ویژگی های امام علی در منابع اهل سنت (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
آنچه در پی میاید برخی از ویژگی‌های امام علی علیه‌السلام است که در منابع برادران اهل‌سنت نقل شده است:
آنچه در پی میاید برخی از ویژگی‌های امام علی علیه‌السلام است که در منابع برادران اهل‌سنت نقل شده است:


== برخی از ویژگی‌های امام علی علیه‌السلام  در منابع برادران اهل‌سنت ==
==برخی از ویژگی‌های امام علی علیه‌السلام  در منابع برادران اهل‌سنت==


=== نخستین اسلام آورنده ===
===نخستین اسلام آورنده===
·        نسائی از زید بن ارقم نقل می‏کند: نخستین کسی که اسلام آورد علی [علیه‌السلام‏] بود. <ref>طبقات کبری 3/ 12 و 21؛ مسند طیالسی: 93 ح 678؛ مسند احمد 4/ 368؛ فضائل احمد: 85 ح 126 و 110 ح 162؛ اوائل ابن أبی عاصم: 30 ح 86؛ انساب الأشراف 2/ 8 ح 10؛ سنن کبری 6/ 206؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ مناقب ابن مغازلی: 14 ح 18؛ معجم بغوی: 418؛ ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 78 و 79 ح 110 و 111؛ تهذیب الکمال 13/ 449؛ مناقب خوارزمی: 56 ح 22؛ معجم کبیر طبرانی 5/ 176 ح 5002 و ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 75 ح 101.</ref>
·        نسائی از زید بن ارقم نقل می‏کند: نخستین کسی که اسلام آورد علی [علیه‌السلام‏] بود. <ref>طبقات کبری 3/ 12 و 21؛ مسند طیالسی: 93 ح 678؛ مسند احمد 4/ 368؛ فضائل احمد: 85 ح 126 و 110 ح 162؛ اوائل ابن أبی عاصم: 30 ح 86؛ انساب الأشراف 2/ 8 ح 10؛ سنن کبری 6/ 206؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ مناقب ابن مغازلی: 14 ح 18؛ معجم بغوی: 418؛ ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 78 و 79 ح 110 و 111؛ تهذیب الکمال 13/ 449؛ مناقب خوارزمی: 56 ح 22؛ معجم کبیر طبرانی 5/ 176 ح 5002 و ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 75 ح 101.</ref>


خط ۱۱: خط ۱۱:
·       نسائی از زید بن ارقم نقل می‏کند: نخستین کسی که اسلام آورد و با رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم نماز گزارد، علی [علیه‌السلام‏] بود. <ref>طبقات کبری 3/ 12 و 21؛ مسند طیالسی: 93 ح 678؛ مسند احمد 4/ 368؛ فضائل احمد: 85 ح 126 و 110 ح 162؛ اوائل ابن أبی عاصم: 30 ح 86؛ انساب الأشراف 2/ 8 ح 10؛ سنن کبری 6/ 206؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ مناقب ابن مغازلی: 14 ح 18؛ معجم بغوی: 418؛ ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 78 و 79 ح 110 و 111؛ تهذیب الکمال 13/ 449؛ مناقب خوارزمی: 56 ح 22؛ معجم کبیر طبرانی 5/ 176 ح 5002 و سنن کبری نسائی 5/ 43- 44 ح 8137.</ref>
·       نسائی از زید بن ارقم نقل می‏کند: نخستین کسی که اسلام آورد و با رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم نماز گزارد، علی [علیه‌السلام‏] بود. <ref>طبقات کبری 3/ 12 و 21؛ مسند طیالسی: 93 ح 678؛ مسند احمد 4/ 368؛ فضائل احمد: 85 ح 126 و 110 ح 162؛ اوائل ابن أبی عاصم: 30 ح 86؛ انساب الأشراف 2/ 8 ح 10؛ سنن کبری 6/ 206؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ مناقب ابن مغازلی: 14 ح 18؛ معجم بغوی: 418؛ ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 78 و 79 ح 110 و 111؛ تهذیب الکمال 13/ 449؛ مناقب خوارزمی: 56 ح 22؛ معجم کبیر طبرانی 5/ 176 ح 5002 و سنن کبری نسائی 5/ 43- 44 ح 8137.</ref>


=== نخستین نمازگزار با پیامبر ===
===نخستین نمازگزار با پیامبر===
·        حبّه عرنی می‏گوید: از علی علیه‌السلام شنیدم که فرمود: «من نخستین کسی هستم که با رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم نماز گزاردم». <ref>مسند طیالسی: 24 ح 188؛ مصنف ابن ابی شیبه 6/ 370 ح 32076؛ مسند احمد 2/ 165 ح 1191 و 1192؛ فضائل احمد: 82 ح 121، و 84 ح 125، و 208 ح 286؛ مسند أبو یعلی 1/ 348 ح 447؛ الآحاد و المثانی: 179؛ اوائل ابن أبی عاصم: 30؛ مسند بزّار: 3 ح 751؛ مناقب کوفی 1/ 269 ح 180؛ معارف ابن قتیبه: 169؛ انساب الأشراف: 8 ح 9؛ اوائل عسکری: 91؛ کامل ابن عدی 5/ 4؛ تاریخ بغداد 2/ 274 و 4/ 233؛ مستدرک حاکم 3/ 112؛ معجم اوسط طبرانی 2/ 444 ح 1767؛ مناقب خوارزمی: 57 ح 23؛ مناقب ابن مغازلی: 14 و 15 ح 20 و 21؛ ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 54- 60 ح 80- 87؛ شرح ابن أبی الحدید 13/ 229، ذیل خطبه 238؛ تهذیب الکمال 5/ 354؛ استیعاب 3/ 1905.</ref>
·        حبّه عرنی می‏گوید: از علی علیه‌السلام شنیدم که فرمود: «من نخستین کسی هستم که با رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم نماز گزاردم». <ref>مسند طیالسی: 24 ح 188؛ مصنف ابن ابی شیبه 6/ 370 ح 32076؛ مسند احمد 2/ 165 ح 1191 و 1192؛ فضائل احمد: 82 ح 121، و 84 ح 125، و 208 ح 286؛ مسند أبو یعلی 1/ 348 ح 447؛ الآحاد و المثانی: 179؛ اوائل ابن أبی عاصم: 30؛ مسند بزّار: 3 ح 751؛ مناقب کوفی 1/ 269 ح 180؛ معارف ابن قتیبه: 169؛ انساب الأشراف: 8 ح 9؛ اوائل عسکری: 91؛ کامل ابن عدی 5/ 4؛ تاریخ بغداد 2/ 274 و 4/ 233؛ مستدرک حاکم 3/ 112؛ معجم اوسط طبرانی 2/ 444 ح 1767؛ مناقب خوارزمی: 57 ح 23؛ مناقب ابن مغازلی: 14 و 15 ح 20 و 21؛ ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 54- 60 ح 80- 87؛ شرح ابن أبی الحدید 13/ 229، ذیل خطبه 238؛ تهذیب الکمال 5/ 354؛ استیعاب 3/ 1905.</ref>


خط ۱۷: خط ۱۷:
<br />
<br />


=== اولین مومن ===
===اولین مومن===
زید بن ارقم می‏گوید: نخستین کسی که به رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم ایمان آورد، علی بن ابی‌طالب [علیه‌السلام‏] بود. <ref>مسند احمد 4/ 371؛ فضائل احمد 83 ح 122؛ سنن ترمذی 5/ 642 ح 3735؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق 1/ 76 ح 103.
زید بن ارقم می‏گوید: نخستین کسی که به رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم ایمان آورد، علی بن ابی‌طالب [علیه‌السلام‏] بود. <ref>مسند احمد 4/ 371؛ فضائل احمد 83 ح 122؛ سنن ترمذی 5/ 642 ح 3735؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق 1/ 76 ح 103.
<br /></ref>
<br /></ref>


=== جزء سه مسلمان نماز جماعت خوان ===
===جزء سه مسلمان نماز جماعت خوان===
عفیف می‏گوید: در زمان جاهلیت به مکه آمدم و میهمان عباس بن عبدالمطلب شدم. چون خورشید برآمد و در آسمان بالا آمد، من در حالی که به کعبه می‏نگریستم، جوانی را دیدم که پیش آمد و به آسمان چشم دوخت و سپس به‌طرف قبله ایستاد چیزی نگذشت که نوجوانی آمد و در سمت راست او ایستاد، باز چیزی نگذشت که زنی آمد و پشت سر آن دو ایستاد. پس آن جوان [نماز گزارد و] به رکوع رفت و آن نوجوان و زن نیز به رکوع رفتند. جوان سر از رکوع برداشت، آنان نیز سر از رکوع برداشتند. جوان به سجده رفت آنان نیز با او به سجده رفتند. [با شگفتی‏] به عباس گفتم: رخدادی بزرگ است؟! رو به من کرد و گفت: [آری‏] رخدادی بزرگ است! گفت: آیا این جوان را می‏شناسی؟
عفیف می‏گوید: در زمان جاهلیت به مکه آمدم و میهمان عباس بن عبدالمطلب شدم. چون خورشید برآمد و در آسمان بالا آمد، من در حالی که به کعبه می‏نگریستم، جوانی را دیدم که پیش آمد و به آسمان چشم دوخت و سپس به‌طرف قبله ایستاد چیزی نگذشت که نوجوانی آمد و در سمت راست او ایستاد، باز چیزی نگذشت که زنی آمد و پشت سر آن دو ایستاد. پس آن جوان [نماز گزارد و] به رکوع رفت و آن نوجوان و زن نیز به رکوع رفتند. جوان سر از رکوع برداشت، آنان نیز سر از رکوع برداشتند. جوان به سجده رفت آنان نیز با او به سجده رفتند. [با شگفتی‏] به عباس گفتم: رخدادی بزرگ است؟! رو به من کرد و گفت: [آری‏] رخدادی بزرگ است! گفت: آیا این جوان را می‏شناسی؟


خط ۳۳: خط ۳۳:
<br />
<br />


=== هفت سال مقدم بر دیگران در نماز ===
===هفت سال مقدم بر دیگران در نماز===
علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «منم بنده خدا و برادر رسول او، منم صدّیق اکبر. این [اوصاف‏] را غیر از من جز دروغگو، نمی‏گوید؛ من هفت سال پیش از دیگران [با رسول خدا صلّی اللَّه علیه و سلم‏] نماز گزاردم». <ref>فضائل احمد: 78 ح 117؛ کتاب السنه 2/ 584 ح 1324؛ مصنف ابن ابی شیبه 6/ 370 ح 20؛ سنن ابن ماجه 1/ 44 ح 120؛ الآحاد و المثانی 1/ 148 ح 178؛ مناقب کوفی 1/ 260 ح 172 و 275 ح 187 و 308 ح 230 و 314 ح 237 و 331 ح 257؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ اوائل عسکری: 91؛ مستدرک حاکم 3/ 111؛ معرفة الصحابه: 1 ورق 22؛ استیعاب 3/ 1098؛ تهذیب الکمال 22/ 514؛ میزان الاعتدال 3/ 101.
علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «منم بنده خدا و برادر رسول او، منم صدّیق اکبر. این [اوصاف‏] را غیر از من جز دروغگو، نمی‏گوید؛ من هفت سال پیش از دیگران [با رسول خدا صلّی اللَّه علیه و سلم‏] نماز گزاردم». <ref>فضائل احمد: 78 ح 117؛ کتاب السنه 2/ 584 ح 1324؛ مصنف ابن ابی شیبه 6/ 370 ح 20؛ سنن ابن ماجه 1/ 44 ح 120؛ الآحاد و المثانی 1/ 148 ح 178؛ مناقب کوفی 1/ 260 ح 172 و 275 ح 187 و 308 ح 230 و 314 ح 237 و 331 ح 257؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ اوائل عسکری: 91؛ مستدرک حاکم 3/ 111؛ معرفة الصحابه: 1 ورق 22؛ استیعاب 3/ 1098؛ تهذیب الکمال 22/ 514؛ میزان الاعتدال 3/ 101.
</ref>
</ref>
خط ۳۹: خط ۳۹:
علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «غیر از پیغمبر اسلام صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم هیچ‌کس از این امت را نمی‏شناسم که، پیش از من خدا را عبادت کرده باشد؛ من هفت سال پیش از آن که کسی از این امت خدا را عبادت کند، او را پرستیده‏ام». <ref>مسند طیالسی: 26 ح 188؛ مسند احمد 2/ 166 ح 776؛ مسند ابو یعلی 1/ 348 ح 447؛ مستدرک حاکم 3/ 112.</ref>
علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «غیر از پیغمبر اسلام صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم هیچ‌کس از این امت را نمی‏شناسم که، پیش از من خدا را عبادت کرده باشد؛ من هفت سال پیش از آن که کسی از این امت خدا را عبادت کند، او را پرستیده‏ام». <ref>مسند طیالسی: 26 ح 188؛ مسند احمد 2/ 166 ح 776؛ مسند ابو یعلی 1/ 348 ح 447؛ مستدرک حاکم 3/ 112.</ref>


