سلفیت: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'بنیانگذار' به 'بنیانگذار') |
جز (←معنای لغوی) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== معنای لغوی == | == معنای لغوی == | ||
«سلف» در لغت به معنی «پیشین» است. به گفته «ابن فارس» سلف اصلی است که بر تقدم و سبقت دلالت دارد. پس سلف کسانی هستند که در گذشته بودهاند | «سلف» در لغت به معنی «پیشین» است. به گفته «ابن فارس» سلف اصلی است که بر تقدم و سبقت دلالت دارد. پس سلف کسانی هستند که در گذشته بودهاند<ref>احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص95.</ref>. «جوهری» نیز معتقد است که سلف به معنی «مضی»؛ یعنی گذشته آمده است<ref>الجوهری، اسماعیل بن حماد، «الصالح تاج اللغة والصحاح العربیة»، تحقیق: احمد عبدالغفور عطار، ماده سلف، ج۴، ص1376.</ref>. | ||
«جوهری» نیز معتقد است که سلف به معنی | |||
== ابن تیمیه، بنیانگذار سلفیت == | == ابن تیمیه، بنیانگذار سلفیت == | ||
معنی اصطلاحی سلف، در بدعتی ریشه دارد که ابن تیمیه در قرن هفتم ایجاد کرد. وی بر خلاف گذشتگان (سلف)، به مفهوم پردازی واژه سلف پرداخت و آن را در معنایی به کار برد که تا آن زمان، اندیشمندان اسلامی چنین معنایی را درباره سلف اراده نکرده بودند. به گفته | معنی اصطلاحی سلف، در بدعتی ریشه دارد که [[ابن تیمیه]] در قرن هفتم ایجاد کرد. وی بر خلاف گذشتگان (سلف)، به مفهوم پردازی واژه سلف پرداخت و آن را در معنایی به کار برد که تا آن زمان، اندیشمندان اسلامی چنین معنایی را درباره سلف اراده نکرده بودند. به گفته [[ابن تیمیه]]: «سلف کسانی هستند که در سه قرن بهتر اسلام زندگی میکردند و دارای تمامی فضایل بودند و آنان برای حل هر مشکلی، شایستهتر از سایرین هستند...بر شما باد به آثار سلف. آنان آنچه را موجب شفا و کفایت است آوردهاند و پس از آنها کسی چیزی که آنان ندانند، نیاورده است»<ref>احمد بن عبدالحلیم این تیمیه، مجموعة الفتاوی، ج۴، ص96.</ref> | ||
او همچنین روش اهل سنت را جدا از پیروی از پیامبر | او همچنین روش اهل سنت را جدا از پیروی از [[پیامبر اسلام(ص)|پیامبر اسلام(صل الله علیه وآله)]]، پیروی کامل از سلف میشمارد<ref>احمد بن عبدالحلیم این تیمیه، مجموعة الفتاوی، ج۴، ص103</ref>. | ||
ابن تیمیه مذهب سلفیگری را در قرن هفتم احیا کرد و آتش اختلاف را میان جهان اسلام شعلهور ساخت. پس از وی، شاگردش ابن قیم برای زنده نگه داشتن این اندیشه بسیار کوشید، اما وی نیز کاری از پیش نبرد | ابن تیمیه مذهب سلفیگری را در قرن هفتم احیا کرد و آتش اختلاف را میان [[جهان اسلام]] شعلهور ساخت. پس از وی، شاگردش ابن قیم برای زنده نگه داشتن این اندیشه بسیار کوشید، اما وی نیز کاری از پیش نبرد<ref>علیزاده موسوی، سیدمهدی، سلفیگری و وهابیت، جلد۱، ص32.</ref>. | ||
== سلفیت، بعد از ابن تیمیه == | == سلفیت، بعد از ابن تیمیه == | ||
ابن | [[ابن قیم جوزیه|ابن قیم]]، شاگرد [[ابن تیمیه]]، این مسیر را ادامه میدهد و فصلی را با عنوان «فی جواز الفتوی بالآثار السلفیة والتفاوی الصحابیة» میگشاید.<ref>ابن قیم، اعلام الموقعین، ج۵، ص543.</ref> | ||
پایان این زنجیره به وهابیان میرسد که میگویند: «ما معتقدیم که بدعت – و آن جیزی که پس از سه قرن اول رخ داده است – بر خلاف کسانی که آن را به خوب و بد یا پنج نوع تقسیم میکنند، مطلقا نکوهیده است» | پایان این زنجیره به وهابیان میرسد که میگویند: «ما معتقدیم که بدعت – و آن جیزی که پس از سه قرن اول رخ داده است – بر خلاف کسانی که آن را به خوب و بد یا پنج نوع تقسیم میکنند، مطلقا نکوهیده است»<ref>سلیمان بن سهمان النجدی، الهدیة السنیة، الرسالة الثانیة، ص51.</ref>. | ||
== حدیث خیره و مشروعیت سلف == | == حدیث خیره و مشروعیت سلف == | ||
مهمترین دلیلی که سلفیان برای مشروعیت سلف ارائه کردهاند، حدیثی منسوب به پیامبر اکرم(ص) است: | مهمترین دلیلی که سلفیان برای مشروعیت سلف ارائه کردهاند، حدیثی منسوب به [[پیامبر اکرم (ص)|پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله)]] است: | ||
