محمد تقی بهجت: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام'
جز (جایگزینی متن - '{{جعبه اطلاعات اشخاص' به '{{جعبه اطلاعات شخصیت')
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام')
خط ۲۱: خط ۲۱:


== تولد ==
== تولد ==
شب جمعه بیست‌وپنجم شوال سال ۱۳۳۴ هجری قمری برابر با دوم شهریور ماه ۱۲۹۵ خورشیدی، خانه کربلایی محمود، غرق نور و شادی شد. در آن شب نورانی، نوزادی پا به عرصه وجود گذاشت که سال‌ها بعد قلب انبوهی از شیفتگان علم و معرفت، و [[شیعیان]] خاندان عصمت و طهارت علیه السلام را روشن ساخت: آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی بهجت. کربلایی محمود مردی صالح، خوشنام و معتمَد مردم [[فومن]]، با الهام از‌هاتفی که در جوانی گوش جانش را نواخته بود، نام فرزند نو رسیده‌اش را «محمدتقی» گذاشت.
شب جمعه بیست‌وپنجم شوال سال ۱۳۳۴ هجری قمری برابر با دوم شهریور ماه ۱۲۹۵ خورشیدی، خانه کربلایی محمود، غرق نور و شادی شد. در آن شب نورانی، نوزادی پا به عرصه وجود گذاشت که سال‌ها بعد قلب انبوهی از شیفتگان علم و معرفت، و [[شیعیان]] خاندان عصمت و طهارت علیه‌السلام را روشن ساخت: آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی بهجت. کربلایی محمود مردی صالح، خوشنام و معتمَد مردم [[فومن]]، با الهام از‌هاتفی که در جوانی گوش جانش را نواخته بود، نام فرزند نو رسیده‌اش را «محمدتقی» گذاشت.


نخستین رویداد مهم در زندگی محمدتقی، مرگ مادر، در شانزده ماهگی او بود. مرگ مادر، خانواده را سوگوار کرد و از آن پس، خواهر بزرگتر، مادر برادر شد. در دوران خردسالی، محمدتقی هم‌نشین خلوت پدر بود و می‌دید که چگونه عشق به [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‌بیت اطهارعلیه السلام]] از قلب محزون پدر می‌تراود و بر صفحه کاغذ، مرثیه‌هایی می‌شود که داغداران عزای حسینی علیه السلام زمزمه‌اش می‌کنند و محافل خود را با آن سروده‌ها رونق می‌دهند. محمدتقی در همه این لحظه‌ها هم‌نشین پدر بود و در حالی که گاهی خود نیز مرثیه می‌سرود، آرام آرام دل به آن شهید عشق بست و حزن آن امام مظلوم تا پایان عمر در جانش نشست.
نخستین رویداد مهم در زندگی محمدتقی، مرگ مادر، در شانزده ماهگی او بود. مرگ مادر، خانواده را سوگوار کرد و از آن پس، خواهر بزرگتر، مادر برادر شد. در دوران خردسالی، محمدتقی هم‌نشین خلوت پدر بود و می‌دید که چگونه عشق به [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‌بیت اطهارعلیه‌السلام]] از قلب محزون پدر می‌تراود و بر صفحه کاغذ، مرثیه‌هایی می‌شود که داغداران عزای حسینی علیه‌السلام زمزمه‌اش می‌کنند و محافل خود را با آن سروده‌ها رونق می‌دهند. محمدتقی در همه این لحظه‌ها هم‌نشین پدر بود و در حالی که گاهی خود نیز مرثیه می‌سرود، آرام آرام دل به آن شهید عشق بست و حزن آن امام مظلوم تا پایان عمر در جانش نشست.
زمزمه مرثیه‌های حسینی، از کوچه‌باغ‌های فومن، او را به گوشه دنج مکتب‌خانه ملاحسین کوکبی فومنی کشاند و پای تلاوت آیات پرشور [[قرآن]] نشاند. در آن سکوت شورانگیز با نوای ملکوتی «الحمدلله رب العالمین» آشنا شد. آنگاه خود زبان به تلاوت آیات بینات گشود و شوقمندانه سوره‌هایی از [[قرآن کریم]] را به‌خاطر سپرد. اما روح تشنه‌اش همچنان جویای زلال معرفت بود و پیمانه الفاظ و حروف سیرابش نمی‌کرد.
زمزمه مرثیه‌های حسینی، از کوچه‌باغ‌های فومن، او را به گوشه دنج مکتب‌خانه ملاحسین کوکبی فومنی کشاند و پای تلاوت آیات پرشور [[قرآن]] نشاند. در آن سکوت شورانگیز با نوای ملکوتی «الحمدلله رب العالمین» آشنا شد. آنگاه خود زبان به تلاوت آیات بینات گشود و شوقمندانه سوره‌هایی از [[قرآن کریم]] را به‌خاطر سپرد. اما روح تشنه‌اش همچنان جویای زلال معرفت بود و پیمانه الفاظ و حروف سیرابش نمی‌کرد.


