خلق افعال عباد (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:


باید گفت در بیان فوق، نشانه های واضح امر بین الامرین دیده می شود آن جا که می گوید اولا خدا عادل است و بر مبنای عدلش حکم می کند، پس جزای عمل نتیجه التزام و پذیرش افعال اختیاری بنده است. ثانیا معتقد است خالقیت مطلق الهی موجب نمی شود که بندگان نسبت به افعال شان هیچ مسئولیتی نداشته باشند، پس اگر خطایی انجام دادند باید منتظر ملامت و جزا  باشند، چون آن ها فاعل واقعی افعال شان هستند و این به معنای پذیرش دو فاعل بر یک فعل است که می تواند در فهم امر بین الامرین موثر باشد، زیرا در این فراز خدا و انسان هر دو در فاعلیت فعل به عنوان خالق و فاعل، شریک اند به این معنا که خدا خالق فعل و انسان فاعل آن است و جمع میان این دو فقط با قبول و فهم  نظریه امر بین الامرین امکان پذیر است.
باید گفت در بیان فوق، نشانه های واضح امر بین الامرین دیده می شود آن جا که می گوید اولا خدا عادل است و بر مبنای عدلش حکم می کند، پس جزای عمل نتیجه التزام و پذیرش افعال اختیاری بنده است. ثانیا معتقد است خالقیت مطلق الهی موجب نمی شود که بندگان نسبت به افعال شان هیچ مسئولیتی نداشته باشند، پس اگر خطایی انجام دادند باید منتظر ملامت و جزا  باشند، چون آن ها فاعل واقعی افعال شان هستند و این به معنای پذیرش دو فاعل بر یک فعل است که می تواند در فهم امر بین الامرین موثر باشد، زیرا در این فراز خدا و انسان هر دو در فاعلیت فعل به عنوان خالق و فاعل، شریک اند به این معنا که خدا خالق فعل و انسان فاعل آن است و جمع میان این دو فقط با قبول و فهم  نظریه امر بین الامرین امکان پذیر است.
==ادعای بزرگ ابن تیمه==
==ادعای بزرگ ابن تیمه==
ابن تیمیه در جایی دیگر می نویسد:«و جماهیر الامم مقره با القدر و ان الله خالق کل شی و هم مع هذا یذمون الظالمین و یعاقبونهم لدفع ظلمهم و عدوانهم » <ref>همان، ص 150</ref>
 
یعنی همه امت ها به قدر اقرار دارند و خدا را خالق همه اشیاء می دانند، با این حال ظالمین به دلیل ظلم و دشمنی شان مذمت و  عقاب می شوند. این بیان نیز به نوعی تکرار مطالب سابق و تایید امر بین الامرین و در رد جبر و اختیار محض است.
ابن تیمیه در جایی دیگر می نویسد:«و جماهیر الامم مقره با القدر و ان الله خالق کل شی و هم مع هذا یذمون الظالمین و یعاقبونهم لدفع ظلمهم و عدوانهم » <ref>همان، ص 150</ref>یعنی همه امت ها به قدر اقرار دارند و خدا را خالق همه اشیاء می دانند، با این حال ظالمین به دلیل ظلم و دشمنی شان مذمت و  عقاب می شوند. این بیان نیز به نوعی تکرار مطالب سابق و تایید امر بین الامرین و در رد جبر و اختیار محض است.


