شیخیه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'عبد ال' به 'عبدال')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


==بنیان فکری==
==بنیان فکری==
اساس این مذهب مبتنی بر ترکیب «تعبیرات فلسفی قدیم » متاثر از آثار [[سهروردی]] با اخبار [[آل محمد صلی الله علیه و آله]] است. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 269  با ویرایش و اصلاحات</ref>آموزه های ویژه بنیان گذار این فرقه، غیر از آن که مایه انشعاب داخلی فرقه شد زمینه ساز پیدایش دو فرقه منحرف «[[بابیه|بابیت]] » و «[[بهائیت]] » نیز گردید.
اساس این مذهب مبتنی بر ترکیب «تعبیرات فلسفی قدیم » متاثر از آثار [[سهروردی]] با اخبار آل محمد صلی الله علیه و آله است.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 269  با ویرایش و اصلاحات</ref> آموزه های ویژه بنیان‌گذار این فرقه، غیر از آن که مایه انشعاب داخلی فرقه شد زمینه ساز پیدایش دو فرقه منحرف «[[بابیه|بابیت]] » و «[[بهائیت]] » نیز گردید.


==شرح حال موسس==
==شرح حال موسس==
خط ۲۶: خط ۲۶:
'''سید کاظم رشتی'''
'''سید کاظم رشتی'''


پس از شیخ احمد احسائى، شاگرد او [[سید کاظم رشتى|سید کاظم رشتى]] (در گذشته در 1259 ه) و پس از وى حاج محمد کریم خان قاجار کرمانى جانشین او شد. اجداد سید کاظم از اشراف سادات حسینى [[مدینه|مدینه]] بودند و دو نسل بود که ایرانى شده بودند. جدّش سید احمد به علّت شیوع طاعون از مدینه گریخت و به رشت رفت.وى در اصطلاح شیخیه ملقب به «[[سید نبیل|سید نبیل]]» است. سید در جوانى به یزد رفت، و به شیخ احمد احسائى پیوست و سپس به [[کربلا]] رهسپار شد و تا پایان عمر در آن شهر به تدریس و ترویج مکتب شیخیه مشغول بود و بالغ بر یکصد و پنجاه جلد کتاب و رساله نوشت که غالبا رمز گونه و غیر مفهوم است.او در کربلا مورد توجه علماى عصر خود گردید. [[محمود آلوسى]] مفتى بغداد صاحب «مقامات آلوسیه» درباره سید کاظم می گوید که اگر سید در زمانى مى ‏زیست که ممکن بود نبى مرسل و پیغمبرى باشد، من اولین کسی بودم که به او ایمان می آوردم، زیرا شرایط لازم به اخلاق و علم کثیر و عمل به سجایاى معنوى در شخص او موجود بود. بعضى نوشته‏ اند نحیب پاشا حاکم عثمانى که در زمان سید مسئول قتل و غارت کربلا بود، سید را دعوت کرد تا از وى دیدن نماید و ظاهرا مراتب احترام را به جاى آورد، ولى به او قهوه‏ اى مسموم خوراند و سید در ذی حجه سال 1259 ه درگذشت و در جوار قبر [[امام حسین|امام حسین]] (ع) مدفون شد.مهم ترین کتاب سید کاظم «شرح القصیده» است که در شرح قصیده لامیه پاشا عبدالباقى افندى عمرى موصلى والى عراق در دوره عثمانى نوشته است.
پس از شیخ احمد احسائى، شاگرد او [[سید کاظم رشتی]] (در گذشته در 1259 ه) و پس از وى حاج محمد کریم خان قاجار کرمانى جانشین او شد. اجداد سید کاظم از اشراف سادات حسینى [[مدینه|مدینه]] بودند و دو نسل بود که ایرانى شده بودند. جدّش سید احمد به علّت شیوع طاعون از مدینه گریخت و به رشت رفت.وى در اصطلاح شیخیه ملقب به «[[سید نبیل|سید نبیل]]» است. سید در جوانى به یزد رفت، و به شیخ احمد احسائى پیوست و سپس به [[کربلا]] رهسپار شد و تا پایان عمر در آن شهر به تدریس و ترویج مکتب شیخیه مشغول بود و بالغ بر یکصد و پنجاه جلد کتاب و رساله نوشت که غالبا رمز گونه و غیر مفهوم است.او در کربلا مورد توجه علماى عصر خود گردید. [[محمود آلوسى]] مفتى بغداد صاحب «مقامات آلوسیه» درباره سید کاظم می گوید که اگر سید در زمانى مى ‏زیست که ممکن بود نبى مرسل و پیغمبرى باشد، من اولین کسی بودم که به او ایمان می آوردم، زیرا شرایط لازم به اخلاق و علم کثیر و عمل به سجایاى معنوى در شخص او موجود بود. بعضى نوشته‏ اند نحیب پاشا حاکم عثمانى که در زمان سید مسئول قتل و غارت کربلا بود، سید را دعوت کرد تا از وى دیدن نماید و ظاهرا مراتب احترام را به جاى آورد، ولى به او قهوه‏ اى مسموم خوراند و سید در ذی حجه سال 1259 ه درگذشت و در جوار قبر [[امام حسین|امام حسین]] (ع) مدفون شد.مهم ترین کتاب سید کاظم «شرح القصیده» است که در شرح قصیده لامیه پاشا عبدالباقى افندى عمرى موصلى والى عراق در دوره عثمانى نوشته است.
سبب سرودن آن قصیده به مناسبت ارسال روپوش براى مرقد [[امام موسى بن جعفر]] (ع) از طرف سلطان محمود خان ثانى پادشاه عثمانى مى‏ باشد. این روپوش، قطعه ای از پوشش هاى ضریح مطهر [[حضرت رسول (ص)]] بود که سلطان مذکور به عنوان تحفه براى ضریح حضرت موسى بن جعفر (ع) فرستاد.
سبب سرودن آن قصیده به مناسبت ارسال روپوش براى مرقد [[امام کاظم|امام موسى بن جعفر]] (ع) از طرف سلطان محمود خان ثانى پادشاه عثمانى مى‏ باشد. این روپوش، قطعه ای از پوشش هاى ضریح مطهر [[حضرت رسول (ص)]] بود که سلطان مذکور به عنوان تحفه براى ضریح حضرت موسى بن جعفر (ع) فرستاد.


