کاربر:Aabedini/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۸: خط ۲۸:


در بين سوره كهف آيه 23 و 24
در بين سوره كهف آيه 23 و 24
در تفاسير آمده كه از رسول خدا (ص) در مورد : روح و ذوالقرنين و اصحاب كهف ـ و در بعضي نقلها داستان موسي و خضر ـ سوال شد و پيامبر (ص) فرمود : فردا جواب شما را مي دهم بدون اينكه إن شاء الله بگويد و بدين جهت نزول وحي براي مدتي ـ كه آن را 40، 15 و 3 روز نقل كرده اند ـ قطع شد و پس از اين مدت آية «ولا تقولَنَّ لِشَايءٍ اِنّي فاعِلٌ ذلِكَ غداً ...» (كهف/23-24) نازل شد.  
در تفاسير آمده كه از رسول خدا (ص) در مورد : روح و ذوالقرنين و اصحاب كهف ـ و در بعضي نقلها داستان موسي و خضر ـ سوال شد و پيامبر (ص) فرمود : فردا جواب شما را مي دهم بدون اينكه إن شاء الله بگويد و بدين جهت نزول وحي براي مدتي ـ كه آن را 40، 15 و 3 روز نقل كرده اند ـ قطع شد و پس از اين مدت آية «ولا تقولَنَّ لِشَايءٍ اِنّي فاعِلٌ ذلِكَ غداً ...» (كهف/23-24) نازل شد.  


======جمع بندی و نتیجه گیری======
======جمع بندی و نتیجه گیری======
- انقطاع وحي يا فترت نزول قرآن بعد از سورة علق، ريشة قرآني ندارد و در مورد مدت آن اختلاف نظر است و همچنين رواياتي كه قائلين به بحث فترت نزول به آن استناد كرده اند، اولاً صريحاً بحث فترت نزول را مطرح نكرده و ثانياً از لحاظ محتوا قابل خدشه اند. و نيز دورة سه ساله دعوت مخفيانه و سرّي اسلام را نبايد بعنوان فترت نزول قرآن تلقي كرده زيرا مدت هر دو دوره را سه سال ذكر كرده اند. پس بنابراين انقطاع وحي در آغاز رسالت اگر حقيقتي داشته باشد چيزي جز نزول تدريجي قرآن نيست.  
1-انقطاع وحي يا فترت نزول قرآن بعد از سورة علق، ريشة قرآني ندارد و در مورد مدت آن اختلاف نظر است و همچنين رواياتي كه قائلين به بحث فترت نزول به آن استناد كرده اند، اولاً صريحاً بحث فترت نزول را مطرح نكرده و ثانياً از لحاظ محتوا قابل خدشه اند. و نيز دورة سه ساله دعوت مخفيانه و سرّي اسلام را نبايد بعنوان فترت نزول قرآن تلقي كرده زيرا مدت هر دو دوره را سه سال ذكر كرده اند. پس بنابراين انقطاع وحي در آغاز رسالت اگر حقيقتي داشته باشد چيزي جز نزول تدريجي قرآن نيست.  
 
