محمد مهدی آصفی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۴۹۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷۲: خط ۱۷۲:


بنده در آن زمان فقط تابستان ها به ایران می آمدم و همواره در نجف بودم. چهار سال بعد از روی کار آمدن حزب بعث، مورد تهدید حزب قرار گرفتم و در حدود 7 ماه زندگی مخفیانه داشتم. اما [[خداوند]] بنده را از گذرگاه های خطرناکی عبور داد و توانستم به کمک دوستان و مادرم با لباس مبدل به [[سوریه]] بروم و از آنجا هم به ایران رفتم. در آن دوره برای مدتی در حدود سه سال در ایران بودم و پای درس [[آیت الله گلپایگانی]] و میرزا هاشم آملی نشستم و در اواخر آن دوره خودم هم درس خارج فقه و اصول را می گفتم. سپس به کویت رفتم و مدت 7 سال را در آنجا بودم. در آن جا مسجدی را اداره می کردم و کارهای اجتماعی و فرهنگی داشتم و با دانشگاهیان در تماس بودم. پس از این دوره هفت ساله مجددا به ایران بازگشتم و کارهای علمی خود را شروع کردم و درس خارج فقه و اصول را ادامه دادم و ابواب مختلفی از فقه همچون اجاره، قضا، بیع، قواعد فقهی، [[اجتهاد]] و [[تقلید]] را برای طلاب تدریس کردم.
بنده در آن زمان فقط تابستان ها به ایران می آمدم و همواره در نجف بودم. چهار سال بعد از روی کار آمدن حزب بعث، مورد تهدید حزب قرار گرفتم و در حدود 7 ماه زندگی مخفیانه داشتم. اما [[خداوند]] بنده را از گذرگاه های خطرناکی عبور داد و توانستم به کمک دوستان و مادرم با لباس مبدل به [[سوریه]] بروم و از آنجا هم به ایران رفتم. در آن دوره برای مدتی در حدود سه سال در ایران بودم و پای درس [[آیت الله گلپایگانی]] و میرزا هاشم آملی نشستم و در اواخر آن دوره خودم هم درس خارج فقه و اصول را می گفتم. سپس به کویت رفتم و مدت 7 سال را در آنجا بودم. در آن جا مسجدی را اداره می کردم و کارهای اجتماعی و فرهنگی داشتم و با دانشگاهیان در تماس بودم. پس از این دوره هفت ساله مجددا به ایران بازگشتم و کارهای علمی خود را شروع کردم و درس خارج فقه و اصول را ادامه دادم و ابواب مختلفی از فقه همچون اجاره، قضا، بیع، قواعد فقهی، [[اجتهاد]] و [[تقلید]] را برای طلاب تدریس کردم.
=دیدگاه های سیاسی و مبارزاتی=
یکی از کارهای مهم بنده مبارزه با بعثی ها و شرکت در مصاحبه ها و مناظره های رادیو و تلویزیونی بود و از این طریق به اقدام علیه سران حزب بعث می پرداختم. بعد از سقوط رژیم هم چند مدتی ایران بودم تا این که آیت الله سید محمدباقر حکیم به شهادت رسید. پس از شهادت ایشان بار دیگر به عراق بازگشتم و فعالیت ها و اقدامات فرهنگی را آغاز کردم که در راستای فرهنگ سازی سیاسی بود. هدف از این فعالیت ها این بود که درخصوص انتخابات و پیش آمدهایی که برای نظام عراق رخ می دهد، مردم را نسبت به امور روشن کنم و به آنها بگویم که آمریکا هیچ وقت دوست هیچ ملتی نمی شود و همیشه در تاریخ دشمن مستضعفان بوده و خواهد بود. در این دوره هم کتاب می نوشتم و هم سخنرانی و تدریس خارج فقه و اصول را داشتم اما چون توانایی ادامه کار را نداشتم، تدریس را ترک کردم. زیرا معتقد بودم که کارهای اولای دیگری هست که مقدم بر تدریس هستند و باید به آنها مشغول شوم.


=منابع=
=منابع=
confirmed، مدیران
۳۴٬۳۰۵

ویرایش