امکان تفسیر و فهم‌پذیری قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:




ایشان  به رد برداشت های ناصواب از روایات منع تفسیر به رای اشاره کرده و می گوید: این امور و امثال ان دلالت بر ان دارد که معنای صحیح روایات تفسیر به رای این است که تحمیل اراء شخصی به قرآن بدون شواهدی از قرآن حتی اگر منطبق با واقعیت باشد امری ناصواب است.  
ایشان  به رد برداشت های ناصواب از روایات منع تفسیر به رای اشاره کرده و می گوید: این امور و امثال ان دلالت بر ان دارد که معنای صحیح روایات تفسیر به رای این است که تحمیل اراء شخصی به قرآن بدون شواهدی از قرآن حتی اگر منطبق با واقعیت باشد امری ناصواب است. <ref>طبرسی، مجمع البیان، ج 1ص۴0 ـ ۴1: «فهذا وأمثاله يدل على أن الخبر متروك الظاهر، فيكون معناه أن صح: أن من حمل القرآن على رآيه –اشاره به روایات تفسیر به رأی  ـ ، ولم يعمل بشواهد ألفاظه، فأصاب الحق فقد أخطأ الدليل»</ref>
 


=== فیض کاشانی ===  
=== فیض کاشانی ===  
خط ۳۹: خط ۳۸:




ایشان در اثبات  جواز و امکان  تفسیر قرآن برای غیر معصومین به روایاتی نظیر: حدیث ثقلین و حدیث، فإذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن ونیز احادیثی که مشتمل بر کلمات: القرآن هدى من الضلالة، وتبیان من العمى، واستقالة من العثرة، ونور من الظلمة، وضیاء من الأجداث، وعصمة من الهلکة، ورشد من الغوایة، وبیان من الفتن، وبلاغ من الدنیا إلى الآخرة، وفیه کمال دینکم، و ما عدل أحد من القرآن الا إلى النار می‌باشد استنادمی‌کند.  
ایشان در اثبات  جواز و امکان  تفسیر قرآن برای غیر معصومین به روایاتی نظیر: حدیث ثقلین و حدیث، فإذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن ونیز احادیثی که مشتمل بر کلمات: القرآن هدى من الضلالة، وتبیان من العمى، واستقالة من العثرة، ونور من الظلمة، وضیاء من الأجداث، وعصمة من الهلکة، ورشد من الغوایة، وبیان من الفتن، وبلاغ من الدنیا إلى الآخرة، وفیه کمال دینکم، و ما عدل أحد من القرآن الا إلى النار می‌باشد استنادمی‌کند. <ref>فیض کاشانی، الاصول الاصیلة، ص3۶: «... لاينبغی أن يرتاب أحد فی جواز تفسير القرآن لغير المعصومين :فی الجملة والا لما صح قولهم فی أخبار كثيرة: إذا جاءكم عنا حديث فاعرضوه على كتاب الله، كما يأتی ذكرها، بل ما جاز لنا الانتفاع بالقرآن أصلا مع أنه الثقل الأكبر الواجب الاتباع المقتدى به كما يأتی بيانه، ولما صح قوله 6: انی تارك فيكم الثقلين، إذ على هذا التقدير انما ترك الثقل الواحد الذی هو أهل بيته خاصة بل ما ترك شيئا أصلا فی مثل هذه الاعصار المتطاولة التی غاب فيها الامام غيبة منقطعة إذ أحاديثهم :مثل القرآن منها عام وخاص، مجمل ومبين، محكم ومتشابه، تقية وحق، إلى غير ذلك، فإذا لم يجز تفسير القرآن بالرأی لاشتماله على أمثال ذلك فلا يجوز تفسير كلامهم :أيضا لاشتراك العلة بعينها، ولما صح قوله 6: فإذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن وقوله 6: القرآن هدى من الضلالة، وتبيان من العمى، واستقالة من العثرة، ونور من الظلمة، وضياء من الأجداث، وعصمة من الهلكة، ورشد من الغواية، وبيان من الفتن، وبلاغ من الدنيا إلى الآخرة، وفيه كمال دينكم، و ما عدل أحد من القرآن الا إلى النار، إلى غير ذلك من الاخبار فی هذا المعنى وهی كثيرة».</ref>




خط ۴۵: خط ۴۴:




برخی از فضلاء – ملا امین استرابادی -  بر اساس حدیث ثقلین، فهم قرآن را مبتنی بر لزوم تمسک به کلام اهل بیت ع می‌دانند چون تنها در این صورت تمسک به مجموع قرآن و سنت – که مفاد حدیث ثقلین می‌باشد- تحقق خواهد یافت.  بدلیل انکه بدون تمسک به انان - اهل بیت ع- فهم مراد الهی ممکن نیست چون فقط انان اگاهی جامع به قرآن داشته و دیگران لازم است در این جهت به انان مراجعه نمایند.
برخی از فضلاء – ملا امین استرابادی -  بر اساس حدیث ثقلین، فهم قرآن را مبتنی بر لزوم تمسک به کلام اهل بیت ع می‌دانند چون تنها در این صورت تمسک به مجموع قرآن و سنت – که مفاد حدیث ثقلین می‌باشد- تحقق خواهد یافت.  بدلیل انکه بدون تمسک به انان - اهل بیت ع- فهم مراد الهی ممکن نیست چون فقط انان اگاهی جامع به قرآن داشته و دیگران لازم است در این جهت به انان مراجعه نمایند. <ref>همان: «قال بعض الفضلاء – ملا امین استرابادی ـ بعد نقل حديث الثقلين: ومعنى الحديث الشريف كما يستفاد من الأخبار المتواترة انه يجب التمسك بكلامهم :إذ حينئذ يتحقق التمسك بمجموع الامرين، والسر فيه انه لا سبيل إلى فهم مراد الله الا من جهتهم 7‌ لأنهم عارفون بناسخه ومنسوخه، والباقی منه على الاطلاق والمؤول وغير ذلك دون غيرهم خصهم الله تعالى والنبی 6 بذلك».</ref>




ایشان در رد سخنان مذکورمی‌فرماید:  
ایشان در رد سخنان مذکورمی‌فرماید:  


