کیسانیه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:


=حلول و تناسخ=
=حلول و تناسخ=
درباره حلول و تناسخ، به برخی از شاخه‌های این فرقه نسبت داده‌اند که معتقدند: امامت درعلی علیه السلام و سپس حسن علیه السلام و سپس حسین علیه السلام و بعد از آن در محمد حنفیه جریان یافته است، معنی این سخن آنان این است که روح خدا در نبی(ص)، روح نبی در علی علیه السلام ، روح علی علیه السلام در حسن علیه السلام روح حسن علیه السلام در حسین علیه السلام و روح حسین علیه السلام در محمد حنفیه و روح محمد حنفیه در فرزندش هاشم و… حلول کرده است.[18]
درباره حلول و تناسخ، به برخی از شاخه‌های این فرقه نسبت داده‌اند که معتقدند: امامت درعلی علیه السلام و سپس حسن علیه السلام و سپس حسین علیه السلام و بعد از آن در محمد حنفیه جریان یافته است، معنی این سخن آنان این است که روح خدا در نبی(ص)، روح نبی در علی علیه السلام ، روح علی علیه السلام در حسن علیه السلام روح حسن علیه السلام در حسین علیه السلام و روح حسین علیه السلام در محمد حنفیه و روح محمد حنفیه در فرزندش هاشم و… حلول کرده است.<ref> اشعری، المقالات و الفرق، ص۲۷.</ref>


=ادعای نبوت مختار=
=ادعای نبوت مختار=
بغدادی می‌نویسد: برخی از غلات شیعه مختار را فریفتند و به او گفتند تو حجت این زمان هستی و وی را بر ادعای نبوت ترغیب کردند. و مختار هم نزد برخی از خواص از یارانش چنین ادعایی کرد.[19] این مطلب ازآنجا قوت گرفته که مختار عباراتی سجع گونه داشت،[20] ولی با توجه به استقرار وی در کوفه و تشکیل حکومت و حمایت مسلمانان و احادیث اهل بیت این مطلب نمی‌تواند درست باشد. عامل بعدی این اتهام نامه وی به احنف بن قیس است،[21] از آنجا که احنف طرفدار زبیریان بود این نامه را دستمایه ادعای نبوت مختار قرار داده و حتی بعد از مرگ مختار نیز بر آن دامن می‌زد.[22] اکراه محمد بن حنفیه از کذاب دانستن مختار آنهم نزد عبدالله بن زبیر پس از قتل مختار[23] خود دلیلی بر واهی بودن این تهمت نسبت به مختار است.
بغدادی می‌نویسد: برخی از غلات شیعه مختار را فریفتند و به او گفتند تو حجت این زمان هستی و وی را بر ادعای نبوت ترغیب کردند. و مختار هم نزد برخی از خواص از یارانش چنین ادعایی کرد.<ref>نک. بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۳۴.</ref> این مطلب ازآنجا قوت گرفته که مختار عباراتی سجع گونه داشت،<ref>انساب الاشراف، ج ۶ص۴۰۳ .</ref> ولی با توجه به استقرار وی در کوفه و تشکیل حکومت و حمایت مسلمانان و احادیث اهل بیت این مطلب نمی‌تواند درست باشد. عامل بعدی این اتهام نامه وی به احنف بن قیس است،<ref>انساب الاشراف ج ۶ص۴۱۸ .</ref> از آنجا که احنف طرفدار زبیریان بود این نامه را دستمایه ادعای نبوت مختار قرار داده و حتی بعد از مرگ مختار نیز بر آن دامن می‌زد.<ref>انساب الاشراف ج۶ص۴۱۸.</ref> اکراه محمد بن حنفیه از کذاب دانستن مختار آنهم نزد عبدالله بن زبیر پس از قتل مختار<ref> انساب الاشراف ج ۳ص ۲۸۷.</ref> خود دلیلی بر واهی بودن این تهمت نسبت به مختار است.


=تاویل و باطن گرایی=
=تاویل و باطن گرایی=