طه ابو الليل: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۱۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۷ مهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
او از طریق دوستش ''محمد احمد حسن'' با [[اخوان المسلمین|اخوان]] آشنا شد. وضعیت خود را اینگونه شرح می‌دهد و می‌گوید: من جوان مجردی بودم که تازه فارغ‌التحصیل شده بودم و او جز خواندن رمان جیب چیزی برای خود نمی‌یافت و هر وقت دوستم حسن را می دیدم سخنانی از او می‌شنیدم که در دل وجانم تاثیر می‌گذاشت. و حسن مرا به سالن پینگپنگ می‌برد و تا غروب آفتاب بازی می‌کردیم بعد بازی متوقف می‌شد و همه به [[نماز]] می‌شتافتند، شعار [[خدا]] هدف ماست، [[رسول الله(ص)|رسول]] الگوی ماست، [[قرآن]] قانون اساسی ماست، [[جهاد]] راه ماست و مرگ در راه خدا بالاترین آرزوی ماست.<br>
او از طریق دوستش ''محمد احمد حسن'' با [[اخوان المسلمین|اخوان]] آشنا شد. وضعیت خود را اینگونه شرح می‌دهد و می‌گوید: من جوان مجردی بودم که تازه فارغ‌التحصیل شده بودم و او جز خواندن رمان جیب چیزی برای خود نمی‌یافت و هر وقت دوستم حسن را می دیدم سخنانی از او می‌شنیدم که در دل وجانم تاثیر می‌گذاشت. و حسن مرا به سالن پینگپنگ می‌برد و تا غروب آفتاب بازی می‌کردیم بعد بازی متوقف می‌شد و همه به [[نماز]] می‌شتافتند، شعار [[خدا]] هدف ماست، [[رسول الله(ص)|رسول]] الگوی ماست، [[قرآن]] قانون اساسی ماست، [[جهاد]] راه ماست و مرگ در راه خدا بالاترین آرزوی ماست.<br>


درانقلاب 23 ژوئیه که شاه و فساد را به کمک اخوان سرنگون کرد. تقریباً کشور را تحت کنترل داشتند تا اینکه دولت آنها را وسوسه کرد و حاضر به بازگشت به جای خود در ارتش نشدند.آنها به قانون پایبند بودند و هرکسی را که در مقابل میلشان ایستاده بود کتک زدند و این چیزی نبود که قبل از انقلاب بر سر آن توافق شده بود. توافق بر این بود که زندگی پارلمانی و حاکمیت غیرنظامی باز خواهد گشت و ارتشیان به جای خود بازگردند. از این رو خواسته‌های انقلابیون محقق نشد و با اخوان برخورد کردند؛ بنابراین [[اخوان المسلمین|اخوان]] باید از زندگی سیاسی حذف می‌شد. اولین ضربه در ژانویه 1954 میلادی به رهبران [[اخوان المسلمین|اخوان]] و مرشد عام  آنها بود. اما نیروهای مردمی همچنان قوی بودند و در تظاهرات میلیونی حرکت کردند که محمد نجیب را به قدرت بازگرداند و رژیم را مجبور به آزادی اخوان کرد.
درانقلاب 23 ژوئیه که شاه و فساد را به کمک اخوان سرنگون کرد. تقریباً کشور را تحت کنترل داشتند تا اینکه دولت آنها را وسوسه کرد و حاضر به بازگشت به جای خود در ارتش نشدند.آنها به قانون پایبند بودند و هرکسی را که در مقابل میلشان ایستاده بود کتک زدند و این چیزی نبود که قبل از انقلاب بر سر آن توافق شده بود. توافق بر این بود که زندگی پارلمانی و حاکمیت غیرنظامی باز خواهد گشت و ارتشیان به جای خود بازگردند. از این رو خواسته‌های انقلابیون محقق نشد و با اخوان برخورد کردند؛ بنابراین [[اخوان المسلمین|اخوان]] باید از زندگی سیاسی حذف می‌شد. اولین ضربه در ژانویه 1954 میلادی به رهبران [[اخوان المسلمین|اخوان]] و مرشد عام  آنها بود. اما نیروهای مردمی همچنان قوی بودند و در تظاهرات میلیونی حرکت کردند که محمد نجیب را به قدرت بازگرداند و رژیم را مجبور به آزادی اخوان کرد. در عوض، او از مرشد عام بازدید کرد، جایی که [[جمال عبدالناصر|عبدالناصر]] و عبدالحکیم به دیدار او در خانه‌اش در مانیل رفتند، اما جمال در حال طراحی نقشه شدیدتری برای سرنگونی نجیب و [[اخوان المسلمین|اخوان]] بود. حادثه منشیا، که در 26 اکتبر رخ داد، 1954 میلادی، جایی بود که [[جمال عبدالناصر|عبدالناصر]] توانست محمد نجیب را سرنگون کند و او را در ویلای زینب الوکیل دستگیر کند و هزاران برادر را ظرف چند ساعت و در مدتی که سخنرانی به پایان نرسید، دستگیر کرد که نشان می‌دهد این حادثه برای او بوده است.  


