تابعین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
خط ۱۸: خط ۱۸:


== دیدگاه اهل سنت درباره تابعین ==
== دیدگاه اهل سنت درباره تابعین ==
به عقیده اهل سنت، تابعین حامل علوم صحابه و مبلّغ دین پس از صحابه، افضل امت به‌شمار می‌روند. <ref> حاکم نیشابوری محمد بن عبدالله، معرفة علوم الحدیث، چاپ مصر، سال 1356 قمری، ص۵۲</ref>استناد ایشان به آیه ۱۰۰ [[سوره توبه]] و به این حدیث رسول خدا(ص) است: «خَیرُالناسِ قَرْنی ثُمَّ الذینَ یلُونَهُم ثُمَّ الذینَ یلُونَهُم‌؛ بهترین مردم معاصران من هستند، سپس کسانی که پس از آنان می‌آیند و سپس مردمان پس از آنان». <ref> مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ استانبول، سال 1401 قمری، ج۲، ص۱۹۶۲ـ۱۹۶۳</ref>
به عقیده اهل‌سنت، تابعین حامل علوم صحابه و مبلّغ دین پس از صحابه و افضل امت به‌شمار می‌روند. <ref> حاکم نیشابوری محمد بن عبدالله، معرفة علوم الحدیث، چاپ مصر، سال 1356 قمری، ص۵۲</ref>استناد ایشان به آیه ۱۰۰ [[سوره توبه]] و به این حدیث رسول خدا(ص) است: «خَیرُالناسِ قَرْنی ثُمَّ الذینَ یلُونَهُم ثُمَّ الذینَ یلُونَهُم‌؛ بهترین مردم معاصران من هستند، سپس کسانی که پس از آنان می‌آیند و سپس مردمان پس از آنان». <ref> مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ استانبول، سال 1401 قمری، ج۲، ص۱۹۶۲ـ۱۹۶۳</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۲۵

تابعین به آن دسته از عالمان دینی گفته می‌شود که پیامبر پیامبر اسلام صلوات‌الله را ندیدند، اما اصحاب آن حضرت را درک کردند. این اصطلاح در حوزه‌های مختلف علوم اسلامی، چون حدیث، تاریخ، فقه و تفسیر اهمیت داشته و بیان کننده مرحله‌ای از انتقال و نیز سامان‌دهی علوم اسلامی است. تعبیر تابعین، خاستگاه قرآنی دارد، اما مفهوم آن در فرایندی تاریخی شکل گرفته است. در این فرایند، گروهی از مسلمانان نخستین که نسل پس از صحابه‌ اند در قرآن کریم با نام «تابعین به احسان» خوانده شده و مورد ستایش قرار گرفته‌اند. تعبیر قرآنی تابعین، نخست زمینه‌ساز شکل‌گیری صفت منسوب «تابعی» (منسوب به تابعین) است و سپس تعبیر تابعین با تسامح، جمع تابعی شناخته شده است. تنها در برخی کتاب‌های مربوط به شرح مصطلحات آمده است که افزون بر تابعی، تابع نیز مفرد تابعین می‌باشد.[۱]

معنای لغوی تابعین

تابعین جمع تابع یا تابعی و بر‌گرفته از ریشه «ت ـ ب ـ ع» به معنای پیرو است. [۲].

پیدایش اصطلاح تابعین

«تابعین» زمانی به یک اصطلاح تبدیل شد که خداوند در آیه 100 سوره توبه، مسلمانان را به چند گروه تقسیم و دسته‌ای از آنان را با این وصف یاد کرد. این توصیف قرآنی مربوط به سال نهم هجری قمری است، زیرا سوره توبه بنا به‌نقل از ابوالخطاب سدوسی بصری معروف به قتاده و ابو‌الحجاج مجاهد،( دو تن از مفسرین صدر اسلام) آخرین سوره‌ای است که بر پیامبر‌ اکرم(ص) نازل شده است [۳] و محتوای آن نیز به روشنی بیان کننده این نکته است. به‌این دلیل که بخش نخست آن ناظر به برائت از مشرکان و بخش دوم آن ناظر به غزوه‌ تبوک است که هر دو به حوادث سال نهم باز می‌گردد. [۳].از مسائلی که در این سوره بدان پرداخته شده است، بسیج و اعزام نیروهای نظامی است. در آیات این بخش، از قبایل و شخصیت‌هایی که بر اثر هراس از روم در این اعزام حاضر نشدند، مذمت شده و از مسلمانانی که به اطاعت از پیامبر در غزوه تبوک حضور یافتند، تمجید و به آنان وعده بهشت و سعادت عظیم داده شده است: «وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ». در این آیه، تحسین‌ شدگان به دو دسته تقسیم شده‌اند. مسلمانان سابقه‌دار، اعم از مهاجر و انصار: «وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنْصَارِ» و نومسلمانانی که به‌خوبی از مسلمانان نخست پیروی کرده‌اند: «وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ» و به آنها نیز وعده بهشت داده شده و جزء کسانی قرار گرفته‌اند که سعادت بزرگی نصیب‌شان شده است. روشن است که برخی از تازه مسلمانان، رویه‌ای دیگر در پیش گرفته بودند و دنباله‌رو مسلمانان اولیه نبودند. به نظر می‌رسد که به مرور زمان مفهوم تابعین گسترده می‌شود تا جز سابقان، شامل همه مسلمانان بشود. طبیعت این گسترش معنایی، به مفهوم دو بعدی تابعان باز می‌گردد. به لحاظ زمانی تابعین در برابر سابقین قرار می‌گیرند و معیار تفکیک این دو؛ معیاری زمانی است و معلوم نیست دوره تابعین تا چه زمانی ادامه خواهد یافت.

