سید محمد بهبهانی: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo">پرونده:بهبهانی.jpg|جایگزین=سید ابوالقاسم کاشانی|حاشیه|بندانگشتی...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
|-
|-
|زادروز
|زادروز
|سال‌ 1253 شمسی  
|سال‌ 1253 شمسی
|-
|-
|زادگاه
|زادگاه
خط ۱۷: خط ۱۷:
|-
|-
|محل‌تحصیل
|محل‌تحصیل
|تهران-نجف  
|تهران-نجف
|-
|-
|برخی از استادان
|برخی از استادان
خط ۳۳: خط ۳۳:


روابط بهبهانی با حکومت، از ۱۳۳۷ش به بعد رو به تیرگی نهاد. وی در ۲۰ آبان ۱۳۴۲ش (۲۴ جمادی‌الثانی ۱۳۸۳ق)، درگذشت و در حرم امام علی(ع) دفن شد.
روابط بهبهانی با حکومت، از ۱۳۳۷ش به بعد رو به تیرگی نهاد. وی در ۲۰ آبان ۱۳۴۲ش (۲۴ جمادی‌الثانی ۱۳۸۳ق)، درگذشت و در حرم امام علی(ع) دفن شد.


=معرفی=
=معرفی=
خط ۵۲: خط ۵۱:
=در دوران محمدرضا شاه=
=در دوران محمدرضا شاه=


در دوره حکومت محمدرضاشاه، بهبهانی، در جایگاه یک روحانی طراز اول تهران، نقش واسط بین [[مراجع تقلید]] و مردم با دربار را ایفا می‌کرد و با توجه به موقعیت دینی ـ اجتماعی خود از یک سو و نفوذ در دربار از سوی دیگر، نسبت به حل مشکلات سیاسی، اجتماعی و دینی مردم اقدام می‌نمود<ref>ر.ک:شهربانی کشور، ج۱، ص۱۶، ۹۰ـ۹۱</ref>.
در دوره حکومت محمدرضاشاه، بهبهانی، در جایگاه یک روحانی طراز اول تهران، نقش واسط بین مراجع تقلید و مردم با دربار را ایفا می‌کرد و با توجه به موقعیت دینی ـ اجتماعی خود از یک سو و نفوذ در دربار از سوی دیگر، نسبت به حل مشکلات سیاسی، اجتماعی و دینی مردم اقدام می‌نمود<ref>ر.ک:شهربانی کشور، ج۱، ص۱۶، ۹۰ـ۹۱</ref>.


=صدور بیانیه در مورد حجاب=
=صدور بیانیه در مورد حجاب=


بهبهانی در ۱۳۲۷ ش، به همراه چهارده تن از [[مجتهدان]]، بیانیه‌ای را امضا کرد که در آن ظاهر شدن زنان در اماکن عمومی، بدون حجاب، حرام اعلام شده بود. بعد از این اطلاعیه، نخست وزیر وقت، با واسطه، از وی خواست که با توجه به نفوذ دینی خود، مردم را از تعرض به زنانی که رعایت حجاب را نمی‌کنند، بازدارد<ref>ایرانیکا، ذیل ماده</ref>. در دوره نخست وزیری [[دکتر مصدق]] نیز، به نظر می‌رسد که مخالفت رهبران مذهبیِ بانفوذی، همچون بهبهانی با لایحه اصلاح قانون انتخابات دولت، که خواستار اعطای حق رأی به زنان شده بود، در ناکام ماندن آن مؤثر بود<ref>کاتوزیان، ص۱۶۲</ref>.
بهبهانی در ۱۳۲۷ ش، به همراه چهارده تن از مجتهدان بیانیه‌ای را امضا کرد که در آن ظاهر شدن زنان در اماکن عمومی بدون حجاب، حرام اعلام شده بود. بعد از این اطلاعیه، نخست وزیر وقت، با واسطه، از وی خواست که با توجه به نفوذ دینی خود، مردم را از تعرض به زنانی که رعایت حجاب را نمی‌کنند، بازدارد<ref>ایرانیکا، ذیل ماده</ref>. در دوره نخست وزیری [[دکتر مصدق]] نیز به نظر می‌رسد که مخالفت رهبران مذهبیِ بانفوذی، همچون بهبهانی با لایحه اصلاح قانون انتخابات دولت، که خواستار اعطای حق رأی به زنان شده بود، در ناکام ماندن آن مؤثر بود<ref>کاتوزیان، ص۱۶۲</ref>.


=در نهضت ملی شدن صنعت نفت=
=در نهضت ملی شدن صنعت نفت=
خط ۸۸: خط ۸۷:
==زنان و انتخابات==
==زنان و انتخابات==


در دی ماه این سال، او در نامه‌ای که در کیهان منتشر شد، طرح مجدد مسئله شرکت زنان در [[انتخابات]] را در [[مجلس سنا]] مورد حمله قرار داد<ref>ایرانیکا، ذیل ماده</ref>.
در دی ماه این سال، او در نامه‌ای که در کیهان منتشر شد، طرح مجدد مسئله شرکت زنان در انتخابات را در [[مجلس سنا]] مورد حمله قرار داد<ref>ایرانیکا، ذیل ماده</ref>.