2- سبب نزول هايي كه براي سوره ضحي ذكر شده و در آن از انقطاع وحي سخن گفته شده است از لحاظ محتوا با هم تناقض داشته و قابل خدشه اند و افرادي مثل ابن حجر آن را غريب دانسته اند. علاوه بر آن، بهترين سبب نزولي كه بنظر مي رسد در مورد علت نزول سوره ضحي صحيح باشد، روايت شخين است كه در آن از انقطاع وحي معناي فترت نزول خبر نيست و اگر هم باشد، دو روز است و آن مغايرتي با نزول تدريجي قرآن ندارد.  
2- سبب نزول هايي كه براي سوره ضحي ذكر شده و در آن از انقطاع وحي سخن گفته شده است از لحاظ محتوا با هم تناقض داشته و قابل خدشه اند و افرادي مثل ابن حجر آن را غريب دانسته اند. علاوه بر آن، بهترين سبب نزولي كه بنظر مي رسد در مورد علت نزول سوره ضحي صحيح باشد، روايت شخين است كه در آن از انقطاع وحي معناي فترت نزول خبر نيست و اگر هم باشد، دو روز است و آن مغايرتي با نزول تدريجي قرآن ندارد.  
3- انقطاع وحي در ميان آية شصت و چهار سورة مريم (و ما نتنزل الا بإمر ربّك) را نيز نمي توان به عنوان فترت نزول قرآن تلقي كرد. زيرا مانند دو مورد قبلي، سبب نزول هاي ذكر شده براي اين مورد، از لحاظ محتوا با هم تناقض داشته و قابل خدشه اند و تنها سبب نزولي كه مي توان در مورد اين آيه صحيح دانست كه بيانگر شدت اشتياق پيامبر (ص) به نزول وحي مي باشد.  
3- انقطاع وحي در ميان آية شصت و چهار سورة مريم (و ما نتنزل الا بإمر ربّك) را نيز نمي توان به عنوان فترت نزول قرآن تلقي كرد. زيرا مانند دو مورد قبلي، سبب نزول هاي ذكر شده براي اين مورد، از لحاظ محتوا با هم تناقض داشته و قابل خدشه اند و تنها سبب نزولي كه مي توان در مورد اين آيه صحيح دانست كه بيانگر شدت اشتياق پيامبر (ص) به نزول وحي مي باشد.  
4- در مورد انقطاع وحي در بين آية بيست و سوم سورة كهف بايد گفت كه محتواي سبب نزولهاي ذكر شده مانند موارد قبلي با هم تناقض داشته و قابل خدشه اند و تنها روايت ابن ابي عمير از امام صادق (ع) با سياق آيات هماهنگ است كه در آن ذكر شده يهود از پيامبر (ص) سوالاتي پرسيدند و پيامبر (ص) بدون اينكه ان شاء الله بگويد جواب آنان را به فردا موكول ساخت به همين دليل به مدت 40 روز وحي قطع شد.  
 
اين انقطاع نزول در روايت نمي خواهد اصطلاحي را بنام فترت نزول قرآن را، بيان كند بلكه مي خواهد اين نكته را يادآوري كند كه وحي الهي به دستور خداوند بر پيامبر (ص) نازل مي شود.  
4- در مورد انقطاع وحي در بين آية بيست و سوم سورة كهف بايد گفت كه محتواي سبب نزولهاي ذكر شده مانند موارد قبلي با هم تناقض داشته و قابل خدشه اند و تنها روايت ابن ابي عمير از امام صادق (ع) با سياق آيات هماهنگ است كه در آن ذكر شده يهود از پيامبر (ص) سوالاتي پرسيدند و پيامبر (ص) بدون اينكه ان شاء الله بگويد جواب آنان را به فردا موكول ساخت به همين دليل به مدت 40 روز وحي قطع شد.اين انقطاع نزول در روايت نمي خواهد اصطلاحي را بنام فترت نزول قرآن را، بيان كند بلكه مي خواهد اين نكته را يادآوري كند كه وحي الهي به دستور خداوند بر پيامبر (ص) نازل مي شود.
بنابراين نتيجه كلي كه مي توان از موارد فوق گرفت اين است كه فترت چيزي جز نزول تدريجي قرآن نيست و ماهيت نزول تدريجي اقتضا مي كند كه قرآن با فاصله نازل شود. و شايد هم خداوند مي خواسته به مردم بفهماند كه نزول قرآن به دستور خودش صورت مي گيرد و پيامبر (ص) هيچ گونه دخالتي در اين مورد ندارد.
 
از این رو نتيجه از موارد فوق اين است كه فترت چيزي جز نزول تدريجي قرآن نيست و ماهيت نزول تدريجي اقتضا مي كند كه قرآن با فاصله نازل شود. و شايد هم خداوند مي خواسته به مردم بفهماند كه نزول قرآن به دستور خودش صورت مي گيرد و پيامبر (ص) هيچ گونه دخالتي در اين مورد ندارد.


=بیت العزه=
=بیت العزه=
confirmed
۱٬۵۶۲

ویرایش