یمن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
مذهب زیدی در اصول اعتقادی، غیر از مسئله امامت، نزدیک به عدلیه و در فقه حنفی مسلک است.<ref>دولت زیدیه در یمن، 98</ref> گفته شده است خود زید بن علی، پیشوای زیدیه، شاگرد واصل بن عطای معتزلی بود. آنان پس از شهادت امام حسین (ع) زید شهید را امام میدانند و امام زینالعابدین (ع) را تنها پیشوای علم و معرفت میشمارند، نه امام به معنی رهبر سیاسی و زمامدار اسلامی، زیرا یکی از شرایط امام از نظر آنان قیام مسلحانه بر ضد ستمگران است. اکثر نویسندگان زیدی امام زینالعابدین (ع) را در شمار امامان خود ندانسته و به جای ایشان حسن مثنی، فرزند امام حسن مجتبی (ع) را امام میدانند.<ref>روایتی از دوران معاصر یمن، ص 47</ref> | مذهب زیدی در اصول اعتقادی، غیر از مسئله امامت، نزدیک به عدلیه و در فقه حنفی مسلک است.<ref>دولت زیدیه در یمن، 98</ref> گفته شده است خود زید بن علی، پیشوای زیدیه، شاگرد واصل بن عطای معتزلی بود. آنان پس از شهادت امام حسین (ع) زید شهید را امام میدانند و امام زینالعابدین (ع) را تنها پیشوای علم و معرفت میشمارند، نه امام به معنی رهبر سیاسی و زمامدار اسلامی، زیرا یکی از شرایط امام از نظر آنان قیام مسلحانه بر ضد ستمگران است. اکثر نویسندگان زیدی امام زینالعابدین (ع) را در شمار امامان خود ندانسته و به جای ایشان حسن مثنی، فرزند امام حسن مجتبی (ع) را امام میدانند.<ref>روایتی از دوران معاصر یمن، ص 47</ref> | ||
دیدگاه زیدیه در اصول دین شبیه دیدگاه امامیه است. در میان فرق مختلف شیعه، عقاید زیدیه بیشترین قرابت را با دیدگاه امامیه دارد. آنان ضمن اعتقاد به حسن و قبح عقلی، همچون دیگر شیعیان به دو اصل توحید و عدل به عنوان اساسیترین اصول اعتقادی مینگرند و بر اساس آن هرگونه تشبیه و تجسیم را از خداوند نفی میکنند. نیز خدا را عادل دانسته و معتقدند بر اساس مصالح و مفاسد حکم کرده، پاداش میدهد و مجازات میکند. بعلاوه انسان را مختار دانسته و دیدگاه جبریون را به شدت نفی میکنند. زیدیه اصل نبوت و امامت را نیز از اصول اساسی دین میدانند، ولی دیدگاه ایشان در خصوص امامت با دیدگاه امامیه متفاوت است. زیدیان اصل امر به معروف و نهی از منکر را نیز از اصول دین میدانند <ref>تاریخ و عقاید زیدیه، ص 139</ref> و بر اساس آن هجرت از سرزمینی که مردمش به گناه تظاهر میکنند به جایی که در آن گناه نباشد را واجب میشمرند. <ref>تاریخ فرق اسلامی، 2/86</ref> علاوه بر اینها، زیدیه همانند معتزله معتقد به اصل منزلت بین المنزلتین هستند یعنی مرتکب کبیره را نه مانند مرجئه، مؤمن و نه همانند خوارج، کافر میدانند، بلکه معتقدند چنین شخصی فقط فاسق است. | دیدگاه زیدیه در اصول دین شبیه دیدگاه امامیه است. در میان فرق مختلف شیعه، عقاید زیدیه بیشترین قرابت را با دیدگاه امامیه دارد. آنان ضمن اعتقاد به حسن و قبح عقلی، همچون دیگر شیعیان به دو اصل توحید و عدل به عنوان اساسیترین اصول اعتقادی مینگرند و بر اساس آن هرگونه تشبیه و تجسیم را از خداوند نفی میکنند. نیز خدا را عادل دانسته و معتقدند بر اساس مصالح و مفاسد حکم کرده، پاداش میدهد و مجازات میکند. بعلاوه انسان را مختار دانسته و دیدگاه جبریون را به شدت نفی میکنند. زیدیه اصل نبوت و امامت را نیز از اصول اساسی دین میدانند، ولی دیدگاه ایشان در خصوص امامت با دیدگاه امامیه متفاوت است. زیدیان اصل امر به معروف و نهی از منکر را نیز از اصول دین میدانند <ref>تاریخ و عقاید زیدیه، ص 139</ref> و بر اساس آن هجرت از سرزمینی که مردمش به گناه تظاهر میکنند به جایی که در آن گناه نباشد را واجب میشمرند. <ref>تاریخ فرق اسلامی، 2/86</ref> علاوه بر اینها، زیدیه همانند معتزله معتقد به اصل منزلت بین المنزلتین هستند یعنی مرتکب کبیره را نه مانند مرجئه، مؤمن و نه همانند خوارج، کافر میدانند، بلکه معتقدند چنین شخصی فقط فاسق است.<ref>تاریخ فرق اسلامی، 2/84</ref> | ||
==فِرق زیدیه== | ==فِرق زیدیه== | ||
زیدیان در درون خود به چند فرقه جزئیتر تقسیم میشوند که مهمترین آنها سه فرقهاند: جارودیه، بتریه و جریریه. | زیدیان در درون خود به چند فرقه جزئیتر تقسیم میشوند که مهمترین آنها سه فرقهاند: جارودیه، بتریه و جریریه. | ||
===جارودیه=== | ===جارودیه=== | ||
این فرقه پیروان ابوالجارود زیادبن منذر عبدی هستند. ابوالجارود از پیروان امام باقر و امام صادق بود ولی ایشان را رها کرد و به زیدیه پیوست. وی معتقد بود درباره امامت حضرت علی و حسنین از سوی پیامبر نص وجود دارد ولی این نص به وصف است نه به تسمیه و پس از آن نیز قطع شده است. | این فرقه پیروان ابوالجارود زیادبن منذر عبدی هستند. ابوالجارود از پیروان امام باقر و امام صادق بود ولی ایشان را رها کرد و به زیدیه پیوست. وی معتقد بود درباره امامت حضرت علی و حسنین از سوی پیامبر نص وجود دارد ولی این نص به وصف است نه به تسمیه و پس از آن نیز قطع شده است. <ref>زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 49</ref> جارودیه با آنکه زید را به امامت پذیرفته بودند، از دیدگاههای او فراتر رفتند و معتقد شدند که مردم با برگزیدن دیگری به جای علی بن ابیطالب و عدم بیعت با وی به گمراهی افتادند. امامت فقط سزاوار فرزندان امام حسن و امام حسین است و هر کس از بیعت امام تخلف کند کافر است. برخی جارودیه را به دلیل طعن بر شیخین و صحابه، رافضی دانستهاند. <ref>طبقات الزیدیة، نقل از دولت زیدیه در یمن، ص 90</ref> برخی بر این عقیدهاند که زیدیه در حقیقت جارودیاند و بعد از زید بن علی همه امامان و پیروانشان از این فرقه بودهاند. بر این اساس میتوان گفت زیدیه امروز دارای همان تفکرات جارودیه تاریخی با اندکی اصلاحات است.<ref>زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 49</ref> | ||
===بتریه (صالحیه)=== | ===بتریه (صالحیه)=== | ||
چون از اصحاب حسن بن صالح بن حی همدانی (100-168ق) و از اصحاب کثیر النوای ابتر بودند به این نام خوانده شدهاند. بتریه، جارودیه را به سبب طعن شیخین و صحابه تکفیر میکردند. به عقیده آنان حضرت علی (ع) افضل صحابه و اولی به امامت بود ولی خلافت ابوبکر و عمر نیز خطا نبود چون خود حضرت امیر به خلافت آنها رضایت داده بود. همچنین قیام دو امام در دو منطقه جدا از هم را جایز و اطاعت هر دو را واجب میدانستند. معتزله بغداد به فرقه صالحیه پیوستند و صالحیه نیز در اصول پیرو مکتب اعتزال بودند. | چون از اصحاب حسن بن صالح بن حی همدانی (100-168ق) و از اصحاب کثیر النوای ابتر بودند به این نام خوانده شدهاند. بتریه، جارودیه را به سبب طعن شیخین و صحابه تکفیر میکردند. به عقیده آنان حضرت علی (ع) افضل صحابه و اولی به امامت بود ولی خلافت ابوبکر و عمر نیز خطا نبود چون خود حضرت امیر به خلافت آنها رضایت داده بود. همچنین قیام دو امام در دو منطقه جدا از هم را جایز و اطاعت هر دو را واجب میدانستند. معتزله بغداد به فرقه صالحیه پیوستند و صالحیه نیز در اصول پیرو مکتب اعتزال بودند.<ref>دولت زیدیه در یمن، ص 90 و زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 50-51</ref> | ||
===جریریه (سلیمانیه)=== | ===جریریه (سلیمانیه)=== | ||
پیروان سلیمان بن جریر رقیاند که حضرت علی (ع) را افضل صحابه و اولی به خلافت میدانستند ولی معتقد بودند چون پیامبر به جانشینی ایشان تصریح نکرد، گرچه دوست داشت که علی (ع) خلیفه باشد، پس خطای صحابه خطای اجتهادی بوده و گناهکار نیستند. این طایفه از عثمان تبری جسته و محاربان علی (ع) را کافر میدانستند و همانند سایر فرق زیدیه امامت را منحصراً حق اولاد فاطمه (ع) میدانستند. | پیروان سلیمان بن جریر رقیاند که حضرت علی (ع) را افضل صحابه و اولی به خلافت میدانستند ولی معتقد بودند چون پیامبر به جانشینی ایشان تصریح نکرد، گرچه دوست داشت که علی (ع) خلیفه باشد، پس خطای صحابه خطای اجتهادی بوده و گناهکار نیستند. این طایفه از عثمان تبری جسته و محاربان علی (ع) را کافر میدانستند و همانند سایر فرق زیدیه امامت را منحصراً حق اولاد فاطمه (ع) میدانستند. <ref>زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 52</ref> جریریه تعیین امام را فقط از طریق شورای مردم که دستکم متشکل از دو تن از برگزیدگان امت بود ممکن میدانستند. به عقیده آنان امامت مفضول با وجود افضل رواست و حضرت علی (ع) امام و بیعت ابوبکر و عمر خطا بود.<ref>دولت زیدیه در یمن، ص 90</ref> | ||
==زیدیه در یمن== | ==زیدیه در یمن== | ||
زیدیان پس از شهادت زید بن علی به قیامهای فراوانی در مناطق مختلفی همچون خراسان، مدینه، بصره، کوفه، طالقان، طبرستان و یمن دست زدند که دو مورد اخیر از مهمترین قیامها بود که منجر به تشکیل حکومت زیدیان در طبرستان و یمن شد. | زیدیان پس از شهادت زید بن علی به قیامهای فراوانی در مناطق مختلفی همچون خراسان، مدینه، بصره، کوفه، طالقان، طبرستان و یمن دست زدند که دو مورد اخیر از مهمترین قیامها بود که منجر به تشکیل حکومت زیدیان در طبرستان و یمن شد. <ref>تاریخ فرق اسلامی2، ص 68</ref> انتقال رسمی مذهب زیدی به یمن به دست یحیی بن حسین بن قاسم از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) مشهور به الهادی الی الحق صورت پذیرفت و مردم یمن در سال 280ق با وی بیعت کردند. پس از یحیی بن حسین فرزندان وی یکی پس از دیگری امامت و فرمانروایی را در یمن به دست گرفتند، به گونهای که سلسله امامت زیدی از آن پس عمدتاً در خاندان یحیی ادامه یافته و نزدیک به شصت امام را که حسنیین خوانده میشوند دربرگرفته است. | ||
