محمد غزالی: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۸: خط ۱۸:
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''ابوحامد محمد غزالی''' بی‌اندازه باهوش و تند ذهن بود. علوم دینی و ادبی را نزد احمد راذکانی فراگرفت و سپس مدتی در یکی از مدارس طوس به تحصیل پرداخت. آنگاه به جرجان نزد امام ابونصر اسماعیلی رفت و خدمت او تعلیقه نوشت. دوباره به زادگاه خود [[طوس]] برگشت و مدت 3 سال در طوس به مطالعه و تکرار دروس پرداخت. ابو حامد غزالی در سال 470 قمری به [[نیشابور]] رفت و در آنجا به [[ابوالمعالی عبدالملک جوینی]] معروف به امام الحرمین پیوست و تا پایان عمر او همواره ملازمش بود. تحصیلات غزالی تنها [[فقه]] نبود. او در علم اختلاف مذاهب و [[جدل]] و [[منطق]] و [[فلسفه]] هم دانش اندوخت؛ تا آنجا که بر همه اقران تفوق یافت. پدرش مردی از صالحان زمان خود بود که از رشتن پشم گذاران زندگی می‌کرد و اهل [[تقوی]] بود و غالبا در مجالس فقیهان حضور داشت.
'''ابوحامد محمد غزالی''' بی‌اندازه باهوش و تند ذهن بود. علوم دینی و ادبی را نزد احمد راذکانی فراگرفت و سپس مدتی در یکی از مدارس طوس به تحصیل پرداخت. آنگاه به جرجان نزد امام ابونصر اسماعیلی رفت و خدمت او تعلیقه نوشت. دوباره به زادگاه خود طوس برگشت و مدت 3 سال در طوس به مطالعه و تکرار دروس پرداخت. ابو حامد غزالی در سال 470 قمری به [[نیشابور]] رفت و در آنجا به [[ابوالمعالی عبدالملک جوینی]] معروف به امام الحرمین پیوست و تا پایان عمر او همواره ملازمش بود. تحصیلات غزالی تنها [[فقه]] نبود. او در علم اختلاف مذاهب و [[جدل]] و [[منطق]] و [[فلسفه]] هم دانش اندوخت؛ تا آنجا که بر همه اقران تفوق یافت. پدرش مردی از صالحان زمان خود بود که از رشتن پشم گذاران زندگی می‌کرد و اهل [[تقوی]] بود و غالبا در مجالس فقیهان حضور داشت.


== امام محمد غزالی کیست ==
== امام محمد غزالی کیست ==
خط ۲۹: خط ۲۹:
این شک البته گذرا بود و بیش از سه ماه به طول نینجامید. این شک همچون محرکی غزالی را به وارسی دقیق و همه‌جانبه [[عقاید]] خود وا داشت. <ref>بدوی، عبدالرحمن، پیام یونسکو، شماره 198، سیر معنوی غزالی، ص 5، آذر 1365 ش</ref> او در سال 488 هـ. ق به [[زهد]] و [[عرفان]] روی آورد و آنچه در [[بغداد]] داشت را رها کرده و به [[حج]] رفت و برادرش را جایگزین خود در مدرسه بغداد کرد. او بعد از حج نیز راهی [[شام]] گردید و از آن‌جا نیز به [[مصر]] رفت و در تمام این مدت به سیر عرفان و پیرایش درون و شهود عرفانی روی آورد<ref>وفیات الاعیان، ج 4، ص 217</ref>.
این شک البته گذرا بود و بیش از سه ماه به طول نینجامید. این شک همچون محرکی غزالی را به وارسی دقیق و همه‌جانبه [[عقاید]] خود وا داشت. <ref>بدوی، عبدالرحمن، پیام یونسکو، شماره 198، سیر معنوی غزالی، ص 5، آذر 1365 ش</ref> او در سال 488 هـ. ق به [[زهد]] و [[عرفان]] روی آورد و آنچه در [[بغداد]] داشت را رها کرده و به [[حج]] رفت و برادرش را جایگزین خود در مدرسه بغداد کرد. او بعد از حج نیز راهی [[شام]] گردید و از آن‌جا نیز به [[مصر]] رفت و در تمام این مدت به سیر عرفان و پیرایش درون و شهود عرفانی روی آورد<ref>وفیات الاعیان، ج 4، ص 217</ref>.