=== حب و غضب خدا در حب و غضب علی ===
===حب و غضب خدا در حب و غضب علی===
سعد می‏گوید: از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم [در غدیر خم‏] در جحفه درحالی‌که دست علی [علیه‌السلام‏] را گرفته بود، چنین شنیدم: حضرت پس از ستایش و ثنای خدا فرمود: «ای مردم، آیا من ولی و پیشوای شمایم؟» گفتند: آری ای رسول خدا. پس دست علی را گرفت و بالا برد و فرمود: «این دوست من و اداکننده وظایف من است، و به‌راستی خداوند دوستدار کسی است که او را دوست، و دشمن کسی است که او را دشمن دارد». <ref>کتاب السنه: 551 ح 189؛ مناقب کوفی 1/ 451 ح 355 و 454 ح 356؛ مسند بزّار 4/ 41 ح 1203.</ref>
سعد می‏گوید: از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم [در غدیر خم‏] در جحفه درحالی‌که دست علی [علیه‌السلام‏] را گرفته بود، چنین شنیدم: حضرت پس از ستایش و ثنای خدا فرمود: «ای مردم، آیا من ولی و پیشوای شمایم؟» گفتند: آری ای رسول خدا. پس دست علی را گرفت و بالا برد و فرمود: «این دوست من و اداکننده وظایف من است، و به‌راستی خداوند دوستدار کسی است که او را دوست، و دشمن کسی است که او را دشمن دارد». <ref>کتاب السنه: 551 ح 189؛ مناقب کوفی 1/ 451 ح 355 و 454 ح 356؛ مسند بزّار 4/ 41 ح 1203.</ref>
<br />
<br />


=== محبوب‌ترین خلائق ===
===محبوب‌ترین خلائق===
انس بن مالک می‏گوید: نزد پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم پرنده‏ای [بریان شده‏] بود، حضرت دعا کرد و فرمود: «خداوندا، محبوب‏ترین آفریده‏ات را نزد من فرست تا با من این پرنده را تناول کند». ابوبکر آمد، پیامبر وی را نپذیرفت، عمر آمد حضرت وی را نیز نپذیرفت و علی [علیه‌السلام‏] آمد و به او اجازه ورود داد. <ref>سنن ترمذی 5/ 636 ح 3721؛ مسند ابو یعلی 7/ 105 ح 4052؛ کامل ابن عدی 6/ 457؛ مستدرک حاکم 3/ 131؛ مناقب ابن مغازلی: 172 ح 205 و 206؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق 2/ 124 ح 633.</ref>
انس بن مالک می‏گوید: نزد پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم پرنده‏ای [بریان شده‏] بود، حضرت دعا کرد و فرمود: «خداوندا، محبوب‏ترین آفریده‏ات را نزد من فرست تا با من این پرنده را تناول کند». ابوبکر آمد، پیامبر وی را نپذیرفت، عمر آمد حضرت وی را نیز نپذیرفت و علی [علیه‌السلام‏] آمد و به او اجازه ورود داد. <ref>سنن ترمذی 5/ 636 ح 3721؛ مسند ابو یعلی 7/ 105 ح 4052؛ کامل ابن عدی 6/ 457؛ مستدرک حاکم 3/ 131؛ مناقب ابن مغازلی: 172 ح 205 و 206؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق 2/ 124 ح 633.</ref>


=== اعتراف دشمن به فضیلت خاص ===
===اعتراف دشمن به فضیلت خاص===
·        ابن سعد می‌گوید: معاویه به [پدرم‏] سعد بن ابی‌وقاص دستور داد تا علی [علیه‌السلام‏] را دشنام دهد. چون سعد امتناع کرد به وی گفت: چرا ابوتراب را دشنام نمی‏دهی؟
·        ابن سعد می‌گوید: معاویه به [پدرم‏] سعد بن ابی‌وقاص دستور داد تا علی [علیه‌السلام‏] را دشنام دهد. چون سعد امتناع کرد به وی گفت: چرا ابوتراب را دشنام نمی‏دهی؟


خط ۶۲: خط ۶۲:
<br />
<br />


=== فاتح خیبر ===
===فاتح خیبر===
نسائی با سند از سعد بن ابی‌وقاص چنین نقل می‏کند:
نسائی با سند از سعد بن ابی‌وقاص چنین نقل می‏کند:


«رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «فردا [در جنگ خیبر] پرچم را به دست مردی خواهم سپرد که خدا و رسولش را دوست می‏دارد و خدا و رسولش هم او را دوست می‏دارند و خدا فتح و پیروزی را به دست او جاری می‏کند». ما سر کشیده، به پرچم چشم دوختیم [در انتظار آن که به ما دهد] حضرت آن را به علی علیه‌السلام سپرد. <ref>کتاب السنه: ص 587، ح 1341 و ص 591، ح 1359؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 116.</ref>
«رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «فردا [در جنگ خیبر] پرچم را به دست مردی خواهم سپرد که خدا و رسولش را دوست می‏دارد و خدا و رسولش هم او را دوست می‏دارند و خدا فتح و پیروزی را به دست او جاری می‏کند». ما سر کشیده، به پرچم چشم دوختیم [در انتظار آن که به ما دهد] حضرت آن را به علی علیه‌السلام سپرد. <ref>کتاب السنه: ص 587، ح 1341 و ص 591، ح 1359؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 116.</ref>


=== مصون از سرما و گرما ===
===مصون از سرما و گرما===
·        ابی لیلی می‏گوید- با علی [علیه‌السلام‏] راه می‏رفتیم- به علی گفتم: مردم [لباس‏] شما را غیر عادی می‏بینند شما در سرما با دو قطعه پارچه و در گرما با لباس زیاد و ضخیم بیرون می‏آیید، فرمود: «آیا با ما در [جنگ‏] خیبر نبودی؟» گفتم: آری.
·        ابی لیلی می‏گوید- با علی [علیه‌السلام‏] راه می‏رفتیم- به علی گفتم: مردم [لباس‏] شما را غیر عادی می‏بینند شما در سرما با دو قطعه پارچه و در گرما با لباس زیاد و ضخیم بیرون می‏آیید، فرمود: «آیا با ما در [جنگ‏] خیبر نبودی؟» گفتم: آری.


خط ۹۳: خط ۹۳:
<br /></ref>
<br /></ref>


=== همراهی شدن با جبرئیل و میکائیل از سمت راست و چپ ===
===همراهی شدن با جبرئیل و میکائیل از سمت راست و چپ===
·        هبیرة بن یریم می‏گوید: حسن بن علی [علیهماالسلام پس از شهادت امام علی علیه‌السلام‏] درحالی‌که عمامه‏ای سیاه بر سر داشت در میان ما آمد و فرمود:
·        هبیرة بن یریم می‏گوید: حسن بن علی [علیهماالسلام پس از شهادت امام علی علیه‌السلام‏] درحالی‌که عمامه‏ای سیاه بر سر داشت در میان ما آمد و فرمود:


«دیروز در میان شما مردی بود که هیچ‌کس از پیشینیان بر او سبقت نگرفته و هیچ‌کس از پسینیان به [بلندای مقام‏] او نمی‏رسند، رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم [در باره وی در جنگ خیبر] فرمود: فردا پرچم را به مردی خواهم داد که خدا و رسولش او را دوست می‏دارند و او هم خدا و رسولش را دوست می‏دارد. جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ او را در جنگ همراهی می‏کنند. هرگز [پرچم‏] اش برنمی‌گردد جز آن که خداوند او را به پیروزی رساند. او هیچ درهم و دیناری از خود بر جا نگذاشت جز هفتصد درهمی که از حق خود به وی عطا شده بود و می‏خواست خادمی برای خانواده‏اش بخرد». <ref>طبقات کبری: ج 3، ص 38؛ مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 372، ح 32085 و ج 6، ص 374، ح 32101؛ مسند احمد: ج 3، ص 246، ح 1719 و ص 247، ح 1720؛ فضائل احمد: ص 90 و 91، ح 135 و 136؛ کتاب الزهد احمد: ص 195، ح 709؛ تاریخ کبیر بخاری: ج 2، ص 362؛ مقتل ابن ابی الدنیا: ص 92، ح 86 و 94 و 95، ح 88 و 90؛ مسند بزّار: ج 4، ص 178، ح 1339 و ص 179، ح 1340 و ص 180، ح 1341؛ الجرح و التعدیل: ج 3، ص 172؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 44، ح 530 و ص 45، ح 531؛ مسند ابو یعلی: ج 12، ص 125، ح 6758؛ تاریخ طبری: ج 5، ص 157؛ معجم کبیر طبرانی: ج 3، ص 79، ح 2717- 2720 و ص 80، ح 2721- 2725؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 172 و ...</ref>
«دیروز در میان شما مردی بود که هیچ‌کس از پیشینیان بر او سبقت نگرفته و هیچ‌کس از پسینیان به [بلندای مقام‏] او نمی‏رسند، رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم [در باره وی در جنگ خیبر] فرمود: فردا پرچم را به مردی خواهم داد که خدا و رسولش او را دوست می‏دارند و او هم خدا و رسولش را دوست می‏دارد. جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ او را در جنگ همراهی می‏کنند. هرگز [پرچم‏] اش برنمی‌گردد جز آن که خداوند او را به پیروزی رساند. او هیچ درهم و دیناری از خود بر جا نگذاشت جز هفتصد درهمی که از حق خود به وی عطا شده بود و می‏خواست خادمی برای خانواده‏اش بخرد». <ref>طبقات کبری: ج 3، ص 38؛ مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 372، ح 32085 و ج 6، ص 374، ح 32101؛ مسند احمد: ج 3، ص 246، ح 1719 و ص 247، ح 1720؛ فضائل احمد: ص 90 و 91، ح 135 و 136؛ کتاب الزهد احمد: ص 195، ح 709؛ تاریخ کبیر بخاری: ج 2، ص 362؛ مقتل ابن ابی الدنیا: ص 92، ح 86 و 94 و 95، ح 88 و 90؛ مسند بزّار: ج 4، ص 178، ح 1339 و ص 179، ح 1340 و ص 180، ح 1341؛ الجرح و التعدیل: ج 3، ص 172؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 44، ح 530 و ص 45، ح 531؛ مسند ابو یعلی: ج 12، ص 125، ح 6758؛ تاریخ طبری: ج 5، ص 157؛ معجم کبیر طبرانی: ج 3، ص 79، ح 2717- 2720 و ص 80، ح 2721- 2725؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 172 و ...</ref>


=== ویژگی‏های ده‏گانه امام علی ===
===ویژگی‏های ده‏گانه امام علی===
·        عمرو بن میمون می‏گوید: با عبد اللَّه بن عباس نشسته بودم افرادی که در نه گروه بودند نزد او آمدند و گفتند: یا برخیز و با ما بیا و یا شما ما را با ابن عباس تنها گذارید. این ماجرا زمانی بود که ابن عباس بینا بود و هنوز کور نشده بود. ابن عباس گفت: من با شما می‏آیم [آنان به گوشه‏ای رفتند و] با ابن عباس مشغول گفت‌وگو شدند. من نمی‏فهمیدم چه می‏گویند. پس از مدتی عبد اللَّه بن عباس درحالی‌که لباسش را تکان می‏داد تا غبارش فروریزد آمد و گفت: اف و تف بر آنان، به مردی دشنام می‏دهند و از او عیب‏جویی می‏کنند که ده ویژگی برای اوست؛  
·        عمرو بن میمون می‏گوید: با عبد اللَّه بن عباس نشسته بودم افرادی که در نه گروه بودند نزد او آمدند و گفتند: یا برخیز و با ما بیا و یا شما ما را با ابن عباس تنها گذارید. این ماجرا زمانی بود که ابن عباس بینا بود و هنوز کور نشده بود. ابن عباس گفت: من با شما می‏آیم [آنان به گوشه‏ای رفتند و] با ابن عباس مشغول گفت‌وگو شدند. من نمی‏فهمیدم چه می‏گویند. پس از مدتی عبد اللَّه بن عباس درحالی‌که لباسش را تکان می‏داد تا غبارش فروریزد آمد و گفت: اف و تف بر آنان، به مردی دشنام می‏دهند و از او عیب‏جویی می‏کنند که ده ویژگی برای اوست؛  


خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
[هفت‏]- رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم برای جنگ تبوک با اصحاب خود [از مدینه‏] بیرون رفتند علی [علیه‌السلام‏] به حضرت صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم گفت: «آیا با شما بیایم؟» حضرت فرمود: «نه». علی [علیه‌السلام‏] گریست، پس حضرت صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «آیا تو خشنود نیستی که برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز آن که تو [برخلاف هارون‏] پیامبر نیستی؟» سپس فرمود: «تو جانشین من - در میان مؤمنان - پس از من خواهی بود».
[هفت‏]- رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم برای جنگ تبوک با اصحاب خود [از مدینه‏] بیرون رفتند علی [علیه‌السلام‏] به حضرت صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم گفت: «آیا با شما بیایم؟» حضرت فرمود: «نه». علی [علیه‌السلام‏] گریست، پس حضرت صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «آیا تو خشنود نیستی که برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز آن که تو [برخلاف هارون‏] پیامبر نیستی؟» سپس فرمود: «تو جانشین من - در میان مؤمنان - پس از من خواهی بود».