«خیر الناس قرنی، ثم الذین یلونهم، ثم الذین یلونهم، ثم یجیء اقوام تسبق شهادة احدهم یمینه و یمینه شهادته»<ref>بخاری، الصحیح الجامع، ص645، و احمد بن حنبل، المسند، ج۷، ص۱۹۹و۲۰۰.</ref> | «خیر الناس قرنی، ثم الذین یلونهم، ثم الذین یلونهم، ثم یجیء اقوام تسبق شهادة احدهم یمینه و یمینه شهادته»<ref>بخاری، الصحیح الجامع، ص645، و احمد بن حنبل، المسند، ج۷، ص۱۹۹و۲۰۰.</ref> | ||
ترجمه: بهترین مردم، (مردمان) قرن من هستند، سپس کسانی که در پی ایشان میآیند و سپس دیگرانی که در پی آنان میآیند. پس از ایشان، مردمانی میآیند که گواهی هر یک، سوگندشان و سوگند هر کدام، گواهیشان را نقض میکند. | ترجمه: بهترین مردم، (مردمان) قرن من هستند، سپس کسانی که در پی ایشان میآیند و سپس دیگرانی که در پی آنان میآیند. پس از ایشان، مردمانی میآیند که گواهی هر یک، سوگندشان و سوگند هر کدام، گواهیشان را نقض میکند. | ||
سلفیان با تکیه بر این حدیث سه قرن نخستین اسلام را بهترین قرون اسلام میشمارند و به همین سبب، برای کسانی که در این سه قرن زندگی کردهاند، مرجعیت در ابعاد مختلف قائلند. به عقیده آنان نه تنها پیامبر | سلفیان با تکیه بر این حدیث سه قرن نخستین اسلام را بهترین قرون اسلام میشمارند و به همین سبب، برای کسانی که در این سه قرن زندگی کردهاند، مرجعیت در ابعاد مختلف قائلند. به عقیده آنان نه تنها [[پیامبر اکرم (ص)|پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله)]]<nowiki/>در این حدیث به «بهترین بودن» مسلمانان سه قرن نخست اسلام گواهی داده، بلکه مردمان قرون بعدی را مذمت کرده است و چنین وضعیتی نشانگر ضرورت پیروی نسلهای بعدی از این سه قرن است که در اصطلاح به آن «قرون مفضله» میگویند. | ||
== مذهب سلفیگری == | == مذهب سلفیگری == | ||
خط ۲۵: | خط ۲۴: | ||
== حمایت استعمار از سلفیت == | == حمایت استعمار از سلفیت == | ||
در قرن دوازدهم، جریانهای سلفیگری در نجد و حجاز و شبه قاره با تفاوتهایی آغاز شد که به دلیل حمایتهای | در قرن دوازدهم، جریانهای سلفیگری در نجد و حجاز و شبه قاره با تفاوتهایی آغاز شد که به دلیل حمایتهای [[انگلستان]]، به ویژه در نجد و [[حجاز]] توانست رشد کند. در دوران کنونی نیز جریان سلفیگری به اهرمی در دست آمریکا برای پیشبرد هدفهای خود در کشورهای اسلامی تبدیل شده است<ref>علیزاده موسوی، سیدمهدی، سلفیگری و وهابیت، جلد۱، ص33.</ref>. | ||
== ویژگیهای مذهب سلفیت == | == ویژگیهای مذهب سلفیت == |
نسخهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۴۱
سلفیت و مفهوم سلف از مفامیهی است که هرچند در میان مسلمانان بار ارزشی دارد، اما توسط مکتب «سلفیگری» مصادره شده و در مفهوم آن، انحراف پدید آمده است.
معنای لغوی
«سلف» در لغت به معنی «پیشین» است. به گفته «ابن فارس» سلف اصلی است که بر تقدم و سبقت دلالت دارد. پس سلف کسانی هستند که در گذشته بودهاند[۱]. «جوهری» نیز معتقد است که سلف به معنی «مضی»؛ یعنی گذشته آمده است[۲].
ابن تیمیه، بنیانگذار سلفیت
معنی اصطلاحی سلف، در بدعتی ریشه دارد که ابن تیمیه در قرن هفتم ایجاد کرد. وی بر خلاف گذشتگان (سلف)، به مفهوم پردازی واژه سلف پرداخت و آن را در معنایی به کار برد که تا آن زمان، اندیشمندان اسلامی چنین معنایی را درباره سلف اراده نکرده بودند. به گفته ابن تیمیه: «سلف کسانی هستند که در سه قرن بهتر اسلام زندگی میکردند و دارای تمامی فضایل بودند و آنان برای حل هر مشکلی، شایستهتر از سایرین هستند...بر شما باد به آثار سلف. آنان آنچه را موجب شفا و کفایت است آوردهاند و پس از آنها کسی چیزی که آنان ندانند، نیاورده است»[۳] او همچنین روش اهل سنت را جدا از پیروی از پیامبر اسلام(صل الله علیه وآله)، پیروی کامل از سلف میشمارد[۴]. ابن تیمیه مذهب سلفیگری را در قرن هفتم احیا کرد و آتش اختلاف را میان جهان اسلام شعلهور ساخت. پس از وی، شاگردش ابن قیم برای زنده نگه داشتن این اندیشه بسیار کوشید، اما وی نیز کاری از پیش نبرد[۵].