حکومت زیدیان یمن تا کودتای 1960م. عبدالرحمن الآریانی یا انقلاب 1962م. همراه با فراز و فرودهایی ادامه داشت. زیدیان در این مدت طولانی همواره بخشهای شمالی یمن را در اختیار داشتهاند و البته حوزه نفوذ آنان گاهی به مناطق دیگر نیز توسعه مییافت. | حکومت زیدیان یمن تا کودتای 1960م. عبدالرحمن الآریانی یا انقلاب 1962م. همراه با فراز و فرودهایی ادامه داشت. زیدیان در این مدت طولانی همواره بخشهای شمالی یمن را در اختیار داشتهاند و البته حوزه نفوذ آنان گاهی به مناطق دیگر نیز توسعه مییافت. <ref>تاریخ فرق اسلامی2، ص 75-77</ref> ولی به غیر از زمان هادی الی الحق و چند تن دیگر از ائمه زیدی، زیدیه یمن هیچگاه نتوانستند حکومت مقتدری ایجاد کنند و فقط هر از چند گاهی، امامی قیام و چند صباحی بر چند شهر حکومت میکرد و سپس به خاطر جنگهای داخلی این اقتدار کوچک نیز از میان میرفت. این آشفتگی از قرن یازده بیشتر شده و حکومت زیدیان همیشه با شورشها و اختلافها همراه بوده است. تفرقه و تشتت حاصل از حملات پیدرپی ترکان عثمانی، ادعای پیدرپی امامت، عدم انسجام و نظام قبیلهگری حاکم بر یمن از عوامل عدم ثبات سیاسی مقتدر در یمن بوده است.<ref>زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 89-90 و آشنایی با فرق تشیع، ص 95-100</ref> | ||
نشر وسیع کتب و افکار معتزله در میان زیدیه یمن مقارن با ظهور جریان مُطَرفّیه در میان زیدیه بود. مطرفیه گروهی از زیدیان بودند که خود را پیرو هادی یحیی بن حسین میدانستند و در مسائل اعتقادی دیدگاههای خاصی را مطرح میکردند که برخلاف عقیده شناخته شده از زیدیه و به باور برخی، متأثر از مکتب ابوالقاسم بلخی یکی از سران معتزله در بصره بود. امامان و عالمان زیدیه برای مقابله با این جریان به میراث فکری و کلامی دیگر معتزله روی آوردند و این موجب شد کتابهای معتزله و شخصیتهایی متأثر از آنان در قرن ششم هجری از عراق و ایران به یمن برده شوند و بدینترتیب در قرنهای بعدی جریانی در زیدیه یمن ظهور کرد که متأثر از معتزله و افکار آنان بود. در این مکتب اصول مذهب زیدیه با عقلگرایی افراطی پیوند داده شده و برخی دیدگاههای کلامی غیرشیعی نیز در میان آنان رواج یافت. | نشر وسیع کتب و افکار معتزله در میان زیدیه یمن مقارن با ظهور جریان مُطَرفّیه در میان زیدیه بود. مطرفیه گروهی از زیدیان بودند که خود را پیرو هادی یحیی بن حسین میدانستند و در مسائل اعتقادی دیدگاههای خاصی را مطرح میکردند که برخلاف عقیده شناخته شده از زیدیه و به باور برخی، متأثر از مکتب ابوالقاسم بلخی یکی از سران معتزله در بصره بود. امامان و عالمان زیدیه برای مقابله با این جریان به میراث فکری و کلامی دیگر معتزله روی آوردند و این موجب شد کتابهای معتزله و شخصیتهایی متأثر از آنان در قرن ششم هجری از عراق و ایران به یمن برده شوند و بدینترتیب در قرنهای بعدی جریانی در زیدیه یمن ظهور کرد که متأثر از معتزله و افکار آنان بود. در این مکتب اصول مذهب زیدیه با عقلگرایی افراطی پیوند داده شده و برخی دیدگاههای کلامی غیرشیعی نیز در میان آنان رواج یافت. | ||
در مقابل این جریان برخی دیگر از عالمان زیدیه با نقد عقلگرایی افراطی معتزله، گرایشی مشابه به گرایش اهل حدیث را نمایندگی کردند و از سویی دیگر از جریان اصیل زیدیه و شیعی فاصله گرفتند. بدینترتیب خط اصیل زیدیه در میان دو جریان متمایل به تفکرات غیرشیعی، ولی متفاوت از هم، قرار گرفت، یعنی جریان عقلگرای متمایل به تفکرات معتزله و جریان نقلگرای متمایل به اهل حدیث. | در مقابل این جریان برخی دیگر از عالمان زیدیه با نقد عقلگرایی افراطی معتزله، گرایشی مشابه به گرایش اهل حدیث را نمایندگی کردند و از سویی دیگر از جریان اصیل زیدیه و شیعی فاصله گرفتند. بدینترتیب خط اصیل زیدیه در میان دو جریان متمایل به تفکرات غیرشیعی، ولی متفاوت از هم، قرار گرفت، یعنی جریان عقلگرای متمایل به تفکرات معتزله و جریان نقلگرای متمایل به اهل حدیث.<ref>آشنایی با فرق تشیع، ص99</ref> | ||
===زیدیه یمن در عصر حاضر=== | ===زیدیه یمن در عصر حاضر=== | ||
با سقوط [[امپراطوری عثمانی]] به سال 1337ق/1918م در جریان جنگ جهانی اول، شرایط برای حکومت یکی دیگر از زیدیان به نام احمدبنمحمدبن یحیی که در واقع آخرین حکومت از سلسله زیدیان بود، فراهم شد و وی توانست بر یمن مسلط شود. حکومت احمدبن محمد در سال 1962م و با کودتای [[عبدالله سلال]] از بین رفت. از این زمان به بعد حکومت جمهوری در یمن برپا شد و سلسله زیدیه از اریکه قدرت کنار نهاده شدند. اکنون نیز کشور یمن به صورت جمهوری دموکراتیک اداره میشود. | با سقوط [[امپراطوری عثمانی]] به سال 1337ق/1918م در جریان جنگ جهانی اول، شرایط برای حکومت یکی دیگر از زیدیان به نام احمدبنمحمدبن یحیی که در واقع آخرین حکومت از سلسله زیدیان بود، فراهم شد و وی توانست بر یمن مسلط شود. حکومت احمدبن محمد در سال 1962م و با کودتای [[عبدالله سلال]] از بین رفت. از این زمان به بعد حکومت جمهوری در یمن برپا شد و سلسله زیدیه از اریکه قدرت کنار نهاده شدند. اکنون نیز کشور یمن به صورت جمهوری دموکراتیک اداره میشود.<ref>زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 90</ref> | ||
علاوه بر سابقه گسترده حاکمیت زیدیه در یمن، هم اکنون نیز تعداد زیادی از شیعیان یمن را زیدی مذهبان تشکیل میدهند. تعداد آنان حدود35 درصد جمعیت یمن است. زیدیان اغلب در استانهای صعده، تعز، الجوف، صنعا، اب، ذمار، عمران، مأرب، حجه، مجویت و حدیده سکونت دارند. همچنین در جنوب کشور عربستان به ویژه در منطقه نجران مذهب زیدیه پیروان قابل توجهی دارد. این منطقه که در همسایگی کشور یمن واقع شده، پیش از این بخشی از خاک یمن محسوب میشده که در درگیریهای دو کشور در قرن گذشته از یمن جدا شده است. دو قبیله بزرگ یمن با نامهای «حاشد» و «بکیل» زیدی مذهب هستند. این دو قبیله از مهمترین قبایل یمن بوده و نقش مهمی در تحولات سیاسی یمن در سالهای پس از تشکیل حکومت جمهوری در یمن داشتهاند. | علاوه بر سابقه گسترده حاکمیت زیدیه در یمن، هم اکنون نیز تعداد زیادی از شیعیان یمن را زیدی مذهبان تشکیل میدهند. تعداد آنان حدود35 درصد جمعیت یمن است. زیدیان اغلب در استانهای صعده، تعز، الجوف، صنعا، اب، ذمار، عمران، مأرب، حجه، مجویت و حدیده سکونت دارند. همچنین در جنوب کشور عربستان به ویژه در منطقه نجران مذهب زیدیه پیروان قابل توجهی دارد. این منطقه که در همسایگی کشور یمن واقع شده، پیش از این بخشی از خاک یمن محسوب میشده که در درگیریهای دو کشور در قرن گذشته از یمن جدا شده است. دو قبیله بزرگ یمن با نامهای «حاشد» و «بکیل» زیدی مذهب هستند. این دو قبیله از مهمترین قبایل یمن بوده و نقش مهمی در تحولات سیاسی یمن در سالهای پس از تشکیل حکومت جمهوری در یمن داشتهاند.<ref>آشنایی با فرق تشیع، ص 101 و روایتی از دوران معاصر یمن، ص 57</ref> | ||
===شخصیتهای مؤثر زیدیه=== | ===شخصیتهای مؤثر زیدیه=== | ||
بزرگان زیدیه در ابتدا بیشتر در فکر قیام و خروج برای انجام فريضه امر به معروف بودند و کمتر به تبیین عقاید خود میپرداختند. اما از قرن سوم هجری فعالیتهای علمی زیدیه آغاز گشت و تاکنون نیز ادامه دارد. در این بخش به برخی از مهمترین امامان و عالمان زیدیه و دیدگاههای فقهی و اعتقادی آنها اشاره میکنیم. | بزرگان زیدیه در ابتدا بیشتر در فکر قیام و خروج برای انجام فريضه امر به معروف بودند و کمتر به تبیین عقاید خود میپرداختند. اما از قرن سوم هجری فعالیتهای علمی زیدیه آغاز گشت و تاکنون نیز ادامه دارد. در این بخش به برخی از مهمترین امامان و عالمان زیدیه و دیدگاههای فقهی و اعتقادی آنها اشاره میکنیم. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
قاسم بن ابراهیم رسی از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) در سال 169ق در رس، یکی از شهرهای نزدیک مدینه، چشم به جهان گشود و از اینرو به رسّی شهرت پیدا کرد و این عنوان به فرزندان و اخلاف او در یمن و مصر و هندوستان انتقال یافت. نزد پدر و دیگر عالمان خاندانش تربیت یافت و دانش آموخت. فقه را از علمای مذهب حنفی و کلام را از معتزله فراگرفت. وی تا حد زیادی از معتزله تأثیر پذیرفته بود و زمینهساز پذیرش دیدگاههای معتزله از سوی زیدیان یمن گردید. | قاسم بن ابراهیم رسی از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) در سال 169ق در رس، یکی از شهرهای نزدیک مدینه، چشم به جهان گشود و از اینرو به رسّی شهرت پیدا کرد و این عنوان به فرزندان و اخلاف او در یمن و مصر و هندوستان انتقال یافت. نزد پدر و دیگر عالمان خاندانش تربیت یافت و دانش آموخت. فقه را از علمای مذهب حنفی و کلام را از معتزله فراگرفت. وی تا حد زیادی از معتزله تأثیر پذیرفته بود و زمینهساز پذیرش دیدگاههای معتزله از سوی زیدیان یمن گردید. | ||
قاسم رسی با پذیرش اصول پنجگانه معتزله (توحید، عدل، وعد و وعید، منزلت بین المنزلتین، امر به معروف و نهی از منکر) عقل را اساس و منبع اصلی شناخت میدانست و معتقد بود به وسیله عقل است که خداوند شناخته میشود و تشبیه و تجسیم از او نفی میگردد. به نظر وی عقل بر کتاب خدا و سنت رسول مقدم است زیرا پیامبر حقیقی را تنها به وسیله عقل میتوان از پیامبر دروغین تشخیص داد. وی قائل به اختیار انسان در افعال خویش است و رسائل متعددی در رد جبریون نوشته است. به نظر او ضلالت و گمراهی افراد از ناحیه خود آنها و هدایت توفیقی الهی است. قاسم معتقد است قضا و قدر الهی شامل معاصی نمیشود زیرا قضای او فقط به حق و امر او فقط به عدل تعلق میگیرد. وی در باب وعد و وعید مینویسد: «یکی از اصول خمسه این است که خداوند صادق الوعد و الوعید است، مثلاً برای ذرهای خیر، پاداش و برای ذرهای شر، عقاب میکند». | قاسم رسی با پذیرش اصول پنجگانه معتزله (توحید، عدل، وعد و وعید، منزلت بین المنزلتین، امر به معروف و نهی از منکر) عقل را اساس و منبع اصلی شناخت میدانست و معتقد بود به وسیله عقل است که خداوند شناخته میشود و تشبیه و تجسیم از او نفی میگردد. به نظر وی عقل بر کتاب خدا و سنت رسول مقدم است زیرا پیامبر حقیقی را تنها به وسیله عقل میتوان از پیامبر دروغین تشخیص داد. وی قائل به اختیار انسان در افعال خویش است و رسائل متعددی در رد جبریون نوشته است. به نظر او ضلالت و گمراهی افراد از ناحیه خود آنها و هدایت توفیقی الهی است. قاسم معتقد است قضا و قدر الهی شامل معاصی نمیشود زیرا قضای او فقط به حق و امر او فقط به عدل تعلق میگیرد. وی در باب وعد و وعید مینویسد: «یکی از اصول خمسه این است که خداوند صادق الوعد و الوعید است، مثلاً برای ذرهای خیر، پاداش و برای ذرهای شر، عقاب میکند». <ref>قاسم رسی، رسائل العدل و التوحید، 1/120، نقل از زیدیه، تاریخ و عقاید، ص 99</ref> او مرتکب گناه کبیره را نه مؤمن میداند و نه کافر، بلکه او را فاسق میشمرد و معتقد است گناهکاران همانند کافران، در صورتی که بدون توبه بمیرند، تا ابد در جهنم خواهند ماند ولی عذاب خفیفتری خواهند داشت. او این دیدگاه را منزلت بین المنزلتین مینامد. وی در باب امر به معروف که از مهمترین اصول زیدیه در طول تاریخ بوده است مینویسد: «هر مؤمنی تا جایی که توان تغییر دارد باید امر به معروف و نهی از منکر کند و اگر لازم است این کار با قیام و شمشیر انجام شود باید آن را انجام دهد».<ref>قاسم رسی، رسائل العدل و التوحید، 1/130، نقل از زیدیه، تاریخ و عقاید، ص 100</ref> | ||
