مسلمانان آمریکا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'می شوند' به 'می‌شوند')
جز (جایگزینی متن - 'می کنند' به 'می‌کنند')
خط ۱۰: خط ۱۰:
۳۰۲ مرکز در [[تگزاس]] است .
۳۰۲ مرکز در [[تگزاس]] است .


بنابراین پراکندگی مراکز اسلامی وابسته به نوع ایالت و پراکندگی مسلمانان در این ایالت هاست، شاید بتوان گفت که حدود ۲/۱ میلیون ایرانی در [[آمریکا]] زندگی می کنند که اکثر آنها در ایالت [[کالیفرنیا]] هستند و به خاطر این تجمع، مراکز اسلامی در کالیفرنیا بیش از ایالت های دیگر است، ایالت هایی مانند [[فلوریدا]]، مسلمانان و ایرانیان کمتری دارد و مراکز اسلامی در آنها کمتر هستند؛ تعداد کل مسلمانان در آمریکا کاملاً مشخص نیست و ادعای دو میلیون تا ۱۰ یا دوازده میلیون شده، ولی [[اوباما]] گفته تعداد مسلمانان در آمریکا ۷ میلیون نفر است که می شود ۲ درصد جمعیت آمریکا، برخی مدعی شدند که جمعیت مسلمانان در آمریکا حدود ۱ درصد است، همین جا عرض کنم که بسیار جای تعجب دارد که در کشوری که همه چیز کامپیوتری و مشخص است چرا باید تعداد مسلمانان مشخص نباشد! به نظر می‌رسد که در این عدم اعلام دقیق تعداد مسلمانان، تعمدی در کار باشد تا مشخص نباشد که تعداد مسلمانان چقدر هست.<br>
بنابراین پراکندگی مراکز اسلامی وابسته به نوع ایالت و پراکندگی مسلمانان در این ایالت هاست، شاید بتوان گفت که حدود ۲/۱ میلیون ایرانی در [[آمریکا]] زندگی می‌کنند که اکثر آنها در ایالت [[کالیفرنیا]] هستند و به خاطر این تجمع، مراکز اسلامی در کالیفرنیا بیش از ایالت های دیگر است، ایالت هایی مانند [[فلوریدا]]، مسلمانان و ایرانیان کمتری دارد و مراکز اسلامی در آنها کمتر هستند؛ تعداد کل مسلمانان در آمریکا کاملاً مشخص نیست و ادعای دو میلیون تا ۱۰ یا دوازده میلیون شده، ولی [[اوباما]] گفته تعداد مسلمانان در آمریکا ۷ میلیون نفر است که می شود ۲ درصد جمعیت آمریکا، برخی مدعی شدند که جمعیت مسلمانان در آمریکا حدود ۱ درصد است، همین جا عرض کنم که بسیار جای تعجب دارد که در کشوری که همه چیز کامپیوتری و مشخص است چرا باید تعداد مسلمانان مشخص نباشد! به نظر می‌رسد که در این عدم اعلام دقیق تعداد مسلمانان، تعمدی در کار باشد تا مشخص نباشد که تعداد مسلمانان چقدر هست.<br>
موسسه ای به نام موسسه پیو<ref>موسسه ای در کشور آمریکا که تغییرات جمعیت شناختی را در میان ادیان بزرگ جهان مورد بررسی قرار می دهد.</ref>در آمریکا  گفته که در بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۵۰ جمعیت مسلمانان ۷۳ درصد افزایش خواهد داشت، [[مسیحیت]] رشد ۳۵ درصدی دارد و در این بازه زمانی جمعیت مسلمانان بیش از مسیحیان رشد خواهد داشت، این موسسه پیش بینی کرده که بین سال‌های ۲۰۵۰ تا ۲۰۷۰؛ یعنی بین این دو دهه، تعداد مسلمانان از مسیحیان بیشتر خواهد شد، اینکه این پیش بینی درست است یا خیر، مطمئن نیستیم، اما این مساله را مطمئن هستیم که رشد جمعیت مسلمانان در آمریکا و کل غرب بیش از رشد مسیحیان هست، علت آن هم مشخص است که مسلمانان به فرزندآوری اعتقاد دارند، خصوصا کسانی مانند افغانستانی ها و پاکستانی ها چهار تا پنج فرزند می آورند، اما بسیاری از خانواده های غربی فرزند ندارند و بسیاری هم تک فرزند هستند.