[هشت‏]- رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم تمام درهای مسجد جز در علی [علیه‌السلام‏] را بست. راهی جز راه مسجد برای علی [علیه‌السلام‏] نبود، علی [علیه‌السلام‏] با آن که جنب بود وارد مسجد می‏شد [و این امر تنها به ایشان و رسول خدا صلی اللَّه علیه و اله اختصاص داشت‏][1].
[هشت‏]- رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم تمام درهای مسجد جز در علی [علیه‌السلام‏] را بست. راهی جز راه مسجد برای علی [علیه‌السلام‏] نبود، علی [علیه‌السلام‏] با آن که جنب بود وارد مسجد می‏شد [و این امر تنها به ایشان و رسول خدا صلی اللَّه علیه و اله اختصاص داشت‏].


[نه‏]- رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «هر کس من، ولی و پیشوای اویم علی نیز ولی و پیشوای اوست».
[نه‏]- رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «هر کس من، ولی و پیشوای اویم علی نیز ولی و پیشوای اوست».
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
[ده‏]- خداوند در قرآن ما را از خشنودی خود نسبت به آنان که زیر درخت در بیعت الرضوان با رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم، بیعت کردند، آگاه کرده است‏[2]. آیا پس از آن از خشم خود نسبت به آنان سخنی گفته است؟ [نه هرگز، و علی علیه‌السلام جزو افرادی است که با حضرت در آن جا بیعت کرد افزون بر آن‏] رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم نیز هنگامی‌که عمر از حضرت صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم اجازه گرفت تا گردن حاطب را بزند فرمود: «تو چه می‏دانی شاید خدا اهل بدر را [مسلمانانی که در جنگ بدر شرکت داشتند] موردنظر قرار داده و فرموده: هر چه می‏خواهید انجام دهید شما را بخشیدم» [و علی علیه‌السلام جزو اصحاب بدر است‏]. <ref>سیره ابن هشام: ج 2، ص 334؛ طبقات ابن سعد: ج 2، ص 110؛ مصنف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 372، ح 32091 و ج 7، ص 392، ح 36863؛ مسند احمد: ج 5، ص 178، ح 3062 و 3063( ج 4، ص 51، ط قدیم) و ج 17، ص 197، ح 11122( ج 2، ص 26، ط قدیم)؛ فضائل احمد: ص 74، ح 111 و ص 119، ح 176 و ص 149، ح 216 و ص 211، ح 291؛ کتاب السنه: ص 551، ح 1188 و ص 588، ح 1351؛ صحیح مسلم: ج 3، ص 1433 و ج 4، ص 1872؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 457، ح 951 و ص 496، ح 977 و 996 و ص 500، ح 1002؛ مسند رویانی: ج 2، ص 172، ح 1172 و ص 166، ح 1149؛ معجم کبیر طبرانی: ج 12، ص 77، ح 12593 و ص 114، ح 12722؛ سنن بیهقی: ج 9، ص 131؛ البدایة و النهایه: ج 7، ص 342 و ...</ref>
[ده‏]- خداوند در قرآن ما را از خشنودی خود نسبت به آنان که زیر درخت در بیعت الرضوان با رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم، بیعت کردند، آگاه کرده است‏[2]. آیا پس از آن از خشم خود نسبت به آنان سخنی گفته است؟ [نه هرگز، و علی علیه‌السلام جزو افرادی است که با حضرت در آن جا بیعت کرد افزون بر آن‏] رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم نیز هنگامی‌که عمر از حضرت صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم اجازه گرفت تا گردن حاطب را بزند فرمود: «تو چه می‏دانی شاید خدا اهل بدر را [مسلمانانی که در جنگ بدر شرکت داشتند] موردنظر قرار داده و فرموده: هر چه می‏خواهید انجام دهید شما را بخشیدم» [و علی علیه‌السلام جزو اصحاب بدر است‏]. <ref>سیره ابن هشام: ج 2، ص 334؛ طبقات ابن سعد: ج 2، ص 110؛ مصنف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 372، ح 32091 و ج 7، ص 392، ح 36863؛ مسند احمد: ج 5، ص 178، ح 3062 و 3063( ج 4، ص 51، ط قدیم) و ج 17، ص 197، ح 11122( ج 2، ص 26، ط قدیم)؛ فضائل احمد: ص 74، ح 111 و ص 119، ح 176 و ص 149، ح 216 و ص 211، ح 291؛ کتاب السنه: ص 551، ح 1188 و ص 588، ح 1351؛ صحیح مسلم: ج 3، ص 1433 و ج 4، ص 1872؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 457، ح 951 و ص 496، ح 977 و 996 و ص 500، ح 1002؛ مسند رویانی: ج 2، ص 172، ح 1172 و ص 166، ح 1149؛ معجم کبیر طبرانی: ج 12، ص 77، ح 12593 و ص 114، ح 12722؛ سنن بیهقی: ج 9، ص 131؛ البدایة و النهایه: ج 7، ص 342 و ...</ref>


=== آمرزیده بودن ===
===آمرزیده بودن===
·        علی [علیه‌السلام‏] می‏فرماید: «رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: آیا به تو کلماتی نیاموزم که هرگاه بگویی خدا تو را بیامرزد با آن که تو آمرزیده‏ای؟ [گفتم: آری، فرمود بگو:] نیست معبودی جز او بلندمرتبه بزرگ، پاک و منزه است خداوندی که پروردگار آسمان‏های هفت‏گانه و پروردگار عرش کریم است، حمد و ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است». <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 46، ح 29346؛ مسند عبد بن حمید: ص 53، ح 74؛ مسند احمد: ج 2، ص 119، ح 712؛ مسند بزّار: ج 2، ص 283، ح 705؛ سنن کبری: ج 4، ص 398، ح 7678؛ عمل الیوم و اللیلة: ج 6، ص 164، ح 1074؛ تاریخ بغداد: ج 9، ص 356.</ref>
·        علی [علیه‌السلام‏] می‏فرماید: «رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: آیا به تو کلماتی نیاموزم که هرگاه بگویی خدا تو را بیامرزد با آن که تو آمرزیده‏ای؟ [گفتم: آری، فرمود بگو:] نیست معبودی جز او بلندمرتبه بزرگ، پاک و منزه است خداوندی که پروردگار آسمان‏های هفت‏گانه و پروردگار عرش کریم است، حمد و ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است». <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 46، ح 29346؛ مسند عبد بن حمید: ص 53، ح 74؛ مسند احمد: ج 2، ص 119، ح 712؛ مسند بزّار: ج 2، ص 283، ح 705؛ سنن کبری: ج 4، ص 398، ح 7678؛ عمل الیوم و اللیلة: ج 6، ص 164، ح 1074؛ تاریخ بغداد: ج 9، ص 356.</ref>


خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
·        علی [علیه‌السلام‏] می‏فرماید: «کلمات گشایش عبارتند از: نیست خدایی جز خداوند بلند مرتبه بزرگ، نیست خدایی جز خداوند بردبار بزرگوار، پاک و منزه است خداوندی که پروردگار آسمان‏های هفت‏گانه و پروردگار عرش با کرامت است، و حمد و ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است». <ref>سنن کبری نسائی: ج 6، ص 163، ح 10472؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 138؛ مناقب خوارزمی: ص 258؛ تذکرة الحفاظ: ج 2، ص 662.</ref>
·        علی [علیه‌السلام‏] می‏فرماید: «کلمات گشایش عبارتند از: نیست خدایی جز خداوند بلند مرتبه بزرگ، نیست خدایی جز خداوند بردبار بزرگوار، پاک و منزه است خداوندی که پروردگار آسمان‏های هفت‏گانه و پروردگار عرش با کرامت است، و حمد و ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است». <ref>سنن کبری نسائی: ج 6، ص 163، ح 10472؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 138؛ مناقب خوارزمی: ص 258؛ تذکرة الحفاظ: ج 2، ص 662.</ref>


·        علی [علیه‌السلام‏] می‏فرماید: پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «آیا به تو کلماتی نیاموزم که هر گاه بگویی خدا تو را بیامرزد با آن که تو آمرزیده‏ای؟ [گفتم: آری، فرمود: بگو:] نیست خدایی جز خداوند بلندمرتبه بزرگ، نیست خدایی جز خداوند بردبار بزرگوار، پاک و منزه است خداوندی که پروردگار عرش بزرگ است، حمد و ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است». م<ref>سند احمد: ج 2، ص 461، ح 1363؛ فضائل احمد: ص 711، ح 338؛ کتاب السنه: ص 582، ح 1314؛ سنن کبری نسائی: ج 6، ص 163، ح 10473؛ امالی خمیسیه: ج 1، ص 228، ح 11؛ معجم سفر سلفی: ص 420، ح 1426.</ref>
·        علی [علیه‌السلام‏] می‏فرماید: پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «آیا به تو کلماتی نیاموزم که هر گاه بگویی خدا تو را بیامرزد با آن که تو آمرزیده‏ای؟ [گفتم: آری، فرمود: بگو:] نیست خدایی جز خداوند بلندمرتبه بزرگ، نیست خدایی جز خداوند بردبار بزرگوار، پاک و منزه است خداوندی که پروردگار عرش بزرگ است، حمد و ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است».<ref>سند احمد: ج 2، ص 461، ح 1363؛ فضائل احمد: ص 711، ح 338؛ کتاب السنه: ص 582، ح 1314؛ سنن کبری نسائی: ج 6، ص 163، ح 10473؛ امالی خمیسیه: ج 1، ص 228، ح 11؛ معجم سفر سلفی: ص 420، ح 1426.</ref>


·        علی [علیه‌السلام‏] می‏فرماید: پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «آیا به تو دعایی یاد ندهم که هر گاه آن را بخوانی خداوند تو را بیامرزد هر چند تو آمرزیده‏ای؟ گفتم: آری، فرمود [بگو]: نیست معبودی جز خداوند بلند مرتبه بزرگ، نیست معبودی جز [خداوند] بردبار بزرگوار، نیست معبودی جز خداوند، پاک و منزه است خداوندی که پروردگار عرش بزرگ است». <ref>فضائل احمد: ص 119، ح 175؛ سنن ترمذی: ج 5، ص 529، ح 3504؛ علل دارقطنی: ج 4، ص 9؛ سنن کبری نسائی: ج 6، ص 146، ح 10475 و 10476؛ معجم طبرانی: ج 1، ص 270، ح 763؛ تاریخ بغداد: ج 12، ص 263.
·        علی [علیه‌السلام‏] می‏فرماید: پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «آیا به تو دعایی یاد ندهم که هر گاه آن را بخوانی خداوند تو را بیامرزد هر چند تو آمرزیده‏ای؟ گفتم: آری، فرمود [بگو]: نیست معبودی جز خداوند بلند مرتبه بزرگ، نیست معبودی جز [خداوند] بردبار بزرگوار، نیست معبودی جز خداوند، پاک و منزه است خداوندی که پروردگار عرش بزرگ است». <ref>فضائل احمد: ص 119، ح 175؛ سنن ترمذی: ج 5، ص 529، ح 3504؛ علل دارقطنی: ج 4، ص 9؛ سنن کبری نسائی: ج 6، ص 146، ح 10475 و 10476؛ معجم طبرانی: ج 1، ص 270، ح 763؛ تاریخ بغداد: ج 12، ص 263.
</ref>
</ref>
=== قلب علی با ایمان آزموده شده و وی سرکوبگر برخی از قریش به‌خاطر دین است ===  
===قلب علی با ایمان آزموده شده و وی سرکوبگر برخی از قریش به‌خاطر دین است===  


علی [علیه‌السلام‏] می‏فرماید: گروهی از قریش نزد پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم آمدند و گفتند: ای محمد، ما همسایگان و هم‌پیمانان تو هستیم، برخی از بردگان ما نزد تو آمده‏اند [و به اسلام گرویده‏اند] آنان نه به دلیل علاقه به دین و نه برای فهم و اندیشه آمده‏اند از [نگه‏داری‏] کالاها و دارایی‏های ما گریخته‏اند آنان را نزد ما برگردان.
علی [علیه‌السلام‏] می‏فرماید: گروهی از قریش نزد پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم آمدند و گفتند: ای محمد، ما همسایگان و هم‌پیمانان تو هستیم، برخی از بردگان ما نزد تو آمده‏اند [و به اسلام گرویده‏اند] آنان نه به دلیل علاقه به دین و نه برای فهم و اندیشه آمده‏اند از [نگه‏داری‏] کالاها و دارایی‏های ما گریخته‏اند آنان را نزد ما برگردان.
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
عمر گفت: آیا آن مرد منم؟ فرمود: «نه، آن [مرد] کسی است که هم‌اکنون نعل را وصله می‏زند» و حضرت [رسول صلّی اللَّه علیه و آله‏] نعل خود را به علی علیه‌السلام داده بودند تا وصله زند. <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 370، ح 32072( 17)؛ مسند احمد: ج 2، ص 448، ح 1336؛ فضائل احمد: ص 158، ح 227؛ سنن ابی داود: ج 3، ص 65؛ مسند بزّار: ج 1، ص 79؛ سنن ترمذی: ج 5، ص 634، ح 3715 و ص 35، ح 2660؛ شرح طحاوی: ج 4، ص 359؛ مستدرک حاکم: ج 2، ص 137 و ج 4، ص 298؛ سنن کبری بیهقی: ج 9، ص 229؛ مناقب ابن مغازلی: ص 54، ح 78؛ کنز العمال: ج 13، ص 127، ح 36402.</ref>
عمر گفت: آیا آن مرد منم؟ فرمود: «نه، آن [مرد] کسی است که هم‌اکنون نعل را وصله می‏زند» و حضرت [رسول صلّی اللَّه علیه و آله‏] نعل خود را به علی علیه‌السلام داده بودند تا وصله زند. <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 370، ح 32072( 17)؛ مسند احمد: ج 2، ص 448، ح 1336؛ فضائل احمد: ص 158، ح 227؛ سنن ابی داود: ج 3، ص 65؛ مسند بزّار: ج 1، ص 79؛ سنن ترمذی: ج 5، ص 634، ح 3715 و ص 35، ح 2660؛ شرح طحاوی: ج 4، ص 359؛ مستدرک حاکم: ج 2، ص 137 و ج 4، ص 298؛ سنن کبری بیهقی: ج 9، ص 229؛ مناقب ابن مغازلی: ص 54، ح 78؛ کنز العمال: ج 13، ص 127، ح 36402.</ref>