لزوم رجوع به اهل بیت ع در فهم قرآن مختص متشابهات بوده و در محکمات بدون انان نیز می‌توان به فهم مراد الهی نائل شد چون در غیر اینصورت انتفاع از قرآن بوسیله اهل بیت مختص عصر حضور انان بوده و در عصر غیبت انتفاع از مجموعه قرآن و سنت  ناممکن خواهد بود.  
لزوم رجوع به اهل بیت ع در فهم قرآن مختص متشابهات بوده و در محکمات بدون انان نیز می‌توان به فهم مراد الهی نائل شد چون در غیر اینصورت انتفاع از قرآن بوسیله اهل بیت مختص عصر حضور انان بوده و در عصر غیبت انتفاع از مجموعه قرآن و سنت  ناممکن خواهد بود. <ref>همان، ص۴9: «أقول: قد عرفت أن ذلك مخصوص بالمتشابهات دون المحكمات، والا لم يصح لنا الانتفاع بالقرآن أصلا بل ولا كل المتشابهات بل بعضها وعلى بعض الوجوه، أو بالنسبة إلى جمهور الرعية دون الكاملين منهم والا لفات أكثر فوائد القرآن، ولتناقضت أكثر ـ الأخبار الواردة فی ذلك. وأيضا انما يصح ما قاله بالنسبة إلى زمان حضورهم عليهم  ـ السلام خاصة واما مع غيبتهم :كهذا الزمان فلا سبيل لنا إلى فهم القرآن الا من جهتهم :‌ الا على الظن والتخمين فان كلامهم أيضا كالقرآن منه عام وخاص ومجمل ومبين ومطلق ومقيد إلى غير ذلك مع أنه لا يفی بالكل، وثبوته عنهم :‌ أيضا ظنی فالانتفاع بكل من الثقلين حينئذ فی درجة واحدة ليس بالعترة أكثر منه من القرآن بل كاد يكون الامر بالعكس»</ref>




فیض کاشانی در کتاب التفسیر الصافی در مقدمه پنجم  نیز می‌فرماید:بر اساس مفاد ایات و روایات متعدد، اصل فهم پذیری– اعم ازفهم عمومی و فهم تخصصی ان -  امری ثابت و قطعی بوده بگونه‌ای که صاحبان اندیشه های متعالی می‌توانند به ظرائف و لطائف بیشتری از قرآن نائل گردند بنابر این کسانی که فهم قرآن را منحصر در فهم ظاهر ان دانسته  و درک معانی عمیق ان را ناممکن می‌دانند از سطح ناچیز علمی درونشان خبر داده و حکم ناصوابی نسبت به دیگران ابراز داشته اند.
فیض کاشانی در کتاب التفسیر الصافی در مقدمه پنجم  نیز می‌فرماید:بر اساس مفاد ایات و روایات متعدد، اصل فهم پذیری– اعم ازفهم عمومی و فهم تخصصی ان -  امری ثابت و قطعی بوده بگونه‌ای که صاحبان اندیشه های متعالی می‌توانند به ظرائف و لطائف بیشتری از قرآن نائل گردند بنابر این کسانی که فهم قرآن را منحصر در فهم ظاهر ان دانسته  و درک معانی عمیق ان را ناممکن می‌دانند از سطح ناچیز علمی درونشان خبر داده و حکم ناصوابی نسبت به دیگران ابراز داشته اند. <ref>فیض کاشانی، التفسیر الصافی، ج1ص35: «... أن من زعم أن لا معنى للقرآن الا ما يترجمه ظاهر التفسير فهو مخبر عن حد نفسه وهو مصيب فی الاخبار عن نفسه ولكنه مخطئ فی الحكم برد الخلق كافة إلى درجته التی هی حده ومقامه بل القرآن والأخبار والآثار تدل على أن فی معانی القرآن لأرباب الفهم متسعا بالغا ومجالا رحبا قال الله عز وجل: «أفلا يتدبرون القرآن أم على قلوب اقفالها»، وقال سبحانه: «ونزلنا عليك الكتاب تبينا لكل شئ»، وقال: «ما فرطنا فی الكتاب من شئ»، وقال: «لعلمه الذين يستنبطونه منهم»</ref>
 


ایشان در ادامه به ذکر احادیثی در اثبات فهم پذیری قرآن پرداخته و در مقام نتیجه گیری می‌نویسد:
ایشان در ادامه به ذکر احادیثی در اثبات فهم پذیری قرآن پرداخته و در مقام نتیجه گیری می‌نویسد:
سخن حق ان است که فردی که التزام قلبی به گفتار خداوند و رسول و اهلبیتش داشته وعلاوه بر غور در اثار ائمه ع و ممارست در انها از روح لطیف و قلب مطمئنی برخوردار باشد می‌تواند لطائف قرآن بهتر از دیگران درک کند.  
سخن حق ان است که فردی که التزام قلبی به گفتار خداوند و رسول و اهلبیتش داشته وعلاوه بر غور در اثار ائمه ع و ممارست در انها از روح لطیف و قلب مطمئنی برخوردار باشد می‌تواند لطائف قرآن بهتر از دیگران درک کند. <ref>همان، ص3۵ ـ 3۶: «فالصواب أن يقال من أخلص الانقياد لله ولرسوله6ولأهل البيت: وأخذ علمه منهم وتتبع آثارهم واطلع على جملة من أسرارهم بحيث حصل له الرسوخ فی العلم والطمأنينة فی المعرفة وانفتح عينا قلبه وهجم به العلم على حقائق الأمور وباشر روح اليقين واستلان ما استوعره المترفون وأنس بما استوحش منه الجاهلون وصحب الدنيا ببدن روحه معلقة بالمحل الأعلى فله أن يستفيد من القرآن بعض غرائبه ويستنبط منه نبذا من عجائبه ليس ذلك من كرم الله تعالى بغريب ولا من جوده بعجيب»</ref>
 


