غزوه احد: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'عبد ال' به 'عبدال'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد ال' به 'عبدال')
خط ۲۳: خط ۲۳:
رسول خدا در اثر خوابی که دیده بود خوش نداشت از مدینه بیرون رود و در این باب با اصحاب خود مشورت کرد و گفت: اگر مصلحت بدانید در مدینه مى‏‌مانیم و دشمن را در همان جا که فرود آمده است رها مى‏ کنیم تا اگر همان جا بمانند به زحمت باشند، و اگر به مدینه هجوم آورند با آنان نبرد کنیم.
رسول خدا در اثر خوابی که دیده بود خوش نداشت از مدینه بیرون رود و در این باب با اصحاب خود مشورت کرد و گفت: اگر مصلحت بدانید در مدینه مى‏‌مانیم و دشمن را در همان جا که فرود آمده است رها مى‏ کنیم تا اگر همان جا بمانند به زحمت باشند، و اگر به مدینه هجوم آورند با آنان نبرد کنیم.
<br>
<br>
عبداللّه بن أبىّ بن سلول و بزرگان مهاجر و أنصار نیز چنین عقیده داشتند.<ref>تاریخ پیامبر اسلام ،محمد ابراهیم آیتى‏، ص۳۰۹</ref> امّا کسانى که در بدر حضور نداشتند و گروهى از جوانان پرشور که مزه پیروزى بدر را چشیده بودند و نیز [[حمزة بن عبد المطلب]] خواهان بیرون رفتن از مدینه بودند. آنان بر رأى خود، اصرار کردند. حتى برخى از آنان گفتند: این اسب‌ها و شتران قریش است که کشت و زرع ما را مى‌ خورد و در مزارع به فساد و تباهى مشغول است.
عبداللّه بن أبىّ بن سلول و بزرگان مهاجر و أنصار نیز چنین عقیده داشتند.<ref>تاریخ پیامبر اسلام ،محمد ابراهیم آیتى‏، ص۳۰۹</ref> امّا کسانى که در بدر حضور نداشتند و گروهى از جوانان پرشور که مزه پیروزى بدر را چشیده بودند و نیز [[حمزة بن عبدالمطلب]] خواهان بیرون رفتن از مدینه بودند. آنان بر رأى خود، اصرار کردند. حتى برخى از آنان گفتند: این اسب‌ها و شتران قریش است که کشت و زرع ما را مى‌ خورد و در مزارع به فساد و تباهى مشغول است.
<br>
<br>
آنان در اثبات صحت دیدگاه خود، چنین استدلال مى ‌کردند که اقامت آنان در داخل شهر موجب خواهد شد تا دشمن فکر کند، مسلمانان ترسیده‌اند و بدین‌ترتیب بر نیروهاى اسلامى جرأت پیدا کند. آنان مى ‌گفتند: در بدر که سیصد مرد جنگى داشتى، خداوند ترا بر دشمن ظفر داد، امّا حالا شمار زیادى از مردم تحت امر تواند. این کارى است که خداوند متعال به میدان آنان هدایت کرده است.
آنان در اثبات صحت دیدگاه خود، چنین استدلال مى ‌کردند که اقامت آنان در داخل شهر موجب خواهد شد تا دشمن فکر کند، مسلمانان ترسیده‌اند و بدین‌ترتیب بر نیروهاى اسلامى جرأت پیدا کند. آنان مى ‌گفتند: در بدر که سیصد مرد جنگى داشتى، خداوند ترا بر دشمن ظفر داد، امّا حالا شمار زیادى از مردم تحت امر تواند. این کارى است که خداوند متعال به میدان آنان هدایت کرده است.
خط ۹۵: خط ۹۵:
==شهادت حمزه سید الشهدا==
==شهادت حمزه سید الشهدا==
<br>
<br>
حمزه عموى پیغمبر (ص) را در روز احد، وحشى غلام جبیر بن مطعم به شهادت رساند. وحشى پشت درخت یا تخته سنگى پنهان شد و در کمین حمزه نشست تا وى پس از قتل ابو نیار و سباع بن عرفطة بن عبد العزى از کنار وى عبور کند. وحشى از پشت سر حمزه آمد<ref>البداء و التاریخ، ۴/ ۲۰۱.</ref> و نیزه‌اش را به سوى او پرتاب کرد. نیزه به ران حمزه نشست و از میان پاهایش بیرون آمد. حمزه به سوى وحشى برگشت، امّا ضعف بر او چیره شد و بر زمین افتاد.
حمزه عموى پیغمبر (ص) را در روز احد، وحشى غلام جبیر بن مطعم به شهادت رساند. وحشى پشت درخت یا تخته سنگى پنهان شد و در کمین حمزه نشست تا وى پس از قتل ابو نیار و سباع بن عرفطة بن عبدالعزى از کنار وى عبور کند. وحشى از پشت سر حمزه آمد<ref>البداء و التاریخ، ۴/ ۲۰۱.</ref> و نیزه‌اش را به سوى او پرتاب کرد. نیزه به ران حمزه نشست و از میان پاهایش بیرون آمد. حمزه به سوى وحشى برگشت، امّا ضعف بر او چیره شد و بر زمین افتاد.