وی در پاسخ به ادعای امامیه که می گویند اهل سنت مطابق با مبانی اعتقادی اشان که قایل به قدر و نیز توحید افعالی هستند، در این صورت خدا فاعل معاصی و قبایح است و در نتیجه انسان هیچ گونه مسئولیتی نسبت به افعالش ندارد؛ می گوید در واقع این گونه نیست، بلکه اهل سنت و جماعت در تفاسیری که از خود ارایه کردند، مثل امامیه در مسیر میان جبر و اختیار قرار دارند و مبنای اعتقادی اشان چیزی جز آن چه که آن ها به آن معتقدند نیست. می نویسد:« نقله عن الاکثر ان العبد لا تاثیر له فی الکفر و المعاصی نقل باطل بل جمهور اهل السنه المثبته للقدر من جمیع الطوایف یقولون ان العبد فاعل لفعله حقیقه و ان له قدره حقیقیه و استطاعه حقیقیه و هم لا ینکرون تاثیر الاسباب الطبیعیه بل یقرون بما دل علیه الشرع و العقل من ان الله یخلق السحاب با الریاح و ینزل الماء باالسحاب و ینبت النبات با الماء و لا یقولون ان القوی و الطبایع الموجوده فی المخلوقات لا تاثیر لها بل یقرون ان لها تاثیرا لفظا و معنا» <ref>همان، ص 12.</ref>
وی در پاسخ به ادعای امامیه که می گویند اهل سنت مطابق با مبانی اعتقادی اشان که قایل به قدر و نیز توحید افعالی هستند، در این صورت خدا فاعل معاصی و قبایح است و در نتیجه انسان هیچ گونه مسئولیتی نسبت به افعالش ندارد؛ می گوید در واقع این گونه نیست، بلکه اهل سنت و جماعت در تفاسیری که از خود ارایه کردند، مثل امامیه در مسیر میان جبر و اختیار قرار دارند و مبنای اعتقادی اشان چیزی جز آن چه که آن ها به آن معتقدند نیست. می نویسد:« نقله عن الاکثر ان العبد لا تاثیر له فی الکفر و المعاصی نقل باطل بل جمهور اهل السنه المثبته للقدر من جمیع الطوایف یقولون ان العبد فاعل لفعله حقیقه و ان له قدره حقیقیه و استطاعه حقیقیه و هم لا ینکرون تاثیر الاسباب الطبیعیه بل یقرون بما دل علیه الشرع و العقل من ان الله یخلق السحاب با الریاح و ینزل الماء باالسحاب و ینبت النبات با الماء و لا یقولون ان القوی و الطبایع الموجوده فی المخلوقات لا تاثیر لها بل یقرون ان لها تاثیرا لفظا و معنا» <ref>همان، ص 12.</ref>
خط ۴۴: خط ۴۵:
یعنی استناد رافضیه( امامیه) به اکثر اهل سنت مبنی بر این که عبد هیچ گونه مسئولیتی نسبت به افعالش در کفر و معاصی ندارد، استنادی باطل است، بلکه جمهور اهل سنت آن ها که مثبت قدر از تمامی طوایف هستند، معتقدند که عبد به طور واقعی فاعل فعل خویش و نیز دارای قدرت و استطاعت حقیقی است. علاوه، این طوایف منکر اسباب و علل طبیعی (در ایجاد حوادث) نیستند، زیرا  به آن چه شرع و عقل می گوید اقرار دارند که خدای متعال ابر را توسط باد خلق می کند و آب(باران) را توسط ابر از آسمان نازل می کند و گیاه را توسط باران می رویاند و نمی گویند که این قوا و طبایعی که در مخلوقات وجود دارد، هیچ تاثیری ندارد، بلکه اقرار دارند که آن ها دارای تاثیر اند.
یعنی استناد رافضیه( امامیه) به اکثر اهل سنت مبنی بر این که عبد هیچ گونه مسئولیتی نسبت به افعالش در کفر و معاصی ندارد، استنادی باطل است، بلکه جمهور اهل سنت آن ها که مثبت قدر از تمامی طوایف هستند، معتقدند که عبد به طور واقعی فاعل فعل خویش و نیز دارای قدرت و استطاعت حقیقی است. علاوه، این طوایف منکر اسباب و علل طبیعی (در ایجاد حوادث) نیستند، زیرا  به آن چه شرع و عقل می گوید اقرار دارند که خدای متعال ابر را توسط باد خلق می کند و آب(باران) را توسط ابر از آسمان نازل می کند و گیاه را توسط باران می رویاند و نمی گویند که این قوا و طبایعی که در مخلوقات وجود دارد، هیچ تاثیری ندارد، بلکه اقرار دارند که آن ها دارای تاثیر اند.