غزالی زمانی که در [[دمشق]] بود کتاب‌ مهم و اثرگذار خود [[احیاء علوم الدین]] را به رشته تحریر در آورد<ref>سیر أعلام النبلاء، ج 19، ص 323</ref>. وی سپس با اصرار و الزام یکی از وزرای دربار به نیشابور رفته و به تدریس مشغول شد. اما یک سال بیشتر دوام نیاورد و به وطن خود توس برگشت<ref>وفیات الاعیان، ج 4، ص 218</ref> و در همان‌جا روزگار خود را گذراند و سال 505 هـ. ق در همانجا از دنیا رفت<ref> سیر معنوی غزالی، ص 5</ref>.
غزالی زمانی که در [[دمشق]] بود کتاب‌ مهم و اثرگذار خود [[احیاء علوم الدین (کتاب)|احیاء علوم الدین]] را به رشته تحریر در آورد<ref>سیر أعلام النبلاء، ج 19، ص 323</ref>. وی سپس با اصرار و الزام یکی از وزرای دربار به نیشابور رفته و به تدریس مشغول شد. اما یک سال بیشتر دوام نیاورد و به وطن خود توس برگشت<ref>وفیات الاعیان، ج 4، ص 218</ref> و در همان‌جا روزگار خود را گذراند و سال 505 هـ. ق در همانجا از دنیا رفت<ref> سیر معنوی غزالی، ص 5</ref>.


شخصیت و اعتقادات غزالی همیشه مورد اختلاف آراء بوده و نظریات مختلف و متفاوتی پیرامون او وجود دارد، گاهی به اغراق در مورد او صحبت شده و گاه چنان هجومی به او شده که حقیقت را نیز پایمال کرده است. فارغ از بحث در مورد شخصیت او می‌توان گفت که او شخصیتی اثرگذار و بسیار اندیشمند بوده و نظریاتش چه درست و چه نادرست، تحوّل بسیاری بر مسلمانان عادی و دانشمندان داشت، این اثرگذاری به حدی بوده که امروزه نیز گفتارهای بسیاری پیرامون او و کتاب‌هایش می‌شود.
شخصیت و اعتقادات غزالی همیشه مورد اختلاف آراء بوده و نظریات مختلف و متفاوتی پیرامون او وجود دارد، گاهی به اغراق در مورد او صحبت شده و گاه چنان هجومی به او شده که حقیقت را نیز پایمال کرده است. فارغ از بحث در مورد شخصیت او می‌توان گفت که او شخصیتی اثرگذار و بسیار اندیشمند بوده و نظریاتش چه درست و چه نادرست، تحوّل بسیاری بر مسلمانان عادی و دانشمندان داشت، این اثرگذاری به حدی بوده که امروزه نیز گفتارهای بسیاری پیرامون او و کتاب‌هایش می‌شود.
خط ۵۲: خط ۵۲:


=== احیاء علوم الدین ===
=== احیاء علوم الدین ===
غزالی بعد از سال‌ها تدریس، اندک اندک بدین نکته رهنمون شد که آنچه وی و دیگران می‌آموزند و می‌آموزانند، اسلام نیست بلکه تعلیماتی منسوب به اسلام است. وی از همه مناصب و شغل‌های خود دست کشید ... و به پی افکندن افکار احیاء کننده و پیرایشگر خود همت گماشت و محصول این تلاش را در کتابی بزرگ به نام [[احیاء علوم الدین]] گرد آورد<ref>سروش عبدالکریم، نگاهی به احیاء علوم الدین و المحجة البیضاء، مجله نشر دانش، شماره 2، ص 68 – 69، بهمن و اسفند 1359ش</ref>.
غزالی بعد از سال‌ها تدریس، اندک اندک بدین نکته رهنمون شد که آنچه وی و دیگران می‌آموزند و می‌آموزانند، اسلام نیست بلکه تعلیماتی منسوب به اسلام است. وی از همه مناصب و شغل‌های خود دست کشید ... و به پی افکندن افکار احیاء کننده و پیرایشگر خود همت گماشت و محصول این تلاش را در کتابی بزرگ به نام احیاء علوم الدین گرد آورد<ref>سروش عبدالکریم، نگاهی به احیاء علوم الدین و المحجة البیضاء، مجله نشر دانش، شماره 2، ص 68 – 69، بهمن و اسفند 1359ش</ref>.


این کتاب نیز به مانند کتاب تهافت الفلاسفه، بسیار اثرگذار و معروف بوده و موافقان و مخالفانی داشته است و در باب [[تصوف]] و اخلاق نگارش یافته است.
این کتاب نیز به مانند کتاب تهافت الفلاسفه، بسیار اثرگذار و معروف بوده و موافقان و مخالفانی داشته است و در باب [[تصوف]] و اخلاق نگارش یافته است.
خط ۵۸: خط ۵۸:
غزالی در مقدمه کتابش می‌گوید: «کار بدانجا رسیده که علوم دین، مندرس و متروک است و منار هدایت، محو و نامعلوم. اینان برای مردم چنین جلوه‌گر کرده‌اند که علمی نیست جز علم فتوای قضاوت که به وسیله آن قاضیان بتوانند فصل خصومت کنند و یا جدل که فخر فروشان با آن بر دشمن خود پیروزی یابند و یا سخنانی موزون و دل فریب که واعظان عوام را با آن دلخوش کنند ...<ref> «فصار یرى المعروف منکرا و المنکر معروفا، حتى ظل علم الدین مندرسا، و منار الهدى فی أقطار الأرض منطمسا. و لقد خیلوا إلى الخلق أن لا علم إلا فتوى حکومة تستعین به القضاة على فصل الخصام، عند تهاوش الطغام، أو جدل یتدرع به طالب المباهاة إلى الغلبة و الإفحام، أو سجع مزخرف یتوسل به الواعظ إلى استدراج العوام، إذ لم یروا ما سوى هذه الثلاثة مصیدة للحرام، و شبکة للحطام فأما علم طریق الآخرة و ما درج علیه السلف الصالح...»؛ ابو حامد غزالى، إحیاء علوم الدین، ج 1، ص 2، دار الکتاب العربى، بیروت، بی‌تا</ref>».
غزالی در مقدمه کتابش می‌گوید: «کار بدانجا رسیده که علوم دین، مندرس و متروک است و منار هدایت، محو و نامعلوم. اینان برای مردم چنین جلوه‌گر کرده‌اند که علمی نیست جز علم فتوای قضاوت که به وسیله آن قاضیان بتوانند فصل خصومت کنند و یا جدل که فخر فروشان با آن بر دشمن خود پیروزی یابند و یا سخنانی موزون و دل فریب که واعظان عوام را با آن دلخوش کنند ...<ref> «فصار یرى المعروف منکرا و المنکر معروفا، حتى ظل علم الدین مندرسا، و منار الهدى فی أقطار الأرض منطمسا. و لقد خیلوا إلى الخلق أن لا علم إلا فتوى حکومة تستعین به القضاة على فصل الخصام، عند تهاوش الطغام، أو جدل یتدرع به طالب المباهاة إلى الغلبة و الإفحام، أو سجع مزخرف یتوسل به الواعظ إلى استدراج العوام، إذ لم یروا ما سوى هذه الثلاثة مصیدة للحرام، و شبکة للحطام فأما علم طریق الآخرة و ما درج علیه السلف الصالح...»؛ ابو حامد غزالى، إحیاء علوم الدین، ج 1، ص 2، دار الکتاب العربى، بیروت، بی‌تا</ref>».


احیاء علوم الدین، شامل چهار بخش می‌باشد: عبادات، عادات، مهلکات و منجیات. این کتاب در طول تاریخ مورد توجه بسیاری بوده است و حتی بزرگانی از عالم [[تشیع]] چون [[فیض کاشانی]]، شرحی بر این کتاب نوشته و در بسیاری از موارد [[احادیث ائمه]] را در تأیید مطالب کتاب نقل کرده است و برخی از موارد که مورد قبول نبوده‌اند را حذف کرده و در برخی موارد با مطالب دیگر جایگرین کرده است. فیض کاشانی نام کتاب خود را «المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء» و یا المحجة البیضاء فی إحیاء الإحیاء» نام نهاده است. البته خود غزالی نیز این کتاب را در اواخر عمر خود تلخیص کرد که با نام [[کیمیای سعادت]] معروف است.
احیاء علوم الدین، شامل چهار بخش می‌باشد: عبادات، عادات، مهلکات و منجیات. این کتاب در طول تاریخ مورد توجه بسیاری بوده است و حتی بزرگانی از عالم [[تشیع]] چون [[فیض کاشانی]]، شرحی بر این کتاب نوشته و در بسیاری از موارد [[احادیث ائمه]] را در تأیید مطالب کتاب نقل کرده است و برخی از موارد که مورد قبول نبوده‌اند را حذف کرده و در برخی موارد با مطالب دیگر جایگرین کرده است. فیض کاشانی نام کتاب خود را «المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء» و یا المحجة البیضاء فی إحیاء الإحیاء» نام نهاده است. البته خود غزالی نیز این کتاب را در اواخر عمر خود تلخیص کرد که با نام [[کیمیای سعادت 0کتاب)|کیمیای سعادت]] معروف است.


لازم به ذکر است که اهمیت و ارزش این کتاب، به معنای تأیید تمام مندرجات آن نیست بلکه مواردی در آن وجود دارد که حتی مورد تأیید بسیاری از موافقان آن کتاب نیز نیست و در این مختصر مجالی برای بیان بیشتر نیست.
لازم به ذکر است که اهمیت و ارزش این کتاب، به معنای تأیید تمام مندرجات آن نیست بلکه مواردی در آن وجود دارد که حتی مورد تأیید بسیاری از موافقان آن کتاب نیز نیست و در این مختصر مجالی برای بیان بیشتر نیست.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۴۴

ویرایش