قاسم پیروان زیادی یافت اما بسیاری از آنان به سبب دیدگاه وی درباره ابوبکر و عمر از او جدا شدند. | قاسم پیروان زیادی یافت اما بسیاری از آنان به سبب دیدگاه وی درباره ابوبکر و عمر از او جدا شدند. <ref>دولت زیدیه در یمن، ص 91</ref> اهمیت دیدگاههای قاسم رسی از آن جهت است که بنا به عقیده برخی از محققان، مذهب کلامی زیدیه یمن تا امروز همان مذهب قاسم رسی یا قاسمیه است. آنان با تأکید بر عقل متأثر از معتزله، از فلسفه گریزاناند و افکار یونانیان در اندیشه آنها کمتر وارد شده است.<ref>زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 100</ref> | ||
'''یحیی بن حسین''' | '''یحیی بن حسین''' | ||
یحیی نوه قاسم رسی، ملقب به الهادی الی الحق و مؤسس دولت زیدیه در یمن، یکی از بزرگان تأثیرگذار زیدیه است. به عقیده وی حواس و عقول از درک معبود عاجزند و ما فقط افعال خداوند را آن هم از طریق مخلوقات میتوانیم بشناسیم. او معتقد است خداوند امر به طاعت و ترک معصیت کرده و هیچگاه کفر را برای بندگانش اراده نمیکند. او عادلتر از آن است که کفر و جور را خلق کند. در نظر هادی الی الحق، امامت به بیعت و اختیار مردم نیست، بلکه ناشی از کمالاتی است که خداوند در اولاد حضرت فاطمه (ع) به وجود آورده است. بنابراین اگر فردی از اولاد امام حسن و امام حسین قیام کرد و دارای دیگر شرایط امامت بود، بر مسلمین واجب است که بیعت او را بپذیرند و یاریاش نمایند. | یحیی نوه قاسم رسی، ملقب به الهادی الی الحق و مؤسس دولت زیدیه در یمن، یکی از بزرگان تأثیرگذار زیدیه است. به عقیده وی حواس و عقول از درک معبود عاجزند و ما فقط افعال خداوند را آن هم از طریق مخلوقات میتوانیم بشناسیم. او معتقد است خداوند امر به طاعت و ترک معصیت کرده و هیچگاه کفر را برای بندگانش اراده نمیکند. او عادلتر از آن است که کفر و جور را خلق کند. در نظر هادی الی الحق، امامت به بیعت و اختیار مردم نیست، بلکه ناشی از کمالاتی است که خداوند در اولاد حضرت فاطمه (ع) به وجود آورده است. بنابراین اگر فردی از اولاد امام حسن و امام حسین قیام کرد و دارای دیگر شرایط امامت بود، بر مسلمین واجب است که بیعت او را بپذیرند و یاریاش نمایند.<ref>زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 102</ref> | ||
درباره مرتکب کبیره دیدگاهی مشابه قاسم رسی دارد اما در باب صحابه مینویسد: «به هیچیک از صحابه راستگو و تابعین درستکردار ایراد نمیگیرم... هر کس مؤمنی را سبّ نماید و دشنام دهد و خیال کند که این کار حلال است، کافر شده است و هر کس مؤمنی را دشنام دهد در حالیکه میداند حرام است، فاسق و گمراه است... من برای مادران مؤمنین (زنان پیامبر) که یقیناً دیندار از دنیا رفتند، طلب مغفرت میکنم». | درباره مرتکب کبیره دیدگاهی مشابه قاسم رسی دارد اما در باب صحابه مینویسد: «به هیچیک از صحابه راستگو و تابعین درستکردار ایراد نمیگیرم... هر کس مؤمنی را سبّ نماید و دشنام دهد و خیال کند که این کار حلال است، کافر شده است و هر کس مؤمنی را دشنام دهد در حالیکه میداند حرام است، فاسق و گمراه است... من برای مادران مؤمنین (زنان پیامبر) که یقیناً دیندار از دنیا رفتند، طلب مغفرت میکنم».<ref>مجموع رسائل الامام الهادی الی الحق، ص 97. نقل از زیدیه، تاریخ و عقاید، ص 102</ref> | ||
'''حاکم جُشَمی''' | '''حاکم جُشَمی''' | ||
ابوسعد محسن بن محمد معروف به ابن کرّامه جشمی و حاکم جشمی در سال 413ق در جشم از توابع نیشابور به دنیا آمد. در مکه نزد زیدیان درس خواند و به سوی آنان گرایش پیدا کرد و فردی معتزلیـزیدی گردید. در تفسیر صاحبنظر و استاد زمخشری بود. وی از برجستهترین مورخان زیدیه محسوب میشود. جشمی به تبعیت از بزرگان زیدیه به نقد فلاسفه میپرداخت و قائل بود بین خداوند و عالم واسطههایی مثل عقول عشره وجود ندارد، بلکه خداوند مستقیم و بدون واسطه در کار تدبیر عالم است. وی با تأثیرپذیری از معتزله افعال انسانها را مخلوق خود آنها دانسته و خدا را خالق افعال انسان نمیداند. | ابوسعد محسن بن محمد معروف به ابن کرّامه جشمی و حاکم جشمی در سال 413ق در جشم از توابع نیشابور به دنیا آمد. در مکه نزد زیدیان درس خواند و به سوی آنان گرایش پیدا کرد و فردی معتزلیـزیدی گردید. در تفسیر صاحبنظر و استاد زمخشری بود. وی از برجستهترین مورخان زیدیه محسوب میشود. جشمی به تبعیت از بزرگان زیدیه به نقد فلاسفه میپرداخت و قائل بود بین خداوند و عالم واسطههایی مثل عقول عشره وجود ندارد، بلکه خداوند مستقیم و بدون واسطه در کار تدبیر عالم است. وی با تأثیرپذیری از معتزله افعال انسانها را مخلوق خود آنها دانسته و خدا را خالق افعال انسان نمیداند.<ref>زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 109-110</ref> | ||
'''یحیی بن حمزه''' | '''یحیی بن حمزه''' | ||
یحیی بن حمزة بن علی از نوادگان امام جواد (ع) ملقب به المؤیدبالله در سال 669ق در صنعا دیده به جهان گشود. مجموع تألیفات وی را بالغ بر یکصد مجلد دانستهاند. وی برخلاف اکثر بزرگان زیدیه، اشاعره را تکفیر نمیکرد و در این زمینه مینویسد: «اکثر زیدیه و جمهور معتزله قائل به کفر اشاعره، به خاطر قول به کسب، قدم قرآن و جبر هستند، اما ما قائل به کفر آنها نیستیم. زیرا کفر در مسائل قطعی است و شاید اعتقاد به این مسائل در اشاعره به خاطر ظهور احتمالات بوده است. ... این مطلب صحیح نیست که لعن از اعظم قربات الی الله است، زیرا شرع تعبد به لعن را بیان نفرموده، بلکه وارد شده که مؤمن لعّان ـزیاد لعنکنندهـ نیست و نجات از آتش امری است غیبی که غیر از خدا از آن خبر ندارد. بنابراین کفر و فسق دلیل قاطع میخواهد و اگر نداریم احتیاط این است که توقف کنیم. این به عدالت نزدیکتر و احتیاط در دین است». | یحیی بن حمزة بن علی از نوادگان امام جواد (ع) ملقب به المؤیدبالله در سال 669ق در صنعا دیده به جهان گشود. مجموع تألیفات وی را بالغ بر یکصد مجلد دانستهاند. وی برخلاف اکثر بزرگان زیدیه، اشاعره را تکفیر نمیکرد و در این زمینه مینویسد: «اکثر زیدیه و جمهور معتزله قائل به کفر اشاعره، به خاطر قول به کسب، قدم قرآن و جبر هستند، اما ما قائل به کفر آنها نیستیم. زیرا کفر در مسائل قطعی است و شاید اعتقاد به این مسائل در اشاعره به خاطر ظهور احتمالات بوده است. ... این مطلب صحیح نیست که لعن از اعظم قربات الی الله است، زیرا شرع تعبد به لعن را بیان نفرموده، بلکه وارد شده که مؤمن لعّان ـزیاد لعنکنندهـ نیست و نجات از آتش امری است غیبی که غیر از خدا از آن خبر ندارد. بنابراین کفر و فسق دلیل قاطع میخواهد و اگر نداریم احتیاط این است که توقف کنیم. این به عدالت نزدیکتر و احتیاط در دین است».<ref>یحیی بن حمزه، الشامل لحقائق الادلة العقلیة و اصول المسائل الدینیة، ج2، ص 172-180. نقل از زیدیه، تاریخ و عقاید، ص 114</ref> | ||
یحیی از همه صحابه پیامبر دفاع کرده و معتقد است مخالفتهای آنان با خلافت حضرت علی (ع) موجب کفر و فسق و خروج آنان از دین و حتی موجب از بین رفتن موالات آنها هم نمیشود. یحیی، اسلام صحابه را صحیح و آن را دیدگاه بزرگان اهل بیت میداند. وی در این مورد به روایاتی همچون «ابوبکر و عمر سیدا کهول الجنة» اشاره کرده و آن را دلیل فضل آنها دانسته است. یکی دیگر از دلایل یحیی برای لزوم موالات صحابه استناد وی به عمل زیدبن علی است که آنها را بسیار دوست میداشت و از سب آنان نهی میکرد. یحیی روایاتی نیز از برخی امامان زیدی همچون قاسم رسی، ناصر اطروش، حسن بن زید و برخی دیگر از راویان مبنی بر عدم سب صحابه نقل میکند. حتی از امام جعفر صادق (ع) نقل میکند که بسیار آن دو را دوست میداشت. از دیدگاه امامیه برخی از این روایات جعلیاند و برخی از روی تقیه صادر شدهاند. مثلاً اوضاع فرهنگی شهر مدینه در زمان امام صادق (ع) شدیداً گرایش عثمانی داشت و امام صادق (ع) نمیتوانست صراحتاً در این زمینه اظهار نظر کند. | یحیی از همه صحابه پیامبر دفاع کرده و معتقد است مخالفتهای آنان با خلافت حضرت علی (ع) موجب کفر و فسق و خروج آنان از دین و حتی موجب از بین رفتن موالات آنها هم نمیشود. یحیی، اسلام صحابه را صحیح و آن را دیدگاه بزرگان اهل بیت میداند. وی در این مورد به روایاتی همچون «ابوبکر و عمر سیدا کهول الجنة» اشاره کرده و آن را دلیل فضل آنها دانسته است. یکی دیگر از دلایل یحیی برای لزوم موالات صحابه استناد وی به عمل زیدبن علی است که آنها را بسیار دوست میداشت و از سب آنان نهی میکرد. یحیی روایاتی نیز از برخی امامان زیدی همچون قاسم رسی، ناصر اطروش، حسن بن زید و برخی دیگر از راویان مبنی بر عدم سب صحابه نقل میکند. حتی از امام جعفر صادق (ع) نقل میکند که بسیار آن دو را دوست میداشت. از دیدگاه امامیه برخی از این روایات جعلیاند و برخی از روی تقیه صادر شدهاند. مثلاً اوضاع فرهنگی شهر مدینه در زمان امام صادق (ع) شدیداً گرایش عثمانی داشت و امام صادق (ع) نمیتوانست صراحتاً در این زمینه اظهار نظر کند. | ||
