محمود خليل: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|- | |- | ||
|زاده | |زاده | ||
|1956 | |1956 م، [[فلسطین]] | ||
|- | |- | ||
|دین و مذهب | |دین و مذهب | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''محمود خلیل احمد محسن''' در تاریخ 10/1/1928 میلادی در قصبه المجدل [[عسقلان]] [[فلسطین]] به دنیا آمد و در شهر المجدل تحصیل کرد در سال 1945 میلادی ازدواج کرد و حدود یک سال بعد خداوند به او دختری عطا کرد، بعد از گذشت ماهها تحصیل در مدرسه چون متاهل بود و امرار معاش برایش سخت بود به تجارت که پیشه پدرش بود پرداخت. تا اینکه در سال 1978 به فکر یک پروژه اسلامی بی سابقه در رفح افتادم که ساخت یک کتابخانه اسلامی است. شروع به ترک تدریجی تجارت کرد و شروع به ساخت و توسعه این کتابخانه کرد. ایشان برای خرید کتاب به [[بیتالمقدس]] و [[الخلیل]] میرفت و پسرش نیز از [[مصر]] کتاب میآورد، اینچنین کتابخانه شروع به کار کرد و توسعه یافت و حضور گسترده مردم به چشم میخورد،؛ زیرا بسیاری از برادران از این کتابخانه، کتاب میخریدند تا زمانی که کتابخانه دانشگاه افتتاح شد و جامعه اسلامی [[غزه]] یک کتابخانه بزرگ و جامع تأسیس کرد و به چراغ راه [[نوارغزه]] تبدیل شد. | '''محمود خلیل احمد محسن''' در تاریخ 10/1/1928 میلادی در قصبه المجدل [[عسقلان]] [[فلسطین]] به دنیا آمد و در شهر المجدل تحصیل کرد در سال 1945 میلادی ازدواج کرد و حدود یک سال بعد خداوند به او دختری عطا کرد، بعد از گذشت ماهها تحصیل در مدرسه چون متاهل بود و امرار معاش برایش سخت بود به تجارت که پیشه پدرش بود پرداخت. تا اینکه در سال 1978 به فکر یک پروژه اسلامی بی سابقه در رفح افتادم که ساخت یک کتابخانه اسلامی است. شروع به ترک تدریجی تجارت کرد و شروع به ساخت و توسعه این کتابخانه کرد. ایشان برای خرید کتاب به [[بیتالمقدس]] و [[الخلیل]] میرفت و پسرش نیز از [[مصر]] کتاب میآورد، اینچنین کتابخانه شروع به کار کرد و توسعه یافت و حضور گسترده مردم به چشم میخورد،؛ زیرا بسیاری از برادران از این کتابخانه، کتاب میخریدند تا زمانی که کتابخانه دانشگاه افتتاح شد و جامعه اسلامی [[غزه]] یک کتابخانه بزرگ و جامع تأسیس کرد و به چراغ راه [[نوارغزه]] تبدیل شد. | ||
=لبیک به ندای اخوان= | == لبیک به ندای اخوان == | ||
او به ندای جنبش [[اخوانالمسلمین]] لبیک گفت. و نقش بزرگی که مجاهدین اخوان در جنگ [[فلسطین]] داشتند را نگاه و بررسی کرد و از این رو این دعوت را تحسین کرد. وی از ورود خود به [[اخوانالمسلمین|اخوان]] اینگونه میگوید: در سال 1951 میلادی خلاء فکری وجود داشت که در آن زمان [[کمونیسم]] مردم را کنترل میکرد و با ورود ارتش [[مصر]] به [[غزه]]، مبلغان [[اخوانالمسلمین]] وارد [[نوار غزه]] شدند و شروع به فعالیت کردند. شروع فراخوان اخوانالمسلمین در [[فلسطین]]، تقریباً در سال 1952 میلادی که به دست شیخ ''اسماعیل مصری'' صورت گرفت. | او به ندای جنبش [[اخوانالمسلمین]] لبیک گفت. و نقش بزرگی که مجاهدین اخوان در