متخیله: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '==پانویس==↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
در حقیقت؛ قوه متخیله یک چیز بیشتر نیست و چون قوّه متخیله ماده قوه عملی است و قوه عملی ماده قوه نظری و قوه نظری ماده عقل منفعل و عقل منفعل ماده عقل مستفاد و عقل مستفاد ماده عقل فعّال است؛ پس اگر با افعال متحد شود به درجه کمال میرسد و در این صورت آماده دریافت [[وحی]] می شود وحی به فعّال میرسد و از عقل فعّال به عقل مستفاد و از عقل مستفاد به عقل منفعل. حکیمی که [[فيلسوف|فیلسوف]] شود، اگر فیض کند به قوه متخیله با افعال متحد میشود. در این صورت، چنین شخصی آگاه به همه احوال و افعال میشود و آنچه را که لازم است بداند خواهد دانست و راهنمای سعادت اعظم میشود و خوبیها و خیرات اول و آخر مربوط به دنیا و انسانها را بیان میکند. او حاکم و رئیس میشود و در نفوس نفوذ میکند و هیچ رئیسی بالاتر از وی نخواهد بود بلکه او ناموسی است که اطاعت از او واجب است. و اما در اینجا مقصود از عقل فعال [[جبرائیل]] است. جبرائیل در نظام آفرینش و نزد خداوند مبدأ اول و اتصالدهنده معراج و ناموس نبوت است. این سخن فلاسفه است که مسلمانان آن را نبوت نامیدند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 387 با ویرایش و بازنویسی کامل جملات و روان سازی آن.</ref> <ref>حسنی رازی سید مرتضی، تبصرة العوام فى معرفة مقالات الانام، با اهتمام عباس اقبال آشتيانى، تهران، سال 1313 هجری شمسی، ص 9</ref> | در حقیقت؛ قوه متخیله یک چیز بیشتر نیست و چون قوّه متخیله ماده قوه عملی است و قوه عملی ماده قوه نظری و قوه نظری ماده عقل منفعل و عقل منفعل ماده عقل مستفاد و عقل مستفاد ماده عقل فعّال است؛ پس اگر با افعال متحد شود به درجه کمال میرسد و در این صورت آماده دریافت [[وحی]] می شود وحی به فعّال میرسد و از عقل فعّال به عقل مستفاد و از عقل مستفاد به عقل منفعل. حکیمی که [[فيلسوف|فیلسوف]] شود، اگر فیض کند به قوه متخیله با افعال متحد میشود. در این صورت، چنین شخصی آگاه به همه احوال و افعال میشود و آنچه را که لازم است بداند خواهد دانست و راهنمای سعادت اعظم میشود و خوبیها و خیرات اول و آخر مربوط به دنیا و انسانها را بیان میکند. او حاکم و رئیس میشود و در نفوس نفوذ میکند و هیچ رئیسی بالاتر از وی نخواهد بود بلکه او ناموسی است که اطاعت از او واجب است. و اما در اینجا مقصود از عقل فعال [[جبرائیل]] است. جبرائیل در نظام آفرینش و نزد خداوند مبدأ اول و اتصالدهنده معراج و ناموس نبوت است. این سخن فلاسفه است که مسلمانان آن را نبوت نامیدند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 387 با ویرایش و بازنویسی کامل جملات و روان سازی آن.</ref> <ref>حسنی رازی سید مرتضی، تبصرة العوام فى معرفة مقالات الانام، با اهتمام عباس اقبال آشتيانى، تهران، سال 1313 هجری شمسی، ص 9</ref> | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
[[رده: فرق و مذاهب]] | [[رده: فرق و مذاهب]] | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ ۱۹ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۶
متخیله معتقدند که نفس ناطقه بر دو نوع عملی و نظری است. با نفس ناطقه عملی، محسوسات و با نفس ناطقه نظری معقولات درک میشود. حسّ انسان نزدیکترین وسیله او در درک محسوسات است و حال آنکه محسوسات از اخصّ مدرکات و معقولات از بهترین مدرکات است و عقل عالیترین اسباب ادراکات است و قوّه متخیله به هر دو متصل و در خدمت ایشان است. بنابراین، قوه متخیله ماده قوه عملی است و قوه عملی ماده قوه نظری و عقل منفعل ماده عقل مستفاد و عقل مستفاد ماده عقل فعال است. در حقیقت؛ قوه متخیله یک چیز بیشتر نیست و چون قوّه متخیله ماده قوه عملی است و قوه عملی ماده قوه نظری و قوه نظری ماده عقل منفعل و عقل منفعل ماده عقل مستفاد و عقل مستفاد ماده عقل فعّال است؛ پس اگر با افعال متحد شود به درجه کمال میرسد و در این صورت آماده دریافت وحی می شود وحی به فعّال میرسد و از عقل فعّال به عقل مستفاد و از عقل مستفاد به عقل منفعل. حکیمی که فیلسوف شود، اگر فیض کند به قوه متخیله با افعال متحد میشود. در این صورت، چنین شخصی آگاه به همه احوال و افعال میشود و آنچه را که لازم است بداند خواهد دانست و راهنمای سعادت اعظم میشود و خوبیها و خیرات اول و آخر مربوط به دنیا و انسانها را بیان میکند. او حاکم و رئیس میشود و در نفوس نفوذ میکند و هیچ رئیسی بالاتر از وی نخواهد بود بلکه او ناموسی است که اطاعت از او واجب است. و اما در اینجا مقصود از عقل فعال جبرائیل است. جبرائیل در نظام آفرینش و نزد خداوند مبدأ اول و اتصالدهنده معراج و ناموس نبوت است. این سخن فلاسفه است که مسلمانان آن را نبوت نامیدند. [۱] [۲]