رسالت مجمع تقریب و افق‌هاى آن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo"> بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب (شماره سوم) {| class="w...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:right" |+ |
!فصلنامه
!فصلنامه
!اندیشه تقریب  
!اندیشه تقریب
|-
|-
|اطلاعات نشر
|اطلاعات نشر
خط ۱۷: خط ۱۷:
|10
|10
|-
|-
|بخش  
|بخش
|اندیشه
|اندیشه
|-
|-
خط ۲۵: خط ۲۵:
|}
|}
</div>
</div>
</div>{{پانویس رنگی}}
{{پانویس رنگی}}
'''رسالت مجمع تقریب و افق‌هاى آن''' عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره سوم می‌باشد که به قلم دکتر شیخ [[احسان بعدرانى]]<ref>عضو مجمع عمومى‌ مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى، عضو جمعیت دولتى عربى سوریه و ایران، عضو کمیته پیشرفته نمودن برنامه عربى و اسلامى ‌در [[سوریه]].</ref> و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1384 منتشر شده است.</div>
'''رسالت مجمع تقریب و افق‌هاى آن''' عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره سوم می‌باشد که به قلم دکتر شیخ [[احسان بعدرانى]]<ref>عضو مجمع عمومى‌ مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى، عضو جمعیت دولتى عربى سوریه و ایران، عضو کمیته پیشرفته نمودن برنامه عربى و اسلامى ‌در [[سوریه]].</ref> و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1384 منتشر شده است.</div>


=چکیده=
=چکیده=
در مسئله تقریب مذاهب، توجه به این نکته که آیات قرآن و احادیث پیامبر(صلى الله علیه وآله) تفسیرهاى متعددى را بر مى‌تابد، اختلاف مذاهب امرى طبیعى خواهد بود و این اختلاف‌ها، اختلاف‌هایى موازى مکمل یک‌دیگر و در امور جزئى و متغیر است نه در مسائل کلى و ثابت. از آن جا که این گونه اختلاف‌ها از سوى بزرگان دینى پذیرفته شده و هر یک نظر دیگرى را محترم مى‌شمارد، شایسته است در بین مردم هم چنین شیوه اى ترویج گردد و براى عملى ساختن آن سه قشر لازم است مورد توجه جدى قرار گیرند: مبلغان، جوانان و زنان و با تربیت مبلغان کارآمد، جایگاه صحیحى براى جوانان و زنان نیز ترسیم گردد.<br>
در مسئله تقریب مذاهب، توجه به این نکته که آیات قرآن و احادیث پیامبر(صلى الله علیه وآله) تفسیرهاى متعددى را بر مى‌تابد، اختلاف مذاهب امرى طبیعى خواهد بود و این اختلاف‌ها، اختلاف‌هایى موازى مکمل یک‌دیگر و در امور جزئى و متغیر است نه در مسائل کلى و ثابت. از آن جا که این‌گونه اختلاف‌ها از سوى بزرگان دینى پذیرفته شده و هر یک نظر دیگرى را محترم مى‌شمارد، شایسته است در بین مردم هم چنین شیوه اى ترویج گردد و براى عملى ساختن آن سه قشر لازم است مورد توجه جدى قرار گیرند: مبلغان، جوانان و زنان و با تربیت مبلغان کارآمد، جایگاه صحیحى براى جوانان و زنان نیز ترسیم گردد.<br>
کلیدواژه‌ها: مذاهب اسلامى ، ریشه‌هاى اختلاف، امور متغیر و ثابت، تفسیر متون دینى.<br>
کلیدواژه‌ها: مذاهب اسلامى، ریشه‌هاى اختلاف، امور متغیر و ثابت، تفسیر متون دینى.<br>


'''به نام خداوند بخشنده مهربان نیک ترین و نورانى ترین هستى.'''<br>
'''به نام خداوند بخشنده مهربان نیک ترین و نورانى ترین هستى.'''<br>
خط ۳۸: خط ۳۸:
نگاه در این دو وجه و بازگشت به اصل قرآنى و سنت پیامبر براى شناخت وجه صحیح و سودمند براى مذاهب موجود در اسلام، بند نخست از بندهاى رسالت این مجمع است و بر پایه معارفه میان مردم به عنوان یک هدف الهى ثابت قرار دارد. چنان که خداوند در این باره مى‌فرماید: «یا أَیهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناکمْ مِنْ ذَکر وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا... <ref>(حجرات:13)</ref>؛ اى مردم ما شما را از نر و ماده آفریدیم و شما را ملل و قبیله‌هایى قرار دادیم تا با هم آشنا شوید».