در عوض، او از مرشد عام بازدید کرد، جایی که [[جمال عبدالناصر|عبدالناصر]] و عبدالحکیم به دیدار او در خانه‌اش در مانیل رفتند، اما جمال در حال طراحی نقشه شدیدتری برای سرنگونی نجیب و [[اخوان المسلمین|اخوان]] بود. حادثه منشیا، که در 26 اکتبر رخ داد، 1954 میلادی، جایی بود که [[جمال عبدالناصر|عبدالناصر]] توانست محمد نجیب را سرنگون کند و او را در ویلای زینب الوکیل دستگیر کند و هزاران برادر را ظرف چند ساعت و در مدتی که سخنرانی به پایان نرسید، دستگیر کرد که نشان می‌دهد این حادثه برای او بوده است.
در همین حال یکی از برادران تحیه بشیر (همسرش) در نیل غرق شد و شش روز در آب ماند و در مراسم تشییع جنازه، حاج طه دستگیر و به دادگاه معرفی شد و دادگاه او را به ده سال زندان محکوم کرد. پدرش به دلیل اینکه از مرگ پسرش مطلع نشده بود از مردم شهر ناراحت شد و به [[حلوان]] منتقل شد و چون نخواست دخترش را تنها بگذارد او را هم با خود برد. زمانی که شوهرش در زندان بود و با مشکلات اقتصادی مواجه بود
 
[[عبدالرازک هویدی]]، مسئول [[اخوان المسلمین|اخوان]] در [[حلوان]]  برای او آنچه را که لازم داشت، خریداری می‌کرد.<br>
در همین حال یکی از برادران حاج طه (همسرش) در نیل غرق شد و شش روز در آب ماند و در مراسم تشییع جنازه حاج طه پس از حادثه دستگیر و به دادگاه معرفی شد و دادگاه او را به ده سال زندان محکوم کرد. همه آنها را در زندان گذراند.
 
پدرش به دلیل اینکه از مرگ پسرش مطلع نشده بود از مردم شهر ناراحت شد و تقاضای انتقال او کرد و به حلوان منتقل شد و نخواست دخترش را تنها بگذارد و او را با خود برد. در خانه شماره 42 در خیابان رستم حلوان که جنب منزل شماره 45 شهید سید قطب و برادرانش و به همان اندازه که ابراهیم فهمی برادر عبد فهمی بزرگ در آن سکونت داشتند. که بعدا وزیر کشور شد.
 
حاج تهیه از همسر ابراهیم فهمی مطلع شد که منزل شهید سید قطب در کنار ایشان قرار دارد و به سرعت برای آشنایی با ایشان شتافت و به او گفتند: «نیاز به فرزندخواندگی خواهران مسئول در اسیوط».
 
در همین حین نامه ای دریافت کردند که شوهرش به زندان قنا رفته است و به دلیل دوبرابر حقوق پدرش چیزی برای رفت و آمد پیدا نکردند و همین باعث شد که او زمینی را که در اختیار داشت بفروشد و اصرار به سفر کرد. برای دیدن شوهرش به همراه پدرش به مسافرت رفت.قابل توجه است که پروفسور عبدالرازک هویدی، مسئول اخوان در حلوان، زمانی که برای شوهرش در سفر بود، برای او آنچه را که لازم داشت، خریداری می کرد.


== خروج او ==
== خروج او ==