فرماید: «وَکتَبْنَا عَلَیهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَینَ بِالْعَینِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ یحْکم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَّ؛ و بر آنان در آن (تورات) مقرر داشتیم که جان در برابر جان و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد، کفّاره گناهان اوست و آن کسان که بنابر آن‌چه خداوند فرو فرستاده است، داوری نکنند ستمگرند.» (مائده/45) و در جایی دیگر می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کتِبَ عَلَیکمُ الْقِصَاصُ في الْقَتْلَی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَی بِالأُنثَی فَمَنْ عُفِی لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَیهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِک تَخْفِیفٌ مِّن رَّبِّکمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَی بَعْدَ ذَلِک فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید قصاص کشتگان بر شما مقرر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن و اگر به کسی از جانب برادر (دینی‌)اش (ولی دم) گذشتی شود (بر ولی دم است) که شایسته پی‌گیری کند و بر قاتل است که خون‌بها را به نیکی به او بپردازد، این آسان‌گیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن، از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت.» (بقره/178).<br>
پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «خون فرد مسلمان تنها در سه حالت، حلال می‌گردد: زن شوهردار زناکار و نفس در ازای نفس و تارک دینی که از جمع [امت] بیرون شده است.» <ref> حديث را «بخاري» روايت كرده است. </ref><br>
پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «خون فرد مسلمان تنها در سه حالت، حلال می‌گردد: زن شوهردار زناکار و نفس در ازای نفس و تارک دینی که از جمع [امت] بیرون شده است.» <ref> حديث را «بخاري» روايت كرده است. </ref><br>


خط ۷۹: خط ۷۹:
=== ج‌ ـ آزادی اندیشه و نظر ===
=== ج‌ ـ آزادی اندیشه و نظر ===
خداوند متعال می‌فرماید: «وَلْتَکن مِّنکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَی الْخَیرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَأُوْلَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و اینان هستند که رستگارند» (آل عمران/104).<br>
خداوند متعال می‌فرماید: «وَلْتَکن مِّنکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَی الْخَیرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَأُوْلَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و اینان هستند که رستگارند» (آل عمران/104).<br>
پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز می‌فرماید: «برترین جهاد، سخن حق در برابر سلطان ستمگر است.» هم‌چنین می‌فرماید: «کسی که در برابر حق خاموش باشد، شیطان لال است.» و در جایی دیگر می‌فرماید: «هر کس از شما پلشتی‌ای دید آن‌را با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست در دل تغییرش دهد که این ضعیف‌ترین مرتبۀ ایمان است.»
پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز می‌فرماید: «برترین جهاد، سخن حق در برابر سلطان ستمگر است.» هم‌چنین می‌فرماید: «کسی که در برابر حق خاموش باشد، شیطان لال است.» و در جایی دیگر می‌فرماید: «هر کس از شما پلشتی‌ای دید آن را با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست در دل تغییرش دهد که این ضعیف‌ترین مرتبۀ ایمان است.»
اسلام اندیشه را کاملاً آزاد گذاشته و در برابر ابراز نظرات مردم، مانعی ایجاد نکرده و به آنان اجازه داده که در مورد هر چیزی اظهار نظر کنند؛ پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و خلفای راشدین پس از وی، همین اصل را در پیش گرفتند. هم‌چنان‌که این اصل ـ آزادی اندیشه ـ در دوران بنی‌امیه و بخش آغازین دوران بنی‌عباس پیاده می‌شد، به گونه‌ای که مردم حتی از اظهار نظر نسبت به حقانیت بنی عباس در خلافت، در برابر خود خلیفه و در عهد «عمر بن عبدالعزیز» و «مأمون بن هارون الرشید» و دیگران [از خلفای اموی] منع نمی‌شدند.<br>
اسلام اندیشه را کاملاً آزاد گذاشته و در برابر ابراز نظرات مردم، مانعی ایجاد نکرده و به آنان اجازه داده که در مورد هر چیزی اظهار نظر کنند؛ پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و خلفای راشدین پس از وی، همین اصل را در پیش گرفتند. هم‌چنان‌که این اصل ـ آزادی اندیشه ـ در دوران بنی‌امیه و بخش آغازین دوران بنی‌عباس پیاده می‌شد، به گونه‌ای که مردم حتی از اظهار نظر نسبت به حقانیت بنی عباس در خلافت، در برابر خود خلیفه و در عهد «عمر بن عبدالعزیز» و «مأمون بن هارون الرشید» و دیگران [از خلفای اموی] منع نمی‌شدند.<br>
آزادی اندیشۀ علمی نیز در همین چارچوب قرار می‌گیرد، چه هر کس حق تقریر و تدوین ایده‌های خود درباره پدیده‌های فلکی، جغرافیایی، طبیعی و غیره را دارد. اسلام نه تنها در راه اندیشۀ علمی مانعی ایجاد نکرده بلکه علما و اندیشمندان را به توجه در پدیده‌های جهان هستی و تأمل و تدبّر در آفریده‌های خداوند تشویق و ترغیب کرده است؛ خداوند می‌فرماید: «أَفَلَا ینظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ کیفَ خُلِقَتْ * وَإِلَی السَّمَاء کیفَ رُفِعَتْ * وَإِلَی الْجِبَالِ کیفَ نُصِبَتْ * وَإِلَی الْأَرْضِ کیفَ سُطِحَتْ؛ آیا به شتر نمی‌نگرید که چگونه آن‌را آفریده‌اند؟ * و به آسمان که چگونه آن را برافراشته‌اند؟ * و به کوه‌ها که چگونه آنها را برگمارده‌اند؟ * و به زمین که چگونه آن را گسترده‌اند؟» (غاشیه/17 ـ 20).<br>
