پایان دموکراسی (معرفی و نقد کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۱: خط ۸۱:
=نتیجه=
=نتیجه=
با فروپاشى بلوک شرق، عصر جدیدى که از سال 1917 (انقلاب کمونیستى شوروى) ، و به اعتقاد برخى، از سال 1945 (خاتمه جنگ جهانى دوم) آغاز شد، به پایان نرسیده؛ بلکه آنچه به پایان آمده، عصر دولت‌ها است؛ از این رو، امروز جهان شاهد بازگشت ملت‌ها به عرصه سیاست و حاکمیت است، و این نه به معناى پایان تاریخ، بلکه به معناى آغاز دور جدیدى از تاریخ یا عصر امپراتورى ملت‌ها است. اندیشه امپراتورى ملت‌ها، دنیایى را وصف مى‌کند که بدون داشتن مرکز، یک‌پارچه است. <br>
با فروپاشى بلوک شرق، عصر جدیدى که از سال 1917 (انقلاب کمونیستى شوروى) ، و به اعتقاد برخى، از سال 1945 (خاتمه جنگ جهانى دوم) آغاز شد، به پایان نرسیده؛ بلکه آنچه به پایان آمده، عصر دولت‌ها است؛ از این رو، امروز جهان شاهد بازگشت ملت‌ها به عرصه سیاست و حاکمیت است، و این نه به معناى پایان تاریخ، بلکه به معناى آغاز دور جدیدى از تاریخ یا عصر امپراتورى ملت‌ها است. اندیشه امپراتورى ملت‌ها، دنیایى را وصف مى‌کند که بدون داشتن مرکز، یک‌پارچه است. <br>
به اعتقاد ژان مارى گنو، این همان دوره‌اى است که دانیال نبى چنین وعده داد: و پس از آن، سلطنت چهارم به ظهور خواهد رسید، و ]آن[ همچون آهن قوى خواهد بود، و همه چیز را در هم کوبیده، خرد خواهد کرد.   ملتى را که ژان مارى وعده امپراتورى آن را مى‌دهد، نه به مفهوم قدیم، بلکه به معناى مدرن آن است که برخى از ویژگى‌هایش عبارت است از: اول. در ملت مدرن، عنصر سرزمینى مایه قوام مفهوم ملت نیست؛ یعنى در آن، در کنترل داشتن سرزمین مهم نیست. دوم. ملت مدرن، بر خلاف دموکراسى‌هاى امروزین، در تحصیل مالیات و در مدیریت آن، نقش مهمى ایفا مى‌کند. سوم. ملت فردا مى‌داند که هیچ ملتى حتى در قد و قواره ملت امریکا نمى‌تواند منابع لازم براى زندگى انسانى عزتمند را تأمین کند. چهارم. ملت فردا، مسالمت‌جوتر است؛ بدین سبب بودجه کمى را به امور دفاعى و بودجه بیشترى را به سازندگى اختصاص مى‌دهد. پنجم. ملت فردا مى‌داند که هیچ ملتى، هر اندازه قدرتمند باشد نمى‌تواند ثبات جهانى را برقرار سازد؛ در حالى که در دموکراسى امروز غرب، سرزمین عنصر اصلى قوام ملت است؛ تحصیل و مدیریت مالیات، در دست دولت است؛ منابع لازم براى نیل به حیات انسانى را دولت تأمین مى‌کند؛ دولت‌ها بیشترین پول را در امور دفاعى هزینه مى‌کنند، و ملت‌هایى چون ملل غربى خود را در برقرارى ثبات جهانى توانمند مى‌دانند؛ ولى اکنون، ناتوانى و غیرکارآمدى چنین نظایم‌هاى سیاسى آشکار شده است، و این امر، نوید دهنده پایانى بر عصر دموکراسى است که بیش از آن که مردم سالار باشند، دولت سالار است. <br>
به اعتقاد ژان مارى گنو، این همان دوره‌اى است که دانیال نبى چنین وعده داد: و پس از آن، سلطنت چهارم به ظهور خواهد رسید، و ]آن[ همچون آهن قوى خواهد بود، و همه چیز را در هم کوبیده، خرد خواهد کرد.<ref>كتاب مقدس، دانيال نبى، باب دوم.</ref> ملتى را که ژان مارى وعده امپراتورى آن را مى‌دهد، نه به مفهوم قدیم، بلکه به معناى مدرن آن است که برخى از ویژگى‌هایش عبارت است از: اول. در ملت مدرن، عنصر سرزمینى مایه قوام مفهوم ملت نیست؛ یعنى در آن، در کنترل داشتن سرزمین مهم نیست. دوم. ملت مدرن، بر خلاف دموکراسى‌هاى امروزین، در تحصیل مالیات و در مدیریت آن، نقش مهمى ایفا مى‌کند. سوم. ملت فردا مى‌داند که هیچ ملتى حتى در قد و قواره ملت امریکا نمى‌تواند منابع لازم براى زندگى انسانى عزتمند را تأمین کند. چهارم. ملت فردا، مسالمت‌جوتر است؛ بدین سبب بودجه کمى را به امور دفاعى و بودجه بیشترى را به سازندگى اختصاص مى‌دهد. پنجم. ملت فردا مى‌داند که هیچ ملتى، هر اندازه قدرتمند باشد نمى‌تواند ثبات جهانى را برقرار سازد؛ در حالى که در دموکراسى امروز غرب، سرزمین عنصر اصلى قوام ملت است؛ تحصیل و مدیریت مالیات، در دست دولت است؛ منابع لازم براى نیل به حیات انسانى را دولت تأمین مى‌کند؛ دولت‌ها بیشترین پول را در امور دفاعى هزینه مى‌کنند، و ملت‌هایى چون ملل غربى خود را در برقرارى ثبات جهانى توانمند مى‌دانند؛ ولى اکنون، ناتوانى و غیرکارآمدى چنین نظایم‌هاى سیاسى آشکار شده است، و این امر، نوید دهنده پایانى بر عصر دموکراسى است که بیش از آن که مردم سالار باشند، دولت سالار است. <br>


=نقد=
=نقد=