پیش‌نویس:سید محمد حسینی بهشتی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۷: خط ۷۷:
در جریان اعتصاب ۲۹ تیر، که علیه صحبت‌هاى قوام در ساختمان تلگراف‌خانه اصفهان صورت گرفت، سخنانی را در تلگراف‌خانه این استان ایراد کرد و در نتیجه، به شهربانی احضار شد.
در جریان اعتصاب ۲۹ تیر، که علیه صحبت‌هاى قوام در ساختمان تلگراف‌خانه اصفهان صورت گرفت، سخنانی را در تلگراف‌خانه این استان ایراد کرد و در نتیجه، به شهربانی احضار شد.


'''پرورش نیروهای کیفی انقلابی:''' در پی آغاز نهضت امام در سال ١٣۴١، او نیز به مبارزه برخاست و به پرورش نیروهاى کیفی، انقلابی و متعهد پرداخت. این فعالیت‌هاى گسترده و ریشه‌اى و شرکت در جلسات و بحث‌هاى بنیادین روحانیون پیشرو قم، تدوین اعلامیه‌ها و نقش فعال در تجمع‌هاى جریان ۱۵ خرداد و مخابره تلگراف تسلیت به مراجع قم در پی فاجعه این روز و هماهنگی روحانیون شهر اصفهان و درمجموع، همگامی با مبارزات امام خمینی(ره)، در زمستان این سال موجب شد که از سوی ساواک از همکاری با آموزش و پرورش منفصل و منتظرخدمت و به تهران تبعید شد.


'''عضویت در شورای فقهی و سیاسی جمعیت مؤتلفه اسلامی:''' پس از ورود به تهران و ارتباط با هیئت‌هاى مؤتلفه اسلامی، امام خمینی(ره)، ایشان را به همراه آقایان مرتضی مطهری، محی‌الدین انواری و مهدی مولایی به‌عنوان شوراى فقهی وسیاسی‌ این جمعیت تعیین کردند.


'''تغییر محتوای کتب درسی:''' ازدیگر فعالیت‌هاى اودر این زمان، همکاری با آقایان دکتر [[محمدجواد باهنر|باهنر]]، دکتر غفوری، برقعی‌ای، رضی شیرازی و روزبه ‌درزمینه تغییر محتوای‌کتاب تعلیمات دینی‌ به اندیشه و تفکر اسلامی بود.


'''سخنرانی در اصفهان:''' در روز ۵/۵/١٣۴٣مصادف با ۱۷ ربیع‌الاول ١٣٨۴، در مدرسه چهارباغ اصفهان سخنرانی مهمی ایراد کرد که منجر به دستگیری او شد. او در این سخنرانی، پیام مولود این روز را ایستادگی و مبارزه در برابر دشمنان خدا دانست و بعدها از آن روز به عنوان خاطره‌اى فراموش‌نشدنی یاد می‌کرد.<br>'''تاسیس مرکز اسلامی هامبورگ:''' در سال ۱۳۴۴، به توصیه چند تن از مراجع (آیت الله حائری، آیت‌الله میلانی و آیت‌الله خوانساری) و به صلاحدید امام (ره) به هامبورگ عزیمت کرد و در مسجد آیت‌الله بروجردی، به تبلیغ دین اسلام پرداخت و چون تا آن زمان هیچ تشکل اسلامی در هامبورگ وجود نداشت، با کمک چند تن از دانشجویان مسلمان اروپا، هسته اتحادیه انجمن‌هاى دانشجویان گروه فارسی زبان را تشکیل داد. از دیگر اقدامات او در آلمان، تغییر نام «مسجد ایرانیان» به «مرکز اسلامی هامبورگ» بود که در پی این اقدام، برادران مسلمان غیر ایرانی و فارسی زبان بخصوص برادران عرب نیز در این مسجد حضور می‌یافتند.


'''چاپ کتاب صدای اسلام در اروپا:''' در سال ۱۳۴۷، کتابی را تحت عنوان «صداى اسلام در اروپا» به پنج زبان دنیا تهیه و تنظیم کرد که البته ساواک از نشر این کتاب ممانعت به عمل آورد.