آزادی اندیشۀ علمی نیز در همین چارچوب قرار می‌گیرد، چه هر کس حق تقریر و تدوین ایده‌های خود درباره پدیده‌های فلکی، جغرافیایی، طبیعی و غیره را دارد. اسلام نه تنها در راه اندیشۀ علمی مانعی ایجاد نکرده بلکه علما و اندیشمندان را به توجه در پدیده‌های جهان هستی و تأمل و تدبّر در آفریده‌های خداوند تشویق و ترغیب کرده است؛ خداوند می‌فرماید: «أَفَلَا ینظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ کیفَ خُلِقَتْ * وَإِلَی السَّمَاء کیفَ رُفِعَتْ * وَإِلَی الْجِبَالِ کیفَ نُصِبَتْ * وَإِلَی الْأَرْضِ کیفَ سُطِحَتْ؛ آیا به شتر نمی‌نگرید که چگونه آن را آفریده‌اند؟ * و به آسمان که چگونه آن را برافراشته‌اند؟ * و به کوه‌ها که چگونه آنها را برگمارده‌اند؟ * و به زمین که چگونه آن را گسترده‌اند؟» (غاشیه/17 ـ 20).<br>
و نیز می‌فرماید:‌ «سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یعْلَمُونَ * وَآیةٌ لَّهُمْ اللَّیلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ * وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِک تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ * وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّی عَادَ کالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ * لَا الشَّمْسُ ینبَغِی لَهَا أَن تُدْرِک الْقَمَرَ وَلَا اللَّیلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکلٌّ في فَلَک یسْبَحُونَ؛ پاک است خداوندی که تمام گونه‌ها را آفرید از آن‌چه زمین می‌رویاند و از خود آنان و از آن‌چه نمی‌دانند * و شب برای پندگیری آنان نشانه‌ای است که روز را از آن بیرون می‌کشیم پس ناگاه در تاریکی قرار می‌گیرند * و خورشید که به قرارگاهی که برای آن است، روان می‌باشد؛ این اندازه‌گیری]خداوند[پیروزمند داناست * و برای ماه، منزلگاه‌هایی برآورد کردیم]که در آنها سیر می‌کند[تا مانند شاخۀ کهنه خوشۀ خرما، [به هلال وارگی] باز گردد * نه در خور خورشید است که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی می‌گیرد و هر یک در سپهری شناورند.» (یس/36 ـ 40).<br>
و نیز می‌فرماید:‌ «سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یعْلَمُونَ * وَآیةٌ لَّهُمْ اللَّیلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ * وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِک تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ * وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّی عَادَ کالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ * لَا الشَّمْسُ ینبَغِی لَهَا أَن تُدْرِک الْقَمَرَ وَلَا اللَّیلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکلٌّ في فَلَک یسْبَحُونَ؛ پاک است خداوندی که تمام گونه‌ها را آفرید از آن‌چه زمین می‌رویاند و از خود آنان و از آن‌چه نمی‌دانند * و شب برای پندگیری آنان نشانه‌ای است که روز را از آن بیرون می‌کشیم پس ناگاه در تاریکی قرار می‌گیرند * و خورشید که به قرارگاهی که برای آن است، روان می‌باشد؛ این اندازه‌گیری]خداوند[پیروزمند داناست * و برای ماه، منزلگاه‌هایی برآورد کردیم]که در آنها سیر می‌کند[تا مانند شاخۀ کهنه خوشۀ خرما، [به هلال وارگی] باز گردد * نه در خور خورشید است که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی می‌گیرد و هر یک در سپهری شناورند.» (یس/36 ـ 40).<br>
و آیات فراوان دیگری که همگی به بحث و اندیشه و تأمل در ملکوت پروردگار و آفریده‌های وی فرا می‌خوانند، زیرا بحث و تأمل در این پدیده‌ها و آفریده‌ها، حتماً به باور به وجود خدا و اعتقاد عمیق بر اساس پایه‌ها و نظریات علمی منجر می‌گردد و این چیزی است که اسلام به آن فرا می‌خواند و آن‌را دوست می‌دارد. بر همین اساس بود که مدارس و مکتب‌های فقهی متعددی چون مدرسۀ فقهی «ابوحنیفه»، «شافعی»، «احمد بن حنبل» و «مالک بن انس» و پیروان ایشان شکل گرفت. ولی با این حال گاه ممکن است نظرات، از راه مستقیم منحرف گردد. این انحراف گناهی است که اسلام مرتکبان آن‌را مجازات می‌کند. (الاسلام شریعه الحیاه، ص70 و 71).<br>
و آیات فراوان دیگری که همگی به بحث و اندیشه و تأمل در ملکوت پروردگار و آفریده‌های وی فرا می‌خوانند، زیرا بحث و تأمل در این پدیده‌ها و آفریده‌ها، حتماً به باور به وجود خدا و اعتقاد عمیق بر اساس پایه‌ها و نظریات علمی منجر می‌گردد و این چیزی است که اسلام به آن فرا می‌خواند و آن را دوست می‌دارد. بر همین اساس بود که مدارس و مکتب‌های فقهی متعددی چون مدرسۀ فقهی «ابوحنیفه»، «شافعی»، «احمد بن حنبل» و «مالک بن انس» و پیروان ایشان شکل گرفت. ولی با این حال گاه ممکن است نظرات، از راه مستقیم منحرف گردد. این انحراف گناهی است که اسلام مرتکبان آن را مجازات می‌کند. (الاسلام شریعه الحیاه، ص70 و 71).<br>


=== د‌ ـ آزادی دین و عقیده ===
=== د‌ ـ آزادی دین و عقیده ===
اسلام این اصل را پیش از آن‌که هیچ کدام از کشورهای جهان آن‌را شناخته باشند، مورد توجه قرار داد. آزادی دینی در اسلام مبتنی بر سه اصل زیر است:<br>
اسلام این اصل را پیش از آن‌که هیچ کدام از کشورهای جهان آن را شناخته باشند، مورد توجه قرار داد. آزادی دینی در اسلام مبتنی بر سه اصل زیر است:<br>