تفسیر تابعین

تابعین نخستین، مفسرانی بودند که پیامبر خدا (ص) را ندیده بودند؛ اما قرآن کریم را برای مردم زمان‌شان تفسیر می‌کردند. تابعین شاگردان صحابه‌اند و معلومات آنان غالباً به صحابه منتهی می‌شود.[۴] [۵] [۶] در دوره تابعین با گسترش دولت اسلامی و حوزه‌های حکومت و هجرت برخی اندیشمندان به نواحی گوناگون سرزمین اسلام، حوزه‌های علوم اسلامی شکل گرفت و پیدایش طبقات مفسران و جریان‌های تفسیری به این عصر می‌پیوندد که مشهورترین آنها مدارس تفسیری مکه، مدینه و عراق می‌باشد و تفسیر که از اولین علوم متداول در حوزه‌های علوم اسلامی است، در این مراکز گسترش یافت.[۷]

شرایط تابعین

۱. سماع( شنیدن حدیث) از صحابه که یکی از راه‌های حفظ و حمل حدیث است. ۲. طول ملازمت با صحابه و برخورداری از قوه تمیز. [۸]. [۹] ۳. مهم‌ترین شرط درباره تابعی، دیدار او با صحابی است. ابن صلاح [۱۰] شرط دیدار را کافی دانسته و ابن‌حَجَر عسقلانی [۱۱] همین رأی را اختیار کرده است. برخی نیز چند تن از تابعین را که سماع آنها از صحابه به اثبات نرسیده است معرفی کرده‌اند.[۱۲] [۱۳] به عقیده این افراد، شرط دیدار از روایتی از رسول اکرم (ص) به دست می‌آید که فرمود: «طوبی لِمَن رَآنی و آمن بی، و طوبی لمن رأی مَن رآنی» (خوشا به حال کسی که مرا دیده و به من ایمان آورده است و خوشا به حال آن شخص که شخصی را که مرا دیده؛ دیده باشد.[۱۴] [۱۵]

دیدگاه اهل سنت درباره تابعین

به عقیده اهل‌سنت، تابعین حامل علوم صحابه و مبلّغ دین پس از صحابه و افضل امت به‌شمار می‌روند. [۱۶]استناد ایشان به آیه ۱۰۰ سوره توبه و به این حدیث رسول خدا(ص) است: «خَیرُالناسِ قَرْنی ثُمَّ الذینَ یلُونَهُم ثُمَّ الذینَ یلُونَهُم‌؛ بهترین مردم معاصران من هستند، سپس کسانی که پس از آنان می‌آیند و سپس مردمان پس از آنان». [۱۷]

پانویس

  1. دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ج 14، مدخل "تابعین" مقاله احمد پاکتچی
  2. لسان العرب، ج8، ص27؛ المعجم الوسیط، ص81، «تبع»
  3. ابن هشام، السیرة النبویه، ج‌2، ص‌516،و محمد بن سعد بن منیع بغدادی، الطبقات الکبری، ج‌2، ص‌128
  4. شاهرودی‌، عبدالوهاب، ارغنون آسمانی، جستاری در قرآن، عرفان و تفاسیر عرفانی‌، رشت، نشر کتاب مبین‌، چاپ اول، ۱۳۸۳ش، ص۹۹،.
  5. شاکر، محمد کاظم، مبانی و روش‌های تفسیری، قم، نشر مرکز جهانی علوم اسلامی‌، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، ص۲۷۴.
  6. مروتی‌ سهراب، پژوهشی پیرامون تاریخ تفسیر قرآن، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۶،.
  7. ذهبی محمدحسین‌، التفسیر و المفسرون، ج‌۱، ص۷۷ ۱۲۷، بیروت، دار احیاء التراث العربی‌، بی‌تا.
  8. مامقانی عبداللّه، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۳، ص۳۱۱
  9. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، الرعایة فی علم الدرایة، ص۳۴۶.
  10. ابن صلاح تقی‌الدین، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ص۳۰۲.
  11. ابن حجر عسقلانی، احمد، نزهة النظر شرح نخبة الفکر، ص۱۱۳.
  12. سخاوی محمد بن عبدالرحمان، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۴، ص۱۴۷۱۴۹.
  13. خطیب بغدادی احمدبن علی، الکفایة فی علم الروایة، ص۳۸.
  14. سخاوی محمد بن عبدالرحمان، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث ج۴، ص۱۴۸.
  15. سیوطی جلال‌الدین، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۰۷.
  16. حاکم نیشابوری محمد بن عبدالله، معرفة علوم الحدیث، چاپ مصر، سال 1356 قمری، ص۵۲
  17. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ استانبول، سال 1401 قمری، ج۲، ص۱۹۶۲ـ۱۹۶۳