یحیی درباره نظر بزرگان زیدیه نسبت به صحابه مینویسد: «دیدگاه قاسم رسی و الهادی الی الحق و اولادش و امام منصور بالله توقف از دو طرف است؛ آنها هم توقف میکنند از ترضیه و ترحم نسبت به شیخین و هم نهی میکنند از تکفیر و تفسیق آنها، زیرا این بزرگان به خطاکاری خلفا یقین دارند ولی نمیدانند که این گناه کبیره است یا صغیره؛ از اینرو حکم به توقف کردهاند». | یحیی درباره نظر بزرگان زیدیه نسبت به صحابه مینویسد: «دیدگاه قاسم رسی و الهادی الی الحق و اولادش و امام منصور بالله توقف از دو طرف است؛ آنها هم توقف میکنند از ترضیه و ترحم نسبت به شیخین و هم نهی میکنند از تکفیر و تفسیق آنها، زیرا این بزرگان به خطاکاری خلفا یقین دارند ولی نمیدانند که این گناه کبیره است یا صغیره؛ از اینرو حکم به توقف کردهاند».<ref>یحیی بن حمزة، الرسالة الوازعة للمعتدین عن سب صحابة سید المرسلین، ص 40-41. نقل از زیدیه، تاریخ و عقاید، ص 117</ref> | ||
'''ابنالمرتضی''' | '''ابنالمرتضی''' | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
احمد بن یحیی بن مرتضی ملقب به المهدی لدینالله و معروف به ابنمرتضی از اولاد قاسم رسی در سال 763ق در جنوب صنعا به دنیا آمد. علمای زیدی در سال 793ق با وی به عنوان امام بیعت کردند، ولی سیاستمداران این رأی را نپذیرفته و با فرد دیگری بیعت کردند. این اختلاف با پیروزی سیاستمداران پایان پذیرفت و ابن مرتضی راهی زندان شد و هفت سال در زندان بود. وی از فرصت به دست آمده استفاده کرد و کتب مهمی را در کلام و فقه زیدی به نگارش درآورد. کتاب کوچک عیون الازهار فی فقه الاطهار وی از مهمترین کتب فقهی زیدیه است که تاکنون دهها شرح و حاشیه بر آن نوشته شده است. | احمد بن یحیی بن مرتضی ملقب به المهدی لدینالله و معروف به ابنمرتضی از اولاد قاسم رسی در سال 763ق در جنوب صنعا به دنیا آمد. علمای زیدی در سال 793ق با وی به عنوان امام بیعت کردند، ولی سیاستمداران این رأی را نپذیرفته و با فرد دیگری بیعت کردند. این اختلاف با پیروزی سیاستمداران پایان پذیرفت و ابن مرتضی راهی زندان شد و هفت سال در زندان بود. وی از فرصت به دست آمده استفاده کرد و کتب مهمی را در کلام و فقه زیدی به نگارش درآورد. کتاب کوچک عیون الازهار فی فقه الاطهار وی از مهمترین کتب فقهی زیدیه است که تاکنون دهها شرح و حاشیه بر آن نوشته شده است. | ||
ابن مرتضی برخلاف قاسم رسی و الهادی الی الحق، قضاوت ابوبکر نسبت به فدک را صحیح دانسته و مینویسد: «اگر این قضاوت باطل بود باید حضرت امیر (ع) آن را نقض میکرد و اگر ظلم بود باید بنیهاشم آن را انکار میکردند». | ابن مرتضی برخلاف قاسم رسی و الهادی الی الحق، قضاوت ابوبکر نسبت به فدک را صحیح دانسته و مینویسد: «اگر این قضاوت باطل بود باید حضرت امیر (ع) آن را نقض میکرد و اگر ظلم بود باید بنیهاشم آن را انکار میکردند». <ref>القلائد فی تصحیح العقائد، ص144.</ref> نقل از زیدیه، تاریخ و عقاید، ص 112 ولی قاسم رسی معتقد بود چون حضرت فاطمه (ع) به خاطر غصب فدک از ابوبکر ناراحت بود، ما نیز به غضب فاطمه غضبناکیم. <ref>زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 111-112</ref> در اعتقادات تاحد زیادی متأثر از مکتب معتزله بود و با تألیفات بسیار در مباحث مختلف یکی از تأثیرگذارترین امامان زیدیه یمنن از قرن نهم تاکنون به شمار میرود و از او به عنوان مجدد مذهب زیدیه در آغاز قرن نهم یاد میکنند.<ref>آشنایی با فرق تشیع، 98</ref> | ||
نسخهٔ ۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۰۲
نام کشور | یمن |
---|---|
تعداد جمعیت | 30 میلیون نفر |
پایتخت | صنعا |
زبان رسمی | عربی |
نظام حکومتی | جمهوری دموکراتیک |
شاخص توسعه | 452/. |
دین رایج | اسلام |
یَمَن در جنوب غربی آسیا و در جنوب شبهجزیره عربستان در خاورمیانه واقع شده است. پایتخت آن شهر صنعا است. جمعیت یمن حدود 30 میلیون نفر و وسعت آن بیش از ۵00٬۰۰۰ کیلومتر مربع است. زبان رسمی این کشور عربی و واحد پول آن ریال یمن است. یمن از لحاظ تقسیمات کشوری به بیست استان تقسیم شده است. این کشور دارای دو ساحل مهم است، ساحلی غربی در کرانه دریای سرخ و ساحلی جنوبی در کرانه دریای عرب. همچنین دارای جزایر متعددی است که مهمترین آنها جزایر سقطرا در دریای عرب است. [۱]یمن از آنجا که در ورودی تنگه بابالمندب قرار دارد که دریای سرخ را به اقیانوس هند پیوند میدهد، یکی از فعالترین و راهبردیترین خطوط ترابری دریایی در جهان است. این کشور یکی از حاصلخیزترین مناطق شبه جزیره عربی است و به علّت دارا بودن موقعیّت خاصّ جغرافیایی و بنادر و جزایر مهم، در طول تاریخ مطمح نظر استعمارگران بوده و صفحات تاریخ این کشور را حوادث گوناگون پر کرده است. یمن یکی از نقاط حساس استراتژیکی مورد نظر شرق و غرب است.
وضعیت جغرافیایی
یَمَن در جنوب غربی آسیا و در جنوب شبهجزیره عربستان در خاورمیانه واقع شده است. پایتخت آن شهر صنعا است. جمعیت یمن نزدیک به 30 میلیون نفر و وسعت آن بیش از 500 هزار کیلومتر مربع است. زبان رسمی این کشور عربی و واحد پول آن ریال یمن است. یمن دارای دو ساحل مهم است، ساحلی غربی در کرانهٔ دریای سرخ و ساحلی جنوبی در کرانهٔ دریای عرب. همچنین دارای بیش از 100 جزیره در دریای سرخ و دریای عرب است که بسیاری از آنها دارای جاذبههای توریستی خارقالعاده هستند. مهمترین آنها مجمعالجزایر سقطره در دریای عرب است. یمن از آنجا که در ورودی تنگه بابالمندب قرار دارد که دریای سرخ را به اقیانوس هند پیوند میدهد یکی از فعالترین و راهبردیترین خطوط ترابری دریایی در جهان است. تنگه بابالمندب دومین تنگه مهم جهان پس از کانال سوئز به شمار میرود و سالانه بیش از 20 هزار کشتی حامل انواع کالاها از آن عبور میکند.
یمن را از قدیمالایام به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و جاذبهها و ثروتهای طبیعی فراوان آن «الیمن السعید» یا «یمن خوشبخت» و گاهی «الیمن الخضراء» نامیدهاند. [۲] البته بیش از نیمی از خاک یمن، صحرا و شنزار است و مناطق سرسبز و خرم و کوهستانی در غرب این کشور قرار گرفتهاند.
یمن از لحاظ تقسیمات کشوری به بیست استان تقسیم شده است: عَدَن، عَمران، اَبیَن، ضالع، بیضاء، حُدَیده، جَوف، مَهره، مَحویت، محدوده پایتختی صنعا (الأمانة)، ذِمار، حضرموت، حَجّه، إب، لَحِج، مأرب، رَیمه، صَعده، استان صَنعاء، شَبوِه، تَعِز. شهرهای مهم یمن عبارتند از: صنعا، عدن، مکلا، مأرب و حدیده. سه استان مأرب، حضرموت و شبوه مناطق اصلی نفتخیز یمن هستند. نزدیک به 90 درصد صادرات یمن، نفت است.[۳] یمن بین سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۹۰ به دو کشور جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) و جمهوری دمکراتیک یمن (یمن جنوبی) تجزیه شده بود که در این سال با هم متحد شدند و جمهوری یمن به وجود آمد. در سال ۱۹۹۴ جنگ داخلی میان جداییخواهان جنوبی و حکومت مرکزی درگرفت که با پیروزی شمالیها اتحاد پابرجا ماند. [۴]
وضعيت سياسي
حکومت در کشور یمن از نوع جمهوری است و رئیسجمهور، رئیس حکومت محسوب میشود که با رأی مردم برای دورههای 7 ساله انتخاب میگردد. رئیسجمهور میبایست رئیس مملکت را انتخاب نماید. رئیس دولت اولی وزیر است و توسط رئیسجمهور مشخص میشود. مجلس سنا در این کشور دارای 111 کرسی است و نمایندگان آن نیز توسط رئیسجمهور مشخص میشوند. مجلس نمایندگان در یمن در حدود 301 کرسی دارد و نمایندگان در این کشور توسط رأی مردم برای دورههای 6 ساله انتخاب میشوند. ساختار سیاسی کشور یمن تغییری تا به امروز به صورت مکتوب نداشته است.[۵] ساختار اجتماعی در یمن قبیلهمحور است و روستاها و اغلب شهرها در اختیار سران قبائل است. ائتلاف سران قبائل با گروهها و صاحبان قدرت، ساختار سیاسی در یمن را تشکیل میدهد. دو قبیله «حاشد» و «بکیل» از مهمترین قبایل یمن هستند و سایر قبایل را تحت فرمان دارند.[۶]
تاریخ یمن
یمن پیش از اسلام تحت حاکمیت و فرمانروایی سه گروه قرار داشت که به ترتیب زمانی عبارتند از: قوم سبأ و حمیر (که در دوران پیش از میلاد مسیح میزیستند)، حبشیان و سرانجام ایرانیان.[۷] در اواخر دوران حاکمیت حبشیان شورشهای بسیاری از سوی مردم این سرزمین برای رهایی یمن از دست حبشیان رخ داد که همگی دستخوش شکست شدند؛ تا اینکه سرانجام به ياري ايرانیان حبشيان را بيرون راندند و از این پس حکمرانان ساسانی ایران حاکمیت یمن را به دست گرفتند و این جریان تا ظهور اسلام ادامه داشت. تاریخ فتح یمن به دست ایرانیان بین سالهای 562 تا 572 میلادی مطابق با دوران کودکی پیامبر اسلام بوده است. با ظهور اسلام آخرین حاکم ایرانی یمن (به نام باذام) به دین اسلام گرویده و حاکمیت وی بر یمن از سوی پیامبر اکرم به رسمیت شناخته شد و ادامه یافت.[۸]
به عقیده محققان، یمن تنها کشور از تبار اعراب سامی است که ریشه و زبانش تغییر نکرده است. اعراب یمن که اکثریت این کشور را تشکیل میدهند ریشه عربی خود را به اعراب قحطانی راجع و در نتیجه خود را عرب اصیل میدانند. مردم یمن بسیار متمدنتر و بافرهنگتر از سایر عربها هستند.[۹] حضور اقوام و تمدنهای کهن باعث شده تا سرزمین یمن مملو از آثار تاریخی و باستانی باشد. از ویژگیهای تمدن یمنی میتوان به ایجاد سرزمینی حاصلخیز و کشاورزی پیشرفته اشاره کرد که آنان را در زمره نخستین اعرابی قرار داد که به مدنیت، معماری و کشاورزی روی آوردند.[۱۰]
گفته میشود یمن تنها کشوری است که مردمش بدون جنگ و خونریزی اسلام آوردند. پیامبر اکرم بعد از اینکه دعوت خود را علنی ساختند نامههایی به کشورها و قبایل مختلف نوشتند و آنان را به اسلام دعوت نمودند. ایشان ابتدا خالد بن ولید را همراه با گروهی به یمن فرستادند ولی آنان در طول شش ماهی که در یمن استقرار داشتند نتوانستند کسی را مسلمان کنند. پس از آن پیامبر اکرم امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) را روانه یمن ساختند. در بدو ورود ایشان به یمن افراد قبیله حمدان که یکی از بزرگترین قبائل یمن بود گرد ایشان جمع شده و حضرت نامه پیامبر را برای ایشان قرائت فرمودند. عظمت گفتار پیامبر آنچنان قبیله حمدان را تحت تأثیر قرار داد که همه آنها در مدت یک روز اسلام آوردند. پیامبر اسلام پس از اطلاع از این امر حمد و ثنای الهی به جای آورده و دو بار فرمودند: السلام علی حمدان.