=== قضاوت بدون شک ===
===قضاوت بدون شک===
·        علی [علیه‌السلام‏] فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم من را که جوانی نورس بودم [برای قضاوت‏] به یمن فرستاد. به حضرت گفتم: ای رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم، من را به‌سوی قومی می‏فرستید که اموری نوظهور در میان آنان رواج دارد و من در ابتدای جوانی‏ام، فرمود: «به‌راستی خداوند قلب تو را هدایت می‏کند و زبانت را ثابت و استوار می‏سازد». علی [علیه‌السلام‏] می‏فرماید: پس از این [دعا از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله‏] هرگز در قضاوت بین دو نفر شک نکردم. <ref>طبقات ابن سعد: ج 2، ص 337، ح 1؛ مسند احمد: ج 2، ص 68، ح 636؛ فضائل احمد: ص 72، ح 108؛ مسند بزّار: ج 3، ص 125، ح 912؛ سنن ابن ماجه: ج 2، ص 474؛ انساب الاشراف: ج 1، ص 17، ح 33؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 12، ح 501؛ مسند ابو یعلی: ج 1، ص 323، ح 401؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 135؛ حلیة الاولیاء: ج 4، ص 381؛ سنن بیهقی: ج 10، ص 85؛ مناقب خوارزمی: ص 83، ح 71.</ref>
·        علی [علیه‌السلام‏] فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم من را که جوانی نورس بودم [برای قضاوت‏] به یمن فرستاد. به حضرت گفتم: ای رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم، من را به‌سوی قومی می‏فرستید که اموری نوظهور در میان آنان رواج دارد و من در ابتدای جوانی‏ام، فرمود: «به‌راستی خداوند قلب تو را هدایت می‏کند و زبانت را ثابت و استوار می‏سازد». علی [علیه‌السلام‏] می‏فرماید: پس از این [دعا از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله‏] هرگز در قضاوت بین دو نفر شک نکردم. <ref>طبقات ابن سعد: ج 2، ص 337، ح 1؛ مسند احمد: ج 2، ص 68، ح 636؛ فضائل احمد: ص 72، ح 108؛ مسند بزّار: ج 3، ص 125، ح 912؛ سنن ابن ماجه: ج 2، ص 474؛ انساب الاشراف: ج 1، ص 17، ح 33؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 12، ح 501؛ مسند ابو یعلی: ج 1، ص 323، ح 401؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 135؛ حلیة الاولیاء: ج 4، ص 381؛ سنن بیهقی: ج 10، ص 85؛ مناقب خوارزمی: ص 83، ح 71.</ref>


خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:
·        علی [علیه‌السلام‏] می‏فرماید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم من را به یمن فرستاد [تا در میانشان قضاوت کنم‏]. گفتم: ای رسول خدا [صلی اللَّه علیه و آله‏]، شما من را به‌سوی کهن‌سالانی که عمری را سپری کرده‏اند می‏فرستید، می‏ترسم در این کار موفق نشوم، فرمود: «به‌راستی خداوند زبانت را [بر حق‏] ثابت و قلبت را هدایت خواهد کرد». <ref>طبقات کبری: ج 2، ص 337، ح 3؛ اخبار القضاة: ج 1، ص 85 و 87- 88؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 13، ح 502؛ مسند ابو یعلی: ج 1، ص 252، ح 293؛ صحیح ابن حبّان: ج 11، ص 451، ح 5065.</ref>
·        علی [علیه‌السلام‏] می‏فرماید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم من را به یمن فرستاد [تا در میانشان قضاوت کنم‏]. گفتم: ای رسول خدا [صلی اللَّه علیه و آله‏]، شما من را به‌سوی کهن‌سالانی که عمری را سپری کرده‏اند می‏فرستید، می‏ترسم در این کار موفق نشوم، فرمود: «به‌راستی خداوند زبانت را [بر حق‏] ثابت و قلبت را هدایت خواهد کرد». <ref>طبقات کبری: ج 2، ص 337، ح 3؛ اخبار القضاة: ج 1، ص 85 و 87- 88؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 13، ح 502؛ مسند ابو یعلی: ج 1، ص 252، ح 293؛ صحیح ابن حبّان: ج 11، ص 451، ح 5065.</ref>


=== خداوند فرمود همه درها به مسجد بسته شوند جز در خانه علی ===  
===خداوند فرمود همه درها به مسجد بسته شوند جز در خانه علی===  


·        زید بن ارقم می‏گوید: درهای خانه گروهی از یاران رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به مسجد گشوده می‏شد پس رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «تمام این درها جز در [خانه‏] علی را ببندید».
·        زید بن ارقم می‏گوید: درهای خانه گروهی از یاران رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به مسجد گشوده می‏شد پس رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «تمام این درها جز در [خانه‏] علی را ببندید».
خط ۱۸۳: خط ۱۸۳:
·        ابو بلج می‏گوید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم دستور داد تمام درهای مسجد [که به خانه‏ها گشوده می‏شود] جز در علی [علیه‌السلام‏] بسته شود. س<ref>نن ترمذی: ج 5، ص 641، ح 3732؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 464، ح 959 و ص 466، ح 962؛ معجم کبیر طبرانی: ج 12، ص 78، ح 12594؛ حلیة الاولیاء: ج 4، ص 153؛ مناقب ابن مغازلی: ص 260، ح 308، ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 282، ح 326.</ref>
·        ابو بلج می‏گوید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم دستور داد تمام درهای مسجد [که به خانه‏ها گشوده می‏شود] جز در علی [علیه‌السلام‏] بسته شود. س<ref>نن ترمذی: ج 5، ص 641، ح 3732؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 464، ح 959 و ص 466، ح 962؛ معجم کبیر طبرانی: ج 12، ص 78، ح 12594؛ حلیة الاولیاء: ج 4، ص 153؛ مناقب ابن مغازلی: ص 260، ح 308، ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 282، ح 326.</ref>


=== منزلت علی نسبت به پیامبر مثل منزلت هارون به موسی ===
===منزلت علی نسبت به پیامبر مثل منزلت هارون به موسی===
·        سعد بن ابی وقاص می‏گوید: چون رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم عازم جنگ تبوک شدند، علی را در مدینه جانشین خود کرد، مردم در این باره می‏گفتند، وی [پیامبر صلّی اللَّه علیه و اله‏] از علی علیه‌السلام به ستوه آمده، همراهی‏اش را نمی‏پسندد. پس علی به دنبال پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم روانه شد و در راه به ایشان [رسید و] گفت: ای رسول خدا [صلّی اللَّه علیه و آله‏]، آیا من را در مدینه با کودکان و زنان وامی‏گذارید تا بگویند: از او به ستوه آمده، همراهی‏اش را نمی‏پسندد! پس پیامبر صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به ایشان فرمود: «ای علی، من تو را بر اهل خود جانشین کردم. آیا تو خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی [که جانشین او بود] جز آن که پیغمبری پس از من نخواهد بود». <ref>کتاب السنه: ص 587، ح 1342 و 1343؛ مسند بزّار: ج 3، ص 284، ح 1076؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 520، ح 422 و 442 و 463 و ص 522، ح 458 و 466 و ص 523، ح 467 و 468؛ سنن کبری: ج 5، ص 44، ح 8138؛ مسند ابی یعلی: ج 2، ص 136، ح 738؛ کامل ابن عدی: ج 2، ص 416، ح 164؛ معجم اوسط طبرانی: ج 5، ص 136، ح 4260؛ تاریخ بغداد: ج 1، ص 324، ح 227؛ مناقب ابن مغازلی: ص 35، ح 53.</ref>
·        سعد بن ابی وقاص می‏گوید: چون رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم عازم جنگ تبوک شدند، علی را در مدینه جانشین خود کرد، مردم در این باره می‏گفتند، وی [پیامبر صلّی اللَّه علیه و اله‏] از علی علیه‌السلام به ستوه آمده، همراهی‏اش را نمی‏پسندد. پس علی به دنبال پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم روانه شد و در راه به ایشان [رسید و] گفت: ای رسول خدا [صلّی اللَّه علیه و آله‏]، آیا من را در مدینه با کودکان و زنان وامی‏گذارید تا بگویند: از او به ستوه آمده، همراهی‏اش را نمی‏پسندد! پس پیامبر صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به ایشان فرمود: «ای علی، من تو را بر اهل خود جانشین کردم. آیا تو خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی [که جانشین او بود] جز آن که پیغمبری پس از من نخواهد بود». <ref>کتاب السنه: ص 587، ح 1342 و 1343؛ مسند بزّار: ج 3، ص 284، ح 1076؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 520، ح 422 و 442 و 463 و ص 522، ح 458 و 466 و ص 523، ح 467 و 468؛ سنن کبری: ج 5، ص 44، ح 8138؛ مسند ابی یعلی: ج 2، ص 136، ح 738؛ کامل ابن عدی: ج 2، ص 416، ح 164؛ معجم اوسط طبرانی: ج 5، ص 136، ح 4260؛ تاریخ بغداد: ج 1، ص 324، ح 227؛ مناقب ابن مغازلی: ص 35، ح 53.</ref>


خط ۲۱۹: خط ۲۱۹:
·        پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی؟». <ref>مسند طیالسی: ج 1، ص 28، ح 205؛ مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 369، ح 12؛ مسند احمد: ج 3، ص 95، ح 1505؛ صحیح بخاری: ج 6، ص 3، ح 6، صحیح مسلم: ج 4، ص 1871؛ سنن ابن ماجه: ج 1، ص 42، ح 115؛ مناقب کوفی: ص 535، ح 475؛ سنن کبری نسائی: ج 5، ص 44، ح 8142؛ مسند ابی یعلی: ج 2، ص 73، ح 718؛ مناقب خوارزمی: ص 139، ح 157.
·        پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی؟». <ref>مسند طیالسی: ج 1، ص 28، ح 205؛ مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 369، ح 12؛ مسند احمد: ج 3، ص 95، ح 1505؛ صحیح بخاری: ج 6، ص 3، ح 6، صحیح مسلم: ج 4، ص 1871؛ سنن ابن ماجه: ج 1، ص 42، ح 115؛ مناقب کوفی: ص 535، ح 475؛ سنن کبری نسائی: ج 5، ص 44، ح 8142؛ مسند ابی یعلی: ج 2، ص 73، ح 718؛ مناقب خوارزمی: ص 139، ح 157.
</ref>
</ref>
·        معاویه به سعد بن ابی‌وقاص گفت: چه چیز تو را از دشنام دادن به علی بن ابی‌طالب بازمی‏دارد؟
·      
 
 معاویه به سعد بن ابی‌وقاص گفت: چه چیز تو را از دشنام دادن به علی بن ابی‌طالب بازمی‏دارد؟


سعد گفت: تا زمانی که سه چیز را به یاد می‏آورم، او را دشنام نمی‏دهم، آن سه چیز را رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم در باره او فرمود که اگر یکی از آنها در باره من می‏بود از شتران سرخ‌موی نزد من محبوب‏تر بود.
سعد گفت: تا زمانی که سه چیز را به یاد می‏آورم، او را دشنام نمی‏دهم، آن سه چیز را رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم در باره او فرمود که اگر یکی از آنها در باره من می‏بود از شتران سرخ‌موی نزد من محبوب‏تر بود.
خط ۲۴۱: خط ۲۴۳:
·        نسائی با سندی دیگر نقل کرده است: پیغمبر خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم رهسپار جنگ تبوک بودند علی با پیامبر صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم بود تا نوبت به خداحافظی رسید. علی شکوه کرد و گفت: آیا مرا با باقیماندگان وامی‏نهید؟ پیغمبر صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز در امر نبوت؟». <ref>مسند احمد: ج 3، ص 66، ح 1463؛ فضائل احمد: ح 28؛ کتاب السنه: ص 587، ح 1340؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 535، ح 473؛ مناقب ابن مغازلی: ص 36، ح 55؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 352، ح 386 و 387 و ص 355، ح 391 و 392؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 126.
·        نسائی با سندی دیگر نقل کرده است: پیغمبر خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم رهسپار جنگ تبوک بودند علی با پیامبر صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم بود تا نوبت به خداحافظی رسید. علی شکوه کرد و گفت: آیا مرا با باقیماندگان وامی‏نهید؟ پیغمبر صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز در امر نبوت؟». <ref>مسند احمد: ج 3، ص 66، ح 1463؛ فضائل احمد: ح 28؛ کتاب السنه: ص 587، ح 1340؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 535، ح 473؛ مناقب ابن مغازلی: ص 36، ح 55؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 352، ح 386 و 387 و ص 355، ح 391 و 392؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 126.
</ref>
</ref>
·        نسائی نقل کرده است: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم برای جنگ تبوک [از مدینه‏] بیرون رفتند و علی [علیه‌السلام‏] را جانشین خود قرار دادند. پس علی [علیه‌السلام‏] به حضرت فرمود: آیا من را وامی‏نهی حضرت به ایشان فرمود: «آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود؟». <ref>مسند احمد: ج 3، ص 155، ح 1600؛ تاریخ کبیر بخاری: ج 3، ص 48/ 179؛ کتاب السنه: ص 586، ح 1334؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 538، ح 475؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 307- 308، ح 337- 338، و ص 334، ح 366 و ص 343، ح 377.
·      
 