بدین روی وارد حوزه علمیه فومن شد تا معانی آیات قرآن کریم و معارف روایات [[ائمه اطهار(ع)|ائمه اطهارعلیه السلام]] گوش جانش را بنوازد. در همان حوزه کوچک اما سرشاراز مباحثه و گفتگوی علمی، نخستین گام‌های علمی و معنوی را برداشت. با جدیتی وصف ناشدنی و شوقی شگفت، دروس حوزوی را کنار برخی متون فارسی همچون بوستان، گلستان و کلیله و دمنه فرا گرفت و طی هفت سال کوشش مستمر، در زمره شاگردان برتر استادان، جا گرفت.
بدین روی وارد حوزه علمیه فومن شد تا معانی آیات قرآن کریم و معارف روایات [[ائمه اطهار(ع)|ائمه اطهارعلیه‌السلام]] گوش جانش را بنوازد. در همان حوزه کوچک اما سرشاراز مباحثه و گفتگوی علمی، نخستین گام‌های علمی و معنوی را برداشت. با جدیتی وصف ناشدنی و شوقی شگفت، دروس حوزوی را کنار برخی متون فارسی همچون بوستان، گلستان و کلیله و دمنه فرا گرفت و طی هفت سال کوشش مستمر، در زمره شاگردان برتر استادان، جا گرفت.
اما این مقدار، همه بهره و نصیب محمدتقی از حوزه علمیه فومن نبود. این دوره به لحظه ‌های ناب کسب معرفت و اخلاق و تهذیب نفس و کسب فیض از محضر عالمانی چون آیت‌الله حاج شیخ احمد سعیدی فومنی آراسته شد. لحظه‌های دل‌انگیز حضور در [[نماز]] آن عالم بزرگوار که افزون بر خضوع و خشوع ربانی، حالاتی شگفت و راز آلود در تکلم عاشقانه‌اش با خداوند داشت، توام با شکوهی معنوی بود که هیچگاه از خاطر امام و مأموم محو نشد.
اما این مقدار، همه بهره و نصیب محمدتقی از حوزه علمیه فومن نبود. این دوره به لحظه ‌های ناب کسب معرفت و اخلاق و تهذیب نفس و کسب فیض از محضر عالمانی چون آیت‌الله حاج شیخ احمد سعیدی فومنی آراسته شد. لحظه‌های دل‌انگیز حضور در [[نماز]] آن عالم بزرگوار که افزون بر خضوع و خشوع ربانی، حالاتی شگفت و راز آلود در تکلم عاشقانه‌اش با خداوند داشت، توام با شکوهی معنوی بود که هیچگاه از خاطر امام و مأموم محو نشد.