==نبود آزادی بیان==
==نبود آزادی بیان==
خط ۹۸: خط ۹۷:
به دنبال تصویب قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی در ۱۶ مهر ۱۳۴۱، که در آن شرط قسم به [[قرآن]] و [[مسلمان]] بودن از شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان حذف و به زنان نیز حق رأی داده شده بود، رابطه بهبهانی و حکومت تیره‌تر شد<ref>مدنی، ج۱، ص۳۷۴، ۳۷۵؛ ملکی، مقدمه کاتوزیان، ص۱۴۹</ref>.
به دنبال تصویب قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی در ۱۶ مهر ۱۳۴۱، که در آن شرط قسم به [[قرآن]] و [[مسلمان]] بودن از شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان حذف و به زنان نیز حق رأی داده شده بود، رابطه بهبهانی و حکومت تیره‌تر شد<ref>مدنی، ج۱، ص۳۷۴، ۳۷۵؛ ملکی، مقدمه کاتوزیان، ص۱۴۹</ref>.


در پی تصویب این قانون، علمای [[قم]] و [[نجف]]، همچون [[آیت الله حکیم]] و [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویی]]، با تلگراف به بهبهانی خواستار اقدام او برای لغو این قانون شدند و او نیز طی تلگرافی به شاه بر این خواسته تأکید کرد.بهبهانی برای اعتراض به این قانون، مردم را به اجتماع در مسجد سیدعزیزالله، در بازار تهران، فراخواند. در این مراسم، پس از سخنرانی خطیب مشهور تهران، [[محمدتقی فلسفی]]، بهبهانی با وجود کهنسالی به منبر رفت و از نخست وزیر خواست که این قانون اصلاح شود.
در پی تصویب این قانون، علمای [[قم]] و [[نجف]]، همچون آیت الله حکیم و [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویی]]، با تلگراف به بهبهانی خواستار اقدام او برای لغو این قانون شدند و او نیز طی تلگرافی به شاه بر این خواسته تأکید کرد.بهبهانی برای اعتراض به این قانون، مردم را به اجتماع در مسجد سیدعزیزالله، در بازار تهران، فراخواند. در این مراسم، پس از سخنرانی خطیب مشهور تهران، [[محمدتقی فلسفی]]، بهبهانی با وجود کهنسالی به منبر رفت و از نخست وزیر خواست که این قانون اصلاح شود.


از آنجا که دولت به این اعتراض‌ها توجهی نکرد، بهبهانی و سه نفر از مجتهدان، تصمیم گرفتند در مسجد حاج سیدعزیزالله، تحصن و مردم را به حضور در مسجد دعوت کنند. زمانی که بی‌اعتنایی دولت شدت یافت، بهبهانی که حدود نود سال داشت، وصیت کرد که اگر در این میان از دنیا رفت، جنازه او را تا این قانون لغو نشده در مسجد گذاشته، دفن نکنند. سرانجام، نخست وزیر در تلگرافی به علمای قم و تهران لغو تصویب نامه را اعلام کرد و با قبول خواسته‌های مراجع، اجتماعات بعدی نیز لغو شد<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۷، ۳۳، ۵۲؛ دوانی، ج۲، ص۴۲، ۴۴، ۴۶، ۵۰، ۷۲ـ۷۳، ۱۳۷، ۱۴۸ـ۱۴۹، ۱۵۱، ۱۵۳ـ۱۵۴؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۰۴، ۱۰۶ـ۱۰۷</ref>.
از آنجا که دولت به این اعتراض‌ها توجهی نکرد، بهبهانی و سه نفر از مجتهدان، تصمیم گرفتند در مسجد حاج سیدعزیزالله، تحصن و مردم را به حضور در مسجد دعوت کنند. زمانی که بی‌اعتنایی دولت شدت یافت، بهبهانی که حدود نود سال داشت، وصیت کرد که اگر در این میان از دنیا رفت، جنازه او را تا این قانون لغو نشده در مسجد گذاشته، دفن نکنند. سرانجام، نخست وزیر در تلگرافی به علمای قم و تهران لغو تصویب نامه را اعلام کرد و با قبول خواسته‌های مراجع، اجتماعات بعدی نیز لغو شد<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۷، ۳۳، ۵۲؛ دوانی، ج۲، ص۴۲، ۴۴، ۴۶، ۵۰، ۷۲ـ۷۳، ۱۳۷، ۱۴۸ـ۱۴۹، ۱۵۱، ۱۵۳ـ۱۵۴؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۰۴، ۱۰۶ـ۱۰۷</ref>.