<br>
<br>
وقتى جان داد، وحشى به سراغ حمزه رفت و نیزه‌اش را از بدن او بیرون کشید. مسلمانان که سرگرم فرار بودند، از وحشى غافل شدند.<ref>الارشاد، ۵؛ بحار الانوار، ۲۰/ ۸۴.</ref> وحشى به اردوگاه قریش بازگشت و در آنجا توقف کرد. هدف دیگرى جز کشتن حمزه نداشت. هند لباس و زیور آلات خود را به او داد و وعده کرد که در [[مکه]] نیز ده دینار به او پاداش خواهد داد.
وقتى جان داد، وحشى به سراغ حمزه رفت و نیزه‌اش را از بدن او بیرون کشید. مسلمانان که سرگرم فرار بودند، از وحشى غافل شدند.<ref>الارشاد، ۵؛ بحار الانوار، ۲۰/ ۸۴.</ref> وحشى به اردوگاه قریش بازگشت و در آنجا توقف کرد. هدف دیگرى جز کشتن حمزه نداشت. هند لباس و زیور آلات خود را به او داد و وعده کرد که در [[مکه]] نیز ده دینار به او پاداش خواهد داد.
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
حمزه (سیدالشهدا) به هنگام شهادت پنجاه و نه سال سن داشت. پیامبر(ص) بر جنازه حمزه نماز خواند و هفت تکبیر گفت. سپس سایر شهدا را مى ‌آوردند و در کنار حمزه مى‌ گذاشتند و حضرت بر او و حمزه نماز مى‌ خواند تا هفتاد و دو نماز بر وى گزارده شد.
حمزه (سیدالشهدا) به هنگام شهادت پنجاه و نه سال سن داشت. پیامبر(ص) بر جنازه حمزه نماز خواند و هفت تکبیر گفت. سپس سایر شهدا را مى ‌آوردند و در کنار حمزه مى‌ گذاشتند و حضرت بر او و حمزه نماز مى‌ خواند تا هفتاد و دو نماز بر وى گزارده شد.
<br>
<br>
رسول خدا(ص) در بازگشت از احد، از خانه‌هاى انصار گذر کرد، شنید که زنان انصار بر کشته‌هاى خود گریه مى‌کنند، گریست و گفت: لیکن حمزه را زنانى نیست که بر وى گریه کنند. سعد بن معاذ یا اسید بن حضیر زنان بنى عبد الاشهل را گفت تا بروند و اوّل بر حمزه گریه کنند. سپس براى کشته ‌هاى خود. چون رسول خدا(ص) شنید که بر در مسجد براى حمزه گریه مى ‌کنند، آنان را فرمود که بازگردند.<ref>الکامل فى التاریخ، ۲/ ۱۷۶</ref>
رسول خدا(ص) در بازگشت از احد، از خانه‌هاى انصار گذر کرد، شنید که زنان انصار بر کشته‌هاى خود گریه مى‌کنند، گریست و گفت: لیکن حمزه را زنانى نیست که بر وى گریه کنند. سعد بن معاذ یا اسید بن حضیر زنان بنى عبدالاشهل را گفت تا بروند و اوّل بر حمزه گریه کنند. سپس براى کشته ‌هاى خود. چون رسول خدا(ص) شنید که بر در مسجد براى حمزه گریه مى ‌کنند، آنان را فرمود که بازگردند.<ref>الکامل فى التاریخ، ۲/ ۱۷۶</ref>
<br>
<br>
صفیه دو لباس آورد تا حمزه را کفن کند. در کنار حمزه جنازه یک نفر انصارى را دیدند که او هم مثله شده بود. پس زشت و به دور از حیا دانستند که یکى را کفن کنند و دیگرى را عریان بگذارند. از این رو قرعه زدند. لباس بزرگ‌تر به انصارى افتاد و لباس کوتاه‌تر به حمزه، پاهاى حمزه را با لیف و برگ خرما پوشاندند.<ref> تاریخ الخمیس، ۱/ ۴۴۱- ۴۴۲</ref>
صفیه دو لباس آورد تا حمزه را کفن کند. در کنار حمزه جنازه یک نفر انصارى را دیدند که او هم مثله شده بود. پس زشت و به دور از حیا دانستند که یکى را کفن کنند و دیگرى را عریان بگذارند. از این رو قرعه زدند. لباس بزرگ‌تر به انصارى افتاد و لباس کوتاه‌تر به حمزه، پاهاى حمزه را با لیف و برگ خرما پوشاندند.<ref> تاریخ الخمیس، ۱/ ۴۴۱- ۴۴۲</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۹۳

ویرایش