نگاه در این دو وجه و بازگشت به اصل قرآنى و سنت پیامبر براى شناخت وجه صحیح و سودمند براى مذاهب موجود در اسلام، بند نخست از بندهاى رسالت این مجمع است و بر پایه معارفه میان مردم به عنوان یک هدف الهى ثابت قرار دارد. چنان که خداوند در این باره مى‌فرماید: «یا أَیهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناکمْ مِنْ ذَکر وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا... <ref>(حجرات:13)</ref>؛ اى مردم ما شما را از نر و ماده آفریدیم و شما را ملل و قبیله‌هایى قرار دادیم تا با هم آشنا شوید».
معارفه بر مبناى اطلاق لفظ، بى تردید در برگیرنده بخش اندیشه و عقاید و مذهب است.  
معارفه بر مبناى اطلاق لفظ، بى تردید در برگیرنده بخش اندیشه و عقاید و مذهب است.  
نیز این گفته خداوند است که: «تِلْک أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کسَبَتْ وَ لَکمْ ما کسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمّا کانُوا یعْمَلُونَ» <ref>(بقره: 134)</ref>؛ آنها امتى در گذشته بوده اند آن چه کرده اند به آنها مربوط است و آن چه شما انجام مى‌دهید به شما تعلق مى‌گیرد و از کارى که آنها انجام داده اند شما بازخواست نمى‌شوید».
نیز این گفته خداوند است که: «تِلْک أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کسَبَتْ وَ لَکمْ ما کسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمّا کانُوا یعْمَلُونَ» <ref>(بقره: 134)</ref>؛ آنها امتى در گذشته بوده اند آن‌چه کرده‌اند به آنها مربوط است و آن چه شما انجام مى‌دهید به شما تعلق مى‌گیرد و از کارى که آنها انجام داده اند شما بازخواست نمى‌شوید».
هم چنین این گفته خداوند است: «وَ الَّذِینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لإِِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالإِْیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِى قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا... <ref>(حشر:10)</ref>؛ کسانى که پس از آنها آمدند مى‌گویند: خدایا ما و برادران ما را که در ایمان از ما سبقت جسته اند بیامرز و در دل‌هاى ما نسبت به کسانى که ایمان آورده اند کینه قرار مده». پایبند بودن به دو اصل عظیم بر مبناى این گفته پیامبر اکرم است: «انى ترکت فیکم شیئین لن تضلوا بعدهما کتاب الله و سنتى <br>
هم چنین این گفته خداوند است: «وَ الَّذِینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لإِِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالإِْیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِى قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا... <ref>(حشر:10)</ref>؛ کسانى که پس از آنها آمدند مى‌گویند: خدایا ما و برادران ما را که در ایمان از ما سبقت جسته‌اند بیامرز و در دل‌هاى ما نسبت به کسانى که ایمان آورده اند کینه قرار مده». پایبند بودن به دو اصل عظیم بر مبناى این گفته پیامبر اکرم است: «انى ترکت فیکم شیئین لن تضلوا بعدهما کتاب الله و سنتى <br>
<ref>(المستدرک على الصحیحین؛ 1/173)</ref>؛ من دو چیز در اختیار شما قرار داده ام که اگر به آنها رجوع کنید گمراه نخواهید شد: کتاب خداوند و سنت من». نیز این گفته امام صادق(علیه السلام) است: «کل شىء مردة الى کتاب الله والسنة و کل حدیث لایوافق کتاب الله فهو زخرف؛ همه چیز به خداوند و سنت پیامبر باز مى‌گردد و هر سخنى که با کتاب خدا و سنت پیامبر وفق نداشته باشد سخنى باطل و بیهوده است».<br>
<ref>(المستدرک على الصحیحین؛ 1/173)</ref>؛ من دو چیز در اختیار شما قرار داده ام که اگر به آنها رجوع کنید گمراه نخواهید شد: کتاب خداوند و سنت من». نیز این گفته امام صادق(علیه السلام) است: «کل شىء مردة الى کتاب الله والسنة و کل حدیث لایوافق کتاب الله فهو زخرف؛ همه چیز به خداوند و سنت پیامبر باز مى‌گردد و هر سخنى که با کتاب خدا و سنت پیامبر وفق نداشته باشد سخنى باطل و بیهوده است».<br>
سخن در زمینه مذاهب اسلامى ‌بر دو گونه است: یک گونه مذهب گرایى را یک نیاز و ضرورت عقلى مى‌داند و همان گونه که دکتر قرضاوى مى‌گوید: مذهب یک ضرورت دینى و زبانى و بشرى و جهانى است <ref>(ر.ک.: رسالة التقریب، 1998، ش 19 و 20: 219)</ref> چون مذهب در اصل خود بیان گر درک متون قرآن و حدیث پیامبر از سوى صاحب آن و راه اجرا و به کارگیرى امر و نهى آن است. از آن جا که قرآن کریم و حدیث پ[[پیامبر اکرم(ص)|یامبر(صلى الله علیه وآله)]] طبق فرمایش [[حضرت على (ع)|حضرت على(علیه السلام)]] «حمال اوجه» یعنى در برگیرنده چندین وجه است، طبیعى است که برداشت‌ها نسبت به مقاصد و معانى آنها متفاوت خواهد بود. گونه دیگر ]سخن از مذاهب اسلامى ‌به این دلیل[ مذموم و نکوهیده است که ناشى از عصبیت عشایرى و اندیشه‌اى و غلو و افراطى گرى است و اختلافات مذهبى را اختلافات عمدى مى‌داند که در مسائل ثابت و متغیر با هم متناقض مى‌باشند. توجه به این دو صورت و بازگشت به اصل در معناى مذهبیت که اختلاف میان مذاهب باید اختلاف موازى و مکمل یک‌دیگر و در جزئیات و متغیرها باشد و نه در مسائل ثابت و عمومى، بند دوم از بندهاى رسالت این مجمع را تشکیل مى‌دهد. عمر بن عبد العزیز یکى از خلفاى بنى امیه بود ولى این سمت و مقام وى، مانع عاقل بودن و مؤمن بودن او نمى‌شد. من نیازى نمى‌بینم که درباره فضایل و مآثر ایشان سخن بگویم. در سرلوحه فضایل وى خوددارى ایشان از گفتن چیزهایى بود که قبل از آن بنا به دستور خلفاى پیشین روى منبرها گفته مى‌شد. من تنها به ذکر یک قضیه کوتاه درباره ایشان اکتفا مى‌کنم. روایت شده است شخصى از ایشان سؤال کرد کدامیک نزد تو بهترند عثمان یا على؟ او جواب داد: «واى بر تو از من درباره دو مرد مى‌پرسى که هر دو از من بهترند». حال در پرتو چنین چیزى آیا ما مى‌توانیم این گفته را بپذیریم که منظور از شجره ملعونه در قرآن کریم شجره نسبت اموى است در حالى که قول خداوند را در پنج موضع قرآن کریم نادیده گرفتیم که مى‌فرماید: «لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى؛ هیچ کسى گناه دیگرى را به دوش نمى‌کشد». نیز از این گفته خداوند متعال غافل شده‌ایم که: «فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیراً یرَهُ <ref>(زلزله: 7)</ref>؛ هر کسى که به اندازه مثقال ذره اى کار نیکو انجام دهد آن را خواهد دید». سخن در اختلاف موازى موجود میان مذاهب است که به تکامل و سرانجام به یگانگى و وحدت منتهى مى‌شود، و سخن درباره اختلاف‌هاى عمدى میان مذاهب است که به برخورد با یک‌دیگر و تفرقه منجر خواهد شد (بند سوم از بندهاى رسالت این مجمع).<br>
سخن در زمینه مذاهب اسلامى ‌بر دو گونه است: یک گونه مذهب گرایى را یک نیاز و ضرورت عقلى مى‌داند و همان گونه که دکتر قرضاوى مى‌گوید: مذهب یک ضرورت دینى و زبانى و بشرى و جهانى است <ref>(ر.ک.: رسالة التقریب، 1998، ش 19 و 20: 219)</ref> چون مذهب در اصل خود بیان گر درک متون قرآن و حدیث پیامبر از سوى صاحب آن و راه اجرا و به کارگیرى امر و نهى آن است. از آن جا که قرآن کریم و حدیث پ[[پیامبر اکرم(ص)|یامبر(صلى الله علیه وآله)]] طبق فرمایش [[حضرت على (ع)|حضرت على(علیه السلام)]] «حمال اوجه» یعنى در برگیرنده چندین وجه است، طبیعى است که برداشت‌ها نسبت به مقاصد و معانى آنها متفاوت خواهد بود. گونه دیگر] سخن از مذاهب اسلامى ‌به این دلیل [مذموم و نکوهیده است که ناشى از عصبیت عشایرى و اندیشه‌اى و غلو و افراطى‌گرى است و اختلافات مذهبى را اختلافات عمدى مى‌داند که در مسائل ثابت و متغیر با هم متناقض مى‌باشند. توجه به این دو صورت و بازگشت به اصل در معناى مذهبیت که اختلاف میان مذاهب باید اختلاف موازى و مکمل یک‌دیگر و در جزئیات و متغیرها باشد و نه در مسائل ثابت و عمومى، بند دوم از بندهاى رسالت این مجمع را تشکیل مى‌دهد. عمر بن عبد العزیز یکى از خلفاى بنى امیه بود ولى این سمت و مقام وى، مانع عاقل بودن و مؤمن بودن او نمى‌شد. من نیازى نمى‌بینم که درباره فضایل و مآثر ایشان سخن بگویم. در سرلوحه فضایل وى خوددارى ایشان از گفتن چیزهایى بود که قبل از آن بنا به دستور خلفاى پیشین روى منبرها گفته مى‌شد. من تنها به ذکر یک قضیه کوتاه درباره ایشان اکتفا مى‌کنم. روایت شده است شخصى از ایشان سؤال کرد کدامیک نزد تو بهترند عثمان یا على؟ او جواب داد: «واى بر تو از من درباره دو مرد مى‌پرسى که هر دو از من بهترند». حال در پرتو چنین چیزى آیا ما مى‌توانیم این گفته را بپذیریم که منظور از شجره ملعونه در قرآن کریم شجره نسبت اموى است در حالى که قول خداوند را در پنج موضع قرآن کریم نادیده گرفتیم که مى‌فرماید: «لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى؛ هیچ کسى گناه دیگرى را به دوش نمى‌کشد». نیز از این گفته خداوند متعال غافل شده‌ایم که: «فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیراً یرَهُ <ref>(زلزله: 7)</ref>؛ هر کسى که به اندازه مثقال ذره اى کار نیکو انجام دهد آن را خواهد دید». سخن در اختلاف موازى موجود میان مذاهب است که به تکامل و سرانجام به یگانگى و وحدت منتهى مى‌شود، و سخن درباره اختلاف‌هاى عمدى میان مذاهب است که به برخورد با یک‌دیگر و تفرقه منجر خواهد شد (بند سوم از بندهاى رسالت این مجمع).<br>
اگر شیوه و روش فرعون در زمان او همان گونه که خداوند متعال مى‌فرماید، چنین بوده است:<br>
اگر شیوه و روش فرعون در زمان او همان گونه که خداوند متعال مى‌فرماید، چنین بوده است:<br>
«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِى الأَْرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیعاً <ref>(قصص: 4)</ref>؛ همانا فرعون در زمین سر برافراشت و مردم آن را دسته دسته به تفرقه واداشت» و اگر روش فرعون‌ها در هر زمان و مکانى آن باشد مردم را دسته دسته کنند و آنها را به جان هم بیندازند، در این صورت رسالت این مجمع این است که شیوه و روش خود را به سوى وحدت و توحید قرار دهد و فرمان خداوند را اجرا نماید که مى‌گوید: «إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِى شَىْء <ref>(انعام: 59)</ref>؛ کسانى که دینشان را پراکنده کردند و دسته دسته شدند، تو را با آنها کارى نیست».<br>
«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِى الأَْرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیعاً <ref>(قصص: 4)</ref>؛ همانا فرعون در زمین سر برافراشت و مردم آن را دسته دسته به تفرقه واداشت» و اگر روش فرعون‌ها در هر زمان و مکانى آن باشد مردم را دسته دسته کنند و آنها را به جان هم بیندازند، در این صورت رسالت این مجمع این است که شیوه و روش خود را به سوى وحدت و توحید قرار دهد و فرمان خداوند را اجرا نماید که مى‌گوید: «إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِى شَىْء <ref>(انعام: 59)</ref>؛ کسانى که دینشان را پراکنده کردند و دسته دسته شدند، تو را با آنها کارى نیست».<br>
خط ۸۳: خط ۸۳:
[[رده: کتاب های تقریبی]]
[[رده: کتاب های تقریبی]]
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
<references />
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۹۳

ویرایش