جنگ [[فلسطین]] داشتند را نگاه و بررسی کرد و از این رو این دعوت را تحسین کرد. وی از ورود خود به [[اخوانالمسلمین|اخوان]] اینگونه میگوید: در سال 1951 میلادی خلاء فکری وجود داشت که در آن زمان [[کمونیسم]] مردم را کنترل میکرد و با ورود ارتش [[مصر]] به [[غزه]]، مبلغان [[اخوانالمسلمین]] وارد [[نوار غزه]] شدند و شروع به فعالیت کردند. شروع فراخوان اخوانالمسلمین در [[فلسطین]]، تقریباً در سال 1952 میلادی که به دست شیخ ''اسماعیل مصری'' صورت گرفت. | ||
سپس میافزاید: در ابتدای فراخوان، پیوستن هر فردی به اخوانالمسلمین سخت بود، بنابراین فرآیند تشکیلات پس از بررسی دقیق و جلسات متعدد و زمان طولانی تا انتخاب وی در صفوف این گروه صورت میگیرد و این دلیل محرمانه بودن و استحکام سازمان آن است. وی میافزاید: شیخ [[احمد یاسین]]، شیخ عبدالفتاح دخان، شیخ ابراهیم الیزوری، شیخ محمد النجار، شیخ حماد الحسنات و دیگران در خانه شیخ حسین به طور بسیار مخفیانه به بررسی امور گروه میپرداختند. شیخ حسین در آن زمان مرجع بزرگ دینی و فقهی بود. وی ادامه میدهد: در ابتدا خطبه و درس، ابزار غالب ارتباطات سازمانی، تعلیم و تربیت و تعلیمات دینی اخوان بود و پس از آن برادران ما چند بروشور خلاصه کوچک (فقط 20 یا 30 صفحه) به ما میدادند تا خواندن و درک آنها برای همه آسانتر بود. سپس کم کم پیشرفت کرد تا اینکه کتابها گسترش یافت و در دسترس همه قرار گرفت. | سپس میافزاید: در ابتدای فراخوان، پیوستن هر فردی به اخوانالمسلمین سخت بود، بنابراین فرآیند تشکیلات پس از بررسی دقیق و جلسات متعدد و زمان طولانی تا انتخاب وی در صفوف این گروه صورت میگیرد و این دلیل محرمانه بودن و استحکام سازمان آن است. وی میافزاید: شیخ [[احمد یاسین]]، شیخ عبدالفتاح دخان، شیخ ابراهیم الیزوری، شیخ محمد النجار، شیخ حماد الحسنات و دیگران در خانه شیخ حسین به طور بسیار مخفیانه به بررسی امور گروه میپرداختند. شیخ حسین در آن زمان مرجع بزرگ دینی و فقهی بود. وی ادامه میدهد: در ابتدا خطبه و درس، ابزار غالب ارتباطات سازمانی، تعلیم و تربیت و تعلیمات دینی اخوان بود و پس از آن برادران ما چند بروشور خلاصه کوچک (فقط 20 یا 30 صفحه) به ما میدادند تا خواندن و درک آنها برای همه آسانتر بود. سپس کم کم پیشرفت کرد تا اینکه کتابها گسترش یافت و در دسترس همه قرار گرفت. | ||
=اخوان بعد از سختی= | == اخوان بعد از سختی == | ||
وی در تشریح این وضعیت میگوید: اخوان به وضوح کوچک شده و اکثریت کار تشکیلاتی اخوان پس از ضربات دردناکی که به آنها وارد شد متوقف شده بود، کار در آن زمان بسیار مخفی بود و فقط کسی میتوانست که ایمانش قوی بود. تا بعد از شکست دولت در سال 1967 میلادی شروع به اتحاد کردند و برخی از آنها دوباره گرد هم آمدند و جلساتی برگزار کردند. ابتدا شیخ عیسی النشر برگزیده شد زیرا از من داناتر و در این کار تواناتر بود. | وی در تشریح این وضعیت میگوید: اخوان به وضوح کوچک شده و اکثریت کار تشکیلاتی اخوان پس از ضربات دردناکی که به آنها وارد شد متوقف شده بود، کار در آن زمان بسیار مخفی بود و فقط کسی میتوانست که ایمانش قوی بود. تا بعد از شکست دولت در سال 1967 میلادی شروع به اتحاد کردند و برخی از آنها دوباره گرد هم آمدند و جلساتی برگزار کردند. ابتدا شیخ عیسی النشر برگزیده شد زیرا از من داناتر و در این کار تواناتر بود. | ||