در [[جمادی‌الثانی]] سال ۱۳۴۸ قمری مطابق با ۱۳۰۸خورشیدی، زمان هجرت از دیار پدری فرا رسید. بی‌گمان در لحظه‌های خلوت محمدتقی با استادان حوزه علمیه فومن -که از دانش‌آموختگان [[نجف]] بودند- لحظه‌هایی نیز به ذکر محاضر درس حوزه علمیه عراق می‌گذشت و او را به وجد می‌آورد و قلب مشتاقش را به صفای حرم حضرت علی علیه السلام و حضرت [[امام حسین علیه السلام]] می‌کوچاند و پای آن قبور نورانی می‌نشاند. آن مجالس و گفتگوها، شوق طلبه فومنی به عتبات عالیات را چنان برانگیخت که سرانجام تصمیم به هجرت گرفت و راهی دیار معصومین علیه السلام شد.
در [[جمادی‌الثانی]] سال ۱۳۴۸ قمری مطابق با ۱۳۰۸خورشیدی، زمان هجرت از دیار پدری فرا رسید. بی‌گمان در لحظه‌های خلوت محمدتقی با استادان حوزه علمیه فومن -که از دانش‌آموختگان [[نجف]] بودند- لحظه‌هایی نیز به ذکر محاضر درس حوزه علمیه عراق می‌گذشت و او را به وجد می‌آورد و قلب مشتاقش را به صفای حرم حضرت علی علیه‌السلام و حضرت [[امام حسین علیه‌السلام]] می‌کوچاند و پای آن قبور نورانی می‌نشاند. آن مجالس و گفتگوها، شوق طلبه فومنی به عتبات عالیات را چنان برانگیخت که سرانجام تصمیم به هجرت گرفت و راهی دیار معصومین علیه‌السلام شد.


== خاطره انتخاب نام ==
== خاطره انتخاب نام ==
خط ۳۵: خط ۳۵:


== پای در راه ==
== پای در راه ==
محمدتقی در سیزده سالگی، دل به هجرت سپرد تا روح ناآرامش در بارگاه امامان معصوم علیه السلام آرام گیرد و ذهن جستجوگرش در حوزه علمیه آن سامان، قرار گیرد. پدر که شوق فرزند فاضلش را دید، همراه یکی از دوستان متمکّنش که قصد تشرف به [[عتبات]] داشت، او را به [[کربلا]] فرستاد.
محمدتقی در سیزده سالگی، دل به هجرت سپرد تا روح ناآرامش در بارگاه امامان معصوم علیه‌السلام آرام گیرد و ذهن جستجوگرش در حوزه علمیه آن سامان، قرار گیرد. پدر که شوق فرزند فاضلش را دید، همراه یکی از دوستان متمکّنش که قصد تشرف به [[عتبات]] داشت، او را به [[کربلا]] فرستاد.
اما محمدتقی در سفر اول، موفق به خروج از مرز نشد و مأموران مرزی به بهانه عدم همراهی والدین یا نداشتن جواز خروج، از ورودش به [[عراق]] جلوگیری کردند. این اتفاق اگرچه روح مشتاقش را آزرد، اما یادآوری رخدادی معنوی در دوران کودکی‌اش، او را مطمئن ساخت که به کربلا خواهد رفت و اینگونه نیز شد؛ سرانجام توانست خاک مقدس کربلا را ببوسد. این زمان، محمدتقی تا چهارده سالگی چند ماه فاصله داشت و به رغم بزرگی روح و انبوهی دانش، هنوز به سن تکلیف نرسیده بود.
اما محمدتقی در سفر اول، موفق به خروج از مرز نشد و مأموران مرزی به بهانه عدم همراهی والدین یا نداشتن جواز خروج، از ورودش به [[عراق]] جلوگیری کردند. این اتفاق اگرچه روح مشتاقش را آزرد، اما یادآوری رخدادی معنوی در دوران کودکی‌اش، او را مطمئن ساخت که به کربلا خواهد رفت و اینگونه نیز شد؛ سرانجام توانست خاک مقدس کربلا را ببوسد. این زمان، محمدتقی تا چهارده سالگی چند ماه فاصله داشت و به رغم بزرگی روح و انبوهی دانش، هنوز به سن تکلیف نرسیده بود.
محمدتقی به منزل عمویش که در آن زمان مقیم کربلا بود، وارد شد و پس از حدود یک سال به مدرسه رفت و در حجره ساکن شد. حوزه علمیه کربلا در آن زمان، استادان مهمی را در خود جای داده بود و محمدتقی در این سال‌ها ادبیات عرب و بخشی از کتاب‌های [[فقه]] و [[اصول]] را خواند و در سال دوم سکونتش در کربلا، نزد حضرت آیت‌الله حاج شیخ جعفر حائری فومنی و با حضور پدر بزرگوارش که به کربلا مشرف شده بود، به کسوت روحانیت درآمد.
محمدتقی به منزل عمویش که در آن زمان مقیم کربلا بود، وارد شد و پس از حدود یک سال به مدرسه رفت و در حجره ساکن شد. حوزه علمیه کربلا در آن زمان، استادان مهمی را در خود جای داده بود و محمدتقی در این سال‌ها ادبیات عرب و بخشی از کتاب‌های [[فقه]] و [[اصول]] را خواند و در سال دوم سکونتش در کربلا، نزد حضرت آیت‌الله حاج شیخ جعفر حائری فومنی و با حضور پدر بزرگوارش که به کربلا مشرف شده بود، به کسوت روحانیت درآمد.
چهار سال در کربلای معلی به تلاش بی‌وقفه در کسب دانش و معرفت گذشت؛ کوششی که با تهذیب نفس و کسب مکارم اخلاق با استمداد از فیوضات حضرت سیدالشهداءعلیه السلام همراه بود.
چهار سال در کربلای معلی به تلاش بی‌وقفه در کسب دانش و معرفت گذشت؛ کوششی که با تهذیب نفس و کسب مکارم اخلاق با استمداد از فیوضات حضرت سیدالشهداءعلیه‌السلام همراه بود.


