بررسی روایت الله الله فی أصحابی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'می دهد' به 'می‌دهد')
جز (جایگزینی متن - 'می کرد' به 'می‌کرد')
خط ۳۱: خط ۳۱:
اولا : این حدیث بصورت ناقص روایت شد وکامل آن همانست که حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین آورده است : اخبرنا ه ابوالعباس محمد بن احمد المحبوبی بمرو ثنا سعید بن مسعود ثنا یزید بن هارون ثنا العوام بن حوشب حدثنی ثلمة بن کهیل عن علقمة عن خالد بن الولید قال : کان بینی و بین عمار بن یاسر کلام فاغلظت له فانطلق عمار یشکونی الی النبی ص فجاء خالد و هو یشکوه فجعل یغلظ له و لا یزیده الا غلظة و النبی ص ساکت فبکی عمار و قال : یا رسولالله الا تراه ؟ قال : فرفع النبی ص راسه و قال : من عادی عمارا عاداه الله و من ابغض عمارا ابغضه الله  »<ref>(المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 391)</ref>
اولا : این حدیث بصورت ناقص روایت شد وکامل آن همانست که حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین آورده است : اخبرنا ه ابوالعباس محمد بن احمد المحبوبی بمرو ثنا سعید بن مسعود ثنا یزید بن هارون ثنا العوام بن حوشب حدثنی ثلمة بن کهیل عن علقمة عن خالد بن الولید قال : کان بینی و بین عمار بن یاسر کلام فاغلظت له فانطلق عمار یشکونی الی النبی ص فجاء خالد و هو یشکوه فجعل یغلظ له و لا یزیده الا غلظة و النبی ص ساکت فبکی عمار و قال : یا رسولالله الا تراه ؟ قال : فرفع النبی ص راسه و قال : من عادی عمارا عاداه الله و من ابغض عمارا ابغضه الله  »<ref>(المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 391)</ref>


ابوالعباس محمد بن احمد محبوبی به سند خود از خالد بن ولید نقل می کند که گفت میان من و عمار نزاعی در گرفت و من بر او درشتی کردم عمار نزد پیامبر رفت و از من شکایت کرد پی خالد آمد در حالی که او از وی شکایت می کرد از این روخالد شروع به درشتی کرد و مرتب درشتی او بیشتر می شد و در این میان پیامبر ساکت بود عمار به گریه افتار و عرض کرد ای رسول خدا ، آیا او را نمی بینی ؟ راوی گفت پیامبر سرش را بلند کرد و فرمود : هر کس با عمار دشمنی کند خدا وند او را دشمن می‌دارد و هر کس نسبت به عمار بغض داشته باشد خداوند او را مبغوض میدارد »
ابوالعباس محمد بن احمد محبوبی به سند خود از خالد بن ولید نقل می کند که گفت میان من و عمار نزاعی در گرفت و من بر او درشتی کردم عمار نزد پیامبر رفت و از من شکایت کرد پی خالد آمد در حالی که او از وی شکایت می‌کرد از این روخالد شروع به درشتی کرد و مرتب درشتی او بیشتر می شد و در این میان پیامبر ساکت بود عمار به گریه افتار و عرض کرد ای رسول خدا ، آیا او را نمی بینی ؟ راوی گفت پیامبر سرش را بلند کرد و فرمود : هر کس با عمار دشمنی کند خدا وند او را دشمن می‌دارد و هر کس نسبت به عمار بغض داشته باشد خداوند او را مبغوض میدارد »


در برخی روایات آمده است که پیامبر در همین جریان به خالد فرمود : دعوا لی اصحابی فوالذی نفسی بیده لو انفقتم مثل احد او مثل الجبال ذهبا ما بلغتم اعمالهم »  
در برخی روایات آمده است که پیامبر در همین جریان به خالد فرمود : دعوا لی اصحابی فوالذی نفسی بیده لو انفقتم مثل احد او مثل الجبال ذهبا ما بلغتم اعمالهم »  
خط ۶۰: خط ۶۰:
آیا معقول است که خداوند نسبت به پیامبر خاتم و سایر پیامبران ، این طور سخت گیری کند اما نسبت به اصحاب بدر این طور صحبت کند و آنها رادر انجام هر کاری و لو گناه کبیره آزاد بگذارد و آنها را بشارت به بهشت بدهد ؟  
آیا معقول است که خداوند نسبت به پیامبر خاتم و سایر پیامبران ، این طور سخت گیری کند اما نسبت به اصحاب بدر این طور صحبت کند و آنها رادر انجام هر کاری و لو گناه کبیره آزاد بگذارد و آنها را بشارت به بهشت بدهد ؟  


و از طرفی دیگر این حدیث نسبت به حاطب بن ابی بلتعة است که برای مشرکین جاسوسی می کرد چطور می توان قبول کرد ؟ که این شخص وارد بهشت شود ؟ در حالی که در اسلام  کسی که مسلمان باشد و برای کفار و به مصلت مشرکین جاسوسی نماید کشته یا شکنجه یا تعزیر می شود ( بر حسب اختلاف در مذاهب  )   
و از طرفی دیگر این حدیث نسبت به حاطب بن ابی بلتعة است که برای مشرکین جاسوسی می‌کرد چطور می توان قبول کرد ؟ که این شخص وارد بهشت شود ؟ در حالی که در اسلام  کسی که مسلمان باشد و برای کفار و به مصلت مشرکین جاسوسی نماید کشته یا شکنجه یا تعزیر می شود ( بر حسب اختلاف در مذاهب  )   


چون اصل حدیث که بخاری از علی بن ابیطالب ، نقل کرده ، چنین است : اخرج البخاری عن علی ع قال : بعثنی رسول الله ص و ابامرشد و الزبیر و کلنا فارس ، قال : انطلقوا حتی تاتوا روضة خاخ ، فان بها امراة من المشرکین معها کتاب من حاتب بن ابی بلتعة الی المشرکین فادرکناها تسیر علی بعیر لها حیث قال رسول الله فقلنا : الکتاب، فقالت : ما منا کتاب فانخناها فالتمسنا فلم نر کتابا فقلنا : ما کذب رسول الله لتخرجن الکتاب او لنجردنک فلما رات ...»<ref>(الموسوعة الفقیهة ج 10 ص 163)</ref>
چون اصل حدیث که بخاری از علی بن ابیطالب ، نقل کرده ، چنین است : اخرج البخاری عن علی ع قال : بعثنی رسول الله ص و ابامرشد و الزبیر و کلنا فارس ، قال : انطلقوا حتی تاتوا روضة خاخ ، فان بها امراة من المشرکین معها کتاب من حاتب بن ابی بلتعة الی المشرکین فادرکناها تسیر علی بعیر لها حیث قال رسول الله فقلنا : الکتاب، فقالت : ما منا کتاب فانخناها فالتمسنا فلم نر کتابا فقلنا : ما کذب رسول الله لتخرجن الکتاب او لنجردنک فلما رات ...»<ref>(الموسوعة الفقیهة ج 10 ص 163)</ref>


پس بنا بر این ، این حدیث که حاطب برای مشرکین و بر علیه مسلمانان و پیامبر ص جاسوسی می کرد هر چند که حاطب جزو بدریین بوده  و در جنگ بدر حضور داشته است اما بعد از جنگ بدر منحرف شده است و صحت این حدیث و اسناد آن به پیامبر نمی تواند درست باشد و در نهایت این حدیث نمی تواند دلیل برای عدالت صحابه باشد  
پس بنا بر این ، این حدیث که حاطب برای مشرکین و بر علیه مسلمانان و پیامبر ص جاسوسی می‌کرد هر چند که حاطب جزو بدریین بوده  و در جنگ بدر حضور داشته است اما بعد از جنگ بدر منحرف شده است و صحت این حدیث و اسناد آن به پیامبر نمی تواند درست باشد و در نهایت این حدیث نمی تواند دلیل برای عدالت صحابه باشد  
=متن حدیث پنجم=  
=متن حدیث پنجم=  


خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:


=استدلال اهل سنت=
=استدلال اهل سنت=
اهل سنت به این حدیث استدلال کردند به اینکه اگر اصحاب عادل نبودند چگونه پیامبر به آنها اعتماد می کرد ؟ پس چون که آنها عادل بودند پیامبر به آنها اعتماد کردند که هر یک از آنها سخن اورا به کسانی که نشنده اند ، برساند .
اهل سنت به این حدیث استدلال کردند به اینکه اگر اصحاب عادل نبودند چگونه پیامبر به آنها اعتماد می‌کرد ؟ پس چون که آنها عادل بودند پیامبر به آنها اعتماد کردند که هر یک از آنها سخن اورا به کسانی که نشنده اند ، برساند .
البته این حدیث در کتب معتبر تاریخی و حدیثی شیعه و سنی مانند سیره ابن هشام ، کافی ، خصال صدوق ، بحار الانوار و تحف العقول و طبقات ابن سعد و مسند احمد وکنزالعمال والمستدرک وسایر منابع حدیثی اهل سنت آمده است  
البته این حدیث در کتب معتبر تاریخی و حدیثی شیعه و سنی مانند سیره ابن هشام ، کافی ، خصال صدوق ، بحار الانوار و تحف العقول و طبقات ابن سعد و مسند احمد وکنزالعمال والمستدرک وسایر منابع حدیثی اهل سنت آمده است  
=نقد و بررسی=  
=نقد و بررسی=  
اولا : در این روایت پیامبر ص به اصحاب فرمودند : این حدیث را حفظ کنید و به دیگران که غائب هستند و این حدیث را نشنیدند ، منتقل کنیدواین کلام پیامبر فقط تشویقی است برای نقل احادیث برای صحابه نه تایید صد در صد آنان .
اولا : در این روایت پیامبر ص به اصحاب فرمودند : این حدیث را حفظ کنید و به دیگران که غائب هستند و این حدیث را نشنیدند ، منتقل کنیدواین کلام پیامبر فقط تشویقی است برای نقل احادیث برای صحابه نه تایید صد در صد آنان .


واینکه گفته می شود که اگر صحابه عادل نبودند چگونه پیامبر به آنها اعتماد می کرد ؟ در جواب باید گفت این اعتماد پیامبر به تک تک افراد صحابه از کجای کلام پیامبر بدست می آید ؟ واگر در میان صحابه تعداد زیادی قابل اعتماد بوده و تعدادی هم قابل اعتماد نبوده باشند آیا معقول نیست که پیامبر بفرماید : شما این حدیث مرا حفظ کنید و به دیگران منتقل کنید و خداوند شمارا یاری کند ؟  
واینکه گفته می شود که اگر صحابه عادل نبودند چگونه پیامبر به آنها اعتماد می‌کرد ؟ در جواب باید گفت این اعتماد پیامبر به تک تک افراد صحابه از کجای کلام پیامبر بدست می آید ؟ واگر در میان صحابه تعداد زیادی قابل اعتماد بوده و تعدادی هم قابل اعتماد نبوده باشند آیا معقول نیست که پیامبر بفرماید : شما این حدیث مرا حفظ کنید و به دیگران منتقل کنید و خداوند شمارا یاری کند ؟  
ثانیا : این روایت اصلا ارتباطی به عدالت صحابه ندارد . زیرا پیامبر می فرماید : ای اصحاب من شما که حاضر هستید و کلام مرا می شنوید به آن افراد غائب برسانید و لذا در ذیل حدیث می فرماید : فرب حامل فقه لیس بفقیه و رب حامل فقه الی من هو افقه منه »  
ثانیا : این روایت اصلا ارتباطی به عدالت صحابه ندارد . زیرا پیامبر می فرماید : ای اصحاب من شما که حاضر هستید و کلام مرا می شنوید به آن افراد غائب برسانید و لذا در ذیل حدیث می فرماید : فرب حامل فقه لیس بفقیه و رب حامل فقه الی من هو افقه منه »