پس از گرویدن حمدانیان به اسلام، سایر مردم یمن نیز به تدریج اسلام آوردند. یمنیها به واسطه اینکه به دست امیرالمؤمنین (ع) و بدون خونریزی اسلام آوردهاند افتخار میکنند. آنان پس از اسلام آوردن در صحنههای مختلف حیات دین اسلام نقشهای مهمی را ایفا کردند و در فتوحات و سایر حوادث حضوری فعال داشتند. اسلام آوردن این مردم به واسطه امیرالمؤمنین (ع) منجر به این شد که محبت و علاقه به خاندان نبوت در میان یمنیان بروز و ظهور یابد.[۱۱]
ادیان و مذاهب
اکثر قریب به اتفاق مردم یمن (حدود 99 درصد) مسلماناند. بنا به نقل دانشنامه آزاد ویکیپدیا، حدود 30٪ از مردم یمن شیعیان زیدی، 50٪ اهل سنت شافعی، 10٪ وهابی و حنبلی، 5٪ مالکی، 4٪ شیعه دوازده امامی و اسماعیلی و 1٪ غیرمسلمان هستند. اهل سنت بیشتر در جنوب و جنوب شرق در نواحی ساحلی، شیعههای زیدی عمدتاً در شمال و شمال غرب در مناطق کوهستانی که تمرکز جمعیت عمده یمن در این مناطق است و اسماعیلیها بیشتر در مراکز اصلی نظیر صنعا و مأرب زندگی میکنند. مردم یمن به رغم تفاوت در مذهب هیچگاه نسبت به هم کینه و نفرت نداشتهاند.
جریانهای فکری و اعتقادی
زیدیه
مهمترین جریان فکری و اعتقادی در یمن کنونی «زیدیه» است. بخش عمدهای از تاریخ یمن به حکومت زیدیان اختصاص دارد که از دوره عباسی در این سرزمین قدرت را در دست داشتند و نزدیک به 1100 سال، از حدود 900 تا 1962 میلادی، در این کشور حکومت کردند.
اصل و ریشه زیدیان یمن به ترجمانالدین قاسم بن ابراهیم رسّی 170-244ق/786-858م که مردی فقیه، متکلم، محقق، مؤلف و مبارز بود، بازمیگردد. او در میان زیدیان از اعتبار ویژهای برخوردار است، زیرا اولاً نیای حاکمان و امامان زیدی یمن است و ثانیاً افکار و آرای فقهی او در گسترش مذهب زیدی در سرزمین یمن بسیار مؤثر بوده است و بر همین اساس است که زیدیان یمن را «قاسمیه» نیز میگویند. فرزند او حسین رسّی نیز از فقیهان، محققان و مبارزان خاندان طباطبایی است که در حیات پدرش به تبلیغ مذهب زیدی و آرای فقهی این فرقه در یمن پرداخت. بر اثر این تبلیغات، مذهب شیعی زیدی در سرزمین یمن در کنار مذاهب دیگر اسلامی رشد و گسترش یافت و اندکی پس از آن بانفوذترین مذهب اسلامی در آن منطقه گردید. رواج مذهب زیدی زمینه پیدایش دولت بنیطباطبا را پدید آورد.[۱۲]
«زیدیه» معتقدان به امامت زید فرزند امام سجاد (ع) را گویند. شیعیان زیدی همچون شیعیان دوازده امامی امامت را مبتنی بر نص پیامبر اکرم میدانند، اما امامیه معتقدند نصب پیامبر فقط در مورد جانشینی دوازده امام از عترت او وجود دارد در حالیکه زیدیه بر این عقیدهاند که نص پیامبر به طور عام همه فرزندان حسنی و حسینی حضرت زهرا (ع) را دربرمیگیرد.
همه فرق اسلامی از اهل سنت، مرجئه، معتزله و شیعه بر سرآمدی زید در علم و دانش اتفاق نظر دارند. در فقه حجت بود و بهترین عابدان و زاهدان زمان خود بود و در رفتار و اخلاق مانندی نداشت. زياد بن منذر گويد من نزد امام باقر (ع) نشسته بودم كه زيد بن على آمد چون چشم امام بر او افتاد فرمود: اين سروري است در خاندان خود و خونخواه آنان است، بسيار نجيب است مادرى كه تو را زاده است اى زيد.[۱۳] ابوحنیفه نعمان بن ثابت درباره او میگوید: «زید بن علی و خاندان او را ملاحظه کردم، در عصر او فقیهتر، داناتر، خوشبیانتر و حاضر جوابتر از وی ندیدم. بیتردید او بینظیر بود».[۱۴]
زید برای امامت شرایط خاصی قائل بود؛ به نظر او امام کسی است که از نسل حضرت زهرا (ع) باشد، قیام به شمشیر کند، به کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت کند، عالم به احکام الهی باشد و مردم را به امامت خود فراخواند. چون اصل تفکر زید قیام بر ضد ظلم و جور بود از اینرو در عمل نهضتی علیه هشام بن عبدالملک به پا کرد و سرانجام جان خود را در این راه نثار نمود. زید بر اساس همین مبنا اصل تقیه را که باور امامیه بود انکار میکرد. علی بن ابیطالب (ع) را برترین صحابه رسول خدا میدانست ولی بر این باور بود که خلافت ابوبکر و عمر نیز به حق و اطاعت از آنان واجب بوده است. بسیاری از اهل بیت و غیر ایشان به این مذهب گرویدند و اصول و مبادی آن را تبلیغ کردند و بدینترتیب فرقه زیدیه شکل گرفت. آموزههای این فرقه در اصل برگرفته از تعالیم، فتاوی و گرایشهای اعتقادی زید بن علی است.[۱۵]
عقاید زیدیه
مذهب زیدی در اصول اعتقادی، غیر از مسئله امامت، نزدیک به عدلیه و در فقه حنفی مسلک است.[۱۶] گفته شده است خود زید بن علی، پیشوای زیدیه، شاگرد واصل بن عطای معتزلی بود. آنان پس از شهادت امام حسین (ع) زید شهید را امام میدانند و امام زینالعابدین (ع) را تنها پیشوای علم و معرفت میشمارند، نه امام به معنی رهبر سیاسی و زمامدار اسلامی، زیرا یکی از شرایط امام از نظر آنان قیام مسلحانه بر ضد ستمگران است. اکثر نویسندگان زیدی امام زینالعابدین (ع) را در شمار امامان خود ندانسته و به جای ایشان حسن مثنی، فرزند امام حسن مجتبی (ع) را امام میدانند.[۱۷]
دیدگاه زیدیه در اصول دین شبیه دیدگاه امامیه است. در میان فرق مختلف شیعه، عقاید زیدیه بیشترین قرابت را با دیدگاه امامیه دارد. آنان ضمن اعتقاد به حسن و قبح عقلی، همچون دیگر شیعیان به دو اصل توحید و عدل به عنوان اساسیترین اصول اعتقادی مینگرند و بر اساس آن هرگونه تشبیه و تجسیم را از خداوند نفی میکنند. نیز خدا را عادل دانسته و معتقدند بر اساس مصالح و مفاسد حکم کرده، پاداش میدهد و مجازات میکند. بعلاوه انسان را مختار دانسته و دیدگاه جبریون را به شدت نفی میکنند. زیدیه اصل نبوت و امامت را نیز از اصول اساسی دین میدانند، ولی دیدگاه ایشان در خصوص امامت با دیدگاه امامیه متفاوت است. زیدیان اصل امر به معروف و نهی از منکر را نیز از اصول دین میدانند [۱۸] و بر اساس آن هجرت از سرزمینی که مردمش به گناه تظاهر میکنند به جایی که در آن گناه نباشد را واجب میشمرند. [۱۹] علاوه بر اینها، زیدیه همانند معتزله معتقد به اصل منزلت بین المنزلتین هستند یعنی مرتکب کبیره را نه مانند مرجئه، مؤمن و نه همانند خوارج، کافر میدانند، بلکه معتقدند چنین شخصی فقط فاسق است.[۲۰]
فِرق زیدیه
زیدیان در درون خود به چند فرقه جزئیتر تقسیم میشوند که مهمترین آنها سه فرقهاند: جارودیه، بتریه و جریریه.
جارودیه
این فرقه پیروان ابوالجارود زیادبن منذر عبدی هستند. ابوالجارود از پیروان امام باقر و امام صادق بود ولی ایشان را رها کرد و به زیدیه پیوست. وی معتقد بود درباره امامت حضرت علی و حسنین از سوی پیامبر نص وجود دارد ولی این نص به وصف است نه به تسمیه و پس از آن نیز قطع شده است. [۲۱] جارودیه با آنکه زید را به امامت پذیرفته بودند، از دیدگاههای او فراتر رفتند و معتقد شدند که مردم با برگزیدن دیگری به جای علی بن ابیطالب و عدم بیعت با وی به گمراهی افتادند. امامت فقط سزاوار فرزندان امام حسن و امام حسین است و هر کس از بیعت امام تخلف کند کافر است. برخی جارودیه را به دلیل طعن بر شیخین و صحابه، رافضی دانستهاند. [۲۲] برخی بر این عقیدهاند که زیدیه در حقیقت جارودیاند و بعد از زید بن علی همه امامان و پیروانشان از این فرقه بودهاند. بر این اساس میتوان گفت زیدیه امروز دارای همان تفکرات جارودیه تاریخی با اندکی اصلاحات است.[۲۳]
بتریه (صالحیه)
چون از اصحاب حسن بن صالح بن حی همدانی (100-168ق) و از اصحاب کثیر النوای ابتر بودند به این نام خوانده شدهاند. بتریه، جارودیه را به سبب طعن شیخین و صحابه تکفیر میکردند. به عقیده آنان حضرت علی (ع) افضل صحابه و اولی به امامت بود ولی خلافت ابوبکر و عمر نیز خطا نبود چون خود حضرت امیر به خلافت آنها رضایت داده بود. همچنین قیام دو امام در دو منطقه جدا از هم را جایز و اطاعت هر دو را واجب میدانستند. معتزله بغداد به فرقه صالحیه پیوستند و صالحیه نیز در اصول پیرو مکتب اعتزال بودند.[۲۴]
جریریه (سلیمانیه)
پیروان سلیمان بن جریر رقیاند که حضرت علی (ع) را افضل صحابه و اولی به خلافت میدانستند ولی معتقد بودند چون پیامبر به جانشینی ایشان تصریح نکرد، گرچه دوست داشت که علی (ع) خلیفه باشد، پس خطای صحابه خطای اجتهادی بوده و گناهکار نیستند. این طایفه از عثمان تبری جسته و محاربان علی (ع) را کافر میدانستند و همانند سایر فرق زیدیه امامت را منحصراً حق اولاد فاطمه (ع) میدانستند. [۲۵] جریریه تعیین امام را فقط از طریق شورای مردم که دستکم متشکل از دو تن از برگزیدگان امت بود ممکن میدانستند. به عقیده آنان امامت مفضول با وجود افضل رواست و حضرت علی (ع) امام و بیعت ابوبکر و عمر خطا بود.[۲۶]
زیدیه در یمن
زیدیان پس از شهادت زید بن علی به قیامهای فراوانی در مناطق مختلفی همچون خراسان، مدینه، بصره، کوفه، طالقان، طبرستان و یمن دست زدند که دو مورد اخیر از مهمترین قیامها بود که منجر به تشکیل حکومت زیدیان در طبرستان و یمن شد. [۲۷] انتقال رسمی مذهب زیدی به یمن به دست یحیی بن حسین بن قاسم از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) مشهور به الهادی الی الحق صورت پذیرفت و مردم یمن در سال 280ق با وی بیعت کردند. پس از یحیی بن حسین فرزندان وی یکی پس از دیگری امامت و فرمانروایی را در یمن به دست گرفتند، به گونهای که سلسله امامت زیدی از آن پس عمدتاً در خاندان یحیی ادامه یافته و نزدیک به شصت امام را که حسنیین خوانده میشوند دربرگرفته است.