# آزادی گزینش و انتخاب دین؛
# آزادی گزینش و انتخاب دین؛
# آزادی بحث و مناقشه دینی؛
# آزادی بحث و مناقشه دینی؛
# ایمان صحیح مبتنی بر قانع ساختن و قانع شدن.
# ایمان صحیح مبتنی بر قانع ساختن و قانع شدن.
* الف ـ در مورد اصل اول، یعنی آزادی انتخاب دینی، که انسان آن‌را برای خود بر می‌گزیند باید گفت که اسلام، غیر مسلمانان را وادار به ترک دین خود و پذیرش دین اسلام نمی‌کند. مسلمانان نیز در جنگ‌هایی که داشتند به همین اصل پای‌بند ماندند و مردمان سرزمین‌های فتح شده را به شرط و عدم مقابله با حکومت اسلامی، به حال خود رها می‌کردند، زیرا در قرآن مجید آمده است: «لاَ إِکرَاهَ في الدِّینِ قَد تَّبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَنْ یکفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ در کار دین هیچ اکراه نیست که رهیافت، از گمراهی، آشکار است، پس آن‌که به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به استوارترین دستاویز چنگ‌زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست.» (بقره/256).<br>
* الف ـ در مورد اصل اول، یعنی آزادی انتخاب دینی، که انسان آن را برای خود بر می‌گزیند باید گفت که اسلام، غیر مسلمانان را وادار به ترک دین خود و پذیرش دین اسلام نمی‌کند. مسلمانان نیز در جنگ‌هایی که داشتند به همین اصل پای‌بند ماندند و مردمان سرزمین‌های فتح شده را به شرط و عدم مقابله با حکومت اسلامی، به حال خود رها می‌کردند، زیرا در قرآن مجید آمده است: «لاَ إِکرَاهَ في الدِّینِ قَد تَّبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَنْ یکفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ در کار دین هیچ اکراه نیست که رهیافت، از گمراهی، آشکار است، پس آن‌که به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به استوارترین دستاویز چنگ‌زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست.» (بقره/256).<br>
و در جایی دیگر از آن آمده است: «وَلَوْ شَاء رَبُّک لآمَنَ مَن في الأَرْضِ کلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکرِهُ النَّاسَ حَتَّی یکونُواْ مُؤْمِنِینَ؛ و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسانی که روی زمین‌اند، همگان ایمان می‌آوردند، آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» (یونس/99).<br>
و در جایی دیگر از آن آمده است: «وَلَوْ شَاء رَبُّک لآمَنَ مَن في الأَرْضِ کلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکرِهُ النَّاسَ حَتَّی یکونُواْ مُؤْمِنِینَ؛ و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسانی که روی زمین‌اند، همگان ایمان می‌آوردند، آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» (یونس/99).<br>
مسلمانان به پیروان ادیان دیگری که در میان آنها زندگی می‌کردند، احترام می‌گذاشتند و از آنان حمایت می‌کردند و شعائر و شعورشان را پاس می‌داشتند؛ در همین باره است که «عمر بن خطاب» در نامه‌ای به مردم «بیت المقدس» ـ در پی فتح آن ـ می‌گوید: «این امان‌نامه‌ای است که «عمر» امیرالمؤمنین به اهالی «ایلیاء» می‌دهد، آنان در جان و کلیساها و صلیب‌های خود در امان هستند و در مورد دینشان کسی آنان را وادار نمی‌سازد و کسی هم از ایشان زیان نمی‌بیند».<br>
مسلمانان به پیروان ادیان دیگری که در میان آنها زندگی می‌کردند، احترام می‌گذاشتند و از آنان حمایت می‌کردند و شعائر و شعورشان را پاس می‌داشتند؛ در همین باره است که «عمر بن خطاب» در نامه‌ای به مردم «بیت المقدس» ـ در پی فتح آن ـ می‌گوید: «این امان‌نامه‌ای است که «عمر» امیرالمؤمنین به اهالی «ایلیاء» می‌دهد، آنان در جان و کلیساها و صلیب‌های خود در امان هستند و در مورد دینشان کسی آنان را وادار نمی‌سازد و کسی هم از ایشان زیان نمی‌بیند».<br>
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
«عمر بن خطاب» که خود بنیان‌گذار نظام قضا در اسلام است و سامان‌دهی و برقراری این نظام بر اساس نیرومندی برگرفته از کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به دست او صورت گرفت، می‌گوید: «ای مردم! به خدا سوگند که هیچ‌کس از شما نزد من نیرومندتر از ضعیف نیست تا این‌که حق او را بازستانم و هیچ کس نزد من ضعیف‌تر از قوی نیست تا حق را از وی باز ستانم.» و طی نامه‌ای به «ابو موسی اشعری» ـ یکی از قاضیان خود ـ بیشتر احکام قضا در اسلام را برشمرد. وی در این نامه می‌گوید:
«عمر بن خطاب» که خود بنیان‌گذار نظام قضا در اسلام است و سامان‌دهی و برقراری این نظام بر اساس نیرومندی برگرفته از کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به دست او صورت گرفت، می‌گوید: «ای مردم! به خدا سوگند که هیچ‌کس از شما نزد من نیرومندتر از ضعیف نیست تا این‌که حق او را بازستانم و هیچ کس نزد من ضعیف‌تر از قوی نیست تا حق را از وی باز ستانم.» و طی نامه‌ای به «ابو موسی اشعری» ـ یکی از قاضیان خود ـ بیشتر احکام قضا در اسلام را برشمرد. وی در این نامه می‌گوید:
«از بندۀ خدا «عمر بن خطاب» امیرالمؤمنین به «عبد الله بن قیس»: سلام علیکم؛ اما بعد، بدان که قضا از فرضیه‌های استوار و سنت‌های پیروی شده است، وقتی اظهاراتی می‌شود، خوب درک و تأمل کن و هرگاه [حقیقت] برایت روشن شد، اجرا کن [حکم کن] زیرا سخن گفتن از حق بدون اجرا، سودی ندارد؛ در چهره و عدالت و نشست و برخاست خود، مردمان را برابر بدار تا هیچ صاحب مقامی به بی‌عدالتی‌ات طمع نورزد و هیچ ضعیفی از عدالتت، نومید نشود.»<br>
«از بندۀ خدا «عمر بن خطاب» امیرالمؤمنین به «عبد الله بن قیس»: سلام علیکم؛ اما بعد، بدان که قضا از فرضیه‌های استوار و سنت‌های پیروی شده است، وقتی اظهاراتی می‌شود، خوب درک و تأمل کن و هرگاه [حقیقت] برایت روشن شد، اجرا کن [حکم کن] زیرا سخن گفتن از حق بدون اجرا، سودی ندارد؛ در چهره و عدالت و نشست و برخاست خود، مردمان را برابر بدار تا هیچ صاحب مقامی به بی‌عدالتی‌ات طمع نورزد و هیچ ضعیفی از عدالتت، نومید نشود.»<br>
«عمر» در وصیت خود به خلیفۀ پس از خود نوشت: «مردم را نزد خود برابر بدار، از کاری که حق، انجام آن‌را ایجاب می‌کند هراسی به دل راه مده و برای کسب رضایت خدا، از سرزنش کسی هراسان مباش و مبادا که در آن‌چه خدایت به تو سپرده، کسی را ترجیح یا برتری ببخشی.»<br>
«عمر» در وصیت خود به خلیفۀ پس از خود نوشت: «مردم را نزد خود برابر بدار، از کاری که حق، انجام آن را ایجاب می‌کند هراسی به دل راه مده و برای کسب رضایت خدا، از سرزنش کسی هراسان مباش و مبادا که در آن‌چه خدایت به تو سپرده، کسی را ترجیح یا برتری ببخشی.»<br>