   نسائی نقل کرده است: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم برای جنگ تبوک [از مدینه‏] بیرون رفتند و علی [علیه‌السلام‏] را جانشین خود قرار دادند. پس علی [علیه‌السلام‏] به حضرت فرمود: آیا من را وامی‏نهی حضرت به ایشان فرمود: «آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود؟». <ref>مسند احمد: ج 3، ص 155، ح 1600؛ تاریخ کبیر بخاری: ج 3، ص 48/ 179؛ کتاب السنه: ص 586، ح 1334؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 538، ح 475؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 307- 308، ح 337- 338، و ص 334، ح 366 و ص 343، ح 377.
</ref>
</ref>


خط ۲۴۷: خط ۲۵۱:
</ref>
</ref>


·        سعد بن مالک می‏گوید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم بر شتر گوش‌بریده خود سوار شدند و آهنگ جنگ کردند و علی را جانشین خود قرار داد. علی آمد و رکاب شتر را گرفت و گفت: ای رسول خدا، قریش گمان می‏کنند شما من را جا گذاشتید، چون [همراهی‏] من را گران یافته‏اید[4] و همراهی‏ام را نمی‏پسندید و گریان شد. پس رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم در میان مردم چنین بانگ برآوردند: «هیچ کسی از شما نیست جز آن که خواصی برای اوست [و علی علیه‌السلام از خواص من است‏]. ای فرزند ابوطالب، آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود؟». <ref>مصنف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 369، ح 15( 32069)؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 538، ح 489؛ معجم کبیر طبرانی: ج 1، ص 148، ح 334؛ ترجمه الإمام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 356، ح 393 و ص 357، ح 394 و ص 358، ح 396- 397.</ref>
·        سعد بن مالک می‏گوید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم بر شتر گوش‌بریده خود سوار شدند و آهنگ جنگ کردند و علی را جانشین خود قرار داد. علی آمد و رکاب شتر را گرفت و گفت: ای رسول خدا، قریش گمان می‏کنند شما من را جا گذاشتید، چون [همراهی‏] من را گران یافته‏اید و همراهی‏ام را نمی‏پسندید و گریان شد. پس رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم در میان مردم چنین بانگ برآوردند: «هیچ کسی از شما نیست جز آن که خواصی برای اوست [و علی علیه‌السلام از خواص من است‏]. ای فرزند ابوطالب، آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود؟». <ref>مصنف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 369، ح 15( 32069)؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 538، ح 489؛ معجم کبیر طبرانی: ج 1، ص 148، ح 334؛ ترجمه الإمام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 356، ح 393 و ص 357، ح 394 و ص 358، ح 396- 397.</ref>




خط ۲۵۵: خط ۲۵۹:
·        نسائی با سندی دیگر از اسماء دختر عمیس نقل می‏کند: از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شنیدم که فرمود: «ای علی، تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود.» <ref>تاریخ الثقات عجلی: ص 522، ح 2106؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 502، ح 422؛ معجم شیوخ: ج 1، ص 252، ح 1008؛ تاریخ بغداد: ج 10، ص 43؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 386، ح 448 و ص 387، ح 449؛ تهذیب الکمال: ج 35، ص 363.
·        نسائی با سندی دیگر از اسماء دختر عمیس نقل می‏کند: از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شنیدم که فرمود: «ای علی، تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود.» <ref>تاریخ الثقات عجلی: ص 522، ح 2106؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 502، ح 422؛ معجم شیوخ: ج 1، ص 252، ح 1008؛ تاریخ بغداد: ج 10، ص 43؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 386، ح 448 و ص 387، ح 449؛ تهذیب الکمال: ج 35، ص 363.
</ref>
</ref>
·        از اسماء دختر عمیس نقل شده است که رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی می‏فرماید: «تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود». <ref>فضائل احمد: ص 146، ح 213؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 529، ح 463 و ص 530، ح 464؛ معجم کبیر طبرانی: ج 24، ص 146، ح 384؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 386، ح 447.
·      
 
   از اسماء دختر عمیس نقل شده است که رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی می‏فرماید: «تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود». <ref>فضائل احمد: ص 146، ح 213؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 529، ح 463 و ص 530، ح 464؛ معجم کبیر طبرانی: ج 24، ص 146، ح 384؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 386، ح 447.
</ref>
</ref>
=== برادر و وزیر و جانشین پیامبر [ص‏] ===
===برادر و وزیر و جانشین پیامبر [ص‏]===
·        علی [علیه‌السلام‏] در زمان رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم می‏فرمود: «خداوند می‏فرماید: پس آیا اگر (محمد صلّی اللَّه علیه و اله) بمیرد یا کشته شود، شما به همان آیین قبلی برمی‏گردید و کسی که برگردد ... [آل عمران/ 144]. به خدا سوگند، پس از آن که خداوند ما را هدایت کرد هرگز به آیین قبلی برنخواهیم گشت به خدا سوگند اگر او [پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه و اله‏] بمیرد یا کشته شود به‌طورقطع بر همان هدفی که وی تا پایان عمر پیکار می‏کرد، پیکار خواهم کرد به خدا سوگند من برادر، دوست، وارث و عموزاده اویم و چه کسی به ایشان از من سزاوارتر است؟». <ref>فضائل احمد: ص 166، ح 232؛ تفسیر فرات کوفی: ص 96، ح 80؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 339، ح 268 و ص 358، ح 289؛ امالی محاملی: ج 1، ص 86( ب)؛ تفسیر ابن ابی حاتم: ج 2، ص 75؛ معجم کبیر طبرانی: ج 1، ص 107، ح 176؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 126؛ معرفة الصحابه: ج 1، ص 23؛ أمالی طوسی: ص 502، ح 1099؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 127، ح 163؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 224، باب 44؛ ریاض النضره: ج 2، ص 300.</ref>
·        علی [علیه‌السلام‏] در زمان رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم می‏فرمود: «خداوند می‏فرماید: پس آیا اگر (محمد صلّی اللَّه علیه و اله) بمیرد یا کشته شود، شما به همان آیین قبلی برمی‏گردید و کسی که برگردد ... [آل عمران/ 144]. به خدا سوگند، پس از آن که خداوند ما را هدایت کرد هرگز به آیین قبلی برنخواهیم گشت به خدا سوگند اگر او [پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه و اله‏] بمیرد یا کشته شود به‌طورقطع بر همان هدفی که وی تا پایان عمر پیکار می‏کرد، پیکار خواهم کرد به خدا سوگند من برادر، دوست، وارث و عموزاده اویم و چه کسی به ایشان از من سزاوارتر است؟». <ref>فضائل احمد: ص 166، ح 232؛ تفسیر فرات کوفی: ص 96، ح 80؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 339، ح 268 و ص 358، ح 289؛ امالی محاملی: ج 1، ص 86( ب)؛ تفسیر ابن ابی حاتم: ج 2، ص 75؛ معجم کبیر طبرانی: ج 1، ص 107، ح 176؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 126؛ معرفة الصحابه: ج 1، ص 23؛ أمالی طوسی: ص 502، ح 1099؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 127، ح 163؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 224، باب 44؛ ریاض النضره: ج 2، ص 300.</ref>


خط ۲۶۸: خط ۲۷۴:
مردی با ریشخند گفت: من بنده خدا و برادر رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم هستم! در این هنگام گلویش گرفت و خفه شد، پس برگرفته [و از مجلس بیرون برده شد]. <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 1، ص 369، ح 32070؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 308، ح 220، ص 329، ح 257 و ص 347، ح 276؛ کامل ابن عدی: ج 2، ص 187؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ص 136، ح 168؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 227.</ref>
مردی با ریشخند گفت: من بنده خدا و برادر رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم هستم! در این هنگام گلویش گرفت و خفه شد، پس برگرفته [و از مجلس بیرون برده شد]. <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 1، ص 369، ح 32070؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 308، ح 220، ص 329، ح 257 و ص 347، ح 276؛ کامل ابن عدی: ج 2، ص 187؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ص 136، ح 168؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 227.</ref>


=== علی از من(پیامبر) است و من از علی‏ هستم‏ ===
===علی از من(پیامبر) است و من از علی‏ هستم‏===
·        رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «علی از من است و من از اویم و او پس از من پیشوای‏ هر مؤمنی است». <ref>مناقب ابن مغازلی: ص 229، ح 276؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 411، ح 485.</ref>
·        رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «علی از من است و من از اویم و او پس از من پیشوای‏ هر مؤمنی است». <ref>مناقب ابن مغازلی: ص 229، ح 276؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 411، ح 485.</ref>


خط ۲۷۷: خط ۲۸۳:
<br />
<br />


=== علی جان‏  پیامبر (ص) ===
===علی جان‏  پیامبر (ص)===




خط ۲۸۳: خط ۲۸۹:
<br />
<br />


=== برگزیده و امین پیامبر (ص) ===
===برگزیده و امین پیامبر (ص)===
·        علی [علیه‌السلام‏] می‏گوید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «اما تو ای علی، برگزیده و امین من هستی». <ref>تاریخ کبیر بخاری: ج 1، ص 249؛ سنن ابن ابی داود: ج 2، ص 284، ح 2287؛ کتاب السنه: ص 585، ح 1330؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 497، ح 413؛ مشکل الآثار: ج 4، ص 120، ح 3354 و ص 121، ح 3355؛ سنن کبری بیهقی: ج 8، ص 6؛ مطالب العالیه: ج 2، ص 55، ح 1635.</ref>
·        علی [علیه‌السلام‏] می‏گوید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «اما تو ای علی، برگزیده و امین من هستی». <ref>تاریخ کبیر بخاری: ج 1، ص 249؛ سنن ابن ابی داود: ج 2، ص 284، ح 2287؛ کتاب السنه: ص 585، ح 1330؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 497، ح 413؛ مشکل الآثار: ج 4، ص 120، ح 3354 و ص 121، ح 3355؛ سنن کبری بیهقی: ج 8، ص 6؛ مطالب العالیه: ج 2، ص 55، ح 1635.</ref>


=== به انجام رساننده وظایف پیامبر ===
===به انجام رساننده وظایف پیامبر===
·        رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «علی از من و من از علی هستم و کسی جز من، یا علی وظایفم را به انجام نمی‏رساند». <ref>سنن کبری نسائی: ج 5، ص 45، ح 8147.</ref>
·        رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «علی از من و من از علی هستم و کسی جز من، یا علی وظایفم را به انجام نمی‏رساند». <ref>سنن کبری نسائی: ج 5، ص 45، ح 8147.</ref>


=== برگزیده پیامبر (ص) برای ابلاغ سوره برائت ===
===برگزیده پیامبر (ص) برای ابلاغ سوره برائت===
·        انس می‏گوید: پیامبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم ابوبکر را برای ابلاغ سوره برائت (توبه) فرستاد سپس او را فراخواند و فرمود: «سزاوار نیست کسی از جانب من این سوره را ابلاغ کند جز مردی از اهل بیتم» سپس امام علی را فراخواند و سوره را به ایشان داد. <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 377، ح 32126؛ مسند احمد: ج 20، ص 423، ح 13214 و ج 21، ص 420، ح 14019؛ فضائل احمد: ص 43، ح 69 و ص 146، ح 212؛ سنن ترمذی: ج 5، ص 275، ح 3090؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 484، ح 393 و ص 499، ح 417؛ مسند ابو یعلی: ج 5، ص 412، ح 3095؛ شواهد التنزیل: ج 1، ص 306، ح 309- 312 و ص 308، ح 314- 318؛ مناقب خوارزمی: ص 165، ح 197؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 2، ص 377، ح 879 و 880</ref>
·        انس می‏گوید: پیامبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم ابوبکر را برای ابلاغ سوره برائت (توبه) فرستاد سپس او را فراخواند و فرمود: «سزاوار نیست کسی از جانب من این سوره را ابلاغ کند جز مردی از اهل بیتم» سپس امام علی را فراخواند و سوره را به ایشان داد. <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 377، ح 32126؛ مسند احمد: ج 20، ص 423، ح 13214 و ج 21، ص 420، ح 14019؛ فضائل احمد: ص 43، ح 69 و ص 146، ح 212؛ سنن ترمذی: ج 5، ص 275، ح 3090؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 484، ح 393 و ص 499، ح 417؛ مسند ابو یعلی: ج 5، ص 412، ح 3095؛ شواهد التنزیل: ج 1، ص 306، ح 309- 312 و ص 308، ح 314- 318؛ مناقب خوارزمی: ص 165، ح 197؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 2، ص 377، ح 879 و 880</ref>