حکومت زیدیان یمن تا کودتای 1960م. عبدالرحمن الآریانی یا انقلاب 1962م. همراه با فراز و فرودهایی ادامه داشت. زیدیان در این مدت طولانی همواره بخشهای شمالی یمن را در اختیار داشتهاند و البته حوزه نفوذ آنان گاهی به مناطق دیگر نیز توسعه مییافت. [۲۸] ولی به غیر از زمان هادی الی الحق و چند تن دیگر از ائمه زیدی، زیدیه یمن هیچگاه نتوانستند حکومت مقتدری ایجاد کنند و فقط هر از چند گاهی، امامی قیام و چند صباحی بر چند شهر حکومت میکرد و سپس به خاطر جنگهای داخلی این اقتدار کوچک نیز از میان میرفت. این آشفتگی از قرن یازده بیشتر شده و حکومت زیدیان همیشه با شورشها و اختلافها همراه بوده است. تفرقه و تشتت حاصل از حملات پیدرپی ترکان عثمانی، ادعای پیدرپی امامت، عدم انسجام و نظام قبیلهگری حاکم بر یمن از عوامل عدم ثبات سیاسی مقتدر در یمن بوده است.[۲۹]
نشر وسیع کتب و افکار معتزله در میان زیدیه یمن مقارن با ظهور جریان مُطَرفّیه در میان زیدیه بود. مطرفیه گروهی از زیدیان بودند که خود را پیرو هادی یحیی بن حسین میدانستند و در مسائل اعتقادی دیدگاههای خاصی را مطرح میکردند که برخلاف عقیده شناخته شده از زیدیه و به باور برخی، متأثر از مکتب ابوالقاسم بلخی یکی از سران معتزله در بصره بود. امامان و عالمان زیدیه برای مقابله با این جریان به میراث فکری و کلامی دیگر معتزله روی آوردند و این موجب شد کتابهای معتزله و شخصیتهایی متأثر از آنان در قرن ششم هجری از عراق و ایران به یمن برده شوند و بدینترتیب در قرنهای بعدی جریانی در زیدیه یمن ظهور کرد که متأثر از معتزله و افکار آنان بود. در این مکتب اصول مذهب زیدیه با عقلگرایی افراطی پیوند داده شده و برخی دیدگاههای کلامی غیرشیعی نیز در میان آنان رواج یافت.
در مقابل این جریان برخی دیگر از عالمان زیدیه با نقد عقلگرایی افراطی معتزله، گرایشی مشابه به گرایش اهل حدیث را نمایندگی کردند و از سویی دیگر از جریان اصیل زیدیه و شیعی فاصله گرفتند. بدینترتیب خط اصیل زیدیه در میان دو جریان متمایل به تفکرات غیرشیعی، ولی متفاوت از هم، قرار گرفت، یعنی جریان عقلگرای متمایل به تفکرات معتزله و جریان نقلگرای متمایل به اهل حدیث.[۳۰]
زیدیه یمن در عصر حاضر
با سقوط امپراطوری عثمانی به سال 1337ق/1918م در جریان جنگ جهانی اول، شرایط برای حکومت یکی دیگر از زیدیان به نام احمدبنمحمدبن یحیی که در واقع آخرین حکومت از سلسله زیدیان بود، فراهم شد و وی توانست بر یمن مسلط شود. حکومت احمدبن محمد در سال 1962م و با کودتای عبدالله سلال از بین رفت. از این زمان به بعد حکومت جمهوری در یمن برپا شد و سلسله زیدیه از اریکه قدرت کنار نهاده شدند. اکنون نیز کشور یمن به صورت جمهوری دموکراتیک اداره میشود.[۳۱]
علاوه بر سابقه گسترده حاکمیت زیدیه در یمن، هم اکنون نیز تعداد زیادی از شیعیان یمن را زیدی مذهبان تشکیل میدهند. تعداد آنان حدود35 درصد جمعیت یمن است. زیدیان اغلب در استانهای صعده، تعز، الجوف، صنعا، اب، ذمار، عمران، مأرب، حجه، مجویت و حدیده سکونت دارند. همچنین در جنوب کشور عربستان به ویژه در منطقه نجران مذهب زیدیه پیروان قابل توجهی دارد. این منطقه که در همسایگی کشور یمن واقع شده، پیش از این بخشی از خاک یمن محسوب میشده که در درگیریهای دو کشور در قرن گذشته از یمن جدا شده است. دو قبیله بزرگ یمن با نامهای «حاشد» و «بکیل» زیدی مذهب هستند. این دو قبیله از مهمترین قبایل یمن بوده و نقش مهمی در تحولات سیاسی یمن در سالهای پس از تشکیل حکومت جمهوری در یمن داشتهاند.[۳۲]
شخصیتهای مؤثر زیدیه
بزرگان زیدیه در ابتدا بیشتر در فکر قیام و خروج برای انجام فريضه امر به معروف بودند و کمتر به تبیین عقاید خود میپرداختند. اما از قرن سوم هجری فعالیتهای علمی زیدیه آغاز گشت و تاکنون نیز ادامه دارد. در این بخش به برخی از مهمترین امامان و عالمان زیدیه و دیدگاههای فقهی و اعتقادی آنها اشاره میکنیم.
قاسم رسّی
قاسم بن ابراهیم رسی از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) در سال 169ق در رس، یکی از شهرهای نزدیک مدینه، چشم به جهان گشود و از اینرو به رسّی شهرت پیدا کرد و این عنوان به فرزندان و اخلاف او در یمن و مصر و هندوستان انتقال یافت. نزد پدر و دیگر عالمان خاندانش تربیت یافت و دانش آموخت. فقه را از علمای مذهب حنفی و کلام را از معتزله فراگرفت. وی تا حد زیادی از معتزله تأثیر پذیرفته بود و زمینهساز پذیرش دیدگاههای معتزله از سوی زیدیان یمن گردید.
قاسم رسی با پذیرش اصول پنجگانه معتزله (توحید، عدل، وعد و وعید، منزلت بین المنزلتین، امر به معروف و نهی از منکر) عقل را اساس و منبع اصلی شناخت میدانست و معتقد بود به وسیله عقل است که خداوند شناخته میشود و تشبیه و تجسیم از او نفی میگردد. به نظر وی عقل بر کتاب خدا و سنت رسول مقدم است زیرا پیامبر حقیقی را تنها به وسیله عقل میتوان از پیامبر دروغین تشخیص داد. وی قائل به اختیار انسان در افعال خویش است و رسائل متعددی در رد جبریون نوشته است. به نظر او ضلالت و گمراهی افراد از ناحیه خود آنها و هدایت توفیقی الهی است. قاسم معتقد است قضا و قدر الهی شامل معاصی نمیشود زیرا قضای او فقط به حق و امر او فقط به عدل تعلق میگیرد. وی در باب وعد و وعید مینویسد: «یکی از اصول خمسه این است که خداوند صادق الوعد و الوعید است، مثلاً برای ذرهای خیر، پاداش و برای ذرهای شر، عقاب میکند». [۳۳] او مرتکب گناه کبیره را نه مؤمن میداند و نه کافر، بلکه او را فاسق میشمرد و معتقد است گناهکاران همانند کافران، در صورتی که بدون توبه بمیرند، تا ابد در جهنم خواهند ماند ولی عذاب خفیفتری خواهند داشت. او این دیدگاه را منزلت بین المنزلتین مینامد. وی در باب امر به معروف که از مهمترین اصول زیدیه در طول تاریخ بوده است مینویسد: «هر مؤمنی تا جایی که توان تغییر دارد باید امر به معروف و نهی از منکر کند و اگر لازم است این کار با قیام و شمشیر انجام شود باید آن را انجام دهد».[۳۴]
قاسم پیروان زیادی یافت اما بسیاری از آنان به سبب دیدگاه وی درباره ابوبکر و عمر از او جدا شدند. [۳۵] اهمیت دیدگاههای قاسم رسی از آن جهت است که بنا به عقیده برخی از محققان، مذهب کلامی زیدیه یمن تا امروز همان مذهب قاسم رسی یا قاسمیه است. آنان با تأکید بر عقل متأثر از معتزله، از فلسفه گریزاناند و افکار یونانیان در اندیشه آنها کمتر وارد شده است.[۳۶]
یحیی بن حسین
یحیی نوه قاسم رسی، ملقب به الهادی الی الحق و مؤسس دولت زیدیه در یمن، یکی از بزرگان تأثیرگذار زیدیه است. به عقیده وی حواس و عقول از درک معبود عاجزند و ما فقط افعال خداوند را آن هم از طریق مخلوقات میتوانیم بشناسیم. او معتقد است خداوند امر به طاعت و ترک معصیت کرده و هیچگاه کفر را برای بندگانش اراده نمیکند. او عادلتر از آن است که کفر و جور را خلق کند. در نظر هادی الی الحق، امامت به بیعت و اختیار مردم نیست، بلکه ناشی از کمالاتی است که خداوند در اولاد حضرت فاطمه (ع) به وجود آورده است. بنابراین اگر فردی از اولاد امام حسن و امام حسین قیام کرد و دارای دیگر شرایط امامت بود، بر مسلمین واجب است که بیعت او را بپذیرند و یاریاش نمایند.[۳۷]
درباره مرتکب کبیره دیدگاهی مشابه قاسم رسی دارد اما در باب صحابه مینویسد: «به هیچیک از صحابه راستگو و تابعین درستکردار ایراد نمیگیرم... هر کس مؤمنی را سبّ نماید و دشنام دهد و خیال کند که این کار حلال است، کافر شده است و هر کس مؤمنی را دشنام دهد در حالیکه میداند حرام است، فاسق و گمراه است... من برای مادران مؤمنین (زنان پیامبر) که یقیناً دیندار از دنیا رفتند، طلب مغفرت میکنم».[۳۸]
حاکم جُشَمی
ابوسعد محسن بن محمد معروف به ابن کرّامه جشمی و حاکم جشمی در سال 413ق در جشم از توابع نیشابور به دنیا آمد. در مکه نزد زیدیان درس خواند و به سوی آنان گرایش پیدا کرد و فردی معتزلیـزیدی گردید. در تفسیر صاحبنظر و استاد زمخشری بود. وی از برجستهترین مورخان زیدیه محسوب میشود. جشمی به تبعیت از بزرگان زیدیه به نقد فلاسفه میپرداخت و قائل بود بین خداوند و عالم واسطههایی مثل عقول عشره وجود ندارد، بلکه خداوند مستقیم و بدون واسطه در کار تدبیر عالم است. وی با تأثیرپذیری از معتزله افعال انسانها را مخلوق خود آنها دانسته و خدا را خالق افعال انسان نمیداند.[۳۹]
یحیی بن حمزه
یحیی بن حمزة بن علی از نوادگان امام جواد (ع) ملقب به المؤیدبالله در سال 669ق در صنعا دیده به جهان گشود. مجموع تألیفات وی را بالغ بر یکصد مجلد دانستهاند. وی برخلاف اکثر بزرگان زیدیه، اشاعره را تکفیر نمیکرد و در این زمینه مینویسد: «اکثر زیدیه و جمهور معتزله قائل به کفر اشاعره، به خاطر قول به کسب، قدم قرآن و جبر هستند، اما ما قائل به کفر آنها نیستیم. زیرا کفر در مسائل قطعی است و شاید اعتقاد به این مسائل در اشاعره به خاطر ظهور احتمالات بوده است. ... این مطلب صحیح نیست که لعن از اعظم قربات الی الله است، زیرا شرع تعبد به لعن را بیان نفرموده، بلکه وارد شده که مؤمن لعّان ـزیاد لعنکنندهـ نیست و نجات از آتش امری است غیبی که غیر از خدا از آن خبر ندارد. بنابراین کفر و فسق دلیل قاطع میخواهد و اگر نداریم احتیاط این است که توقف کنیم. این به عدالت نزدیکتر و احتیاط در دین است».[۴۰]
یحیی از همه صحابه پیامبر دفاع کرده و معتقد است مخالفتهای آنان با خلافت حضرت علی (ع) موجب کفر و فسق و خروج آنان از دین و حتی موجب از بین رفتن موالات آنها هم نمیشود. یحیی، اسلام صحابه را صحیح و آن را دیدگاه بزرگان اهل بیت میداند. وی در این مورد به روایاتی همچون «ابوبکر و عمر سیدا کهول الجنة» اشاره کرده و آن را دلیل فضل آنها دانسته است. یکی دیگر از دلایل یحیی برای لزوم موالات صحابه استناد وی به عمل زیدبن علی است که آنها را بسیار دوست میداشت و از سب آنان نهی میکرد. یحیی روایاتی نیز از برخی امامان زیدی همچون قاسم رسی، ناصر اطروش، حسن بن زید و برخی دیگر از راویان مبنی بر عدم سب صحابه نقل میکند. حتی از امام جعفر صادق (ع) نقل میکند که بسیار آن دو را دوست میداشت. از دیدگاه امامیه برخی از این روایات جعلیاند و برخی از روی تقیه صادر شدهاند. مثلاً اوضاع فرهنگی شهر مدینه در زمان امام صادق (ع) شدیداً گرایش عثمانی داشت و امام صادق (ع) نمیتوانست صراحتاً در این زمینه اظهار نظر کند.