و اما در تایید مطالب پیش گفته به قسمت کوتاهی از کلمات ابن تیمیه اشاره می شود. می نویسد:«و اهل السنه یقولون .... ان العبد فاعل و الله خلقه فاعلا و العبد مریدا مختار و الله جعله مریدا مختارا» <ref>همان، ص 236</ref>
و اما در تایید مطالب پیش گفته به قسمت کوتاهی از کلمات ابن تیمیه اشاره می شود. می نویسد:«و اهل السنه یقولون .... ان العبد فاعل و الله خلقه فاعلا و العبد مریدا مختار و الله جعله مریدا مختارا» <ref>همان، ص 236</ref> یعنی اهل سنت معتقدند که عبد فاعل(واقعی) است و خدای متعال وی را به صورت فاعل خلق کرده و مرید و مختار است، زیرا خدای متعال او را مرید و مختار آفریده است. ابن تیمیه در ادامه این فراز به آیات فراوانی که ناظر به ادعای فوق است اشاره می کند و می نویسد:«فدلیلهم اقتضی مشیه العبد و انه فاعل با الاختیار و هذا الدلیل اقتضی ان هذه المشیه و الاختیار حصلت بمشیه الرب فکلا الامرین حق» همان، ص 237


یعنی اهل سنت معتقدند که عبد فاعل(واقعی) است و خدای متعال وی را به صورت فاعل خلق کرده و مرید و مختار است، زیرا خدای متعال او را مرید و مختار آفریده است. ابن تیمیه در ادامه این فراز به آیات فراوانی که ناظر به ادعای فوق است اشاره می کند و می نویسد:«فدلیلهم اقتضی مشیه العبد و انه فاعل با الاختیار و هذا الدلیل اقتضی ان هذه المشیه و الاختیار حصلت بمشیه الرب فکلا الامرین حق» همان، ص 237
پس اعتقاد اهل سنت بر اقضای مشیت عبد بر فاعل با لاختیار بودن عبد است که البته این مشیت به مشیت پروردگار گره خورده است و حال آن که هر دو مشیت حق است.  
پس اعتقاد اهل سنت بر اقضای مشیت عبد بر فاعل با لاختیار بودن عبد است که البته این مشیت به مشیت پروردگار گره خورده است و حال آن که هر دو مشیت حق است.  
   
   
خط ۶۵: خط ۶۵:
ملاحظه می کنیم که این مطالب کاملا به معتقدات امامیه شباهت دارد خصوصا آن جا که می نویسد:«و هم وسط فی باب افعال  الله بین القدریه و الجبریه» <ref>همان</ref>
ملاحظه می کنیم که این مطالب کاملا به معتقدات امامیه شباهت دارد خصوصا آن جا که می نویسد:«و هم وسط فی باب افعال  الله بین القدریه و الجبریه» <ref>همان</ref>