== مهاجرت به نجف ==
== مهاجرت به نجف ==
دوران سراسر شور در حوزه علمیه کربلا، به زمان سراسر شوق هجرت به [[حوزه علمیه نجف]] و مجاورت آستان ملکوتی امیر مؤمنان و مولای موحدان، علی علیه السلام بدل گشت. محمدتقی که بخشی از دروس سطح حوزه را خوانده بود، گم‌گشته خویش را در حوزه دیرسال و عظیم نجف می‌جست و سرانجام نیز درسال ۱۳۵۲ قمری، برابر با ۱۳۱۲ خورشیدی، پس از چهار سال حضور در کربلا، قدم در راه نجف گذاشت. حوزه پرشکوه و کهن‌سال نجف، در آن دوران اقامت‌گاه عالمان، مجلس فقیهان و مأوای عارفان بود.
دوران سراسر شور در حوزه علمیه کربلا، به زمان سراسر شوق هجرت به [[حوزه علمیه نجف]] و مجاورت آستان ملکوتی امیر مؤمنان و مولای موحدان، علی علیه‌السلام بدل گشت. محمدتقی که بخشی از دروس سطح حوزه را خوانده بود، گم‌گشته خویش را در حوزه دیرسال و عظیم نجف می‌جست و سرانجام نیز درسال ۱۳۵۲ قمری، برابر با ۱۳۱۲ خورشیدی، پس از چهار سال حضور در کربلا، قدم در راه نجف گذاشت. حوزه پرشکوه و کهن‌سال نجف، در آن دوران اقامت‌گاه عالمان، مجلس فقیهان و مأوای عارفان بود.