یحیی درباره نظر بزرگان زیدیه نسبت به صحابه مینویسد: «دیدگاه قاسم رسی و الهادی الی الحق و اولادش و امام منصور بالله توقف از دو طرف است؛ آنها هم توقف میکنند از ترضیه و ترحم نسبت به شیخین و هم نهی میکنند از تکفیر و تفسیق آنها، زیرا این بزرگان به خطاکاری خلفا یقین دارند ولی نمیدانند که این گناه کبیره است یا صغیره؛ از اینرو حکم به توقف کردهاند».[۴۱]
ابنالمرتضی
احمد بن یحیی بن مرتضی ملقب به المهدی لدینالله و معروف به ابنمرتضی از اولاد قاسم رسی در سال 763ق در جنوب صنعا به دنیا آمد. علمای زیدی در سال 793ق با وی به عنوان امام بیعت کردند، ولی سیاستمداران این رأی را نپذیرفته و با فرد دیگری بیعت کردند. این اختلاف با پیروزی سیاستمداران پایان پذیرفت و ابن مرتضی راهی زندان شد و هفت سال در زندان بود. وی از فرصت به دست آمده استفاده کرد و کتب مهمی را در کلام و فقه زیدی به نگارش درآورد. کتاب کوچک عیون الازهار فی فقه الاطهار وی از مهمترین کتب فقهی زیدیه است که تاکنون دهها شرح و حاشیه بر آن نوشته شده است.
ابن مرتضی برخلاف قاسم رسی و الهادی الی الحق، قضاوت ابوبکر نسبت به فدک را صحیح دانسته و مینویسد: «اگر این قضاوت باطل بود باید حضرت امیر (ع) آن را نقض میکرد و اگر ظلم بود باید بنیهاشم آن را انکار میکردند». [۴۲] نقل از زیدیه، تاریخ و عقاید، ص 112 ولی قاسم رسی معتقد بود چون حضرت فاطمه (ع) به خاطر غصب فدک از ابوبکر ناراحت بود، ما نیز به غضب فاطمه غضبناکیم. [۴۳] در اعتقادات تاحد زیادی متأثر از مکتب معتزله بود و با تألیفات بسیار در مباحث مختلف یکی از تأثیرگذارترین امامان زیدیه یمنن از قرن نهم تاکنون به شمار میرود و از او به عنوان مجدد مذهب زیدیه در آغاز قرن نهم یاد میکنند.[۴۴]
چهره های (دینی، سیاسی) شاخص
هادی یحیی بن حسین ۲۸۰-۲۹۸ ق ابوالحسين يحيى بن الحسين بن القاسم بن ابراهيم بن اسماعيل بن ابراهيم بن الحسن بن الحسن بن على بن ابيطالب(ع) (245-298ق) معروف به «الهادى الى الحق»، امام و مجتهد زیدیه، مؤسس مذهبهادویه،ولادت به سال 245 ه.ق در مدينۀ منوره چشم به جهان گشود. الامام المنصور باللّه القاسم بن محمد بن على از دانشمندان برجستۀ فرقۀ زيديه است كه علاوه بر دانش در معقول و منقول، سمت امامت و زعامت سياسى فرقۀ زيديه را نيز عهدهدار بود.وى در سال 967 ه.ق متولد شد و در سال 1006 ه.ق بعد از نوميدى از خروج الامام الناصر الحسن بن على، خروج كرد و در سال 1029 ه.ق در سن 62 سالگى درگذشت. قاسم بن محمد پس از خروج تركان از يمن به زعامت رسيد و فرزندان وى نيز پس از او مقام امامت و زعامت سياسى اين فرقه را عهدهدار گرديدند.دربارۀ نژاد وى كه آيا عرب است يا ايرانى و نيز بر فرض عرب بودن او در اين مورد كه آيا از اهلبيت پيامبر(ص) مىباشد يا نه سؤالات و ابهامات فراوانى وجود دارد.با وجود اين شخصيت وى در ميان زيديه مقبول افتاده و معجزات و كرامات فراوانى را به او نسبت مىدهند از جمله آنكه يحيى بن حسين مورخ مىنويسد:اهل صنعاء به مدت دو ماه پياپى صداى مؤذنى را كه در نيمه شب آمدن قاسم بن محمد را نويد مىداد، مىشنيدند. از وى آثار متعددى در زمينۀ معقول و منقول برجاى مانده كه از آن ميان مىتوان به:الاعتصام، الاساس، المرقاة، الإرشاد و التحذير و...اشاره كرد.
احمد بن سليمان بن محمد بن المطهر بن على بن الامام الناصر احمد بن الامام الهادي الى الحق يحيى بن الحسين(ع) از ائمه زيديه در سال 500 ه.ق در خاندانى علوى ديده به جهان گشود. وى دعوت خويش را در 31 سالگى در بلاد«جوف»آغاز نمود، سپس به جبل«برط» رفته و برخى از مردم آن ديار با وى دست بيعت دارد و پس از آن به «أملح» و سپس در اول محرم سال 533 ه.ق به «نجران» رفت و مردم آنجا با وى بيعت نمودند. پس از «نجران» به «صعدة» رفت و سفيران و كارگزاران خويش را به شهرهاى وادعة، سنخان و خولان شام فرستاد.از صعدة به «صنعاء» رفت و در آنجا صيت شهرتش فراگير گشت و شيخ نشوان بن سعيد الحميرى مؤلف «شمس العلوم» به حمايت از وى برخاست و او را به حركت به سمت بلاد جنوبى؛ یعنی «يمن» تحريك مىنمود. وى در يمن به نام خويش دعوتش را اعلان نمود و اهل حل و عقد به عنوان امام با او پيمان بستند.از نبردهايى كه وى با مخالفين داشته مىتوان به واقعه شرزه در سال 552 ه.ق، معركه غيل جلاجل در سال 549 ه.ق و معركۀ زبيد در سال 553 ه.ق اشاره كرد. برخى مشايخ وى عبارتند از: امام حسن بن محمد از فرزندان مرتضى، علامه عباس بن على بن محمد، حافظ اسحاق بن احمد بن عبدالباعث، قاضى عبداللّه بن على العنسى.از آثار وى مىتوان به كتاب اصول الاحكام في الحلال و الحرام، حقائق المعرفة،
سفرهای تبلیغی
سفر به طبرستان
وى ابتدا به طبرستان رفته و مردم را به سوى خويش دعوت كرد، ولى با مخالفت محمد بن زيد كه در آن زمان امام زيديان طبرستان بود روبرو گرديد.
سفر به یمن بنابراین آنجا را ترك گفته و به سوى يمن رهسپار گرديد و مردم صنعاء دعوت وى را پذيرفتند، ولى پس از چندى از اوامر او سرپيچى كردند.
اقامت در حجاز بنابراین يحيى به حجاز رفت و در آنجا اقامت گزيد. در اين هنگام آشوبها و اختلافات در يمن فزونى يافت و باعث گرديد كه مردم يمن بار ديگر از يحيى بن حسين دعوت كرده و او را به نزد خويش بخوانند.
بازگشت به یمن وى به سال 284 ه.ق به صعده رفته و حكومت زيديان را تشكيل داد او در فرامين خود مردم را به توحيد، عدل، وعده و وعيد و امر به معروف و نهى از منكر فراخواند و با مسيحيان نجران پيمان بست.
الهادى الحق در ادامه به تصرف سرزمينهاى اطراف پرداخت و مردم نواحى شمالى يمن را فرمانبردار خود ساخت.
او در سال 288 ه.ق توانست صنعاء را نيز به تصرف خود درآورد و مناطق جنوب را به قلمرو فرمانبردارى خود بيفزايد.
او در طول ساليان حكومت خود با قرامطه و اسماعيليان درگير بود و شهر صنعاء چندين بار به تصرف اسماعيليان درآمده و دوباره بازپس گرفته شد.
وفات يحيى بن حسين پس از عمرى تلاش در راه برپايى حكومت زيديان در يمن سال 298 ه.ق از دنيا رفت.
هادى در مذهب زيدى امام و مجتهد بود و مذهب نوينى بنيان نهاد كه به هادويه شناخته مىشود.
وى به عنواناميرالمؤمنين با مردم بيعت كرد و بر سكههاى ضرب شده توسط او عنوان «الهادى الى الحق اميرالمؤمنين ابن رسولاللّه» منقش گرديده است.
آثار از آثار وى مىتوان به:اصولالدين، المنتخب، تثبيت الامامة، الفنون، تفسير قرآن و غيره ياد كرد.مجموعۀ رسائل بهجا مانده از يحيى بن حسين در مجموعهاى با عنوان مجموع رسائل الامام الهادى الى الحق القويم يحيى بن الحسين بن القاسم بن ابراهيم» توسط عبداللّه بن محمد شاذلى به چاپ رسيده است.در اين مجموعه حدود سى و هشت رساله و جوابهاى يحيى بن حسين جمعآورى گرديده است. مرتضی لدین الله ۲۹۸-۳۱۰ ق ناصر لدین الله ۳۱۰-۳۱۵ ق تا اواخر قرن چهارم زیدیه دچار تفرقه و نزاع داخلی و درگیری با اسماعیلیه بود و حاکم مطرحی وجود ندارد منصور بالله قاسم بن علی وفات:۳۹۳ ق مهدی لدین الله حسین بن قاسم ۳۹۳-۴۰۴ق وی پیروانی خاص به خود پیدا کرد که معتقد به غیبت و مهدویت او شدند و به نام حسینیه مشهور گشتند. در همین زمان زیدیه به دو دسته مطرفیه و مخترعه تقسیم شدند. ناصر لدین الله ابوالفتح دیلمی وفات:۴۴۴ ق وی به دست اسماعیلیان یمن کشته شد و با کشته شدن وی، دوره اول حکومت زیدیه در یمن به پایان رسید. متوکل علی الله احمد بن سلیمان ۵۳۲-۵۶۶ ق وی با تفکر مطرفیه به مقابله جدی برخاست منصور بالله عبدالله بن حمزه ۵۶۶-۶۱۴ ق از وی به عنوان مجدد زیدیه در قرن ششم نام برده میشود مهدی لِدین الله احمد بن حسین وفات:۶۵۶ ق برخی از زیدیه در مورد او گمان مهدویت داشتند. منصور بالله حسن بن بدرالدین محمد وفات: ۶۷۰ ق از مطرحترین امامان زیدیه با گرایش اصیل زیدی در قرون میانه متوکل علیالله مطهر بن یحیی، معروف به المظلّل بالغمام وفات: ۶۹۷ ق مهدی لِدینالله محمد وفات: ۷۲۸ ق وی و پدرش متوکل علی الله دو مجدد زیدیه در آغاز قرن هشتم هستند. مؤید بالله یحیی بن حمزه ۷۲۹-۷۴۹ ق وی صاحب تالیفات مهم و فراوانی است. مهدی لِدینالله احمد بن یحیی، مشهور به ابنمرتضی وفات: ۸۴۰ ق مجدد مذهب زیدیه در آغاز قرن نهم هادی الیالحق عزالدین بن حسن وفات:۹۰۰ ق از نظریه پردازان بزرگ زیدیه متوکل علیالله یحیی شرفالدین ۹۶۵ ق پس از وی تا حدود نیم قرن تقریباً یمن از حکومت حاکمان زیدیه خالی ماند و زمام امور به دست ترکان عثمانی افتاد. منصور بالله قاسم بن محمد بن علی ۱۰۰۶-۱۰۲۹ ق وی دارای تألیفاتی مهم و شاگردانی تأثیرگذار است و از او به عنوان مجدد مذهب زیدی در این قرن یاد شده است. مؤید بالله محمد ۱۰۲۹-۱۰۵۴ ق متوکل علیلله اسماعیل ۱۰۵۴- ۱۰۸۷ ق پس از این دو، تا حدود دو قرن زیدیه گرفتار نزاع داخلی بود و همین امر سبب شد که ترکان عثمانی بار دیگر قدرت را در دست بگیرند. منصور بالله محمد بن یحیی حمیدالدین وفات:۱۳۲۲ ق متوکل علیلله یحیی وفات: ۱۳۶۷ ق مبارزاتی که در دوره منصور علیه حکومت عثمانی آغاز شده بود در دوره وی به ثمر رسید و یمن از سلطه عثمانیها خارج شد. محمد بدر ۱۹۶۲ میلادی وی در پی یک کودتای نظامی از حکومت برکنار شد و با سقوط وی، دوران حکومت امامان زیدیه در یمن به پایان رسید. با این حال هشت سال با دولت یمن جنگید اما نتیجه نداد. وی در حومه لندن در گذشت.