مطالب ذکر شده از فیض  – در دو کتاب الاصول الاصیله و تفسیرصافی - بیانگر ان است که اولا تفسیر و فهم عمیق قرآن منحصر به اهل بیت ع نیست چون در غیر اینصورت با ایات و روایاتی که بشر را به تدبر در محتوای قرآن دعوت نموده است متناقض خواهد بود -نظیر ایات افلا یتدبرون القرآن و....- ثانیا عدم امکان تفسیر قرآن برای غیر معصومین مستلزم عدم امکان استفاده از روایات  انان  برای پیروانشان نیز - بخصوص در عصر غیبت - خواهد بود.       
مطالب ذکر شده از فیض  – در دو کتاب الاصول الاصیله و تفسیرصافی - بیانگر ان است که اولا تفسیر و فهم عمیق قرآن منحصر به اهل بیت ع نیست چون در غیر اینصورت با ایات و روایاتی که بشر را به تدبر در محتوای قرآن دعوت نموده است متناقض خواهد بود -نظیر ایات افلا یتدبرون القرآن و....- ثانیا عدم امکان تفسیر قرآن برای غیر معصومین مستلزم عدم امکان استفاده از روایات  انان  برای پیروانشان نیز - بخصوص در عصر غیبت - خواهد بود.       
خط ۶۸: خط ۶۵:




قرآن همانند محاورات مردم دلالتش بر معانی واضح بوده و هیچ نوع خفائی دران وجود ندارد و دلیلی بر اینکه  مراد جدی خداوند در ایات غیر از مدلول ظاهری شان می‌باشد وجود ندارد.  
قرآن همانند محاورات مردم دلالتش بر معانی واضح بوده و هیچ نوع خفائی دران وجود ندارد و دلیلی بر اینکه  مراد جدی خداوند در ایات غیر از مدلول ظاهری شان می‌باشد وجود ندارد. <ref>القرآن فی الاسلام ص  ـ 23 ـ 32: «القرآن الكريم كلام كسائر ما يتكلم به الناس، ويدل دلالة واضحة على معانيه المقصودة وليس فيه خفاء على المستمعين ولم نجد دليلا على أنه يقصد من كلماته غير المعانی التی ندركها من ألفاظه وجمله»</ref>
 
    
    
ایشان در تبیین نکته فوق می‌فرماید:  
ایشان در تبیین نکته فوق می‌فرماید:  


کلمات قرآن بگونه‌ای است که اگاه به زبان عربی بخوبی می‌تواند معانی انرا درک نماید همانگونه که مخاطب بسیاری از ایات طوائف خاصی از مردم بوده و قرآن با انان در مسائل گوناگون تکلم و احتجاج می‌کند. بدیهی است مفهوم این مخاطبات ان است که انان معانی ایات را درک می‌کردند چون تکلم با افرادی که زبان قرآن را نمی فهمند بی معنا خواهد بود.
کلمات قرآن بگونه‌ای است که اگاه به زبان عربی بخوبی می‌تواند معانی انرا درک نماید همانگونه که مخاطب بسیاری از ایات طوائف خاصی از مردم بوده و قرآن با انان در مسائل گوناگون تکلم و احتجاج می‌کند. بدیهی است مفهوم این مخاطبات ان است که انان معانی ایات را درک می‌کردند چون تکلم با افرادی که زبان قرآن را نمی فهمند بی معنا خواهد بود. <ref>همان: أما وضوحه فی دلالته على معانيه فلأن‌ای انسان عارف باللغة العربية بامكانه أن يدرك معنى الآيات الكريمة كما يدرك معنى كل قول عربی وبالإضافة إلى هذا نجد فی كثير من الآيات يخاطب طائفة خاصة كبنی إسرائيل والمؤمنين والكفار، وفی آيات منه يخاطب عامة الناس ويحاججهم ويتحداهم ليأتوا بمثله لوكانوا فی شك أنه من عند الله تعالى. وبديهی أنه لا يصح التكلم مع الناس بما لا مفهوم واضح له، كما لا يصح التحدی بما لا يفهم معناه</ref>




ایشان در ادامه به ایاتی از قرآن اشاره نموده و می‌نویسد:   
ایشان در ادامه به ایاتی از قرآن اشاره نموده و می‌نویسد:   


ایاتی نظیر: ( أفلا یتدبرون القرآن أم على قلوب أقفالها )  ویقول: ( أفلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا )  دلالت بر ضرورت تدبر در قرآن می‌کند. بدیهی است امر به تدبردر قرآن مبتنی بر ثبوت مدلول ومعانی ظاهری برای قرآن می‌باشد که با تدبر درانها ابهامات احتمالی اش بر طرف می‌گردد.  
ایاتی نظیر: ( أفلا یتدبرون القرآن أم على قلوب أقفالها )  ویقول: ( أفلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا )  دلالت بر ضرورت تدبر در قرآن می‌کند. بدیهی است امر به تدبردر قرآن مبتنی بر ثبوت مدلول ومعانی ظاهری برای قرآن می‌باشد که با تدبر درانها ابهامات احتمالی اش بر طرف می‌گردد. <ref>القرآن فی الاسلام ص  ـ 23 ـ 32: وزيادة على هذا يقول تعالى: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾ ويقول: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ  وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا﴾ تدل الآية على ضرورة التدبر فی القرآن الذی هو بمعنى التفهم والتدبر يرفع ما يتراءى بالنظرة الأولى من الاختلاف بين الآيات ومن البديهی الواضح أن الآيات لو لم تكن لها دلالة ظاهرة على معانيها لما كان معنى للتدبر والتأمل، كما لم يبق مجال لحل الاختلافات الصورية بين الآيات بواسطة التدبر والتأمل.انتهی.</ref>
 
   
   
ایشان در ادامه به  رفع شبهه کسانی می پردازد که معتقدند که فهم قرآن مبتنی بر رجوع به روایات بوده و بدون ان فهم صحیح  و درک مراد واقعی قرآن ممکن نیست.  
ایشان در ادامه به  رفع شبهه کسانی می پردازد که معتقدند که فهم قرآن مبتنی بر رجوع به روایات بوده و بدون ان فهم صحیح  و درک مراد واقعی قرآن ممکن نیست.  
خط ۸۷: خط ۸۲:




سخن حق ان است که قرآن کریم کتابی است فهم پذیر که درک معانی و مقاصدش جز تدبر در ایات ان نیازمند امر دیگری نیست بجهت انکه وقتی خداوند قرآن را با اوصافی همانند هدی نور تبیان همه امور معرفی نموده است چگونه در فهمش نیازمند امری غیراز خودش می‌باشد.   
سخن حق ان است که قرآن کریم کتابی است فهم پذیر که درک معانی و مقاصدش جز تدبر در ایات ان نیازمند امر دیگری نیست بجهت انکه وقتی خداوند قرآن را با اوصافی همانند هدی نور تبیان همه امور معرفی نموده است چگونه در فهمش نیازمند امری غیراز خودش می‌باشد.  <ref>طباطبایی، المیزان، في تفسیر القرآن، ج3ص 8۶....فالحق أن الطريق إلى فهم القرآن الكريم غير مسدود وإن البيان الإلهی والذكر الحكيم بنفسه هو الطريق الهادی إلى نفسه‌ای انه لا يحتاج فی تبيين مقاصده إلى طريق فكيف يتصور أن يكون الكتاب الذی عرفه الله تعالى بأنه هدى وأنه نور وأنه تبيان لكل شئ مفتقرا إلى هاد غيره ومستنيرا بنور غيره ومبينا بأمر غيره؟</ref>
 