او از برادرانش یاد میکند و میگوید: در سال 1952میلادی در [[مصر]] کودتایی که در رأس آن یکی از [[اخوانالمسلمین|اخوانالمسلمین]] به نام رهبر مجاهد عبدالمنعم عبدالرئوف روی داد، او فرمانده گردان فلسطینی در ارتش مخفی ارتش بود. اخوان در آن زمان در سال 1948 میلادی وارد [[فلسطین]] شد. ملک فاروق از تاج و تخت سرنگون شد و به یاد دارم که از جمله کارهایی که در یکی از خطبههای خود انجام میداد این بود که قرآن را در یک دست و اسلحه در دیگری بود و گفت: فلسطین جز با این و این آزاد نمیشود. | او از برادرانش یاد میکند و میگوید: در سال 1952میلادی در [[مصر]] کودتایی که در رأس آن یکی از [[اخوانالمسلمین|اخوانالمسلمین]] به نام رهبر مجاهد عبدالمنعم عبدالرئوف روی داد، او فرمانده گردان فلسطینی در ارتش مخفی ارتش بود. اخوان در آن زمان در سال 1948 میلادی وارد [[فلسطین]] شد. ملک فاروق از تاج و تخت سرنگون شد و به یاد دارم که از جمله کارهایی که در یکی از خطبههای خود انجام میداد این بود که قرآن را در یک دست و اسلحه در دیگری بود و گفت: فلسطین جز با این و این آزاد نمیشود. | ||
= | == منابع == | ||
* ر.ک: مدخل محمود خليل محسن در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | |||
* ر. ک: مدخل محمود خليل محسن در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | |||
[[رده:اخوانالمسلمین]] | [[رده:اخوانالمسلمین]] | ||
[[رده:اعضای اخوانالمسلمین]] | [[رده:اعضای اخوانالمسلمین]] | ||
[[رده:مصر]] | [[رده:مصر]] |
نسخهٔ ۲۶ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۴۰
نام | محمود خلیل |
---|---|
زاده | 1956 م، فلسطین |
دین و مذهب | اسلام، تسنن |
فعالیتها | همکاری با اخوانالمسلمین |
محمود خلیل احمد محسن در تاریخ 10/1/1928 میلادی در قصبه المجدل عسقلان فلسطین به دنیا آمد و در شهر المجدل تحصیل کرد در سال 1945 میلادی ازدواج کرد و حدود یک سال بعد خداوند به او دختری عطا کرد، بعد از گذشت ماهها تحصیل در مدرسه چون متاهل بود و امرار معاش برایش سخت بود به تجارت که پیشه پدرش بود پرداخت. تا اینکه در سال 1978 به فکر یک پروژه اسلامی بی سابقه در رفح افتادم که ساخت یک کتابخانه اسلامی است. شروع به ترک تدریجی تجارت کرد و شروع به ساخت و توسعه این کتابخانه کرد. ایشان برای خرید کتاب به بیتالمقدس و الخلیل میرفت و پسرش نیز از مصر کتاب میآورد، اینچنین کتابخانه شروع به کار کرد و توسعه یافت و حضور گسترده مردم به چشم میخورد،؛ زیرا بسیاری از برادران از این کتابخانه، کتاب میخریدند تا زمانی که کتابخانه دانشگاه افتتاح شد و جامعه اسلامی غزه یک کتابخانه بزرگ و جامع تأسیس کرد و به چراغ راه نوارغزه تبدیل شد.