شیخ محمدتقی دل به اقیانوس بیکران حوزه علمیه نجف سپرد تا گوهر دانش را از آن دریای مواج صید کند. نخست بخش‌های پایانی سطح عالی علوم حوزوی را در محضر استادانی همچون [[حاج شیخ مرتضی طالقانی]]، [[سید هادی میلانی]]، حاج سید ابوالقاسم خویی، شیخ علی‌محمد بروجردی و [[سید محمود شاهرودی]] به پایان رساند و سپس وارد دروس خارج فقه و اصول شد.
شیخ محمدتقی دل به اقیانوس بیکران حوزه علمیه نجف سپرد تا گوهر دانش را از آن دریای مواج صید کند. نخست بخش‌های پایانی سطح عالی علوم حوزوی را در محضر استادانی همچون [[حاج شیخ مرتضی طالقانی]]، [[سید هادی میلانی]]، حاج سید ابوالقاسم خویی، شیخ علی‌محمد بروجردی و [[سید محمود شاهرودی]] به پایان رساند و سپس وارد دروس خارج فقه و اصول شد.
برای تحصیل در دروس خارج، در محضر استادان طراز اول نجف و استوانه‌های فقه و اصول و معارف اهل‌بیت علیه السلام همچون [[آقا ضیاءالدین عراقی|آیت‌الله آقا ضیاء عراقی]] و [[میرزا محمد حسین نائینی|آیت‌الله میرزای نائینی]] در اصول و [[آیت‌الله شیخ محمد کاظم شیرازی]] در فقه زانوی ادب زد و در محضر دریای ژرف حکمت و قله بلند دانش، حکیم بزرگ و بزرگوار، فقیه اهل‌بیت علیه السلام و فیلسوف وارسته، [[آیت‌الله غروی کمپانی]]، آرام گرفت و سال‌ها ماندگار شد. همچنین از محضر درس فقیه برجسته [[آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی]] بهره وافی و کافی برد.
برای تحصیل در دروس خارج، در محضر استادان طراز اول نجف و استوانه‌های فقه و اصول و معارف اهل‌بیت علیه‌السلام همچون [[آقا ضیاءالدین عراقی|آیت‌الله آقا ضیاء عراقی]] و [[میرزا محمد حسین نائینی|آیت‌الله میرزای نائینی]] در اصول و [[آیت‌الله شیخ محمد کاظم شیرازی]] در فقه زانوی ادب زد و در محضر دریای ژرف حکمت و قله بلند دانش، حکیم بزرگ و بزرگوار، فقیه اهل‌بیت علیه‌السلام و فیلسوف وارسته، [[آیت‌الله غروی کمپانی]]، آرام گرفت و سال‌ها ماندگار شد. همچنین از محضر درس فقیه برجسته [[آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی]] بهره وافی و کافی برد.


دقت نظر، تیزهوشی و خلاقیت ذهنی در کسب علم و توجه به نکات ظریف درسی از این طلبه فومنی، شخصیتی ممتاز و برجسته ساخت و او را در چشم و دل استادان و هم‌قطاران برکشید. شیخ محمدتقی علاوه بر [[فقه]] و [[اصول]]، به فلسفه و علوم عقلی نیز توجه داشت. بدین رو کتاب‌های مهم فلسفه مانند «الاشارات و التنبیهات» و «اسفار» را نزد [[آیت‌الله سید حسین بادکوبه‌ای]] فراگرفت.
دقت نظر، تیزهوشی و خلاقیت ذهنی در کسب علم و توجه به نکات ظریف درسی از این طلبه فومنی، شخصیتی ممتاز و برجسته ساخت و او را در چشم و دل استادان و هم‌قطاران برکشید. شیخ محمدتقی علاوه بر [[فقه]] و [[اصول]]، به فلسفه و علوم عقلی نیز توجه داشت. بدین رو کتاب‌های مهم فلسفه مانند «الاشارات و التنبیهات» و «اسفار» را نزد [[آیت‌الله سید حسین بادکوبه‌ای]] فراگرفت.
خط ۵۵: خط ۵۵:


== بازگشت به وطن و اقامت در قم ==
== بازگشت به وطن و اقامت در قم ==
سرانجام پس از شانزده سال سکونت در جوار مضجع نورانی ائمه هدی علیه السلام و حضور فعّال و تلاش خستگی‌ناپذیر در راه کسب علم و معرفت و شاگردی در محضر استادان طراز اول حوزه علمیه نجف و سال‌ها تدریس و تحقیق، همراه با کسب درجه [[اجتهاد]]، با سینه‌ای سرشار از علم و معرفت و قلبی لبریز از شوق و توجه، برای درمان و رفع کسالت‌های ناشی از ریاضت و سخت‌گیری برنفس، به زادگاه خویش بازگشت.
سرانجام پس از شانزده سال سکونت در جوار مضجع نورانی ائمه هدی علیه‌السلام و حضور فعّال و تلاش خستگی‌ناپذیر در راه کسب علم و معرفت و شاگردی در محضر استادان طراز اول حوزه علمیه نجف و سال‌ها تدریس و تحقیق، همراه با کسب درجه [[اجتهاد]]، با سینه‌ای سرشار از علم و معرفت و قلبی لبریز از شوق و توجه، برای درمان و رفع کسالت‌های ناشی از ریاضت و سخت‌گیری برنفس، به زادگاه خویش بازگشت.
ماه [[جمادی‌الثانی]] سال ۱۳۶۴ قمری، برابر با ۱۳۲۴ خورشیدی، تاریخ بازگشت آیت‌الله بهجت در سن کمتر از سی سالگی به [[ایران]] است. مدّت چندانی از ورودش به وطن نگذشته بود که به پیشنهاد خواهر بزرگتر که در حقّ او مادری کرده بود، ازدواج کرد.
ماه [[جمادی‌الثانی]] سال ۱۳۶۴ قمری، برابر با ۱۳۲۴ خورشیدی، تاریخ بازگشت آیت‌الله بهجت در سن کمتر از سی سالگی به [[ایران]] است. مدّت چندانی از ورودش به وطن نگذشته بود که به پیشنهاد خواهر بزرگتر که در حقّ او مادری کرده بود، ازدواج کرد.