تاریخ اسلام نیز به ما یادآوری می‌کند که اساس و شالودۀ اصول ساده و استوار برابری همگان در برابر قضا، در دورۀ پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و خلفای راشدین، پی‌ریزی گردید، چه روایت شده که «اسامه بن زید» که از عزیزترین صحابۀ رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود به حضور ایشان رسید تا برای «فاطمه بنت اسود مخزومیه» را ـ که به اجرای حدّ دزدی محکوم شده بود ـ شفاعت کند، پیامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از «اسامه» خشمگین شد و به رغم محبتی که به وی داشت این عمل او را نپسندید و جایگاهش نزد آن حضرت، شفاعتی برایش به دنبال نداشت. حضرت به او فرمود: آیا در مورد جاری ساختن حدّی از حدود الهی، شفاعت می‌کنی؟ آن‌گاه برخاست و خطاب به مردم فرمود: «بدانید که پیشینیان شما از آن رو هلاک شدند که وقتی صاحب نفوذی دزدی می‌کرد او را رها می‌کردند ولی اگر ضعیفی می‌دزدید، حدّ را بر وی جاری می‌ساختند، به خدا سوگند اگر «فاطمه دختر محمد» هم دزدی کند، دست او را می‌برم.»<br>
تاریخ اسلام نیز به ما یادآوری می‌کند که اساس و شالودۀ اصول ساده و استوار برابری همگان در برابر قضا، در دورۀ پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و خلفای راشدین، پی‌ریزی گردید، چه روایت شده که «اسامه بن زید» که از عزیزترین صحابۀ رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود به حضور ایشان رسید تا برای «فاطمه بنت اسود مخزومیه» را ـ که به اجرای حدّ دزدی محکوم شده بود ـ شفاعت کند، پیامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از «اسامه» خشمگین شد و به رغم محبتی که به وی داشت این عمل او را نپسندید و جایگاهش نزد آن حضرت، شفاعتی برایش به دنبال نداشت. حضرت به او فرمود: آیا در مورد جاری ساختن حدّی از حدود الهی، شفاعت می‌کنی؟ آن‌گاه برخاست و خطاب به مردم فرمود: «بدانید که پیشینیان شما از آن رو هلاک شدند که وقتی صاحب نفوذی دزدی می‌کرد او را رها می‌کردند ولی اگر ضعیفی می‌دزدید، حدّ را بر وی جاری می‌ساختند، به خدا سوگند اگر «فاطمه دختر محمد» هم دزدی کند، دست او را می‌برم.»<br>
در زمان خلافت «عمر» یک یهودی از «علی بن ابی طالب»(علیه‌السلام) نزد «عمر بن خطاب» شکایت کرد. وقتی آن دو به حضور وی رسیدند «عمر»، فرد یهودی را به نام و «علی»(علیه‌السلام) را طبق عادتی که در گفت‌وگو با وی داشت، به کنیه‌اش ـ ابوالحسن ـ مورد خطاب قرار داد، در این حالت آثار خشم بر چهره «علی»(علیه‌السلام) آشکار شد. «عمر» به او گفت: آیا ناخوش داری که خصم تو یهودی باشد و هر دو در برابر قضا، برابر باشید؟ «علی»(علیه‌السلام) فرمود: خیر، ولی از آن خشمگین شدم که تو با من و او یکسان و برابر برخورد نکردی و مرا بر او برتری بخشیدی، زیرا او را به نام و مرا به کنیه‌ام خطاب کردی.»<br>
در زمان خلافت «عمر» یک یهودی از «علی بن ابی طالب»(علیه‌السلام) نزد «عمر بن خطاب» شکایت کرد. وقتی آن دو به حضور وی رسیدند «عمر»، فرد یهودی را به نام و «علی»(علیه‌السلام) را طبق عادتی که در گفت‌وگو با وی داشت، به کنیه‌اش ـ ابوالحسن ـ مورد خطاب قرار داد، در این حالت آثار خشم بر چهره «علی»(علیه‌السلام) آشکار شد. «عمر» به او گفت: آیا ناخوش داری که خصم تو یهودی باشد و هر دو در برابر قضا، برابر باشید؟ «علی»(علیه‌السلام) فرمود: خیر، ولی از آن خشمگین شدم که تو با من و او یکسان و برابر برخورد نکردی و مرا بر او برتری بخشیدی، زیرا او را به نام و مرا به کنیه‌ام خطاب کردی.»<br>
خط ۱۴۲: خط ۱۴۲:
رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید:<br>
رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید:<br>
«هر کس مال برادرش را بدزدد، خداوند دوزخ را بر وی واجب و بهشت را بر او حرام می‌گرداند. مردی پرسید: حتی اگر چیز اندکی باشد ای رسول خدا؟<br> حضرت(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: حتی اگر یک تکه خاشاک باشد.»<br>
«هر کس مال برادرش را بدزدد، خداوند دوزخ را بر وی واجب و بهشت را بر او حرام می‌گرداند. مردی پرسید: حتی اگر چیز اندکی باشد ای رسول خدا؟<br> حضرت(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: حتی اگر یک تکه خاشاک باشد.»<br>
شرع مقدس اسلام حق حمایت از همۀ دارایی‌های انسان و دفاع از آن‌را تضمین کرده است؛ در همین راستا پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «هر کس برای مالش کشته شود شهید است».<br>
شرع مقدس اسلام حق حمایت از همۀ دارایی‌های انسان و دفاع از آن را تضمین کرده است؛ در همین راستا پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «هر کس برای مالش کشته شود شهید است».<br>
از جمله نمودهای حمایت از مالکیت خصوصی افراد، تحریم دزدی و اعمال شدیدترین مجازات‌ها برای آن است. خداوند متعال می‌فرماید: «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَیدِیهُمَا جَزَاء بِمَا کسَبَا نَکالاً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکیمٌ؛ و دست مرد و زن دزد را به سزای آن‌چه کرده‌اند، به کیفری از سوی خداوند، ببرید و خداوند پیروزمندی فرزانه است.» (مائده/38).
از جمله نمودهای حمایت از مالکیت خصوصی افراد، تحریم دزدی و اعمال شدیدترین مجازات‌ها برای آن است. خداوند متعال می‌فرماید: «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَیدِیهُمَا جَزَاء بِمَا کسَبَا نَکالاً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکیمٌ؛ و دست مرد و زن دزد را به سزای آن‌چه کرده‌اند، به کیفری از سوی خداوند، ببرید و خداوند پیروزمندی فرزانه است.» (مائده/38).
هر حقی، مبتنی بر سندی است و همه حقوق مقرر در اسلام، بر پایه قوانین و احکامی است که خود آنها را سامان می‌بخشد و تأمین آنها را برای هر انسانی به صورت کامل تضمین می‌کند.<br>
هر حقی، مبتنی بر سندی است و همه حقوق مقرر در اسلام، بر پایه قوانین و احکامی است که خود آنها را سامان می‌بخشد و تأمین آنها را برای هر انسانی به صورت کامل تضمین می‌کند.<br>
خط ۱۵۷: خط ۱۵۷:
پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «جبراییل چنان به همسایه سفارشم کرد که گمان بردم ارث هم می‌برد.» و نیز فرمود: «من و سرپرست یتیم هر دو به بهشت می‌رویم.»
پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «جبراییل چنان به همسایه سفارشم کرد که گمان بردم ارث هم می‌برد.» و نیز فرمود: «من و سرپرست یتیم هر دو به بهشت می‌رویم.»