سلفیت، بعد از ابن تیمیه
ابن قیم، شاگرد ابن تیمیه، این مسیر را ادامه میدهد و فصلی را با عنوان «فی جواز الفتوی بالآثار السلفیة والتفاوی الصحابیة» میگشاید.[۶] پایان این زنجیره به وهابیان میرسد که میگویند: «ما معتقدیم که بدعت – و آن جیزی که پس از سه قرن اول رخ داده است – بر خلاف کسانی که آن را به خوب و بد یا پنج نوع تقسیم میکنند، مطلقا نکوهیده است»[۷].
حدیث خیره و مشروعیت سلف
مهمترین دلیلی که سلفیان برای مشروعیت سلف ارائه کردهاند، حدیثی منسوب به پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله) است: «خیر الناس قرنی، ثم الذین یلونهم، ثم الذین یلونهم، ثم یجیء اقوام تسبق شهادة احدهم یمینه و یمینه شهادته»[۸] ترجمه: بهترین مردم، (مردمان) قرن من هستند، سپس کسانی که در پی ایشان میآیند و سپس دیگرانی که در پی آنان میآیند. پس از ایشان، مردمانی میآیند که گواهی هر یک، سوگندشان و سوگند هر کدام، گواهیشان را نقض میکند. سلفیان با تکیه بر این حدیث سه قرن نخستین اسلام را بهترین قرون اسلام میشمارند و به همین سبب، برای کسانی که در این سه قرن زندگی کردهاند، مرجعیت در ابعاد مختلف قائلند. به عقیده آنان نه تنها پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله)در این حدیث به «بهترین بودن» مسلمانان سه قرن نخست اسلام گواهی داده، بلکه مردمان قرون بعدی را مذمت کرده است و چنین وضعیتی نشانگر ضرورت پیروی نسلهای بعدی از این سه قرن است که در اصطلاح به آن «قرون مفضله» میگویند.
مذهب سلفیگری
دیدگاه سلفیان درباره سلف سبب شده است که مذهب جدیدی با نام سلفیگری در قرون اخیر شکل بگیرد. از نظر تاریخی، هرچند برخی از رگههای اندیشه سلفیگری در قرن چهارم شکل گرفت، اما به دلیل تعارض با اندیشه مسلمانان در مدتی کوتاه خاموش شد.
حمایت استعمار از سلفیت
در قرن دوازدهم، جریانهای سلفیگری در نجد و حجاز و شبه قاره با تفاوتهایی آغاز شد که به دلیل حمایتهای انگلستان، به ویژه در نجد و حجاز توانست رشد کند. در دوران کنونی نیز جریان سلفیگری به اهرمی در دست آمریکا برای پیشبرد هدفهای خود در کشورهای اسلامی تبدیل شده است[۹].
ویژگیهای مذهب سلفیت
مهمترین ویژگی این مذهب، نفی مذاهب اسلامی و دعوت مسلمانان به پیروی محض و بدون اندیشه و تفکر از گذشتگان است. وهابیان مسلمانان را به «اسلام بلامذهب» دعوت میکنند. در این مذهب جدید، هیچ یک از مذاهب اسلامی به رسمیت شناخته نمیشود و صرفاً تقلید از سلف (قرون مفضله) محتوای اصلی آن را شکل میدهد. سلفیان در حالی مسلمانان را به کنار گذاشتن مذاهب خود دعوت میکنند که خود، مذهب جدیدی به نام «سلفیگری» ایجاد کردهاند.
پانویس
- ↑ احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص95.
- ↑ الجوهری، اسماعیل بن حماد، «الصالح تاج اللغة والصحاح العربیة»، تحقیق: احمد عبدالغفور عطار، ماده سلف، ج۴، ص1376.
- ↑ احمد بن عبدالحلیم این تیمیه، مجموعة الفتاوی، ج۴، ص96.
- ↑ احمد بن عبدالحلیم این تیمیه، مجموعة الفتاوی، ج۴، ص103
- ↑ علیزاده موسوی، سیدمهدی، سلفیگری و وهابیت، جلد۱، ص32.
- ↑ ابن قیم، اعلام الموقعین، ج۵، ص543.
- ↑ سلیمان بن سهمان النجدی، الهدیة السنیة، الرسالة الثانیة، ص51.
- ↑ بخاری، الصحیح الجامع، ص645، و احمد بن حنبل، المسند، ج۷، ص۱۹۹و۲۰۰.
- ↑ علیزاده موسوی، سیدمهدی، سلفیگری و وهابیت، جلد۱، ص33.