جنبش اسلامی تاجیکستان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'در‌این‌باره')
خط ۱۷: خط ۱۷:
1 ـ گسترش بنیادگرایی اسلامی در کشورهای اسلامی و جهان: قرن بیستم میلادی در واقع دوران بازخیزی اسلامی و احیای ارزش‌های دینی به شمار می‌آید. در این قرن، مسلمانان تلاش برای ایجاد اصلاحات در جوامع اسلامی را به طور جدی و فعال دنبال نمودند. تشکیل نهضت‌های آزادی بخش جهان و پیروزی انقلاب اسلامی [[ایران]] در سال 1979، تجربه موفق و خوبی برای مسلمانان شوروی و تاجیکستان بود و این امید را برای آنها زنده کرد که می‌توانند استقلال سیاسی و اسلامی‌شان را به دست آورند؛ از این رو، از دهه 80 به این سو، هسته‌های زیرزمینی مسلمانان در اتحاد شوروی شکل گرفت که توسط دانشجویان مسلمانی که در کشورهای اسلامی درس خوانده بودند، هدایت و رهبری می‌شد.
1 ـ گسترش بنیادگرایی اسلامی در کشورهای اسلامی و جهان: قرن بیستم میلادی در واقع دوران بازخیزی اسلامی و احیای ارزش‌های دینی به شمار می‌آید. در این قرن، مسلمانان تلاش برای ایجاد اصلاحات در جوامع اسلامی را به طور جدی و فعال دنبال نمودند. تشکیل نهضت‌های آزادی بخش جهان و پیروزی انقلاب اسلامی [[ایران]] در سال 1979، تجربه موفق و خوبی برای مسلمانان شوروی و تاجیکستان بود و این امید را برای آنها زنده کرد که می‌توانند استقلال سیاسی و اسلامی‌شان را به دست آورند؛ از این رو، از دهه 80 به این سو، هسته‌های زیرزمینی مسلمانان در اتحاد شوروی شکل گرفت که توسط دانشجویان مسلمانی که در کشورهای اسلامی درس خوانده بودند، هدایت و رهبری می‌شد.
<br>
<br>
2 ـ تجاوز شوروی به [[افغانستان]] و قیام مردم این کشور: در این تجاوز، روس‌ها از مردم تاجیکستان، به دلیل هم زبانی با مردم افغانستان، استفاده‌های زیادی در زمینه مشاوره، خبرنگاری و... بردند. ورود مسلمانان تاجیک به افغانستان، دریچه‌ای شد برای ارتباط مسلمانان تاجیکستان با دنیای خارج. بنابراین قیام مردم مسلمان افغانستان مؤثرترین عامل در احیای مجدد اسلام در آسیای مرکزی است. چنان که دیپلمات‌های غربی ضمن هشدار به خطر اسلام‌گرایی در آسیای مرکزی، در این باره می‌نویسند: «حرکت اسلامی که از شمال افغانستان آغاز و به تاجیکستان رسیده است، در صورت پیروزی در این کشور، به آسیای میانه و حتی به داخل مرزهای روسیه نیز نفوذ خواهد کرد. به گفته این دیپلمات‌های غربی، خطر حاکمیت اسلام در این سرزمین‌ها تشویش شدید غربی‌ها را باعث شده است. اکنون در تاجیکستان دومین نبرد اسلام و کمونیستم آغاز شده است و احتمالاً این نبرد نیز همانند نبرد افغانستان به پیروزی و حاکمیت اسلام در تاجیکستان خواهد انجامید...
2 ـ تجاوز شوروی به [[افغانستان]] و قیام مردم این کشور: در این تجاوز، روس‌ها از مردم تاجیکستان، به دلیل هم زبانی با مردم افغانستان، استفاده‌های زیادی در زمینه مشاوره، خبرنگاری و... بردند. ورود مسلمانان تاجیک به افغانستان، دریچه‌ای شد برای ارتباط مسلمانان تاجیکستان با دنیای خارج. بنابراین قیام مردم مسلمان افغانستان مؤثرترین عامل در احیای مجدد اسلام در آسیای مرکزی است. چنان که دیپلمات‌های غربی ضمن هشدار به خطر اسلام‌گرایی در آسیای مرکزی، در‌این‌باره می‌نویسند: «حرکت اسلامی که از شمال افغانستان آغاز و به تاجیکستان رسیده است، در صورت پیروزی در این کشور، به آسیای میانه و حتی به داخل مرزهای روسیه نیز نفوذ خواهد کرد. به گفته این دیپلمات‌های غربی، خطر حاکمیت اسلام در این سرزمین‌ها تشویش شدید غربی‌ها را باعث شده است. اکنون در تاجیکستان دومین نبرد اسلام و کمونیستم آغاز شده است و احتمالاً این نبرد نیز همانند نبرد افغانستان به پیروزی و حاکمیت اسلام در تاجیکستان خواهد انجامید...
<br>
<br>
3 ـ سیاست «پروستریکا» و «گلاسنوست» گورباچف: روی کار آمدن «میخائیل گورباچف» در سال 1985 به عنوان دبیر کل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی تحولات زیادی به همراه داشت که از آن جمله ایجاد فضای باز سیاسی، آزادی بیان و عقاید بود. مسلمانان این کشور نیز با استفاده از وضعیت موجود، به فعالیت‌های آشکار اقدام نموده و احزاب اسلامی و سیاسی را سازمان دهی کردند و نسبت به سرنوشت آینده خود حساس شدند؛ زیرا فضای جامعه شوروی قبل از سیاست پروستریکا، فضایی بسته بود و کسی حق نداشت درباره نظام حاکم اظهار نظر نماید و این وضعیت، مردم شوروی را کاملاً بی تفاوت بار آورده بود. گورباچف در کتاب «پروستریکا؛ دومین انقلاب روسیه» در این باره می‌نویسد:
3 ـ سیاست «پروستریکا» و «گلاسنوست» گورباچف: روی کار آمدن «میخائیل گورباچف» در سال 1985 به عنوان دبیر کل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی تحولات زیادی به همراه داشت که از آن جمله ایجاد فضای باز سیاسی، آزادی بیان و عقاید بود. مسلمانان این کشور نیز با استفاده از وضعیت موجود، به فعالیت‌های آشکار اقدام نموده و احزاب اسلامی و سیاسی را سازمان دهی کردند و نسبت به سرنوشت آینده خود حساس شدند؛ زیرا فضای جامعه شوروی قبل از سیاست پروستریکا، فضایی بسته بود و کسی حق نداشت درباره نظام حاکم اظهار نظر نماید و این وضعیت، مردم شوروی را کاملاً بی تفاوت بار آورده بود. گورباچف در کتاب «پروستریکا؛ دومین انقلاب روسیه» در‌این‌باره می‌نویسد:
<br>
<br>
«ما به نتیجه‌ای مهم رسیدیم که عامل انسانی را فعال سازیم. یعنی اگر علایق گوناگون انسان‌ها را مورد توجه قرار ندهیم و اگر به انسان‌ها متکی نشویم و آنان را فعال نسازیم و به همکاری ترغیب نکنیم، هرگز توفیق نخواهیم یافت حتی یکی از وظایفی را که برای خود تعیین کرده ایم به انجام برسانیم، چه رسد به اینکه اوضاع را در کشور تغییر بدهیم.»
«ما به نتیجه‌ای مهم رسیدیم که عامل انسانی را فعال سازیم. یعنی اگر علایق گوناگون انسان‌ها را مورد توجه قرار ندهیم و اگر به انسان‌ها متکی نشویم و آنان را فعال نسازیم و به همکاری ترغیب نکنیم، هرگز توفیق نخواهیم یافت حتی یکی از وظایفی را که برای خود تعیین کرده ایم به انجام برسانیم، چه رسد به اینکه اوضاع را در کشور تغییر بدهیم.»