دستورات اسلام درباره لزوم رعایت حال همسایه تمامی جنبه‌های زندگی اجتماعی و اقتصادی را در بر می‌گیرد؛ به همین دلیل اسلام جامعه را بر بنیادهای اصیلی بنا کرده که خود این مسئله، رعایت و حمایت اجتماعی را در پی دارد؛ قرآن کریم در جاهای متعددی به این نکته اشاره کرده است: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِک في شِیعِ الأَوَّلِینَ؛ و به راستی پیش از تو]پیامبرانی[در میان امت‌های پیشین فرستادیم.» (حجر/10) و نیز می‌فرماید: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکنتُمْ عَلَیَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکم مِّنْهَا کذَلِک یبَینُ اللّهُ لَکمْ آیاتِهِ لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ؛ و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپراکنید و نعمت‌های خداوند را بر خود به یاد‌آورید که دشمنان هم‌دیگر بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید؛ و در لبۀ پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید.» (آل‌عمران/103).<br>
دستورات اسلام درباره لزوم رعایت حال همسایه تمامی جنبه‌های زندگی اجتماعی و اقتصادی را در بر می‌گیرد؛ به همین دلیل اسلام جامعه را بر بنیادهای اصیلی بنا کرده که خود این مسئله، رعایت و حمایت اجتماعی را در پی دارد؛ قرآن کریم در جاهای متعددی به این نکته اشاره کرده است: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِک في شِیعِ الأَوَّلِینَ؛ و به راستی پیش از تو]پیامبرانی[در میان امت‌های پیشین فرستادیم.» (حجر/10) و نیز می‌فرماید: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکنتُمْ عَلَیَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکم مِّنْهَا کذَلِک یبَینُ اللّهُ لَکمْ آیاتِهِ لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ؛ و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپراکنید و نعمت‌های خداوند را بر خود به یاد‌آورید که دشمنان هم‌دیگر بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید؛ و در لبۀ پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید.» (آل‌عمران/103).<br>
وقتی قرآن این برادری را مقرر می‌کند، آن‌را به عنوان یک حقیقت در نظر می‌گیرد و هر کس باید با مؤمنان به عنوان برادران خویش برخورد کند، هم‌چنان‌که نباید از میان کافران دوست یا برادری برگزیند حتی اگر از خویشان وی باشند. خداوند به کسانی که روابط با غیر مؤمنان را بر [ارتباط با] خدا و رسول خدا ترجیح می‌دهند، سخت هشدار می‌دهد و می‌فرماید: «لَا تَجِدُ قَوْمًا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ یوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُوْلَئِک کتَبَ في قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَیدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِک حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند، دوستی ورزند، هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان ‌بوده باشند؛ آنان‌اند که خداوند ایمان را در دلشان بر نوشته و با روحی از خویش، تأییدشان کرده است و آنان را به بهشت‌هایی در می‌آورد که از بن آنها جویباران، روان است، و در آنها جاودان‌اند. خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند». (مجادله/22).<br>
وقتی قرآن این برادری را مقرر می‌کند، آن را به عنوان یک حقیقت در نظر می‌گیرد و هر کس باید با مؤمنان به عنوان برادران خویش برخورد کند، هم‌چنان‌که نباید از میان کافران دوست یا برادری برگزیند حتی اگر از خویشان وی باشند. خداوند به کسانی که روابط با غیر مؤمنان را بر [ارتباط با] خدا و رسول خدا ترجیح می‌دهند، سخت هشدار می‌دهد و می‌فرماید: «لَا تَجِدُ قَوْمًا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ یوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُوْلَئِک کتَبَ في قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَیدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِک حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند، دوستی ورزند، هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان ‌بوده باشند؛ آنان‌اند که خداوند ایمان را در دلشان بر نوشته و با روحی از خویش، تأییدشان کرده است و آنان را به بهشت‌هایی در می‌آورد که از بن آنها جویباران، روان است، و در آنها جاودان‌اند. خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند». (مجادله/22).<br>


== اصول تأمین اجتماعی در اسلام ==
== اصول تأمین اجتماعی در اسلام ==
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:
و دربارۀ زنان می‌فرماید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ؛... آنها جامۀ شما و شما جامۀ آنهایید...» (بقره/187). هم‌چنان‌که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز می‌فرماید: «زنان خواهران مردان‌اند».<br>
و دربارۀ زنان می‌فرماید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ؛... آنها جامۀ شما و شما جامۀ آنهایید...» (بقره/187). هم‌چنان‌که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز می‌فرماید: «زنان خواهران مردان‌اند».<br>
اگر اسلام حقوق زن را به او داده و در بسیاری موارد او را با مرد برابر ساخته است، این برابری از همه نظر کامل نیست، بلکه مواردی وجود دارد که ویژۀ مردان و موارد دیگری ویژۀ زنان است که در جای خود به توضیح آنها خواهیم پرداخت. خداوند متعال انسان را زن و مرد آفریده و برای هرکدام ویژگی‌ها و شایستگی‌هایی متناسب با وظایف خود در زندگی، در نظر گرفته است؛ به مرد نیروی جسمانی بخشیده تا به دنبال کسب روزی رود و به زن مهر و عطوفت بخشیده تا بتواند فرزندانش را پرورش دهد و آنان را به نیکویی تربیت کند و شاعر چه زیبا گفته است که:<br>  
اگر اسلام حقوق زن را به او داده و در بسیاری موارد او را با مرد برابر ساخته است، این برابری از همه نظر کامل نیست، بلکه مواردی وجود دارد که ویژۀ مردان و موارد دیگری ویژۀ زنان است که در جای خود به توضیح آنها خواهیم پرداخت. خداوند متعال انسان را زن و مرد آفریده و برای هرکدام ویژگی‌ها و شایستگی‌هایی متناسب با وظایف خود در زندگی، در نظر گرفته است؛ به مرد نیروی جسمانی بخشیده تا به دنبال کسب روزی رود و به زن مهر و عطوفت بخشیده تا بتواند فرزندانش را پرورش دهد و آنان را به نیکویی تربیت کند و شاعر چه زیبا گفته است که:<br>  
مادر مکتبی است که اگر آن‌را به درستی آماده کنی ... ملتی نیکوسرشت تدارک دیده‌ای.<br>
مادر مکتبی است که اگر آن را به درستی آماده کنی ... ملتی نیکوسرشت تدارک دیده‌ای.<br>


== ادعاهای باطل ==
== ادعاهای باطل ==
خط ۱۹۱: خط ۱۹۱:
== عهده‌داری پست‌های حساس توسط زنان در کشورهای اسلامی ==
== عهده‌داری پست‌های حساس توسط زنان در کشورهای اسلامی ==
زنان بسیاری وجود دارند که خود را برای پست نخست‌وزیری در مصر کاندید کرده‌اند. از آن مهم‌تر این‌که در گذشته زنانی بودند که پست نخست‌وزیری در برخی کشورهای اسلامی را بر عهده داشتند؛ برای نمونه ملکه‌ای به نام «اروی» حکومت بر یمن را بر عهده داشت و یا زنی به نام «شجره الدر» بر مصر حکم‌فرمایی می‌کرد و ... <br>
زنان بسیاری وجود دارند که خود را برای پست نخست‌وزیری در مصر کاندید کرده‌اند. از آن مهم‌تر این‌که در گذشته زنانی بودند که پست نخست‌وزیری در برخی کشورهای اسلامی را بر عهده داشتند؛ برای نمونه ملکه‌ای به نام «اروی» حکومت بر یمن را بر عهده داشت و یا زنی به نام «شجره الدر» بر مصر حکم‌فرمایی می‌کرد و ... <br>
حال که اسلام همۀ حقوق زن را به وی اعطا کرده، وظیفۀ اوست که به خوبی و شایستگی این حقوق را به کار گیرد و در مورد آنها زیاده‌روی نکند. کسانی نیز که علیه اسلام تبلیغ می‌کنند و حقوق زنان را بهانه‌ای برای حملات خود قرار داده‌اند باید در وهلۀ نخست به طبیعت هر یک از زن و مرد توجه کنند و بدانند که زن و مرد، از یک‌دیگر جدایی ناپذیرند و هرکدام نقش و وظایفی در زندگی دارند که باید آن‌را به خوبی انجام دهند. طبیعت مرد به گونه‌ای است که نمی‌تواند حامله شود و فرزند تربیت کند، زیرا این کار تنها مربوط به زنان است. هم‌چنان‌که از زن نیز نمی‌توان بیش از توانش انتظار داشت.<br>  
حال که اسلام همۀ حقوق زن را به وی اعطا کرده، وظیفۀ اوست که به خوبی و شایستگی این حقوق را به کار گیرد و در مورد آنها زیاده‌روی نکند. کسانی نیز که علیه اسلام تبلیغ می‌کنند و حقوق زنان را بهانه‌ای برای حملات خود قرار داده‌اند باید در وهلۀ نخست به طبیعت هر یک از زن و مرد توجه کنند و بدانند که زن و مرد، از یک‌دیگر جدایی ناپذیرند و هرکدام نقش و وظایفی در زندگی دارند که باید آن را به خوبی انجام دهند. طبیعت مرد به گونه‌ای است که نمی‌تواند حامله شود و فرزند تربیت کند، زیرا این کار تنها مربوط به زنان است. هم‌چنان‌که از زن نیز نمی‌توان بیش از توانش انتظار داشت.<br>  


== کار اصلی زن ==
== کار اصلی زن ==
خط ۲۲۸: خط ۲۲۸:


=== 3ـ درنظر گرفتن مهریه به عنوان هدیه‌ای از سوی همسر ===
=== 3ـ درنظر گرفتن مهریه به عنوان هدیه‌ای از سوی همسر ===
مهریه حق ویژۀ زن است و هرگونه که بخواهد می‌تواند در آن دخل و تصرف کند. هیچ بار مالی در ازدواج بر دوش او نیست. دربارۀ «مهریه» در قرآن کریم آمده است: «وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَکمْ عَن شَیءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَکلُوهُ هَنِیئًا مَّرِیئًا؛ و کابین زنان را با خشنودی به آنان بپردازید و اگر با خوش‌دلی چیزی از آن‌را به شما بخشیدند، نوش و گوارا بخورید.» (نساء/4).<br>
مهریه حق ویژۀ زن است و هرگونه که بخواهد می‌تواند در آن دخل و تصرف کند. هیچ بار مالی در ازدواج بر دوش او نیست. دربارۀ «مهریه» در قرآن کریم آمده است: «وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَکمْ عَن شَیءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَکلُوهُ هَنِیئًا مَّرِیئًا؛ و کابین زنان را با خشنودی به آنان بپردازید و اگر با خوش‌دلی چیزی از آن را به شما بخشیدند، نوش و گوارا بخورید.» (نساء/4).<br>


=== 4ـ شایستگی مردی که به خواستگاری زن می‌رود ===
=== 4ـ شایستگی مردی که به خواستگاری زن می‌رود ===
خط ۲۵۲: خط ۲۵۲:


=== 8ـ استقلال مالی ===
=== 8ـ استقلال مالی ===
او بی هیچ وصایت و سرپرستی از سوی کسی، می‌تواند در اموال خود دخل و تصرف کند. انسان اهلیت و شایستگی انجام کارهای خود را در همۀ دوره‌های زندگی دارد و شرع اسلام آن‌را برای زن و مرد بی‌هیچ تبعیضی مقرر داشته است.<br>
او بی هیچ وصایت و سرپرستی از سوی کسی، می‌تواند در اموال خود دخل و تصرف کند. انسان اهلیت و شایستگی انجام کارهای خود را در همۀ دوره‌های زندگی دارد و شرع اسلام آن را برای زن و مرد بی‌هیچ تبعیضی مقرر داشته است.<br>
خداوند متعال می‌فرماید: «لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکتَسَبْنَ؛ مردان را از آن‌چه برای خود به دست می‌آورند، بهره‌ای و زنان را هم از آن‌چه برای خویش به کف می‌آورند، بهره‌ای است.» (نساء/32).<br>
خداوند متعال می‌فرماید: «لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکتَسَبْنَ؛ مردان را از آن‌چه برای خود به دست می‌آورند، بهره‌ای و زنان را هم از آن‌چه برای خویش به کف می‌آورند، بهره‌ای است.» (نساء/32).<br>


خط ۲۶۶: خط ۲۶۶:


=== 12ـ اختصاص سوره‌هایی از قرآن به نام زنان ===
=== 12ـ اختصاص سوره‌هایی از قرآن به نام زنان ===
از جمله مهم‌ترین جنبه‌های برتری زنان، نازل شدن سوره‌ای در قرآن کریم به نام سوره النساء (زنان) شامل احکام مربوط به زنان و نیز سورۀ مریم است (المرأه في الاسلام، قضایا نسائیه معاصره و موقف الاسلام فیها، ص149 و 153 به بعد) که این هم از بخشش‌های پروردگار متعال است که آن‌را ویژۀ زنان قرار داده است: «ذَلِک فَضْلُ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَن یشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ؛ این بخشش خداوند است به هر که بخواهد می‌بخشد و خداوند دارای بخشش سترگ است.» (جمعه/4).<br>
از جمله مهم‌ترین جنبه‌های برتری زنان، نازل شدن سوره‌ای در قرآن کریم به نام سوره النساء (زنان) شامل احکام مربوط به زنان و نیز سورۀ مریم است (المرأه في الاسلام، قضایا نسائیه معاصره و موقف الاسلام فیها، ص149 و 153 به بعد) که این هم از بخشش‌های پروردگار متعال است که آن را ویژۀ زنان قرار داده است: «ذَلِک فَضْلُ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَن یشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ؛ این بخشش خداوند است به هر که بخواهد می‌بخشد و خداوند دارای بخشش سترگ است.» (جمعه/4).<br>


== حقوق غیرمسلمانان در جامعۀ اسلامی ==
== حقوق غیرمسلمانان در جامعۀ اسلامی ==
اسلام به غیرمسلمانان اجازه داده تا در کنف حمایت دولت اسلامی زندگی کنند و خوراکی‌ها و پوشاک‌هایی را که دینشان مباح دانسته برای آنان مباح ساخته و توصیه به خوش‌رفتاری با آنها و عدم تجاوز به حقوقشان کرده و به آنها آزادی عبادت و پاسداری از عبادتگاه‌های ویژۀ آنها و عدم تعدی به آنها را ارزانی داشته است. تاریخ اسلام حوادث فراوانی در این راستا ثبت کرده که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:<br>
اسلام به غیرمسلمانان اجازه داده تا در کنف حمایت دولت اسلامی زندگی کنند و خوراکی‌ها و پوشاک‌هایی را که دینشان مباح دانسته برای آنان مباح ساخته و توصیه به خوش‌رفتاری با آنها و عدم تجاوز به حقوقشان کرده و به آنها آزادی عبادت و پاسداری از عبادتگاه‌های ویژۀ آنها و عدم تعدی به آنها را ارزانی داشته است. تاریخ اسلام حوادث فراوانی در این راستا ثبت کرده که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:<br>
فاتحان مسلمان از عبادتگاه‌های یهودی و مسیحی در فلسطین و مصر و شام، پاسداری کردند.<br>
فاتحان مسلمان از عبادتگاه‌های یهودی و مسیحی در فلسطین و مصر و شام، پاسداری کردند.<br>
«عمربن خطاب» زیر بار نماز خواندن در کنیسۀ «قیامت» در بیت‌المقدس نرفت تا مبادا پس از وی کسانی آن‌را بهانه‌ای برای تجاوز خویش به کنیسه یا غصب آن، قرار دهند.