خط ۶۶: خط ۶۶:
ایشان همچنین پس از ورود به قم، مشغول تدریس شد و پس از قریب یک سال، به تدریس خارج فقه و اصول همت گماشت که بیش از شصت سال و تا آخرین روزهای عمر پر برکتشان ادامه یافت. در سال‌های اخیر صبح‌ها به تدریس خارج فقه و عصرها به تدریس خارج اصول اشتغال داشت و به انگیزه دوری از شهرت، حجره‌های مدارس و سپس منزل خود را محل تدریس قرار داد؛ اما سرانجام با اصرار شاگردان، نخست در دو [[مسجد]] کوچک و از سال ۱۳۷۵ شمسی در مسجد فاطمیه، درس‌های خود را برگزار کرد و تا پایان عمر در این محل مقدس به تدریس اهتمام ورزید.
ایشان همچنین پس از ورود به قم، مشغول تدریس شد و پس از قریب یک سال، به تدریس خارج فقه و اصول همت گماشت که بیش از شصت سال و تا آخرین روزهای عمر پر برکتشان ادامه یافت. در سال‌های اخیر صبح‌ها به تدریس خارج فقه و عصرها به تدریس خارج اصول اشتغال داشت و به انگیزه دوری از شهرت، حجره‌های مدارس و سپس منزل خود را محل تدریس قرار داد؛ اما سرانجام با اصرار شاگردان، نخست در دو [[مسجد]] کوچک و از سال ۱۳۷۵ شمسی در مسجد فاطمیه، درس‌های خود را برگزار کرد و تا پایان عمر در این محل مقدس به تدریس اهتمام ورزید.


فراز برجسته دیگر فعالیت‌های آیت‌الله بهجت در قم، برگزاری مراسم روضه بود که بیش از چهل سال و تا پایان عمر شریفشان برپا بود. مراسم روضه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام از سوی ایشان ابتدا در منزل و پس از قبول مسئولیت مرجعیت، در مسجد کوچک اما باصفای فاطمیه برگزار می‌شد و ایشان در گرم‌ترین و سردترین روزهای سال، و حتی در بدترین وضعیت جسمی تا اواخر عمرشان، مصرانه در این مجلس شرکت می‌کردند و برای مظلومیت آن امام شهید اشک می‌ریختند. در تابستان‌ها نیز که به [[مشهد مقدس]] مشرف می‌شدند، این مجلس برپا بود. گویی اصرار ایشان در برپایی و حضور در مجلس روضه، اهتمام در عمل به وصیت استادشان بود که فرموده بودند: «روضه هفتگی حضرت اباعبدالله را ترک نکنید.»
فراز برجسته دیگر فعالیت‌های آیت‌الله بهجت در قم، برگزاری مراسم روضه بود که بیش از چهل سال و تا پایان عمر شریفشان برپا بود. مراسم روضه حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام از سوی ایشان ابتدا در منزل و پس از قبول مسئولیت مرجعیت، در مسجد کوچک اما باصفای فاطمیه برگزار می‌شد و ایشان در گرم‌ترین و سردترین روزهای سال، و حتی در بدترین وضعیت جسمی تا اواخر عمرشان، مصرانه در این مجلس شرکت می‌کردند و برای مظلومیت آن امام شهید اشک می‌ریختند. در تابستان‌ها نیز که به [[مشهد مقدس]] مشرف می‌شدند، این مجلس برپا بود. گویی اصرار ایشان در برپایی و حضور در مجلس روضه، اهتمام در عمل به وصیت استادشان بود که فرموده بودند: «روضه هفتگی حضرت اباعبدالله را ترک نکنید.»


