تهافت الفلاسفه (کتاب): تفاوت میان نسخهها
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
کتاب '''تهافت الفلاسفه''' یا تناقضگویی [[فیلسوف|فیلسوفان]] کتابی است نوشته '''[[محمد غزالی|ابوحامد محمد غزالی]]''' دانشمند، [[عارف]]، متفکر و [[فقیه]] معروف قرن پنجم که در آن به شدت به فلسفه انتقاد شده و تا حد زیادی به رد آرای فیلسوفان اسلامی مخصوصاً فلسفه [[فارابی]] و [[ابن سینا]] (فلسفه مشّاء) پرداخته شد. | کتاب '''تهافت الفلاسفه''' یا تناقضگویی [[فیلسوف|فیلسوفان]] کتابی است نوشته '''[[محمد غزالی|ابوحامد محمد غزالی]]''' دانشمند، [[عارف]]، متفکر و [[فقیه]] معروف قرن پنجم که در آن به شدت به فلسفه انتقاد شده و تا حد زیادی به رد آرای فیلسوفان اسلامی مخصوصاً فلسفه [[فارابی]] و [[ابن سینا]] (فلسفه مشّاء) پرداخته شد. | ||
=معرفی اجمالی= | =معرفی اجمالی= | ||
کتاب | کتاب '''تهافت الفلاسفه''' یا تناقض گویی فیلسوفان کتابی است نوشته '''ابوحامد محمد غزالی''' دانشمند، عارف، متفکر و فقیه معروف قرن پنجم که در آن به شدت به فلسفه انتقاد شده و تا حد زیادی به رد آرای فیلسوفان اسلامی مخصوصاً فلسفه فارابی و ابن سینا (فلسفه مشّاء) پرداخته شد.<br> | ||
ابوحامد محمد غزالی که نگرش کاملاً عرفانی داشت استدلال فیلسوفان را به شدّت رد میکرد و به اعتقاد او آنچه باعث معرفت و یقین میشود عقل محض نست بلکه بیشتر ناشی از وجدان و دل است.<br> | ابوحامد محمد غزالی که نگرش کاملاً عرفانی داشت استدلال فیلسوفان را به شدّت رد میکرد و به اعتقاد او آنچه باعث معرفت و یقین میشود عقل محض نست بلکه بیشتر ناشی از وجدان و دل است.<br> | ||
غزالی با تألیف '''کتاب تهافت الفلاسفه''' در اندیشه مبارزه محکم با هرگونه افکار غیر دینی بود و از نظر او افکار ابن سینا و فارابی که با عقل استدلال میشد ناشی از سستی ایمان و وجدان است. | غزالی با تألیف '''کتاب تهافت الفلاسفه''' در اندیشه مبارزه محکم با هرگونه افکار غیر دینی بود و از نظر او افکار ابن سینا و فارابی که با عقل استدلال میشد ناشی از سستی ایمان و وجدان است. | ||
[[تهافت التهافت|تَهافُتُالتَهافُت]]، از بزرگترین آثار کلامی ـ فلسفی [[ابن رشد]] در جواب به تهافتالفلاسفه غزالی نوشته شد. | |||
=ساختار کتاب= | =ساختار کتاب= | ||
خط ۲۸: | خط ۳۰: | ||
# باطل ساختن راه و روش آنان دربارهٔ ابدی بودن جهان؛ | # باطل ساختن راه و روش آنان دربارهٔ ابدی بودن جهان؛ | ||
# آشکار ساختن ریاکاری آنان در این سخنشان که خدا آفریدگار جهان است و جهان آفریدهٔ اوست؛ | # آشکار ساختن ریاکاری آنان در این سخنشان که خدا آفریدگار جهان است و جهان آفریدهٔ اوست؛ | ||
# در نمایاندن ناتوانی فلاسفه از اثبات وجود | # در نمایاندن ناتوانی فلاسفه از اثبات وجود آفریدگار؛ | ||
# در نمایاندن ناتوانی ایشان از آوردن دلیل بر محال بودن هستی دو [[خدا]]؛ | # در نمایاندن ناتوانی ایشان از آوردن دلیل بر محال بودن هستی دو [[خدا]]؛ | ||
# در باطل ساختن راه و روش آنان در نفی صفات؛ | # در باطل ساختن راه و روش آنان در نفی صفات؛ |
نسخهٔ ۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۴
کتاب تهافت الفلاسفه یا تناقضگویی فیلسوفان کتابی است نوشته ابوحامد محمد غزالی دانشمند، عارف، متفکر و فقیه معروف قرن پنجم که در آن به شدت به فلسفه انتقاد شده و تا حد زیادی به رد آرای فیلسوفان اسلامی مخصوصاً فلسفه فارابی و ابن سینا (فلسفه مشّاء) پرداخته شد.
