روحانیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس==↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:')
خط ۱۱: خط ۱۱:
<ref>ملطی ابو الحسین محمد بن احمد، التنبیه و الرد على اهل الاهواء و البدع، تحقیق محمد زاهد بن الحسن الکوثرى، قاهره  سال 1949 میلادی،  ص 92- 93.</ref>
<ref>ملطی ابو الحسین محمد بن احمد، التنبیه و الرد على اهل الاهواء و البدع، تحقیق محمد زاهد بن الحسن الکوثرى، قاهره  سال 1949 میلادی،  ص 92- 93.</ref>


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده: فرق و مذاهب]]  
[[رده: فرق و مذاهب]]  
<references />
<references />

نسخهٔ ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۶

روحانیه از جمله فرق اسلامی است که خود دارای چند صنف می‌باشد.

وجه تسمیه

این فرقه را از آن جهت روحانیه می‌نامند که که آنها به ملکوت آسمان‌ها نظر دارند و به توسط همان ملکوت بالعیان بهشت را می‌بینند و از نعمات آن بهره‌مند می‌شوند. به این فرقه فکریه نیز می‌گویند، زیرا که فکر را هدف عبادات خود می‌دانند و در فکر و اندیشه شان با خداوند سخن می‌گویند و با او مصافحه می‌کنند. [۱]

اعتقادات

برخی از روحانیه معتقدند که دوستی خداوند بر دل آنها غلبه کرده و گناه سرقت و زنا و نیز شرب خمر از آنان برداشته شده است زیرا هر چیزی را که بردارند همه مال خداوند است و تصرف در اموال دوست بدون اجازه او حلال است.

ریاضت

برخی از روحانیه خود را در زندگی دنیایی دچار رنج و دشواری افکندند و غذاهای ناسازگار می‌خوردند و نیز خوراک های تلخ و بدبو را در عالم تصور و خیال‌شان عسل و انگبین می‌انگاشتند. با این حال برخی از ایشان پس از آن که مدتی به دنیاپرستی گرائیدند، دنیا را ترک کرده و طعام های لذیذ و شراب های گوارا و لباس‌های نرم و عطریات خوش‌بو را فرو گذاردند و دل‌های خود را به ترک آن مشغول کردند. و برخی دیگر معتقدند که زهد در دنیا حرام است، اما طعام‌های نیکو و عیش و نوش حلال است و اغنیا و توانگران در نزد خدا بیش از فقرا ارج و منزلت دارند. [۲] [۳]

پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 205
  2. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، چاپ دوم، ص 205 با ویرایش و اصلاح عبارات
  3. ملطی ابو الحسین محمد بن احمد، التنبیه و الرد على اهل الاهواء و البدع، تحقیق محمد زاهد بن الحسن الکوثرى، قاهره سال 1949 میلادی، ص 92- 93.