علی بن احمد بن سعید بن حزم آندلسی قرطبی یزیدی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:


عنوان این كتاب ابن حزم الاندلسی و جهوده فی البحث التاریخی و الحضاری است كه دكتر عبدالحلیم عویس آن را نوشته است. <ref>قاهره، الزهراء للاعلام العربی، 1988</ref> وی در این كتاب، فصلی را با عنوان «قضایا الفكر التاریخی عند ابن حزم» آورده و ذیل بخشی از آن با عنوان «منهج ابن حزم فی البحث التاریخی» به روش تاریخ نویسی او از زاویه نقادی اخبار و پرداختنش به ارزیابی نقل‌های تاریخی پرداخته است.  
عنوان این كتاب ابن حزم الاندلسی و جهوده فی البحث التاریخی و الحضاری است كه دكتر عبدالحلیم عویس آن را نوشته است. <ref>قاهره، الزهراء للاعلام العربی، 1988</ref> وی در این كتاب، فصلی را با عنوان «قضایا الفكر التاریخی عند ابن حزم» آورده و ذیل بخشی از آن با عنوان «منهج ابن حزم فی البحث التاریخی» به روش تاریخ نویسی او از زاویه نقادی اخبار و پرداختنش به ارزیابی نقل‌های تاریخی پرداخته است.  
=نسبت میان راوی و خبر=
نكته‌ای كه در ارزیابی‌های سندی افزون بر جرح و تعدیل اهمیت بسزائی دارد، «سنجش نسبت میان راوی و كیفیت خبر» است. برای مثال، ابن حزم وقتی روایت [[انس بن مالك]] و عبدالله بن عباس را در تعیین روز خروج [[پیامبر]] از [[مدینه]] در سفر [[حجةالوداع]] بحث می‌كند، به دلیل آن كه نمی‌تواند یكی از این دو [[صحابی]] را جَرْح كند، بررسی سندی را به شكل دیگری دنبال می‌كند. موقعیت انس در نقل خبر به گونه‌ای است كه در آن جا حاضر بوده است، اما در روایت [[ابن عباس]] به كیفیتی نیست كه وی در آنجا حاضر بوده است. در این صورت: و الحاضر أثبت بلاشكّ.  <ref>حجة الوداع، ص252</ref>
البته ابن عباس هم در این سفر بوده است، اما حالت روایت او به گونه‌ای نیست كه گویی در این [[نماز]] حضور داشته است. به نوشته ابن حزم، ابن عباس حدود سیزده سال داشته و چه بسا همراه زنان بوده و همین منشأ ورود وَهْم و خطا در روایت او شده است.
و انّما دخل الوَهْم فی روایة ابن عباس لانّه كان یقدّمه النبی (صلی الله علیه وآله و سلم) فی ضعفة اهله لصِغَره. <ref>حجة الوداع،‌ص252</ref>
علاوه بر این، دقت انس در این نقل از شرح جزئیات هم به دست می‌آید؛ چون تصریح می‌كند كه نماز ظهر را چهار ركعتی در مدینه خواندیم و نماز عصر را در ذو الحلیفه دو ركعتی. ولی چنین دقتی در جزئیات نقل ابن عباس نیست و صرفاً آمده است كه نماز ظهر را در ذو الحلیفه خواندیم. نكته دیگر در بیان نسبت میان راوی و خبر آن است كه وی با چه لحنی خبر را نقل كرده است. اگر دو روایت باشد، لحن یكی از آن دو «لحن تردید» و دیگری «لحن یقین» باشد، باید روایت كسی كه با یقین بیشتری سخن می‌گوید پذیرفت. چرا كه سخن راوی شكاك، بر غیر شاك حجت نیست، در حالی كه عكس آن درست است:
المثبت- و لو كان واحدا اولی بالقبول من الشاك، الموقن أثبت و اولی من الشاك. <ref>حجةالوداع، ص260-261</ref>
ابن حزم نكته اخیر را به معنای دیگری هم به كار برده است كه روایت كسی كه نكته یا مطلبی را برای كسی ثابت می‌داند، در مقایسه با كسی كه آن را نفی می‌كند، بیشتر قابل پذیرش است. مثلاً یك مسأله در حجة الوداع این است كه آیا طلحه همراه خود هَدْی داشت یا نه. روایت كسی كه می‌گوید داشت، اولی به پذیرش نقل كسی است كه می‌گوید هَدْی نداشت. <ref>حجةالوداع: 265</ref> در این باره باید تأمل بیشتری كرد.
نمونه دیگر درباره نسبت میان راوی و خبر در این مثال قابل توجه است: وقتی ابن حزم عقیده حسن بن صالح بن حیّ همْدانی را در باب امامت شرح می‌دهد، می‌نویسد: «گفته شده است كه مذهب او چنین بوده است كه امامت می‌تواند برای تمامی فرزندان فهر بن مالك مشروع باشد»، یعنی لزومی به انحصار آن در قریش كه تیره‌ای از فهر بن مالك است، نیست. در اینجا وی نسبت این اعتقاد را به حسن بن صالح نمی‌پذیرد و به عكس، آن چه را كه هشام بن حكم در كتاب المیزان خود درباره او آورده، قبول می‌كند، چرا كه هشام در شهر كوفه، همسایه او بوده، او را درك كرده و عالم‌‍ترین افراد نسبت به او است. <ref>الفصل، ج4، ص93: لان هشاما كان جاره بالكوفه و أعرف الناس به و أدركه و شاهده. به جز عبارتی كه نقل شده، مجموعاً آن چه ابن حزم در این چند سطر آورده قدری نامفهوم می‌نماید. (در چاپ دیگر الفصل 157/4- بیروت: دارالجیل- نیز عبارت به همان صورت است). مطالب ابن حزم در نقد شیعه در صفحات بعد، می‌باید نقد همین كتاب میزان باشد كه جملاتی هم از آن نقل كرده است.</ref>


=پانویس=
=پانویس=
{{پانویس|}}
{{پانویس|}}


[[رده:علمای اهل سنت]]
[[رده:علمای اهل سنت]]
[[رده:رجال شناسان]]
[[رده:رجال شناسان]]
[[رده:محدثان]]
[[رده:محدثان]]