معرفی اجمالی
کتاب تهافت الفلاسفه یا تناقض گویی فیلسوفان کتابی است نوشته ابوحامد محمد غزالی دانشمند، عارف، متفکر و فقیه معروف قرن پنجم که در آن به شدت به فلسفه انتقاد شده و تا حد زیادی به رد آرای فیلسوفان اسلامی مخصوصاً فلسفه فارابی و ابن سینا (فلسفه مشّاء) پرداخته شد.
ابوحامد محمد غزالی که نگرش کاملاً عرفانی داشت استدلال فیلسوفان را به شدّت رد میکرد و به اعتقاد او آنچه باعث معرفت و یقین میشود عقل محض نست بلکه بیشتر ناشی از وجدان و دل است.
غزالی با تألیف کتاب تهافت الفلاسفه در اندیشه مبارزه محکم با هرگونه افکار غیر دینی بود و از نظر او افکار ابن سینا و فارابی که با عقل استدلال میشد ناشی از سستی ایمان و وجدان است.
تَهافُتُالتَهافُت، از بزرگترین آثار کلامی ـ فلسفی ابن رشد در جواب به تهافتالفلاسفه غزالی نوشته شد.
ساختار کتاب
این کتاب مشتمل بر 4 مقدمه، 20 مسأله و 1 خاتمه است. غزالی در کتاب تهافت التهافت بیست مسأله به شرح زیر را در ابتدای کتاب بیان کرد:
- باطل دانستن راه و روش آنان (یعنی فیلسوفان) دربارهٔ ازلی بودن جهان؛
- باطل ساختن راه و روش آنان دربارهٔ ابدی بودن جهان؛
- آشکار ساختن ریاکاری آنان در این سخنشان که خدا آفریدگار جهان است و جهان آفریدهٔ اوست؛
- در نمایاندن ناتوانی فلاسفه از اثبات وجود آفریدگار؛
- در نمایاندن ناتوانی ایشان از آوردن دلیل بر محال بودن هستی دو خدا؛
- در باطل ساختن راه و روش آنان در نفی صفات؛
- در باطل ساختن سخن ایشان که «ذات نخستین به واسطهٔ جنس و فصل تقسیم نمیپذیرد»؛
- در باطل ساختن سخن ایشان که نخستینْ موجود بسیط و بدون ماهیت است؛
- در نمایاندن ناتوانی ایشان در تبیین جسم نبودن نخستین؛
- در بیان اینکه باور به دهر و نفی آفریدگار از لوازم عقیدهٔ ایشان است؛
- در نمایاندن ناتوانی ایشان در این سخن که «نخستین به غیر خود علم دارد»؛
- در نمایاندن ناتوانی ایشان در اینکه او [نخستین] به ذات خود علم دارد؛
- در باطل ساختن اعتقادشان که نخستین به جزئیات علم ندارد؛
- دربارهٔ عقیده به اینکه آسمان زنده و متحرک ارادی است؛
- در باطل ساختن آنچه آن را غرض حرکت آسمان دانستهاند؛
- در باطل ساختن سخنشان در اینکه نفسهای آسمانی بر همهٔ جزئیات علم دارند؛
- در باطل ساختن اعتقادشان دربارهٔ محال بودن خرق عادت (که رد اصل علیت فیلسوفان است.)
- دربارهٔ عقیده به اینکه نفس انسان جوهر قائم به خویش است و جسم و عرض نیست؛
- دربارهٔ اعتقادشان به بقای نفس انسانی؛
- باطل کردن اینکه ایشان انگیختگی بدنها و ادراک لذت و رنج جسمانی را در بهشت و جهنم انکار میکنند.