در پی آغاز نهضت امام در سال ١٣۴١، سید محمد بهشتی نیز به مبارزه برخاست و به پرورش نیروهاى کیفی، انقلابی و متعهد پرداخت. این فعالیت‌هاى گسترده و ریشه‌اى و شرکت در جلسات و بحث‌هاى بنیادین روحانیون پیشرو قم، تدوین اعلامیه‌ها و نقش فعال در تجمع‌هاى جریان ۱۵ خرداد و مخابره تلگراف تسلیت به مراجع قم در پی فاجعه این روز و هماهنگی روحانیون شهر اصفهان و درمجموع، همگامی با مبارزات امام خمینی(ره)، در زمستان این سال موجب شد که از سوی ساواک از همکاری با آموزش و پرورش منفصل و منتظرخدمت و به تهران تبعید شد. پس از ورود به تهران و ارتباط با هیئت‌هاى مؤتلفه اسلامی، امام خمینی(ره)، ایشان را به همراه آقایان مرتضی مطهری، محی‌الدین انواری و مهدی مولایی به‌عنوان شوراى فقهی وسیاسی‌این جمعیت تعیین کردند. ازدیگر فعالیت‌هاى اودر این زمان، همکاری با آقایان دکتر باهنر، دکتر غفوری، برقعی‌ای، رضی شیرازی و روزبه ‌درزمینه تغییر محتوای‌کتاب تعلیمات دینی‌به اندیشه وتفکر اسلامی بود. در روز ۵/۵/١٣۴٣مصادف با ۱۷ ربیع‌الاول ١٣٨۴، در مدرسه چهارباغ اصفهان سخنرانی مهمی ایراد کرد که منجر به دستگیری او شد. او در این سخنرانی، پیام مولود این روز را ایستادگی و مبارزه در برابر دشمنان خدا دانست و بعدها از آن روز به عنوان خاطره‌اى فراموش‌نشدنی یاد می‌کرد.<br>در سال ۱۳۴۴، سیدمحمد به توصیه چند تن از مراجع (آیت الله حائری، آیت‌الله میلانی و آیت‌الله خوانساری) و به صلاحدید امام (ره) به هامبورگ عزیمت کرد و در مسجد آیت‌الله بروجردی، به تبلیغ دین اسلام پرداخت و چون تا آن زمان هیچ تشکل اسلامی در هامبورگ وجود نداشت، با کمک چند تن از دانشجویان مسلمان اروپا، هسته اتحادیه انجمن‌هاى دانشجویان گروه فارسی زبان را تشکیل داد. از دیگر اقدامات او در آلمان، تغییر نام «مسجد ایرانیان» به «مرکز اسلامی هامبورگ» بود که در پی این اقدام، برادران مسلمان غیر ایرانی و فارسی زبان بخصوص برادران عرب نیز در این مسجد حضور می‌یافتند.


در سال ۱۳۴۷، کتابی را تحت عنوان «صداى اسلام در اروپا» به پنج زبان دنیا تهیه و تنظیم کرد که البته ساواک از نشر این کتاب ممانعت به عمل آورد.
در تابستان سال ۱۳۴۸، در سفری به [[عراق]] از امام خمینی (ره)، [[سید ابوالقاسم خوئی|آیت‌الله خوئی]]، [[سید محمدباقر صدر|آیت‌الله سید محمد باقر صدر]] و [[سید محسن حکیم|آیت‌الله حکیم]] دیدار و با آنها گفتگو کرد. همچنین در این سال به خانه خدا مشرف شد و به منظور تجدید عهد با دوستان بخصوص امام موسی صدر به [[سوریه]] و [[لبنان]] سفرکرد و از آنجا به [[ترکیه]] رفت. در همین سال به دعوت دانشجویان، در اولین سمینار دانشجویی که به مدت دو هفته در مسجد هامبورگ تشکیل شد، حضور یافت که موجب ردوبدل بحث‌هاى ایدئولوژیکی مفیدی میان آنها شد؛ او در این سال مقالات «کدام مسلک» و «نقش ایمان در زندگی انسان» را تهیه و تنظیم کرد.
در تابستان سال ۱۳۴۸، در سفری به عراق از امام خمینی (ره)، آیت‌الله خوئی، آیت‌الله سید محمد باقر صدر و آیت‌الله حکیم دیدار و با آنها گفتگو کرد. همچنین در این سال به خانه خدا مشرف شد و به منظور تجدید عهد با دوستان بخصوص امام موسی صدر به سوریه و لبنان سفرکرد و از آنجا به ترکیه رفت. در همین سال به دعوت دانشجویان، در اولین سمینار دانشجویی که به مدت دو هفته در مسجد هامبورگ تشکیل شد، حضور یافت که موجب ردوبدل بحث‌هاى ایدئولوژیکی مفیدی میان آنها شد؛ او در این سال مقالات «کدام مسلک » و «نقش ایمان در زندگی انسان» را تهیه و تنظیم کرد.
 