لبیک به ندای اخوان
او به ندای جنبش اخوانالمسلمین لبیک گفت. و نقش بزرگی که مجاهدین اخوان در جنگ فلسطین داشتند را نگاه و بررسی کرد و از این رو این دعوت را تحسین کرد. وی از ورود خود به اخوان اینگونه میگوید: در سال 1951 میلادی خلاء فکری وجود داشت که در آن زمان کمونیسم مردم را کنترل میکرد و با ورود ارتش مصر به غزه، مبلغان اخوانالمسلمین وارد نوار غزه شدند و شروع به فعالیت کردند. شروع فراخوان اخوانالمسلمین در فلسطین، تقریباً در سال 1952 میلادی که به دست شیخ اسماعیل مصری صورت گرفت.
سپس میافزاید: در ابتدای فراخوان، پیوستن هر فردی به اخوانالمسلمین سخت بود، بنابراین فرآیند تشکیلات پس از بررسی دقیق و جلسات متعدد و زمان طولانی تا انتخاب وی در صفوف این گروه صورت میگیرد و این دلیل محرمانه بودن و استحکام سازمان آن است. وی میافزاید: شیخ احمد یاسین، شیخ عبدالفتاح دخان، شیخ ابراهیم الیزوری، شیخ محمد النجار، شیخ حماد الحسنات و دیگران در خانه شیخ حسین به طور بسیار مخفیانه به بررسی امور گروه میپرداختند. شیخ حسین در آن زمان مرجع بزرگ دینی و فقهی بود. وی ادامه میدهد: در ابتدا خطبه و درس، ابزار غالب ارتباطات سازمانی، تعلیم و تربیت و تعلیمات دینی اخوان بود و پس از آن برادران ما چند بروشور خلاصه کوچک (فقط 20 یا 30 صفحه) به ما میدادند تا خواندن و درک آنها برای همه آسانتر بود. سپس کم کم پیشرفت کرد تا اینکه کتابها گسترش یافت و در دسترس همه قرار گرفت.
اخوان بعد از سختی
وی در تشریح این وضعیت میگوید: اخوان به وضوح کوچک شده و اکثریت کار تشکیلاتی اخوان پس از ضربات دردناکی که به آنها وارد شد متوقف شده بود، کار در آن زمان بسیار مخفی بود و فقط کسی میتوانست که ایمانش قوی بود. تا بعد از شکست دولت در سال 1967 میلادی شروع به اتحاد کردند و برخی از آنها دوباره گرد هم آمدند و جلساتی برگزار کردند. ابتدا شیخ عیسی النشر برگزیده شد زیرا از من داناتر و در این کار تواناتر بود. او از برادرانش یاد میکند و میگوید: در سال 1952میلادی در مصر کودتایی که در رأس آن یکی از اخوانالمسلمین به نام رهبر مجاهد عبدالمنعم عبدالرئوف روی داد، او فرمانده گردان فلسطینی در ارتش مخفی ارتش بود. اخوان در آن زمان در سال 1948 میلادی وارد فلسطین شد. ملک فاروق از تاج و تخت سرنگون شد و به یاد دارم که از جمله کارهایی که در یکی از خطبههای خود انجام میداد این بود که قرآن را در یک دست و اسلحه در دیگری بود و گفت: فلسطین جز با این و این آزاد نمیشود.
منابع
- ر.ک: مدخل محمود خليل محسن در ویکیاخوان؛ ikhwanwiki.com..