خط ۳۰۸: خط ۳۱۴:
ابوبکر برخاست و برای مردم سخن گفت و آداب حج را برای آنان گفت، چون سخنش تمام شد علی برخاست و سوره برائت را تا پایانش برای مردم خواند. سپس روز قربانی [دهم ذی‌الحجه] رسید ما به منی کوچ کردیم. چون ابوبکر بازگشت برای مردم خطبه خواند و برای آنان در باره چگونگی کوچشان، قربانی‌شان و آداب حجّشان سخن گفت، پس چون سخنش به پایان رسید علی ایستاد و سوره برائت را برای مردم خواند. پس چون روز کوچ نخست فرارسید ابوبکر برخاست و خطبه خواند و در باره چگونگی کوچشان و رمی‌شان سخن گفت و مناسکشان را به آنان یاد داد پس چون سخنش به پایان رسید علی ایستاد و سوره برائت را برای مردم تا پایانش خواند. <ref>سنن دارمی: ج 2، ص 66؛ سنن کبری نسائی: ج 2، ص 416، ح 3987؛ سنن نسائی: ج 5، ص 247؛ شواهد التنزیل: ج 1، ص 316، ح 326؛ سنن بیهقی: ج 5، ص 111.</ref>
ابوبکر برخاست و برای مردم سخن گفت و آداب حج را برای آنان گفت، چون سخنش تمام شد علی برخاست و سوره برائت را تا پایانش برای مردم خواند. سپس روز قربانی [دهم ذی‌الحجه] رسید ما به منی کوچ کردیم. چون ابوبکر بازگشت برای مردم خطبه خواند و برای آنان در باره چگونگی کوچشان، قربانی‌شان و آداب حجّشان سخن گفت، پس چون سخنش به پایان رسید علی ایستاد و سوره برائت را برای مردم خواند. پس چون روز کوچ نخست فرارسید ابوبکر برخاست و خطبه خواند و در باره چگونگی کوچشان و رمی‌شان سخن گفت و مناسکشان را به آنان یاد داد پس چون سخنش به پایان رسید علی ایستاد و سوره برائت را برای مردم تا پایانش خواند. <ref>سنن دارمی: ج 2، ص 66؛ سنن کبری نسائی: ج 2، ص 416، ح 3987؛ سنن نسائی: ج 5، ص 247؛ شواهد التنزیل: ج 1، ص 316، ح 326؛ سنن بیهقی: ج 5، ص 111.</ref>


=== ولی هر کس که پیامبر (ص) ولی اوست‏ ===
===ولی هر کس که پیامبر (ص) ولی اوست‏===
·        ابو طفیل به نقل از زید بن ارقم می‏گوید: چون رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم از حجة الوداع بازگشتند در غدیرخم فرود آمدند و دستور دادند در آن مکان که درختانی بزرگ و پر شاخه بود، جاروب زنند سپس فرمود: «گویی [برای سفر ابد] فراخوانده شدم پس اجابت کردم [کنایه از این‌که وفات من نزدیک است‏] من در میان شما دو چیز گران‌بها (سنگین) را می‏گذارم یکی از دیگری بزرگ‏تر است؛ کتاب خدا و عترتم اهل‌بیت من، پس نیک بنگرید پس از من در باره آن دو چگونه رفتار می‏کند؛ آن دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا در کنار حوض [کوثر] نزد من باز آیند». سپس فرمود: «هر کس من ولی اویم پس علی ولی اوست. خداوندا، هر کس او را دوست دارد دوست بدار، و هر کس او را دشمن دارد دشمن‌دار».
·        ابو طفیل به نقل از زید بن ارقم می‏گوید: چون رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم از حجة الوداع بازگشتند در غدیرخم فرود آمدند و دستور دادند در آن مکان که درختانی بزرگ و پر شاخه بود، جاروب زنند سپس فرمود: «گویی [برای سفر ابد] فراخوانده شدم پس اجابت کردم [کنایه از این‌که وفات من نزدیک است‏] من در میان شما دو چیز گران‌بها (سنگین) را می‏گذارم یکی از دیگری بزرگ‏تر است؛ کتاب خدا و عترتم اهل‌بیت من، پس نیک بنگرید پس از من در باره آن دو چگونه رفتار می‏کند؛ آن دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا در کنار حوض [کوثر] نزد من باز آیند». سپس فرمود: «هر کس من ولی اویم پس علی ولی اوست. خداوندا، هر کس او را دوست دارد دوست بدار، و هر کس او را دشمن دارد دشمن‌دار».


خط ۳۳۷: خط ۳۴۳:
<br />
<br />


=== ولی و پیشوای هر مؤمنی پس از پیامبر (ص) ===
===ولی و پیشوای هر مؤمنی پس از پیامبر (ص)===
·        عمران بن حصین می‏گوید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم سپاهی را با فرماندهی علی بن ابی‌طالب فرستادند پس وی [علی علیه‌السلام‏] وارد نبرد شد [و اسیرانی گرفت‏] در این میان کنیزکی را برای خود برداشت پس [برخی‏] کار او را نپسندیدند و بر آن خرده گرفتند و چهار نفر از اصحاب رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم پیمان بستند همین که رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم را ملاقات کنند، حضرت را از کار ایشان آگاه کنند. عادت مسلمانان این بود که‏ هر گاه از سفر بر می‏گشتند در آغاز خدمت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شرفیاب می‏شدند و بر ایشان سلام می‏کردند سپس به سوی بار و بنه خود می‏رفتند.
·        عمران بن حصین می‏گوید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم سپاهی را با فرماندهی علی بن ابی‌طالب فرستادند پس وی [علی علیه‌السلام‏] وارد نبرد شد [و اسیرانی گرفت‏] در این میان کنیزکی را برای خود برداشت پس [برخی‏] کار او را نپسندیدند و بر آن خرده گرفتند و چهار نفر از اصحاب رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم پیمان بستند همین که رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم را ملاقات کنند، حضرت را از کار ایشان آگاه کنند. عادت مسلمانان این بود که‏ هر گاه از سفر بر می‏گشتند در آغاز خدمت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شرفیاب می‏شدند و بر ایشان سلام می‏کردند سپس به سوی بار و بنه خود می‏رفتند.


پس چون سپاه از راه رسید خدمت پیامبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم رسیدند و سلام کردند آن‌گاه یکی از آن چهار نفر برخاست و گفت: یا رسول اللَّه، آیا علی بن ابی‌طالب را نمی‏نگرید که چه کرده است؟ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم از آن شخص روی برگرداند، آن‌گاه نفر دوم برخاست و همان را گفت، سپس نفر سوم برخاست و همان سخن را تکرار کرد و همین‌طور نفر چهارم برخاست و همان که دیگران گفتند، گفت، رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم روی به آنان کردند و در حالی که خشم در چهره‏شان نمودار بود فرمود: «از علی چه می‏خواهید؟! علی از من‌ومن از علی‏ام و او ولی هر مؤمنی پس از من است». <ref>أمالی عبد الرزاق: ص 79، ح 109؛ مسند طیالسی: ص 111، ح 829؛ مصنف ابن ابی شیبة: ج 6، ص 375، ح 32112؛ مسند احمد: ج 4، ص 437، ج 33، ص 154، ح 19928؛ فضائل احمد: ص 104، ح 157 و ص 123، ح 182؛ سنن ترمذی: ج 5، ص 632، ح 3712؛ کتاب السنة: ص 550، ح 1187؛ سنن کبری نسائی: ج 5، ص 45، ح 8146؛ مسند رویانی: ج 1، ص 62، ح 119؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 449- 450، ح 351 و 354 و ص 490، ح 397؛ کامل ابن عدی: ج 2، ص 145؛ معجم کبیر طبرانی: ج 18، ص 128، ح 265؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 110؛ حلیة الاولیاء: ج 6، ص 294؛ مناقب خوارزمی: ص 153، ح 180.</ref>
پس چون سپاه از راه رسید خدمت پیامبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم رسیدند و سلام کردند آن‌گاه یکی از آن چهار نفر برخاست و گفت: یا رسول اللَّه، آیا علی بن ابی‌طالب را نمی‏نگرید که چه کرده است؟ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم از آن شخص روی برگرداند، آن‌گاه نفر دوم برخاست و همان را گفت، سپس نفر سوم برخاست و همان سخن را تکرار کرد و همین‌طور نفر چهارم برخاست و همان که دیگران گفتند، گفت، رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم روی به آنان کردند و در حالی که خشم در چهره‏شان نمودار بود فرمود: «از علی چه می‏خواهید؟! علی از من‌ومن از علی‏ام و او ولی هر مؤمنی پس از من است». <ref>أمالی عبد الرزاق: ص 79، ح 109؛ مسند طیالسی: ص 111، ح 829؛ مصنف ابن ابی شیبة: ج 6، ص 375، ح 32112؛ مسند احمد: ج 4، ص 437، ج 33، ص 154، ح 19928؛ فضائل احمد: ص 104، ح 157 و ص 123، ح 182؛ سنن ترمذی: ج 5، ص 632، ح 3712؛ کتاب السنة: ص 550، ح 1187؛ سنن کبری نسائی: ج 5، ص 45، ح 8146؛ مسند رویانی: ج 1، ص 62، ح 119؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 449- 450، ح 351 و 354 و ص 490، ح 397؛ کامل ابن عدی: ج 2، ص 145؛ معجم کبیر طبرانی: ج 18، ص 128، ح 265؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 110؛ حلیة الاولیاء: ج 6، ص 294؛ مناقب خوارزمی: ص 153، ح 180.</ref>


=== پیامبر (ص) فرمود: علی [ع‏] ولی و پیشوای شما پس از من است‏ ===
===پیامبر (ص) فرمود: علی [ع‏] ولی و پیشوای شما پس از من است‏===


·        بریده می‏گوید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم ما را با فرماندهی خالد بن ولید و سپاهی دیگر را با فرماندهی علی به یمن فرستاد و فرمود:
·        بریده می‏گوید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم ما را با فرماندهی خالد بن ولید و سپاهی دیگر را با فرماندهی علی به یمن فرستاد و فرمود:
خط ۳۵۰: خط ۳۵۶:
·        علی [علیه‌السلام‏] بنا به مصالحی کنیزکی را از میان اسیران برای خود برداشت. خالد بن ولید [از سر شکایت‏] این ماجرا را برای پیامبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم نوشت و به من مأموریت داد در باره علی گلایه کنم. پس من نامه را به حضرت صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم دادم و در باره علی گلایه کردم در این هنگام رنگ چهره رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم دگرگون شد پس گفتم: من مأمورم و معذور! شما من را با خالد بن ولید فرستادید و دستور دادید اطاعتش کنم من تنها مأموریتم را می‏رسانم، رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «ای بریده، در باره علی عیب‏جویی نکن. علی از من است و من از علی‏ام و این علی، ولی شما پس از من است». <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 375، ح 32110؛ مسند احمد: ج 38، ص 118، ح 23012؛ فضائل احمد: ص 219، ح 298؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 479، ح 388 و ص 487، ح 397 و ج 2، ص 388، ح 863، ص 390، ح 866، ص 419، ح 903؛ مناقب ابن مغازلی: ص 225، ح 271؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 400- 401، ح 466- 468 و ص 402- 406، ح 470- 478.</ref>
·        علی [علیه‌السلام‏] بنا به مصالحی کنیزکی را از میان اسیران برای خود برداشت. خالد بن ولید [از سر شکایت‏] این ماجرا را برای پیامبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم نوشت و به من مأموریت داد در باره علی گلایه کنم. پس من نامه را به حضرت صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم دادم و در باره علی گلایه کردم در این هنگام رنگ چهره رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم دگرگون شد پس گفتم: من مأمورم و معذور! شما من را با خالد بن ولید فرستادید و دستور دادید اطاعتش کنم من تنها مأموریتم را می‏رسانم، رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «ای بریده، در باره علی عیب‏جویی نکن. علی از من است و من از علی‏ام و این علی، ولی شما پس از من است». <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 375، ح 32110؛ مسند احمد: ج 38، ص 118، ح 23012؛ فضائل احمد: ص 219، ح 298؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 479، ح 388 و ص 487، ح 397 و ج 2، ص 388، ح 863، ص 390، ح 866، ص 419، ح 903؛ مناقب ابن مغازلی: ص 225، ح 271؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 400- 401، ح 466- 468 و ص 402- 406، ح 470- 478.</ref>


=== ناسزاگویی به علی ناسزاگویی به پیامبر (ص) است‏ ===
===ناسزاگویی به علی ناسزاگویی به پیامبر (ص) است‏===


·        عبد اللَّه بن جدلی می‏گوید: نزد أمّ سلمة [یکی از همسران رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم‏] رفتم، گفت: آیا کسی در میان شما رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم را ناسزا می‏گوید؟! گفتم: سبحان اللَّه!- یا پناه به خدا!- أمّ سلمه گفت: [پس چرا به علی ناسزا می‏گویید؟] من از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شنیدم که فرمود: «هر کس علی را ناسزا گوید من را ناسزا گفته است». <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 2، ص 374، ح 32104؛ مسند احمد: ج 2، ص 323، ح؛ فضائل احمد: ص 90، ح 133؛ أنساب الاشراف: ص 91، ح 219؛ مسند ابو یعلی: ج 12، ص 444، ح 7013؛ معجم کبیر طبرانی: ج 23، ص 322، ح 737 و ص 323، ح 738؛ معجم اوسط طبرانی: ج 6، ص 389، ح 5828؛ معجم صغیر طبرانی: ج 2، ص 21؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 121؛ تاریخ بغداد: ج 7، ص 401؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 2، ص 171- 172، ح 664- 665 و ص 182- 184، ح 667- 671.</ref>
·        عبد اللَّه بن جدلی می‏گوید: نزد أمّ سلمة [یکی از همسران رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم‏] رفتم، گفت: آیا کسی در میان شما رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم را ناسزا می‏گوید؟! گفتم: سبحان اللَّه!- یا پناه به خدا!- أمّ سلمه گفت: [پس چرا به علی ناسزا می‏گویید؟] من از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شنیدم که فرمود: «هر کس علی را ناسزا گوید من را ناسزا گفته است». <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 2، ص 374، ح 32104؛ مسند احمد: ج 2، ص 323، ح؛ فضائل احمد: ص 90، ح 133؛ أنساب الاشراف: ص 91، ح 219؛ مسند ابو یعلی: ج 12، ص 444، ح 7013؛ معجم کبیر طبرانی: ج 23، ص 322، ح 737 و ص 323، ح 738؛ معجم اوسط طبرانی: ج 6، ص 389، ح 5828؛ معجم صغیر طبرانی: ج 2، ص 21؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 121؛ تاریخ بغداد: ج 7، ص 401؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 2، ص 171- 172، ح 664- 665 و ص 182- 184، ح 667- 671.</ref>
خط ۳۵۹: خط ۳۶۵:
شاید هنوز هم چنین باشی؟! گفتم: پناه به خدا! گفت: هرگز به علی ناسزا مگو اگر بر فرق سر من اره نهند [و بخواهند آن را دوتکه کنند] تا علی را ناسزا گویم هرگز چنین نمی‏کنم پس از آن که از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم آن چه باید [در باره علی‏] بشنوم، شنیدم [که فرمود: هر کس علی را ناسزا گوید من را ناسزا گفته است‏].
شاید هنوز هم چنین باشی؟! گفتم: پناه به خدا! گفت: هرگز به علی ناسزا مگو اگر بر فرق سر من اره نهند [و بخواهند آن را دوتکه کنند] تا علی را ناسزا گویم هرگز چنین نمی‏کنم پس از آن که از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم آن چه باید [در باره علی‏] بشنوم، شنیدم [که فرمود: هر کس علی را ناسزا گوید من را ناسزا گفته است‏].


=== خدا دوست دوستداران و دشمن دشمنان علی ===
===خدا دوست دوستداران و دشمن دشمنان علی===


·        أبو طفیل عامر بن واثلة می‏گوید: علی [علیه‌السلام‏] مردم را در مکانی به نام رحبة گرد آورد و گفت: شما را به خدا سوگند می‏دهم هر کس در روز غدیر آن چه از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم [در باره من‏] شنیده است [بگوید]. پس جمعی از مردم برخاستند و چنین گواهی دادند: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم در روز غدیر خم فرمود: «آیا شما می‏دانید من به [جان و مال‏] مؤمنان از خودشان سزاوارترم؟» پس در حالی که ایستاده بود دست علی را گرفت و فرمود: «هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست. خدایا، هر کس او را دوست دارد، دوست دار و هر کس دشمنش دارد، دشمن دار».
·        أبو طفیل عامر بن واثلة می‏گوید: علی [علیه‌السلام‏] مردم را در مکانی به نام رحبة گرد آورد و گفت: شما را به خدا سوگند می‏دهم هر کس در روز غدیر آن چه از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم [در باره من‏] شنیده است [بگوید]. پس جمعی از مردم برخاستند و چنین گواهی دادند: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم در روز غدیر خم فرمود: «آیا شما می‏دانید من به [جان و مال‏] مؤمنان از خودشان سزاوارترم؟» پس در حالی که ایستاده بود دست علی را گرفت و فرمود: «هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست. خدایا، هر کس او را دوست دارد، دوست دار و هر کس دشمنش دارد، دشمن دار».
خط ۳۸۵: خط ۳۹۱:
·        عمرو ذو مرّ می‏گوید: علی را در مکانی به نام رحبه دیدم که اصحاب محمد صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم را سوگند داد و فرمود: کدام‌یک از شما از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم آن چه را در روز غدیر خم فرمود، شنیده است؟ جمعی به پا خاستند و گواهی دادند که از رسول خدا شنیده‏اند که فرمود: «هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست. خدایا دوست دار هر کس او را دوست دارد و دشمن دار هر کس دشمنش دارد و دوست دار هر کس او را دوست دارد و مبغوض دار هر کس بغض او را دارد و یاری کن هر کس او را یاری کند». <ref>مسند احمد: ج 2، ص 262، ح 951؛ فضائل احمد: ص 97، ح 144؛ مسند بزّار: ج 3، ص 34- 35، ح 786؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 367، ح 843 و ص 383، ح 857 و ص 429، ح 911 و ص 444، ح 432 و ص 451- 452، ح 942 و 943؛ معجم کبیر طبرانی: ج 5، ص 192، ح 5059؛ امالی طوسی: ص 227، ح 398؛ فرائد السمطین: ص 68، ص 44؛ البدایة و النهایه: ج 7، ص 360؛ کنز العمال: ج 13، ص 158، ح 36487.</ref>
·        عمرو ذو مرّ می‏گوید: علی را در مکانی به نام رحبه دیدم که اصحاب محمد صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم را سوگند داد و فرمود: کدام‌یک از شما از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم آن چه را در روز غدیر خم فرمود، شنیده است؟ جمعی به پا خاستند و گواهی دادند که از رسول خدا شنیده‏اند که فرمود: «هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست. خدایا دوست دار هر کس او را دوست دارد و دشمن دار هر کس دشمنش دارد و دوست دار هر کس او را دوست دارد و مبغوض دار هر کس بغض او را دارد و یاری کن هر کس او را یاری کند». <ref>مسند احمد: ج 2، ص 262، ح 951؛ فضائل احمد: ص 97، ح 144؛ مسند بزّار: ج 3، ص 34- 35، ح 786؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 367، ح 843 و ص 383، ح 857 و ص 429، ح 911 و ص 444، ح 432 و ص 451- 452، ح 942 و 943؛ معجم کبیر طبرانی: ج 5، ص 192، ح 5059؛ امالی طوسی: ص 227، ح 398؛ فرائد السمطین: ص 68، ص 44؛ البدایة و النهایه: ج 7، ص 360؛ کنز العمال: ج 13، ص 158، ح 36487.</ref>


=== محبت علی ع مرز میان مؤمن و منافق‏ ===
===محبت علی ع مرز میان مؤمن و منافق‏===
·        علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «سوگند به کسی که دانه را می‏شکافد و هستی را می‏آفریند، پیامبر أمّی صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم با من چنین در میان گذاشت و سفارش فرمود: جز مؤمن من را دوست نمی‏دارد و جز منافق به من کینه نمی‏ورزد». <ref>مصنف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 368، ح 32055؛ صحیح مسلم: ج 1، ص 86( باب 33)، ح 131؛ سنن ابن ماجه: ج 1، ص 114؛ کتاب السنه: ص 584، ح 1325؛ سنن کبری نسائی: ج 5، ص 47، ح 8153؛ صحیح ابن حبّان: ج 15، ص 376، ح 6924؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 479، ح 978؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 2، ص 195، ح 689 و 690.</ref>
·        علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «سوگند به کسی که دانه را می‏شکافد و هستی را می‏آفریند، پیامبر أمّی صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم با من چنین در میان گذاشت و سفارش فرمود: جز مؤمن من را دوست نمی‏دارد و جز منافق به من کینه نمی‏ورزد». <ref>مصنف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 368، ح 32055؛ صحیح مسلم: ج 1، ص 86( باب 33)، ح 131؛ سنن ابن ماجه: ج 1، ص 114؛ کتاب السنه: ص 584، ح 1325؛ سنن کبری نسائی: ج 5، ص 47، ح 8153؛ صحیح ابن حبّان: ج 15، ص 376، ح 6924؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 479، ح 978؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 2، ص 195، ح 689 و 690.</ref>


خط ۳۹۴: خط ۴۰۰:
<br /></ref>
<br /></ref>


=== علی علیه‌السلام شبیه عیسی ===
===علی علیه‌السلام شبیه عیسی===
·        علی [علیه‌السلام‏] فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمودند: «ای علی، در تو شباهتی با عیسی است؛ یهود [آن‌قدر] بغض او را به دل گرفتند تا آن که به مادرش بهتان زدند و نصارا [آن‌قدر] دوستش داشتند تا آن که وی را [پروردگار پنداشتند و] در جایگاهی نشاندند که شایسته وی نبود». <ref>مصنّف عبد الرزاق: ج 11، ص 318؛ مسند احمد: ج 2، ص 468- 469، ح 1376- 1377؛ فضائل احمد: ص 99، ح 147 و ص 144، ح 209 و ص 713، ح 343- 344؛ زهد احمد:ص 309، ح 1191- 1192؛ تاریخ کبیر بخاری: ج 3، ص 281، ح 966؛ تفسیر فرات کوفی: ص 404- 406، ح 542- 540؛ کتاب السنه: ص 470، ح 1004؛ مسند ابو یعلی: ج 1، ص 406، ح 534؛ معجم کبیر طبرانی: ج 1، ص 320، ح 951؛ أمالی طوسی: ص 344، ح 709؛ انساب الاشراف: ص 33، ح 82؛ مناقب ابن مغازلی: ص 71، ح 104.</ref>
·        علی [علیه‌السلام‏] فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمودند: «ای علی، در تو شباهتی با عیسی است؛ یهود [آن‌قدر] بغض او را به دل گرفتند تا آن که به مادرش بهتان زدند و نصارا [آن‌قدر] دوستش داشتند تا آن که وی را [پروردگار پنداشتند و] در جایگاهی نشاندند که شایسته وی نبود». <ref>مصنّف عبد الرزاق: ج 11، ص 318؛ مسند احمد: ج 2، ص 468- 469، ح 1376- 1377؛ فضائل احمد: ص 99، ح 147 و ص 144، ح 209 و ص 713، ح 343- 344؛ زهد احمد:ص 309، ح 1191- 1192؛ تاریخ کبیر بخاری: ج 3، ص 281، ح 966؛ تفسیر فرات کوفی: ص 404- 406، ح 542- 540؛ کتاب السنه: ص 470، ح 1004؛ مسند ابو یعلی: ج 1، ص 406، ح 534؛ معجم کبیر طبرانی: ج 1، ص 320، ح 951؛ أمالی طوسی: ص 344، ح 709؛ انساب الاشراف: ص 33، ح 82؛ مناقب ابن مغازلی: ص 71، ح 104.</ref>


=== محبوب خاص پیامبر ===
===محبوب خاص پیامبر===
·        جمیع بن عمیر می‏گوید: نوجوان بودم با مادرم نزد عایشه رفتیم مادرم نزد وی سخن از علی [علیه‌السلام‏] به میان آورد، عایشه گفت: هیچ مردی را نزد رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم محبوب‏تر از او، و هیچ زنی را نزد رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم محبوب‏تر از همسر او [فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها] ندیدم. <ref>مسند احمد: ج 43، ص 170، ح 25046؛ سنن ترمذی: ج 5، ص 701، ح 3874؛ مسند ابو یعلی: ج 8، ص 270، ح 4857؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 11، ح 577 و ص 132، ح 617 و ص 194، ح 666 و ص 470، ح 964؛ معجم کبیر طبرانی: ج 22، ص 403، ح 1008؛ تاریخ جرجان: ص 213، رقم 329؛ استیعاب: ج 4، ص 1897؛ شواهد التنزیل: ج 2، ص 62، ح 684؛ امالی طوسی: ص 249، ح 440 و ص 331، ح 663؛ مناقب خوارزمی: ص 70، ح 63؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 367، ح 296.</ref>
·        جمیع بن عمیر می‏گوید: نوجوان بودم با مادرم نزد عایشه رفتیم مادرم نزد وی سخن از علی [علیه‌السلام‏] به میان آورد، عایشه گفت: هیچ مردی را نزد رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم محبوب‏تر از او، و هیچ زنی را نزد رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم محبوب‏تر از همسر او [فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها] ندیدم. <ref>مسند احمد: ج 43، ص 170، ح 25046؛ سنن ترمذی: ج 5، ص 701، ح 3874؛ مسند ابو یعلی: ج 8، ص 270، ح 4857؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 11، ح 577 و ص 132، ح 617 و ص 194، ح 666 و ص 470، ح 964؛ معجم کبیر طبرانی: ج 22، ص 403، ح 1008؛ تاریخ جرجان: ص 213، رقم 329؛ استیعاب: ج 4، ص 1897؛ شواهد التنزیل: ج 2، ص 62، ح 684؛ امالی طوسی: ص 249، ح 440 و ص 331، ح 663؛ مناقب خوارزمی: ص 70، ح 63؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 367، ح 296.</ref>


خط ۴۰۴: خط ۴۱۰:
·        ابن بریدة می‏گوید: مردی از پدرم پرسید: چه کسی محبوب‏ترین مردم نزد رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم بود؟ گفت:
·        ابن بریدة می‏گوید: مردی از پدرم پرسید: چه کسی محبوب‏ترین مردم نزد رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم بود؟ گفت:


محبوب‏ترین زنان نزد رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم، فاطمه و محبوب‏ترین مردان نزد ایشان، علی بود. س<ref>نن ترمذی: ج 5، ص 698، ح 3868؛ مسند رویانی: ص 26، ح 41؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 155؛ استیعاب: ج 4، ص 1879؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 2، ص 162، ح 649.
محبوب‏ترین زنان نزد رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم، فاطمه و محبوب‏ترین مردان نزد ایشان، علی بود. <ref>نن ترمذی: ج 5، ص 698، ح 3868؛ مسند رویانی: ص 26، ح 41؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 155؛ استیعاب: ج 4، ص 1879؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 2، ص 162، ح 649.
</ref>
</ref>
=== شرفیابی دائم سحرگاهی خدمت پیامبر ===
===شرفیابی دائم سحرگاهی خدمت پیامبر===
·        عبد اللَّه بن نجی از علی [علیه‌السلام‏] چنین شنیده است که فرمود:
·        عبد اللَّه بن نجی از علی [علیه‌السلام‏] چنین شنیده است که فرمود:


خط ۴۱۴: خط ۴۲۰:


·        نسائی باز با سندی دیگر از قول همان عبد اللَّه بن نجی چنین نقل می‏کند: علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «در سحرگاه ساعتی برای من مقرر بود که در آن ساعت خدمت رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شرفیاب می‏شدم؛ چون می‏آمدم از حضرت اجازه ورود می‏خواستم اگر ایشان را در حال نماز می‏یافتم، تسبیح می‏گفتند، پس [این نشانه اجازه ورود بود و] وارد می‏شدم، و اگر در نماز نبودند، اجازه می‏دادند تا وارد شوم». <ref>مصنف ابن ابی شیبه: ج 5، ص 244، ح 25667؛ صحیح ابن خزیمه: ج 2، ص 54، ح 904؛ مسند احمد: ج 2، ص 43، ح 608؛ سنن ابن ماجه: ج 2، ص 1222، ح 3709؛ سنن نسائی: ج 3، ص 12؛ کامل ابن عدی: ج 4، ص 234؛ مشکل الآثار: ج 2، ص 210، ح 1898؛ سنن بیهقی: ج 2، ص 247.</ref>
·        نسائی باز با سندی دیگر از قول همان عبد اللَّه بن نجی چنین نقل می‏کند: علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «در سحرگاه ساعتی برای من مقرر بود که در آن ساعت خدمت رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شرفیاب می‏شدم؛ چون می‏آمدم از حضرت اجازه ورود می‏خواستم اگر ایشان را در حال نماز می‏یافتم، تسبیح می‏گفتند، پس [این نشانه اجازه ورود بود و] وارد می‏شدم، و اگر در نماز نبودند، اجازه می‏دادند تا وارد شوم». <ref>مصنف ابن ابی شیبه: ج 5، ص 244، ح 25667؛ صحیح ابن خزیمه: ج 2، ص 54، ح 904؛ مسند احمد: ج 2، ص 43، ح 608؛ سنن ابن ماجه: ج 2، ص 1222، ح 3709؛ سنن نسائی: ج 3، ص 12؛ کامل ابن عدی: ج 4، ص 234؛ مشکل الآثار: ج 2، ص 210، ح 1898؛ سنن بیهقی: ج 2، ص 247.</ref>


·        علی [علیه‌السلام‏] فرمود: « [در هر شبانه‌روز] دو وقت برای من مقرر بود تا خدمت پیامبر صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شرفیاب شوم؛ وقتی در شب و وقتی در روز. در شبانگاه که می‏خواستم خدمت حضرت برسم [نشانه عدم اجازه ورود] چند بار سرفه تصنّعی حضرت بود». <ref>مصنف ابن ابی شیبه: ج 5، ص 244، ح 25667؛ مسند احمد: ج 2، ص 43، ح 608؛ سنن ابن ماجه: ج 2، ص 1222، ح 3709؛ سنن نسائی: ج 2، ص 12؛ صحیح ابن خزیمه: ج 2، ص 54، ح 904؛ کامل ابن عدی: ج 4، ص 234؛ مشکل الآثار: ج 2، ص 210، ح 1898؛ سنن بیهقی: ج 2، ص 247.</ref>
·        علی [علیه‌السلام‏] فرمود: « [در هر شبانه‌روز] دو وقت برای من مقرر بود تا خدمت پیامبر صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شرفیاب شوم؛ وقتی در شب و وقتی در روز. در شبانگاه که می‏خواستم خدمت حضرت برسم [نشانه عدم اجازه ورود] چند بار سرفه تصنّعی حضرت بود». <ref>مصنف ابن ابی شیبه: ج 5، ص 244، ح 25667؛ مسند احمد: ج 2، ص 43، ح 608؛ سنن ابن ماجه: ج 2، ص 1222، ح 3709؛ سنن نسائی: ج 2، ص 12؛ صحیح ابن خزیمه: ج 2، ص 54، ح 904؛ کامل ابن عدی: ج 4، ص 234؛ مشکل الآثار: ج 2، ص 210، ح 1898؛ سنن بیهقی: ج 2، ص 247.</ref>
خط ۴۲۵: خط ۴۳۰:
·        علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «چون [خدمت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم شرفیاب می‏شدم‏] می‏پرسیدم پاسخ می‏شنیدم و چون ساکت می‏شدم، حضرت آغاز می‏فرمود». <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 368، ح 32060؛ المعرفة و التاریخ: ج 2، ص 540؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 46، ح 535؛ حلیة الاولیاء: ج 1، ص 68 و ج 4، ص 382؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 2، ص 454، ح 985.</ref>
·        علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «چون [خدمت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم شرفیاب می‏شدم‏] می‏پرسیدم پاسخ می‏شنیدم و چون ساکت می‏شدم، حضرت آغاز می‏فرمود». <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 368، ح 32060؛ المعرفة و التاریخ: ج 2، ص 540؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 46، ح 535؛ حلیة الاولیاء: ج 1، ص 68 و ج 4، ص 382؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 2، ص 454، ح 985.</ref>


·        نسائی با سندی دیگر چنین آورده است: علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «به خدا سوگند، هر گاه [از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله‏] می‏پرسیدم پاسخ می‏شنیدم و چون ساکت می‏شدم حضرت آغاز می‏فرمود». <ref>مسند طیالسی: ص 25، ح 180؛ طبقات ابن سعد: ج 2، ص 388؛ فضائل احمد: ص 154، ح 221؛ أنساب الاشراف: ج 1، ص 13، ح 26؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 2، ص 454، ح 986 و 988.</ref>
·        نسائی با سندی دیگر آورده که: علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «به خدا سوگند، هر گاه [از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله‏] می‏پرسیدم پاسخ می‏شنیدم و چون ساکت می‏شدم حضرت آغاز می‏فرمود». <ref>مسند طیالسی: ص 25، ح 180؛ طبقات ابن سعد: ج 2، ص 388؛ فضائل احمد: ص 154، ح 221؛ أنساب الاشراف: ج 1، ص 13، ح 26؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 2، ص 454، ح 986 و 988.</ref>


=== علی [ع‏] بت شکن همراه پیامبر (ص) ===
===علی [ع‏] بت شکن همراه پیامبر (ص)===
·        علی [علیه‌السلام‏] می‏گوید: با رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم رفتیم تا به کعبه رسیدیم. [کنار کعبه نشستم‏] رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم بر شانه‏های من بالا رفتند [برخاستم‏] و حضرت را برپا کردم. چون رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم ناتوانی من را احساس کردند فرمود: «بنشین» نشستم، پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم پایین آمدند و نشستند و فرمود: «بر شانه‏های من بایست». پس رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم [برخاستند] من را برپا کردند گویی آن قدر بالا رفته بودم که اگر می‏خواستم، به افق آسمان دست می‏یافتم، پس بر فراز کعبه آمدم. بر آن تندیسی از روی یا مس بود پس دست به کار شدم به راست و چپ، روبرو و پشت آن را تکان دادم تا از جای برکنم چون [از جای کنده شد و] بر آن فایق آمدم، پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «آن را پرت کن»، پرت کردم پس آن را مانند بلور شکستم و تکه تکه کردم، آن گاه پایین آمدم و با رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شتابان رفتیم تا در خانه‏ها پنهان شویم مبادا کسی ما را ببیند. <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 7، ص 404، ح 36896؛ مسند احمد: ج 2، ص 73، ح 644؛ تهذیب الآثار طبری: ص 236- 237، ح 31- 33؛ مسند ابو یعلی: ج 1، ص 251، ح 292؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 606، ح 1105؛ مستدرک حاکم: ج 2، ص 366؛ تاریخ بغداد: ج 13، ص 302، ح 7282؛ موضح اوهام: ج 2، ص 432؛ مناقب ابن مغازلی: ص 202، ح 240؛ اربعین خزاعی: ص 60، ح 18؛ مناقب خوارزمی: ص 71؛ کفایة الطالب: ص 257؛ مناقب ابن شهر آشوب: ج 2، ص 135؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 249، ح 193؛ کشف الاستار: ج 2، ص 128، ح 2401.
·        علی [علیه‌السلام‏] می‏گوید: با رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم رفتیم تا به کعبه رسیدیم. [کنار کعبه نشستم‏] رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم بر شانه‏های من بالا رفتند [برخاستم‏] و حضرت را برپا کردم. چون رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم ناتوانی من را احساس کردند فرمود: «بنشین» نشستم، پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم پایین آمدند و نشستند و فرمود: «بر شانه‏های من بایست». پس رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم [برخاستند] من را برپا کردند گویی آن قدر بالا رفته بودم که اگر می‏خواستم، به افق آسمان دست می‏یافتم، پس بر فراز کعبه آمدم. بر آن تندیسی از روی یا مس بود پس دست به کار شدم به راست و چپ، روبرو و پشت آن را تکان دادم تا از جای برکنم چون [از جای کنده شد و] بر آن فایق آمدم، پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «آن را پرت کن»، پرت کردم پس آن را مانند بلور شکستم و تکه تکه کردم، آن گاه پایین آمدم و با رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شتابان رفتیم تا در خانه‏ها پنهان شویم مبادا کسی ما را ببیند. <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 7، ص 404، ح 36896؛ مسند احمد: ج 2، ص 73، ح 644؛ تهذیب الآثار طبری: ص 236- 237، ح 31- 33؛ مسند ابو یعلی: ج 1، ص 251، ح 292؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 606، ح 1105؛ مستدرک حاکم: ج 2، ص 366؛ تاریخ بغداد: ج 13، ص 302، ح 7282؛ موضح اوهام: ج 2، ص 432؛ مناقب ابن مغازلی: ص 202، ح 240؛ اربعین خزاعی: ص 60، ح 18؛ مناقب خوارزمی: ص 71؛ کفایة الطالب: ص 257؛ مناقب ابن شهر آشوب: ج 2، ص 135؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 249، ح 193؛ کشف الاستار: ج 2، ص 128، ح 2401.
<br /></ref>
<br /></ref>


=== همسری با فاطمه [ع‏] دختر رسول خدا (ص) ===
===همسری با فاطمه [ع‏] دختر رسول خدا (ص)===
·        ابوبکر و عمر از فاطمه [علیها‌السّلام‏] خواستگاری کردند رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «ایشان کوچک است». پس علی [علیه‌السلام‏] خواستگاری کرد، ایشان را به همسری علی [علیه‌السلام‏] درآوردند. <ref>طبقات ابن سعد: ج 8، ص 19؛ فضائل احمد: ص 118، ح 173؛ سنن نسائی: ج 6، ص 62؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 290، ح 210؛ صحیح ابن حبّان: ج 15، ص 393، ح- 6944 و ص 399، ح 6948؛ معجم کبیر طبرانی: ج 4، ص 34، ح 3571، فضائل فاطمه ابن شاهین: ص 87، ح 37؛ مستدرک حاکم: ج 2، ص 167؛ تاریخ بغداد: ج 14، ص 363، ح 7691؛ مناقب خوارزمی: ص 335، ح 356- 364؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 88، ح 70.</ref>
·        ابوبکر و عمر از فاطمه [علیها‌السّلام‏] خواستگاری کردند رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «ایشان کوچک است». پس علی [علیه‌السلام‏] خواستگاری کرد، ایشان را به همسری علی [علیه‌السلام‏] درآوردند. <ref>طبقات ابن سعد: ج 8، ص 19؛ فضائل احمد: ص 118، ح 173؛ سنن نسائی: ج 6، ص 62؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 290، ح 210؛ صحیح ابن حبّان: ج 15، ص 393، ح- 6944 و ص 399، ح 6948؛ معجم کبیر طبرانی: ج 4، ص 34، ح 3571، فضائل فاطمه ابن شاهین: ص 87، ح 37؛ مستدرک حاکم: ج 2، ص 167؛ تاریخ بغداد: ج 14، ص 363، ح 7691؛ مناقب خوارزمی: ص 335، ح 356- 364؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 88، ح 70.</ref>


خط ۴۳۸: خط ۴۴۳:
ویژگی‏های امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام: ترجمه و تحقیق «خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب، ترجمه فارسی، صص23 تا 129
ویژگی‏های امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام: ترجمه و تحقیق «خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب، ترجمه فارسی، صص23 تا 129
<br />
<br />
<references />