«عمربن خطاب» زیر بار نماز خواندن در کنیسۀ «قیامت» در بیت‌المقدس نرفت تا مبادا پس از وی کسانی آن را بهانه‌ای برای تجاوز خویش به کنیسه یا غصب آن، قرار دهند.
فاتحان اسلامی، مردم سرزمین‌های فتح شده را وادار به پذیرش اسلام نکردند و آنان را در گزینش عقیده و دین خود آزاد گذاشتند: «فَمَن شَاء فَلْیؤْمِن وَمَن شَاء فَلْیکفُرْ؛ ... هرکه خواهد ایمان آورد و هرکه خواهد کفر پیشه کند.» (کهف/29).<br>
فاتحان اسلامی، مردم سرزمین‌های فتح شده را وادار به پذیرش اسلام نکردند و آنان را در گزینش عقیده و دین خود آزاد گذاشتند: «فَمَن شَاء فَلْیؤْمِن وَمَن شَاء فَلْیکفُرْ؛ ... هرکه خواهد ایمان آورد و هرکه خواهد کفر پیشه کند.» (کهف/29).<br>
خداوند متعال می‌فرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکم مِّن ذَکرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یک‌دیگر را بازشناسید؛ بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است.» (حجرات /13).<br>
خداوند متعال می‌فرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکم مِّن ذَکرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یک‌دیگر را بازشناسید؛ بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است.» (حجرات /13).<br>
خط ۲۸۷: خط ۲۸۷:
جانشینان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز طبق همان سیاستی عمل کردند که او در برخورد با غیرنظامیان در پیش گرفته بود.<br>
جانشینان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز طبق همان سیاستی عمل کردند که او در برخورد با غیرنظامیان در پیش گرفته بود.<br>
«ابوبکر» به «خالد بن ولید» نوشت: «بدان که چشمانی از سوی خدا تو را می‌بینند و هوایت را دارند، وقتی دشمن را دیدی، به دنبال مرگ باش تا سلامت به تو هدیه شود و شهدا را با خونشان غسل مده زیرا خون شهید، در روز قیامت برای او نور است.»<br>
«ابوبکر» به «خالد بن ولید» نوشت: «بدان که چشمانی از سوی خدا تو را می‌بینند و هوایت را دارند، وقتی دشمن را دیدی، به دنبال مرگ باش تا سلامت به تو هدیه شود و شهدا را با خونشان غسل مده زیرا خون شهید، در روز قیامت برای او نور است.»<br>
و در سفارش دیگری به یکی از فرماندهان خود می‌گوید:«گروهی را خواهی یافت که خود را در صومعه‌ها زندانی کرده‌اند، آنها را به حال خود واگذار. هم‌چنین گروهی را می‌بینی که موی میان سر خود را باقی گذاشته و آن‌را بافته‌اند. موهای بافتۀ آنها را با شمشیر بزن ... من ده سفارش به تو می‌کنم: زنان و کودکان و سالخوردگان را مکش، درختان میوه‌دار و نخل‌ها را قطع مکن و آتش مزن، هیچ آبادی را ویران مکن، هیچ گوسفند و گاوی را سر مبر مگر برای خوردن گوشت آن ...» (حدیث را «احمد» روایت کرده است.)<br>
و در سفارش دیگری به یکی از فرماندهان خود می‌گوید:«گروهی را خواهی یافت که خود را در صومعه‌ها زندانی کرده‌اند، آنها را به حال خود واگذار. هم‌چنین گروهی را می‌بینی که موی میان سر خود را باقی گذاشته و آن را بافته‌اند. موهای بافتۀ آنها را با شمشیر بزن ... من ده سفارش به تو می‌کنم: زنان و کودکان و سالخوردگان را مکش، درختان میوه‌دار و نخل‌ها را قطع مکن و آتش مزن، هیچ آبادی را ویران مکن، هیچ گوسفند و گاوی را سر مبر مگر برای خوردن گوشت آن ...» (حدیث را «احمد» روایت کرده است.)<br>
«عمربن خطاب» نیز سفارش‌های مشابهی دارد.<br>
«عمربن خطاب» نیز سفارش‌های مشابهی دارد.<br>
از توصیه‌های رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و خلفای راشدین می‌توان اصول مربوط به برخورد با غیرنظامیان و غیررزمندگان [در جنگ] را به شرح زیر، نتیجه‌گیری نمود:<br>
از توصیه‌های رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و خلفای راشدین می‌توان اصول مربوط به برخورد با غیرنظامیان و غیررزمندگان [در جنگ] را به شرح زیر، نتیجه‌گیری نمود:<br>
خط ۳۱۰: خط ۳۱۰:


== حقوق انسان در جامعۀ معاصر ==
== حقوق انسان در جامعۀ معاصر ==
موضوع حقوق انسان در جامعه معاصر اهمیت زیادی دارد و تلاش می‌شود ضمانت‌هایی در راستای برخورداری انسان از حقوق و آزادی‌های اساسی او فراهم گردد. کشورها نیز می‌کوشند فرهنگ حقوق انسان و مسایل معاصر وی را تثبیت کنند و مانع از تجاوز به این حقوق شوند ولی هم‌چنان‌که توضیح داده شد، اسلام در این مورد، پیشتاز بود و جامعه بشری، هنوز هم به آن‌چه که اسلام در پانزده قرن گذشته بدان رسید و آن‌را تثبیت کرد، نرسیده است.<br>