در سال ۱۳۴۹، با ابتکار سید محمد و همراهی مسلمانان مقیم آمریکا، اعلامیه‌اى علیه جنایات رژیم صهیونیستی در آلمان منتشر شد که مایه نگرانی رژیم شاه شد. سخنرانی او پیرامون «خداپرستی و قوانین عادلانه در اسلام» و فعالیت‌هاى گسترده سیاسی و روشنگرانه او در میان دانشجویان و دیگر ایرانیان مقیم اروپا، سبب شد تا پس از آنکه در همین سال به ایران آمد، ‌توسط ساواک از بازگشت به آلمان منع شود.
در سال ۱۳۴۹، با ابتکار او و همراهی مسلمانان مقیم [[ایالات متحده آمریکا|آمریکا]]، اعلامیه‌اى علیه جنایات [[رژیم صهیونیستی]] در [[آلمان]] منتشر شد که مایه نگرانی رژیم شاه شد. سخنرانی او پیرامون «خداپرستی و قوانین عادلانه در اسلام» و فعالیت‌هاى گسترده سیاسی و روشنگرانه او در میان دانشجویان و دیگر ایرانیان مقیم [[اروپا]]، سبب شد تا پس از آنکه در همین سال به ایران آمد، ‌توسط [[ساواک]] از بازگشت به آلمان منع شود.
پس از بازگشت از آلمان در تأسیس «مکتب توحید» به عنوان مرکز علمی خواهران مسلمان در تهران مشارکت کرد؛ این مرکز علمی امکان تحصیل علوم دینی و اسلامی را براى بسیاری از خواهران ممکن ساخت. از دیگر مؤسساتی که در این زمان با مساعدت او راه‌اندازی شد «کانون توحید» بود که پایگاهی براى نشر و تبلیغ اسلام و تجمع جوانان شد و با برگزاری بحث‌هاى دانشجویی، کلاس‌ها و سخنرانی‌هاى متعدد، نقش عظیمی در بسیج توده‌ها و حیات بخشیدن به این مرکز انقلابی داشت.
پس از بازگشت از آلمان در تأسیس «مکتب توحید» به عنوان مرکز علمی خواهران مسلمان در تهران مشارکت کرد؛ این مرکز علمی امکان تحصیل علوم دینی و اسلامی را براى بسیاری از خواهران ممکن ساخت. از دیگر مؤسساتی که در این زمان با مساعدت او راه‌اندازی شد «کانون توحید» بود که پایگاهی براى نشر و تبلیغ اسلام و تجمع جوانان شد و با برگزاری بحث‌هاى دانشجویی، کلاس‌ها و سخنرانی‌هاى متعدد، نقش عظیمی در بسیج توده‌ها و حیات بخشیدن به این مرکز انقلابی داشت.
در سال ۱۳۵۰ جلسات تفسیر قرآن و تحلیل مسائل سیاسی را تحت پوشش هیئت «مکتب قرآن» اداره کرد. او در این جلسات، جوانان را با تفسیر قرآن و طرح مباحث نوینی چون حکومت اسلامی، عدالت، لیبرالیسم، امر به معروف و آزادی آشنا ساخت و چون تعالیم در سازندگی جوانان تأثیر به‌سزایی داشت، در نهایت با فشار ساواک تعطیل شد؛ او همچنین ضمن همکاری با بخش برنامه‌ریزی و تهیه کتاب‌هاى تعلیمات دینی آموزش و پرورش، به تدوین کتب درسی پرداخت.