مجلس روضه هفتگی ایشان محفل همه دلسوختگان و شیفتگان اهل‌بیت عصمت و طهارت علیه السلام بود؛ کسانی‌که از شهرهای مختلف کشور به شوق شرکت در روضه اباعبدالله الحسین علیه السلام در این محفل جمع می‌شدند و اشک ماتم‌شان در عزای حسین با اشک شوق دیدار این مرجع عظیم‌الشأن در هم می‌آمیخت.
مجلس روضه هفتگی ایشان محفل همه دلسوختگان و شیفتگان اهل‌بیت عصمت و طهارت علیه‌السلام بود؛ کسانی‌که از شهرهای مختلف کشور به شوق شرکت در روضه اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در این محفل جمع می‌شدند و اشک ماتم‌شان در عزای حسین با اشک شوق دیدار این مرجع عظیم‌الشأن در هم می‌آمیخت.


نام آیت‌الله بهجت، نماز و مناجات را در ذهن‌ها تداعی می‌کند. این تداعی و همراهی، دست کم دو دلیل داشت: نخست حالات و معنویت آن وارسته مرد الهی هنگام [[نماز]] بود، و دلیل دیگر، اهتمام شگفت ایشان به برگزاری نماز جماعت در همه روزها و اوقات سال بود که از همان آغاز، بزرگان و زبده عالمان حوزه علمیه در آن شرکت می‌کردند. ایشان نخست تمام نمازهای یومیه را به جماعت در مسجد فاطمیه اقامه می‌کرد؛ اما در سال‌های پایانی عمر به‌دلیل کهولت سن به اقامه نماز ظهر و عصر بسنده کردند. شکوه و عظمت نماز جماعت ایشان در مسجد فاطمیه در هیچ نوشته‌ای نمی‌گنجد و فقط کسانی‌که این عظمت و شکوه معنوی را درک کرده‌اند، می‌توانند شمه‌ای از آن را به بیان آورند. خاطره آن روزها و شب‌ها که صف‌های نماز از صحن مسجد به حیاط و کوچه‌ها می‌رسید، هرگز از حافظه نمازگزاران مسجد فاطمیه محو نخواهد شد و بسا پیران و جوانانی که بی‌تاب آن لحظه‌های ناب معنوی‌اند.
نام آیت‌الله بهجت، نماز و مناجات را در ذهن‌ها تداعی می‌کند. این تداعی و همراهی، دست کم دو دلیل داشت: نخست حالات و معنویت آن وارسته مرد الهی هنگام [[نماز]] بود، و دلیل دیگر، اهتمام شگفت ایشان به برگزاری نماز جماعت در همه روزها و اوقات سال بود که از همان آغاز، بزرگان و زبده عالمان حوزه علمیه در آن شرکت می‌کردند. ایشان نخست تمام نمازهای یومیه را به جماعت در مسجد فاطمیه اقامه می‌کرد؛ اما در سال‌های پایانی عمر به‌دلیل کهولت سن به اقامه نماز ظهر و عصر بسنده کردند. شکوه و عظمت نماز جماعت ایشان در مسجد فاطمیه در هیچ نوشته‌ای نمی‌گنجد و فقط کسانی‌که این عظمت و شکوه معنوی را درک کرده‌اند، می‌توانند شمه‌ای از آن را به بیان آورند. خاطره آن روزها و شب‌ها که صف‌های نماز از صحن مسجد به حیاط و کوچه‌ها می‌رسید، هرگز از حافظه نمازگزاران مسجد فاطمیه محو نخواهد شد و بسا پیران و جوانانی که بی‌تاب آن لحظه‌های ناب معنوی‌اند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش