چالشهای فراروی تقریب (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
«بوشان» در اين رمان با عنوان «عباي سبز» (The Green Mantle) نوشت: «اسلام، اعتقادي مبارزه جويانه و جنگي است، چه هنوز هم شيخ يا رهبر ديني آن در محراب مي‌ايستد و در يك دست قرآن و در دست ديگر شمشير مشهور را حمل مي‌كند؛ حال اگر فرض كنيم كه اميدي به نجات باشد كه به كشاورزان مناطق عقب‌افتاده دهد و رؤياهاي آنان در مورد بهشت را وسوسه كند، مي‌داني چه اتفاقي خواهد افتاد دوست من؟ به زودي درهاي جهنم در اين جهان باز خواهد شد؛ گزارش‌هايي از علما از همه جا به دستم رسيده است؛ از بازرگانان كوچك در جنوب روسيه، بازرگانان اسب در افغانستان، تجار تركمن، حجاج در سر راه به مكه و «اشراف» (سادات) شمال آفريقا و پوستين پوشان مغولي و فقراي هند و تجّار يوناني در خليج و نيز كنسول‌هاي محترمي كه از كد استفاده مي‌كنند، همه و همه در رواياتي كه براي ما ارسال مي‌كنند، بر همين نكته اتفاق نظر دارند كه شرق در انتظار اشاره‌اي الهي است.»
«بوشان» در اين رمان با عنوان «عباي سبز» (The Green Mantle) نوشت: «اسلام، اعتقادي مبارزه جويانه و جنگي است، چه هنوز هم شيخ يا رهبر ديني آن در محراب مي‌ايستد و در يك دست قرآن و در دست ديگر شمشير مشهور را حمل مي‌كند؛ حال اگر فرض كنيم كه اميدي به نجات باشد كه به كشاورزان مناطق عقب‌افتاده دهد و رؤياهاي آنان در مورد بهشت را وسوسه كند، مي‌داني چه اتفاقي خواهد افتاد دوست من؟ به زودي درهاي جهنم در اين جهان باز خواهد شد؛ گزارش‌هايي از علما از همه جا به دستم رسيده است؛ از بازرگانان كوچك در جنوب روسيه، بازرگانان اسب در افغانستان، تجار تركمن، حجاج در سر راه به مكه و «اشراف» (سادات) شمال آفريقا و پوستين پوشان مغولي و فقراي هند و تجّار يوناني در خليج و نيز كنسول‌هاي محترمي كه از كد استفاده مي‌كنند، همه و همه در رواياتي كه براي ما ارسال مي‌كنند، بر همين نكته اتفاق نظر دارند كه شرق در انتظار اشاره‌اي الهي است.»


پس از حدود سه چهارم قرن، «چارلز كراوثمر» مفسر سياسي آمريكايي، از بيم‌ها و نگراني‌هاي مشابهي سخن گفت و يادآور شد كه «ايالات متحدة آمريكا»، با دو خطر ژئوپوليتيك احتمالي روبه‌روست كه يكي از آنها از همان منطقه‌اي سرچشمه مي‌گيرد كه «جان بوشان» در رمان خود (عباي سبز) ياد كرده و به صورت «جهان اسلام متحدي زير پرچم بنيادگرايي به شكل ايراني آن در مي‌آيد كه عليه غرب كافر به جنگ مرگ و زندگي مي‌پردازد.» (هانتر، ص111).
پس از حدود سه چهارم قرن، «چارلز كراوثمر» مفسر سياسي آمريكايي، از بيم‌ها و نگراني‌هاي مشابهي سخن گفت و يادآور شد كه «ايالات متحدة آمريكا»، با دو خطر ژئوپوليتيك احتمالي روبه‌روست كه يكي از آنها از همان منطقه‌اي سرچشمه مي‌گيرد كه «جان بوشان» در رمان خود (عباي سبز) ياد كرده و به صورت «جهان اسلام متحدي زير پرچم بنيادگرايي به شكل ايراني آن در مي‌آيد كه عليه غرب كافر به جنگ مرگ و زندگي مي‌پردازد.»<ref>(هانتر، ص111)</ref>


در اين‌جا ما شاهد ايفاي نقش دست‌هاي بيگانه‌اي هستيم كه درگيري‌هاي فرقه‌اي را در پاكستان، عراق، افغانستان، لبنان و ديگر كشورها و مناطقي كه پيروان مذاهب مختلف با يك‌ديگر هم‌زيستي دارند، تحريك مي‌كنند و چه ‌بسا براي تحقق همين هدف بوده كه از همة رسانه‌هاي گروهي و قلم‌ها و زبان‌هاي مزدور، بهره گرفته و از نفوذ ايراني (و شيعي) و ترساندن توهمي و در نتیجه، پراكندن و تفرقه امت و به باد دادن نيروها و امكانات آن صحبت مي‌كنند تا امت اسلامي، وحدت خود را به فراموشي بسپارد و مسئله اصلي و دشمن واقعي خويش را از ياد ببرد و مسئله به صورت درگيري‌هاي عربي ـ فارسي يا عربي ـ كردي درآيد و وانمود شود كه مبارزه‌اي ميان خيزش اسلامي و استعمار و استكبار جهاني و دردانة آن صهيونيسم جهاني، مطرح نيست.
در اين‌جا ما شاهد ايفاي نقش دست‌هاي بيگانه‌اي هستيم كه درگيري‌هاي فرقه‌اي را در پاكستان، عراق، افغانستان، لبنان و ديگر كشورها و مناطقي كه پيروان مذاهب مختلف با يك‌ديگر هم‌زيستي دارند، تحريك مي‌كنند و چه ‌بسا براي تحقق همين هدف بوده كه از همة رسانه‌هاي گروهي و قلم‌ها و زبان‌هاي مزدور، بهره گرفته و از نفوذ ايراني (و شيعي) و ترساندن توهمي و در نتیجه، پراكندن و تفرقه امت و به باد دادن نيروها و امكانات آن صحبت مي‌كنند تا امت اسلامي، وحدت خود را به فراموشي بسپارد و مسئله اصلي و دشمن واقعي خويش را از ياد ببرد و مسئله به صورت درگيري‌هاي عربي ـ فارسي يا عربي ـ كردي درآيد و وانمود شود كه مبارزه‌اي ميان خيزش اسلامي و استعمار و استكبار جهاني و دردانة آن صهيونيسم جهاني، مطرح نيست.
خط ۳۵: خط ۳۵:
این مسئله‌اي است كه ما در دوران‌هاي سياه گذشته و امروز نيز شاهد آن هستیم، به گونه‌اي كه برخي‌ها، از نفوذ خود براي تحريك عموم مردم و به ويژه برخي وابستگان به اهل علم در راستای درگيري‌هاي فرقه‌اي و طايفه‌اي، سوء استفاده مي‌كنند. يكي از مورخان در توصيف يك جنگ فرقه‌‌ای  با تحريك مقامات حاكمه مي‌گويد: «هيچ سالي بدون خشونت ميان آن‌چه كه به عنوان فرقه‌هاي سني و فرقه‌هاي شيعي در ساير سرزمين‌هاي مناطق عربي اسلامي توصيف مي‌شد، نمي‌گذشت. ترك‌ها خود در سال 1249 هجري قمري عمليات سركوب فرقه‌اي عليه شيعه را بر عهده گرفتند و بيشتر قربانيان اين عمليات، از منطقة «الشاكريه» در بغداد بودند كه در پي آن، به زندان مركزي بغداد حمله شد و يكي از دو پل ارتباطي ميان دو طرف «كرخه» و «رصافه» به آتش كشيده شد...»
این مسئله‌اي است كه ما در دوران‌هاي سياه گذشته و امروز نيز شاهد آن هستیم، به گونه‌اي كه برخي‌ها، از نفوذ خود براي تحريك عموم مردم و به ويژه برخي وابستگان به اهل علم در راستای درگيري‌هاي فرقه‌اي و طايفه‌اي، سوء استفاده مي‌كنند. يكي از مورخان در توصيف يك جنگ فرقه‌‌ای  با تحريك مقامات حاكمه مي‌گويد: «هيچ سالي بدون خشونت ميان آن‌چه كه به عنوان فرقه‌هاي سني و فرقه‌هاي شيعي در ساير سرزمين‌هاي مناطق عربي اسلامي توصيف مي‌شد، نمي‌گذشت. ترك‌ها خود در سال 1249 هجري قمري عمليات سركوب فرقه‌اي عليه شيعه را بر عهده گرفتند و بيشتر قربانيان اين عمليات، از منطقة «الشاكريه» در بغداد بودند كه در پي آن، به زندان مركزي بغداد حمله شد و يكي از دو پل ارتباطي ميان دو طرف «كرخه» و «رصافه» به آتش كشيده شد...»


او هم‌چنین دربارة نقش حكومت‌هاي فرقه‌اي و طايفه‌اي در فتنه‌انگيزي در مصر و نیز  درگيري‌هاي فرقه‌اي پس از شكل‌گيري جنبش سياهان در جنوب عراق و كشيده‌ شدن درگيري‌ها به «مدينه منوره» و «طبرستان» و شمال آفريقا سخن می‌گوید. (انصاری، ص233).
او هم‌چنین دربارة نقش حكومت‌هاي فرقه‌اي و طايفه‌اي در فتنه‌انگيزي در مصر و نیز  درگيري‌هاي فرقه‌اي پس از شكل‌گيري جنبش سياهان در جنوب عراق و كشيده‌ شدن درگيري‌ها به «مدينه منوره» و «طبرستان» و شمال آفريقا سخن می‌گوید. <ref>(انصاری، ص233).
 
</ref>
كافي است نقش درگيري‌هاي عثماني ـ صفوي را، كه چهار صد سال ادامه داشت ـ در ايجاد فتنه‌هاي فرقه‌اي داخلي و تضعيف امت اسلامي و از دست رفتن شوكت و عزت و قدرت امت اسلام در برابر چالش‌هاي گوناگون، خاطرنشان سازيم.
كافي است نقش درگيري‌هاي عثماني ـ صفوي را، كه چهار صد سال ادامه داشت ـ در ايجاد فتنه‌هاي فرقه‌اي داخلي و تضعيف امت اسلامي و از دست رفتن شوكت و عزت و قدرت امت اسلام در برابر چالش‌هاي گوناگون، خاطرنشان سازيم.


خط ۵۵: خط ۵۵:


در فصل سيزدهم كتاب، نويسنده از پيشنهادهاي  ارايه شده از سوي «پيير دبوا» در نامة خود با عنوان «بازگرداندن سرزمين مقدس» براي جبران شكست‌هاي جنگ‌هاي صليبي سخن به ميان آورده و مي‌گويد:
در فصل سيزدهم كتاب، نويسنده از پيشنهادهاي  ارايه شده از سوي «پيير دبوا» در نامة خود با عنوان «بازگرداندن سرزمين مقدس» براي جبران شكست‌هاي جنگ‌هاي صليبي سخن به ميان آورده و مي‌گويد:
«مي‌دانيم كه زوال نظام‌هاي موجود تنها پس از گذشت مدت زمان دراز، به رسميت شناخته مي شود لذا مردم را بر آن مي‌دارد تا كوشش‌هاي جديدي به كار گيرند و ريشه‌هاي خشك شده را زندگي جديدي بخشند. مثال آن نيز «پير دبوا» (Pierre Dubois) در رسالة معروف خود با نام « بازگرداندن سرزمين مقدس » (Derecuperatione Sanctae Terrae) است كه آن را در سال 1307 ميلادي خطاب به «ادوارد اول» پادشاه انگلستان نگاشت و طي آن بر تشكيل مجمعي در اروپا براي تثبيت صلح و منع درگيري‌هايي كه هم‌چون حوادث سال 1192 ميلادي منجر به ناكامي جنگ‌هاي صليبي شد، پافشاري كرد؛ هم‌زمان با اين دفاع جهاني (گروهي)، دفاع از تجربة كليسا و درآمدهاي آن و در نظر گرفتن شالوده‌‌اي براي تأمين مالي جنگ‌هاي صليبي آينده، مطرح گرديد. در ميان اين پيشنهادها، مواردي بود كه از سوي كساني مطرح شد كه در شناخت و آشنايي با شرق شهره بودند و به لحاظ عملي نيز اين پيشنهادها اهميت فوق‌العاده‌اي داشتند گو اينكه جنبة سياسي نداشتند. به عنوان مثال تشكيل ناوگان بين‌المللي كه به محاصره دريايي مصر بپردازد و انجام ائتلافي با مغول‌ها و اتحاد دو طايفة ديني بزرگ يعني «داوي‌ها» و «اسپارت‌ها»، سه اساس بزرگ اين پيشنهادها را تشكيل مي‌داد.» (رساله التقريب، ش69، ص229ـ236).
«مي‌دانيم كه زوال نظام‌هاي موجود تنها پس از گذشت مدت زمان دراز، به رسميت شناخته مي شود لذا مردم را بر آن مي‌دارد تا كوشش‌هاي جديدي به كار گيرند و ريشه‌هاي خشك شده را زندگي جديدي بخشند. مثال آن نيز «پير دبوا» (Pierre Dubois) در رسالة معروف خود با نام « بازگرداندن سرزمين مقدس » (Derecuperatione Sanctae Terrae) است كه آن را در سال 1307 ميلادي خطاب به «ادوارد اول» پادشاه انگلستان نگاشت و طي آن بر تشكيل مجمعي در اروپا براي تثبيت صلح و منع درگيري‌هايي كه هم‌چون حوادث سال 1192 ميلادي منجر به ناكامي جنگ‌هاي صليبي شد، پافشاري كرد؛ هم‌زمان با اين دفاع جهاني (گروهي)، دفاع از تجربة كليسا و درآمدهاي آن و در نظر گرفتن شالوده‌‌اي براي تأمين مالي جنگ‌هاي صليبي آينده، مطرح گرديد. در ميان اين پيشنهادها، مواردي بود كه از سوي كساني مطرح شد كه در شناخت و آشنايي با شرق شهره بودند و به لحاظ عملي نيز اين پيشنهادها اهميت فوق‌العاده‌اي داشتند گو اينكه جنبة سياسي نداشتند. به عنوان مثال تشكيل ناوگان بين‌المللي كه به محاصره دريايي مصر بپردازد و انجام ائتلافي با مغول‌ها و اتحاد دو طايفة ديني بزرگ يعني «داوي‌ها» و «اسپارت‌ها»، سه اساس بزرگ اين پيشنهادها را تشكيل مي‌داد.» <ref>(رساله التقريب، ش69، ص229ـ236).</ref>
=== تكفير===
=== تكفير===
تکفیر از جمله مهم‌ترين موانع در برابر «تقريب» است و به رغم اين‌كه اسلام، حد و مرز ميان كفر و ايمان را با روشني تمام مشخص ساخته است، چنين حالت شگفتي با قدرت تمام مطرح شده است.
تکفیر از جمله مهم‌ترين موانع در برابر «تقريب» است و به رغم اين‌كه اسلام، حد و مرز ميان كفر و ايمان را با روشني تمام مشخص ساخته است، چنين حالت شگفتي با قدرت تمام مطرح شده است.
خط ۶۲: خط ۶۲:
و در روايتي دیگر آمده است که: خداوند او را از درهاي هشتگانه بهشت ـ هر كدام را بخواهد ـ وارد بهشت مي‌سازد و «ترمذي» روايت كرده‌ است: «هر كس شهادت «لا اله الّا الله و محمداً رسول الله» گويد، خداوند آتش دوزخ را بر وي حرام مي‌سازد».
و در روايتي دیگر آمده است که: خداوند او را از درهاي هشتگانه بهشت ـ هر كدام را بخواهد ـ وارد بهشت مي‌سازد و «ترمذي» روايت كرده‌ است: «هر كس شهادت «لا اله الّا الله و محمداً رسول الله» گويد، خداوند آتش دوزخ را بر وي حرام مي‌سازد».


و از امام صادق‌«علیه السلام» شنيده شده كه فرمود: «اسلام شهادت «لا اله الّا الله و تصديق پيامبري خداست و با آن از ريختن خون‌ها پيش‌گيري شده و نكاح‌ها و ارث‌ها، جاري شده است و بر ظاهر آن، جماعت مردم شكل گرفته است.» (کلینی، 1388ق، ج2، ص25).
و از امام صادق‌«علیه السلام» شنيده شده كه فرمود: «اسلام شهادت «لا اله الّا الله و تصديق پيامبري خداست و با آن از ريختن خون‌ها پيش‌گيري شده و نكاح‌ها و ارث‌ها، جاري شده است و بر ظاهر آن، جماعت مردم شكل گرفته است.» <ref>(کلینی، 1388ق، ج2، ص25).</ref>


قرآن كريم و پيامبر خدا«صلی الله علیه و آله» نيز مسلمانان را به برخورد عقلاني، گفت‌وگوي منطقي و پذيرش تعدّد اجتهادي در صورت پي‌ريزي بر پايه‌هاي منضبط شرعي، فراخوانده‌اند، ولي با اين حال اين پديده در پرتو شرايط تعصب‌آميزي، ابتدا در مسئله خوارج رخ نمود و به رغم اين‌كه امت، اين حالت را سپري كرد و در دوران پيشوايان مذاهب، اوضاع به روال منطقي خود بازگشت و اين پيشوايان با شكوه‌ترين چهرة منطقي را ارايه و پيروان خود را بر اساس آن پرورش دادند، عوامل فراواني باعث بازگشت مجدّد اين نغمة شوم شد.
قرآن كريم و پيامبر خدا«صلی الله علیه و آله» نيز مسلمانان را به برخورد عقلاني، گفت‌وگوي منطقي و پذيرش تعدّد اجتهادي در صورت پي‌ريزي بر پايه‌هاي منضبط شرعي، فراخوانده‌اند، ولي با اين حال اين پديده در پرتو شرايط تعصب‌آميزي، ابتدا در مسئله خوارج رخ نمود و به رغم اين‌كه امت، اين حالت را سپري كرد و در دوران پيشوايان مذاهب، اوضاع به روال منطقي خود بازگشت و اين پيشوايان با شكوه‌ترين چهرة منطقي را ارايه و پيروان خود را بر اساس آن پرورش دادند، عوامل فراواني باعث بازگشت مجدّد اين نغمة شوم شد.
خط ۷۰: خط ۷۰:
مثلاً در گذشته، خوارج «حضرت علي» علیه السلام را تكفير كردند چون معتقد بودند لازمة موضع‌گیری وي در برابر داوري ـ العياذ بالله ـ كفر آن حضرت است. آنها يادآور شدند كه وقتي آن حضرت به هر دو داور گفت: «ببينيد اگر معاويه بر حق بود او را تثبيت كنيد و چنان‌چه من به حق بودم، مرا تثبيت كنيد» به خود شك كرد؛ «و بنابر اين او به خودش شك كرد چون نمي‌دانست كه او يا معاويه بر حق است و ما نسبت به او شك و ترديد جدي‌تري داريم.»
مثلاً در گذشته، خوارج «حضرت علي» علیه السلام را تكفير كردند چون معتقد بودند لازمة موضع‌گیری وي در برابر داوري ـ العياذ بالله ـ كفر آن حضرت است. آنها يادآور شدند كه وقتي آن حضرت به هر دو داور گفت: «ببينيد اگر معاويه بر حق بود او را تثبيت كنيد و چنان‌چه من به حق بودم، مرا تثبيت كنيد» به خود شك كرد؛ «و بنابر اين او به خودش شك كرد چون نمي‌دانست كه او يا معاويه بر حق است و ما نسبت به او شك و ترديد جدي‌تري داريم.»


ولي امام«علیه السلام» اين‌گونه به آنها پاسخ داد: «اين، هرگز شك به خودم نبود ولي مي‌خواستم منصفانه سخن گويم، خداوند متعال نيز مي‌فرمايد: «و انا أو اياكم لعلي هدي او في ضلال مبين» ]من يا شما بر راه هدايت يا در گمراهي آشكاري هستيم[ و اين هرگز شك نبود و خداوند مي‌دانست كه پيامبرش بر حق است.» (طبرسی، 1403ق، ج1، ص188).
ولي امام«علیه السلام» اين‌گونه به آنها پاسخ داد: «اين، هرگز شك به خودم نبود ولي مي‌خواستم منصفانه سخن گويم، خداوند متعال نيز مي‌فرمايد: «و انا أو اياكم لعلي هدي او في ضلال مبين» ]من يا شما بر راه هدايت يا در گمراهي آشكاري هستيم[ و اين هرگز شك نبود و خداوند مي‌دانست كه پيامبرش بر حق است.» <ref>(طبرسی، 1403ق، ج1، ص188).
 
</ref>
پس از دورة پيشوايان مذاهب، اين حالت، گستردگي بيشتري يافت و در مورد «افزودن صفات بر ذات الهي» و «تحسين و تقييح عقلي» شاهد آن بوديم كه طرفين متنازع برآن بودند كه ديدگاه‌هاي يك طرف، او را به كفر مي‌رساند. ما هم‌چنين اين پديده را در مسايل فراواني از جمله در «توسل»، «شفاعت» و «بداء» و حتي در مواردي چون: «استحسان»، «قياس»، «مصالح مرسله» و غيره مي‌يابيم. حال آن‌كه اگر همگان به گفت‌وگوي منطقي روي آورند خواهند ديد كه دست‌كم طرف ديگر، توجيهاتي براي ايمان به اين يا آن مسئله دارد و چه‌‌بسا در آن صورت متوجه شوند كه اين نزاع‌ها لفظي است و حقيقتي ندارد. و چه‌ بسا نزاع دربارة مسئله‌اي فقهي، بدان انجامد كه مخالفان به گمراهي و بدعت‌گذاري متهم شوند؛ برای مثال، مثلاً مسلمانان اتفاق نظر دارند كه اسلام، از طلاق زن بالغ همبستر شده ولي غير حامله در صورتي كه پاك نباشد يا در حين پاكي با او نزديكي شده باشد، نهي كرده است ولي در تأثير آن بر افساد طلاق اختلاف نظر دارند، برخي معتقدند به مجرّد حصول گناه، طلاق تحقق مي‌يابد و ديگران قايل به بطلان طلاق در اين حالت هستند، ولي برخي‌ها اينان را به گمراهي و بدعت‌گذاري توصيف مي‌كنند. (مغنیه، 1402ق، ص411).
پس از دورة پيشوايان مذاهب، اين حالت، گستردگي بيشتري يافت و در مورد «افزودن صفات بر ذات الهي» و «تحسين و تقييح عقلي» شاهد آن بوديم كه طرفين متنازع برآن بودند كه ديدگاه‌هاي يك طرف، او را به كفر مي‌رساند. ما هم‌چنين اين پديده را در مسايل فراواني از جمله در «توسل»، «شفاعت» و «بداء» و حتي در مواردي چون: «استحسان»، «قياس»، «مصالح مرسله» و غيره مي‌يابيم. حال آن‌كه اگر همگان به گفت‌وگوي منطقي روي آورند خواهند ديد كه دست‌كم طرف ديگر، توجيهاتي براي ايمان به اين يا آن مسئله دارد و چه‌‌بسا در آن صورت متوجه شوند كه اين نزاع‌ها لفظي است و حقيقتي ندارد. و چه‌ بسا نزاع دربارة مسئله‌اي فقهي، بدان انجامد كه مخالفان به گمراهي و بدعت‌گذاري متهم شوند؛ برای مثال، مثلاً مسلمانان اتفاق نظر دارند كه اسلام، از طلاق زن بالغ همبستر شده ولي غير حامله در صورتي كه پاك نباشد يا در حين پاكي با او نزديكي شده باشد، نهي كرده است ولي در تأثير آن بر افساد طلاق اختلاف نظر دارند، برخي معتقدند به مجرّد حصول گناه، طلاق تحقق مي‌يابد و ديگران قايل به بطلان طلاق در اين حالت هستند، ولي برخي‌ها اينان را به گمراهي و بدعت‌گذاري توصيف مي‌كنند. <ref>(مغنیه، 1402ق، ص411).
 
</ref>
حملات متقابل به سطح بسيار عجيبي رسيده است، مثلاً مرحوم «تقي الدين سبكي» در كتاب خود «طبقات الشافعيه الكبري» در حق استاد خويش «الذهبي» كه عالم معروفي است، مي‌گويد: اين استاد ما «الذهبي» از اين قبيل است: علم و ديانت دارد و در مورد اهل سنت (يعني اشاعره) تحمل مفرطي دارد و بنابراين جايز نيست به وي اعتماد شود... و به چنان حدي از تعصب افراطي رسيده كه باعث تمسخر شده است.» (سبکی، بی‌تا، ج2، ص13ـ15).
حملات متقابل به سطح بسيار عجيبي رسيده است، مثلاً مرحوم «تقي الدين سبكي» در كتاب خود «طبقات الشافعيه الكبري» در حق استاد خويش «الذهبي» كه عالم معروفي است، مي‌گويد: اين استاد ما «الذهبي» از اين قبيل است: علم و ديانت دارد و در مورد اهل سنت (يعني اشاعره) تحمل مفرطي دارد و بنابراين جايز نيست به وي اعتماد شود... و به چنان حدي از تعصب افراطي رسيده كه باعث تمسخر شده است.» <ref>(سبکی، بی‌تا، ج2، ص13ـ15).</ref>


و در بارة «ابن حزم» مي‌گويد: «كتابش «الملل و النحل» از بدترين كتاب‌هاست.» (پیشین، ج1، ص90).
و در بارة «ابن حزم» مي‌گويد: «كتابش «الملل و النحل» از بدترين كتاب‌هاست.» <ref>(پیشین، ج1، ص90).</ref>
جهل و تعصّب نيز كار را بدتر كرده است، زیرا كساني وارد عرصه فتوا شده‌اند كه هرگز شايستگي و اهليّت آن را ندارند و به جز آن‌چه خداوند نازل فرموده، فتوا مي‌دهند و اين چيزي است كه در جنبش‌هاي تكفيري دوران ما شاهد آن هستیم و به طور گسترده‌ منجر به ريخته شدن خون‌هاي بي‌گناه به نام دفاع از دين و امت شده است، حال آن‌كه دين و امّت از آن، بري هستند.
جهل و تعصّب نيز كار را بدتر كرده است، زیرا كساني وارد عرصه فتوا شده‌اند كه هرگز شايستگي و اهليّت آن را ندارند و به جز آن‌چه خداوند نازل فرموده، فتوا مي‌دهند و اين چيزي است كه در جنبش‌هاي تكفيري دوران ما شاهد آن هستیم و به طور گسترده‌ منجر به ريخته شدن خون‌هاي بي‌گناه به نام دفاع از دين و امت شده است، حال آن‌كه دين و امّت از آن، بري هستند.
=== ترديد در نيّت شركت‌كنندگان در گفت‌وگو===
=== ترديد در نيّت شركت‌كنندگان در گفت‌وگو===
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
4ـ پيروي از شيوه‌هاي پيچ در پيچ براي چيره شدن بر طرف ديگر.
4ـ پيروي از شيوه‌هاي پيچ در پيچ براي چيره شدن بر طرف ديگر.
كاري كه گفت‌وگو را به بازي بي‌نتيجه تبديل مي‌كند.
كاري كه گفت‌وگو را به بازي بي‌نتيجه تبديل مي‌كند.
==منابع==
1. قرآن کریم.
2. انصاری، فاضل، قصه الطوائف بین المذهبیه و الطائفیه، دار الاهالی، دمشق، 2000م.
3. بارکر، ارنست، الحروبی الصلیبیه، ترجمه الباز العرینی.
4. حبشی، الحروبی الصلیبیه الاولی، چاپ قاهره، 1958 م.
5. رساله التقريب، شماره 69.
6. سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعيه الكبری، تحقیق: عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، دار احیاء الکتب العربیه، قاهره، ج1و2، بی‌تا.
7. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، تعلیق: محمد باقر موسوی خرسان، چاپ المرتضی، مشهد، ج1، 1403ق.
8. کلینی، محمد بن یعقوب، الكافی، تحقیق: علی اکبر غفاری، دار‌الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ سوم، ج2، 1388ق .
9. مغنیه، محمدجواد، الفقه علی المذاهب الخمسه، دار‌العلم للملایین، بیروت، چاپ هفتم، 1402ق.
10. هانتر، شیرین، مستقبل الاسلام و الغرب، ترجمه زينب شوربا.
==پانویس ها==
۱۸۷

ویرایش