در سال ۱۳۵۰ جلسات تفسیر قرآن و تحلیل مسائل سیاسی را تحت پوشش هیئت «مکتب قرآن» اداره کرد. او در این جلسات، جوانان را با تفسیر قرآن و طرح مباحث نوینی چون حکومت اسلامی، عدالت، لیبرالیسم، امر به معروف و آزادی آشنا ساخت و چون تعالیم در سازندگی جوانان تأثیر به‌سزایی داشت، در نهایت با فشار ساواک تعطیل شد؛ او همچنین ضمن همکاری با بخش برنامه‌ریزی و تهیه کتاب‌هاى تعلیمات دینی آموزش و پرورش، به تدوین کتب درسی پرداخت.
خط ۹۶: خط ۱۰۰:
«حزب جمهوری اسلامی» که در اواخر سال ۱۳۵۶، به منظور متشکل ساختن نیروهاى انقلابی در صنفی واحد توسط سیدمحمد مطرح شده بود، در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۷،‌ به همراه آقایان خامنه‌ای، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد جواد باهنر، اعلام موجودیت کرد و در اولین جلسه حزب، آیت‌الله بهشتی با راى اکثریت اعضاء به عنوان دبیر کل حزب انتخاب شد.
«حزب جمهوری اسلامی» که در اواخر سال ۱۳۵۶، به منظور متشکل ساختن نیروهاى انقلابی در صنفی واحد توسط سیدمحمد مطرح شده بود، در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۷،‌ به همراه آقایان خامنه‌ای، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد جواد باهنر، اعلام موجودیت کرد و در اولین جلسه حزب، آیت‌الله بهشتی با راى اکثریت اعضاء به عنوان دبیر کل حزب انتخاب شد.
پس از پیروزی انقلاب، یکی از ارکان نظام جمهوری اسلامی که نیاز به بازنگری، تحول و اصلاح داشت، قوه قضائیه بود که شوراى انقلاب اجراى این مهم را به دکتر سید محمد بهشتی واگذار کرد. در تابستان سال ١٣۵٨، به عنوان نماینده تهران در مجلس خبرگان با بالاترین راى توسط مردم انتخاب گردید و در اولین جلسه مجلس، به سمت نایب رئیس مجلس انتخاب شد. لیاقت، کاردانی و عملکرد موفق سید محمد، موجب شد تا در چهارم اسفند ماه سال ۱۳۵۸ به فرمان امام خمینی(ره)، مسئولیت «دیوان عالی کشور» – که در آن زمان بالاترین مقام قضایی کشور بود- را عهده‌دار شود و در دوم تیر سال ۱۳۶۰، پس از عزل بنی‌صدر، عضو شوراى موقت ریاست جمهوری شد.
پس از پیروزی انقلاب، یکی از ارکان نظام جمهوری اسلامی که نیاز به بازنگری، تحول و اصلاح داشت، قوه قضائیه بود که شوراى انقلاب اجراى این مهم را به دکتر سید محمد بهشتی واگذار کرد. در تابستان سال ١٣۵٨، به عنوان نماینده تهران در مجلس خبرگان با بالاترین راى توسط مردم انتخاب گردید و در اولین جلسه مجلس، به سمت نایب رئیس مجلس انتخاب شد. لیاقت، کاردانی و عملکرد موفق سید محمد، موجب شد تا در چهارم اسفند ماه سال ۱۳۵۸ به فرمان امام خمینی(ره)، مسئولیت «دیوان عالی کشور» – که در آن زمان بالاترین مقام قضایی کشور بود- را عهده‌دار شود و در دوم تیر سال ۱۳۶۰، پس از عزل بنی‌صدر، عضو شوراى موقت ریاست جمهوری شد.