      
      
=== امام خمینی ===     
=== امام خمینی ===     
    
    
امام خمینی در زمینه فهم‌پذیری قرآن می‌فرمایند:


امام خمینی در زمینه فهم پذیری قرآن می فرمایند:
قرآن يك سفره‏اى است كه خدا پهن كرده، براى همه بشر، يك سفره پهنى است، هر كه به‏اندازه اشتهايش از آن مى‏تواند استفاده كند، اگر مريض نباشد كه بى‏اشتها بشود.امراض قلبيه، آدم را بى‏اشتها مى‏كند. اگر مريض نباشد و اشتهاى‏ قلبى‏اش باشد، از قرآن استفاده مى‏كند. [قرآن‏] يك سفره پهنى است كه همه از آن استفاده مى‏كنند؛ ... يك سفره پهنى است براى همه، هر كس به‏اندازه آن اشتهايى كه دارد و آن راهى كه پيدا بكند به قرآن، استفاده مى‏كند. استفاده اعلايش را آن مى‏برد كه برايش نازل شده:إِنَّما يَعْرِفُ الْقُرْآن مَنْ خُوطِبَ بِهِ. آن استفاده اعلا مال اوست، لكن نبايد ما مأيوس بشويم. بايد ما هم از اين سفره بهره‏اى برداريم.<ref>تفسیر سوره حمد ص 170</ref>
 
هرچند فهم قرآن به طور کامل برای انسان میسر نیست، اما انسان ها می‌توانند به تبع مخاطبان اصلی وحی و با کمک آنها به حقایق قرآن دست یابند و خداوند نیز از روی حکمت خود آن را به گونه‌ای نازل کرده است که دربردارند ظاهر و باطن است و از ظاهر آیات و قرآن منزّل نیز هرکس به قدر فهم و اشتهای خود بهره می برد.
 
 
امام خمینی در راستای اثبات حجیت ظواهر قرآنی و امکان فهم قرآن به بناء عقلاء در محاورات عرفی و نحوه سخن گفتن آنان تمسک می جوید و برای آن مراحلی را ترسیم می نماید:
 


امام خمینی در راستای اثبات حجیت ظواهر قرآنی و امکان فهم قرآن به بناء عقلاء در محاورات عرفی و نحوه سخن گفتن آنان تمسک می‌جوید و برای آن مراحلی را ترسیم می‌نماید:
1. اثبات اصل صدور کلام از متکلم.
1. اثبات اصل صدور کلام از متکلم.
2. اثبات اصل ظهور کلام که از ناحیه تبادر و ارتکاز عرفی ودیگر علامات حقیقت و مجاز و قول اهل لغت می‌توان به آن دست یافت.
2. اثبات اصل ظهور کلام که از ناحیه تبادر و ارتکاز عرفی و دیگر علامات حقیقت و مجاز و قول اهل لغت می‌توان به آن دست یافت.
3. اثبات جهت صدور و کشف مراد جدّی متکلم و این که او ظواهر کلام خود را اراده نموده و موانعی از آن مانند تقیه موجود نیست.
3. اثبات جهت صدور و کشف مراد جدّی متکلم و این که او ظواهر کلام خود را اراده نموده و موانعی از آن مانند تقیه موجود نیست.
برای هر کلامی با طیّ این سه مرحله حجیّت ظهور محقق شده و قابل استناد و فهم می‌باشد و در این مطلب فرقی میان قرآن و سایر سخنان مردم نیست؛ زیرا خداوند نیز در نحوه گفتار و انتقال مطالب به مردم، شیوه عقلا را برگزیده است.   
برای هر کلامی با طیّ این سه مرحله حجیّت ظهور محقق شده و قابل استناد و قابل فهم است و در این مطلب فرقی میان قرآن و سایر سخنان مردم نیست؛ زیرا خداوند نیز در نحوه گفتار و انتقال مطالب به مردم، شیوه عقلاء را برگزیده است. <ref>رک به: انوارالهدآیه ۱: ۲۳۹ ـ ۲۴۱. تنقیح الاصول، ج ۳ص ۱۲۴ ـ  ۱۲۹.</ref>




خط ۱۱۱: خط ۱۰۲:
=== فخر رازی ===
=== فخر رازی ===


ایشان در ابتدا ادله قائلین به مفهوم پذیری همه  ایات قرآن را بیان  نموده و در این راستا  نخست  به ذ کر ادله قرآنی می پردازد . ایشان چهارده  ایه قرآن را که متکلمین در اثبات مدعای مذکور بدان استشهاد نموده‌اند اینچنین تبیین می‌کند:  
ایشان در ابتدا ادله قائلین به مفهوم پذیری همه  ایات قرآن را بیان  نموده و در این راستا  نخست  به ذ کر ادله قرآنی می پردازد .<ref> تفسیر الرازی ج 2ص 3 واعلم أن المتكلمين أنكروا هذا القول، وقالوا لا يجوز أن يرد فی كتاب الله تعالى ما لا يكون مفهوماً للخلق، واحتجوا عليه بالآيات والأخبار والمعقول.</ref>  ایشان چهارده  ایه قرآن را که متکلمین در اثبات مدعای مذکور بدان استشهاد نموده‌اند اینچنین تبیین می‌کند:  


حجج المتکلمین بالآیات:أما الآیات فأربعة عشر.  
حجج المتکلمین بالآیات:أما الآیات فأربعة عشر.  