'''حاج محمد کریم خان قاجار'''
'''حاج محمد کریم خان قاجار'''


بعد از سید کاظم رشتى شاگرد او [[حاج محمد کریم خان قاجار|حاج محمد کریم خان قاجار]] (1225- 1288 ه) جانشین سید شد.
بعد از سید کاظم رشتى شاگرد او [[حاج محمد کریم خان قاجار|حاج محمد کریم خان قاجار]] (1225- 1288 ه) جانشین سید شد.
حاج محمد کریمخان از علمای بزرگ زمان خود و نیز مؤسس فرقه [[شیخیه کرمان|شیخیه کرمان]] بود که بالغ بر دویست و شصت کتاب و رساله تألیف کرد.
حاج محمد کریمخان از علمای بزرگ زمان خود و نیز مؤسس فرقه شیخیه کرمان بود که بالغ بر دویست و شصت کتاب و رساله تألیف کرد.
پدرش ظهیر الدوله چند سالى والى [[خراسان]] و کرمان بود و به شیخ احمد احسایى دست ارادت داد و فتحعلى شاه را به ملاقات با شیخ تشویق نمود.
پدرش ظهیر الدوله چند سالى والى [[خراسان]] و کرمان بود و به شیخ احمد احسایى دست ارادت داد و فتحعلى شاه را به ملاقات با شیخ تشویق نمود.
    
    
خط ۴۳: خط ۴۳:


'''شیخبه باقریه'''
'''شیخبه باقریه'''
«باقریه» پیروان [[محمد باقر خندق ‏آباد]]ى که نخست نماینده حاج محمد کریم خان در همدان بود سپس ادعای استقلال کرد. این شخص بعدها معروف به میرزا محمد همدانى شد و او همان است که جنگ بین شیخى و بالاسرى را در همدان به راه انداخت.
«باقریه» پیروان [[محمد باقر خندق ‏آبادی]] که نخست نماینده حاج محمد کریم خان در همدان بود سپس ادعای استقلال کرد. این شخص بعدها معروف به میرزا محمد همدانى شد و او همان است که جنگ بین شیخى و بالاسرى را در همدان به راه انداخت.
میرزا محمد باقر داراى تألیفات بسیارى است. وى از کرمان با میرزا ابو تراب از مجتهدان شیخیه از طایفه نفیسیه کرمان و عده ‏اى دیگر مهاجرت کردند و در نائین، [[اصفهان]]، جندق، بیابانک و همدان طرفدارانى داشتند و سرانجام فرقه [[شیخیه «باقریه|شیخیه «باقریه]]» را در همدان تشکیل دادند.
میرزا محمد باقر داراى تألیفات بسیارى است. وى از کرمان با میرزا ابو تراب از مجتهدان شیخیه از طایفه نفیسیه کرمان و عده ‏اى دیگر مهاجرت کردند و در نائین، [[اصفهان]]، جندق، بیابانک و همدان طرفدارانى داشتند و سرانجام فرقه [[شیخیه «باقریه|شیخیه «باقریه]]» را در همدان تشکیل دادند.