از چنین تصریحی بر می آید اهل سنتی که ابن تیمیه عقاید شان را باز گو می کند و مهم تر آن ها را فرقه ناجیه می خواند، همانند امامیه عقیده ای وسط داشتند و در تفسیر جبر و اختیار، امر راه وسط یعنی امر بین الامرین را انتخاب کردند. وی در ادامه بیان می کند که عباد بر مبنای اختیار، افعال شان را انجام می دهند و از  این رو، حقیقتا فاعل فعل خویش هستند همان گونه که خدای متعال نیز خالق افعال خویش است. عبد هم مومن است هم کافر، هم فاجر است هم نماز خوان و روزه دار. بندگان قادر اند که افعال را با اراده خویش انجام دهند، حال آن که خدا خالق قدرت و اراده آن ها است. می نویسد:«و العباد فاعلون حقیقه و الله خالق افعالهم  و العبد هو المومن و الکافر و البر و الفاجر و المصلی و الصائم و للعباد قدره علی اعمالهم و لهم اراده و الله خالقهم و خالق قدرتهم و ارادتهم » <ref>همان، ص 123</ref>
از چنین تصریحی بر می آید اهل سنتی که ابن تیمیه عقاید شان را باز گو می کند و مهم تر آن ها را فرقه ناجیه می خواند، همانند امامیه عقیده ای وسط داشتند و در تفسیر جبر و اختیار، امر راه وسط یعنی امر بین الامرین را انتخاب کردند. وی در ادامه بیان می کند که عباد بر مبنای اختیار، افعال شان را انجام می دهند و از  این رو، حقیقتا فاعل فعل خویش هستند همان گونه که خدای متعال نیز خالق افعال خویش است. عبد هم مومن است هم کافر، هم فاجر است هم نماز خوان و روزه دار. بندگان قادر اند که افعال را با اراده خویش انجام دهند، حال آن که خدا خالق قدرت و اراده آن ها است. می نویسد:«و العباد فاعلون حقیقه و الله خالق افعالهم  و العبد هو المومن و الکافر و البر و الفاجر و المصلی و الصائم و للعباد قدره علی اعمالهم و لهم اراده و الله خالقهم و خالق قدرتهم و ارادتهم » <ref>همان، ص 123</ref>ابن تیمیه در ادامه به فرقه هایی کنایه یا تعریض می زند که قایل به جبر هستند و انسان را مسلوب الاختیار می دانند. <ref>همان.</ref>
 
ابن تیمیه در ادامه به فرقه هایی کنایه یا تعریض می زند که قایل به جبر هستند و انسان را مسلوب الاختیار می دانند. <ref>همان.</ref>


با توجه به جملات ابن تیمیه که خود را سخنگوی اهل سنت می داند، نشانه های واضح عدم اعتقاد به جبر و اختیار دیده می شود. بنا بر این، نمی توان از  صراحت این گونه جملات چشم پوشی کرد که می تواند تداعی کننده اعتقاد امامیه و کسانی که در این مسیر قرار دارند، باشد. این نوع تعابیر گاهی کاملا با تفاسیر شیعه از جبر و اختیار شباهت دارد، جایی که می نویسد: «و هم وسط فی باب افعال الله بین القدریه و الجبریه.» وسط میان قدر و جبر یعنی امر بین الامرین. یا می نویسد «و العباد فاعلون حقیقه و الله خالق افعالهم»  این گونه بیانات ناظر به این معنا است همان طور که انسان فاعل حقیقی فعل خویش است، در همان حال خدا نیز خالق افعال وی است. یا می نویسد: «و للعباد قدره علی اعمالهم و لهم اراده و الله خالقهم و خالق قدرتهم و ارادتهم.» آیا می توان جملاتی از این صریح تر در تفسیر جبر و اختیار که همان تفسیر راهگشای اولیای دین یعنی نظریه امر بین الامرین می باشد، یافت!  
با توجه به جملات ابن تیمیه که خود را سخنگوی اهل سنت می داند، نشانه های واضح عدم اعتقاد به جبر و اختیار دیده می شود. بنا بر این، نمی توان از  صراحت این گونه جملات چشم پوشی کرد که می تواند تداعی کننده اعتقاد امامیه و کسانی که در این مسیر قرار دارند، باشد. این نوع تعابیر گاهی کاملا با تفاسیر شیعه از جبر و اختیار شباهت دارد، جایی که می نویسد: «و هم وسط فی باب افعال الله بین القدریه و الجبریه.» وسط میان قدر و جبر یعنی امر بین الامرین. یا می نویسد «و العباد فاعلون حقیقه و الله خالق افعالهم»  این گونه بیانات ناظر به این معنا است همان طور که انسان فاعل حقیقی فعل خویش است، در همان حال خدا نیز خالق افعال وی است. یا می نویسد: «و للعباد قدره علی اعمالهم و لهم اراده و الله خالقهم و خالق قدرتهم و ارادتهم.» آیا می توان جملاتی از این صریح تر در تفسیر جبر و اختیار که همان تفسیر راهگشای اولیای دین یعنی نظریه امر بین الامرین می باشد، یافت!  
confirmed
۵٬۷۴۷

ویرایش