أحدها: قوله تعالى: * ( أفلا یتدبرون القرآن أم على قلوب أقفالها ) * ( محمد: 24 ) أمرهم بالتدبر فی القرآن، ولو کان غیر مفهوم فکیف یأمرهم بالتدبر فیهوثانیها: قوله: * ( أفلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً ) * ( النساء: 82 ) فکیف یأمرهم بالتدبر فیه لمعرفة نفی الناقص والاختلاف مع أنه غیر مفهوم للخلق ؟
أحدها: قوله تعالى: * ( أفلا یتدبرون القرآن أم على قلوب أقفالها ) * <ref>( محمد: 24 )</ref> أمرهم بالتدبر فی القرآن، ولو کان غیر مفهوم فکیف یأمرهم بالتدبر فیهوثانیها: قوله: * ( أفلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً ) * <ref>( النساء: 82 )</ref> فکیف یأمرهم بالتدبر فیه لمعرفة نفی الناقص والاختلاف مع أنه غیر مفهوم للخلق ؟


وثالثها: قوله: * ( وأنه لتنزیل رب العالمین نزل به الروح الأمین على قلبک لتکون من المنذرین بلسان عربی مبین ) * ( الشعراء: 192 - 195 ) فلو لم یکن مفهوماً بطل کون الرسول صلى الله علیه وسلم منذراً به، وأیضاً قوله: * ( بلسان عربی مبین ) * یدل على أنه نازل بلغة العرب، وإذا کان الأمر کذلک وجب أن یکون مفهوماً.
وثالثها: قوله: * ( وأنه لتنزیل رب العالمین نزل به الروح الأمین على قلبک لتکون من المنذرین بلسان عربی مبین ) * <ref>( الشعراء: 192 - 195 )</ref> فلو لم یکن مفهوماً بطل کون الرسول صلى الله علیه وسلم منذراً به، وأیضاً قوله: * ( بلسان عربی مبین ) * یدل على أنه نازل بلغة العرب، وإذا کان الأمر کذلک وجب أن یکون مفهوماً.


ورابعها: قوله: * ( لعلمه الذین یستنبطونه منهم ) * والاستنباط منه لا یمکن إلا مع الإحاطة بمعناه
ورابعها: قوله: * ( لعلمه الذین یستنبطونه منهم ) <ref>نساء/ 83.</ref>* والاستنباط منه لا یمکن إلا مع الإحاطة بمعناه


وخامسها: قوله: * ( تبیاناً لکل شیء ) * ( النحل: 89 ) وقوله: * ( ما فرطنا فی الکتاب من شیء ) *وسادسها: قوله: * ( هدى للناس ) * ( البقرة: 185 )، * ( هدى للمتقین ) * ( البقرة: 2 ) وغیر المعلوم لا یکون هدى  
وخامسها: قوله: * ( تبیاناً لکل شیء ) * <ref>( النحل: 89 )</ref> وقوله: * ( ما فرطنا فی الکتاب من شیء ) <ref>انعام/ 38</ref>.*وسادسها: قوله: * ( هدى للناس ) * <ref>( البقرة: 185 )</ref>، * ( هدى للمتقین ) * <ref>( البقرة: 2 )</ref> وغیر المعلوم لا یکون هدى  


وسابعها: قوله: * ( حکمة بالغة ) * ( القمر: 5 ) وقوله: * ( وشفاء لما فی الصدور وهدى ورحمة للمؤمنین ) * ( یونس: 57 ) وکل هذه الصفات لا تحصل فی غیر المعلوم  
وسابعها: قوله: * ( حکمة بالغة ) * <ref>( القمر: 5 )</ref> وقوله: * ( وشفاء لما فی الصدور وهدى ورحمة للمؤمنین ) * <ref>( یونس: 57 )</ref> وکل هذه الصفات لا تحصل فی غیر المعلوم  
وثامنها: قوله: * ( قد جاءکم من الله نور وکتاب مبین ) * ( المائدة: 15 ) وتاسعها: قوله: * ( أو لم یکفهم أنا أنزلنا علیک الکتاب یتلى علیهم، إن فی ذلک لرحمة وذکرى لقوم یؤمنون ) * ( العنکبوت: 51 ) وکیف یکون الکتاب کافیاً وکیف یکون ذکرى مع أنه غیر مفهوم ؟  
وثامنها: قوله: * ( قد جاءکم من الله نور وکتاب مبین ) * ( المائدة: 15 ) وتاسعها: قوله: * ( أو لم یکفهم أنا أنزلنا علیک الکتاب یتلى علیهم، إن فی ذلک لرحمة وذکرى لقوم یؤمنون ) * <ref>( العنکبوت: 51 )</ref> وکیف یکون الکتاب کافیاً وکیف یکون ذکرى مع أنه غیر مفهوم ؟  


وعاشرها: قوله تعالى: * ( هذا بلاغ للناس ولینذروا به ) * فکیف یکون بلاغاً، وکیف یقع الإنذار به مع أنه غیر معلوم ؟ وقال فی آخر الآیة * ( ولیذکر أولوا الألباب ) * ( إبراهیم: 52 ) وإنما یکون کذلک لو کان معلوماًالحادی عشر: قوله: * ( قد جاءکم برهان من ربکم وأنزلنا إلیکم نوراً مبیناً ) * ( النساء: 174 ) فکیف یکون برهان ونوراً مبیناً مع أنه غیر معلوم ؟
وعاشرها: قوله تعالى: * ( هذا بلاغ للناس ولینذروا به ) * فکیف یکون بلاغاً، وکیف یقع الإنذار به مع أنه غیر معلوم ؟ وقال فی آخر الآیة * ( ولیذکر أولوا الألباب ) * <ref>( إبراهیم: 52 )</ref> وإنما یکون کذلک لو کان معلوماًالحادی عشر: قوله: * ( قد جاءکم برهان من ربکم وأنزلنا إلیکم نوراً مبیناً ) * <ref>( النساء: 174 )</ref> فکیف یکون برهان ونوراً مبیناً مع أنه غیر معلوم ؟


الثانی عشر: قوله: * ( فمن اتبع هدای فلا یضل ولا یشقى، ومن أعرض عن ذکری فإن له معیشة ضنکا ) * ( طه: 123، 124 ) فکیف یمکن اتباعه والأعراض عنه غیر معلوم ؟
الثانی عشر: قوله: * ( فمن اتبع هدای فلا یضل ولا یشقى، ومن أعرض عن ذکری فإن له معیشة ضنکا ) * <ref>( طه: 123، 124 )</ref> فکیف یمکن اتباعه والأعراض عنه غیر معلوم ؟


الثالث عشر: * ( إن هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم ) * ( الإسراء: 9 ) فکیف یکون هادیاً مع أنه غیر معلوم ؟
الثالث عشر: * ( إن هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم ) * <ref>( الإسراء: 9 )</ref> فکیف یکون هادیاً مع أنه غیر معلوم ؟


الرابع عشر: قوله تعالى: * ( آمن الرسول - إلى قوله سمعنا وأطعنا ) * ( البقرة: 285 ) والطاعة لا تمکن إلا بعد الفهم فوجب کون القرآن مفهوماً.
الرابع عشر: قوله تعالى: * ( آمن الرسول - إلى قوله سمعنا وأطعنا ) * <ref>( البقرة: 285 )</ref> والطاعة لا تمکن إلا بعد الفهم فوجب کون القرآن مفهوماً.