در روزگار باستان
جمعیت
جمعیت یمن بیش از ۳۰ میلیون نفر است
فرهنگ و زبان
زبان رسمی این کشور زبان عربی است
اقتصاد
تولید ناخالص داخلی (GDP PPP) یمن در سال ۲۰۱۳ بیش از ۶۱ میلیارد دلار و درآمد سرانه حدود ۲۵۰۰ دلار بودهاست. خدمات مهمترین بخش اقتصاد کشور است که ۶۱ درصد تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص میدهد و صنعت با ۳۱ و کشاورزی با ۷٫۷ درصد پس از آن قرار میگیرند. تولیدات نفتی ۶۳ درصد درآمدهای دولت را تشکیل میدهد. کشاورزی در گذشته اهمیت بیشتری داشت و ۱۸ تا ۲۷ درصد تولید کشور را شامل میشد. محصولات کشاورزی کشور شامل غلات، میوهها، سبزیجات، قات، قهوه، پنبه، لبنیات، ماهی، دام (گوسفند، بز، گاو و شتر) و ماکیان میشوند.
سورگوم (ذرت خوشهای) کشت اصلی کشور و انبه مهمترین میوه کشور است. یکی از معضلات کشور کشت قات یک گیاه مخدر است که جویدن آن اثر محرک دارد. حدود ۴۰ درصد کل آب حوزه آبخیز صنعا به کشت این گیاه اختصاص پیدا میکند که موجب خشک شدن کشتزارها و بالارفتن قیمت مواد غذایی شدهاست.
بخش صنعت کشور نیز شامل تولید و پالایش نفت، صنایع غذایی، صنایع دستی، کارگاههای کوچک نساجی و چرم، تولید آلومینیوم، تعمیر کشتی، و تولید گاز طبیعی میشود. نرخ بیکاری در سال ۲۰۱۳ به ۳۵ درصد رسیدهاست.
دامپروری دام زنده[۱۵] نوع دام تعداد در سال ۲۰۱۸ گوسفند ۹٬۶۶۱٬۰۰۰ بز ۹٬۴۹۷٬۰۰۰ گاو ۱٬۷۹۲٬۰۰۰ شتر ۴۷۱٬۰۰۰ اسب ۱۹۴۰
دین
دین رسمی کشور یمن، اسلام است.
مذهب
ترکیب جمعیتی یمن به لحاظ گرایش به مذهب بدین سان است که بین ۳۵٪ تا ۴۰٪ دارای مذهب زیدی، حدود ۵۵٪ شافعی، حدود ۱۰٪ درصد حنبلی، ۴ درصد شیعه دوازده امامی و اسماعیلی، نیم درصد مسیحی و یهودی و بهایی و مذاهب دیگر تشکیل میدهد.[۳] اغلب سنیها شافعی و بیشتر شیعههای یمن از شاخه زیدی هستند اما اقلیت شیعه دوازدهامامی[۴][۵] و شیعه اسماعیلی[۴] هم در میان آنها وجود دارد. سنیها بیشتر در جنوب و جنوب شرق، شیعههای زیدی عمدتاً در شمال و شمال غرب و اسماعیلیها بیشتر در مراکز اصلی نظیر صنعا و مأرب زندگی میکنند.
سیاست و جغرافیا
یمن در جنوب غربی آسیا، در انتهای جنوبی شبه جزیره عربستان، بین عمان و عربستان سعودی واقع شدهاست. یمن در ورودی تنگه بابالمندب قرار دارد که دریای سرخ را به اقیانوس هند (از طریق خلیج عدن) پیوند میدهد و یکی از فعالترین و راهبردیترین خطوط ترابری دریایی در جهان است. یمن، به اضافه جزیره پریم در انتهای جنوبی دریای سرخ و سقطرا در ورودی خلیج عدن، ۵۲۷٫۹۷۰ کیلومتر مربع مساحت دارد.
جمهوري يمن را مي توان به شرح ذيل به پنج منطقه تقسيم كرد
1- مناطق كوهستانی كه شمال و شمال غربی و قسمتی از جنوب یمن را پوشانده و تقریباً دو پنجم خاك كشور یمن شمالی سابق را كوهستان تشكیل میدهد. 2- منطقة جلگهای: در شرق و شمال ارتفاعات كوهستانی و به موازات آنها قرار دارد، امّا بیشتر به سمت صحرای "ربعالخالی" امتداد پیدا كرده و سپس به تدریج كاهش پیدا میكند. منطقة جلگهای شامل نقاط "صعده"، استان "الجوف"، استان "شبوه"، استان حضرموت و استان "المهره" میباشد 3- منطقة ساحلی: بخشهای ساحلی مشرف به دریای سرخ، خلیج عدن و دریای عرب را شامل میشود، این مناطق به یكدیگر متصل شده و یك نوار ساحلی را تشكیل میدهند كه از مرزهای عمان به سمت جنوب غربی بابالمندب ادامه یافته است و از این منطقه به سمت شمال و مرزهای عربستان سعودی ادامه پیدا میكند.
4- منطقة ربعالخالی: از مناطق صحرایی یمن است. در طول تاریخ، این صحرا دارای اسامی متعددی مانند صحرای بزرگ یمن، صحرای احقاف بوده است. 5-جزایر یمن: كه بیشتر در دریای سرخ پراكندهاند.
حاکمان یمن
تقسیمات کشوری مردم
یمن دارای شهرهای تاریخی و مهمّ زیادی است كه اهمّ آنها عبارتند از:
1- صنعا:
شهر صنعا مركز استانی به همین نام و یكی از قدیمیترین پایتختهای دنیا است. این شهر مركز سیاست و تجارت جمهوری یمن است. صنعا در میان اخباریون شهر "سام" و در اشعار "ازال" نامیده میشود. مركز آن صنعای قدیمی است كه دارای آثاری از معماریهای اصیل و اماكن تاریخی میباشد. این شهر نه تنها پایتخت دولت متحد، بلكه به معنی گوهری است كه در ازای سالها مبارزه و دادن هزاران شهید و معلول، نصیب مردم یمن شده است. مردم این شهر در جنگهای داخلی 1968 بین سلطنتطلبان و جمهوریخواهان كه به مدّت 70 روز محاصره بودند، مقاومت و استقامت سختی از خود نشان دادند. 2-مأرب:
مأرب مشهورترین شهر یمن باستانی است كه در شرق صنعا واقع شده و پایتخت قدیمی حكومتهای "سبا" و ملكة سبا "بلقیس" بود كه دربارة این سرزمین در قرآن كریم آیات متعددی وجود دارد. 3-صعده:
این شهر مركز استان صعده و یكی از مراكز اصلی است كه نقش مهم و عمدهای را در دوران اسلامی ایفا نموده، این شهر همچنین برای حجاج و تجّار عازم مكّه به منزلة توقفگاه بوده است. شهر قدیمی این منطقه كه با دیواری احاطه شده، مركز حكومت امام الهادی (اوّلین امام زیدیهای یمن) بود و مسجدی نیز به همین نام در این شهر وجود دارد كه در شمال صنعا قرار گرفته و دارای ساختمانهایی است كه دیوارهای آن از سالهای بسیار دور از گِل ساخته شده و هنوز هم پابرجاست. 4- شبوه:
یكی دیگر از شهرهای یمن است. 5- ذمار:
این شهر به علّت معماری خاصّ خود و مدارس اسلامی مشهور است. نام این شهر از نام یكی از پادشاهان سبا، یعنی ذمر علی گرفته شده است. مدرسة اسلامی معروف "الشمسیه" در این شهر قرار دارد. 6-الحوطه:
این شهر مركز استان لاحج میباشد و یكی از مناطق توریستی یمن است و دارای باغهای معروفی به نام الحسینی است كه شهرت زیادی دارند. 7-عدن:
عدن مركز استان عدن است و مركز اقتصادی و تجاری یمن محسوب میشود. عدن یك شهر باستانی است. این شهر مركز استراتژیك یمن محسوب میشد و اكنون مهمترین گذرگاه طبیعی دریای عرب و اقیانوس هند و گذرگاه مهمی برای دریای سرخ است.
اقتصاد
محیط زیست
فرهنگ
پانويس
- ↑ سقطری یا سوکوترا (Socotra) در دهانه تنگه عدن و بین دو قاره آسیا و آفریقا قرار دارد و بین 40 تا 50 هزار نفر را در خود جای داده است. این جزیره به داشتن پوشش گیاهی شگفتانگیز، به ویژه درختان عجیب و غریب که یادآور فیلمهای تخیلی است شهرت جهانی دارد. یک سوم گیاهان این جزیره که به بیش از 900 گونه بالغ میشوند، در هیچ جای دنیا یافت نمیشوند و بومی «سقطری» هستند. https://www.asriran.com/fa/news/
- ↑ المقتطف من تاریخ الیمن، ص15
- ↑ روایتی از دوران معاصر یمن، ص10
- ↑ نگاهی به ساختار یمن و تحولات آن، ص8
- ↑ .com/yemen
- ↑ روایتی از دوران معاصر یمن، ص10و 28
- ↑ المقتطف من تاریخ الیمن، ص39
- ↑ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص 768
- ↑ روایتی از دوران معاصر یمن، ص26
- ↑ روایتی از دوران معاصر یمن، ص27
- ↑ روایتی از دوران معاصر یمن، ص 36-38
- ↑ دانشنامه بزرگ اسلامی، ج2، ص432
- ↑ الأمالي للصدوق: 335، الحديث 11
- ↑ نقل از دولت زیدیه در یمن، ص86
- ↑ دولت زیدیه در یمن، ص86-88
- ↑ دولت زیدیه در یمن، 98
- ↑ روایتی از دوران معاصر یمن، ص 47
- ↑ تاریخ و عقاید زیدیه، ص 139
- ↑ تاریخ فرق اسلامی، 2/86
- ↑ تاریخ فرق اسلامی، 2/84
- ↑ زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 49
- ↑ طبقات الزیدیة، نقل از دولت زیدیه در یمن، ص 90
- ↑ زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 49
- ↑ دولت زیدیه در یمن، ص 90 و زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 50-51
- ↑ زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 52
- ↑ دولت زیدیه در یمن، ص 90
- ↑ تاریخ فرق اسلامی2، ص 68
- ↑ تاریخ فرق اسلامی2، ص 75-77
- ↑ زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 89-90 و آشنایی با فرق تشیع، ص 95-100
- ↑ آشنایی با فرق تشیع، ص99
- ↑ زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 90
- ↑ آشنایی با فرق تشیع، ص 101 و روایتی از دوران معاصر یمن، ص 57
- ↑ قاسم رسی، رسائل العدل و التوحید، 1/120، نقل از زیدیه، تاریخ و عقاید، ص 99
- ↑ قاسم رسی، رسائل العدل و التوحید، 1/130، نقل از زیدیه، تاریخ و عقاید، ص 100
- ↑ دولت زیدیه در یمن، ص 91
- ↑ زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 100
- ↑ زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 102
- ↑ مجموع رسائل الامام الهادی الی الحق، ص 97. نقل از زیدیه، تاریخ و عقاید، ص 102
- ↑ زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 109-110
- ↑ یحیی بن حمزه، الشامل لحقائق الادلة العقلیة و اصول المسائل الدینیة، ج2، ص 172-180. نقل از زیدیه، تاریخ و عقاید، ص 114
- ↑ یحیی بن حمزة، الرسالة الوازعة للمعتدین عن سب صحابة سید المرسلین، ص 40-41. نقل از زیدیه، تاریخ و عقاید، ص 117
- ↑ القلائد فی تصحیح العقائد، ص144.
- ↑ زیدیه «تاریخ و عقاید»، ص 111-112
- ↑ آشنایی با فرق تشیع، 98