موسسه ای به نام موسسه پیو<ref>موسسه ای در کشور آمریکا که تغییرات جمعیت شناختی را در میان ادیان بزرگ جهان مورد بررسی قرار می دهد.</ref>در آمریکا  گفته که در بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۵۰ جمعیت مسلمانان ۷۳ درصد افزایش خواهد داشت، [[مسیحیت]] رشد ۳۵ درصدی دارد و در این بازه زمانی جمعیت مسلمانان بیش از مسیحیان رشد خواهد داشت، این موسسه پیش بینی کرده که بین سال‌های ۲۰۵۰ تا ۲۰۷۰؛ یعنی بین این دو دهه، تعداد مسلمانان از مسیحیان بیشتر خواهد شد، اینکه این پیش بینی درست است یا خیر، مطمئن نیستیم، اما این مساله را مطمئن هستیم که رشد جمعیت مسلمانان در آمریکا و کل غرب بیش از رشد مسیحیان هست، علت آن هم مشخص است که مسلمانان به فرزندآوری اعتقاد دارند، خصوصا کسانی مانند افغانستانی ها و پاکستانی ها چهار تا پنج فرزند می آورند، اما بسیاری از خانواده های غربی فرزند ندارند و بسیاری هم تک فرزند هستند.


خط ۱۸: خط ۱۸:
<big>دینداری به شکل عام و تمایل به اسلام روبه رشد است؟</big>  
<big>دینداری به شکل عام و تمایل به اسلام روبه رشد است؟</big>  


دو مساله متضاد در آمریکا وجود دارد، یک مساله اینکه بی دینی در حال رشد است و روی  دیگر سکه این است که دینداری هم در حال رشد است، چطور این دو مساله با هم جمع می‌شوند، به این صورت که صورت کلی جامعه به شکل بی دینی پیش می رود، مظاهر بی دینی در جهان روبه افزایش است، مانند مساله هم جنس گرایی و حتی مساله عدم اعتقاد به خداوند، ولی در عین حال دینداری هم در بین قشری از مردم روبه افزایش است، من برای این دو ادعا دو مثال می زنم، مثال اول اینکه گروهی با عنوان SBNR منظور این است که Spiritual but not religious آنها گروهی هستند که حتی روی ماشین خود هم این اصطلاح را به صورت مخفف درج می کنند که ما معنویت گرا هستیم، اما مذهبی نیستیم، پدیده ای است در غرب که احساس می کنند می توان معنویت گرا بود، ولی مذهبی نبود، نوع معنویت غیر دینی، شعار آنها این است که شما برای معنویت نیاز نیست که به خداوند اعتقاد داشته باشید همین که امید و عشق به هم نوع خود داشته باشید، کافی است؛ مثال
دو مساله متضاد در آمریکا وجود دارد، یک مساله اینکه بی دینی در حال رشد است و روی  دیگر سکه این است که دینداری هم در حال رشد است، چطور این دو مساله با هم جمع می‌شوند، به این صورت که صورت کلی جامعه به شکل بی دینی پیش می رود، مظاهر بی دینی در جهان روبه افزایش است، مانند مساله هم جنس گرایی و حتی مساله عدم اعتقاد به خداوند، ولی در عین حال دینداری هم در بین قشری از مردم روبه افزایش است، من برای این دو ادعا دو مثال می زنم، مثال اول اینکه گروهی با عنوان SBNR منظور این است که Spiritual but not religious آنها گروهی هستند که حتی روی ماشین خود هم این اصطلاح را به صورت مخفف درج می‌کنند که ما معنویت گرا هستیم، اما مذهبی نیستیم، پدیده ای است در غرب که احساس می‌کنند می توان معنویت گرا بود، ولی مذهبی نبود، نوع معنویت غیر دینی، شعار آنها این است که شما برای معنویت نیاز نیست که به خداوند اعتقاد داشته باشید همین که امید و عشق به هم نوع خود داشته باشید، کافی است؛ مثال


دیگر برای این مساله، رشد همجنس گرایی و عدم توجه به ملاحظات اخلاقی و ارزش خانواده است، از طرف دیگر علاقه‌مندان به ادیان ابراهیمی و خصوصاً دین اسلام، بسیار زیاد هستند، مثالی که به شکل خاص در مدت زمان ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷ در آمریکا با آن برخورد کردم، شخصی بود به نام هـیوستن اسمیت که در همین مدت با فوت او مواجه بودیم، هـیوستن اسمیت استاد دانشگاه MIT، چینی تبار و با سابقه تدریس ۱۵ ساله در این دانشگاه بود، ایشان اصالتاً مسیحی و پروتستان و معتقد به متدیسم بود، هـیوستن اسمیت از اشخاصی است که تمایل بسیاری به مسایل معنوی داشت و به اسلام هم علاقه‌مند بود، نکته جالب این است که ایشان با زبان عربی آشنا شده و با اینکه مسیحی بود، پنج بار نماز به زبان عربی می خواند؛ و باز نکته جالب اینکه کسی که ترجمه ای از چند پاراگراف کتاب "طوبای محبت” حاج اسماعیل دولابی به ایشان ارایه کرده، می گوید که وقتی ایشان این جمله را شنید، شادی کودکانه ای به او دست داد، او به هر حال مسلمان نشد، ولی به اسلام علاقه‌مند بود و در سال ۲۰۱۷ فوت کرد، اشخاص دیگری هم مانند ابراهیم گومار هستند که آنها مسلمان شدند و حج به جا آوردند و مثنوی و دیوان حافظ را به انگلیسی ترجمه کردند.<br>
دیگر برای این مساله، رشد همجنس گرایی و عدم توجه به ملاحظات اخلاقی و ارزش خانواده است، از طرف دیگر علاقه‌مندان به ادیان ابراهیمی و خصوصاً دین اسلام، بسیار زیاد هستند، مثالی که به شکل خاص در مدت زمان ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷ در آمریکا با آن برخورد کردم، شخصی بود به نام هـیوستن اسمیت که در همین مدت با فوت او مواجه بودیم، هـیوستن اسمیت استاد دانشگاه MIT، چینی تبار و با سابقه تدریس ۱۵ ساله در این دانشگاه بود، ایشان اصالتاً مسیحی و پروتستان و معتقد به متدیسم بود، هـیوستن اسمیت از اشخاصی است که تمایل بسیاری به مسایل معنوی داشت و به اسلام هم علاقه‌مند بود، نکته جالب این است که ایشان با زبان عربی آشنا شده و با اینکه مسیحی بود، پنج بار نماز به زبان عربی می خواند؛ و باز نکته جالب اینکه کسی که ترجمه ای از چند پاراگراف کتاب "طوبای محبت” حاج اسماعیل دولابی به ایشان ارایه کرده، می گوید که وقتی ایشان این جمله را شنید، شادی کودکانه ای به او دست داد، او به هر حال مسلمان نشد، ولی به اسلام علاقه‌مند بود و در سال ۲۰۱۷ فوت کرد، اشخاص دیگری هم مانند ابراهیم گومار هستند که آنها مسلمان شدند و حج به جا آوردند و مثنوی و دیوان حافظ را به انگلیسی ترجمه کردند.<br>
خط ۲۵: خط ۲۵:
<big>طبق آماری که اعلام شده مسلمانانی که در آمریکا هستند بین ۲ تا ۷ میلیون در نوسان هستند؛ پس از اتمام مدت زمان حکم ترامپ مبنی بر منع ورود اتباع ۷ کشور به آمریکا، موج زیادی از مسلمانان وارد آمریکا شدند. چرا میزان مهاجرت مسلمانان به آمریکا تا این حد زیاد است؟</big>   
<big>طبق آماری که اعلام شده مسلمانانی که در آمریکا هستند بین ۲ تا ۷ میلیون در نوسان هستند؛ پس از اتمام مدت زمان حکم ترامپ مبنی بر منع ورود اتباع ۷ کشور به آمریکا، موج زیادی از مسلمانان وارد آمریکا شدند. چرا میزان مهاجرت مسلمانان به آمریکا تا این حد زیاد است؟</big>   


آمریکا کشور جذابی است، اولاً از نظر اقتصادی، آمریکا سرزمین فرصت هاست، در اروپا فرصت های اقتصادی و رشد اقتصادی افراد نوآور، چندان زیاد نیست؛ مساله ای که به فرصت های اقتصادی آمریکا  کمک می کند، تراکنش مالی بسیار زیاد در آمریکاست که امکان استفاده و بهره وری از طرح های جدید و پول ساز را بسیار می کند، نکته ای که باز باید به این مساله اضافه کرد، رشد علمی آمریکاست که در بسیاری از زمینه ها در رتبه اول جهان قرار دارد، به طور مثال دانش ژنتیک در کشورهای اروپایی بسیار رشد کرده، اما در آمریکا رشد بیشتری دارد؛ خصوصاً با توجه به اینکه به شکل بسیار زیادی پول ساز است بنابراین بسیاری از افراد که حتی در اروپا زندگی می کنند تمایل به مهاجرت به آمریکا دارند، نه تنها مهاجرت از کشورهای جهان سوم به آمریکا وجود دارد بلکه از اروپا هم به آمریکا این مساله وجود دارد، به طور کلی می توان گفت که اگر کسی در سن میانسالی و بازنشستگی باشد و بخواهد یک زندگی آرامی‌داشته باشد، اروپا با توجه به وجود سیاست های دولت رفاهی مانند بیمه، حقوق بازنشستگی مناسب تر است، اما اگر کسی جوان و نوآور باشد، طرح و ابداع داشته باشد و به دنبال پیشرفت مادی باشد، آمریکا برای او بهتر است، در کنار این مسایل، می توان به مسایل دیگری از جمله زیبایی و خوب بودن آب و هوا در ایالت های آمریکا به عنوان یک عامل فردی اشاره کرد.<br>
آمریکا کشور جذابی است، اولاً از نظر اقتصادی، آمریکا سرزمین فرصت هاست، در اروپا فرصت های اقتصادی و رشد اقتصادی افراد نوآور، چندان زیاد نیست؛ مساله ای که به فرصت های اقتصادی آمریکا  کمک می کند، تراکنش مالی بسیار زیاد در آمریکاست که امکان استفاده و بهره وری از طرح های جدید و پول ساز را بسیار می کند، نکته ای که باز باید به این مساله اضافه کرد، رشد علمی آمریکاست که در بسیاری از زمینه ها در رتبه اول جهان قرار دارد، به طور مثال دانش ژنتیک در کشورهای اروپایی بسیار رشد کرده، اما در آمریکا رشد بیشتری دارد؛ خصوصاً با توجه به اینکه به شکل بسیار زیادی پول ساز است بنابراین بسیاری از افراد که حتی در اروپا زندگی می‌کنند تمایل به مهاجرت به آمریکا دارند، نه تنها مهاجرت از کشورهای جهان سوم به آمریکا وجود دارد بلکه از اروپا هم به آمریکا این مساله وجود دارد، به طور کلی می توان گفت که اگر کسی در سن میانسالی و بازنشستگی باشد و بخواهد یک زندگی آرامی‌داشته باشد، اروپا با توجه به وجود سیاست های دولت رفاهی مانند بیمه، حقوق بازنشستگی مناسب تر است، اما اگر کسی جوان و نوآور باشد، طرح و ابداع داشته باشد و به دنبال پیشرفت مادی باشد، آمریکا برای او بهتر است، در کنار این مسایل، می توان به مسایل دیگری از جمله زیبایی و خوب بودن آب و هوا در ایالت های آمریکا به عنوان یک عامل فردی اشاره کرد.<br>


=امنیت مسلمانان در آمریکا=
=امنیت مسلمانان در آمریکا=
<big>برخی از کشورهای اروپایی و آسیایی بارها و بارها مورد حملات تروریستی قرار گرفتند؛ اما در آمریکا این حملات تروریستی به نسبت کمتری از کشورهای اروپایی رخ داده است و شاید نشان از این باشد که امنیت بهتری در آمریکا به نسبت کشورهای اروپایی وجود دارد، از سوی دیگر بر طبق تحقیقات به دست آمده تنوع سیاسی، فرهنگی، نژادی و اقتصادی بسیاری در جامعه آمریکا وجود دارد، در چنین فضایی، امنیت مسلمانان در چه سطحی است؟ مسئولان امنیتی آمریکا در برقراری امنیت، جامعه و انسان محور هستند یا در برقراری امنیت، مذهب و نژاد را دخیل می کنند؟</big>
<big>برخی از کشورهای اروپایی و آسیایی بارها و بارها مورد حملات تروریستی قرار گرفتند؛ اما در آمریکا این حملات تروریستی به نسبت کمتری از کشورهای اروپایی رخ داده است و شاید نشان از این باشد که امنیت بهتری در آمریکا به نسبت کشورهای اروپایی وجود دارد، از سوی دیگر بر طبق تحقیقات به دست آمده تنوع سیاسی، فرهنگی، نژادی و اقتصادی بسیاری در جامعه آمریکا وجود دارد، در چنین فضایی، امنیت مسلمانان در چه سطحی است؟ مسئولان امنیتی آمریکا در برقراری امنیت، جامعه و انسان محور هستند یا در برقراری امنیت، مذهب و نژاد را دخیل می‌کنند؟</big>


همان علتی که باعث شد آمریکا نسبت به اروپا در جنگ جهانی دوم از تخریب مصون باشد، همان علت در خصوص مصونیت از حملات تروریستی هم وجود دارد، اروپا به کشورهای اسلامی و کشورهای جهان سوم و خاورمیانه نزدیک و امکان مهاجرت و مسافرت به کشورهای اروپایی بسیار آسان است، در جنگ جهانی دوم هم به همین دلیل کشورهایی مانند آلمان با خاک یکسان شد، ولی آمریکا به دلیل دور بودن در جنگ جهانی دوم مصون از تخریب بود؛ همین عامل آمریکا را در حملات تروریستی حفظ کرد، شما تصور کنید اگر کسی ویزای شینگن داشته باشد، می تواند به کل اروپا به جز انگلستان که حالت جزیره ای دارد، سفر کند، اما ویزا به آمریکا بسیار سخت و یک پروسه بسیار طولانی دارد و کسانی که از قبل رفتند، شاید در حال حاضر جای پایی در آمریکا داشته باشند بنابراین میزان حملات تروریستی و حملات انتحاری در آمریکا کمتر است و نیروهای سلفی به شکل بهتری قابلیت شناسایی دارند چون آمریکا یک کشور است و  کشورهای شنگن چندین کشور هستند که مرز در بین آنها برداشته شده است، ولی مجموعا می توان گفت که مسلمانان، مسیحیان و یهودیان در آمریکا در آرامش هستند. در غرب و به خصوص در آمریکا از افراد نمی‌توان در مورد سه مساله سوال کرد چرا که حالت توهین آمیز دارد، اولاً نمی‌توان از "سن” کسی سوال کرد، دوماً نمی‌توان از "میزان درآمد” کسی سوال کرد و سوماً نمی‌توان از "مذهب” کسی سوال کرد بنابراین برای بسیاری از افراد در محل کار مشخص نیست که فلان کارمند چقدر درآمد دارد، سن او چقدر است و به کدام مذهب تعلق خاطر دارد.
همان علتی که باعث شد آمریکا نسبت به اروپا در جنگ جهانی دوم از تخریب مصون باشد، همان علت در خصوص مصونیت از حملات تروریستی هم وجود دارد، اروپا به کشورهای اسلامی و کشورهای جهان سوم و خاورمیانه نزدیک و امکان مهاجرت و مسافرت به کشورهای اروپایی بسیار آسان است، در جنگ جهانی دوم هم به همین دلیل کشورهایی مانند آلمان با خاک یکسان شد، ولی آمریکا به دلیل دور بودن در جنگ جهانی دوم مصون از تخریب بود؛ همین عامل آمریکا را در حملات تروریستی حفظ کرد، شما تصور کنید اگر کسی ویزای شینگن داشته باشد، می تواند به کل اروپا به جز انگلستان که حالت جزیره ای دارد، سفر کند، اما ویزا به آمریکا بسیار سخت و یک پروسه بسیار طولانی دارد و کسانی که از قبل رفتند، شاید در حال حاضر جای پایی در آمریکا داشته باشند بنابراین میزان حملات تروریستی و حملات انتحاری در آمریکا کمتر است و نیروهای سلفی به شکل بهتری قابلیت شناسایی دارند چون آمریکا یک کشور است و  کشورهای شنگن چندین کشور هستند که مرز در بین آنها برداشته شده است، ولی مجموعا می توان گفت که مسلمانان، مسیحیان و یهودیان در آمریکا در آرامش هستند. در غرب و به خصوص در آمریکا از افراد نمی‌توان در مورد سه مساله سوال کرد چرا که حالت توهین آمیز دارد، اولاً نمی‌توان از "سن” کسی سوال کرد، دوماً نمی‌توان از "میزان درآمد” کسی سوال کرد و سوماً نمی‌توان از "مذهب” کسی سوال کرد بنابراین برای بسیاری از افراد در محل کار مشخص نیست که فلان کارمند چقدر درآمد دارد، سن او چقدر است و به کدام مذهب تعلق خاطر دارد.


یکی از اتفاقاتی که در طول فرصت مطالعاتی یکساله در آنجا شاهد بودم، این بود که گروهی ناشناس در ایالت فلوریدا، قبرهای یهودیان در گورستان های یهودی ها را تخریب کردند، اما مسلمانان برای اینکه نشان دهند این خرابکاری آنها نیست؛ ۹۱ هزار دلار جمع آوری کردند و برای بازسازی قبرستان یهودیان اختصاص دادند بنابراین ارتباط بین مسلمانان، یهودیان و مسیحیان و حتی اشخاص بی دین بسیار خوب است و با همزیستی مسالمت آمیز با یکدیگر زندگی می کنند.<br>
یکی از اتفاقاتی که در طول فرصت مطالعاتی یکساله در آنجا شاهد بودم، این بود که گروهی ناشناس در ایالت فلوریدا، قبرهای یهودیان در گورستان های یهودی ها را تخریب کردند، اما مسلمانان برای اینکه نشان دهند این خرابکاری آنها نیست؛ ۹۱ هزار دلار جمع آوری کردند و برای بازسازی قبرستان یهودیان اختصاص دادند بنابراین ارتباط بین مسلمانان، یهودیان و مسیحیان و حتی اشخاص بی دین بسیار خوب است و با همزیستی مسالمت آمیز با یکدیگر زندگی می‌کنند.<br>




=علت عدم پرسش در مورد مذهب ، سن و میزان در آمد در آمریکا=
=علت عدم پرسش در مورد مذهب ، سن و میزان در آمد در آمریکا=
<big>اینکه افراد از مذهب، سن و میزان درآمد یکدیگر پرسش نمی کنند، یک فرهنگ است یا یک قانون؟</big>
<big>اینکه افراد از مذهب، سن و میزان درآمد یکدیگر پرسش نمی‌کنند، یک فرهنگ است یا یک قانون؟</big>


هم فرهنگ است و هم قانون؛ قانون به این معنا که اگر کسی غیر از این رفتار کند و بخواهد به کسی اهانتی کند یا آزادی مذهبی کسی را مورد هجمه قرار گیرد از نظر اعتقادی و بدنی می تواند به پلیس شکایت کند، پلیس بلافاصله حاضر می شود و مساله را بررسی می کند؛ فرهنگ هم هست یعنی در طول قرن ها این فرهنگ به شکل انباشتی تجمیع شده تا به اینجا رسیده که یک نفرِ غربی اینگونه رفتار می کند که به کسی تعرضی نمی کند، نکته جالبی که باید بگویم این است که من در طول یک سالی که در آمریکا زندگی کردم، یک نگاه آلوده به کسی ندیدم، یک نگاهی که یک پسر جوان بخواهد به یک دختر جوان داشته باشد، ندیدم، در حقیقت نگاه آلوده نیست، این نوع نگاه ها اولاً غیر قانونی است یعنی اگر پسری به دختری خیره شود، آن دختر می تواند به پلیس شکایت کند و هم فرهنگ است؛ یعنی افراد شخصاً این کار را انجام نمی دهد و این مساله به شکایت نمی‌رسد.
هم فرهنگ است و هم قانون؛ قانون به این معنا که اگر کسی غیر از این رفتار کند و بخواهد به کسی اهانتی کند یا آزادی مذهبی کسی را مورد هجمه قرار گیرد از نظر اعتقادی و بدنی می تواند به پلیس شکایت کند، پلیس بلافاصله حاضر می شود و مساله را بررسی می کند؛ فرهنگ هم هست یعنی در طول قرن ها این فرهنگ به شکل انباشتی تجمیع شده تا به اینجا رسیده که یک نفرِ غربی اینگونه رفتار می کند که به کسی تعرضی نمی کند، نکته جالبی که باید بگویم این است که من در طول یک سالی که در آمریکا زندگی کردم، یک نگاه آلوده به کسی ندیدم، یک نگاهی که یک پسر جوان بخواهد به یک دختر جوان داشته باشد، ندیدم، در حقیقت نگاه آلوده نیست، این نوع نگاه ها اولاً غیر قانونی است یعنی اگر پسری به دختری خیره شود، آن دختر می تواند به پلیس شکایت کند و هم فرهنگ است؛ یعنی افراد شخصاً این کار را انجام نمی دهد و این مساله به شکایت نمی‌رسد.
خط ۴۵: خط ۴۵:
<big>طبق آمار جمعیت سنیان در آمریکا  ۴٬۶۴۰٬۰۰۰ و جمعیت شیعیان  ۲٬۳۰۰٬۰۰۰ اعلام شده که نشان می دهد در آمریکا اهل تسنن دو برابر شیعیان هستند، رابطه شیعیان و سنی ها در آمریکا به چه صورت است؟ اختلافات مذهبی میان این دو مذهب به صورت ملموس وجود دارد؟ یا فارغ از مذهب، زندگی مسالمت آمیزی در کنار یکدیگر دارند؟
<big>طبق آمار جمعیت سنیان در آمریکا  ۴٬۶۴۰٬۰۰۰ و جمعیت شیعیان  ۲٬۳۰۰٬۰۰۰ اعلام شده که نشان می دهد در آمریکا اهل تسنن دو برابر شیعیان هستند، رابطه شیعیان و سنی ها در آمریکا به چه صورت است؟ اختلافات مذهبی میان این دو مذهب به صورت ملموس وجود دارد؟ یا فارغ از مذهب، زندگی مسالمت آمیزی در کنار یکدیگر دارند؟
</big>
</big>
اصالتاً مراکز اهل سنت با مراکز شیعه جدا هستند یعنی مراکز اسلامی که نام بردیم، مشخص است که چه تعداد شیعه و چه تعداد اهل سنت هستند، ولی این بدین معنا نیست که هیچ شیعه ای به مراکز اهل سنت نیاید یا برعکس؛ در حقیقت مشارکت از هر دو طرف وجود دارد، علت آن این است که کسانی که در غرب زندگی می کنند، مشکلشان شیعه یا سنی بودن نیست، مشکل بی دینی است؛ بدین معنا که جوانان آنها ممکن است که از میان ادیان دینی، هیچ دینی نداشته باشند و فقط زندگی مادی مدنظر آنها باشد یا اینکه جذابیت صوری و تبلیغات مسیحیان باعث شود که از اسلام به مسیحیت تغییر دین دهند، خانواده های مسلمان اعم از شیعه و سنی، مشکلشان تجدد، مدرنیته، بی دینی و تغییر دین است. شیعیان و اهل سنت اعتقاد و مراکز خود را دارند، ولی تعارض چندانی هیچ گاه به گوش نمی خورد که شیعیان با سنی ها بحث کنند یا درگیر شوند، این مسایلی که در جهان سوم و خاورمیانه هست، در جهان اول رنگ و بوی خود را از دست می دهد چون شکل مسایل تغییر می کند.
اصالتاً مراکز اهل سنت با مراکز شیعه جدا هستند یعنی مراکز اسلامی که نام بردیم، مشخص است که چه تعداد شیعه و چه تعداد اهل سنت هستند، ولی این بدین معنا نیست که هیچ شیعه ای به مراکز اهل سنت نیاید یا برعکس؛ در حقیقت مشارکت از هر دو طرف وجود دارد، علت آن این است که کسانی که در غرب زندگی می‌کنند، مشکلشان شیعه یا سنی بودن نیست، مشکل بی دینی است؛ بدین معنا که جوانان آنها ممکن است که از میان ادیان دینی، هیچ دینی نداشته باشند و فقط زندگی مادی مدنظر آنها باشد یا اینکه جذابیت صوری و تبلیغات مسیحیان باعث شود که از اسلام به مسیحیت تغییر دین دهند، خانواده های مسلمان اعم از شیعه و سنی، مشکلشان تجدد، مدرنیته، بی دینی و تغییر دین است. شیعیان و اهل سنت اعتقاد و مراکز خود را دارند، ولی تعارض چندانی هیچ گاه به گوش نمی خورد که شیعیان با سنی ها بحث کنند یا درگیر شوند، این مسایلی که در جهان سوم و خاورمیانه هست، در جهان اول رنگ و بوی خود را از دست می دهد چون شکل مسایل تغییر می کند.


=تاثیرات انتخاب ترامپ و جامعه مسلمانان=
=تاثیرات انتخاب ترامپ و جامعه مسلمانان=