موضوع حقوق انسان در جامعه معاصر اهمیت زیادی دارد و تلاش می‌شود ضمانت‌هایی در راستای برخورداری انسان از حقوق و آزادی‌های اساسی او فراهم گردد. کشورها نیز می‌کوشند فرهنگ حقوق انسان و مسایل معاصر وی را تثبیت کنند و مانع از تجاوز به این حقوق شوند ولی هم‌چنان‌که توضیح داده شد، اسلام در این مورد، پیشتاز بود و جامعه بشری، هنوز هم به آن‌چه که اسلام در پانزده قرن گذشته بدان رسید و آن را تثبیت کرد، نرسیده است.<br>
در این زمان کشورهای اسلامی می‌کوشند این حقوق را مطرح نموده و اصول مقرر در اسلام را گسترش دهند تا مردم در سرتاسر دنیا بدانند که اسلام چه حقی بر گردن همۀ بشریت دارد.<br>
در این زمان کشورهای اسلامی می‌کوشند این حقوق را مطرح نموده و اصول مقرر در اسلام را گسترش دهند تا مردم در سرتاسر دنیا بدانند که اسلام چه حقی بر گردن همۀ بشریت دارد.<br>


خط ۳۲۱: خط ۳۲۱:
1ـ گسترش فرهنگ و فلسفۀ حقوق بشر در سطح جهان از راه تألیف کتاب و انتشار مقالات و تحقیقات در مطبوعات دوره‌ای کشورهای بیگانه به زبان‌های گوناگون؛<br>
1ـ گسترش فرهنگ و فلسفۀ حقوق بشر در سطح جهان از راه تألیف کتاب و انتشار مقالات و تحقیقات در مطبوعات دوره‌ای کشورهای بیگانه به زبان‌های گوناگون؛<br>
2ـ در نظر گرفتن «درس حقوق بشر» در برنامه‌های درسی مدارس و دانشگاه‌ها و مطالعۀ مقایسه‌ای «اعلامیه جهانی حقوق بشر» و میثاق‌ها و معاهده‌های بین‌المللی مربوط به این موضوع برای بیان پیشتازی اسلام در تقریر این حقوق و اصول؛<br>
2ـ در نظر گرفتن «درس حقوق بشر» در برنامه‌های درسی مدارس و دانشگاه‌ها و مطالعۀ مقایسه‌ای «اعلامیه جهانی حقوق بشر» و میثاق‌ها و معاهده‌های بین‌المللی مربوط به این موضوع برای بیان پیشتازی اسلام در تقریر این حقوق و اصول؛<br>
3ـ تأکید بر حقوق زنان، زیرا اندیشه غربی و اندیشه‌های دشمنان، آن‌را به عنوان بهانه‌ای برای حمله علیه اسلام در نظر می‌گیرند؛<br>
3ـ تأکید بر حقوق زنان، زیرا اندیشه غربی و اندیشه‌های دشمنان، آن را به عنوان بهانه‌ای برای حمله علیه اسلام در نظر می‌گیرند؛<br>
4ـ کوشش برای این‌که حقوق زنان در رأس لیست حقوقی قرار گیرد که باید در جوامع اسلامی تثبیت و اجرا شود و ایجاد فرصت برای زنان جهت مشارکت فعال در بنای جامعه؛
4ـ کوشش برای این‌که حقوق زنان در رأس لیست حقوقی قرار گیرد که باید در جوامع اسلامی تثبیت و اجرا شود و ایجاد فرصت برای زنان جهت مشارکت فعال در بنای جامعه؛
5 ـ تأکید بر این‌که قوانین اساسی کشورهای اسلامی، حقوق انسان مقرر در شریعت اسلام را با استناد به آن‌چه در کتاب خداوند عزوجل و سنت شریف پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمده است، مورد پذیرش و استناد قرار دهند؛<br>
5 ـ تأکید بر این‌که قوانین اساسی کشورهای اسلامی، حقوق انسان مقرر در شریعت اسلام را با استناد به آن‌چه در کتاب خداوند عزوجل و سنت شریف پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمده است، مورد پذیرش و استناد قرار دهند؛<br>
خط ۳۳۰: خط ۳۳۰:
این هیئت و رییس دولت می‌توانند در صورتی که جرم ارتکابی سزاوار مجازات باشد، هرگونه مخالفت یا تجاوزی را به قوّه قضاییه گزارش و ابلاغ نمایند؛<br>
این هیئت و رییس دولت می‌توانند در صورتی که جرم ارتکابی سزاوار مجازات باشد، هرگونه مخالفت یا تجاوزی را به قوّه قضاییه گزارش و ابلاغ نمایند؛<br>
10ـ تأسیس هیئت مشابهی در «سازمان کنفرانس اسلامی» برای کنترل و نظارت بر اجرای حقوق بشر در کشورهای عضو. هر کشور، دارای یک عضو در این نهاد یا هیئت است که از میان اعضای هیئت یا نهاد مربوطه همان کشور انتخاب می‌شود. این هیئت اقدام به ثبت مخالفت‌ها یا تجاوزات به حقوق بشر می‌کند و گزارش‌های مربوطه را برای تصمیم‌گیری در مورد آنها، به رئیس هر کشوری ارسال می‌نماید.<br>
10ـ تأسیس هیئت مشابهی در «سازمان کنفرانس اسلامی» برای کنترل و نظارت بر اجرای حقوق بشر در کشورهای عضو. هر کشور، دارای یک عضو در این نهاد یا هیئت است که از میان اعضای هیئت یا نهاد مربوطه همان کشور انتخاب می‌شود. این هیئت اقدام به ثبت مخالفت‌ها یا تجاوزات به حقوق بشر می‌کند و گزارش‌های مربوطه را برای تصمیم‌گیری در مورد آنها، به رئیس هر کشوری ارسال می‌نماید.<br>
این هیئت گزارشی از همه کشورهای عضو تهیه و آن‌را در نشست‌های دوره‌ای سران و پادشاهان و رؤسای کشورهای عضو «سازمان کنفرانس اسلامی»، عرضه می‌کند تا آنها تصمیم‌های لازم را اتخاذ نمایند.<br>
این هیئت گزارشی از همه کشورهای عضو تهیه و آن را در نشست‌های دوره‌ای سران و پادشاهان و رؤسای کشورهای عضو «سازمان کنفرانس اسلامی»، عرضه می‌کند تا آنها تصمیم‌های لازم را اتخاذ نمایند.<br>


== پانویس ==
== پانویس ==