از منظر فخر رازی  ایات  چهارده گانه فوق  بیانگر ان است که  قرآن قابل فهم برای مردم  می‌باشد.
از منظر فخر رازی  ایات  چهارده گانه فوق  بیانگر ان است که  قرآن قابل فهم برای مردم  می‌باشد.<ref>تفسیر الرازی ج 2ص 3</ref>


ایشان در ادامه به ذکر دلائل روائی قائلین به فهم پذیری قرآن پرداخته  و احادیث ذیل را در این زمینه بیان می‌کنند:
ایشان در ادامه به ذکر دلائل روائی قائلین به فهم پذیری قرآن پرداخته  و احادیث ذیل را در این زمینه بیان می‌کنند:
...وأما الأخبار: فقوله علیه السلام: " إنی ترکت فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا کتاب الله وسنّتی " فکیف یمکن التمسک به وهو غیر معلوم ؟وعن علی رضی الله عنه أنه علیه السلام قال: علیکم بکتاب الله فیه نبأ ما قبلکم وخبر ما بعدکم وحکم ما بینکم، هو الفصل لیس بالهزل، من ترکه من جبار قصمه الله، ومن اتبع الهدى فی غیره أضله الله، وهو حبل الله المتین، والذکر الحکیم والصراط المستقیم، هو الذی لا تزیغ به الأهواء، ولا تشبع منه العلماء، ولا یخلق على کثرة الرد، ولا تنقضی عجائبه، من قال به صدق، ومن حکم به عدل، ومن خاصم به فلج، ومن دعا إلیه هدى إلى صراط مستقیم.انتهی –  
 
 
...وأما الأخبار: فقوله علیه السلام: " إنی ترکت فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا کتاب الله وسنّتی " فکیف یمکن التمسک به وهو غیر معلوم ؟وعن علی رضی الله عنه أنه علیه السلام قال: علیکم بکتاب الله فیه نبأ ما قبلکم وخبر ما بعدکم وحکم ما بینکم، هو الفصل لیس بالهزل، من ترکه من جبار قصمه الله، ومن اتبع الهدى فی غیره أضله الله، وهو حبل الله المتین، والذکر الحکیم والصراط المستقیم، هو الذی لا تزیغ به الأهواء، ولا تشبع منه العلماء، ولا یخلق على کثرة الرد، ولا تنقضی عجائبه، من قال به صدق، ومن حکم به عدل، ومن خاصم به فلج، ومن دعا إلیه هدى إلى صراط مستقیم.انتهی – <ref>تفسیر الکبیر، ج 2ص 3 ـ ۶:‌ «...وأما الأخبار: فقوله 7: " إنی تركت فيكم ما أن تمسكتم به لن تضلوا كتاب الله وسنّتی " فكيف يمكن التمسك به وهو غير معلوم؟ وعن علی 2أنه 7قال: عليكم بكتاب الله فيه نبأ ما قبلكم وخبر ما بعدكم وحكم ما بينكم، هو الفصل ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن اتبع الهدى فی غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، والذكر الحكيم والصراط المستقيم، هو الذی لا تزيغ به الأهواء، ولا تشبع منه العلماء، ولا يخلق على كثرة الرد، ولا تنقضی عجائبه، من قال به صدق، ومن حكم به عدل، ومن خاصم به فلج، ومن دعا إليه هدى إلى صراط مستقيم».</ref>


مفاد گفتار فوق این است که اوصافی که در روایات مذکور برای قرآن ذکر شده است بیانگر ان است که ادعای فهم ناپذیری قرآن امری ناصواب می‌باشد.  
مفاد گفتار فوق این است که اوصافی که در روایات مذکور برای قرآن ذکر شده است بیانگر ان است که ادعای فهم ناپذیری قرآن امری ناصواب می‌باشد.  
خط ۱۴۵: خط ۱۳۸:


ایشان در کتاب تفسیری خود  با استناد به ایه " أفلا یتدبرون القرآن "در اثبات  فهم پذیری  قرآن می‌نویسد:  
ایشان در کتاب تفسیری خود  با استناد به ایه " أفلا یتدبرون القرآن "در اثبات  فهم پذیری  قرآن می‌نویسد:  
ایه مذکور بیانگر ان است که تدبر در قرآن بدان جهت لازم است که درک معانی ان بدون تدبر ممکن نیست بنابر این ادعای اینکه قرآن بدون روایات قابل فهم نیست دور از واقعیت می‌باشد.  
ایه مذکور بیانگر ان است که تدبر در قرآن بدان جهت لازم است که درک معانی ان بدون تدبر ممکن نیست بنابر این ادعای اینکه قرآن بدون روایات قابل فهم نیست دور از واقعیت می‌باشد. <ref>تفسیر قرطبی، ج ۵ص 290 ـ 292: «...ودلت هذه الآية وقوله تعالى: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾ على وجوب التدبر فی القرآن ليعرف معناه. فكان فی هذا رد على فساد قول من قال: لا يؤخذ من تفسيره إلا ما ثبت عن النبی ص»
 
</ref>


=== سید محمد طنطاوی ===
=== سید محمد طنطاوی ===
خط ۱۵۲: خط ۱۴۵:


ایشان در تبیین  دلالت  ایه( أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ، ولَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِیه اخْتِلافاً کَثِیراً )  بر فهم پذیری قرآن برای همه انسانها می‌نویسد:  
ایشان در تبیین  دلالت  ایه( أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ، ولَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِیه اخْتِلافاً کَثِیراً )  بر فهم پذیری قرآن برای همه انسانها می‌نویسد:  
ایه مذکور همه انسانها را در طول زمان به تدبر و تامل در قرآن دعوت نموده است تا بدین طریق با معارف الهی اشنا شده و از طریق انقیاد نسبت به انها  به سعادت دنیا و اخرت نائل گردند.  
ایه مذکور همه انسانها را در طول زمان به تدبر و تامل در قرآن دعوت نموده است تا بدین طریق با معارف الهی اشنا شده و از طریق انقیاد نسبت به انها  به سعادت دنیا و اخرت نائل گردند. <ref>التفسیر الوسیط ج 3ص 23۴ ـ 23۵....فالآية الكريمة تدعو الناس فی كل زمان ومكان إلى تدبر القرآن الكريم وتأمل أحكامه، والانقياد لما اشتمل عليه من توجيهات وإرشادات وأوامر ونواه، ليسعدوا فی دنياهم وآخرتهم.</ref>
 
   
   
=== شوکانی ===  
=== شوکانی ===  




ایشان در کتاب فتح القدیردر تبیین ایه شریفه ( أفلا یتدبرون ) می‌نویسد:ایه مذکور بیانگر لزوم تدبر در قرآن بوده و مفهوم حقیقی ان این است که اگر مردم در قرآن بمعنای واقعی اش تدبرنمایند انرا مجموعه ای بهم پیوسته و هماهنگ دیده و به معانی عمیق ان پی می برند مضافا به اینکه دراثر تدبر در قرآن انرا در بالاترین مرحله بلاغت خواهند یافت.    
ایشان در کتاب فتح القدیردر تبیین ایه شریفه ( أفلا یتدبرون ) می‌نویسد:ایه مذکور بیانگر لزوم تدبر در قرآن بوده و مفهوم حقیقی ان این است که اگر مردم در قرآن بمعنای واقعی اش تدبرنمایند انرا مجموعه ای بهم پیوسته و هماهنگ دیده و به معانی عمیق ان پی می برند مضافا به اینکه دراثر تدبر در قرآن انرا در بالاترین مرحله بلاغت خواهند یافت. <ref>فتح القدیر، ج 1ص ۴91: «الهمزة فی قوله «أفلا يتدبرون» للإنكار، والفاء للعطف على مقدر:‌ ای أيعرضون عن القرآن فلا يتدبرونه يقال تدبرت الشئ: تفكرت فی عاقبته وتأملته، ثم استعمل فی كل تأمل، والتدبير: أن يدبر الإنسان أمره كأنه ينظر إلى ما تصير إليه عاقبته، ودلت هذه الآية، وقوله تعالى « ﴿﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾﴾ » على وجوب التدبر للقرآن ليعرف معناه. والمعنى: أنهم لو تدبروه حق تدبره لوجدوه مؤتلفا غير مختلف، صحيح المعانی، قوی المبانی، بالغا فی البلاغة إلى أعلى درجاتها: «ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا» ‌ای تفاوتا وتناقضا».</ref>   


از مجموع گفتار اعلام فریقین بدست امد که  فهم قرآن اختصاص به عده ای خاص نداشته بلکه عموم مردم می‌توانند با تدبر در ایات قرآن ازمعارفش بهره مند گردند.
از مجموع گفتار اعلام فریقین بدست امد که  فهم قرآن اختصاص به عده ای خاص نداشته بلکه عموم مردم می‌توانند با تدبر در ایات قرآن ازمعارفش بهره مند گردند.


   
   
==ب  - ادله نقلی تفسیر و فهم پذیری قرآن ==<ref>1 – </ref>
==ب  - ادله نقلی امکان تفسیر و فهم پذیری قرآن ==




در اثبات فهم پذیری قرآن به ایات متعددی از قرآن می‌توان استناد نمود:  
در اثبات فهم پذیری قرآن به ایات متعددی از قرآن می‌توان استناد نمود:<ref>هر چند بیشتر ادله در اثبات فهم‌پذیری قرآن در ضمن بیان دیدگاه مفسران فریقین بیان گردید اما در این مرحله از بحث ضمن جمع¬بندی مجموع آن‌ها به ادله دیگر نیز در این زمینه پرداخته می‌شود. </ref>


الف - ایاتی که عموم انسانها را دعوت به تفکر و تعقل در محتوای این کتاب اسمانی نموده است نظیر ایه : «أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا – محمد ایه 24-، أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ و لوکان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا – نساء ایه 82-
الف - ایاتی که عموم انسانها را دعوت به تفکر و تعقل در محتوای این کتاب اسمانی نموده است نظیر ایه : «أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا – <ref>محمد ایه 24-،</ref> أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ و لوکان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا – <ref>نساء ایه 82-</ref>




خط ۲۰۸: خط ۲۰۰:




1 -عن أبی هُریرة، عن النبی (ص)، أنّه قال: ( سیَأتِیکم عنِّی أحادیث مُخْتلِفةٌ، فما جاءَکم موافِقاً لکتابِ اللهِ وسُنّتی فهوَ مِنِّی، وما جاءَکم مُخالِفاً لکتابِ اللهِ وسُنَّتِی فلیسَ مِنِّی )  
1 -عن أبی هُریرة، عن النبی (ص)، أنّه قال: ( سیَأتِیکم عنِّی أحادیث مُخْتلِفةٌ، فما جاءَکم موافِقاً لکتابِ اللهِ وسُنّتی فهوَ مِنِّی، وما جاءَکم مُخالِفاً لکتابِ اللهِ وسُنَّتِی فلیسَ مِنِّی ) <ref>الکفایة فی علم الدرایة، ص ۴70، و ایضا سنن الدارالقطنی، ج ۴ص 133، قال بعد ذکر الحدیث: «صالح بن موسى ضعيف، لا يحتج بحديثه»</ref>




2 - عن أمیر المؤمنین (ع)، عن النبی (ص)، أنّه قال: ( إنّها ستکون بعدی رُواةٌ یَروون عنّی الحدیث، فاعرضوا حَدِیثَهُم على القرآن، فما وافقَ القرآنَ فخُذوا به، وما لم یُوافِق القرآنَ فلا تأخُذوا به ) -   
2 - عن أمیر المؤمنین (ع)، عن النبی (ص)، أنّه قال: ( إنّها ستکون بعدی رُواةٌ یَروون عنّی الحدیث، فاعرضوا حَدِیثَهُم على القرآن، فما وافقَ القرآنَ فخُذوا به، وما لم یُوافِق القرآنَ فلا تأخُذوا به ) <ref>-الدارقطنی، ج ۴ص 133.</ref>  




3 –طَبرانی در  المعجم الکبیر، نقل می‌کند که پیامبر ص فرمود : ( سُئلَتْ الیهود عن موسى، فأکثروا فیه وزَادوا ونَقصوا، حتّى کفروا به، وإنّه سَتُفْشو عنّی أحادیث، فما أتاکُم من حَدیثِی فاقرؤوا کتابَ الله فاعْتبروه، فما وَافقَ کتابَ الله فأنا قُلتُه، وما لم یُوافِق کتاب الله فلَم أقُله ).  
3 –طَبرانی در  المعجم الکبیر، نقل می‌کند که پیامبر ص فرمود : ( سُئلَتْ الیهود عن موسى، فأکثروا فیه وزَادوا ونَقصوا، حتّى کفروا به، وإنّه سَتُفْشو عنّی أحادیث، فما أتاکُم من حَدیثِی فاقرؤوا کتابَ الله فاعْتبروه، فما وَافقَ کتابَ الله فأنا قُلتُه، وما لم یُوافِق کتاب الله فلَم أقُله )<ref>.المعجم الكبير، ج 12ص 2۴۴.</ref>




4-عن أبی جعفر عن رسول الله صلى الله علیه وسلم أنه دعا الیهود فسألهم فحدثوه حتى کذبوا على عیسی فصعد النبی صلى الله علیه وسلم المنبر فخطب الناس فقال ( إن الحدیث سیفشو عنی فما أتاکم عنی یوافق القرآن فهو عنی وما أتاکم عنی یخالف القرآن فلیس عنی –
4-عن أبی جعفر عن رسول الله صلى الله علیه وسلم أنه دعا الیهود فسألهم فحدثوه حتى کذبوا على عیسی فصعد النبی صلى الله علیه وسلم المنبر فخطب الناس فقال ( إن الحدیث سیفشو عنی فما أتاکم عنی یوافق القرآن فهو عنی وما أتاکم عنی یخالف القرآن فلیس عنی –<ref>الام للشافعی، ج7ص ق308.</ref>


    
    
خط ۲۲۵: خط ۲۱۷:




...فإذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن فإنه شافع مشفع وماحل مصدق –  
...فإذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن فإنه شافع مشفع وماحل مصدق – <ref>الکافی، ج 2ص 599.</ref>
 
 
تبیین: بر اساس حدیث مذکور مرجعیت قرآن  و پناه بردن  به ان  تنها راه  خروج  از فتنه هائی است که در جوامع بشری اتفاق می افتد بنابر این اگر  فهم  محتوای قرآن  برای انسانها ناممکن باشد امکان خروج از فتنه های زمان خویش را نخواهند داشت.
تبیین: بر اساس حدیث مذکور مرجعیت قرآن  و پناه بردن  به ان  تنها راه  خروج  از فتنه هائی است که در جوامع بشری اتفاق می افتد بنابر این اگر  فهم  محتوای قرآن  برای انسانها ناممکن باشد امکان خروج از فتنه های زمان خویش را نخواهند داشت.


خط ۲۳۱: خط ۲۲۵:




از أبی سعید الخدری نقل شده است که پیامبر ص فرمود: انى تارک فیکم الثقلین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتی أهل بیتی وأنهما لن یتفرقا حتى یردا على الحوض.  
از أبی سعید الخدری نقل شده است که پیامبر ص فرمود: انى تارک فیکم الثقلین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتی أهل بیتی وأنهما لن یتفرقا حتى یردا على الحوض. <ref>مجمع الزوائد، ج 9ص 1۶3.</ref>
 
 
طبق حدیث فوق که متواتر بین الفریقین است امکان و جوازتفسیر و فهم پذیری قرآن  امری  قطعی خواهد بود. بنابر این هر گاه قرآن کریم  از دسترس  فهم  مسلمانان خارج گردد تمسک  بدان که اخرین توصیه نبی اکرم ص به مسلمانان است  بی ثمر  و لغو خواهد بود.
طبق حدیث فوق که متواتر بین الفریقین است امکان و جوازتفسیر و فهم پذیری قرآن  امری  قطعی خواهد بود. بنابر این هر گاه قرآن کریم  از دسترس  فهم  مسلمانان خارج گردد تمسک  بدان که اخرین توصیه نبی اکرم ص به مسلمانان است  بی ثمر  و لغو خواهد بود.


خط ۲۳۷: خط ۲۳۳:




از امام علی ( علیه السلام ) نقل شده است که فرمود : " من أخذ دینه من کتاب الله وسنّة نبیّه صلوات الله علیه وآله زالت الجبال قبل أن یزول، ومن أخذ دینه من أفواه الرجال ردّته الرجال "  
از امام علی ( علیه السلام ) نقل شده است که فرمود : " من أخذ دینه من کتاب الله وسنّة نبیّه صلوات الله علیه وآله زالت الجبال قبل أن یزول، ومن أخذ دینه من أفواه الرجال ردّته الرجال " <ref>وسائل الشیعة، ج 27ص 132.
 
</ref>
   
   
تبیین: مفاد روایت مذکور این است که دین شناسی که امری لازم برای همه مسلمانهاست باید مستند به قرآن و سنت باشد بنابر این  بر اساس روایت مذکور امکان  اخذ دین از قرآن  و سنت برای  نوع مردم میسور است  و هرگاه  قرآن و سنت برای مردم فاقد قابلیت فهم باشد  ندانیم قادر نیست  مرجع مسلمانان  در استنادات دینی شان قرار گیرد که لازمه این امر  عدم تحقق  معرفت صحیح  دینی خواهد بود.  
تبیین: مفاد روایت مذکور این است که دین شناسی که امری لازم برای همه مسلمانهاست باید مستند به قرآن و سنت باشد بنابر این  بر اساس روایت مذکور امکان  اخذ دین از قرآن  و سنت برای  نوع مردم میسور است  و هرگاه  قرآن و سنت برای مردم فاقد قابلیت فهم باشد  ندانیم قادر نیست  مرجع مسلمانان  در استنادات دینی شان قرار گیرد که لازمه این امر  عدم تحقق  معرفت صحیح  دینی خواهد بود.